✅سهل بن سعد می گوید :
📋《خَرَجتُ إلى بَیتِ المَقدِسِ حَتّى تَوَسَّطتُ الشّامَ، فَإِذا أنَا بِمَدینَةٍ مُطَّرِدَةِ الأَنهارِ کَثیرَةِ الأَشجارِ، قَد عَلَّقُوا السُّتورَ وَالحُجُبَ وَالدّیباجَ ، وهُم فَرِحونَ مُستَبشِرونَ، وعِندَهُم نِساءٌ یَلعَبنَ بِالدُّفوفِ وَالطُّبولِ، فَقُلتُ فی نَفسی :
لَعَلِّ لِأَهلِ الشّامِ عَیدَاً لا نَعرِفُهُ نَحنُ؟
فَرَأَیتُ قَوما یَتَحَدَّثونَ!》
♦️به سوى بیت المقدّس، روانه شدم و به شهرهاى شام رفتم.
در شهرى پُر آب و درخت دیدم که پارچه و پرده و دیبا آویخته اند و شاد و خوشحال اند و زنانى هم پیش آنان، دف و طبل مى زنند.
با خود گفتم : شاید شامیان، عیدى دارند که آن را نمى شناسیم.
پس پرسیدم :
📋《یَا هَؤُلَاءِ! ألَکُم بِالشَّامِ عَیدٌ لَانَعرِفُهُ نَحنُ؟!
قَالُوا : یَا شَیخُ! نَراکَ غَریبَاً!
فَقُلتُ : أنَا سَهلُ بنُ سَعدٍ، قَد رَأَیتُ رَسولَ اللّهِ(ص) وحَمَلتُ حَدیثَهُ!
فَقالوا : یَا سَهلُ! ما أعجَبَکَ السَّماءُ لا تَمطُرُ دَماً! وَالأَرضُ لا تَخسِفُ بِأَهلِها!
قُلتُ : ولِمَ ذاکَ؟
فَقالوا هذا رَأسُ الحُسَینِ(ع) عِترَةِ رَسولِ اللّهِ(ص) یُهدى مِن أرضِ العِراقِ إلَى الشّامِ، وسَیَأتِی الآنَ!》
♦️گفتم : اى مردم! آیا شما در شام، عیدى دارید که ما آن را نمى شناسیم؟
گفتند : اى پیرمرد! تو را غریبه مى بینیم؟
گفتم : من سهل بن سعد هستم.
پیامبر خدا(ص) را دیده ام و از او حدیث شنیده ام.
گفتند : اى سهل! آیا تعجب نمى کنى که آسمان، خون نمى بارد و زمین، ساکنانش را فرو نمى برد؟
گفتم : چرا این گونه شود؟
گفتند : این، سر حسین(ع) از خاندان پیامبر(ص) است که آن را از سرزمین عراق به شام، هدیه مى برند و اکنون مى رسد.
📋《وا عَجَباه! یُهدى رَأسُ الحُسَینِ(ع) وَالنّاسُ یَفرَحونَ؟! فَمِن أیِّ بابٍ یُدخَلُ؟
♦️گفتم : شگفتا! سر حسین(ع) را به هدیه مى برند و مردم، خوشحالى مى کنند؟! از کدام دروازه مى آورند؟
مردم به دروازه اى به نام «دروازه ساعات»، اشاره کردند.
📋《فَسِرتُ نَحوَ البَابِ، فَبَینَما أنَا هُنالِکَ، إذ جاءَتِ الرّایاتُ یَتلو بَعضُها بَعضاً، وإذَا أنَا بِفارِسٍ بِیَدِهِ رُمحٌ مَنزوعُ السِّنانِ، وَ عَلَیهِ رَأسُ مَن أشبَهُ النّاسِ وَجهَاً بِرَسولِ اللّهِ(ص) وإذَا بِنِسوَةٍ مِن وَرائِهِ عَلى جِمالٍ بِغَیرِ وِطاءٍ》
♦️به سوى آن رفتم و آنجا که بودم، پرچمهایى پى در پى می آمد و اسب سوارى را دیدم که به دستش نیزه سرشکسته اى بود و سرى بر آن بود که شبیه ترینِ صورتها به پیامبر خدا(ص) بود و در پى آن، زنانى سوار بر شتران بدون جهاز آمدند.
📋《فَدَنَوتُ مِن إحداهُنَّ فَقُلتُ لَهَا : یَا جارِیَةُ مَن أنتِ؟
فَقالَت : سُکَینَةُ بِنتُ الحُسَینِ(ع)!
فَقُلتُ لَها : ألَکِ حاجَةٌ إلَیَّ؟
فَأَنَا سَهلُ بنُ سَعدٍ مِمَّن رَآى جَدَّکِ وسَمِعَ حَدیثَهُ!》
♦️به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم :
اى دختر! تو کیستى؟
گفت : سَکینه دختر حسین(ع)!
به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟
من، سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده ام.
سکینه گفت :
📋《یا سَهلُ! قُل لِصاحِبِ الرَّأسِ أن یَتَقَدَّمَ بِالرَّأسِ أمامَنا، حَتّى یَشتَغِلَ النّاسُ بِالنَّظَرِ إلَیهِ فَلا یَنظُرونَ إلَینا، فَنَحنُ حَرَمُ رَسولِ اللّهِ(ص)》
♦️اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوند و به ما نگاه نکنند، که ما حرم پیامبر خدا(ص) هستیم.
سهل گفت : به حامل سر، نزدیک شدم و به او گفتم :
📋《هَل لَکَ أن تَقضِیَ حاجَتی وتَأخُذَ مِنّی أربَعَمِئَةِ دینارٍ؟!
قالَ : وما هِیَ؟
قُلتُ : تَقَدَّم بِالرَّأسِ أمامَ الحَرَمِ. فَفَعَلَ ذلِکَ وَدَفعتُ لَهُ ما وَعَدتُهُ》
♦️آیا درخواستم را اجابت مى کنى تا در عوض، چهارصد دینار بگیرى؟
گفت : درخواستت چیست؟
گفتم : سر را جلوتر از اهل حرم، حرکت بده.
او نیز چنین کرد و من هم آنچه را وعده داده بودم، به او پرداختم.(۱)
امام سجاد(ع) می فرماید :
📋《حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ بِغَيرِ وِطاءٍ وَ رَأسُ الحُسَينِ(ع) عَلى عَلَمٍ ونِسوَتُنا خَلفِي عَلى بِغالٍ اكُفٍ وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ》
♦️مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين(ع) بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند و كسانى كه ما را مىبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مىدادند. اگر چشمی از يكى از می گریست، او را با نيزه به سرش مىكوبيدند. تا آن كه وارد شام شديم و جارچى جار زد :
📋《يا أهلَ الشّامِ! هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون》
♦️اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند.(۲)
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲ ،ص۶۸
۲)الاقبال سید بن طاووس، ج۳، ص۸۹
✅وقتی #اسرای_کربلا را وارد شام کردند، در اين ميان پيرمردى به كاروان اسيران نزديك شد و گفت :
📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَتَلَكُمْ وَ أَهْلَكَكُمْ وَ أَرَاحَ الْبِلَادَ عَنْ رِجَالِكُمْ وَ أَمْكَنَ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ مِنْكُمْ》
♦️خدا را سپاس كه شما را كشت و نابود كرد و شهرها را از مردان شما آسوده ساخت و امیرالمومنین يزيد را بر شما پيروز نمود!!
امام سجاد(ع) به او فرمود :
📋《يا شَيْخُ! هَلْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ؟》
♦️اى پيرمرد! آيا قرآن خوانده اى؟
پاسخ داد : آرى! (شما را با قرآن چكار؟!)
فرمود :
📋《فَهَلْ عَرَفْتَ هذِهِ الآيَةَ؟》
♦️آيا اين آيه را مى شناسى؟
که می گوید :
📋《قُلْ لاَ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى!》
♦️به مردم بگو كه من هيچ پاداشى از شما در برابر رسالتم درخواست نمى كنم، جز دوست داشتن نزديكانم!(اهل بيتم)
پيرمرد پاسخ داد : آرى!
من اين آيه را خوانده ام! (ولى با شما چه ارتباطى دارد!).
امام سجاد(ع) فرمود :
📋《فَنَحْنُ الْقُرْبى يا شَيْخُ!》
♦️قُربى ما هستيم ای پیر مرد!
پيرمرد وقتی اين سخنان را شنيد، ساكت شد و از گفته هاى خود سخت پشيمان گرديد و فرياد زد : به خدا سوگند! شما همان گروه شايسته و از خاندان پيامبر اکرم(ص) هستيد.
امام(ع) نيز در تأييد سخنان آن پيرمرد فرمود : به خدا سوگند، بدون ترديد ما همان اهل بيت عصمت و طهارتيم و به حقّ جدّ ما رسول خدا(ص) سوگند! كه ما همان گروه هستيم.
📋《فَبَكَى الشَّيْخُ وَ رَمَى عِمَامَتَهُ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ》
♦️پيرمرد گريست و عمامه از سر انداخت و سرش را به آسمان بلند كرد.
📋《ثُمَّ قَالَ : اللَّهُمَّ إِنَّا نَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ ص مِنْ جِنٍّ وَ إِنْسٍ!》
♦️سپس گفت : خدايا! من از دشمنان آل محمّد(ص) از جنّ و انس آنها بيزارى مى جويم.
سپس به امام(ع) عرض كرد :
📋《هَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ؟》
♦️آيا راه توبه اى براى من وجود دارد؟
امام به او فرمود :
📋《نَعَمْ! إِنْ تُبْتَ تَابَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ أَنْتَ مَعَنَا》
♦️آرى! اگر توبه كنى، خداوند تو را مى بخشد و توبه ات را مى پذيرد و تو با ما و در زمره ی دوستان ما خواهى بود.
پيرمرد نيز توبه كرد، ولى هنگامى كه اين سخن به گوش يزيد رسيد، دستور قتل وى را صادر كرد!(۱)
📚منبع :
۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۷۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ🖤
🎙روضه ی جانسوز #اسرای_کربلا با نوای #استاد_میرزا_محمدی :👆
#تقویم_شیعه
#تاریخ_مستند
🔴 یکم #ماه_صفر سالروز ورود اهلبیت علیهم السلام به شهر شام
⚫️ ورود اهل بیت امام حسین علیهم السلام به شام ...
❌... ثُمَّ أَمَرَ بِالسَّبَايَا وَ رَأْسِ الْحُسَيْنِ فَحُمِلُوا إِلَى اَلشَّامِ فَلَقَدْ حَدَّثَنِي جَمَاعَةٌ كَانُوا خَرَجُوا فِي تِلْكَ الصُّحْبَةِ أَنَّهُمْ كَانُوا يَسْمَعُونَ بِاللَّيَالِي نَوْحَ الْجِنِّ عَلَى الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى الصَّبَاحِ وَ قَالُوا فَلَمَّا دَخَلْنَا دِمَشْقَ أُدْخِلَ بِالنِّسَاءِ وَ السَّبَايَا بِالنَّهَارِ مُكَشَّفَاتِ الْوُجُوهِ فَقَالَ أَهْلُ اَلشَّامِ الْجُفَاةُ مَا رَأَيْنَا سَبَايَا أَحْسَنَ مِنْ هَؤُلاَءِ فَمَنْ أَنْتُمْ فَقَالَتْ سُكَيْنَةُ ابْنَةُ الْحُسَيْنِ نَحْنُ سَبَايَا آلِ مُحَمَّدٍ فَأُقِيمُوا عَلَى دَرَجِ الْمَسْجِدِ حَيْثُ يُقَامُ السَّبَايَا وَ فِيهِمْ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ وَ هُوَ يَوْمَئِذٍ فَتًى شَابٌّ فَأَتَاهُمْ شَيْخٌ مِنْ أَشْيَاخِ أَهْلِ اَلشَّامِ فَقَالَ لَهُمُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَتَلَكُمْ وَ أَهْلَكَكُمْ وَ قَطَعَ قَرْنَ الْفِتْنَةِ فَلَمْ يَأْلُوا عَنْ شَتْمِهِمْ فَلَمَّا انْقَضَى كَلاَمُهُ قَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ أَ مَا قَرَأْتَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَ مَا قَرَأْتَ هَذِهِ الْآيَةَ - « قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ » قَالَ بَلَى قَالَ فَنَحْنُ أُولَئِكَ ثُمَّ قَالَ أَ مَا قَرَأْتَ - « وَ آتِ ذَا الْقُرْبىٰ حَقَّهُ » قَالَ بَلَى قَالَ فَنَحْنُ هُمْ قَالَ فَهَلْ قَرَأْتَ هَذِهِ الْآيَةَ - « إِنَّمٰا يُرِيدُ اللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » قَالَ بَلَى قَالَ فَنَحْنُ هُمْ فَرَفَعَ الشَّامِيُّ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتُوبُ إِلَيْكَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مِنْ قَتَلَةِ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ لَقَدْ قَرَأْتُ اَلْقُرْآنَ فَمَا شَعَرْتُ بِهَذَا قَبْلَ الْيَوْم...
✍🏻 ابن زیاد لعنه الله دستور داد اسيران را با سر مطهر امام حسين عليه السلام بشام برند، جمعى كه با آن سر مطهر رفته بودند، گفتند كه شبها نوحه جنها را تا صبح بر حسين (علیه السلام) ميشنيدند. گفتهاند چون بشام رسيديم، روز روشن زنان و اسيران را وارد كردند، و اهل شام میگفتند: ما تا بحال اسيرانى نورانی مانند شما نديديم، شما چه کسانی هستید؟ سكينه دختر حسين علیهم السلام فرمود: ما اسيران خاندان پیامبریم. سپس آنها را بر سکوی مسجد كه توقفگاه اسيران بود بازداشتند، و على بن الحسين عليهم السلام هم جوان بود، شيخى از شاميان آمد و گفت: حمد خدای را كه مردان شما را كُشت و آشوب را خاموش كرد، و هرچه توانست به آنها بد گفت. چون سخن خود تمام كرد، على بن الحسين عليهم السّلام به او فرمود: تو قرآن نخواندى؟ گفت چرا. فرمود: اين آيه را خواندى: "قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ _ بگو از شما مزدى نخواهم جز دوستى خانوادهام." گفت: آرى. فرمود: ما مصداق این آیهایم؛ فرمود: اين آيه را خواندى كه: "وَ آتِ ذَا الْقُرْبىٰ حَقَّهُ _ حق ذى القربى را بدهید؟" گفت آرى. فرمود: ما مصداق این آیهایم. سپس فرمود آیا آیه تطهیر را خواندهای؟! گفت آرى. فرمود: ما مصداق این آیهایم. آن شامى دست به آسمان برداشت و سه بار گفت: خدايا من بدرگاهت توبه كردم. خدايا من بيزارم از دشمن آل محمد علیهم السلام و از قاتلان اهل بيت علیهم السلام، من قرآن را خواندم و تا كنون متوجه اين آيات نشدم ...
📓أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس سی و یکم، حدیث ٣
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#ماه_صفر
◾️ سنگدلتر از يزید (لعنه الله علیه) ندیدم ...
... ثُمَّ أُدْخِلَ نِسَاءُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَصِحْنَ نِسَاءُ آلِ يَزِيدَ وَ بَنَاتُ مُعَاوِيَةَ وَ أَهْلُهُ وَ وَلْوَلْنَ وَ أَقَمْنَ الْمَأْتَمَ وَ وُضِعَ رَأْسُ الْحُسَيْنِ بَيْنَ يَدَيْهِ - فَقَالَتْ سُكَيْنَةُ وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ أَقْسَى قَلْباً مِنْ يَزِيدَ وَ لاَ رَأَيْتُ كَافِراً وَ لاَ مُشْرِكاً شَرّاً مِنْهُ وَ لاَ أَجْفَى مِنْهُ وَ أَقْبَلَ يَقُولُ وَ يَنْظُرُ إِلَى الرَّأْسِ - لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزَعَ اَلْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ ثُمَّ أَمَرَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ فَنُصِبَ عَلَى بَابِ مَسْجِدِ دِمَشْق...
4_5879495527380292549.mp3
4.79M
التماس دعا🤲🧡
#جواد مقدم
😭😭😭
بگیر دستمو ببر مرا به سوی کربلا مرا به سوی کربلا
به آبروی تربتت به آبروی کربلا به آبروی کربلا
حسین من حسین من حسین من
حسین من حسین من حسین من
به غیر تو نمیدهم دل خراب خویش را
دل شکسته ام شده بهانه جوی کربلا
حسین من حسین من حسین من
حسین من حسین من حسین من
🍂🍁🍂
5_6337113117264186010.mp3
5.65M
#نوحه_بسیار_زیبا
#شور
ضربان قلب من سیدی یا ثارالله 2
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
السلام علیک یا اباعبدالله .. 2
سینه زن سینه بزن کرب و بلا نزدیکه
بیا تا پر بزنیم عرش خدا نزدیکه
چند قدم دیگه بریم صحن و سرا نزدیکه
سینه زن سینه بزن ببین حرم نزدیکه
حرم حضرت ارباب کرم نزدیکه 2
السلام علیک یا ابا عبدالله 3
ضربان قلب من سیدی یا ثارالله 2
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
السلام علیک یا اباعبدالله .. 2
نوکر خونه تو ساکن می خونه شدم
غیر خانه به دوش عاشق و دیوونه شدم
باز هم 2 خواب حرم دیدم و دیوانه شدم 2
السلام علیک یا ابا عبدالله 3
ضربان قلب من سیدی یا ثارالله 2
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
السلام علیک یا ابا عبدالله 2
شبا گریه می کنم از خواب بیدار می شم
دوباره خیره به عکس روی دیوار می شم
یه سلام می دم و زائر علمدار می شم
السلام علیک یا ابا عبدالله 3
ضربان قلب من سیدی یا ثارالله 2
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
السلام علیک یا ابا عبدالله 2
بیا تا به ساحت خون خدا سلام بدیم
بیا تا به نیت امام رضا سلام بدیم
به نیابت امام مجتبی سلام بدیم
با خودم زیارت اربابو تمرین میکنم
با خودم توی حرم بودنو تلقین میکنم
با زیارت اشک یکساله مو تامین میکنم
السلام علیک یا ابا عبدالله 3
ضربان قلب من سیدی یا ثارالله 2
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
السلام علیک یا ابا عبدالله 2
کربلا قالو بلا علقمه و قربانگاه
شبیه امام حسن دم بگیرم بسم الله
یا حسن یا حسین یا ابالفضل مدد 4
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4_5810097037789627726.mp3
5.98M
قافله سالار من کجایی ای دوای دردم
پی تو هر کجا میگردم تورو تو قتلگاه گم کردم
ای بدن صد پاره رو خاک داغ این صحرایی
چرا مقطع الاعضایی
بگو کجا برم، تنهایی
امان از دل زینب امان از دل زینب
چشت روشن بزم حرامم بردن
چشت روشن تو ازدحامم بردن
وای من از عاشورا زمین و آسمون غمگینه
یه خواهری داره می بینه یکی میشینه روی سینه
وای من از عاشورا باید بمیره از غم، دنیا
تو قتلگاه به پیش زهرا دوازده ضربه میزد اعداء
امان از دل زینب امان از دل زینب
چشت روشن روسریمو دزدیدن
.
6_144232837847032022.mp3
5.51M
ابتدای عاشقی...
روز و ماه و سالمو...
از محرمت بگم
باز کمه نمیدونم...
از کدوم غمت بگم
تو یه نصف روووز...
پیر شدی برات بمیرم
اسیر شدی برات بمیرم
تویی که زنده کردی... قیام اهل بیت رو
چه فاتحانه خوندی... تو کوفه ما رأیتو
زمزمه باد صبا... وازینبا وازینبا
ای تالی تلوِ مجتبی... وازینبا
تو کوه صبری مرحبا... وازینبا وازینبا
یا ...زینب ...مولاتی .یا زینب..
ابتدای عاشقی... امتداد کربلا
یا شریکة الحسین ... ای نماد کربلا
تو یه نصف روز... پیر شدی برات بمیرم
اسیر شدی برات بمیرم۲
هلال نیزه ها و... غم غروب محمل
سرت شکست و خونت... بروی چوب محمل
به سوی شام و کوفه ام... ای لشکرصاحب زمان
چه ظالمانه میبرند
نمیروم ولی مرا...
به این بهانه میبرند
نمیرم ولی مرا به تازیانه میبرند
یا زینب مولاتی ...
چشم صاحب الزمان
خون میباره از غمت
روضه اسارت و قتله گاه و علقمه
تو یه نصف روز... پیر شدی برات بمیرم
اسیر شدی برات بمیرم۲
روی لب تو انا....الیه راجعونه
روی لب حسینه ...تو چوب خیزرونه
به طمع گندم ری.... وازینبا
سرها رود بالای نی.... وازینبا
ای از شام و بزم می.... وازینبا
یا ...زینب... مولا تی یا ...زینب
Sh 28 Moharam 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (3).mp3
1.4M
▪️مداحی جدید
#سید_مهدی_حسینی
#امام_حسین
دهه سوم محرم 1403
480.1K
🎼زمزمه شب شهادت حضرت رقیه(س)
بند اول🖤
حالم خرابه و پریشونه
عمه فقط حالم رو میدونه
چن شبه که نخوابیدم بابا
تاریک و خیلی سرده ویرونه
اومدی و خرابه زیبا شد
عمه ببین گمشده پیدا شد
کاشکی خبر داشتی از این دلم
قد یه دنیا غصه توش جا شد
بزار بابا/به قولمون عمل کنم
اینجا میخوام/سر تو رو بغل کنم
(بابا حسین،الهی جون من فدات)
بند دوم🖤🖤
میریزه اشک این چشای من
بابا ببین زخمیه پای من
منو میخواستن بزنن بابا
عمه کتک میخورد به جای من
میبینی پیر شدم بابا چه زود
صورتمو ببین شده کبود
وقتی که از رو ناقه افتادم
هیچ کسی اون لحظه پیشم نبود
لکنت زبون/ سخته برای دخترت
قدم خمه/ شدم شبیه مادرت
(بابا حسین،الهی جون من فدات)
بند سوم🖤🖤🖤
سوالمو میشه بدی جواب
چرا محاسنت شده خضاب؟
خشکه هنوز لبات چرا بابا
درسته کشتنت برا ثواب؟
مگه ما خارجی شدیم بابا
یه عده میگفتن آخه به ما
آدم بدا به ما میخندیدن
بگم ماها رو بردن از کجا
محله ی/یهودیا پر از نگاه
یکی منو/برا کنیزی زد صدا
(بابا حسین،الهی جون من فدات)
.
450.8K
🎼زمینه شهادت حضرت رقیه(س)
بند اول🖤
مهمونه خرابه ای،بابایی امشب با سرت
من شکایت ندارم،بابایی از نبودنت
تو بگو چکار کنم،من این سر بی بدنو
چجوری میخوای آخه،بابا بغل کنی منو
رقیه خیلی خسته س
ببین با دست بسته س
ببخش نشستم آخه
دست و پاهام شکسته س
(خوش اومدی بابایی)
بند دوم🖤🖤
رد زخما بابایی،مونده روی پیرهنم
تا میبردم اسمتو،یکی میزد تو دهنم
میشه دعواشون کنی،رقیت و خیلی زدن
حرفای بدی زدن،فقط بدون خیلی بدن
قدم ببین خمیده
رنگم بابا پریده
نبودی دختر تو
چه حرفایی شنیده
(خوش اومدی بابایی)
.
سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفسِ کربلایی حسین ستوده •✾•
نور کهکشان رقیه
جان رقیه جان رقیه
عشقِ کاروان رقیه
جان رقیه جان رقیه
پر احساسه شب سوم محرم یه شب خاصه مثل یه رویاست بانی مجلس امشب عمو عباسه
دعوتت کردن معلومه امام حسین خیر تو رو خواسته
پس خالصانه با این بهانه
سینه بزن برای این نازدانه
خاتون ارباب به جون ارباب
بیبی دوست دارم من عاشقانه
«یا رقیه جان..یا رقیه جان...»
نورُ البکاء رقیه
یا رقیه یا رقیه
یاس کربلا رقیه
یا رقیه یا رقیه
آیه ی درده
خوش به حال هر کسی که بغلش کرده
ما که جای خودکربلا دور سر رقیه می گرده
توی این عالم هر کسی که نوکر رقیه شد مَرده
بنتُ الامیره چون بچه شیره
باباشو آخر از نیزه پس می گیره
اشکش یه روده، یاسِ کبوده
محشر می فهمی که
این خانم کی بوده
.
1_6734648502.mp3
10.62M
خاتون ارباب به جون ارباب
بیبی دوست دارم من عاشقانه
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
مرغ اسیر هم وطنش فرق میکند
هم اینکه نوع پر زدنش فرق میکند
شیرینِ زبان تو شده لکنت زبان پدر
طرز تکلم و سخنش فرق میکند
وقتی که بی هوا به کسی ضربه میزند
حتما کبودی بدنش فرق میکند
خیلی مرا زدند ولی بین این همه
این شمر لعنتی زدنش فرق میکند
*گفت: بابا پاهام درد میکنه، همه دخترای عالم وقتی بابا میاد اول میرن خودشونو مرتب میکنن، موهاشونو شونه میکنن، بهترین لباسشونو میپوشن، گفت: بابا موهام سوخته...*
آتش رسید و موی سرم را به باد داد
عاشق همیشه سوختنش فرق میکند
گفتم به عمه روی زمین زیر نیزه ها
بابا چقدر شکل تنش فرق میکند
وقتی تمام دشت پر از بوی او شده
حتماً مساحت کفنش فرق میکند
با تازیانه های سنان راه میروم
حتی شبیه مادرمان راه میروم
*گفت بابا من یه لحظه از عمه جدا نشدم، همش دامن عمه رو گرفته بودم، اما نیمه شب بود، خسته بودم، تشنه بودم، دستام بسته بود.. یه مرتبه از ناقه افتادم... تا زین العابدین فرمود: به من بگید سرِ بریده ی بابام کدوم طرفو نگاه میکنه، گفتن چرا حرکت نمیکنه این نیزه؟ فرمود: حتما یکی از خواهرام افتاده.. من نمیدونم زجر چطور سراغش رفت. همچین که سرو آوردن، گفت: بابا !مگه جدت پیغمبر نفرمود: اگه بچه زمین خورد کمکش کنید، اگه پسربچه زمین خورد کمکش کنید، بگید تو مَردی باید بلند شی اما اگه دختربچه زمین خورد برید زود بغلش کنید نازش کنید. بابا همچین که نشسته بودم.. تا رسید به من گفت: دختر! تویی که کاروانو معطل کردی؟ یه سیلی زد، رو این بوته ها غَلت میخوردم، همچین که برگردوندن نه سمت عمه رفت نه سمت رباب رفت، دیدن اومد لابلای نیزه ها، همه ی سرهای شهدایی که بالای نیزه بود تیغ و شمشیر خورده بود، فقط یه سر بود که عمود خورده بود، اومد جلو گفت: عمو عباس! چشمت روشن، نامحرم سیلی تو گوشم زد...*
.
03041806.mp3
18.36M
↻
مرغ اسیر هم وطنش فرق میکند
هم اینکه نوع پر زدنش فرق میکند
4_5902362242501839597.mp3
2.65M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحهیِ زمینه شهادت حضرت رقیّه سلام اللّه علیها سبکِ ماهِ محرّم اَلسّلام ....
مهمونِ ویرون اَلسَّلام اَلسَّلام اَلسَّلام
سرِ پریشون اَلسَّلام اَلسَّلام اَلسَّلام
سرِ تو مثلِ سرم شکسته بابایی
نبودی بال وُ پرم شکسته بابایی
حُرمتِ اهلِ حرم شکسته بابایی
مثلاً گیسویِ سالم هنوزم رو سرم دارم
مثلاً جایِ این خاکا رویِ دوشِ علمدارم
مثلاً هنوزم چشمام خیلی خوب داره میبینه
هنوزم دو تا گوشواره به دو تا گوشِ سنگینه
وای بابا /۴/
گریه و ناله اَلسَّلام اَلسَّلام اَلسَّلام
خانوم سهساله اَلسَّلام اَلسَّلام اَلسَّلام
بابا چرا شده رَگات پاره پاره
بیا بریم برام بخر یه گوشواره
که دخترِ شامی نَگه بابا نداره
مثلاً برا من معجر داری میخری از بازار
مثلاً بغلم کردی که نبینه پاهام آزار
مثلاً عمو عبّاسم همهجا هوامو داره
مثلاً چیه بابایی!!! نگاه کن تو پاهام خاره
وای بابا /۴/
.
995.6K
#زمینه_شهادت
#حضرت_رقیه_سلام_الله
بند 1⃣
چشایِ تارم بابایی، غرق اشک و آهه
موهام سفیده، عوضش، گونههام سیاهه
سه سالمم نیست نیگا کن، قد من خمیده
تو لطمه خوردی، عوضش، رنگ من پریده
این چند روزه نبودی
اتفاقای بد افتاد
دستمو دادم به تقدیر
روی صورتم رد افتاد
پاشو/ مویِ سرمو ببین
پاشو/ بال و پرمو ببین
پاشو فدات شم
باشه/ هرچی تو بگی همون
باشه/ ولی نرو و بمون
پاشو فدات شم
بند 2⃣
نیازی نیست یـکی یکی، درداتو بدونم
همینکه با سر اومدی، رازتو میخونم
کسی اصن ایـنجا یکم، فکر بچهها نیست
آب از سرِ من که گذشت، عمه روبرا نیست
این چند روزه نبودی
عمهجون تو زحمت افتاد
دفتر سفیدی بود که
رویِ برگههاش خط افتاد
عمه/ سینه سپرِ همهس
عمه/ یادگار فاطمهس
عالَم فداش شه
عمه/ سپاه یه نفره
عمه/ واسه همه مادره
عالَم فداش شه
بند 3⃣
چشام سیاهی میره تا، مـیخوام از جا پاشم
شاید یه دردِ لاعلاجی گرفته باشم
موهای سوختهم بابایی، دیـگه تا کمر نیست
میخوام دوباره بپرم، اما بال و پر نیست
این چند روزه نبودی
حال و روزمو بدونی
وقتی اومدی که باید
فاتحه برام بخونی
پاشو/ دیگه تمومه سفر
دیگه/ همه غمامو بخر
دردت به جونم
خستهم/ بی تو جایی نمیرم
کاشکی/ کنار تو بمیرم
دردت به جونم
.
616K
زمینه شهادت حضرت رقیه(س)
بند اول🖤
ای آسمون بگو،که ماه من کجاس
شاید مثله عمو،اونم رو نیزه هاس
دلم میخواس الان،توو این خرابه بود
خودش میدید چقد،تنم شده کبود
ببینه دندون شکسته دارم
ببینه که دیگه تموون ندارم
دلم میخواد منو بغل کنه تا
سرم رو تا روی پاهاش بزارم
میخوام بگم بهش
که لبم پره زخمه و خونه
موهای من مثله
موهای تو بابا پریشونه
(من الذین ایتمنی،بابا بابا بابا بابا)
بند دوم🖤🖤
خیلی تنگه دلم،واسه صدات عمو
رفتی بدون من،قهرم باهات عمو
دیدی از روی نی،چه ازدحامی بود
چادر من سره،دختر شامی بود
منو عمو به قصد کشت میزدن
به صورتم همه با مشت میزدن
یه وقتایی که جا میموندم عمو
نامردا بی هوا به پشت میزدن
روی دست و پاهام
رد زنجیر و جای طنابه
خیلی میترسم از
شب خوابیدنه توی خرابه
(من الذین ایتمنی،بابا بابا بابا بابا)
.
1.62M
😥زبانحال رقیه س با پدر 😭
بی قراره دل من
چاره نداره دل من
شد مانند شبای بی ستاره دل من
بی قراره دل من
بابا جونم به کجایی که دلم تنگه برات
خبری ازت ندارم الهی جونم فدات
همه روز و هم شب در انتظارم که بیای
توی هر نفس بابا دارم دو چشمامو به رات
به کجایی ای پدر
به رقیه کن نظر
دل دخترت میخواد
با تو باشه همسفر
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
پر خونه دل من
داره میخونه دل من
الهی که کودکی یتیم نمونه دل من
پر خونه دل من
دیگه صبری به دلم نمونده ای جان پدر
بیا لالایی بخون ناز سه ساله تو بخر
بخدا خسته شدم میلی به دنیا ندارم
یه سری بزن خرابه من و با خودت ببر
من و زخم آبله
من و خشم حرمله
دو سه بار موندم عقب
از مسیر قافله
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
قربون سرت بشم
فدای حنجرت بشم
بیا امشب بغلم که جای مادرت بشم
مثل زهرا شده ام کبود شده پهلوی من
جای تازیانه ها سیاه شده بازوی من
پر زخم است و داره می سوزه اما به فدات
قربونت بشم سرت بزار روی زانوی من
ریخته شد موی سرم
آخه سوخته معجرم
اما خوب شد اومدی
تا که قربونت برم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
.
🌍#المپیک2024 - #کشتی
💡اولین طلای ایران در پاریس
هادی ساروی طلسمها را شکست و قهرمان شد
🥇هادی ساروی در فینال برابر آرتور الکسانیان قهرمان نامدار ارمنستان با نتیجه 4-1 پیروز شد و به مدال طلا المپیک رسید.
ساروی تا پیش از فینال 3 بار به مصاف الکسانیان رفته بود که هر 3 دیدار را شکست خورده بود.
#توییت آقای تحلیلگر
✍️ اولین مدال طلا توسط هادی ساروی و اولین مدال برنز تکواندو توسط مبینا نعمت زاده کسب شد....
خدا رو شکر
خدا رو شکر
خدا رو شکر
کور بشه هرکی نمیتونه بالا رفتن این پرچم رو ببینه
ایولا
پرچم بالاست 🇮🇷✌️