eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
269 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزا توو خونه زحمت می کشی سخته این همه مصیبت می کشی لااقل پیشَمی سربه‌زیر نباش نکنه ازم خجالت می کشی اشکای چشم حسن فدا سرت زخم رو گونه ی من فدا سرت حاضرم پای تو جونمم بدم حالا یه سیلی زدن..،فدا سرت شهرمون مثل غروبه..،دلگیره دل تو به داغ غربت اسیره تا میبیننت راهو کج می کنن الهی فاطمه واست بمیره مگه میشه غصه ی تو رو نخورد مگه میشه پای گریه هات نمرد تو همین که حس نکردی..،بَسَّمه چه فشاری در به دنده هام آوُرد نفس آدم تووی دود میبُره ریه ام از دوده ی هیزما پُره من همون فاطمه ام..،پیر نشدم صورتی که می سوزه چین میخوره گره خورده سرنوشتمون به غم عُمر باهم بودنِ ما شده کم لحظه‌ای که میخ به پهلوهام گرفت داد زدم فضّه کجاااایی؟ محسِنم... دشمنت توو کوچه ها چه ها می کرد روی چادرم برو بیا می کرد قنفذ لعنتی تا کم میاورد جاشو با مغیره جابجا می کرد طاقت یه ذره گرما ندارم دوس دارم که راه برم..،پا ندارم موی زینبت پریشونه هنوز برا شونه کردنش نا ندارم گریه هام گریه ی پیوسته شدن راه آه و ناله هام بسته شدن دعا کن همین روزا..، زود بمیرم در و همسایه دیگه خسته شدن ای عزیزدلم ، ای همه کَسَم! دم آخری بُریده نفسم هوای حسینمونو داشته باش... برا خشکیِ لبش دلواپسم یه روزی میرسه تشنه میموونه بدنِ بی رمقش ناتوونه اِنقَدَر با نیزه ها میزننش روی پاش میخواد پا شه..،نمیتونه مُشتی بی حیا ولش نمی کنن پیرا با عصا ولش نمی کنن بدنش با خاک یکی میشه..،علی! نعل مرکبا ولش نمی کنن 🔻 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
شیرین ترین نوای جهان ، نام فاطمه بر قلب شیعیان ، ضربان نام فاطمه ما را همیشه داده توان ، نام فاطمه تنها دلیل خلق زبان ، نام فاطمه ای دل غلام فضه ی او باش و شاه باش زهرا بگو و شامل لطف اله باش ای مهربان تر از همه ی مادران ، سلام ای سایه ی سر ِ همه پیغمبران  ، سلام ای حجت ِ تمام ِ خدا منظران ، سلام از ما نه ، از زمین و زمان بهتران ، سلام نازَد خدا همیشه به خود که خدای توست کوثر نه ، آیه آیه ی قرآن برای توست صد شکر ، لایق ِ سِمَت نوکری شدیم مدیون ِ خیل ِ مرحمت ِ چه دری شدیم نابرده رنج ، صاحب چه گوهری شدیم ما زیر سایه ی حسنت مادری شدیم مادر محبتت همه ی های و هوی ماست سرمایه ی گدایی تو ، آبروی ماست دین چیست جز ولای تو بانوی بی حرم هفت آسمان برای تو بانوی بی حرم شاهان همه ، گدای تو بانوی بی حرم هر چه حرم فدای تو ، بانوی بی حرم هر دل که با علی است ، همان دل مزار توست هر جا بنا شده حرمی یادگار توست ما در به در پی ِ حرمت گریه می کنیم با خط به خط شرح غمت گریه می کنیم از ماجرای قد خمت گریه می کنیم یک عمر ، یاد عمر کَمَت ، گریه می کنیم ای کاش روضه هات تماما دروغ بود تنهایی ات میان چهل تن ، دروغ بود بر هر چه گفته بود نبی ، پشت پا زدند زن را جلوی همسر و فرزندها زدند اوباش را به قصد جسارت صدا زدند ای خاک بر سرم که تو را بی هوا زدند آتش زدند بر همه ی حاصل علی ای وای ، قتلگاه تو شد منزل علی کس در محل نذاشت محلی به غربتت از یاد رفت آن همه لطف و محبتت ای وای من صحابه ، شکستند حرمتت یک شهر وا نکرد زبان در حمایتت یک جا فقط مدینه ، زبان دراز داشت آن هم به اشک صبح و شبت اعتراض داشت مادر تو را زدند و محرم شروع شد از پشت در ، مصیبت اعظم شروع شد غم های آبروی دو عالم شروع شد ذبح از قفا و غارت خاتم شروع شد هی سنگ پشت سنگ ، بر آیینه ای نشست مسمار شد سه شعبه و بر سینه ای نشست آذر ۱۴۰۲ ✍ .
Sh 1 Fatemieh Dovom 1402 Arzi [Mohjat_Net] (2).mp3
2.22M
شب 1 فاطمیه دوم 1402 از بازویت اینقدر نکش کار به سختی زحمت نده برای این تن بیمار به زخمی آتش بلایی چه بلایی به سر مادرام آورد چندیست نفس میکشی انگار به سختی من از پس زخم بدنت برنمیآیم افتاده پرستار تو بسیار سختی خونین شدن پیروهنت دردسر ماست باید عوضش کرد به ناچار به سختی تا پارچه ای بر روی پهلو بگذارم خود را کمی آرام نگهدار به سختی یادم که نرفته چقدر زجر کشیدی وقتی که سرت خورد به دیوار به سختی از سینه سپر کردن آن روز تو پیداست از دنده ی تو رد شده مسمار به سختی ما نذر شفایت همگی روزه گرفتیم نان طبخ نکن از سر اجبار به سختی گیسوی مرا شانه زدی شرم مرا کشت از بازویت اینقدر مکش کار به سختی یک توصیه کردی و مرا کشتی و باید بوسه بزنم بر گلوی یار به سختی انگار قرار است که از بعد حسینش زینب بشود قافله سالار به سختی شب 1 دوم 1402
. يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَك مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غصه های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا مدینه بود و سکوت و غروب غمبارش مدینه بود و پر از تیرگی کُفر و نفاق و غربتی که شده هر دلی گرفتارش مدینه بود ولی از تمام مردم آن کسی نکرد مراعات حال بیمارش مدینه بود و چهل تن هجوم آوردند به یک‌ نفر که نشد هیچکس طرفدارش مدینه بود و در خانه ای پر از هیزم دری‌ که سرخ شد از هرم شعله مسمارش نمیشود به زبان هم بیاورم؛ چه کنم؟ مصیبتی که خدا هم شده عزادارش دم غروب -در آن کوچه- آه از سیلی که آب شد دل سنگی سخت دیوارش میان کوچه چگونه؟چه شد؟ نمیگویم تو خود حدیث مفصل بخوان ز آثارش ✍ .
. به جان من ز خاک تیره سر بردار مادرجان بیا در خانه پا بر چشم من بگذار مادرجان مرا خشنود کن با آن تبسم‌های شیرینت غمی از دوش بابایم علی بردار مادرجان تو ذکر خواب می‌گفتی برایم در عوض من هم کنار تربتت بنشسته‌ام بیدار مادرجان از آن سوزم که بینم در کنار قبر پنهانت نباشد جز من و بابم علی زوار مادرجان پیمبر خواست قربانت شود اما پس از مرگش تو قربانی شدی بین در و دیوار مادرجان تو که در روز جان دادی چرا شب دفن گردیدی بگو آخر چه سرّی بود در این کار مادرجان به مزد آن که بودی یاور بابای مظلومم ز هر کس بر تو آمد محنت و آزار مادرجان برایت خانه داری می‌کنم برخیز و محسن را به دست خانه دار کوچکت بسپار مادرجان نمی‌دانم چرا هنگام دفنت باب مظلومم خجالت می‌کشید از احمد مختار مادرجان ترا می‌خواستم تا سیر بینم وقت جان دادن نمی‌دادی نشانم از چه رو رخسار مادرجان از این غم تا ابد خون می‌چکد از دیده زینب که گشته سینه‌ات مجروح از مسمار مادرجان منبع ودیعة الرسول ص 352 شاعر میثم .
. ولایت مداری شب آمد وفضای جهان در سکوت شد دیدم نماز نیمه شبت بی قنوت شد شمع وجود تو چقدر آب گشته است لبخند درلبان تو نایات گشته است با دیدنت زسینه ی خود آه می کشم تصویری از شکستگی ماه می کشم با پهلوی شکسته نفس سخت می کشی با این نفس زدن تو علی را که می کُشی کمتر میان غُربت حیدر عزا بگیر بهر دل علی تو بیا وشفا بگیر از دردهای جان ودلت با علی بگو برخیز روی پای خودت یا علی بگو دل را غمت به صحنه ی ماتم کشانده است درگوش من صدای غریب تو مانده است در موج حادثات برایم سپر شدی دادی شهید و زخمی دیوار و درشدی وقتی پیام می چکد از اشک جاری ات درحیرتم ز شور ولایت مداری ات بر هُرم روی پُر عرقت گریه می کنم از گریه های بی رمقت گریه می کنم درگوش من وداع تو زنگ خطر زده عجل وفاتی ات به دلم نیشتر زده دیدی غریب مانده ام ، ای مهربان مرو ای همسفر بدون علی زین جهان مرو بی تو اسیر پنجه ی صد آه می شوم خلوت نشین ماتم جانکاه می شوم بس کن «وفایی» وسخنت را تمام کن تنهانه گریه، پیروی از آن امام کن ✍ .
. مادر حسین مادر حسن توروخدا رومو زمين نزن يه بار ديگه بگو بخند صدات مي كنم چشمت و نبند نفس بكش-بگو بادرد پهلو مي سازي نفس بكش-علي رو از نفس مي ندازي ففط بمون-يه زندگي بهتر مي سازم فدا سرت-براي خونمون در مي سازم چه زندگي خوبى اى همسفر داشتيم اگه نمي سوخت در بازم پسر داشتيم .... خسته اى هنوز بعد مدتى تو از دست اون ميخ لعنتى نفس نذاشته واسه تو پُر از خون شده باز لباس تو دووم بيار-يه جوري بگذرون اين چند شب رو دووم بيار-تو شونه كن موهاى زينب رو نگا نكن-كه با لگد شكستن پهلوتو تو خوب مى شى-تورو خدا نزن حرف تابوتو شكسته مى شي و شكسته تر مى شم بگو كه مى موني نمي ري از پيشم ... معلومه كه درد می کشی هنوز با این بازو سخته دوخت و دوز يه روز ديگه عزيز من برا حسين مي دوزي پيرهن يه پيرهن-كه واسه دوختنش مي ري ازحال يه پيرهن- كه مي برن از داخل گودال به سر زنان-مي ياي كنار پيكر بي سر مي بيني كه-براش نذاشتن حتي انگشتر کنار اون پیکر بازم می ری از حال همونجا که اسبا می یان توی گودال
به نام خداي شهيدان قصد سفر كردي اي محرم رازم بعد تو با دردِ دوري چطور سازم يار جوون من اي هم زبون من تنهام نزار زهرا اي مهربون من سرو كمونم يار جوونم اي مو سپيدم زهرا س خانوم خونم آروم جونم ياس خميدم زهرا س __ بنگر به حال من بر طفل خردسالت زُل زده زينب بر چادر پا مالت بی حالی تو چشمات موج ميزنه غربت از بعد اون كوچه حسن گرفت لكنت اي نور عينم جان حسينم تنهام نزاري زهرا س بعد تو یارا من ميمونم با گريه و زاري زهرا س ___ پر درد و بیماری ای مرهم دردام از من نگیر روت و تاریک میشه دنیام بار سفر بستی میسوزم آتیشم چیشد پس اون قولت که میمونی پیشم ای نازنینم کاشکی نبینم نیستی یه روزی زهرا س از ضربه دستش، غلام پستش داری میسوزی زهرا س __ میخندی به سختی واسه دل حیدر لعنت به قلب سنگ لعنت به ميخ در دستات نداره جون پیرهن ببافی تو داغ دیده ی درب و ضرب غلافی تو باغ امیدم سوختی شنیدم تمومه کارت زهرا س با چکمه نامرد بد با لگد زد افتاده بارت زهرا س
. از نهاد علی خیزد این زمزمه کشته شد بی گناه همسرم فاطمه فاطمه فاطمه ... نخل گلزار وحی فضه را زد صدا میوه اش با لگد شد ز شاخه جدا .... یا محمد ز خاک سر بر آرُ  ببین پاره ی پیکرت گشته نقش زمین .... جای یاری من یاورم را زدند دست من بسته بود همسرم را زدند ..... همسرم را در این آستانه زدند باچه جرمی به او تازیانه زدند ...... تربتت به اشک شستشو میکنم بی تو مرگ از خدا آرزو میکنم ..... شمعم و بین جمع بی صدا مانده ام تو چرا رفتی و من وچرا مانده ام فاطمه فاطمه .🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
نماهنگ خدانگهدار.mp3
5.18M
در کنار بسترت مینالم ای یار مردم از ناله هات وقتی که گفتی خدانگهدار 🎙 ✳️ ...احساسی #️⃣ https://eitaa.com/Arbabhosyn .
نماهنگ خدانگهدار.mp3
5.18M
🎙 ✳️ ...احساسی #️⃣ 👇👇👇👇👇 در کنار بسترت می نالم ای یار مُردم از ناله هات وقتی که گفتی خدانگهدار میمیرم از این درد و غم تو زندگی یه بار ازم من رو خجالت دادی و چیزی ازم نخواستی نشو رفیق نیمه راه جون علی تو جون بخواه جونمو هدیه کردم و  رومو زمین گذاشتی باغبون با رفتنت میسوزه این باغ من یل خیبرم ولی نمیشم حریف این داغ از روزی که کنج حیاط تابوتتُ ساختم برات کنار اون گهواره ای که مال محسنت بود.. آدم خیلی دلش میگیره.... زینب ازم ناراحته دل خودم قیامته ای مهربون ای با وفا چه وقت رفتنت بود https://eitaa.com/Arbabhosyn .
14000926-panahi-shoor8.mp3
1.91M
مداحی ویژه شهادت حضرت زهرا علیها السلام کربلایی نریمان پناهی
از علّامه امینی سؤال‌کردند که شما چه آرزویی در دل دارید؟ ایشان فرمودند: من فقط یک آرزو در دنیا دارم. آن این‌ است که خداوند به من یک عمر طولانی بدهد و من در این آخر عمر از همه کنار گرفته در گوشه بیابانی چادر بزنم ، و آنجا ساکن شوم و تا آخر عمرم بر مظلومیت علی علیها لسلام گریه کنم ...
CQACAgQAAx0CSmRjDAACPplhrNNlM_3-wXPXnm3BXZgqm0SC3gACQwcAAhoiaVKmNLYUb7wEniIE.mp3
8.14M
مداحی ویژه شهادت حضرت زهرا علیها السلام حاج سیدرضا نریمانی
. ز خانه میرود زهرا ، شبانه میرود زهرا وای که با تنی غرق ، نشانه میرود زهرا وای من ، وای من ای وای من کفن شد ، پیکر زهرای من یازهرا ، یازهرا یازهرا به جسم کوثرم ریزد ، ز دیده اش گلاب اسماء بند نمی آید این خون ، هر چه که ریزد آب اسماء غمش را ، پهلویش ابراز کرد زخم او ، باز دهن باز کرد یازهرا ، یازهرا یازهرا رسیده وقت تدفینش ، رسیده وقت تدفینم لحد برای زهرا ، نه ، برای خویش میچینم ظاهراً ، مزار زهرا ولی باطنا ، این شده قبر ولی یازهرا ، یازهرا یازهرا .
. خونمون پر از داغ و درده جسم مادرم سرده سرده روی نیلیِ زهرا رو تا میبینه علی برمیگرده چشماشو رو هم گذاشته مادر علی تنهاست علی تنهاست میلرزه دل یل خیبر علی تنهاست علی تنهاست میسوزه با دیدن بستر علی تنهاست علی تنهاست بند ۲ تاریکه شب سردِ خونه از غصه حسن نیمه جونه بالای سر جسم مادر زینب داره قرآن میخونه روپوشه ، رو مادرم زهرا ، بمیرم من بمیرم من میزاره با دیده ی دریا ، بمیرم من بمیرم من مادر رو ، رو مغتسل بابا ، بمیرم من بمیرم من بند ۳ با تابوت دلم زیر و رو شد با تابوت...تمام هستم رفت ای سلمان...بیا یاریمون کن دیدی مادرم از دستم رفت بابای غریب ما تنهاست، بیا سلمان بیا سلمان غربت از حال علی پیداست بیا سلمان بیا سلمان وقت دفن مادرم زهراست، بیا سلمان بیا سلمان بند ۴ چشم مردم یثرب در خواب با اشک و غم و قلب بی تاب رو زخمای پر خونِ مادر آهسته میریزه حیدر آب زیر پیرهن به اشک و آه ، بسم الله و بالله میده غسلْ زیر نور ماه ، بسم الله و بالله «عَلَی مِلِّةِ رَسُولِ الله ، بسم الله و بالله» بند ۵ یادِ من نرفته تا حالا پشت در که افتادی از پا با کینه لگد بر در خورد و در افتاد روی جسمت زهرا افتادی راه نفس سد شد ، حلالم کن حلالم کن افتادی زیر در ‌و بد شد ، حلالم کن حلالم کن از رو در چهل نفر رد شد ، حلالم کن حلالم کن بند ۶ قلبم رو سقیفه آزردن یاسَم رو‌ کوچه پژمردن اونهایی که زهرامو کشتن تو گودال حسینم رو بردن خولی از راه که آمد میزد سنان میزد سنان میزد جای هرکس که نمیزد میزد سنان میزد سنان میزد قرآن منُ لگد میزد سنان میزد سنان میزد .
. آقای مظلومان عزا گرفته مدینه را غربت فرا گرفته حسن گشته حیران / حسین زار و گریان شده شب شام غریبان      حیدر به سر گرفته قرآن در کوچه های خلوت مدینه گشته نمایان غربت مدینه علی بی پناه است  / دگر غرق آه است مولا و اشک و سوگواری       زهرا و داغ بی مزاری زینب میان خانه زار و تنها گریان شده با روضه های زهرا اسیر و پریشان / دلش بیت الاحزان در چشم او غربت حاکی در دست او چادر خاکی .
با نگاهی به سخنان سردار دلها ، شهید حاج قاسم سلیمانی پیرامون الطاف حضرت زهرا سلام الله علیها در سال‌های دفاع مقدس . --------- اَلسلام ای مادر سادات ای بانوی نور اَلسلام ای کوثر قرآن و ای روح صبور اَلسلام ای فاطمه ، ای دختر بَدرُالدُجی اَلسلام ای فاطمه ، ای جان نثار مرتضی ای حمایت از ولایت کرده در اوج شرف می رسد از تربت پنهانت اکنون لا تَخَف ما تأسی بر تو داریم ای فروغ بی کران با ولایت بوده و هستیم تا ایثار جان مهرتان یا فاطمه چون گل به قلب ما شکفت لطف تان را دید بسیار و، سلیمانی که گفت روزهای سخت جنگ آنجا که راه ما نبود غیر زهرا هیچ کس پشت و پناه ما نبود بر لب اروند وقتی دشمنان با تیرها می زدند آسیمه سر بر جسم و جان شیرها روبرو وقتی که دشمن می گرفت از ما نَفَس هر سلاح کارگر ، زهرای اطهر بود و بس کربلای پنج وقتی در غروب اضطرار داشتیم از هر طرف اندیشه های بیقرار داشتیم آنجا غروب مضطر اما بی نشان روی دژ سر ، دیده سوی آب های بوبیان وقتی از هر سو خطر یا که بلا شد سوی ما عاجزانه می زدیم ای عشق زهرا را صدا گفت این زیبا کلام خویش را با زمزمه دیده ام در هور مهر مادری از فاطمه من که در میدان مین الطاف زهرا دیده ام پای تا سر خاک پای فاطمه گردیده ام نور زهرا بر دل رزمندگان افتاده بود قدرت مادر به ما نیرو دو چندان داده بود ما به یاد حاج قاسم نام زهرا می بریم دیده ی خود را به سمت موج دریا می بریم فاطمه آن طایر خونین دل بی بال و پر فاطمه آن بانوی بشکسته پهلو پشت در فاطمه آن مادر افتاده طفلش با لگد فاطمه آن زن که مانده بین اعدا بی مدد داغ زهرا را که با دلهای ما گشته عجین تسلیت داریم بر مولا امام هشتمین یا رضا ای پاره ی قلب رسول کردگار شد شهیده مادرت افسوس با هجده بهار ای امام مهربان با مادرت دشمن چه کرد دست گلچین با گل و با غنچه و گلشن چه کرد آتش در شاهد سوز و گداز فاطمه ست تربت مخفی تجلیگاه راز فاطمه ست میخ در باشد گواه غنچه ی پرپر شده محسن شش‌ماهه قربان در ره مادر شده ** محمود تاری «یاسر» ٢٢ آذر ١۴٠١ ✍ ............................ . پایداری کند این دل به هواداری تو می رود بر سرِ دار این دل خونین سردار می شود سنگ رها از کف این رودِ مَهیب چقدر آه ، بود داغِ تو سنگین سردار داغ تو آه چه سنگین و چه گلگون باشد چشمِ هر لاله ز هجران تو در خون باشد پرِ پرواز تو در شعله ای از خون افتاد بال های تو ولی هیچ زمینگیر نبود آسمانی شدی ای آیه ی سرخِ ملکوت عشق را بهتر ازین معنی و تفسیر نبود آسمان از رخِ آئینه گل افشانی شد می رود تا ملکوت آن که سلیمانی شد تو چه کردی که در آغوش ملائک رفتی تو چه کردی که چنین عرش نشین گردیدی رفتی و تختِ سلیمانی حق را دیدی و در انگشتری عشق نگین گردیدی ای عقیق یمنی ، دُرّ نجف چشمانت پیشِ تیرِ ستمی گشت هدف چشمانت رفتی ای عشق ولیکن پس ازین گلگون تر کوچه ها عکس تو را در دلِ خود قاب کنند بیم از ظلمت شب نیست که از این جاده رهروانِ رهِ تو رویْ به مهتاب کنند چشمِ تو ناب ترین نور و ضیا را دارد نفست بوی گلِ کرب و بلا را دارد جگرت سوخت ولی عشق تو در سینه نسوخت عشق یارانِ جگر سوخته آئینِ دل است ای جگر سوخته از آتش ابلیس خبیث انتقام تو فقط مایه ی تسکینِ دل است ما به خونخواهی تو آمده و در پیشیم ما به جز عشق به چیزی که نمی اندیشیم عرصه خون و خطر حسّ یتیمی دارد مرو ای مرد که این جبهه پدر می خواهد سپرِ خویش مینداز ، که خود می دانی دست و بازوی علمدار سپر می خواهد تو در این عرصه ی ایثار مداوم بودی تو علمدارترین مردِ مقاوم بودی مثل آن میخ که می ریخت ز چشمانش خون قسمت چشم تو شد خون بچکاند قاسم باید آن کس که به دل حُبِّ ولایت دارد خویشتن را به امامش برساند قاسم ای که در معرکه ی سرخ رجز می خوانی وقتی از باب ولایت نروی ، می مانی باید از فاطمه آموخت ولایت داری نور او راهبرِ اهلِ هدایت باشد عاقبت نور شود ، جانبِ جنّت برود هر که سردارِ سرافرازِ ولایت باشد حق چو از فاطمه آید به گل افشانی ها نظر لطف کند سوی سلیمانی ها بولهب در همه جا قصد جنایت دارد ما بپا خاسته تا دست بِبُرّیم از او بیش ازین تا که نباشد سبب ظلمت ها آنچه در دسترسش هست بِبُرّیم از او ما به قرآن و ولایت همه پا برجاییم ما به راه و روش فاطمه پا برجاییم همه پر جوش و خروش آمده بودند آن روز روح اخلاص بر انگیخته حیرانی ها بیشه از شیر نباشد لحظاتی خالی هست در جبهه ی حق خیلِ سلیمانی ها گرچه با رفتنِ گل خون به جگرها داریم دلی آکنده تر از عشق به زهرا داریم فاطمه کوثر دلهاست همه می دانند ما همه تشنه لب کوثر زهرا باشیم چون سلیمانیِ عاشق ، به سراپرده عشق او بخواهد سرِ ما ، ما که مهیّا باشیم آمدیم این که فدایِ رهِ مادر گردیم او اگر حکم کند فانی حیدر گردیم نام زهرا به لب آمد ، جگرم می س
یا آرام ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ 📝 خوردی زمین/پیش چِشَم/دم نزدم/فاطمه جانم (چرا) مامورِ به/صـــٓــبر بودم/دم نزدم/فاطمه جانم حلالم کن / پهلوتو شکستن بخاطر من حلالم کن / اگه راهتو بستن بخاطر من حلالم کن ای خانومم حلالم کن / اشکات چکیده میون کوچه *《جایگزین(نفست بریده میون کوچه)》 حلالم کن / قامتت خمیده میون کوچه حلالم کن ای خانومم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ 📝 بین مسیر/ چند نفری / میزدنت / ای مادر حق داری که / نتونی ببینی.../ منم حسنت/ ای مادر حلالم کن / اگه قدم کوتاه بود دستش رد شد حلالم کن / من بودم و سهم تو یک لگد شد حلالم کن ای مادرجان حلالم کن / شده صـــــورتت پر از کبودی حلالم کن / روی من حسآب کرده بودی ... حلالم کن ای مادر جان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ آذر ۱۴۰۲ @navaye_asheghaan
. در شب آخر همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است چرا که حضرت مشکل گشا اباالفضل است دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب اگر که معنی دست خدا اباالفضل است به جله جمله ی یا کاشف الکروب قسم که استجابت صدها دعا اباالفضل است نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین کسی که شد همه چیزش فدا اباالفضل است از ابتدا به من آموخت مادرم تنها دوای درد گرفتارها اباالفضل است چه ترس دارد از آتش چه ترس از دوزخ اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است * فردای محشر وقتی مادر ما فاطمه با پهلوی شکسته وارد محشر میشه... پیغمبر صدا میزنه عزیز دلم...برا شفاعت محبین و عاشقات چی آوردی...؟ یه وقت می بینند مادر من و شما از زیر چادر دستای بریده عباس رو بیرون میاره*... خود امام زمان گفته است می‌آید به مجلسی که در آن ذکر یا اباالفضل است بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضل است *گفت روزای آخر روضه هر دهه فاطمیه، یا شبای آخر...روضه ابالفضل میخونن... علتش هم اینِ، روضه ی دست شکسته رو باید دست بریده جمع کنه... همه ی ما یه جوری عاشق ابالفضلیم...یه نوحه رو از بچگی زمزمه می کنیم و گریه می کنیم* سقای دشت کربلا (اباالفضل)۳ دستش شده از تن جدا (اباالفضل)۳ * اباالفضل یه گریه کن داره برا همه عالم بسه... گفت روز اربعین تا اومدن...زینب یه نگاه کرد دید سکینه داره میره سمت علقمه...گفت عزیزم همه جای عالم گریه کن بابا دختره...یه نگاه کرد گفت: عمه تو برا بابام گریه می کنی... رباب برای علی اصغر گریه میکنه...نجمه برا قاسم گریه میکنه...لیلا برا علی اکبر گریه میکنه...عمه! عموم ابوالفضل کربلا کسی رو نداره...می خوام برا عموم اباالففضل گریه کنم... هر کی بخواد از بالاي بلندی روز زمین بیافته زود دستش رو جلو میاره... دست و جلو میاره صورت آسیب نبینه... حالا آقایی که تیر تو چشمشه... دست بریده از روی بلندی رو زمین افتاد...یه جور صدا زد یا اَخا! اَدرک اَخا... همونجور که امام حسن توی کوچه رو این خاکا می‌گشت گوشواره مادر رو پیدا کرد...راوی میگه...دیدن حسین این خاکا رو کنار میزنه...دیدن یه چیزی رو برداشت...اومدم جلو دیدم دست بریده عباس...صدا حسینت بره امشب کربلا...حــســیــن * گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است نگران حرمم آبرویم در خطر است قامت خم شده را هرکه ببیند گوید بی علمدار شده دست به کمر است داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدی چون ملائک بدنت پر شده از بال و پرت * دستشو انداخت زیر کتف عباس بالا آورد...دید این لبا مثل ماهی به هم میخوره... صورت نگم چه صورتی... صورت متلاشی شده...گفت: آقا من فقط ازت یه خواهش دارم اونم اینه...تا زندم نفس میکشم منو سمت خیمه نبر...آخه من به سکینه وعده ي آب دادم... اگر روضه از شرمندگی اباالفضل بخوای بخونی حرف زیاده... گفت همچین که مشک رو گرفت، دستش رو بریدن...باز میگفت یه دست دیگه دارم...با دندون که مشک رو گرفت...شرمندگی عباس از اونجایی شروع شد که حرمله تیر به مشک زد... حس کرد این مشک داره هر دقیقه خالی تر میشه....* ________ .کانال نوحه و سینه زنی یا زینب س
. |⇦•کیه داره در میزنه.... حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج‌ محمد کریمی ●━━━━━━─────── کیه داره در میزنه انگاری مهمون اومده خدارو شکر که یک نفر به خونه ی ما سر زده طوری که در میکوبه، انگاری سر آورده خونه ی ما تا حالا، اینجوری در نخورده این غریبه کند از جا در رو دود گرفته کُلِّ کوچه رو مادرم میره سمت درچشمای بابا میگه نرو «نرو فاطمه نرو..» تو کوچه امون محشر شد و تو خونه امون شد ازدحام پهلوی مادرم شکست بسته شده دست.ِ بابا چهل نفر تو کوچه تا کشیدن بابا رو گفت یک نفر بگیره چشمای بچه ها رو مادرم صدا زد که نرو بی حیا رها کن حیدر رو تا لباس بابا رو گرفت زد با تازیونه مادرو «نرو فاطمه نرو..» همش داره داد میزنه شمشیری توی دستشه ما تنهاییم و اما او یه لشکری همدستشه از پشت درهمین که صدای مادر اومد مزد رسالت و داد محکم به در لگد زد مادرم صدا زد فضّه رو گفت بلند کن از روم این در رو محسنم رو کشت این بی حیا چی بدم جواب حیدر رو ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. سبک نوحه سنتی و کاربردی حضرت محسن ابن علی علیه السلام به سبک: همه جا کربلا... سومين همدم و.. پسر فاطمه جان فدای تو ای قمر فاطمه پشت در هم شدی سپر فاطمه محسن ابن علی... جان تو شد فدا در رَهِ مرتضی سن شش ماهگی در پس پرده ها مقتل‌ اَت خانه و.. قاتل اَت ضربِ پا محسن ابن علی... مُنکرت تا اَبد جاهل و ظالم است هر که مِهرَت نداشت نزد حق نادم است جبرئيلِ امين بر درت خادم است محسن ابن علی... مادرت فاطمه پدرت حیدر است غصه دار غمت خود پیغمبر است عاشق مِدحَتَت حضرت داور است محسن ابن علی... از سقیفه شروع شد غم و غربتت دل بسوزد از آن غصه و محنَتت داغ تو مانده است بر دلِ اُمَتَت محسن ابن علی... بین دیوار و در شد مقامت رفیع گشته ای هم شهید تو به طرزِ فجیع قبر تو در کجاست؟ در کجای بقیع.. محسن ابن علی... كُشته ی کینه ها شرح حال تو است در قیامت بگو.. ..سوخته بال تو است اولين حكم حق در قبال تو است محسن ابن علی... غصه ی کوچه ها راوی کربلاست بر تن و پیکرت اثر رد پاست کربلا گوشه ای از بلای شماست محسن ابن علی... .👇👇👇👇👇
بعد پیغمبر علے طعــم غریبــے را چشـید دشمن قرآن و عترت پرده از رخ بر کشید از سقیفــه توطئـــه ها بهر دیــن آغاز شد بدعتـے در دشمنــے با آل عصـمت باز شد حق زهـــرا وعلــے شـد پایمال غاصبـیـن از همانجا انحراف افتـاد در شـــرع مبین دیده پیغمبــر مصیبتهـاے بعد خویش را فتنه هاے ایـن خواص شوم بداندیش راه راز هاے بعــد خــود را با علـے افـشا نمود مصحــف تنهائــے قـرآن و عترت را گشـود این سفـارش از نبے بر قهرمان خیبـر است در بقاے این شریـعت صبـر امر داور است امــر یکتـا ونبـے و صبـر حیــدر آن زمـان فرصتــے شـد از براے فتنه هاے غاصـبان تا نفاق اگــه شـد از اســرار صبــر مرتـضا فرصتــے پیدا نمـوده بهـر هر جـور و جفا شهـــر پیغمبــر مدیـنه مهبـط روح الامین گشتـه اینڪ پایـگاه جاهلـین و فاسقـین واے اگر جهل و ستم بر ملتے حاکـم شود لایــق در یــوزگــے و حـاکــم ظالـم شود اولین طــرح سقیــفه در جـهان آغـاز شد شاهـــراه ظلــم بــر آل محـمد ص باز شد شـد غریبسـتان مدیـنه بهـر زهـرا و علـے سیلـے از شیطان خورد محبوبه رب جلـی جاهلان و دین فروشان آتشے افـروخـتند در شــرارستان کینه بیت حق را سوختند فاطمه جـان خاکیان قدر تو را نشناختند قدسیان درزیرپایت بال خویش انداختند میکنـد پــرواز سیمـرغ علــے تا کهکــشان پهلــوے بشکسـته رخ نیلے و بازو ناتوان وقت غـسل فاطمــه بیتاب شد مولا علے دیـده نیلــے بـازوے محبــوبـه رب جلے بعد از آن همرازحیدر چاه نخلستان شده اے خــدا رکـن علــے مــرتضا ویران شده گریه کن آے اهل دل بــر غربت شیر خدا اے "کیانے" نالـه کــن بر دردهـاے مرتضا «یا فاطمه مولاتے اغیثیـنے» 🖊شاعر: استاد کیانی