eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
445 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ای‌سواره‌ها سلام ای‌پیاده‌ها سلام ای‌عمودها، موکب بین جاده‌ها سلام ای ارادت دهاتیان و ساده‌ها سلام‌ بی‌امان ما، به آستان اربعین درود بی‌کران ما به زائران اربعین خاک اگر به دیده و خار اگر به پا رود خوش‌است حال زائری که سوی کربلا رود چنان شهید هر قدم به دیدن خدا رود بوی بهشت می‌وزد ز کربلای تو حسین می‌شنوند زائران فقط صدای تو حسین توشه راه زائران چیست؟! غم حسین‌جان نیست به دوش‌های‌شان جز علم حسین‌جان زمزمه‌ی لبانشان فقط دم حسین‌جان به هر کجا که زائران قصد مقام می‌کنند ملائکه به خاک آن سرا سلام می‌کنند در این مسیر زائران به اذن مادر حسین قدم زدند هر قدم بیاد خواهر حسین سینه زدند یک‌به‌یک بیاد پیکر حسین قبیله‌ای که توشه‌اش پر از شکسته بالی است به کربلا روان ولی جای رقیه خالی است بعد هزار سال هم جوش‌و‌خروش می‌رسد صدای زنگ اشتران باز بگوش می‌رسد قبیله‌ات -حسین‌جان- سیاه‌پوش می‌رسد عزا، عزاست باز هم هیئت و دسته آمده بلند‌شو حسین‌من، زینب خسته آمده سفر بسر رسیده و وقت خطر گذشته‌است خواهر سنگ‌خورده‌ات ز شکوه در گذشته‌است بزم شراب‌دیده را آب ز سر گذشته‌است من از تمام پنج‌تن ببین پر از نشانه‌ام بیاد زخم‌های تو کبودِ تازیانه‌ام پاره‌جگر شدی تو از داغ علی‌اکبرت خون به‌جگر شدیم با داغ علی‌اصغرت پشت حرم شکست با رفتن آب‌آورت کنار نهر علقمه عجب غمی درست شد شکست قامت تو و عمود خیمه سست شد عزم وصال کردی و من به وداع آمدم بوسه به حنجرت زدم کاش ولی نمی‌زدم نشست روی سینه‌ات شمر لعین و دم‌به‌دم کشاند روی حنجرت خنجر و ناامید شد گفت ببرّم از قفا سر تو را... برید و...شد نیزه‌نشین شدی و ما اسیر دست قافله روح تو رفت عرش و ما کنار شمر و حرمله شهر‌به‌شهر دورمان خصم تو کرد هلهله کجا نرفت دخترت، چه‌ها ندید خواهرت چوب زدند بر لبت، سنگ زدند بر سرت @hadithashk
Mohjat.NetNamahang Mouj 1404 Kermanshahi [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.18M
تو مشایه جاده اقیانوسه آدما امواجن اینجا حجه کعبه زیر قبه است زوارم حجاجن و رأیت الناس یدخلون فی دین الله فاواجاً فوج فوج فوج فوج میرن تا کربلا موج موج موج موج میرن تا کربلا **** اومدن از نجف و بدره و بصره اربعین تجلی سوره ی نصره این سپاه اربعینی که میبینی لشکر امام عصره فوج فوج فوج فوج میرن تا کربلا موج موج موج موج میرن تا کربلا **** واستغفره انه کان توابا سِری داره زائر اینجا وقتی راه میره در حال استغفاره توبه کن پس چون امام عصرم تو خیل زواره خیل خیل خیل خیل میرن تا کربلا سیل سیل سیل سیل میرن تا کربلا **** هرکی از فاو میاد خیلی غروره دیدی راهشون چقدر صعب العبوره اینا یک ماه تو راهن که بگم شیعه مهیای ظهوره خیل خیل خیل خیل میرن تا کربلا سیل سیل سیل سیل میرن تا کربلا موج 1404 . @navaye_asheghaan
. هر کس پیاده راهی این سرزمین است مدیون زهرا و امیر المومنین است. پای پیاده بین صحرا می رود ؟ نه اینجا برایش بهتر از عرش برین است شاه و گدا در این سفر همسفره هستند اینجا صدای اِشرِبِ الماءَ اش حزین است در این سفر ضرب المثل هایم عوض شد نیکی که از حد بگذرد. پس اربعین است در این شلوغی پیر مردی روستایی دنبال دستان گل ام البنین است نشناخت آقا دخترت ، با گریه پرسید عمه سر بابای مظلومم همین است؟ ✍ .
. حسین جان نه بی رمق، نه کلافه، نه خسته ی راهم! چرا که پیش تو هستم،دگر چه میخواهم؟! ملال نیست اگر خاکی است پیرهنم.. مرا گرفته در آغوش خود شهنشاهم! مسیر عاشقی ما بزرگتر دارد.. در این مسیر کنار بقیه اللهم! تمام عمر من این چند روز مستی بود.. چه خوب میگذرد با تو عمر کوتاهم صدام کردی و گفتی بیا زیارت من خودت رسیدی و بیرون کشیدی از چاهم میان اینهمه زائر کجای کارم من؟! کجا من از جلوات مسیر آگاهم روایت است برای تو باید آه کشید عزیز من نظری کن به گریه ام،آهم! شنیده ام که زن و بچه ات اسیر شدند.. من و همه کس و کارم فدای تو باهم! به گیسوان سپید حبیب تو سوگند که از حرارت داغت زدل نمیکاهم عقیله گفت حسین آمدم زیارت تو چقدر نیزه شکسته ست بر سر راهم برای دیدن عباس سخت دلتنگم بگو کجاست حسین قبر کوچک ماهم؟! .
اربعین حسینینماهنگ مشایه للحسین.mp3
زمان: حجم: 4.32M
کسی نظم این موکبا رو ببینه میفهمه چه اعجازی تو اربعینه 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ کسی نظم این موکبا رو ببینه میفهمه چه اعجازی تو اربعینه مدیریت موکبا دست ام البینه حسین حسین ... باز این چه رستخیز عظیم است از نجف بر پا شده است سوی بیابان کربلا جن و ملک به خدمت زوار میرسند فرمان دهد اگر که سلیمان کربلا حسین حسین ... وصل یوم  لحسین  وصل اربعینه لبن طاها  نمشی   انتعنّه  الولینه مشی و رایه الله  ترفرف بیدینه حسین حسین ... مشایه للحسین  نمشیله بالعشگ نمشیله و الگلب بس یا حسین ایدگ نمشیله حتى لو  تفجیر و ننسحگ نزحفله  والحسین  لا حاشه نفترگ حسین حسین ... بزن به دل جاده که بی نظیره یه موکب بپا میکنه هر عشیره امام زمانم توی این مسیره حسین حسین ... تاریخ شیعه پر شده از این حماسه ها این صحنه ها برای تشیع جدید نیست باز این چه شورش است که در قلب جاده است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست حسین حسین ... .
زندگی چیست؟ زائر تو شدن می‌رسد کی به من حواله‌ی تو؟ تازه چشمم به اربعینت دید: چه شرابی‌ست در پیاله‌ی تو شاهراه بهشت نیست مگر غم عشقِ هزار ساله‌ی تو دل ما خون و چشمْ مجنون شد با تماشای دشت لاله‌ی تو مقتل آتش گرفت و اشک نوشت: آه! صد پاره شد رساله‌ی تو آه! ای چشمِ بازِ سوی خیام! آید از قتلگاه ناله‌ی تو... نشکند تا که در غل و زنجیر گِرد آیینه‌هاست هاله‌ی تو دید خورشید را در آغوشش فاتح شام شد سه ساله‌ی تو منتظر ایستاده‌ایم هنوز، می‌رسد جمعه‌ای سُلاله‌ی تو...
من زنده‌ام تا با غم عشق تو مأنوسم در زندگانی از همه غیر تو مأیوسم دنیاست تاریک و دلم تاریک‌تر، اما شعله گرفته از غم تو قلبِ فانوسم دلتنگ، شب‌ها کنج خانه روضه‌خوانِ تو با چند سطری از لهوف اِبن‌طاووسم... امسال هم از اربعینت آه! جا ماندم حسرت‌زده؛ من! که همه"ای کاش"و"افسوسم شب خواب دیدم: صبح با خورشید می‌آیم من در طریق کربلا از تربت طوسم یک قطره‌ی پرشور در رودی روان از اشک، در راهِ اقیانوسم و دلخوش که پابوسم... پرواز خواهم کرد بی‌صبرانه سوی تو هرچند در زندانِ تن بدجور محبوسم باید بیایم با تمام سیب‌های سرخ _ در پای موکب‌ها، وگرنه زود می‌پوسم! پیش تو مُردن عاقبت: این است رؤیایم دور از تو مُردن عاقبت: این است کابوسم ناشکر هرگز نیستم، شکر خدا من هم دارم ضریحت را میان خواب می‌بوسم...
به زبان آمده ام با کلماتی که تویی برده ام نام تو را با صلواتی که تویی زندگی با نفس سبز تو جریان دارد زنده‌ام زنده به آن آب حیاتی که تویی وسط هر چه دوراهی دل خود را دادم به‌همین راه ؛ همین راه نجاتی که تویی سالیانی‌ست کنار تو اقامت دارم که اقامه کنم آن روح صلاتی که تویی کشته‌ی اشک،بمیریم الهی که خداست مرثیه‌خوان قتیل العبراتی که تویی روضه‌ی باز مقاتل لب خشکیده‌ی توست تشنه ام تشنه‌ی آن آب فراتی که تویی
هوس گریه دلم کرده، هوا باز نم است شانه ات کو؟ که زمان می‌گذرد، وقت کم است چقدر اسم تو بر روی لبانم زیباست نفسم بی تو تقلای دم و بازدم است دست در دست تو و دست دگر سوی ضریح رد‌پای تو کنارم همه جای حرم است نه جلو می روی از من، نه عقب می افتی شوق ما وقت زیارت همه جا هم‌قدم است عمر من فاصله ی آمدن و رفتن توست زندگی فاصله ی بین عدم تا عدم است ساده ای مثل محلات قدیمی، هرچند کوچه پس‌کوچه‌ی عشق تو پر از پیچ و خم است..
شرمنده کردی بار دیگر این گدا را شکر خدا دیدم دوباره کربلا را من مانده ام بیدار یا خوابم حسین جان یعنی تو مهمان کرده ای این بی نوا را ؟! جز کربلا جایی به این نوکر نسازد جز کربلا اصلا بگو دارم کجا را جان خودت ، جانم به لبهایم بیاید از من اگر گیرند این دارالشفا را من از خودم شرمنده گشتم تا که دیدم موکب به موکب نوکران بی ریا را من مانده ام دیده چه در این زندگانی آن که ندیده این زمین با صفا را هر اربعین بر تشنگانت می چشانی یک قطره از آن رحمت بی انتها را تو شاهدی هر جا که رفتم یاد کردم جامانده ها ، جامانده ها ، جا مانده ها را
. اربعین فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت انگار بوی تربت مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق،مجنون را به لیلا می رساند شاه و گدا را پای سفره می نشاند آهندلی را تا حریمش می کشاند انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است آن‌قَدر طعم روضه،بین راه،خوب است زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان هایی که طعم باده را داشت ما آیه های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمومنینیم ما سینه زن های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان ها نیز کارایی ندارد در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد با یار حال گفتگو را حفظ می کرد این آبله ها آبرو را حفظ می کرد هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم با رخت پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟ این‌روزها از درد می بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت با قامتی خم خانمی از حال می رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت آن روضه‌خوانی که تهِ گودال می رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت .