eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_16648839340944158826825.mp3
5.09M
حسن که باشی روضه هات همینه هرجا باشی سامرا یا مدینه.. 👈متن کامل شعر 👉 🎙 #️⃣ #
#⃣ #⃣ #⃣ یا امام عسكری! شما دم آخر نگران بچه ات بودی،هر پدری نگران ِ بچه اشِ... 👈متن کامل روضه 👉
#⃣ #⃣ #⃣ امام عسکری، امامی ست که جوان از دنیا رفته...بیست و هشت سالش بود شهید شد، مسمومش کردند... 👈متن کامل روضه 👉
اشعار مربوط به پنجم ربیع الاول وفات حضرت سکینه علیها سلام ‌ 👇👇👇
صدا ۰۰۲-AudioConverter.mp3
702.3K
▪️نوحه وفات حضرت سکینه (س) 🎙سبک: من در‌به‌در عشق ابالفضل و حسینم مولاتی سکینه تو گل باغ ولایی از نسل علی دخت شه کرب و بلایی تو رمز حیاتی،فاطمه صفاتی همگام رقیه،زینب جلواتی مولاتی سکینه۲ دیدی ز عدوی پدرت جور و جفا را همراه همه اهل حرم کرب و بلا را دیده ای تو پرپر،شد گلان چیده زان همه مصیبت،قامتت خمیده مولاتی سکینه۲ دیدی گل لیلا ز ستم گوشه ی میدان در راه گل باغ ولایت شده قربان دیدی علی اکبر،آن شبه پیمبر از کینه ی دشمن،گشته پاره پیکر مولاتی سکینه۲ دیدی روی دست پدر آن لاله ی پرپر پاره شده از تیر عدو حنجر اصغر زین غم و مصیبت،خون دل رباب است روی دست بابا،اصغرش به خواب است مولاتی سکینه۲ پیچیده بدیدی همه جا عطر گل یاس دیدی که فتاده به زمین دو دست عباس دست او جدا شد،جان او فدا شد با عمود آهن،فرق او دو تا شد مولاتی سکینه۲ دیدی که فتاده به زمین نور دو عین است در مقتل خون لشکر دون گرد حسین است دیدی که عدویش،سوی او دویده دشمن با شقاوت،رأس او بریده مولاتی سکینه۲ .
صدا ۰۰۳-AudioConverter.mp3
726.6K
▪️نوحه وفات حضرت سکینه (س) 🎙سبک: خیمه‌ها می‌سوزد و... من سکینه از تبار حیدر و پیغمبرم دختر مظلوم عالم نور چشم مادرم نور عینم بر حسین۲ همچو زینب عمه جانم پاکم و معصومه ام چون رقیه خواهر مظلومه ام مظلومه ام نور عینم بر حسین۲ بوده ام همراه بابای غریبم کربلا دیده ام از دشمنان دین حق رنج و بلا نور عینم بر حسین۲ در دم مرگم به یاد کربلا جان بر لبم یاد غم ها و غریبی حسین و زینبم نور عینم بر حسین۲ دیده ام غرق به خون نور دل لیلا شده اربا اربا پیکرش در روز عاشورا شده نور عینم بر حسین۲ دیده ام غرق به خون بر دست بابا اصغر است از ستم با تیر کینه پاره پاره حنجر است نور عینم بر حسین۲ دیده ام در علقمه سقا زمین افتاده است دستش افتاده زمین در راه دین جان داده است نور عینم بر حسین۲ دیده ام در کربلا بابای من تنها شده خونجگر از این مصیبت زینب کبری شده نور عینم بر حسین۲ دیده ام بابای من از روی زین افتاده است صورت خود را به روی خاک غم بنهاده است نور عینم بر حسین۲ دیده ام دشمن ز بابا پرده ی حرمت درید بر روی سینه نشست و رأس بابا را برید نور عینم بر حسین۲ دیده ام دشمن به زخم عمه ها می زد نمک در کنار پیکر بابای خود خوردم کتک نور عینم بر حسین۲ دیده ام اهل حرم را بی بهانه می زدند بر یتیمان کعب نی یا تازیانه می زدند نور عینم بر حسین۲ .
صدا ۰۰۴-AudioConverter.mp3
503.8K
▪️نوحه وفات حضرت سکینه (س) 🎙سبک: همه جا کربلا من سکینه گل،گلشن احمدم هدیه ای بر حسین،از سوی سرمدم سکینه نور عین یادگار حسین همره عمه ها،دیده ام کربلا بر من و اهل بیت،شده جور و جفا سکینه نور عین یادگار حسین در سپهر ولا،من چنان کوکبم یاد داغ پدر،شده جان بر لبم سکینه نور عین یادگار حسین دیده ام غرق خون،علی اکبر شده علی با تیغ کین،پاره پیکر شده سکینه نور عین یادگار حسین روی دست پدر،دیده ام اصغرش ز تیر حرمله،پاره شد حنجرش سکینه نور عین یادگار حسین دیده ام بر زمین،دست سقا فتاد در ره دین حق،تشنه لب جان بداد سکینه نور عین یادگار حسین دیده ام بی کس و،شده تنها حسین شده نقش زمین،بین اعدا حسین سکینه نور عین یادگار حسین دیده ام دشمنش،حرمتش را درید بی حیا با شتاب،سوی مقتل دوید سکینه نور عین یادگار حسین دیده ام شمر دون،خنجرش را کشید سر پاک حسین،از قفایش برید سکینه نور عین یادگار حسین دیدم آتش زدند،همه ی خیمه ها سر پاک پدر،بر روی نیزه ها سکینه نور عین یادگار حسین دشمن بی حیا،زخم ما زد نمک بعد داغ پدر،خورده طفلان کتک سکینه نور عین یادگار حسین ✍
مولاتی حضرت-AudioConverter.mp3
857.8K
▪️نوحه وفات حضرت سکینه (س) 🎙سبک: حاج اکبر ناظم تو دخت پادشاه عالمینی بر زینب و کلثوم نور عینی گل رباب و دختر حسینی دخت خون خدا سفیر کربلا راحت شدی از رنج و غم ها رفتی ز دنیا سوی عقبی مولاتی حضرت سکینه۲ همراه عمه دیده ای کربلا دیدی ز دشمن ظلم و جور و جفا اکبر بدیدی شده اربا اربا حسین بی پسر شد ز غم خونجگر شد دیدی حسین قامت خمیده کنار اکبرش رسیده مولاتی حضرت سکینه۲ اصغر بدیدی روی دست بابا از عطش افتاده دگر از نوا زد تیر کین بر گلویش بی حیا عطش چاره شده گلو پاره شده مادر او در فکر آب است خونجگر از غمش رباب است مولاتی حضرت سکینه۲ این گونه غربت را نمودی احساس می ریخت از دو دیده ی تو الماس وقتی که افتاد هر دو دست عباس جان او فدا شد فرق او دو تا شد دیدی پدر را در کنارش با دل خون شد بی قرارش مولاتی حضرت سکینه۲ دیدی حسین تنها شده به میدان در گرد او لشکر ستاده حیران شدی برای غربتش تو گریان وای از این غربتش شکستند حرمتش شمر لعین سویش دویده رأس پدر از کین بریده مولاتی حضرت سکینه۲ .
مولای سکینه-AudioConverter.mp3
572.8K
▪️نوحه وفات حضرت سکینه (س) 🎙سبک: در خرابه شام دختری به خواب است تو سکینه دخت،شاه دین حسینی بر عزیز زهرا،نور هر دو عینی تو گل ولا هستی یاد کربلا هستی مولاتی سکینه۲ در کنار زینب،کربلا تو دیدی تو ز کودکی ات،غیر غم ندیدی راحت شدی از غم ها می روی تو از دنیا مولاتی سکینه۲ دیدی علی اکبر،گشته اربا اربا کشته ی ستم شد،جان ام لیلا قامت حسین خم شد صبر او دگر کم شد مولاتی سکینه۲ روی دست بابا،دیدی علی اصغر با تیر ستم شد،پاره پاره حنجر شد درد عطش چاره شد گلوی او پاره مولاتی سکینه۲ غربت پدر را،کرده ای تو احساس تا که از تن افتاد،هر دو دست عباس جان او فدا گردید فرق او دو تا گردید مولاتی سکینه۲ در گوشه ی میدان،دیدی گل زهرا شد نقش زمین از،ظلم و کین اعدا او روی زمین افتاد سر بر روی خاک بنهاد مولاتی سکینه۲ دیده ای که دشمن،سوی او دویده از ستم بگردید،رأس او بریده خون شد جگر زینب جان او بود بر لب مولاتی سکینه ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
58716_1398631114820_407085.mp3
501.7K
▪️نوحه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام غريبانه ميروم از دار دنيا بيا مهدي اي نور ديده ء بابا تو اي نورچشمانم بببين چشم گريانم رسيده بر لب جانم واويلا ترك خورده از زهركينه لبهايم جوان مرده ميروم مثل زهرايم دم آخر اي دلبر تسلاي اين مضطر بخوان روضه از مادر واويلا بيار آب و يادي كن از تشنه كامان بياد آن گودال و شاه مظلومان به موج خون غوغا شد زخون مقتل دريا شد سر نعشش دعوا شد واويلا يل خيبر تنها و بي سپر مانده بيا مهدي كه زهرا پشت در مانده به اين در آذر افتاد كه زهرا با سر افتاد روي جسمش در افتاد واويلا .
60102_1398812224947_475554.mp3
570K
▪️نوحه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام سامرا غرق شور عزا شد هر کجا سوگواری بپا شد عسکری شد فدا در ره دین مهدی فاطمه گشته غمگین یا حسن یا حسن یا حسن جان... بهر مولا حسن زهر کینه شد برای شهادت زمینه بار دیگر گلی پاک ومعصوم/با ید ظالمی گشته مسموم یا حسن یا حسن یا حسن جان... جان بسوزد که مولا جوان است در دم آخرش ناتوان است با دل خون کشد درد بسیار/یک شبی تا به صبح مانده بیدار یا حسن یا حسن یا حسن جان... آمده مهدی اش در براو روی زانو نهاده سر او کام عطشان او کرده سیراب حال او دیده وگشته بیتاب یا حسن یا حسن یا حسن جان... .
60098_1398812152943_534068.mp3
628.5K
▪️نوحه شهادت امام عسکری (ع) 🎙سبک: ای ساقی لب تشنگان گشته عزای عسکری،در سامره غوغاست،تکرار عاشوراست اندر عزای شمس دین،شور عزا بر پاست،در ولوله دلهاست مولا امام عسکری، مولا امام عسکری، مولا حسن جانم، مولا حسن جانم ۲ رفته ز دست شیعیان،مولای ربانی،ماه درخشانی هرشیعه ای بر سرزنان،چشمان بارانی،غرق پریشانی مولا امام عسکری، مولا امام عسکری، مولا حسن جانم، مولا حسن جانم زهر جفا آتش زده، بر پیکر مولا،صد آه وواویلا مانده تنی زار ونحیف،از عسکری برجا،ای وای ازین دنیا مولا امام عسکری، مولا امام عسکری، مولا حسن جانم، مولا حسن جانم در لحظه ی آخر بود،کام حسن عطشان،جانها براو قربان مهدی بیامد در برش،آبش دهد گریان،دردش کند درمان مولا امام عسکری، مولا امام عسکری، مولا حسن جانم، مولا حسن جانم .
◾️امام حسن عسکری علیه‌السلام در اثر سَمّ، ساعتی از هوش می‌رفتند و ساعتی به هوش می‌آمدند... در نقل‌ها آمده است: بعد از آنکه در روز اول ربیع‌الاول(۱) ، معتمد عباسی ملعون در قالب یک طعامی به امام حسن عسکری علیه‌السلام ، سمّ خوراند، هشت روز طول کشید تا امام علیه‌السلام به واسطه آن سمّ به شهادت رسیدند. در این مدتی که سمّ در بدن مبارک آن حضرت اثر کرده بود، نوشته‌اند: وَ جِسمُهُ یَزدادُ ضَعفاً و الآلامُ تُشتَدُّ عَلَیه ▪️جسم مبارک آن حضرت روز به روز ضعیف‌تر می‌گشت و دردهای بدن مبارک بیش از پیش می‌شد. فَیُغشٰی عَلَیهِ ساعَةً بَعدَ ساعَةٍ ▪️آن حضرت ساعتی از هوش می‌رفت و ساعتی دیگر به هوش می‌آمد.(۲) 📚(۱) الإرشاد ج۲ص۳۳۶ 📚(۲)العبرة الساکتة ج۲ ص۵۶۴ 📚بحارالانوار ج۴۳ ص۱۸۱
◾️امام حسن عسکری علیه‌السلام در لحظات احتضار خود، آب طلبید و به دستان فرزند دلبندش، سیراب شد؛ امّا... در روایت آمده است: آخرین لحظات عمر مبارک امام حسن عسکری علیه‌السلام بود که به «عقید»، خادم خود فرمودند: «ای عقید! قدری آبِ مَصطکی برای من بجوشان! » عقید هم آب را روی اجاق نهاد و صیقل(نام دیگر حضرت نرجس) مادر امام زمان علیه‌السلام، آن را به خدمت حضرت آورد. فَلَمَّا صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدَیْهِ وَ هَمَّ بِشُرْبِهِ فَجَعَلَتْ یَدُهُ تَرْتَعِدُ حَتَّی ضَرَبَ الْقَدَحَ ثَنَایَا الْحَسَنِ فَتَرَکَهُ مِنْ یَدِهِ ▪️ آن حضرت، کاسه را گرفت و خواست بیاشامد، ولی دست مبارکش لرزید و کاسه به دندا‌نهای نازنینش خورد. سپس آن را رویزمین گذاشت. آنگاه رو به عقید کرد و فرمود: «برو به اندرون، کودکی را می‌بینی که در سجده است، او را نزد من بیاور.» 🩸عقید گوید: «وقتی به اندرون برای جستجوی او رفتم، دیدم کودکی سجده می‌کند و انگشت سبابه خود را به سوی آسمان گرفته است. من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد. » سپس گفتم: «آقا شما را می‌طلبد که به خدمتش درآیی.» در این وقت مادرش صیقل آمد، دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد. فَلَمَّا رَآهُ الْحَسَنُ بَکَی وَ قَالَ یَا سَیِّدَ أَهْلِ بَیْتِهِ اسْقِنِی الْمَاءَ فَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی وَ أَخَذَ الصَّبِیُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِیَّ بِالْمُصْطُکَی بِیَدِهِ ثُمَّ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ سَقَاهُ ▪️وقتی امام حسن عسکری علیه السلام او را دید، گریه کردند و فرمودند: «ای آقای این خاندان! این آب را به من بده که من اینک به سوی خدای خود می‌روم. إمام زمان علیه‌السلام، کاسه آب داغ را برداشت و به دهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت، تا آن را نوشید. 📚کتاب الغیبهٔ،شیخ طوسی،ص۲۷۱ ✍ آه یا أباالحُجه، یا حسن بن علی... در لحظات آخر عمْر شریف‌تان آب طلب کردید و به دستان مبارک فرزند دلبندتان سیراب شدید... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 🩸... سیدالشهداء علیه‌السلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر می‌داد و می‌فرمود: اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ ▪️تشنه‌ام... تشنه‌ام... به من جرعه‌ای آب دهید! و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم ▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهان مبارکش برمی‌گرفت. برگرفته از: 📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰ 📚انوار الشهاده، ص۷۸ 📚ناسخ التواریخ امام حسین علیه‌السلام ج۲ ص۲۵۸
🔘 به فدای آن آقایی که بسیار او را در زندان، اذیت و آزار دادند و به میان حیوانات وحشی انداختند‌... در ادعیه ساعات هر روز که مرحوم شیخ بهایی در «مفتاح الفلاح» آن‌ ادعیه و توسّلات را نقل کرده است، در ساعت یازدهم هر روز اینگونه به درگاه الهی عرضه می‌داریم: وَ بِالاِمامِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ علیه‌السلام اَلَّذی طُرِحَ لَلسِّباعِ فَخَلَّصْتَهُ مِْن مَرابِضِهاوَامْتُحِنَ بِالدَّوآبِّ الصِّعابُ فَذَلَّلْتَ لَهُ مَراکِبَها؛ 🔹یا الهی! متوسل شدم به امام حسن عسکری علیه السلام؛ آن آقایی که او را افکندند در میان درندگان پس به سلامت او را از محل درندگان بیرون آوردی، و آن حضرت به جنبدگان سرکش و حیوانات چموش امتحان شد پس رام کردی برای او سوار شدن بر آن ها را. 📚مفتاح الفلاح ص۱۳۴ 🩸خلفای وقت، مکرّر امام حسن عسکری علیه‌السلام را به بهانه های مختلف به زندان می‌انداختند تا اینکه یک روز، آن حضرت را به شخص سنگ‌دل و نانجیبی به نام «نِحریر» سپردند. به روایت «کافی» و «ارشاد»: سُلِّمَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه‌السلام إِلَی نِحْرِیرٍ وَ کَانَ یُضَیِّقُ عَلَیْهِ وَ یُؤْذِیهِ ▪️امام حسن عسکری علیه‌السلام را به نِحریر که مردی بد جنس بود، تحویل دادند. او خیلی بر آقا سخت می‌گرفت و آن حضرت را اذیت می‌کرد. 🔻یک روز زنش به او گفت: از خدا بترس! می‌دانی چه شخصی در زندان تو است؟ آن زن عبادت و پرهیزگاری امام علی را برایش نقل کرده و گفت: من می‌ترسم که به واسطه آزار او به عذاب مبتلا شوی. نحریر در جواب زن خود گفت: به خدا او را پیش درندگان می‌اندازم. در این مورد از خلیفه اجازه گرفت و امام علیه‌السلام را پیش درندگان انداخت. هیچ کس شک نداشت که اکنون او را پاره پاره می‌کنند. فَوَجَدُوهُ علیه السلام قَائِماً یُصَلِّی وَ هِیَ حَوْلَهُ فَأَمَرَ بِإِخْرَاجِهِ إِلَی دَارِهِ ▪️از بالا نگاه کردند، دیدند امام علیه السلام به نماز ایستاده و درندگان اطرافش را گرفته اند. دستور داد آن جناب را خارج کنند و به خانه اش ببرند. 📚الارشاد،ص ۳۲۴ 📚الکافی ج ۱ ص ۵۱۳.
🩸بعد از دفن پیکر مطهر امام حسن عسکری علیه‌السلام، به دستور خلیفه، به خانه إمام علیه‌السلام هجوم آوردند ... مرحوم شیخ صدوق در «کمال‌الدین» می‌نویسد: 🥀 وقتی که خبر شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام در سراسر سامراء پیچید، 📋 فَصَارَتْ سُرَّ مَنْ رَأَی ضَجَّةً وَاحِدَةً: «مَاتَ ابْنُ الرِّضَا». ▪️سامراء ، یک پارچه عزادار شد؛ ضجه و فریاد ، تمام شهر را فرا گرفت و همگی ناله می‌زدند: «ابن الرضا علیه‌السلام از دنیا رفت» 📋 وَ بَعَثَ السُّلْطَانُ إِلَی دَارِهِ مَنْ یُفَتِّشُهَا وَیُفَتِّشُ حُجَرَهَا، وَخَتَمَ عَلَی جَمِیعِ مَا فِیهَا، وَطَلَبُوا أَثَرَ وَلَدِهِ، ▪️سلطان، مأمورانی را فرستاد تا خانه امام علیه‌السلام را تفتیش و بازرسی کنند و درب تمام اطاق‌ها را مهر و موم کنند و دستور داد که از فرزندش جستجو نمایند. 📋 وَ جَاؤُوا بِنِسَاءٍ یَعْرِفْنَ الْحَبَلَ فَدَخَلْنَ عَلَی جَوَارِیهِ فَنَظَرَ إِلَیْهِنَّ ▪️چند زن را که وارد به حمل و بارداری زنان بودند آوردند و به آنها مأموریت دادند که بازرسی کنند، کدام یک از زنان و کنیزان آن جناب باردار است! 📚کمال الدین ج ۱ ص ۱۲۰ ✍ آه یا أبا الحُجة ... خدا لعنت‌شان کند که حُرمت اهلبیت‌تان را شکستند و هجوم به خانه شما آوردند... اما لااقل چند «زن» را به همراه خود بردند تا آن‌ها به سراغ اهل و عیال‌تان بروند... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعت دردناکی که «سید بن طاووس» نوشت: 📋 تَسابَقَ الْقَوْمُ عَلى نَهْبِ بُيُوتِ آلِ الرَّسُولِ وَ قُرَّةِ عَيْنِ الْبَتُولِ، حَتى جَعَلُوا يَنْتَزِعُونَ مِلْحَفَةَ الْمَرْاءَةِ عَنْ ظَهْرِها، ▪️لشكر اشقياء، در هجوم به خیمه های آل رسول و قرة العين بتول، بر یکدیگر پیشی می‌گرفتند و كار غارت به جايى رسيد كه از سر زنها، چادر مى‌ربودند. 📋 ... ثم أُخْرَجوا النِّساءَ مِنَ الخَيْمَةِ وَاشْعَلُوا فِيهَا النّارَ، فَخَرَجْنَ حَواسِرَ مُسْلَباتٍ حافياتٍ باكياتٍ. ▪️پس از غارت خيمه‌ها، زنان آل طاها را از خيمه‌ها بيرون نمودند و آتش ظلم و عدوان بر آن خيمه‌ها بر افروختند و زنان با سر و پاى برهنه و غارت زده و گريه كنان، بيرون آمدند. 📚لهوف ص۱۶۹
🩸امام زمان «ارواحنافداه» با همان سنّ خردسالگی آمدند و بر بدن مطهر پدر بزرگوارشان نماز خواندند ... راوی گوید: 🥀 بعد از آنکه امام حسن عسکری علیه‌السلام به شهادت رسیدند، وارد خانه آن حضرت شدم، 📋 فَلَمَّا صِرْنَا فِی الدَّارِ إِذَا نَحْنُ بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَلَی نَعْشِهِ مُکَفَّناً ▪️وقتی که وارد حیاط خانه آن حضرت شدم، دیدم جنازه مطهر آن حضرت را کفن کرده و بر روی تخته‌ای در بین حیاط گذارده‌اند. 📋 فَتَقَدَّمَ جَعْفَرُ بْنُ عَلِیٍّ لِیُصَلِّیَ عَلَی أَخِیهِ ▪️جعفر، برادر آن حضرت، پیش آمد تا بر بدن مطهر برادرش نماز بخواند 📋 فَلَمَّا هَمَّ بِالتَّکْبِیرِ خَرَجَ صَبِیٌّ بِوَجْهِهِ سُمْرَةٌ بِشَعْرِهِ قَطَطٌ بِأَسْنَانِهِ تَفْلِیجٌ ▪️همین که جعفر خواست تکبیر بگوید، پسر خردسال گندمگونی که موی سرش سیاه و زنگی و کوتاه، و میان دندان هایش باز بود، بیرون آمد. 📋 فَجَبَذَ رِدَاءَ جَعْفَرِ بْنِ عَلِیٍّ وَ قَالَ تَأَخَّرْ یَا عَمِّ فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلَاةِ عَلَی أَبِی ▪️و ردای جعفر را از دوش او کشید و فرمود: «ای عمو! کنار برو که من در نماز گزاردن بر پدرم از تو سزاوارترم.» 📋 فَتَأَخَّرَ جَعْفَرٌ وَ قَدِ ارْبَدَّ وَجْهُهُ فَتَقَدَّمَ الصَّبِیُّ فَصَلَّی عَلَیْهِ ▪️جعفر عقب رفت و رنگش تغییر کرد. آن پسر خردسال هم جلو ایستاد و بر امام علیه‌السلام نمازگزارد. 📚کمال الدین، ص ۴۳۱ ✍ آه یا صاحب الزمان ... هر گونه بود پیش آمدید و بر بدن مطهر پدر بزرگوارتان نماز خواندید؛ اما سوال این جاست: چه کسی بود تا بر بدن مطهر جدّ غریب‌تان حسین علیه‌السلام نماز بخواند ؟! به گمانم بهترین جواب را، خودتان به این سوال داده‌اید... 🗯 سید رضا موسوی هندی، نیت کرد تا هفتاد ‌و‌ دو بیت در رثای سیدالشهداء علیه‌السلام بسراید؛ به ذهنش رسید تا در یک‌ بیت بگوید چه کسی بر بدن نازنین سیدالشهداء علیه‌السلام نماز خواند ؟! مقاتل را زیر و رو کرد اما مطلبی نیافت؛ با همان حال خسته، در کنار کتاب‌ها خوابش برد... 🍂 آن شب در عالم رؤیا به محضر حجت بن الحسن علیهماالسلام شرفیاب شد و آن حضرت به او فرمودند: جواب این سؤالت را اینگونه از زبان من بگو: 📋 صَلَّت عَلی جِسمِ الحُسَینِ سُیوفُهُم فَغَدا لِساجِدَةِ الظُّبا مِحرابا ... ▪️این شمشیر هایشان بود که بر جسم شریف سیدالشهداء علیه‌السلام، نماز خواندند ؛ و جسم پاک‌او‌، محرابی برای آن شمشیرهای سجده‌کننده شد... 📚دیوان السیّد رضا الهندی: ص ۴۱ 📚أعیان الشیعة: ج ۷ ص ۲۶
🩸امام حسن عسکری علیه‌السلام در لحظات آخر عمر مبارک خود، سر مبارک حضرت حجت ارواحنافداه را در آغوش گرفتند و اسرار امامت را به او سپردند ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 ساعات آخر عمر مبارک امام حسن عسکری علیه‌السلام بود که تشنگی بر آن حضرت فشار آورده بود؛ از شدت درد گاهی از هوش می‌رفت و گاهی به هوش می‌آمد؛ 🥀 فرزند دلبندش حضرت حجت ارواحنافداه بالای سر آن حضرت حاضر شدند؛ امام علیه‌السلام تا چشمانشان را گشودند، مشاهده نمودند که حضرت حجت ارواحنافداه بالای سرشان نشسته است؛ 📋 فَضَمّهُ اِلیٰ صَدرِه الشّریفِ و جَعلَ یُقبّلُهُ و یُوَدّعَهُ و یَبکی ▪️آن حضرت او را به سینه مبارک خود چسپاندند و پیوسته او را می‌بوسیدند و گریه می‌کردند و اسرار امامت را به او منتقل می‌نمودند. 📚العبرة الساکتة ج۲ ص۵۶۴ ✍آه یا أبا الحُجة ... جدّ غریب‌تان هم بین گودال قتلگاه افتاده بود ... گاهی به هوش می‌آمد و گاهی از هوش می‌رفت ... ای کاش فرزندش بود تا در آن لحظات سرش را به دامن بگیرد ... اما نه تنها کسی سرش را در بر نگرفت؛ بلکه تا چشمش را گشود، 📋 ... ثُمّ إنّهُ رَكِبَ عَلىٰ صَدرهِ الشريف، و وَضعَ السيفَ فٖي نَحره، و هَمّ أنْ يَذبحَه، ▪️شمر ملعون بر سینه مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام نشست و شمشیر را کشید و بر گلوی مطهر آن حضرت گذاشت و آمد تا سر مبارک را ذبح کند، 📋 فَفتَحَ عَينَيه في وَجهِه فَقالَ لَه الحُسين علیه‌السلام: يَا ويلك مَن أنتَ؟ فَقد إرتَقَيتَ مُرتَقَىٰ عَظيمًا؛ فَطالَ‌ما قَبَّلَهُ رسولُ الله ▪️که در این هنگام چشمان سیدالشهداء علیه‌السلام کمی باز شد و با صدای بی‌رمقی به آن ملعون فرمودند: وای بر تو! تو کیستی؟ بر جایگاه بلندی بالا آمده‌ای! آنجایی را که نشسته‌ای، دائماً رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌بوسید... 📚ینابیع المودّة، ج۳، ص۸۳ 📚ناسخ‌التواریخ،سیدالشهداء علیه‌السلام، ج۲ ص۳۸۶
🩸دو مادرِ دلباخته‌ای که سرنوشت‌شان، مثل هم بود ... «مادر موسی» و «حضرتنرجس» سلام‌الله‌علیهما ... 🔖 در زیار‌ت‌نامه والده ماجده امام زمان علیهماالسلام حضرت نرجس خاتون می‌خوانیم: 📋 اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسی وَ ابنَةَ حَوارِیّ عیسی. 🔹سلام بر تو ای آنکه مانند مادر موسی و دختر حوارّی عیسی هستی.(۱) 🔖 به روایت مرحوم شیخ صدوق: 📜 پس از به دنیا آمدن امام زمان علیه‌السلام مرغان بسیاری نزدیک سر مبارک آن حضرت جمع شدند؛ سپس امام عسکری علیه‌السلام یکی از آن مرغان را صدا زد و فرمود: 📋 احْمِلْهُ وَ احْفَظْهُ وَ رُدَّهُ إِلَیْنَا فِی کُلِّ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَتَنَاوَلَهُ الطَّائِرُ وَ طَارَ بِهِ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ أَتْبَعَهُ سَائِرُ الطَّیْرِ ▪️این طفل را بردار و نیکو محافظت نما و هر چهل روز یک مرتبه به نزد ما بیاور؛ مرغ آن نوزاد مبارک را گرفت و به سوی آسمان پرواز کرد و سایر مرغان نیز به دنبال او پرواز کردند. 💬 سپس امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمود: سپردم تو را به آن کسی که مادر موسی علیه‌السلام، موسی را به او سپرد. 📋 فَبَکَتْ نَرْجِسُ‌ سلام‌الله‌علیها 🔹تا که آن مرغ، این نوزاد مبارک را به سمت آسمان بُرد، مادرش حضرت نرجس سلام‌الله‌علیها به گریه افتاد. 📝 امام حسن عسکری علیه‌السلام به او فرمودند: آرام باش؛ که شیر از غیر تو نخواهد خورد و به‌زودی آن‌را به سوی تو برمی گردانیم چنانچه حضرت موسی را به مادرش برگردانیدند. و پس از چهل روز آن مرغان، حضرت مهدی سلام‌الله‌علیه را به نزد مادرش برگرداندند.(۲) 📚(۱) مصباح الزائر؛ ص ۶۳۶ 📚(۲) کمال الدین؛ ص۳۹۱ ✍ ای کاش ، سرنوشت یک مادرِ دلباختهٔ دیگر هم، شبیه «مادرموسی» و «حضرت‌نرجس» بود و طفلش به سلامت برمی‌گشت... و ای کاش سرنوشت یک پدر دیگر هم مثل امام حسن عسکری علیه‌السلام بود و دیگر شرمنده از اهل و عیالش نمی‌شد... 📜 ... ظهر عاشورا، مادر، طفل شیرخوارش را از شدت عطش به پدرش سپرد، تا شاید اندکی آب برایش فراهم آورد. 📋 فإنّها واقفةٌ بِبابِ الخِيمة تَنظرُ إليه ▪️و خودش بی‌قرار در کنار خیمه‌ها ایستاد و نظاره‌گر بود تا که طفلش ، سیراب گشته و برگردد.(۱) اما ساعتی نگذشت که دید پدرش،با حال گریان، راه را کج کرده و به پشت خیمه‌ها می‌رود... 📋 ثُمَّ نَزَلَ الْحُسينُ عَن فَرَسِهِ، و حَفَرَ لِلصَّبِيِّ بِجَفنِ سَيفِهِ، و زَمَّلَهُ بِدَمِهِ، و صَلّىٰ عَلَيْهِ ▪️سپس امام حسین علیه‌السلام از اسب پیاده شد و با شمشیرش قبری برای علی اصغرش حفر کرد و بدن او را با خون گلویش، خون آلود کرد و بر او نماز خواند. (۲) 📚(۱)إبصار العين،ص۱۳۰؛ وسيلة الدّارين،ص۴۱۶ 📚(۲)مقتل الحسين علیه‌السلام، خوارزمي،ج ۲ ص۳۲
🔲❤️🔲❤️🔲❤️🔲 درتوسل به امام عسکری(ع) 🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽 ای که نورداوری وارث پیغمبری حجت پروردگار شیعیان رارهبری یاامام عسکری (۲) ماهمه یارتوئیم رو به دربار توئیم روز غمبار غمت ماعزادارتوئیم یاامام عسکری(۲) ای به درد مادوا بینوائیم بینوا ای عزیزفاطمه حاجت ماکن روا یاامام عسکری(ع) گرچه مانالایقیم پیرودین حقیم برطواف قبرتو عاشقیم وعاشقیم یا امام عسکری(۲) ماگداو(سائلیم) سائلی ناقابلیم هم به دنیاهم جزا مابه لطفت مایلیم یاامام عسکری(ع) سائل🌹 @navaye_asheghaan
151.4K
کربلایی هادی صالحی
. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اعظم الله اجورنا - یا صاحب الزمان فی مصیبت اباکم - مولانا الزکی به تنت پیرهن عزاست - ای قیِّم زمان کی میشه تو بیای آقا - یابن العسکری دوباره سیاه تنت کردی / بمیرم واسه ی دردات الهی که من باشم با اشک چشمام مرهم زخمات داغ پدرِ جوون سخته / بمیرم واسه تو آقا حالا کجا روضه داری قربون اون اشکای چشمات دارو ندار عالم تنها سرپناه عالم گریه نکن با تو همه آسمون و زمین میبارن روح و ریحان عالم ای جان جانان عالم روزی که بیای این فداییات جونشون و برات میارن // آره میارن الغوث و الامان ، یا صاحب الزمان ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اعظم الله اجورنا - خورشید سامرا ای کهف امان دنیا - یابن المصطفی یه دیده اشک یه دیده خون - شده واست نشون متی ترانا و نراک - ای نور هدی کِی میشه که تکیه کنی تو / به کعبه صبح آدینه همون کعبه که نشد آخر / روی بابات رو ببینه چی کشیدی تو توو خردسالی / کشیدی از همه غمها میدونی خودت چقد آقا / دلا واسه تو غمگینه اوج نیاز دنیا تنها چاره ساز دنیا با دلِ تو غرق غمه قلب این آسمونِ دلگیر در بین اشک غمها واسه جدّ غریبت آقا اشکاتم اگر که تموم بشن خون میشه از چشات سرازیر // میخونی دلگیر یا شیب الخضیب * یا خد التریب ۲ . .👇
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 امام حسن عسکری (ع)(2) شهادت بسم‌الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه” 🔸تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن 🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن 🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد 🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن 🔸کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز 🔸ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن 🔸زود گرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست 🔸زود کردی جامه ی ماتم به بر یابن الحسن 🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد 🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن 🔸قرنها فریاد زهرا مادرت آید بگوش 🔸از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن 🔸یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا؟ 🔸تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن 🔸قرنها چشم تو گریان است بر جدت حسین 🔸لحظه لحظه ریختی اشک از بصر یابن الحسن ⬅️آجرک الله یا صاحب الزمان! ….شب شهادتِ بابای مظلومش،هرجا نشستی صداش بزن:یابن الحسن…اللهم عجل لولیک الفرج حسن جان …. حسن جان … قربونِ غریبیت برم آقا … زائر کم داره ، امشب درسته شبِ تاج گذاری امامِ زمانِ ، ولی از ادب دورِ وقتی حجت ابن الحسن امشب چشمانش اشک باره ما شادی کنیم ، ما خوشحالیم ولی شادیمون رو فردا بروز میدیم ” امشب خدا یه فرصتی داده برا بابات گریه کنیم … بهت تسلیت بگیم آقا … مجلسِ ختم منعقد است به نامِ نامیِ امامِ عسکری … آقا ، بینِ ما اینطور رسمِ مجلسِ ختمِ پدر ، اگه پسر زنده باشه دمِ در می ایسته … همه بهش سر سلامتی میگن ، تسلیت میگن … خدا بهتون صبر بده ، غم نبینید … صاحب عزا هم تشکر میکنه میگه خوش اومدی زحمت کشیدید … آقا ما انتظارِ تشکر نداریم اما اومدیم امشب بهت تسلیت بگیم …اونایی که اربعین امسال روزیتون نشد برید حرمش … این آقا موسس و بنیانگذارِ سفرِ اربعینِ یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اقاجان ما امشب با مهدیت هم ناله شدیم برای شما عزاداری کردیم ما روهم امشب زائرِ خودت حساب کن … دلم برایِ سامرا تنگ شده … آقا حرمت داره آباد میشه الحمدالله … اون روزی که گنبدت رو خراب کردن با خودم گفتم ای کاش خونۀ ما خراب میشد … به به چه گنبدِ زیبایی رونمایی شده … اما حرمِ حسنِ فاطمه هنوز ساخته نشده حسن جان روضه بخونم برا امامِ عسکری بلند گریه کنیم … شیخِ طوسی در الغیبة نقل کرده ، چنان زهر به بدنِ امامِ عسکری اثر کرد ۲۸ بهار فقط از عمرش گذشته بود … براش ظرفِ آب آوردن ، آقایِ ما تشنه شد ، ظرف رو بلند کرد روایت میگه انقدر دستاش میلرزید … این ظرف مرتب به دندان هاش اصابت میکرد … ظرف رو رویِ زمین گذاشت ، خادم رو صدا زد درون حجره بیا ، مهدیِ من مشغولِ نمازِ سر به سجده گذاشته صداش بزن میگه وارد حجره شدم ، آقا پدرتون حالشون خوب نیست ، مهدیِ فاطمه آمد … امامِ عسکری فرمود ای آقای خاندانِ من به پدرت آب بده … ظرف رو بلند کرد به لب هایِ بابا آب گذاشت … من بمیرم امام عسکری موسسِ زیارتِ اربعین اما عزاداران من یک آقایِ رو می شناسم به لبهایِ مبارکش آب که نرسید … ظرفِ آب به دندان هایِ مبارکش نخورد … اما اون نامرد چوبِ خیزران رو بلند کرد … به لبُ دندانِ پسرِ زهرا میزد ..… ای حسین ….. حسین آرام جانم.. حسین روح روانم الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @navaye_asheghaan