#امیرالمومنین__ع__مدح
نخستین نقش عالم یاعلی بود
تمام اسم اعظم یا علی بود
ملایک را پس از ذکر خداوند
زهر ذکری مقدم یا علی بود
چو جان در پیکر آدم دمیدند
همان دم ذکر آدم یا علی بود
از آن شد بر خلیل آتش گلستان
که ذکر او دما دم یا علی بود
اگر آن بت شکن برکف تبر داشت
همان نقش تبر هم یا علی بود
عصا در دست موسی یا علی گفت
دم عیسی ابن مریم یا علی بود
از آن شد بطن ماهی جای یونس
که ذکرش در دل یم یا علی بود
به چاه و تخت شاهی ذکر یوسف
چه در شادی چه در غم یا علی بود
دعای حاجیان در گرد کعبه
صدای آب زمزم یا علی بود
به بام آسمان از صبح آغاز
فلک را نقش پرچم یا علی بود
چو هنگام ولادت گریه کردم
به صورت نقش اشکم یا علی بود
کجا می سوخت شیطان گر ندایش
در اعماق جهنم یا علی بود
نمی شد خلق ، دوزخ گر ز آغاز
ندای خلق عالم یا علی بود
ز بسم الله تفسیرش عیان است
که قرآن مجسم یا علی بود
از اول تا به آخر هر چه خواندیم
تمام نخل میثم یا علی بود
#استاد_سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__مدح
بهانه دست من و تو ، بها به دست علیست
صفای باطن اهل صفا به دست علیست
چنان طلا بشود خاک در کف مولا
که من یقین دارم کیمیا به دست علیست
هرآنکه عزم علی کردهاست اولوالعزم است
مقام و مرتبهی انبیا به دست علیست
به دستهای علی تکیه میکنیم همه
ملاک سنجش اعمال ما به دست علیست
عجب توازن بشکوهی آفرید خدای
که دست حضرت خیرالنسا به دست علیست
یقین خیال پیمبر ز جنگ آسودهست
اگر که قبضهی شمشیرها به دست علیست
میان معرکه چشم علی به لطف خداست
میان معرکه چشم خدا به دست علیست
از آن زمان که نگین در رکوع بخشیده
چقدر شیعه که پا در رکاب دست علیست
به هرکجا نگرم جای پای یار من است
مدینه ، مکه ، نجف ، کربلا، به دست علیست
مجتبی حاذق
امیرالمومنین (ع)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__مدح
قلم لال است اما مینویسم داستانش را
من و مدح علی؟!حتی نمیبردم گمانش را
گروهی باعلی مشغول و جمعی باعلی عاشق
مسلمان جایخود دارد چه سازم هندوانش را
علی را بی خدا اصلاً - خدا را بی علی هرگز
نه میخواهم چنینش را - نه میخواهم چنانش را
نه تنها مجلس خود را بنا بر گفتهی احمد
مزین کرده با نام علی شیعه اذانش را
بهقربان وجودی که وجودم از وجود اوست
چنان میخواهمش آری که هر موجود جانش را
خدا فرموده قبل از خلقت عالم علی بودهاست
و من اصلاً نمیفهمم مکانش را زمانش را
بگویم فاشحیدر کیست ممسوس خداوند است
زبانم تند میراند که میگیرم عنانش را
همیشه از خودم میپرسم و هربار میمانم
چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را
ضریحش که بهجایخود دلم آنقدرها تنگ است
کسیکه یاعلیگفته است میبوسم دهانش را
زمان خطبهخوانی اوسخنران نه سخندانست
که منبر میبرد حظ شیوهی فنّ بیانش را
خدا خود را اگر مومنصداکردهاست میخواهد
که اینگونه کند مدح امیر مومنانش را
قسیم نار والجنه-علی-تنها علی بودهاست
کسی که با یتیمان میکند تقسیم نانش را
بهقدر نان جو از ملک این دنیا نمیخواهد
نخواهد بست زنجیری به دنیا؛ بازوانشرا
خداآغاز خلقت یاعلی گفتاست پس حتماً
به پایان میبرد با "یاعلی" کار جهانش را
محمدحسن بیاتلو
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__مدح
باز آمد رجب و یار مرا مستم کرد
ذکر او گفتم و هر بار مرا مستم کرد
سیزده بار زدم باده ز صهبای رجب
بعد هر بار همین کار مرا مستم کرد
گوش من جرعه ای از ذکر علی تا نوشید
شور او در سرم انگار مرا مستم کرد
خبر آمدنش گوش جهان را پر کرد
شوق این وعده ی دیدار مرا مستم کرد
کعبه از لحظه ی میلاد گرفته حرمت
قبله از جلوه ی دلدار مرا مستم کرد
ساقی از باده نگو لب به شرابت نزنم
چون که آن ساقی هشیار مرا مستم کرد
دیگر از باده ی کهنه نه نمی خواهم چون
صحبت از حیدر کرار مرا مستم کرد
آنقدر گشت زمین تا علی از راه آمد
گنج میخانه ی کعبه، اسدالله آمد
...........
تا که نور رخ او در نظر ما افتاد
عشق مولا به دل دربه در ما افتاد
سر به راه از نفس حضرت جانان گشتیم
خوب شد سایه ی حیدر به سر ما افتاد
صحبت از عشق علی عالم ذر مطرح شد
قرعه بر قلب و دل بی خبر ما افتاد
از همه خوب تر این شد که گدایی علی
نسل در نسل در اصل و ثمر ما افتاد
با هوایش به خدا زندگی از نو کردیم
بسکه در کوی علی بال و پر ما افتاد
بر نداریم سر از سجده ی شکر از وقتی
که به دست علی قدر و قدَر ما افتاد
بین گمراهی ما دست خدا پیدا شد
نقشه ی راه خدا در گذر ما افتاد
هر که محبوب خدا شد به خدا مست علی است
علوی بودن ما معجزه ی دست علی است
.....
از تولای علی شیعه صفا می گیرد
دل هر عاشق دلبسته جلا می گیرد
کمترین اجر محبان علی هست بهشت
با علی مُهر رضایت ز خدا می گیرد
شربت کوثر و تأیید صراط و میزان
این جوابی است که از شاه ولا می گیرد
بوتراب است عیار همه ی مخلوقات
عالم و آدم از این مرد، بها می گیرد
در مدار نجفش خوب تلاقی دارد
کهکشانی که از او راهنما می گیرد
کار خورشید همین است که او صبح به صبح
نور از تابش ایوان طلا می گیرد
هر که آورده درِ خانه ی او دردش را
مطمئن است که هر بار شفا می گیرد
آنکه مهرش به دل افتاد علی بود علی
نمک سفره ی ایجاد علی بود علی
.........
اوج ایمان علی و وزنه ی میزان حیدر
مظهر بندگی و مقصد انسان حیدر
نبأ و مائده و فجر و ضحی و یاسین
سرّ اسرار خدا، معنی قرآن حیدر
کم ندارد ز خدا غیر خدایی اما
می برد دل ز دل حضرت سبحان، حیدر
از عبادات همه، جنّ و بشر بیشتر است
ضربه ای که بزند در دل میدان، حیدر
ذوالفقارش به یقین قوت قلب نبوی است
لا فتی گفته خدا بر یل غرّان، حیدر
در عدالت نرسد هیچکسی بر مولا
پای احکام خدا گوش به فرمان حیدر
گر چه خیبرشکن است از طرفی دستانش
می دهد نان فقیران و یتیمان حیدر
امشب از لطف خدا شور و شعف می خواهیم
جامی از شربت انگور نجف می خواهیم
......
بر سر دار علی میثم تمار شدیم
در مسیر علوی همره عمار شدیم
مثل سلمان و ابوذر به علی دل بستیم
ما هم از سلسه ی حضرت دلدار شدیم
گنج مهر علی و آل علی در دل ماست
اینچنین قیمتی و حافظ اسرار شدیم
مقتدا حیدر و رهبر علی و ما پیرو
این هم از لطف خدا بود که هشیار شدیم
روز محشر همه با آل علی محشوریم
چون که خاک قدم حیدر کرار شدیم
دست ما نیست اگر دل به حسینش دادیم
یا که دلباخته ی عشق علمدار شدیم
هر کجا حرف حسن شد همه مستی کردیم
با عنایات حسن شهره ی بازار شدیم
خسته بودم ز سر لطف پناهم دادند
بچه های علی و فاطمه راهم دادند
جابر عابدی خادم
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__مدح
چشمه ی فیاضِ خدایی علی (ع)
آینه ی قبله نمایی علی (ع)
معنیِ قرآن همه در قلبِ توست
معنیِ قرآنِ خدایی علی
پادشه هان در قدمت خاکِ ره
صاحبِ کرسیِّ ولایی علی
مظهرِ لطف و کرمِ کردگار
آخرِ هر لطف و صفایی علی
خضرِ نبی از لبِ تو آب خورد
منشاءِ هر آبِ بقایی علی
خاکِ رهت سجده گهِ عاشقان
بر افقِ عرش همایی علی
نامِ تو در معرفتِ بندگی ست
بر همه الگوی وفایی علی
قبله ی ما قبله ی تکریمِ توست
عافیتِ هر دو سرایی علی
زنده شوَم بارِ دِگر گر به من
گوشه ی چشمی بنمایی علی
ای که تویی جلوه ی پروردگار
وارثِ انوارِ خدایی علی
بر منِ درمانده عنایت نما
شافیِ آن روزِ جزایی علی!
هستی محرابی
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__مدح
خالی شدم از غیر تو پیمانه را پُر کن علی
چشم مرا در میکده غرق تحیر کن علی
کار خدا را چشم و دستش می کند آن هم توئی
این ذرهء ناچیز را فوق تصور کن علی
سنگم ولی سنگ ترا بر سینه تنگم زدم
بین رکاب دست خود، این سنگ را دُر کن علی
طفل گریزانت خودش را روی پات انداخته
من را بغل کن مثل قبل، اصلاً تظاهر کن علی
با چادرش زهرا یهودی را مسلمان کرده است
بالای خیبر بر یهودی ها تفاخر کن علی
من مطمئنم میشود راه نجف را وا کنی
فکری برای زائر بیتاب و دلخور کن علی
ای صاحب ایوان طلا، از خاک نعلین حسن
بردار و ایوان دلم را خشت و آجر کن علی
گفتم الهی بالحسین و آمدم تا کربلا
این نوکر آلوده را پاکش کن و حُر کن علی
رضا دین پرور
امیرالمومنین (ع)
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__مدح
صفحه ي مجنون دلم بسته به موي حيدر است
خواب و خيال من فقط ديدن روي حيدر است
كعبه ي من، مناي من، مروه ي من، صفاي من
عقربه ي قبله نما، يكسره سوي حيدر است
حج نروم بدون او از چه به احرام شوم
چون حجر الاسود من چشم نكوي حيدر است
باد صبا كه مرده را حيات نو عطا كند
وزيدنش ذره اي از شميم بوي حيدر است
گاه دلم سوي نجف، گاه رود غدير خم
اين دل ديوانه ي من به جستجوي حيدر است
عزم سفر نموده ام تا حرم ابوتراب
مسافرم مقصد من رفتن كوي حيدر است
طعنه ي دشمن علي هيچ اثر نمي كند
مرحم نيش دشمنان، نوش سبوي حيدر است
نغمه ي جمع شيعيان يكسره باشد اين چنين
لعنت بي شمار بر آن كه عدوي حيدر است
امیرالمومنین (ع)
مدح
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__مدح
ای که رویت بهشت رویائی است
گلشن روی تو تماشائی است
به فروغ نگاه تو سوگند
چشم تو آفتاب بینائی است
دلت ازنور حق بود روشن
سینه تو کتاب دانائی است
نام تو درد را دوا بخشد
نفس تو دم مسیحائی است
هرکجا نام تورسدبه میان
صحبت ازعاشقی وشیدائی است
ای که شد کعبه از تو عطر آگین
گل روی تو درشکوفائی است
من ندیدم اگر چه کوی ترا
لیک دانم بهار زیبائی است
چه بگویم به مدح تو سخنی
ای که گفتی فمن یمت یرنی
ای گل ازمقدم تو خرسندم
نخل غم را زباغ دل کندم
مثل شبنم به روی گونه گل
روی لبها نشسته لبخندم
گاه ریزم گلاب اشک ازچشم
گاه دربین گریه می خندم
داده مهر تو آبرو برمن
با ولای تو آبرومندم
عهد بستم به مهر تو زازل
تا ابد با وفات پابندم
گرشود پاره رشته عمرم
نگسلد تابه حشر پیوندم
من که عمری طواف کوی ترا
کرده ام خواهش ازخداوندم
با چنین طبع نارسا توبگو
من که دلخسته ، آرزومندم
چه بگویم به مدح تو سخنی
ای که گفتی فمن یمت یرنی
جان به قربان روی دلجویت
جان فدای جمال نیکویت
کاش روزی هزار مرتبه من
مردمی تا ببینمی رویت
کاش همچون کبوتری عاشق
بال وپرمی زدم سوی کویت
کاش آئی بباغ جان چوبهار
تا شود زنده جانم ازبویت
تا بیائی به دیدنم، ازاشک
بسته چشمم پل نظر سویت
یاعلی ای تو کعبه دلها
قبله ماست طاق ابرویت
چه دراینجا چه درصف محشر
دل ماهست درتکاپویت
ای که خورشید زُهد وتقوائی
ذرّه ای چون شود ثناگویت
چه بگویم به مدح تو سخنی
ای که گفتی فمن یمت یرنی
گرچه عمری گناه کردم من
نامه ام را سیاه کردم من
گرچه عمری زکثرت عصیان
عمرخودراتباه کردم من
اشک خجلت ببین ودستم گیر
به خدا اشتباه کردم من
تو امید دل منی درحشر
تکیه برتکیه گاه کردم من
به امید نگاه تو همه شب
روی خود را به ماه کردم من
شرمم ازآن همه گنه آمد
به فلک تا نگاه کردم من
نیست دستم تهی که مهرت را
همه جا زاد راه کردم من
شرمگینم زتو که دروصفت
عمر راصرف آه کردم من
چه بگویم به مدح تو سخنی
ای که گفتی فمن یمت یرنی
ای که یادت بود عبادت من
ذکرنام توهست عادت من
با تولاومهر تو فردا
می پذیرد خدا عبادت من
خاکبوس توام تمامی عمر
کاین بود عزّت وسعادت من
گرکه توفیق بهترم بخشی
می شود بیشتر ارادت من
شب تنهائی ام چه تاریک است
گرنیائی تو برعیادت من
با تولای تو وفائی گفت
ای فروغ ره سعادت من
چه بگویم به مدح تو سخنی
ای که گفتی فمن یمت یرنی
شاعر : استاد سید هاشم وفایی