eitaa logo
ذاکرین آل الله
275 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
بدرقۀ زائران کعبه زبانحال زائر کعبه به میهمانان گریز به خروج حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از مکه کریمی مراغه ای رفیق اولوب بیزه توفیق کبریا گئدیروخ نصیب اولوب سفر خانه گئدیروخ حلال ائدون بیزی بیزده سیزی دعا ائدروخ اورک دولی سوزیلن دل دولی دعا گئدیروخ عملدن اللریموز بوش گناهیله دولیدی اودور حضور خدایه یوزی قرا گئدیروخ قوناق حقیر اولا گر،قوناقچی اعظمدی برای مغفرت و پوزش خطا گئدیروخ دوتوبدی گوگلومیزی محنت و ملال و گناه صفا و مروه دن اخذ ائتماقا صفا گئدیروخ گرک داش آتماقا شیطانه حق کمک لق ائده مناده نفسیمیزی کسماقا فدا گئدیروخ مصمّموخ حجرالاسودین زیارتینه گرک او سنگ محکدن آلاخ بها گئدیروخ پیمبره سوزوز اولسا مدینه ده یتیراخ مشرّفِ حرم پاک مصطفی گئدیروخ اولاردی نور علی النّور بو سفرده اگر ضمیمه سفر اولسیدی کربلا گئدیروخ حسین آقا او کوزل قبره جانیمز قربان قوتاردی عمر قالور دلده مدعا گئدیروخ قوتولدی ائولریموزدن ده مُهر کرب و بلا گوگلده حسرت دیدار نینوا گئدیروخ نولیدی بیرده گوریدوخ که سس لنور چاووش گلون گلون آچیلوب راه کربلا گئدیروخ مریض جرم و خطایوخ گناه خسته سیوخ طبیب حاذق الیندن آلاخ دوا گئدیروخ گرک امام حسن قبرینه پناه آپاراخ هامی مرضلره اوردان آلاخ شفا گئدیروخ بقیع بُقعه ذکر و دعادی دار سلام او یرده حاجتیمیز اولماقا روا گئدیروخ فدا اولاخ او یره دورد امامه مدفن اولوب ائدر او منطقیه غبطه نه سما گئدیروخ قالوبلا گون قاباقیندا نه گنبد و نه ضریح اولوبلا شیعه لره مایه عزا گئدیروخ سَپاخ او قبرلره گوز یاشی گلاب عوضی دویونجا آغلاماقا قویسا اشقیا گئدیروخ سیزی دعا ائده روخ روضه پیمبرده اجابته یتیشر اوردا هر دعا گئدیروخ اگر چه نیّتیمیز کعبه دی مقام خلیل ولی به عشق ذبیحا من القفا گئدیروخ حسین!آقا سنه چون قسمت اولمادی عرفات بو غصّه قلبیمیزی ایلیوب یارا گئدیروخ مناده اولمادی ممکن کسمدون قربان سنون مناوه منا دئدی مرحبا گئدیروخ او کعبه که اورا منزلگه ملائکه دور او کعبه که اونا عاشقدی انبیا گئدیروخ همان او کعبه حسیندن صورا عزایه باتوب آقام ئولندن ائدوب پرده سین قرا گئدیروخ حسین او کعبه دن آیریلدی آیرلاندا دئدی الهی جبرا ائویندن اولوب جدا گئدیروخ بو دار امن ده ده بیزلره امان یوخدی غریب دربدروخ بیلمروخ هارا گئدیروخ
4_5933856438819489440.mp3
5.57M
ارادت به امام حسین (ع) آرزوی زیارت بیر  نظر ایت پادشه  کربلا شیعه لرون  قبریوه اولسون  فدا
4_5787685520481982559.mp3
6.22M
❣﷽❣ 🥀 🥀 نمیشه باورم محرمت بیاد و بین روضه هات نباشم نمیشه باورم میون جمع دسته های باصفات نباشم نمیشه باورم این‌ اربعین آقا منم تو کربلات نباشم نمیشه باورم خیمه بازم علم میشه،ایشالله با دعای تو خیلی دلتنگتم حسین، توسر دارم هوای تو اشهدُ اَنَّکَ ،اَقَمتَ الصَّلاه لک زده باز دلم، واسه کربلات 🥀سیدی یاحسین امیر عالمین خودت یکاری کن دلم آقا دیگه ازین زمونه سیره سیره خودت یکاری کن مثه گذشته روضه ها دوباره پا بگیره خودت یکاری کن نزاری نوکرت توحسرت حرم بمیره خودت یکاری کن منوبازامتحان نکن، رد میشه نوکرت حسین جمع میشیم‌ بازکنارهم،با لطف مادرت حسین زندگیمون فدا،همه بچه هات لک زده باز دلم، واسه کربلات 🥀سیدی یاحسین_امیر عالمین چه حس خوبیه همین که رام میدی بیام کنار تو بشینم چه حس خوبیه میزاری اربعین بازم ضریحتو ببینم چه حس خوبیه گداتم اما انگاری که شاه رو زمینم چه حس خوبیه وقتی که گریه میکنم،روضت آقا بهشتمه اینکه هستم غلام تو،بهترین سرنوشتمه تو اجازه بدی ، میمیرم برات لک زده باز دلم واسه کربلات ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مناجات 1 🔸آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی 🔸دور از مائی و با مائی نمی‌دانم کجائی امام زمان... این روزها همه جا صدای یا بن الحسن بلنده... همه دارن شما رو صدا میزنند... ای منتقم کجایی... 🔸هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم 🔸جلوه گر از بس بهر جائی نمیدانم کجایی عزیز فاطمه... ما منتظر اون روزی هستیم... که صدای شما از کنار خانه خدا بلند ميشه: « ألا یا أهل العالم أنا بقیه الله» 🔸کعبه‌ای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی 🔸یا کنار قبر زهرایی نميدانم کجایی امشب.. کجا زانوی غم به بغل گرفتی... کجا برا جد غریبت اشک می ریزی... آقا جانم... 🔸عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد 🔸من تو را عبدم تو مولائی نمی‌دانم کجائی ما که جز در خونه ی شما جایی رو نداریم... آقا... ما که جز شما اهل بیت کسی رو نداریم... یا صاحب الزمان شب هفتم محرم... اومدیم بگیم آقا... 🔸مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم 🔸تا برای انتقام آئی نمی‌دانم کجائی آقا بیا انتقام شش ماهه ی کربلا رو بگیر... یا بن الحسن...
متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227 -
آمد سراغ صندوق، آمد شبانه راهب از قبل شد کمان‌تر، قدّ کمان راهب یک عمر منتظر بود تا سر بیاید از راه به او سپرده بودند، پیشینیان راهب با مشت زد به سینه، با اشکِ دیده‌اش گفت زیباتر از مسیحا! دردت به جان راهب شاهی که هر دو عالم بودند در امانش آن شب سپرد اما، سر در امان راهب بعد از تنور خولی، قبل از مساجد شام شد نوبت کلیسا، شد میهمان راهب تا شد سرش مرتب، پیش نگاه زینب فوراً رسید خیرش، به خاندان راهب مریم به سینه می‌زد، آسیه گریه می‌کرد در مجلسی که زهرا شد روضه‌خوانِ راهب دردی به جانش افتاد، تا دید وضع سر را دردی که شعله می‌زد، تا استخوان راهب گیسوی چنگ خورده...، ابروی سنگ خورده... اوضاع صورتش برد، تاب و توان راهب وضع بد دهان را، زخم روی زبان را تا دید ناگهان بند آمد زبان راهب آبی نخورد دیگر، نانی نخورد دیگر خونِ جگر از آن پس، شد آب و نان راهب آرام شد رقیه، وقتی که از کلیسا آمد سحر به گوشش، صوت اذان راهب در اوج قِصه بوسه می‌زد به گونه‌ی او جای رباب خالی در داستان راهب ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 بابا، برلب رسید ازغصه جونم کجـا بـودی بـابـای مهـربونم تمـام دختـران شـامی امروز همه بابا شونو دادن نشونم بیـا بـابـا یتیـم خـویش دریـاب شدم از طعنه های شام بیتاب یکی ازدختران باطعنه می گفت رقیـه، مـن پـدر دارم،دلـت آب پدر داران مرا تحقیر کردند دگر از زنده ماندن سیر کردند همه بر گریه ام خندیده بودند سه ساله دخترت را پیرکردند اگر دردمندی بگو با رقیه اسیری به بندی بگو یا رقیه بکارت گره گر فتاده بگو ز کارت گره وا کند تا رقیه میان خاک ها دادند جایش پر از تیغ مغیلان بود پایش برای دخترک جای عروسک سر ببریده آوردند برایش دهان من ز مشت زجر کج شد تمام دنده هایم رج به رج شد دگـر پاها و دستم حس ندارند رقیـه جـان تـو دیگـر فلج شـد سه ساله بـار غم بـردم بدوشم دگر افتادم از آن جنب وجوشم شکسته پهلـویم بـابـا ، بمـانـد اَمــانـم را بــریـده درد گــوشم به شام و کوفه دلم رامحک زدند ز طعنه زخـم درونـم نمـک زدنـد عـدو بـه خنده مـن و عمه ی مرا چوشکل فاطمه بودیم کتک زدند 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
4_5830398540743971956.mp3
7.52M
❣﷽❣ 💐 💐 👌👌 ❣پر از دردم آقا، برایم دعا کن ❣مریضم سرا پا، برایم دعا کن ❣گرفتار نفسم، اسیر گناهم ❣تو ای روح تقوا، برایم دعا کن ❣به غیر از تو دیگر، کسی را ندارم ❣تو تنهای تنها، برایم دعا کن ❣زمین گیر دردم، ببین روی زردم ❣فتادم من از پا، برایم دعا کن ❣منم رو سیاه و، منم عبد درگاه ❣کجایی تو مولا، برایم دعا کن ❣امیدم کجائی، اگر کربلایی ❣بیا... یا همانجا برایم دعا کن 💐یابن الحسن ... ❣تو با سوز سینه، چو آئی مدینه ❣تو را جان زهرا، برایم دعا کن ❣برای ظهورت٬ دعا می کنم من ❣تو هم جان مولا، برایم دعا کن... 💐یابن الحسن ... 💐(( به سید ابن طاووس فرمود : سیدابن طاووس سلام منو به شیعیانم برسان، بگو برا فرج من دعا کنند ،،منم برای اونا دعا میکنم، خدا حاجتشونو بده…)) ❣برای ظهورت٬ دعا می کنم من ❣تو را جان مولا، برایم دعا کن… ❣ببین که برایت دعا میکنم من ❣تو هم در دعایت برایم دعا کن 💐یا صاحب الزمان… .
4_5864169688203793213.mp3
7.06M
❣﷽❣ 🌤 🍁 منتظرت بودم 🌤 👌👌 . دل به امیدت بستم بس که تو آقایی در انتظارت هستم عزیز زهرایی عزیز زهرایی عزیز زهرایی بی تو ندارد این دل صفای روحانی زنده کن این جان را از دم مسیحایی دم مسیحایی دم مسیحایی من منتظرم تا که تو صورت بنمایی تا خلق بداند تو فقط یوسف مایی موعود خدایی شاهنشاه مایی 🌤مولا تو کجایی مولا تو کجایی کوچه نامت در جان ما چراغانی عنایتی مولاجان تو شاه مردانی توشاه مردانی تو شاه مردانی خیمه دار العشقت کجا به پا گشته کرب و بلا یا نزد شه خراسانی شه خراسانی شه خراسانی با روی سیاه و گنه از راه رسیدم مولا ز کرم قطع مکن دست امیدم تنها و غریبی ، بر ما تو طبیبی 🌤مولا تو کجایی مولا تو کجایی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5888877660100102923.mp3
8.51M
❣﷽❣ ⬅️" ⬅️ ⬅️🎤ِ بیا و بشین و ببین حالمو که بی تو هنوزم یه بیچارمو بیا و یه مرهم شو تو این خزون ببخش ای عزیزم تو آزارمو نمونده برام دلخوشی جز نگات نشد کم کنم من که از غصه هات هنوزم به عشقت نفس میکِشم شاید بشنوم من یه روزی صدات ⬅️خرابم نکن بیش ازاین نازنین ⬅️خرابم نکن ماه بالا نشین ⬅️خرابم نکن وقت آبادیه ⬅️بیا مرد تنهای این سرزمین ⬅️بیا یَابنَ زهرا، بیا عشق من میخوام زیر بار غمت بشکنم با روز و شب بی تو من دشمنم کسی که به جز بار زحمت نبود کسی که به یاد تونبود اون منم تو لیلایی و این جنون کارمه که حرف تو گرمای بازارمه بیا تا تموم شِه غم وخستیگم آخه من بریدم آقا ازهمه ⬅️خرابم نکن بیش ازاین نازنین... ⬅️بیا یَابنَ زهرا بیا عشق من تا اسمت رو بردم گره وا شده غم عشق تو، تو دلم جاشده آقاجون واسه گریه ازعشق توست اگه چشمای جاده زیباشده اگر حرفی ازتو نزد نای ما نیومد اگر سمت تو پای ما دلیلش همش اون گناهایی بود که توگریه کردی بازم جای ما ⬅️خرابم نکن بیش ازاین نازنین... ⬅️ بیا یَابنَ زهرا بیا عشق من ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5864169688203793210.mp3
11.04M
❣﷽❣ 🌤 🌤 👌👌 دعات کردم میون ندبه گریه ها برات کردم ناله برای درد و غصه هات کردم تو خواب دیدم که جونمو فدات کردم چه غمگینم به عشق تو میون روضه میشینم کنارمی ولی تو رو نمی بینم دعای خیرته که میده تسکینم گدات همه ش رو لب دعا داره: رب اجعلنی من انصاره نوای قلب عاشق زاره: رب اجعلنی من انصاره 🌤بیا آقا... تو غم داری میبینی شیعه ها رو توو گرفتاری نشد برا ظهور تو کنم کاری میشه منو صدا کنی برا یاری ظهور میشه یه روز  میای و دنیا پر ز نور میشه خاطره های خوبمون مرور میشه با تو دل همه پر از سرور میشه دعای هر روز عزاداره رب اجعلنی من انصاره دلا برا یاریش بیقراره رب اجعلنی من انصاره 🌤بیا آقا... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5933817096919061203.mp3
8.04M
❣﷽❣ 🔺 🔺 🔺 🔺 👌👌 🌤️خون مظلوم تو را میخواند 🌤️ العجل یا مهدی 🌤️اشک معصوم تو را میخواند 🌤️ العجل یا مهدی 🌤️آه محروم تو را میخواند 🌤️ العجل یا مهدی 🌤️قلب مغموم تو را میخواند 🌤️ العجل یا مهدی 🌤️همه گویند بیا مهدی جان 🌤️بشنو ناله ما مهدی جان 🔺اللهم عجل لولیک الفرج 🌤️خون رخسار رسول دو سرا 🌤️ العجل یا مهدی 🌤️فرق بشکافته شیر خدا 🌤️العجل یا مهدی 🌤️ناله های شب تار زهرا 🌤️العجل یا مهدی 🌤️پرچم سرخ شه کرببلا 🌤️العجل یا مهدی 🌤️همه گویند بیا مهدی جان 🌤️بشنو ناله ما مهدی جان 🔺اللهم عجل لولیک الفرج 🌤️ما که لب تشنه دیدار تو ایم 🌤️همه نادیده خریدار تو ایم 🌤️نه خریدار گرفتار تو ایم 🌤️نه گرفتار که بیمار تو ایم 🌤️همه گوییم بیا مهدی جان 🌤️بشنو ناله ما مهدی جان 🔺اللهم عجل لولیک الفرج ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
السلام علیک یا اباعبدالله آنقده بالا سر جوانش علی اکبر زمین گیر سد هر چی زینب توخیمه منتظر شد دید داداش برنگشت یالَلعجب ... نکنه حسینمم زمین گیر کردند راوی میگه دیدم یه خانم رشیده پابرهنه از خیمه ها داره میاد هی میگه وَا اُخَیّاه وَ ابنُ اُخَیّاه یعنی اول نگران حال حسینه، افتان و خیزان داره میاد، پرسیدم این بانو کیه، گفتند هٰذِه زَینَب همه دارند زمین گیری حسینو میبینند، نفس دیگه نمیتونه بزنه، اما تا صدای نفس زدن زینبو شنید بدن علی اکبر رو رها کرد وَ رَدَّهٰا إلَی الفُسطاط بی مقدمه و بی معطلی زیر بغل خواهر رو گرفت بلافاصله به خیمه ها برگرداند آخه یه بار بچه بود یادش آمد مادراش بین نامحرما زمین گیر شد نمیخاد دیگه این خاطره تکرار بشه زینب رو خودش برگرداند میخام بگم‌ حسین جان ، قربون این غیرتت، کجا بودی عصر روز یازدهم ، همه نامحرما دورش حلقه زده بودند یه نگاه کرد فرمود اَما تَستَحیُون.... مگه حیا نمیکنید من دختر پیغمبرم.... حسین... .
Mirzamohamadi_Abohamzeh_Shab27_Ramazan96.mp3
10.15M
شب بیست و هفتم ماه رمضان بسم الله الرحمن الرحیم خدایا شب بیت و هفتمه ما که نفهمیدیم شب قدری باتو چجوری حرف زدیم اصلا بهتر بگم‌.... ====================
4_5830462952368507470.mp3
12.47M
▪️درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز ▪️چشم بر دست طبیبی به نواییم هنوز ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
▪️درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز ▪️چشم بر دست طبیبی به نواییم هنوز ▪️آبرو دار بود هر که شود سائل یار ▪️با همه فقر خریدار بلاییم هنوز ▪️بارها توبه شکستیم ،به ما فرصت داد ▪️پُر خطاییم و به دنبال عطاییم هنوز ▪️تا کنون گر به غم یار ارادت مندیم ▪️همه مدیون امام و شهداییم هنوز ▪️عمر رفت و دل ما زائر شش گوشه نشد... معلوم نیست دیگه زنده باشیم و حرمش رو ببینیم ▪️عمر رفت و دل ما زائر شش گوشه نشد ▪️به خدا در هوس کرب و بلاییم هنوز یابن الحسن... روز هشتم آقات صدا بزن یابن الحسن... السَّلامُ علی ساکن کربلاء السَّلامُ علی من جَعَلَ الله الشِّفاء فی تربته و مَنِ الاجابةُ تحتَ قُبَّتِه السَّلامُ عَلَى الاعضاءِ الْمُقَطَّعاتِ السَّلامُ عَلَى الاَجسادِ العاریات روز جوان ابی عبدالله ست السَّلامُ عَلیٰ علیٍ الکبیر چه کردند با علی اکبرش که دیگه ابی عبدالله نتونست بدنش رو بیاره به خیمه ها امروز همه جوون ها حسین رو کمک کنند با چه شوقی ،با چه احترامی ، اهل خیمه علی رو راهی میدان کردند ▪️بیایید ای جوانان.... ▪️بیایید ای جوانان ▪️گلاب آرید و قرآن ▪️که اکبر می رود به میدان ▪️بیایید ای ....(تو هم نوحه خون شو) ▪️بیایید ای جوانان ▪️گلاب آرید و قرآن ▪️که اکبر می رود به میدان اما چیزی نگذشت همین ابی عبدالله صدا زد ▪️جوانان بنی هاشم بیایید(۲) ▪️علی را بر در خیمه رسانید ▪️خدا داند که من طاقت ندارم... هفت قدم مونده بود برسه به بدن دیدند حسین خودش رو از روی مرکب انداخت زمین، فَنادیٰ بِاَعلیٰ صَوتِه وا وَلَدا وا عَلیا هفت مرتبه هی صدا میزد وَلَدِی عَلی حسین.... ▪️با سر نیزه تنت را چه به هم ریخته اند علی جانم ▪️ ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند ▪️عمه ات آمده تا دست به معجر نبرند ▪️یوسفم پیرهنت را چه به هم ریخته اند حسین.... ▪️تا به حالا نشده بود جوابم ندهی ▪️وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند صلی الله علیک یا اباعبدالله دست گداییت رو بیار بالا به جوان ابی عبدالله به محاسن سفید ابی عبدالله و به اون گریه های بلند بلند امام حسین الهی العفو.... ==================== .
السلام علیک یا اباالفضل العباس ▪️ای ماهتاب خانه ی مولی اباالفضل ▪️زیباترین سقای این دنیا اباالفضل کجا اینجوری سقا دیدی ▪️ای ساقی لب تشنه ی دریا اباالفضل ▪️امید قلب زینب کبری اباالفضل ▪️برخیز از روی زمین نور دو عینم ▪️برخیز سردار سپاهم من حسینم خدا رحمت کنه مرحوم واعظ خراسانی رو توی حرم قمر بنی هاشم منبر میرفت ، مرحوم آیت الله سید ابراهیم قزوینی هم ، پای منبر نشسته بود. مرحوم واعظ رسید به اینجا که تیر به چشم عباس زدند روضه تمام شد مرحوم آیت الله قزوینی ، ایشون رو صدا زدند ، گفتند این روضه ای که تیر به چشم عباس خورده، زیاد سند قوی ای نداره ، اینارو نخوان شب اومد منزل امام جماعت حرم بود خود قمر بنی هاشم رو زیارت کرد حضرت فرمود سید ابراهیم! می خواهی بگم کربلا با من چه کردند؟! خود آقا روضه خوانده فرمود گفتی تیر به چشم زدن سند نداره! حالا من برات می گم بعد از اینکه دستامو قطع کردند مشک آبمو تیر زدند تیری به چشم راستم زدند دست نداشتم تیر رو در بیارم عذر می خوام از علما خم شدم ، ▪️سرم رو گذاشتم بین زانو هام ▪️تیر رو با نوک زانوهام در بیارم کلاه خودم افتاد اینجا بود چنان با عمود آهن به فرقم زدند ▪️از تن جدا ، افتاده دستانت اباالفضل هم گریه کن هم عباست رو بگو ▪️چشم رقیه هست گریانت اباالفضل ▪️حرفی بزن دستم به دامانت اباالفضل ▪️جان همه عالم به قربانت اباالفضل ▪️ای وای من این جای سنگین عمود است ▪️که صورتت مثل رخ مادر کبود است به خدا شاعر خیلی احتیاط کرده خوبه بعضی شاعرا که همه مقتل رو نمی دونن تعبیر مقتل اینه من هنوز نتونستم اینو بفهمم روضه خونا وی گند سرش رو به دامن گرفت من نمی تونم قبول کنم چون تعبیر اینه وقتی عمود زدند فَسَقَطَ مُخُّ رَأسِهِ عَلیٰ کِتفِه سر متلاشی شد حسین چی رو بغل گرفت حتی بعضی ها نوشتند هر چی تلاش کردند سر رو به نیزه بزنند دیدند نمی شه ، سر رو به گردن اسب آویزان کردند .
1402.05.05_1.mp3
25.39M
کی می شود به حال خرابم دعا کنی ۲ نام مرا میان قنوتت صدا کنی ✍کانال متن روضه های میرزا
1402.05.05_3.mp3
9.28M
السلام علیک یا اباالفضل العباس ▪️ای ماهتاب خانه ی مولی اباالفضل ▪️زیباترین سقای این دنیا اباالفضل .
♻️ 🌹بر مادر با وفــای ســقا صلوات 🌹رخسارِ مه و ستاره ها راصلوات 🌹آن چار شهید و مادرپاک سرشت 🌹بر گلشــــن و باغبانِ والاصلوات السَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَةَ وَصِیِّ، رَسَولِ الله السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ، عَلَیهَا السَّلام السَلامُ اللهِ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتی یَا أُمَّ البَنِین ▪️من مادر سالار غیرت در زمینم ▪️من غصه‌دار فاطمه، امّ‌البنینم ▪️من قلب مجروحُ پراحساس دارم ▪️شادم در این دنیا که یک عباس دارم  (میخوای بدونی عباس کیه؟) ▪️عباس من مشکل‌گشای عالمین است (اگه گره به زندگیته همین الان نیت کن) ▪️عباس من مشکل‌گشای عالمین است به من نگومریض داری.. به من نگو جوون گرفتار دارم... دم خونه آقایی که خودش ناامید شد ، کسی رو ناامید نمیکنه.... ▪️عباس من مشکل‌گشای عالمین است (بگم) ▪️عبّاس من خاک کف پای حسین است ▪️من مادری کردم برایش از وجودم ▪️او را نمک پروردۀ زهرا نمودم  (اینو بخونمو التماس دعا...جوونا رو مد نظر بیار... مادرا برا جووناشون دعا کنند.... ) ▪️وقتی که افتاد از فرس بر خاک صحرا ▪️در علقمه پیچید عطر و بوی زهرا ▪️او را ارادتمند زینب پروریدم ▪️شکر خدا در پیش زهرا روسفیدم ⬅️قربان ام البنین... وقتی آقا ابالفضل العباس به دنیا اومد...... ام البنین با چه ذوقی قنداقه ابالفضلُ داد دست امیرالمومنین..... علی جان ببین چشای عباسم چقدر قشنگه....... علی جان ببین عباسم چقدر رشیده..... اما بمیرم ... امیرالمومنین وقتی قنداقه ابالفضل رو بغل گرفت... آستینای دستای ابالفضل رو زد بالا....... دست ها رو میبوسه به رو چشم می ذاره...... ( مادره دیگه یه لحظه دلش لرزید.. ...) ◀️ علی جان مگه دستای عباسم عیبی داره؟.... نه ام البنین بهترین دستهایی که خلق شده..... آقا پس چرا داری میبوسی به چشم میذاری و گریه می کنی.... ⬅️ صدا زد ام البنین دو دست ابالفضل به یاری حسینم از بدن جدا میشه ..... قریان ادب ام البنین...... قنداقه ابالفضل رو بغل گرفت...... دپرزسر حسین میگردونه...... آخ حسین جان عباسم به قربانت حسین جان..... (دشتی) 🔘الا مادر به قربون جمالت 🔘 رُخ چون بَدرُ ابروی هلالت آخ، مادر شنیدم کام عطشان جان سپردی 🔘 گل ام البنین شیرُم حلالت ⬅️وقتی آقا ابالفضل بزرگتر شد خانم ام البنین صدا زد عباسم بیا مادر...... آقا ادب کرد، نشست مقابل مادر (چیه مادر) مادرجان ... عزیز دلم... ابالفضل اگه مادر چیزی ازت بخواد قبول میکن یا نه..... (چیه مادر) مادر... عباسم... نکنه حسینو برادر صدا بزنی... ( چرا مادر مگه حسین برادر من نیست) همیشه بگو آقای من... مولای من... یابن رسول اللّه..... ( چرا مادر) مادر من کنیز فاطمه ام تو هم غلام حسین باش.... لذا ابالفضل همیشه صدا میزد سیدی، آقای من، مولای من،این آرزو تو دل حسین موند چرا ابالفضل برادر صداش نمیزنه.... ⬅️ ای گریه کنای ابالفضل...آی حاجت دارا ...جوون دارا..... هیچ وقت امام حسینُ برادر صدا نزد... آی کربلائیا فقط یه جا برادر صدا زد... (کجا بود) اونم اون لحظه ای بود که کنار نهر علقمه، لحظه ای که امیدشو ناامید کردن.... اون موقعی که تیر به مشک زدند... تیر به چشم زدند ... دو دست از بدن جدا شد... مثل فرق باباش علی فرقشو شکافتن... بمیرم همچین که از رو اسب با صورت به زمین افتاد، صدا زد: اخا ادرک اخا...... برادر... برادرت رو دریاب امام حسین اومد کنار بدن ابالفضل... فرمود.. الان انکسر ظهری و قَلَت حیلتی... عباسم کمرم شکست 💔کمتر بزن بازوی خود را بر زمین (ابالفضل)3 💔شرمنده ام کردی گل ام البنین (ابالفضل)3 ⚫️اي مادر چار آفتاب ادرکني 🔴زهراي سراي بوتراب ادرکني ⚫️ما دست به دامان توأيم اي بانو 🔴يا فاطمه ي بني کلاب ادرکني هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت به اشک و سوز جگر ام البنین صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین......
روضۂ دفتری امام حسن مجتبی(ع) 👈🏻اجرا توسط: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 «السلام علیکَ یا حسن ابن علی ایها المجتبی یابن رسول الله» بنال ای دل پُر از ناله ودردُم که در شهر مدینه کوچه گردُم دلُم خونه،دلم خونه، دلم خون که این درد دلُم نداره درمون الهی درد بی درمون دوا کن نظر بر سوز و حالِ مجتبی کن همی نالُم زِ دردِ سینه سوزُم بیا زینب ببین تو حال و روزُم همی نالُم که مادر در بَرم نیست طبیب درد مو جز مردنُم نیست غریب شهر و خانه مجتبایم بنال ای ماهی دریا برایم بنال ای دل بحال غربت مو بریزید اشک بهرِ تربت مو ◾آی عاشقان غریب مدینه ، الان بقیع یه دونه زائر نداره ، الان یه نفر نیست تو بقیع به امام حسن سلام بده ، آی حاجتمند مجلس هر جا برید واعظا و مداحا همه میگن حسین غریبه اما همین الان کربلا باشی امام حسین چقدر زائر داره ، آقا امام حسن در بستر مرگه و مادری بر بالین نداره که سرشو به زانو بگیره شما امشب(امروز) بیاین برا امام حسن مجتبی مادری کنید . بی بی فاطمه ی زهرا به خواب یکی از علما اومد فرمودن : چرا روضه ی حسنم رو نمی خونید ، مگه حسن پسر من نیست حسنم غریبه....آی حاجتمندای مجلس حضرت بی بی فاطمه ی زهرا خیلی روضه ی امام حسنُ دوسداره، بگم از روزی که حسن و حسین با هم زور آزمایی کردن ، پیغمبر نشسته بود، امیرالمومنین هم بود ، بی بی فاطمه زهرا هم بود، همه دارن حسین رو تشویق میکنن دیدن پیغمبر هی داره میگه جانم حسن ، بی بی سوال کرد بابا جان حسین کوچکتر از حسنه چرا حسینو تشویق نمی کنی؟ چرا هی میگی جانم حسن! پیغمبر صدا زد دخترم مگه نمیشنوی همه ی عالم دارن میگن حسین ، من دیدم کسی نمیگه حسن ، خیلی پسرم غریبه ، فرمود هر کسی به اندازه ی بال مگسی برا حسنم گریه کند فردای قیامت که همه ی چشمها گریانند چشمی که بر حسنم اشک ریخته باشد گریان نمیشه ، امشب(امروز) هم شما بگید جانم حسن ، قربون غربتت برم آقا جان ، روزه بود ، افطار کرد همچی که آب نوشید صدا زد : آه جگرم داره میسوزه آی چه کرد زهر جُعده با آقا همچی که دید آقا داره دست و پا میزنه گفت چه غلطی کردم ، کَرَمشو ببین یه نگاه به قاتلش کرد فرمود از اون در فرار کن دست زینب بهت نرسه میکُشت، راه فرار را به قاتلش نشون داد، فردای قیامت مگه میزاره ما رو جهنم ببرند ، صدا زد کنیزا برید بگید خواهرم بیاد زینبم بیاد زینب آمد الهی هیچ خواهری همچون زینب داغ برادر نبینه الهی هیچ خواهری برادرشو در بستر بیماری نبینه ، بر سر و صورت زد دوید تو کوچه های بنی هاشم ، حسینم بیا که حسن داره جون میده همه اومدن کنار بستر امام مجتبی ، حسین اومد با سرعت بالای سر برادر ، سر مبارک برادر رو به دامن گرفت اشک چشمش به صورت امام حسن میچکید آقا به هوش آمد فرمود حسین جان تو برای من گریه نکن ، لحظات آخرم تو کنار بسترم آمدی اما تو لحظه آخرت دشمنان دورت حلقه میزنن ، آی بمیرم صدا زد : زینب برو طشتی بیاور ، طشت مقابل برادر قرار داد زینب دلش خوش بود برادر زهر و برمی گردونه اما بمیرم دید پاره های جگر برادر درون طشت ریخت.ای روزگار دو طشت نشون زینب دادی ازدوطشت آمد صدای شوروشین گاه از طشت حسن گاه از حسین هر چقد ناله داری به سوز جگر اباعبدالله سه مرتبه ناله بزن یا حسین(3) لاحول ولاقوة الابالله العلی العظیم .
🥀 🥀 🌾آخ دلم تنگ و غم بسیار دارم 🌾من امروز با ابالفضل کار دارم 🌾من امروز از ابالفضل توشه گیرم 🌾وای زیارت کردن شش گوشه گیرم2 ⬅️امروز بریم در خانه ابالفضل، همون ابالفضلی که باب الحوائجه... دست توسل بزنیم به بی دست کربلا.... اگه حاجت مندی بسم الله... اگه گرفتاری بسم الله... اگه مریض داری بسم الله ...اگه جوون داری بسم الله..... ⏪نمیدونم با چه نیتی اومدی تو مجلس بخدا عباس مشکل گشاست... مشکل گشایی میکنه... عباس درد بی درمونو دوا میکنه... (دشتی) ✨الا ای یارو دلدارم ابالفضل ✨شدم خسته ز افکارم ابالفضل ✨گرفتارم مدد باب الحوائج ✨گره افتاده در کارم ابالفضل ⬅️متوکل عباسی دستور داده بود، هر کی میخواد بره کربلا، باید دست راستسو از بدن جدا کنند تا بره کربلا.. مردم صف میکشیدن ، دست راستشونو میدادن تا برن کربلارو ببینن آی حسینیا... آی کربلائیا... خبر دادن متوکل یه پیرزنیه تو صف ایستاده اما دست راستی نداره، آقا میخواد دست چپشو بده بره کربلا.... میگه پارسال اومدم، دست راستمو دادم ، رفتم کربلا... امروز میخوام دست چپمم بدم برم یه بار دیگه کربلا رو ببینم ،،،، حرم امام حسینو ببینم،،،، (الهی حسرتش به دلت نمونه) صدا زد دست چپم رو بگیرین بزارین برم یه بار دیگه حرم عباسُ ببینم یا ابالفضل3 متوکل دستور داد برین دست چپشم جدا کنید بدنشو بندازید تو شریعه فرات... دستشو از بدن جدا کردند...بدنشو انداختن تو شریعه فرات... (سوز/اوج) هی این بدن پایین میرفت بالا می اومد.. هی میگفت یا ابالفضل3 آقا جون من اومدم دستمو بدم بیام حرم،،، اما آقا ببین با من چه کردند،، آقا جان تو که دستگیر بیچاره هایی... تو که امید ناامیدایی... آقا دستمو بگیر.. آقا به دادم برس... میگه تا نامش رو بردم، دیدم یه آقایی صدا میزنه... مادر .......ای مادر...... من عباسم مادر..... اومدم دستتو بگیرم مادر..... چرا؟... صدا زد آخه من خودم دست خالی از شریعه برگشتم... امیدم ناامید شد... هر کی در خونم بیاد نمیزارم دست خالی برگرده... امان امان3 آی حاجت دارا ...جوون دارا....آی ناله دارا میدونی آقا کی امیدش ناامید شد... ای مشک تو لااقل وفا داری کن من دست ندارم تو مرا یاری کن (چرا) آخه من وعده آب تو به اصغر دادم یک جرعه برای او نگهداری کن ✅خدا به حق اون آقایی که کربلا امیدشو ناامید کردند امید کسی ناامید نکن... ⬅️امروز ابالفضل رو قسم بده به جان مادرش ام البنین ... کدوم مادر رو میگم... همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد (میگن طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن برا ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین.....) (مادر دیدی حوون تز دست داده باشه چطور گریه میکنه) هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر..... ای مادر ...ای مادر .....ای مادر ⏪میگفت مادر ابالفضلم مادر ... مادر نبودم کربلا مادر... اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر... مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر... (ناله میکرد گریه میکرد) یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد (فرود) گفت مادر ابالفضلم مادر...... مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر .... (اوج) مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره..... (دشتی حالت سینه زنی) 🔅مسلمانان حسین مادر ندارد 🔅غریب است و کسی بر سر ندارد 🔅ز جور ساربان بی مروت 🔅دگر انگشت و انگشتر ندارد ........حسین جانم حسین، جانم حسین جانم .........جانم حسین جانم، جانم حسین جان .
⚫️ 🔴 🌾به نام نامی مولای عابدین صلوات 🌾برای سرور و سالار ساجدین صلوات 🌾برای سید سجاد آن امام همام 🌾که هست رهبر و سردار صابرین صلوات 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🔹بر روی زمین و آسمانها و کُرات 🔸در بین مناجات برای حاجات 🔹زیبا تر از این دعا ندیده است کسی 🔸برخاتم الانبیا محمد صلوات الله_یاحجة_الله_علی_خلقه.... ☑️جانم حسین جانم حسین ☑️ای جان جانانم حسین گفتم منم در میزنم گفتی به تو سر میزنم من هم مکرر می زنم تا بنگرم احسان تو ☑️جانم حسین جانم حسین ☑️ای جان جانانم حسین (یااباعبدالله) بی زادَمو بی قافله افتاده دنبال گَله من هم به دنبال قافله چشمم به قرص نان تو ☑️جانم حسین جانم حسین ☑️ای جان جانانم حسین آقا به جان مادرت آن مادر غم پرورت ما را مرانی از درت ☑️جانم حسین جانم حسین ☑️ای جان جانانم حسین ⬅️امروز برای غربت امام سجاد ناله بزن... انشالله دسته جمع مدینه عرض ادب کنیم.... آقای که سال‌های مدام گریه میکرد.... امام سجاد شهید زنده کربلا است... امام منظره های زیادی رو دیده... مردم میدونی برا که داری گریه می کنی.... اون آقایی که شیرخوار لب تشنه دیده.... لبهای خشک شش ماه رو دیده.... گلوی پاره پاره علی اصغر رو دیده.. برا آقای گریه می کنی که قبرش تو بقیه ولی دلش کربلاست.... آقای قبر زائر نداره... بارگاه نداره .... غریبه 3 . .... ⬅️یه لحظه دلتو ببرم مدینه و التماس دعا ... ⬅️زبان امام سجاده.... شنیدید وقتی اهل بیت وارد شهر شام شدند ..... یه مُشت زنای رقاصه اومدن.. اینقدر جلو چشم زنای داغدیده رقصیدن...... انقدر پای نیزه ها و سرهای شهدا رقصیدن...... ▪️ آن یکی بر مطربان شاباش داد ▪️ دیگری بر نیزه دار پاداش داد (چه غوغایی بود) ▪️ این یکی بر سنگ زن انعام داد ( یا صاحب الزمان) ▪️ دیگری بر مرتضی دشنام داد ⬅️ این قدر امام سجاد گریه کرد. که خدا میدونه چه حالی داشت آقا..... اما این یه بیت دل آدمو میلرزونه سادات منو ببخشند... ▪️ کافران را جا به کرسی داده بود ▪️ عمه ام بر روی پا ایستاده بود همچین که وارد محله یهودیا شدیم یکی پیشاپیش قافله فریاد میزد... آی یهودیا .... اینا همونایی هستن که باباشون باباها های شما را کشته، روز روز تلافیه ... دیگه کسی نبود سنگی به ما نزنه... خاکستر به سرما ریختن.... ( یا اباعبدالله) امام سجاد می‌فرماین... آتش به سرما اهل بیت ریختن... من دستام به زنجیر بسته بود... یکی از آتش ها عمامه ام افتاد... عمامه ام سوخت ...سرم سوخت... 🔘امان امان... از دل امام سجاد... ⬅️ امروز برای امام سجاد بلند بلند گریه کن... آقایی که30یا35 سال بعد از واقعه کربلا آب می دید گریه میکرد... آتش می دید گریه میکرد.... بچه شیرخواره بغل مادر می دید گریه میکرد... گوسفند میدید داذن سر می‌بُرن گریه میکرد.... قصابای مدینه حواسشون بود جلو چشم امام سجاد سر از بدن حیوان جدا نمی کردند از یه گوشه کنار دید سر از بدن حیوات جدا میکنند دوید اومد نشست شروع کرد گریه کردن.... (سوز/اوج) صدا زد بگین ببینم به این گوسفند آب دادید یا نه (گقتن آقا جان ما مسلونیم محاله لب تشنه سر از بدن حیوان جدا کنیم) شروع کرد گریه کردم صدا زد ....... یه عده به ظاهر مسلمون اومدن کربلا ... لب تشنه سر از بدن بابتی غریبم حسین جدا کردند...... ✨من داغ خواهر دیده ام ✨داغ برادر دیده ام ✨دیدم که سیلی خورده بود ✨کُنج خرابه مُرده بود 💥ای وای دلم، ای وای دلم 💥بر نوک نِی باشد گُلم ✨من داغ اکبر دی؛ده ام ✨ من داغ اصغر دیده ام ✨با ناله های یا ربَم ✨من همنوا با زینبم ✨آنقدر مرا کتک زدند ✨بر زخم من نمک زدند ✨بر زخم دل نمک زدند ✨ رقیه را کتک زدند 💥ای وای دلم، ای وای دلم 💥بر نوک نی باشد گُلم ⏪ناله داری دلتو ببرم کربلا ⏪ روضه ام همین باشه و ببینمت کربلا لحظه ای رو یاد کنم که بنی اسد اومدن بدنها رو به خاک بسپارن... اما این بدنها رو نمیشناسن.... چون بدن رو لز سر میشناسن یا از لباس.... امان امان ..... یه وقت امام سجاد صدا زد بنی اسد صبر کتید مت این بدنهارو خوب میشناسم... این بدن بُریره... این بدن زُهیره... این بدن عموم ابالفضله... این بدن بابای غریبم حسینه... یه وقت صدا زد... 💔بنی اسد بیایید 🖤کفن با خود بیارید 💔مگر خبر ندارید 🖤حسین کفن ندارد 💔لاله و گُل بیارید 🖤سر قبرش گذارید 💔مگر خبر ندارید 🖤حسین مادر ندارد 💔حسین مادر ندارد..... ((به سوز دل و اشک و آه و ناله امام سجاد سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین...)) 🔻➡️
حضرت زینب س 🖤🖤🖤 یا این دل شکسته ی ما را صبور کن یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام دیگر بتاب از افق مکه ماه من این جاده های شب زده را غرق نور کن امشب بیا تو روضه بخوانی برای ما امشب بساط گریه مار ا تو جور کن یا چند صفحه مقتل کرببلا بخوان یا خاطرات عمه خود را مرور کن هم از وفای ساقی لب تشنگان بگو هم یادی از مصیبت سرخ تنور کن آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام امشب خیلی حواست باشه،گریه کن،خیلی مشهوره توی روضه ی عموجانش قمر بنی هاشم علیه السلام میاد، اما من اعتقاد خودم و میگم،توی روضه ی عمه جانش زینب خیلی احتمال بیشتر داره،چرا؟ دلیل می گیم.می گیم:وقتی از آقا سئوال کردن برا کدوم روضه فرمودید:یا جدا اگه اشک چشمم تموم بشه خون گریه میکنم،روضه ی عموتون عباس بود؟فرمود:نه،اگه عموم هم بود خون گریه میکرد،روضه ی جد غریبتون بود؟فرمود:اگه جد غریبم بود خون گریه می کرد.کدوم روضه؟ روضه ی علی اکبر؟نه.اگه علی اکبر و قاسم همه برادر های قمربنی هاشم هم بودند،همه با من خون گریه می کردند،آقا کدوم روضه است؟فرمود: من برا اون روضه ای خون گریه میکنم، که عمه جان من زینب و سه روز و سه شب ،پشت دروازه های ساعات نگه داشتن،ای وای ای وای.. رقاص های شهر شام رو خبر کردند،امان امان... با کوله بار غربت و اندوه خود بیا از کوچه های سینه زنیمان عبور کن یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن * نفس آخر است به سینه ی من قدر یک رشته کوه غم دارم سایه بان سرم کجا هستی؟ برسرم سایه ی تو کم دارم آروم آروم بسوزی امشب تا برسی به روضه های طوفانی دیر شد زودتر بیا که فقط از من خرد نیمه جان مانده تشبیه میکنه بی بی آخرین روزهای زهرایم پوستی روی استخوان مانده پوستی مانده است اما نه نقشی از حلقه های زنجیراست نَفَسم بی تو با نَفَسهایم استخوانی شکسته درگیر است همه تقصیر زخمهای تو شد زخم چشمم اگر نمک دارد آه...آه وقتی امشب با زینب آه میکشی،تمام آه کشیدنت رو ثواب تسبیح می نویسند. آه آینه ای که می دیدیش یاد هر سنگ یک ترک دارد حسین بار دگر برادرانه بیا با لب چاک خود صدایم کن شام را گشته ام نبود امشب بین این خانه بوریایم کن روضه خوانی خواهرت با توست نوبت توست وقت تلقین است اما حسین جان روضه ها را بخوان بلند چون که گوشهایم هنوز سنگین است. وقتی عبدالله سئوال کرد خانم،نشنیده بودم،دست به دیوار بگیری راه بری،دلیلش چیه؟فرمود عبدالله دست از دلم بردار،بعد خانم توضیح داد.عبدالله اینقدر تو مسیر کربلا تا شام،با تازیانه به سرم زدند،اگه می بنی چشمام دیگه،کم میبینه،اگه میبینی گوش هام سنگین شده، اینقدر سیلی زدند. روضه خوانم بخوان که در پیشت،شاهد قتلگاه می اید باز هم از کنار پیکر تو،شیهه ی ذوالجناح می آید حالا خود زینب شروع میکنه به روضه خوندن لخته خونی که روی یالش بود گفت با من چه بر سرم امد کاری از من بر نمی آمد مات بودم که مادرم آمد غیرتیا،جوونها،آفرین به غیرت شما،شما خودتون میگردید،عزاخونه ی ابی عبدالله رو پیدا میکنید،اگه همه ی ایران هم با زینب قهر باشه،بی بی شماهارو انتخاب کرده،تماشاچی نه!برا اینکه بیایی پا به پای زینب ناله بزنی،دیگه ناله های زنب خاموش داره میشه،حالا دیگه نوبت تواست. تو نبودی و در نبودن تو حرمت بین صد حرامی بود بعد تیغ کشیده ی کوفی نوبت نیزه های شامی بود. * تشنگی، سنگ،داس و سر نیزه سخت میشد،نفس نفس زدنت سنگ هاشان تمام شد وقتی شد شروع پای کوبی بدنت هرکه نزدیک تر به تو میشد ضربه اش را عمیق تر می زد نقطه ضعف تو داغ اکبر بود اولی ضربه بر کمر می زد قاتلت سر رسید وقتی که سینه ی نیزه خورده ات حس داشت قاتلت رفت با سرت اما حنجر تو هنوز خس خس داشت حسین....بگو آروم میشی، زینبم وقتی سینه اش سنگین می شد،می گفت حسین.حسین.... این همه داغ دیده زینب،این همه روضه تحمل کرده،ما طاقت یه لحضه شنیدنش رو هم نداریم،نباید هم داشته باشیم. اگر این است تأثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن خودم دیدم زبالای بلندی که محبوب خدا را سر بریدن * داره از قاتل برادرش میگه عرقش پاک کرده بود اما رد خون تو بر جبینش بود حالا نوبت خنده های خونین شد که سری بین خورجینش بود * روضه خوانم دیدی روضه خونها کنار هم باشن،میگه تو روضه بخون من دیگه نفس ندارم،روضه هارو زینب خوند حالا، گفت: روضه خوانم بخوان که با نفست،بوی پیراهن تو پیچیده میشوم من به دستی که،بوریا تن تو پیچیده کسی جرأت نداره،نزدیک زینب بشه،زیر آفتاب شیئی رو ،روی سینه قرار داده،مثل جونش از خودش جدا نمیکنه، همچین که دست بیجونش افتاد،جلو اومد عبدالله،دیدن پیراهن خون آلود حسین رو ،روی سینه گرفته..حسین
و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• موج نزن آب فرات، تو خیمه موج عطشه تشنگی بیداد میکنه، حرم تو اوج عطشه رسیده علمدار نیومدم آب بخورم، بذار بسوزه جگرم من به سکینه قول دادم، آب به خیمه ببرم رسیده علمدار رسیده تا موجای تو آهم فقط بمون تا خیمه همراهم دل نگرونه طفل شش ماهم *امشب شب دوتا باب الحوائجه...یکی بی دسته یکیم دستاش خیلی کوچیکه..اونایی که نتونستن شب هفتم خوب گریه کنین...* میدونی آبروی سقایی میبرمت به خیمه تنهایی به انتظارتن چه لب‌هایی *وارد شریعه شد.یه عمری خودشو آماده کرده بود بره میدان بجنگه مشق رزم کرده بود.اومد مقابل آقا " اَنَّ العبّاس لَمّا رَآی وَحدَتَه"وقتی دید برادر دیگه تنها شده دیگه کسی براش نمانده آمد مقابل مولا صدا زد :"هل مِن رُخصَة؟! "به من اجازه میدان میدی؟ امام حسین حرفی نزد اما یه کاری انجام داد...مجلسی نوشته:"فَبَکی الحسین، بکائاً شدیدا..."شروع کرد های های گریه کردن. آقا یه نگاهی به برادر انداخت."یا اخی انت صاحبُ لوائی"تو علمدار منی..."و اذا مضَیتَ تَفَرَّقَ عسکری"اگه تو بری لشکرم از هم می پاشه. کسی براش نمونده بوداما عباسش یه تنه امید خیمه هاش بود. سرشو پایین انداخت. فرمود:"قَدْ ضَاقَ صَدْرِي"سینه ام تنگی میکنه"وَ سَئِمتُ مِنَ الحیاة"دیگه از این زندگی خسته ام."وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ"میخوام برم از اینا انتقام بگیرم. "فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ..." شما میدون نرو، شما برو برای بچه ها آب بیار چشم!...هرچی تو بگی هرچی تو بخوای... قبل از اینکه آب بیاره اجازه خواست.رفت مقابل لشکر ایستاد."وَ وعَظَهُم وحَذّشرَهُم فَلَم يَنفَعَهم..."موعظه اشون کرد،از عذاب خدا برحذر داشت...اما فایده ای نداشت...(اونقدر شکم هاشون از حرام پر شده بود...)"فَرَجَعَ إلى أخيه"برگشت پیش برادر اینجا که اومد با آقا وداع کنه، مرحوم مجلسی نوشته:"فَسَمِعَ الأطفال يُنادون العطش العطش!"صدای بچه ها رو شنید که صدا میزدند..آب آب...عمو تشنگی ما رو کشت...امشب حرم آل علی آب ندارد... "فَرَكِبَ فَرسَه و أخذ رُمحَه و القِربَة "سوار اسب شد، مشک رو برداشت...فقط یه نیزه برداشت."وَ قَصَدَ نَحوَ الفُرات فأحاط بِه أربعة آلافٍ ممن كانوا موكلين بالفُرات"چهارهزار نفر احاطه ش کردند."وَ رَمَوهُ بِالنِّبال"بهش تیر میزدند. همه رو کنار زد.جنگ نمایانی کرد..."غیرمبال لذلک الجم"بدون توجه به این دشمنان خدا وارد شریعه شد..."فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء "آب رو بالا آورد.."ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَين یادش افتاد آقاش تشنه است."فرمى الماء..."آب رو روی آب ریخت .مشک رو پر کرد...روی دوش انداخت...* میدونی آبروی سقایی میبرمت به خیمه تنهایی به انتظارتن چه لب‌هایی «سقای دشت کربلا عباس...» امید هیچ دلاوری، الهی نا امید نشه الهی هیچ پهلوونی، تو غریبی شهید نشه الهی، الهی... وقتی که مشکشو زدن خیلی دلش شکست عمو... *راوی میگه وقتی دست راست و چپش رو زدن، با هزار زحمت، مشک رو به دندان گرفت هنوز امید داره. عباس! چیزی نشده،دست نداری...آب که داری..."فَجائَه سَهمٌ "یه تیری آمد"فَأصاب القِربَة ..."تیر به مشک خورد"وَ أُريق ماؤها..."آب روی زمین ریخت. زمان از حرکت ایستاد نفس ها در سینه حبس شد."فَوَقَفَ العباس مُتَحَیِّراً"همینطور ایستاد...* (دست ها رو بلند کنید به سمت خدا... یا دلیل المتحیرین به حق این دست های بریده...الهی العفو‌‌‌...) وقتی که مشکشو زدن خیلی دلش شکست عمو... دیگه نمیخواس ببینه فقط چشاشو بست عمو... علمدار...علمدار... .
توسل جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سایه ات از سر من رفت سرم درد گرفت جگرم بودی ورفتی جگرم درد گرفت تکیه گاهم شدی و تکیه به تومی کردم در نبودت سِپرمن، سِپرم درد گرفت قُوَّت قلب وخوشیِ دلِ دخترپدر است بی توای ریشه یِ من برگ وبَرَم دردگرفت پلک من سوخت کجایی که ببینی بابا آنقدر زار زدم چشمِ ترم درد گرفت حرمتی داشتی و حرمت من دست نخورد حرمتت نیست که اینگونه پرم درد گرفت کوچه ها بعد تو، جای گُذرِ زنها نیست صورتم در جریانِ گُذرم درد گرفت *بابا! اول قباله ام رو پاره کرد،اونی که تو دادی دستم...بعد طوری زد،نمی دونم چی شد، دو طرف صورتم وَرَم کرده...* باخبر هستی ازاین غم، که دو دستی خوردم گونه ام خورد به دیوار و سرم درد گرفت خبرش آمده که پیش حسنم افتادم مثل من صورت سُرخِ پسرم درد گرفت تا توبودی دَرِ این خانه به لگد باز نشد بی تو در باز شداما کمرم دردگرفت تَنِ من پشت درافتاد و دَر رویِ تنم کمترم سوخت ولی بیشترم درد گرفت .