🔹بزا برم به بالای تل خاک غم
🔹بزا برم به بالای تل خاک غم
🔹دوباره ای برادر،برات بگیرم دم
🔹از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم...
🔸مگه یادم میره،اون لحظه عجیب مقتل
🔸مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل
🔸مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل
🔺مگه یادم میره شری که شمر،اینجا بپا کرد
🔺مگه یادم میره باچکمه هاش رو سینه جا کرد
🔺مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد
♻️مگه یادم میره مُردم سَره کوچه و بازار
♻️مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار
♻️مگه یادم میره خون بود روی چِشِ علمدار
🔰مگه یادم میره گریم گرفت وسط مردم
🔰مگه یادم میره سوخت چادرم،بجای هیزم
🔰مگه یادم میره اون شبی که رقیه شد گم
🔸مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی
🔸مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی
🔸مگه یادم میره بزم شراب خودت که بودی
#حسین....
😭مارو وارد بزم شراب کردن
😭یه عده نامحرم چش چرون
😭یه عده بی حیای مست
😭از یه طرف،زینب وارد مجلس
😭رباب وارد بزم شراب کردن
😭چوب خیزران،تشت طلا،جام شراب
#حسین
😭😭😭😭😭😭
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۱۳ مرداد ۱۴۰۳
میلادی: Saturday - 03 August 2024
قمری: السبت، 28 محرم 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹وفات حذیفه بن یمان رحمة الله علیه
🔹تبعید امام جواد علیه السلام از مدینه به بغداد، 200÷ه-ق
🔹ورود کاروان اسراء به بعلبک، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️22 روز تا اربعین حسینی
▪️30 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام
▪️32 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️37 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام
با ورود اسرا به شام چه تاریخی رقم خورد؟
دوران اسارت اهل حرم امام حسین (ع) سرشار از واقعه تلخی بود که قلب آنان را به درد آورده بود اما در شام واقعه دلخراشیتری برای خاندان آل علی(ع) اتفاق افتاد.
به گزارش ایسنا، منطقه زنجان، روز دوم از ماه صفر سال 61 ه.ق است، 18 روز از واقعه عاشورا سپری شده است. اهل حرم امام حسین (ع) با پوشیدن رخت اسارت 18 روز منزل به منزل به همراه سرهای شهدای کربلا توسط سربازان یزید گشتند تا در یکم صفر به شام که مقر حکومت یزید بود، رسیدند.
در منابع تاریخی نقل شده است كه خاندان آل علی (ع) را که سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی كنند و آماده برای جشن و شادی کنند روز اول صفر سر امام حسین (ع) را همراه كاروان اسرا وارد دمشق كردند.
دوران اسارت اهل حرم امام حسین (ع) سرشار از واقعه تلخی بود که قلب آنان را به درد آورده بود اما در شام واقعه دلخراشتری برای خاندان آل علی (ع) اتفاق افتاد، علیرغم خواست اسرا مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بهطور جداگانه از سرهای شهدای کربلا، ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی كاروان اسرا و از دروازه ساعت كه جمعیت انبوهی تجمع كرده بودند، وارد كنند.
مردم غافل شام كه از حقیقت ماجرا بیخبر بودند با مشاهده كاروان شادی و هلهله كردند و بر سرها اهانت میکردند سفر شام برای اهلبیت امام حسین (ع) بسیار تلخ و مصیبتهای دوران اسارت در این دیار، برایشان از سختترین مصیبتها بهشمار میآید.
وقتی از امام سجاد (ع) پرسیدند در سفر كربلا، سختترین مصیبتهای شما كجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام» در شام اسرا را در حالی كه به ریسمان بسته بودند، به مجلس یزید وارد كردند، وقتی با آن وضعیت پیش روی یزید قرار گرفتند، سر امام حسین (ع) را در برابر یزید قرار دادند و این صحنه از سوزناكترین صحنههایی است كه برای امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) اتفاق میافتد؛ چرا كه یزید ملعون بر سر امام توهین كرده و شماتت کرد و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان دانست و به مردم اجازه حضور داد. یزید در آن مجلس به لبهای امام مقابل چشمان اسرا خیزران میزند.
گویا در این مجلس است كه یك مرد شامی به خود اجازه میدهد و این جسارت بزرگ را میكند، یزید دختر امام حسین (ع)را با نام فاطمه به كنیزی میخواهد و در این حال با پاسخ تند دختر امام و زینب کبری (س) روبهرو میشود که حضرت زینب (س) با ایراد خطبهای شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره و او را در مجلس خود رسوا و خوار میكند.
اسرا در مدتی كه در شام بودند بنا بر روایتی در یك خرابه به صورت زندانی نگهداری میشدند و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست كه امام سجاد (ع) را به شهادت برساند که حضرت زینب (س) مانع میشدند
#معجزات حضرت رقیه (س) #سه ساله ابی عبدلله
زن فرانسوی درکنار بارگاه ملکوتی حضرت رقیه سلام الله علیها ...
جناب حجه الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمد مهدی تاج لنگرودی ( واعظ ) صاحب تالیفات کثیره،
درکتاب توسلات یا راه امیدواران چنین می نویسد:
یکی از دوستانم که خود اهل منبر بوده و در فن وخطابه وگویندگی از مشاهیر است، و مکرر برای زیارت قبر حضرت رقیه بنت الحسین سلام الله علیها به شام رفته است، روی منبر نقل میکرد:
درحرم حضرت رقیه سلام الله علیها زن فرانسوی را دیدند که 2قالیچه گران قیمت به عنوان هدیه به آستانه مقدسه حضرت رقیه بنت الحسین علیها السلام آورده است مردم که میدانستند او فرانسوی و مسیحی است از دیدن این عمل درتعجب شدند و با خود گفتند که چه چیز باعث شده که یک زن نامسلمان به این جا آمده وهدیه قیمتی آورده است چنین موقع حس کنجکاوی در افراد تحریک میشود.
روی همین اصل از او علت این امر را پرسیدند و او در جواب گفت : همان گونه که میدانید من مسلمان نیستم، ولی وقتی که از فرانسه به عنوان ماموریت به این جا آمده بودم در منزلی که مجاور این آستانه بود مسکن کردم. اول شبی که میخواستم استراحت کنم صدای گریه شنیدم . چون آن صداها ادامه داشت وقطع نمیشد، . پرسیدم این گریه وصدااز کجاست ؟ در جواب گفتند :
این گریهها از جوار قبر یک دختری است که در این نزدیکی مدفون شده است . من خیال میکردم که آن دختر امروز مرده و امشب دفن شده است که پدرومادروسایر بازماندگان وی نوحه سرایی می کنند .
ولی به من گفتند الان متجاوز از هزار سال است که از مرگ ودفن او میگذرد.
برشگفتی من افزوده شد و با خود گفتم که چرا مردم بعد از صدها سال این گونه ارادت به خرج میدهند ؟
بعد معلوم شد این دختر با دختران عادی فرق دارد، او دختر امام حسین علیه السلام است ...
که پدرش رامخالفین ودشمنان کشتهاند وفرزندانش را به این جا که پایتخت یزید بوده به اسیری آوردهاند
و این دختر درهمین جا از فراق پدر جان سپرده ومدفون گشته است .
بعد از این ماجرا روزی به این جا آمدم. دیدم مردم زهر سو عاشقانه میآیند ونذر میکنند وهدیه میآورند ومتوسل میشوند. محبت او چنان دردلم جا کرد که علاقه زیادی به وی پیدا کردم.
پس از مدتی به عنوان زایمان مرا به بیمارستان و زایشگاه بردند.
پس از معاینه به من گفتند کودک شماغیر طبیعی به دنیا میآید و ما ناچاربه عمل جراحی هستیم.
همین که نام عمل جراحی راشنیدم دانستم که دردهان مرگ قرارگرفتهام . خدایا چه کنم، خدایا ناراحتم ، گرفتارم چه کنم، چاره چیست ؟
واندیشیدم که، چارهای بجز توسل ندارم،و باید متوسل شوم به ناچار دستم را به سوی این دختر دراز کرده و گفتم، خدایا، به حق این دختری که دراسارت کتک و تازیانه خورده است وبه حق پدرش، که امام برحق ونماینده رسولت بوده است و او را ازطریق ظلم کشتهاند قسم میدهم مرا از این ورطه هلاکت نجات بده
آنگاه خود این دختر رامخاطب قرارداده و گفتم، اگر من از این ورطه هلاکت نجات یابم 2 قالیچه قیمتی به آستانهات هدیه میکنم.
خدا شاهد است پس از نذر کردن ومتوسل شدن،طولی نکشید برخلاف انتظار اطبا ومتصدیان زایمان،
ناگهان فرزند به طور طبیعی متولد شد واز هلاکت نجات یافتم .
.
F.H:
زمزمه. قبل از حدیث کسا
ای فلک دندان پیغمبر شکست
..پهلوی زهرا زضرب در شکست
..شد علی بر مسجد و بهر نماز
. فرق او از تیغ ابن ملجم شکست
..چون حسن از کوزه ابی سر کشید
از غم مرگش دل خواهر شکست
شد حسین عازم به دشت کربلا
نوگلانش جمله بال و پرشکست
.بگیم یا رسول الله چه کردن امت تو با اهلبیت تو
این اشعار را میشه نوحه خواند برای پنج تن
گوشواره را خودتان انتخاب کنید
اشک ما وقف عزای پنج تن
بچه های ما فدای پنج تن
رونقی این سفره هامان دارد از
برکت و لطف و عطای پنج تن
رفت و آمدهای ما در روضه ها
هست مرهون دعای پنج تن
نسل ما یا نوکرند، یا عاشقند
ایل ما اصلا گدای پنج تن
ما مریض معصیت هستیم، پس
آمدیم دارالشفای پنج تن
با دعای فاطمه قد می کشیم
روز و شب تحت لوای پنج تن
سینه ی ما گنج علم اهل بیت
دیده ی ما خاک پای پنج تن
هیئتی که فاطمه دارد نظر
می شود غار حرای پنج تن
مادرم در روضه ها فریاد زد
زندگیِ ما برای پنج تن
پای میزان عمل که می شود
خوش به حال آشنای پنج تن
می شود شبهای جمعه، کربلا
غرق آه و نینوای پنج تن
با نوای (یابُنَیَّ) می شود
نینوا در کربلای پنج تن
روضه خوان می گفت زینب پیر شد
در کنار ماجرای پنج تن
آه، از گودال دارد می رسد
گریه های، های هایِ پنج تن
این صدای وای وایِ زینب است
یا صدایِ وای وایِ پنج تن
.
|⇦•کیه داره در میزنه....
#واحد حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج محمد کریمی
●━━━━━━───────
کیه داره در میزنه انگاری مهمون اومده
خدارو شکر که یک نفر به خونه ی ما سر زده
طوری که در میکوبه، انگاری سر آورده
خونه ی ما تا حالا، اینجوری در نخورده
این غریبه کند از جا در رو دود گرفته کُلِّ کوچه رو
مادرم میره سمت درچشمای بابا میگه نرو
«نرو فاطمه نرو..»
تو کوچه امون محشر شد و
تو خونه امون شد ازدحام
پهلوی مادرم شکست
بسته شده دست.ِ بابا
چهل نفر تو کوچه تا کشیدن بابا رو
گفت یک نفر بگیره چشمای بچه ها رو
مادرم صدا زد که نرو بی حیا رها کن حیدر رو
تا لباس بابا رو گرفت زد با تازیونه مادرو
«نرو فاطمه نرو..»
همش داره داد میزنه شمشیری توی دستشه
ما تنهاییم و اما او یه لشکری همدستشه
از پشت درهمین که صدای مادر اومد
مزد رسالت و داد محکم به در لگد زد
مادرم صدا زد فضّه رو
گفت بلند کن از روم این در رو
محسنم رو کشت این بی حیا
چی بدم جواب حیدر رو
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_کریمی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Fadaeian_Fatemiyeh1401-04_14011002_07.mp3
14.8M
|⇦کیه داره در میزنه.....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج محمد کریمی
4_5942652231193986788.mp3
5.67M
❣﷽❣
🌻#زمزمه_امام_حسین_ع
🌻#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🌻#پیشنهادم 👌👌
(عزیز خواهر،غریب مادر)
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلو تر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
یه گوشه گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
صدا زدی من رو خودم شنیدم من
صدای رگهات بود دیر رسیدم من
افتان و خیزارن و نفس بریدم من
پیرهن و بردن دیر رسیدم من
با بوسه از رگهات به خون تپیدم من
میان خاک و خون دیر رسیدم من
♦️
4_5864142956327343527.ogg
5.96M
#زمزمه #واحد_سنگین
#شام #حضرت_زینب_س
سبک قدم قدم با یه علم
▪️▪️▪️▪️ا▪️▪️▪️▪️
▫️بند اول
داداش حسین رو نیزه ها
ببین که خواهرت میره شام بلا
حُرمَت من شکسته شد
از بعد عاشورا تو کرب و بلا
چادرم سوخته توی خیمه
بردن همه چی و به غارت
ناموست رو با دسته بسته
بردن تا کوفه به اسارت
◾️واویلتا◾️
▫️بند دوم
منزل به منزل یا اخا
سنگ و آتیش میریختن از پشت بوما
خدا میدونه چی کشید
دختره حیدر میونه یهودیا
خسته ام از جفای اغیار
من کجا کوچه ها و بازار
کی باورم میشد یه روزی
من برم در میان انظار
◾️واویلتا◾️
▫️بند سوم
مضطرب و خونجگرم
ببین با شمر و حرمله همسفرم
زنانه رقاصه بادف
هلهله میکنن داداش دور و برم
آزاره من شده تفریح و
امان از این چشای هرزه
رقیت تا میبینه زجر و
تمامه پیکرش میلرزه
◾️واویلتا◾️
▫️بند چهارم
تو مجلس حرومیا
بردن منو به زوره تازیونه ها
میخندیدند به خواهرت
یه عده نانجیب پست بی حیا
طعنه ها قسمت زینب شد
راس تو بین طشت زرین
هر بار که چوب به لبهات میخورد
لطمه میزد رباب غمگین
◾️واویلتا◾️
اللهم عجل لولیک الفرج