eitaa logo
ذاکرین آل الله
304 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
340 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات با خدا بعد از عُمری جُرم و عصیان و تباهی آمدم در اوج شرم و روسیاهی بنما قبول/این بنده ی گمراه/که دارد به لب آه/یا ربّی یا الله یا ربّی یا الله... در صحرای جهل و غفلت آواره ام ببین حُبّ دنیا ، کرده بیچاره ام من در راه ِ/بندگی و تقوی/افتاده ام در چاه/یا ربّی یا الله یا ربّی یا الله... با این دو خُرسندم ، وقت ِ سخت ِ ممات انجام واجبات ، تَرک ِ مُحَرّمات بر لیله ی/تاریک عُمر ما/دین باشد همچون ماه/یا ربّی یا الله یا ربّی یا الله... روسیاه امّا ، اهل نینوایم گریه کن داغ ِ ، یار ِ سر جُدایم دم همه دم/گریه نمودم بر/آن ماتم جانکاه/یا ربّی یا الله یا ربّی یا الله... امان از غربت ِ سالار شهیدان دیدار خدا رفت ، غرق خون و عطشان بر سر زنان/واحسینا میگفت/زهرا(س) به قتلگاه/یا ربّی یا الله یا ربّی یا الله...  
مناجات با خدا   *مهربانی تو خدا/از تو جدا/شدم من ِ عاصی زندانی ِ گُنَه و/جُرم و خطا/شدم من ِ عاصی عبد سر افکنده منم/از گنه شرمنده منم لیکن از لطف و کرمت/ای خدا آکنده منم گذشته از حَد شد/گناه من اَلعَفو ولی خجل هستم/خدای من اَلعَفو گشته از دیده ی دل/اشک خجالت روان خون کردم با گنهم/قلب امام زمان شکسته قلب و رو سیهم/ببین که من گم کرده رَهَم/رَهی نشانم ده بده به راه خود مَدَدَم/برای ترک فعل بدم/خودت توانم ده   *مهربان کن تو نظر/بر من و بر خرابی ِ حالم آمدم توبه کنم/از گنه و/بدی اعمالم بوده ام بی مایه ولی/غرق شور و زمزمه ام گرچه آلوده شده ام/من مُحبّ فاطمه(س) ام اگر چه نزد تو/همیشه رُسوایم فدایی عشق ِ/علی و زهرایم(س) با داغ مرثیه ها/سینه بُوَد پُر شرر می کنم آه و فغان/از غم دیوار و در به یاد یاس ِ گشته کبود/که در میان آتش  دود/فدای مولا شد گل علی و سوز و شرر/هجوم خصم و ضربه ی در/شهیده زهرا(س) شد
. روزه‌داران مؤمنین آماده! من ماه خدایم ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم روزه‌داران الهی را همه باغ و بهارم باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم در دل شب انس‌ها با حضرت صدیقه دارم تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من انس می‌گیرند مردان خدا بسیار با من از نسیم آید سرود نغمه روح الامینم همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم لحظه‌ها تسبیح و، خوابِ روزه‌دارانم عبادت روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت یوسف زهرا حسن در نیمه‌ام یابد ولادت وز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت روزه‌داران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت ای خوشا آنکس که در من می‌کند قرآن تلاوت ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند ای خوشا آنکس که اشک و معرفت در من فشاند ای خوشا آنکس که شب‌ها تا سحر بیدار ماند در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند من همان ظرف عنایات خداوند کریمم روح می‌بخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش توشه‌ای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد می‌سزد از غصه در عید صیام من بمیرد خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد در دل شب‌های قدرم نیز قرآن سر بگیرد روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد با دهان روزه‌اش هر روز، کام از من بگیرد دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد من همانا سفره مهمانی ذات خدایم با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم «میثم» از هر لحظه من فیض‌ها گردد نصیبت روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری صرف کن اوقات خود در روزه و شب‌ زنده‌داری استاد حاج غلامرضا سازگار ***********************************
یک قطره اشک شرم مرا “یم” حساب کرد کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد آه یکى گرفت ،به پاى همه نوشت ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد یک دم صدا زدیم, دمادم حساب کرد پیش کریم ، دست به جیبم نمیبرم خرج من است، کیسه حاتم حساب کرد کارم اگر نداشت پس اینجا چه میکنم؟! منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد مقصد عبودیت که نباشد، نمیشود حتى روى عبادت بلعم حساب کرد معلوم بود آبرویم را نمیبرد از اولش گناه مرا کم حساب کرد اول بنا نداشت حسابم کند ولى وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد ما را اگر خدا نخرد، میخرد على باید به روى شاه دو عالم حساب کرد این گریه قابلیت غفران نداشت که… پس روى گریه هاى محرم حساب کرد فرمود “بالحسین” بگو،گفتم و خرید یعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند ممنون حیدریم که درهم حساب کرد   علی اکبر لطیفیان  
مرا ببخش ای خدای من تویی یگانه دوای من تجلّیِ غصه های من توی همیشه نوای من الهی الغوثُ الاَمان به کوی عفوت نشسته ام من از فراق تو خسته ام به عشق مولای عارفان دخیل حیدر ببسته ام الهی الغوثُ الاَمان تو آگهی از نهان من که خانه ات شد جنان من منم منم میهمان تو تویی تویی میزبان من الهی الغوثُ الاَمان به رحمت واسعه حسین به سوز و آوای زینبین بیا و بگذر از این گدا به مجتبی نور هر دو عین الهی الغوثُ الاَمان بیا و پاکم کن ای خدا تو سینه چاکم کن ای خدا ز غصّه ی قصّه ی فدک مدینه خاکم کن ای خدا الهی الغوثُ الاَمان من آمدم رو سیه ولی به سینه دارم غم علی به عشق پاک علی نما دل سیا هم تو منجلی الهی الغوثُ الاَمان الا به رویم گشوده در مرا ببخش و مرا ببر در این  غم و غصه ی یا علی به جان زهرا  مرا بخر الهی الغوثُ الاَمان به آن سری که ز کین شکست به پهلویی که به خون نشست به آن دو دستی که دشمنش به ریسمان جفا ببست الهی الغوثُ الاَمان به شاه بی غسل و بی کفن به کودکان دور از وطن بیا و حق علی دگر نما قبولم خونین بدن الهی الغوثُ الاَمان   سید محمد میرهاشمی
ماندم چه کنم پیش تو شرمندگی ام را دادم به گناهان، شرف بندگی ام را برهم زده این نفس همه زندگی ام را نادیده بگیرید سرافکندگیم را هرچند بدم پیش کریم آمده ام من با دست گرفتار درش را زده ام من جای تو شدم بنده ی دینار ببخشید دل داده ام عمریست به اغیار ببخشید کارم شده معصیت و انکار ببخشید هربار خطا کردم و هربار ببخشید این بار گنه از من و این مغفرت از تو در چنته ی من نیست به جز معذرت از تو پرحرف شدم هر سخنم گشت وبالم یک تکه زبان در دهنم گشت وبالم از غیر غمت سوختنم گشت وبالم این میل ریا داشتنم گشت وبالم هیچ ازتو خبر نیست به هر راز و نیازم پیدا شده هر گمشده ام وقت نمازم با اینکه حقیریم سرخوان حسینیم ما ریزه خور سفره احسان حسینیم از مهد الی اللحد پریشان حسینیم عمریست که سینه زن و گریان حسینیم کاش از جگرم سنگ عقیقی بتراشد تا یار که را خواهد و میلش به که باشد   سید پوریا هاشمی  
وقت خوش دعا شده، دست مرا بگیر درهای خیر وا شده دست مرا بگیر کرده جواب، هر کس و ناکس مرا خدا این درد بی دوا شده، دست مرا بگیر این التماس هام به جایی نمی رسد بی رنگ این حنا شده، دست مرا بگیر مثل قدیم از تو خجالت نمی کشم این بنده بی حیا شده، دست مرا بگیر قربانی گناه شد اخلاص سابقم قلبم پر از ریا شده، دست مرا بگیر بی آبرویی ام علنی شد، نشانه اش دوری کربلا شده، دست مرا بگیر جان همان که با لب تشنه دم غروب سر از تنش جدا شده، دست مرا بگیر   محمد حسین رحیمیان
     بـوی مـلـکـوت، بـوی عـرفـان آمد             گلبانگ خوش رحیم و رحـمان آمد گل عطر فرشته منتشر شد در خاک             ای دل شـدگـان! بـهــار قــرآن آمـد ************* مـاه رمضان و شـوق شب بیـداری             از بودنِ بی تو، هر نَـفـس بیـزاری تنگ است دلم برای «یارب! العفو»             تـنـگ است خـدا دلـم برایـت، آری ************* آمدرمضان، مُفـسّرِ «احسان» باش             هـمـسایـۀ غـربـت تـهـیـدستـان باش در شهـر بساط عـشق را برپـا کـن             در فـکـر دل شکـستـۀ انـسان بـاش ************* آمد رمضان، هَلا! ز عـادت برخیز             گـل کـرد سپـیـدۀ سـعـادت، برخـیز همپای سحـر، به سمت بیداری رو             ای بندۀ تن! ز خواب غفلت برخیـز ************* آمد رمضان و سفره‌ها رنگـیـن تـر             دنیـا به مـذاق مـا و من شیـرین تـر از کـوچـه صـدای سـائـلـی مـی‌آیـد             انگار شدست گوش‌مان سنگین تر! ************* یک ماه اگرچه آب و نان شد تعطیل             بر سفره، ضیافت دهان شد تعـطیل تـعـطـیـل نـشـد بـسـاط دنــیـا داری             هر چند که دکۀ جهان شد تعـطیـل! ************* درمکتب روزه، روی من پا بگذار             بر جـلـوه فـروشی بـدن، پـا بگـذار از خواهش َنفس خود بزن بیرون تو             بر فـرصت اهـرمن شدن پا بگـذار ************* هرچند که روزه معرفت آواز است             آیینۀ فطرت است و انسان ساز است شک نیست، فقط ریاضتی جسمانی ست          وقتی که دهان نفسِ انسان باز است ************* آمد رمضان و دست بابا خالی ست             از شادی روزه، قلب سارا خالی ست شـرم ست نصیب سـفـرۀ مـا، زیرا          افطار و سحر، ز نان و خرما خالی ست! ************* ای کاش به راز عشق پی می‌بردیم             در بندگی خـدا، مَحَـک می‌خوردیم مـاه رمـضـان به شـیـوۀ حـیـدر مـا             انـدوه دلِ گـرسـنـه را می‌خـوردیـم! ************* ما شـیـعـۀ حـیـدریم و غـافـل از او             بر سـیـرۀ دیـگـریـم و غـافـل از او دنــیــا نَـسَـبـیـم و عـافـیـت آبــادیـم             بـا نَـفـس بـرادریـم و غـافـل از او! ************* حال دل خویش را کـمی بهـتـر کن             ماه رمضان، به نان و خرما سر کن با غربت سـفـره‌های خـالی بنـشیـن             افطار و سحر، به شیوۀ حـیـدر کن ************* ماه رمضان، شروع « حّوِل حال » ست             روی دل مـا، تـبـسّـمی از بـال ست هـمـبـال فـرشته‌ها شدن آسـان ست             در ماه خدا، که سیب شیطان کال ست ************* در فصل سحـر نشسته‌ام، خوشحالم             از ظلمت تن گـسسته‌ام، خـوشحـالم آمـد رمـضـان و هـمـنـشـیـن نـورم             از فـتـنـۀ َنفـس رستـه‌ام، خوشحـالم ************* بی‌روی تو، ماه رمضانم ...؟ هرگز             وارستگی از هر دو جهانم...؟ هرگز بــی‌جــلــوۀ آفــتــاب روی مــاهـت             یک روز به روزه می‌توانم؟ هرگز! ************* ماه رمضان، فروغ یک آغاز ست             در آبـی آســمــان، پَـرِ پــرواز ست درهای زمین به روی شیطان بسته ست             درهـای بـهـشـت، بازِ بـازِ باز ست ************* آمـد رمـضـان و آســمـان آبـی شـد             شب‌های زمین، دوباره مهـتابی شد هستی، به نماز عاشقی قامت بست             عـالَـم، غـزل خـجـسـتـۀ نـابـی شـد ************* مـاه رمـضـان و بـنـدگی یعـنی این             آیـیـنـگـی و پـرنـدگـی، یـعـنـی این افطار و سحر کلاس آدم سازی ست             برنامه و سبک زنـدگـی، یعنی این ************* در پـرتـو روزه، بیکـران را دیدیم             تـصویـر حـیـات جـاودان را دیـدیم از پـیـلـۀ تن چو سر بـرون آوردیم             از روزن روزه، آسـمـان را دیـدیم ************* بر مرکب روزه، تا فـراسو رفـتـیم             با بـار گـنـاه، «رَبَّـنـا» گو رفـتـیـم در لـیــلـۀ قــدر، روسـیـاه و تـائـب             سمت مـلـکـوت رحـمـت او رفـتـیم ************* آمد رمـضـان و حـال خـوبـی دارم             سـرسـبـزم و اعـتـدال خـوبـی دارم پـرواز، پــرنـده، بـال و پَـر، آزادی             من مـطـمـئـنـم، خـیـال خـوبی دارم ************* ماه رمضان، شوق سبکباری را ...            از لـذّت نَـفسِ فـتـنه، بیزاری را... ای حضرت عشق! قسمت روحم کن             شب‌هـای قـشـنگ قـدر، بیـداری را
قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین   خـدا به حـشـر ببخـشد گناه ما به حسین طـلـوع مـاه مـبـارک مـبـارکـش بـاشـد  کسیکه روزۀ خود سازد ابتدا به حسین خـوشـا به روزۀ مـقـبـول روزه دارانی        که ابتدا به حسین است و انتها به حسین اجابت ار طلبی بر دعای خویش بخوان    به هر دعا که توانی خدای را به حسین سـلام باد بر آن روزه دار تـشـنـه لـبـی       که آب نوشد و گوید سـلام ما به حسین شروع و آخر این ماه با زیـارت اوست            چه عزت است که داده است کبریا به حسین زیـارتـش سـه شـب قــدر؛ لــذتــی دارد شب علی است ولی باید الـتجا به حسین خـدای عـالـمـیـان مـی دهـد جـوابـش را      دهد سلام هر آنکس ز هر کجا به حسین نـمـا روایـت ابـن شـبـیـب را تـفـسـیــر            زاشک صبح و شب حضرت رضا به حسین سه روز اگر تن او بود بر زمین؛ داده است            فـضلیت سه شب قـدر را خدا به حسین تو ای خدای حسین و علی در این رمضان            قبول کن همه طاعات شیعه را به حسین «مؤیّـد » از در این خانـه رو نـگـرداند            قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین