eitaa logo
ذاکرین آل الله
360 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
یک سرو، ولی سرو هزاران چمن است این یک ماه، ولی ماه هزار انجمن است این یک نور، ولی نور همه پنج‌تن است این یک روح، ولی روح علی در بدن است این زیبارخ و شورافکن و شیرین‌دهن است این ای ماه خدا چشم تو روشن حسن است این -این خلق عظیم است عظیم است عظیم است -فرزند کریم است کریم است کریم است گل‌بوسۀ احمد، گل بستان جمالش قرآن، ورقی از صُحُفِ خُلق و خصالش پیغمبر و زهرا و علی، محو جمالش شیری که به او فاطمه داده است، حلالش بالاتر از اوهام همه، اوج کمالش جاری ز کف او کرمِ احمد و آلش -این محشر کبراست بیایید ببینید -این یوسف زهراست بیایید ببینید خورشید، دمیده به شب تار مدینه گردیده چراغ دل بیدار مدینه روییده گل وحی ز دیوار مدینه خیل ملک آیند به دیدار مدینه ارواح رسولان شده زوار مدینه گردیده فلک غرق در انوار مدینه -تابد به سرِ دست محمّد، قمر امشب -تبریک بگویید!علی شد پدر امشب ای صبح الهی!اثرت باد مبارک ای بحر نبوت!گهرت باد مبارک ای باغ ولایت!ثمرت باد مبارک ای ماه خدایی!اثرت باد مبارک ای شمسۀ عصمت!قمرت باد مبارک میلاد گرامی پسرت باد مبارک -ای حُسن فروشان!حسن آمد حسن آمد -با آمدنش جان محمّد به تن آمد این است که در پاسخ دشنام، دعا کرد این است که از دشمن بی‌شرم، حیا کرد این است که پیوسته جفا دید و وفا کرد این است که از خلق، ستم دید و دعا کرد در صبر، همان کار علی- شیرخدا- کرد در صلح، همان معجزۀ کرب‌وبلا کرد -گر جنگ کند، صلح، حرام است حرام است -ور صلح کند، حکم قیام است قیام است از صلح حسن، دین خدا یافت سلامت این صلح، قیامی‌ست به معنای قیامت با آنکه همانند علی داشت شهامت هر ظلم که دید آن خلف پاک امامت تا حفظ شود دین خدا کرد کرامت چون کوه برافراشت به هر حادثه قامت -با آنکه غریب وطن و غرق مِحن بود -پیروزترین رهبر تاریخ، حسن بود او مَحکمۀ مُحکمۀ صبر و رضا داشت با صبر و رضا پرچم توحید بپا داشت در صلح و قیامش به زبان حکم خدا داشت پیوسته ولایت به همه ارض و سما داشت ده سال، امامت به امام شهدا داشت در حنجرۀ سوخته این طرفه ندا داشت: -من کیستم؟ احیاگر قانون خدایم -بنیادگر واقعۀ کرب‌وبلایم من وارث شمشیر علی، رهبر صبرم من ذات خدا را به خدا مظهر صبرم من روح شکیبایی در پیکر صبرم من وارث صبر پدر و مادر صبرم من صاحب فتح و ظفرِ لشکر صبرم من حیدر شمشیر و پیام‌آور صبرم -این صبر، همان صبر خدای ازلی بود -تفسیر کلام الله و شمشیر علی بود با آنکه بوَد بازوی من بازوی حیدر با آنکه مرا دست خدایی‌ست به پیکر این صبر بوَد سخت‌تر از غزوۀ خیبر این صبر بوَد یک اُحد و خندق دیگر این صبر بوَد نهضتِ ثاراللهِ اکبر سوگند به اسلام و به قرآن و پیمبر -ما بیم ز بیداد معاویّه نداریم -حاشا که ستمگر را راحت بگذاریم ما نخل ولاییم و شهادت ثمر ماست بر جان عدو هر نفس ما شرر ماست چون تیر برآید جگر ما سپر ماست در بحر بلا موج خطر همسفر ماست پیکار جمل نیز گواهِ دگر ماست هرگز نهراسیم، که حیدر پدر ماست -بازوی علی حیدر خیبر شکنم من -«میثم،»حسنم من حسنم من حسنم من
. دوازده بند شعر در و مصيبت (س) بند هفتم تو در بیت ولایت شمع سوزان علی بودی تو جانان محمد بودی و جان علی بودی چگونه حرمتت پامال شد ای سورة کوثر چرا نقش زمین گشتی تو قرآن علی بودی علی حق داشت گر از هجر تو سرو قدش خم شد تو سرو و باغ و بستان و گلستان علی بودی نه در شام عروسی، نه ز صبح روز میلادت تو پیش از خلقتت در عهد و پیمان علی بودی تو تا رفتی علی تنهای تنها شد، که تو تنها شریک درد و غم های فراوان علی بودی تو با دست شکسته، دست حیدر بودی ای زهرا تو با اشک پیاپی چشم گریان علی بودی ندارد شیر حق بعد از تو همتایی و هم شانی تو همتای علی بودی و هم شان علی بودی علی می دید مرآت الهی را به دیدارت چگونه پیش چشم او جسارت شد به رخسارت 🏴 بند هشتم شگفتا اهل دوزخ باغ رضوان را زدند آتش شیاطین بیت ذات حی سبحان را زدند آتش الهی جسمشان در نار قهر کبریا سوزد که هیزم جمع کرده کعبة جان را زدند آتش به دین کردند با شمشیر دین از چار سو حمله ز قرآن دم زدند و بیت قرآن را زدند آتش گلی را که نبی پرورد با ضرب لگد چیدند به غنچه حمله کردند و گلستان را زدند آتش به قرآن می خورم سوگند سوزاندند قرآن را به ایمان می خورم سوگند ایمان را زدند آتش مسلمان نیستم گر کذب گویم، نامسلمانان از این بیداد قلب هر مسلمان را زدند آتش به ناموس الهی حمله ور گشتند نامردان همان قومی که بیت شاه مردان را زدند آتش نمی گویم که تنها دخت احمد را زدند آنجا محمد را، محمد را، محمد را زدند آنجا 🏴 بند نهم خدای من بهشت و شعله های نار یعنی چه؟ خطا کاران و بیت عصمت دادار یعنی چه؟ جسارت های دیو و صورت انسیه الحورا گل بی خار و باغ وحی و نیش خار یعنی چه؟ نگاه شیر حق و تازیانه خوردن زهرا طناب خصم و دست حیدر کرار یعنی چه؟ امیرالمومنین تنها میان آن همه دشمن یگانه حامیش بین در و دیوار یعنی چه؟ مگر نه سینة زهرا، بهشت مصطفی بودی بهشت مصطفی و صدمة مسمار یعنی چه؟ فشار در، غلاف تیغ، قتل طفل شش ماهه به ناموس الهی این چنین رفتار یعنی چه؟ مدینه زیر و رو شد از صدای نالة زهرا خدایا بی¬تفاوت بودن انصار یعنی چه؟ نه تنها سوختند از آتش کین بیت مولا را مسلمانان به پیغمبر قسم کشتند زهرا را 🏴 بند دهم تو طوبای علی بودی، چرا بشکست پهلویت تو مرآت خدا بودی، چرا شد نیلگون رویت تو روح مصطفی بودی، چرا پشت در افتادی تو دست مرتضی بودی، چرا بشکست بازویت خدیجه کو که گیرد در بغل چون جان شیرینت محمد کو که در بر گیرد و چون گل کند بویت اگر چه در پس در، حبس شد در سینه فریادت صدای یا علی سر می کشید از تار هر مویت تو با دست شکسته لب گشودی تا کنی نفرین امیرالمومنین با دست بسته شد دعاگویت مصیبت های تو از آسمان ها بود سنگین تر که در سن جوانی این چنین خم گشت زانویت چرا در هم شکستی ای محمد در قد و قامت چه با مهر رخت شد ای قمر شرمنده از رویت چه شد با تو چه پیش آمد که با آن صبر بسیارت طلب کردی هماره مرگ خود از حی دادارت 🏴 بند يازدهم تو در راه امیرالمومنین خود را فدا کردی تو با ایثار جان حق ولایت را ادا کردی تو بر حفظ علی با طفل معصومت سپر گشتی تو حتی بین دشمن چار کودک را رها کردی تو زینب داشتی ای بانوی خلقت چه پیش آمد که چون نقش زمین گشتی کنیزت را صدا کردی مدال روی بازویت گواهی می دهد آری که جان دادی طناب از دست حبل الله وا کردی تو از دور علی، روبه صفت ها را پراکندی تو در یک شهر دشمن، یاریِ شیر خدا کردی تو برگرداندی از مسجد امامت را سوی خانه تو دختر تربیت بهر قیام کربلا کردی تو با نطق رسایت خطبه خواندی از علی گفتی تو ما را با علی تا صبح محشر آشنا کردی ولایت زنده از نطق رسای توست یا زهرا غدیر دوم ما خطبه های توست یا زهرا 🏴 بند دوازدهم سلام ما به سوز و گریه و تاب و تبت مادر سلام مرغ شب بر ذکر یا رب، یا ربت مادر سلام ما به پایان غروب درد انگیزت سلام ما به غسل و کفن و تشییع شبت مادر سلام ما به غم¬هایی که کردی از علی پنهان سلام ما به اشک بی صدای زینبت مادر سلام ما به آن آخر نگاه و آخرین ذکرت که وقت دادن جان، گشت جاری بر لبت مادر سلام ما سلام ما سلام ما بر آن بانو که درس عصمت و ایمان گرفت از مکتبت مادر سلام ما به فرزندان پاکت تا صف محشر که تو خود آسمان استی و آنان کوکبت مادر سلامی پاک همچون آیة تطهیر از میثم به سبطین و دو دخت و شوهر و ام و ابت مادر به هر جا رو کنم شهر و دیار توست یا زهرا دل هر شیعه تا محشر مزار توست یا زهرا .
. به جان من ز خاک تیره سر بردار مادرجان بیا در خانه پا بر چشم من بگذار مادرجان مرا خشنود کن با آن تبسم‌های شیرینت غمی از دوش بابایم علی بردار مادرجان تو ذکر خواب می‌گفتی برایم در عوض من هم کنار تربتت بنشسته‌ام بیدار مادرجان از آن سوزم که بینم در کنار قبر پنهانت نباشد جز من و بابم علی زوار مادرجان پیمبر خواست قربانت شود اما پس از مرگش تو قربانی شدی بین در و دیوار مادرجان تو که در روز جان دادی چرا شب دفن گردیدی بگو آخر چه سرّی بود در این کار مادرجان به مزد آن که بودی یاور بابای مظلومم ز هر کس بر تو آمد محنت و آزار مادرجان برایت خانه داری می‌کنم برخیز و محسن را به دست خانه دار کوچکت بسپار مادرجان نمی‌دانم چرا هنگام دفنت باب مظلومم خجالت می‌کشید از احمد مختار مادرجان ترا می‌خواستم تا سیر بینم وقت جان دادن نمی‌دادی نشانم از چه رو رخسار مادرجان از این غم تا ابد خون می‌چکد از دیده زینب که گشته سینه‌ات مجروح از مسمار مادرجان منبع ودیعة الرسول ص 352 شاعر میثم .
کربلایی محمدحسین پویانفرShab1_Rajab_Pooyanfar_1400.mp3
زمان: حجم: 6.48M
💐السلام علیک یا ابا عبدالله 🔊نمی دانم که میباشم؟! کجا بودم کجا هستم اگر عاقل اگر دیوانه خود را بر شما بستم 🔹 توسل 🎤 کربلایی نمی دانم که میباشم کجا بودم کجا هستم اگر عاقل اگر دیوانه خود را بر شما بستم برانیدم بخوانیدم به عالم گفتم و گویم که از جوی شما سیراب و از جام شما مستم شما را دارم و باکی ندارم زآتش دوزخ چه غم گر بار سنگین و گر خالی بود دستم تولای شما نور هدایت بود در قلبم شما را تا ابد دارم شما را ازل جستم چگونه بوی عطر گل نروید از نفسهایم که خاری بودم و در گلبن مهر شما رستم اگر زنجیر خود را پاره کردم باز می گویم الا آل محمّد من سگ کوی شما هستم نه در روز غدیر خم گرفتم دامن حیدر من از آغاز بعثت بر علی و آل پیوستم عطا دیدم خطا کردم از این در رو نگرداندم نمک خوردم نمکدان را شکستم عهد نشکستم عجب نبود اگر در خردسالی یا حسین گفتم که پیش از خلقت خود دست از غیر حسین شستم روا باشد که باشد نخل «میثم» نام دیوانم که قلب خصم را پیوسته با تیغ زبان خستم ✍ .
نخستین نقش عالم یاعلی بود تمام اسم اعظم یا علی بود ملایک را پس از ذکر خداوند زهر ذکری مقدم یا علی بود چو جان در پیکر آدم دمیدند همان دم ذکر آدم یا علی بود از آن شد بر خلیل آتش گلستان که ذکر او دما دم یا علی بود اگر آن بت شکن برکف تبر داشت همان نقش تبر هم یا علی بود عصا در دست موسی یا علی گفت دم عیسی ابن مریم یا علی بود از آن شد بطن ماهی جای یونس که ذکرش در دل یم یا علی بود به چاه و تخت شاهی ذکر یوسف چه در شادی چه در غم یا علی بود دعای حاجیان در گرد کعبه صدای آب زمزم یا علی بود به بام آسمان از صبح آغاز فلک را نقش پرچم یا علی بود چو هنگام ولادت گریه کردم به صورت نقش اشکم یا علی بود کجا می سوخت شیطان گر ندایش در اعماق جهنم یا علی بود نمی شد خلق ، دوزخ گر ز آغاز ندای خلق عالم یا علی بود ز بسم الله تفسیرش عیان است که قرآن مجسم یا علی بود از اول تا به آخر هر چه خواندیم تمام نخل میثم یا علی بود @babollharam
. بدم، مرا به پیمبر ببخش یا الله به اشک دیده حیدر ببخش یا الله تمام دار و ندارم محبت زهراست مرا به سوره کوثر ببخش یا الله به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن مرا به این دو برادر ببخش یا الله به درگه تو گناه مکرر آوردم مرا به عفو مکرر ببخش یا الله ببر به کرب‌وبلا زائر حسینم کن به آن ضریح مطهر ببخش یا الله به دست‌های علمدار کربلا سوگند به حرمت علی‌اکبر ببخش یا الله به بانگ العطش نازدانه‌های حسین به خون حنجر اصغر ببخش یا الله به سیدالشهدا و به خون حنجر او که شد بریده ز خنجر ببخش یا الله به لحظه‌ای که سر نیزه گشت با زینب سر حسین، برابر، ببخش یا الله به خون میثم تمّار، جرم «میثم» را به روی او تو نیاور؛ ببخش یا الله .
. 🎙 #⃣ #⃣ #⃣ "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن" وَ عَلى اَنصارِ الْحُسَیْن وَ عَلى زَوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ     مرگ من بود دمي کز تو جدايم کردند درهمان گوشه ي گودال فدايم کردند   دوستانم که نبودند بگِريند به من دشمنانم همگي گريه برايم کردند   *داداش! فقط امروزِ بچه هات سيلي نخوردن، هر وقت بچه هات گفتن: بابا! سيلي و تازيانه خوردن...*   من که خود راهنماي همه عالم بودم سَـِر خونين تو را راهـنمايم کردند  *حسين جانم! خيلي جاها آرزوي مرگ كردم...* هر کجا خواستم از پاي دراُفتم ديدم کودکان دست گشودند و دعايم کردند *خدا نياره آدم يه امانتي بهش بدن، اون وقت اين امانتي خداي نكرده عيبي پيدا كنه...* خجلم از تو كه گم گشته امانت هايت بر سر خار دويدند و صدايم کردند  *خدا هيچ كسي رو دشمن شاد نكنه...* گريه ها داشتم از دوري روي تو ولي خنده ها بود که بر اشکِ عزايم کردند *هر چه من گريه كردم اونا خنديدن، هر چه من ناله زدم اونا خنديدن... چقدر گريه براي سَرِ بريده ي توكردم، حتي زن خولي هم مي گفت: چقدر سرت رو ناشيانه بريدن...  وقتي حضرت زينب سلام الله عليها روز اربعين از ناقه پايين اومد، يه نگاهي به دور و برش كرد، صدا زد: كجاست علي اكبر؟ كجاست قاسم؟...* همرهانم که گرفتند غبار از محمل همه در خاک فتادند و رهایم کردند تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند این اسارت همه جا عزّت من بود حسین که پیام آورِ خون شهدایم کردند   👇
. جهان چو باغ دل شیعه، خرم است امشب محیط نور خدا ملک، عالم است امشب سرور آل رسولِ مکرّم است امشب امامت ولی‌الله اعظم است امشب پیمبران خدا! عیدتان مبارک باد تمامی شهدا! عیدتان مبارک باد موالیان ولایت، ز جا قیام کنید غدیر دوم شیعه است، احترام کنید نظاره بر ثمر یازده امام کنید حضور حضرت مهدی همه سلام کنید؛ تمام ملک خدا شد ز نور، پوشیده امام عصر، لباس ظهور پوشیده دوباره بعثت نو در جهان شده تکرار بهار تا به ابد، جاودان شده تکرار کمال دین به زمین و زمان شده تکرار ولادتِ همه پیغمبران شده تکرار پر از فروغ ولایت شده تمامِ زمان امام گشته به امر خدا، امامِ زمان گرفته عید به ارض و سما، خدا، امشب به خلق می‌دهد عیدی جدا جدا، امشب الا تمام امامان و انبیا، امشب- نظر کنید به سرداب سامرا امشب؛ به روی منتقم آیت خدا نگرید فراز شانۀ او رایت خدا نگرید شبِ ظهور بوَد، یا قیامتِ کبراست؟ که عید منتقم خون سیدالشهداست به اولیای خدا، عید اولیای خداست کسی که از همه خوشنودتر بوَد، زهراست گشوده شیر خدا باز، رایتِ ظفرش مبارک است به زهرا و یازده پسرش الا ظهور تو عید تمام منتظران! یگانه مصلح عالم، امام منتظران به لحظه‌های ظهورت، امامِ منتظران به پیش روی تو بر پا، قیام منتظران بیا که عترت و قرآن در انتظار تواَند شتاب کن که شهیدان در انتظار تواَند خوش آن زمان که بوَد روی چشم ما قدَمت مسیح از فلک آید به شوق فیض دمت بود به دوش علمدار کربلا، علَمت تمام وسعت ملک خدا شود حرَمت بیا بیا که بر آری تو حاجتِ همه را بر آر دست و بگیر انتقامِ فاطمه را تو چون رسول خداوند منجی بشری تو تیر آخرِ ذریۀ پیامبری تو دست عدل خداوندگار دادگری تویی که منتظران را امام منتظری قسم به ذات خداوند حق‌تعالایت حسین، چشم گشوده به قد و بالایت امام عصری و اعصار در زعامتِ توست به حقِّ حق که امامت فقط امامتِ توست کرم، گدای سرِ سفرۀ کرامت توست "سلامت همه آفاق در سلامت توست" هماره تو که بشر سر به سجده بگذارد خدا وجود تو را از بلا نگه دارد زمان نوید دهد وصل یار، نزدیک است رها شدن ز شب انتظار، نزدیک است گذشته فصل زمستان، بهار، نزدیک است طلیعۀ فرَجِ هشت و چار نزدیک است به صبحِ روزِ ظهورِ امام عصر، قسم برآر دست و دعای فرج بخوان میثم عج
. ای جلوات حق از رخت متجلی قصر گدایت فراز عرش معلّا پرتو مهرت به قلب عالی و دانی سایه ی لطفت به فرق اسفل و اعلا عالمه ی هر دو کون دختر احمد فاطمه محبوبه ی خدای تعالی شرم نماید ملک ز بندگی خود چون تو نهی پای بندگی به مصلّا فخر کند کردگار چون تو سرایـی زمزمه ی سبّح اسم ربّک الاعلی سوی تو بگرفته اند دست توسّل اهل زمین ، ساکنان عالم بالا دخت پدرپروری که گفت به مدحت شخص شخیص رسول امّ ابیها جان محمد تویی که یافت به هر غم سینه ی پاکش به دیدن تو تسلّا دریا در پیش بحر جود تو قطره قطره با یک نگاه لطف تو دریا دوزخ در سینه ی عدوی تو پنهان جنّت از چهره ی محبّ تو پیدا هستی از شرم در مدیح تو خاموش ایزد با فخر در ثنای تو گویا احمد قدر تو را شناخته و بس یزدان نام تو را گذاشته زهرا فضّه نازد به خانه ی تو به مریم قنبر بالد ز خدمت تو به عیسی لطف تو باید وگرنه در شکم بحر مهر تو خواهد وگرنه در دل صحرا ماهی دندان نهد به سینه ی یونس اژدر پیچان شود به پیکر موسی مادر باید خدیجه و پدر احمد کآید چون فاطمه به عرصه ی دنیا لرزد جان پیمبران الهی در صف محشر به حشر گر ننهی پا فردا چشم همه به جانب احمد احمد چشمش بود به سوی تو فردا آنجا در دست توست حکم شفاعت کور شود هر که منکراست در اینجا هست مزار تو قبله ی دل مردم گرچه نهان است تربتت ز نظرها حیف که با آن مقام وعزّت و رفعت عمر تو کم بود ای حبیبه ، به دنیا با که بگویم که در بهار جوانی کردی مرگ خود از خدای تمنّا با که بگویم که جای مزد رسالت سیلی خوردی کنار تربت بابا با که بگویم که پیش چشم علی شد جسم تو نیلی ز تازیانه ی اعدا با که بگویم که بهر اشک فشانی مادر سادات سر نهاده به صحرا دل که نسوزد ز سوز آه تو ، سوزد در شرر قهر حق به دنیا وعقبا رشته ی جانت ز هم گسست به کوچه دیدی تا ریسمان به گردن مولا شخص نبی بارها به وصف تو دختر بضعة منی سرود و ، من اذاها یعنی آندم که گشت روی تو نیلی دست به رخ برگرفت خواجه ی اسرا یهنی تا پهلویت شکسته شد از در از الم آن شکست پهلوی بابا آنکه تورا کشت هر که هست به جرأت گفتم و گویم که کشته است نبی را طبعی غرّا عطا نمای به میثم تا به از این گویدت قصیده ی غرّا  ✍          ************
به روی دست باب تلظی بهانه بود او تشنه ی وصال خدای یگانه بود پیش از قیام کرب و بلا بلکه پیشتر حلقش برای تیر شهادت نشانه بود لب های او خمُش ولی بند بند او گرم دعا و زمزمه ی عاشقانه بود تنها اگر به قطره ی آبی نیاز داشت دریا ز چشم دختر زهرا روانه بود با خنده داد جان به سر دست باغبان بی ناله بلبلی که خمُش از ترانه بود تیری که شه ز حنجر خونین او کشید گریان به یاد خنده ی آن ناز دانه بود شه رُخ به خون حنجر او شست کای خدا این هدیه آخرین دُر من در خزانه بود
. امشــب جنـــــاب فــاطمـه گـــویـد بـه هـر بــزم عـزا گاهی پدر،گاهی حسن، گاهی حسین، گاهی رضا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا خـون بـر دل یـاران شـده، از جـور بدکــاران شده بــــا تیــر گُــل بـــاران شده جسـم امـام مجتبی واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا فـاطمـه مـی‌زند بـه سـر گـه بــر پـدر گـه بـر پسر معصــومـه گشتــه خــون‌جگــر از داغ حضـرت رضا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا یابن الحسن یابن الحسن رخـت عــزا بنمـا بـه تـن هم بر حسین، هم بر حسن آخر تویی صاحب عزا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا ای وای از مـــــــرگ نبـــــی ای وای از داغ نبـــــی ای وای کشته شدحسن ای وای کشته شد رضا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا