eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. طریق جاودان بهر انسان باب رحمت بسته نیست راه گلگون شهادت بسته نیست می توان خورشید شد همچون شهید چون مسیر صبح عزّت بسته نیست یک قدم بگذار سمت عاشقی تا ببینی راه خدمت بسته نیست هر شهید اینجا گواهی می دهد قفل درهای سعادت بسته نیست عشق می خواند تو را در کوی دوست بر کسی این راه دعوت بسته نیست در اطاعت باش ، طاعت پیشه کن در به روی اهل طاعت بسته نیست راه حق طی کن ، که این راهِ امید تا دَم صبح قیامت بسته نیست مُحرم کوی وصال یار باش این حریم استطاعت بسته نيست می دهد خون شهیدان این پیام عاشقان ، راه کرامت بسته نیست باز کن «یاسر» دو چشم خویش را دیده ی اهل بصیرت بسته نیست ** حاج محمود تاری «یاسر» ✍ .
. با سلام و درود بر آنان که شده راه و رسمِشان پیروز از دفاعِ مقدسِ امروز تا دفاعِ مقدسِ دیروز پیرمان گفت: یادِ این یاران کمتر از نعمتِ شهادت نیست شهدا یادِ ما کنند ایکاش هر کسی را چنین سعادت نیست ما مهیّای کربلاهائیم هیچ از حادثه، هراسی نیست آبدیده شدیم و هرگز از فتنه و توطئه، هراسی نیست ما همه پای کار دینِ خدا همه رزمندگان اسلامیم همه سربند بستۀ زهرا عاشقِ لحظه‌های اقدامیم همه در انتظار فرمانیم با ولایت همیشه هم عهدیست ولیِ امرِ ماست، سید علی ولی الله و نایب مهدیست غفلت از راه رسمِ او هرگز با بصیرت هواسِمان جمع است وحدت و اتحادمان دیرین همه هستیم با علی همدست ما رکابیم و رهبری خاتم هرچه داریم از ولی داریم با برائت ز دشمنِ حیدر دمبدم بیعتِ علی داریم اقتدارِ نظام، یک جمله است: الگوی ما، قیامِ عاشوراست رهبر ما هم اینچنین فرمود: رهبر ما، امامِ عاشوراست علَمِ ما بدوشِ عباس است صبرِ ما صبرِ حضرت زینب راهِ ما راهِ کربلای حسین نهضتِ ماست، نهضتِ زینب هر چه تحریممان کند دشمن استقامت کنیم افزونتر هر چه خون خواهد این شجر، هستیم گر چه هر روز هست گلگونتر عالَم از شیعه درس می‌گیرد ضامنِ فتحِ قدس، الله است از حرم، سوی محوِ اسرائیل راهِ قبل از ظهور، این راه است رگ رگِ ما، فدای خونِ حسین ذکرِ ما، کلُّ یومٍ عاشورا کربلا شاه راهِ ایمان است حرف ما: کلِ ارضْ، کرب و بلا ما کجا لشکرِ حسین، آری همه عالم فدائیِ اصغر به جوانان هاشمی سوگند خونِ ما نذرِ گیسوی اکبر گیسویی که بخاک و خون آغشت قدِ سَروی که نذرِ مولا شد پس به زانو نشست، بابایش پیشِ جسمی که ارباً اربا شد .
. ، پایانی بصیرتی.. یه مسیره تاریک و.. یه مسیره نورانی یه مسیر سوی ذلت یه مسیره عرفانی بیا انتخاب کنیم، کجا بریم ... سوی تاریکی یا سوی خورشید هرکی سوی فتنه رفت شد روسیاه هرکی رفته سوی نور شد رو سفید هم مسیر عاشقانیم قصدِ قربتاً الی الله نور راهِ ما حسینِ تا ظهورِ آخرین ماه العجل بقیة الله.. (یا حسین عزیز زهرا..) اگه امنیت داریم اگه اهل ایمانیم آره مدیونِ خونِ همه ی شهیدانیم بیا تو مسیر انقلاب باشیم بیا با عاشقا هم نظر بشيم خونِ مرتضای ابراهیمی ریخت.. تا ماها امام حسینی تر بشیم هم مسیر عاشقانیم قصدِ قربتاً الی الله نور راهِ ما حسینِ تا ظهورِ آخرین ماه العجل بقیة الله.. (یا حسین عزیز زهرا..) اگه کربلا بودیم.. تو کدوم مسیر بودیم؟ تو صفِ یزید یا که..؟ تو صفِ امیر بودیم؟ بیا تو خیمه ی ثارالله باشیم مثلِ عبدالله و عباس و زهیر گفته"هل من ناصرٍ.."تاما بیایم که با نورش بشیم عاقبت بخیر هم مسیر عاشقانیم قصدِ قربتاً الی الله نور راهِ ما حسینِ تا ظهورِ آخرین ماه العجل بقیة الله.. (یا حسین عزیز زهرا..) .
. ، ، تشییع و بزرگداشت شهدای گمنام... شده مصفّا باز سرای اسلامی در اوج غم آمد شهید گمنامی در آسمان پیچید شمیم سیب او بوی وطن دارد بوی غریب او به شور و غوغا شد تمام شهر ما گرفته هر عاشق نوای یازهرا یازهرا یازهرا(۴) به جبهه ها رفته رشید و خوش سیرت او از سر تکلیف او از سر غیرت در وقت رفتن او دلیر و محکم بود ولی به آمدنش چند استخوان کم بود او که مطیعِ از امر خمینی بود در وقت جان دادن روحش حسینی بود یازهرا یازهرا(۴) در هر کجا اینان که می شود جاشان ساطع شود انوار از نور دلهاشان گلزارشان هر دم آرامش جان است چون جانشان وقفِ شهید عطشان است اینها نظر کرده از سوی دادارند اگر چه گمنامند ولی نظر دارند یازهرا یازهرا(۴) دعا کن ای گمنام در حق ما حالا تاکه نَبَندیم دل بر پوچ این دنیا دعا کن از بندِ فتنه جدا باشيم مطیع امر ولی همچون شما باشیم دعا کن آقامان صاحب زمان آید آن منتقم بَهرِ صلحِ جهان آید یا مهدی یا مهدی(۴) .
. یادِ شهدا، دلهای مارو میده جلا پر میزنه دل، با شهدا تا عرش خدا روضه میشه با، خاطره هاشون کرببلا دلم به زیرِ دینه خونِ شهیدامونه دلهای مُرده ی ما زنده به یادشونه وای- حسین(۴) گشتن روسپید، با مددِ ارباب شهید مرغ دلشون، سوی حرم مولا پرید در لحظه ی مرگ، به بالینشون زهرا رسید خوشا به حال اونکه فدایی وطن شد در خاک و خون به رسمِ ارباب بی کفن شد وای- حسین(۴) یار شهداست، دلای ما زار شهداست آرامش ما، رفتن به گلزار شهداست در این دایره، زهرا خریدار شهداست فدای اون شهیدی که سالها زیر خاکه تموم هستیش الان یه دست و یه پلاکه وای- حسین(۴) ارباب به غمت، امیدمِ دست کرمت همچون شهدا ، روی دوش ماهم علمت اذنی که باشیم، از مدافعان حرمت میگیم یه یااباالفضل با دل می بندیم عهدی باشیم چونان شهیدان تا انقلاب مهدی وای- حسین(۴) این باورمه، هرچی دارم از مادرمه جونم فدای، دین و کتاب و کشورمه من سربازمو..، سید علی تاج سرمه شعار ملت ماست نه تسلیم و نه سازش به چشم ما حقیرند آل سعود و داعش وای- حسین(۴) .
. سبک واحدسنگین، شرح حال مادر شهید گمنام ... یه قاب عکس تو دستشه دنبالِ کاروان میاد این کاروانی که داره از جبهه ی ایران میاد خسته و ناتوون شده اشكِ چِشاش رو گونَشه گُم کرده یک گل رو حالا دنبالِ یک نِشونَشه اين مادرِ شهيد ِكه از داغ یاسش پیر شده از بس جوابش کرده اند از عالمی دلگیر شده اما هنوز داره اُمید تو دل میذاره غُصَشو با دیدن هر تابوتی می بوسه عکس بَچَشو آه و واويلا(٤) داره زیرِ لب زمزمه با عکس بَچَش ميخونه اين دفعه هم نَيومدی باشه منم میرم خونه ديدم رفيقات اومدن اما نبودی همراشون شاید پیشِ اربابتی باشه پیشِ ارباب بِمون این عُقده مونده تو دلم دومادیتو مادر نَدید تصویرتَم تو ذهنمه وقتی می رفتی روسپید مادر به قربونِت بِره هرجا که هستی خوش باشی لاقَل بیا تو خواب من تا مونسِ این غم هاشی آه و واویلا(٤) هرکس به این مادر رسید بر قلبش آرامش میده این مادری که داغ یک فرزندِ رعنا رو دیده اهل محل هم يک جوری عصای دست او میشن ميگن داغِ جوون دیده هر لحظه دلداریش میدن اما بمیرم کربلا لیلا رو دلداری دادن با هلهله این کوفیان مولامون ُ یاری دادن شد ارباً اربا اکبر و.. لیلا از این غُصه خَمید ارباب حسین بر نَعش او از عُمق سينه آه کشید آه و واویلا(٤)
. واحد تجديد بيعت با شهدا... با شهيدانيم رَهروِ قرآنيم پيروِ خطِ پیرِ جمارانيم فاتح و پیروز نسلِ دليرانيم تحتِ فرمانِ شاهِ خراسانيم آه ای شهدا، دعا کنید در حق ما آه ای شهدا، تاكه نشیم یک دم جدا آه ای شهدا، از راهِ سُرخِ کربلا فدائيانِ حسين اُمید ما بر شماست شما که اربابتون امامِ کرببلاست حسين جانم حسين(٤) سرفراز بوديد اهلِ نماز بوديد دائماً وقفِ سوزوگداز بودید از برایِ ما وزن و تَراز بودید روزِ موعود را زمینه ساز بودید آه ای شهدا، شما کجا و ما کجا آه ای شهدا، فاصله داریم با شما آه ای شهدا، راهِ شما راهِ خدا کبوتران ِ غریب مدافعانِ وطن زَدید به قلبِ خطر چو اربابِ بی کفن حسین جانم حسین(٤) شد مدالِ ما مدالِ عشقِ شما حجاب و عفت وصیّتِ شُهدا جون فدا کردید تو راهِ کرببلا اقتداتون بود به سيد الشهدا آه ای شهدا، بدید به ما عشقُ نشون آه ای شهدا، باید بگیریم رنگِ خون آه ای شهدا، ادامه داره راهتون با رهبری میمونیم تا وقتی داریم نفس امام ِ مهدی میاد رها میشیم از قفس يامهدی العجل(٤) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 سلام مهدی سلام ای جان هستی کجــا چشـم انتـظار مــا نشستی؟ چهــارده قـرن را چشـم انتظاری چهـــارده قـــرن را دنبــال یـاری بــه تنـگ آمـد دل مـا از جـدایی نشـد یــار تـو بـاشیم کــه بیـایی نشـان ده روی مـاه و نـازنیـن را بهـاری کـن همه فصـل زمین را بتـــاب ای آفتــاب صبـح امـید کـه از نـور تو گیـرد وام خورشید بتاب از مکه ای شمس ولایت جهان در پـرتـوت گردد هدایت توچون صبح بهاری با نشاطی زلال و پــاک چـون آب حیـاتی سلام فرمانده، ای که جانِ جانی توهم فـرمـانده هم صاحب زمانی بیـــا ای همـــدم راز شهـیدان بیــا شــاهــد پــرواز شهـیدان تو که با این شهیدان همنوایی تـو کـه با یک یک شان آشنایی بخـوان تـا با نوای تو بخوانیم «کجـایید ای شهیدان خـدایی» بیا داغ شهیدان کُشت ما را فراق آن عزیزان کشت ما را هنـوز دلتنگ آن همسنگرانم فــراق روی شـان بـرده توانم منم جا مانده از نسل غیورم هوای نفس کـرده از تو دورم بیــا آقــای مـن تا زنده هستم بیــا تـا کـه نبسته مرگ دستم شوم لایق الهی چون شهیدان کـنم هستی خــود را برتو قربان تو ما را گر چه مولا جانِ جـانی نمی دانـم کجـای ایـن جهـانی من از روز ازل بــودم مـریدت مـدد فـرما که گردم روسفیدت به درگاه تـو گـرچـه مـن فقیرم شهادت قسمتم کن تا نمیرم شهــادت بهــترین آغــاز بـــاشد تمـاشـایـی تــرین پـــرواز بـــاشد بــــرای آرزومـــــندان عــــاشــق درِ بــــاغ شهــــادت بـــاز بــاشد خوشامردان پاک وخوش سعادت ســـفر کــردنــد بــا بـال شهادت تـو کـه در جبهه دیـدی کـربـلا را تـو شاهد بوده ای لطف خدا را تـو کـه دیدی در آن جمع خدایی صفا بـود و خلوص و بی ریایی تودیدی عاشق آنجا بی نشان بود چه شوری در دل رزمندگان بود تـو پـرپـر گشتن شان را که دیدی تـو بی سرگشتن شان راکه دیدی هرآنکس ذکرمهدی رابه لب داشت شهادت را زحق آن شب طلب داشت نــواهــا بــا نــوای کــاروان بـود به لبها بـانگ یاصاحب زمان بود همه رفتندومن جـامانده هستم دریغـا از شهیـدان رانـده هستم نشـد آخــر شهـادت قسـمت من از آن آلاله هـا وامــانـده هستم همـی دانــم کــه تـا روز قیـامت ز روی ماهشان شرمنده هستم اگــر چــه سـالهـا بگـذشت امـا ز دلتنـگی شـان آکنــده هستـم شهـیدان در غُمـار عشـق بُـردند منم کــه تــا ابــد بـازنـده هستم چنــــان دوران دفــــاع مقــدس اگـرچـه همچنان رزمنده هستم بیـا لـب تـر کـن ای فـرزنـد زهـرا مطیـع امـرت ای فرمانده هستم شهادت افتخاری جاودان است شهادت هم ازآنِ عاشقان است شهیدان عاشقانی حق سرشتند شهیـدان تــا قیــامت در بهشتند مـن از روز نخستین عهـدبستیم که حامیِ «ولایت»بودو هستیم رخ چون ماه تو تاپشت پرده است ولــیِ امـرمـا «سیـدعلی» هست بجـوشدتـاکـه خون«حاج قاسم» وفـاداریـم مــاچون«حاج قاسم» شــده ذکــر همـه بــرگــرد آقــا تــو را بــه فــاطمـه بــرگـرد آقـا بیـا ای غصـه خـوار درد حیـدر بیـا ای بـی قـرار داغ مــادر بیا مهدی بیا ای روح احساس بیـا ای سـوگــوار داغ عبـاس بیا ای روضه خوان عمه زینب دوچشمت خون چکان عمه زینب بخوان از روضه ی جانسوز گودال بگو چون شـدکه زینب رفته ازحال بگو از لحظه ای که سر جدا شد صـــدای زینبــش واویلــتا شــد بـگو اسبان چه کردند بـا تن او بــگو از غــارت پیــراهــن او بخوان آن روضهٔ دشت عطش را بخوان زآنجا که زینب کرده غش را بخوان روضه که«مداح»جان بگیرد فقط یک یاحسین گــویـد بمیرد 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
... 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 سلام ای سالکان عشق ومستی سلام ای ساکنان مُلک هستی شهیدان به خاک و خون تپیده در آغـوش خـداوند آرمیـده خوشا بر حالتان که زود رفتید زلال و پاک همچون رود رفتید نبودید تا ببینید ناکسان را نبودید بشنوید زخم زبان را نبودید تا ببینید قوم بی درد دل ما را پر از زخم زبان کرد همانکه سینه اش از کینه پُر بود بگفتا جبهه ها بخور بخور بود مگردرجبهه جز ترکش چه خوردید؟ مگر جز پاره پاره تن چه بردید؟ مگرنه اینکه جبهه مرد می رفت هرآنکس داشت دردل دردمی رفت بگو با قوم یاقی قوم سرکش مگرچه خورده اید جز تیرو ترکش؟ هرآنکس ظرف دل ازعشق پُرکرد به جبهه رفته و بخور بخور کرد بیا بگذار راحت تر بگویم حدیث عشق واضح تر بگویم کجا بودید خوردن را ببینید؟ به راه عشق مُردن را ببینید کجا بودید از خشکی و دریا بساط خوردن آنجا شد مهیا یکی که قسمتش خمپاره می شد چنان می خورد پاره پاره می شد یکی هنـگام حـملۀ هـوایی فقط می خورد گاز شیمیایی یکی خمپاره میخورد دود می شد یکی می سوخت و مفـقود می شد یکی چون «حاج قاسم» مثل سقا که هـم بی دست شد اِربـاً اربـا یکی تاسر جداشدمست می شد یکی با ترکشی بی دست می شد پدرها داغ دیدند غصه خوردند و مادرها بسی دِق کرده مُـردند هر آنچه خون دلها بود خوردند دل پُـر غصـه را در گـور بـردند گروهی کز شهیدان کینه دارند مـنافق های بی اصل و تـبارند هرآنکس باشهیدان تا درافتاد اَساس دودمـان او بـر افتاد شهیدان مثل ماه و آفتابند شهیدان تا ابد بر ما بتابند به هر بُوم و بَرَی نام شهیداست نشاط وشور و احساس وامید است شهیدان موجب عِزّ و نشاطـند شهیدان شاهدند و در حیاتند شهید یعنی به خاک وخون مُلَـبّس شهید یعنی که پاک یعنی مقدس شهید یعنی نشان از حَیِ سُبحان شهید یعنی کـه آیـاتی ز قـرآن شهید یعنی همیشه با «ولی»باش جهان سوی دگر شد با«علی»باش شهید یعنی چراغ راه مـردم نگردد هیچ کس در پَرتُوَش گُم بدرگاه شهیدان کـن توسل که باغ آرزوهایت دهد گُل رگ غیرت به زیر پوست داریم شهیدان را همیشه دوست داریم شهیدان را بخوان«مداح» هر دم چو قرآن می برند از سینه ات غم 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
... 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 مرغ خیالم می کند نغمه سرایی یاران کجایید ای شهیدان خدایی ازکوچه های شهر و آبادی گذر کرد سوی دیار عاشقان عزم سفر کرد آنجاکه خاکش عطرو بوی کربلا داشت آن سرزمینی که فقط رنگ خدا داشت آنجا که روزی بود قرار بی قراران در سینه دارد پاره های جان یاران آنجا که میدان نبرد و امتحان بود کرب و بلایی در نگاه عاشقان بود آنجا که هرکس بود دنبال شهادت پرواز می کردند با بال شهادت کرخه دگر خالی ازآن احساس ها شد اروند هم دلتنگ آن غواص ها شد انگار نخل سر بـریده داشت فـریاد کوآن بسیجی که به رویم تکیه میداد یادش بخیر آن جاده های پُر تَرَدُّد لحظه به لحظه سینه اش خمپاره میخورد یادش بخیر آن روضه ها وسوز نوحه شـور دعای صبحگاهان «دوکـوهـه» یادش بخیر آن قهرمانان «دوعیجی» شیران ارتش، پاسداران و بسیجی آن نازنین گلهای سرخ باغ احساس مردان پاک کرخه نور و دشت عباس جانم به قربان عطش نوشان فکه لب تشنگان آن کـربـلاییـان فـکه یادش بخیرشور و نوای هفت تپه مردان پاک و با صفای هفت تپه یاران همه رفتند با بال شهادت درسینه ی ما مانده آمال شهادت آن شیرمردانی که خوش آوازه گشتند از خاکریز نَفْس شان آسان گذشتند مامانده ایم وبُغض چندین ساله دردل کشتیِ آرزوی مـا مـانـدست در گِل آنـان نظر کـرده ی زهـرای بتـولند در آزمون عشق و جانبازی قبـولند تقدیر ما این بود تا که جا بمانیم با حسرت ودلتنگی از آنان بخوانیم در روزگاری که حقیقت می شودگم تشخیص یار وغیرآسان نیست مردم دشمن به نام دین سر دین را بِبُـرّد آنگه دو بــال مــرغ آییـن را بِبُـرّد دشـمن ز تـدبیر ولایـت اَخـم دارد از انقـلابیـون بـه جانش زخم دارد مردم حجاب وبی حجابی یک بهانه است اصل نظام ودین وباورها نشانه است فـریاد و صـد فـریاد از یـاران غـافل از بی بصیرت ها و دینداران غـافـل هان ای مسلمان گوش کن حرف امام است تضعیف جمهوری اسلامی حرام است اصلی ترین وظیفه ات دشمن شناسی است هجمه به نیروهای مؤمن ناسپاسی است آنـکه پـی امنیت مـا پـای کار است این رهبر فرزانه ی بـا اقتـدار اسـت این فتنه های شومِ آخرالزمان است هرکس بماندبا ولایت در اَمان است بافتنه سازان آنکه باجان می ستیزد جزوسپاه حضرت صاحب زمان است اسـلام خمیـنی و اسـلام پیـمبـر در یک مسیری پاک هستند و مطهر حُـب ولایت، شـوق پـرواز شهادت باشد دو بال عشق شیعه تا قیامت دشمن از این دو بال شیعه بیم دارد گـر چـه ز اسـتدلال شیـعه بیم دارد دشمن ز فرهنگ شهادت می هراسد از خیمه ی سبز ولایت می هراسد هـریک زما بایدکه چون عمار باشیم بـا جان ودل«سیدعلی»را یار باشیم «سیدعلی»مارا نه تنها جانِ جان است والله که او نایب صاحب زمان است حق شهیدان کـن خدایـا سر فرازم تــا در ره پــاک ولایت جـان ببازم ای کاش روزی ترکشی روزیِ من بود جسمم همانند شهیدان بی کفن بود ای کاش درجبهه تن من دود می شد مانند گمنامان جنگ مفقود می شد آنانکه رفتند با شهادت رستگارند روزی خوران سفره ی پـروردگـارند ای کاش گردد گرم بـازار سعادت تاکه شود روزیِ«مداح»هم شهادت 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
. ورود کاروان شهدا به شهر... باز رسیده یک کاروان شهر ما شده گلفشان کاروان خوبان رسید روی دوش این مردمان بوی خوش گرفته زمین ناله ها شده آتشین مژده ی ورود شهید دِه به مادران حزین سرباز رهبر اومده از جبهه پرپر اومده مثل ارباب خود حسین شاید هم بی سر اومده ارباب بی سرم حسین(۴) سربلند و فاتح رسید سوی میهنَش رو سپید اومدن به استقبالش هم وطن های این شهید گل به تابوتش می ریزَند سوی مرقَدَش می بَرَند کی دِگَر چو کرببلا سنگ به پیکرَش میزَنَند ای وای از شامِ دشمنان از استقبالِ كاروان با سنگ از بام ها میزدند بر ناموسِ امامِمان ارباب بی سرم حسین(۴) دل زِ داغتون سرشاره زين عزا فَلَك می باره ای شهیدانِ راهِ حق راهتون ادامه داره تو یَمن تویِ سوریه تویِ قُدس و نیجریه تو عراق و بحرین دیدیم اَفکارِ شما جاریه با اِذنِ صاحبِ علم خوردیم ما با شما قَسَم تا مثلِ شما جون بِدیم در راهِ دفاع از حرم ارباب بی سرم حسین(۴)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(هفته‌‌ی دفاع مقدس گرامی باد) خوشا روزهایی که آسان گذشت به صدق و صفای فراوان گذشت چه خوش بود آن روزگاران دور که در سینه‌ها عشق بود و سُرور چه خوش بود آن روزهای قشنگ که حرفی نبود از نفاق و ز جنگ اگر بعدها ناگهان جنگ شد و ایران ما ، ناهماهنگ شد همه فتنه‌ها بود از غربِ دون خصوصاً ز اِمریکه بدشگون سگی را علَم کرد و بیداد کرد علیه وطن بانگ و فریاد کرد بناگاه شد حمله‌ور بر وطن چو اعراب جاهل ز عهد کهن تعرّض نمودند بر خاک ما ز غفلت به مردان چالاک ما چه خون‌ها که کردند در شیشه‌ها شغالان درمانده در بیشه‌ها چه شیرافکنانی که در آن زمان تقابل نمودند با روبهان زمین وطن را شط ِ خون گرفت چه جان‌ها که صدّام ملعون گرفت در آخِر پس از هشت سال غمین برفتند از خاکِ ایران زمین وطن شد گلستان ز خون شهید ز بس لاله در خاک ایران دمید ::: چو بگذشت زآن روزها بیست سال چه گویم به جز آه و رنج و ملال؟ پس از آن‌همه خون که جاری شده درخت وطن ، آبیاری شده چرا میوه‌‌ی تلخ بار آورد؟ چرا آبروی وطن را بَرد؟ درخت وطن را چرا سایه نیست چرا بهر این مَردم آسایه نیست؟ چرا مظهر وحدت و ائتلاف ـ فقط بر سر خود کشاند لحاف؟ درین خاک گویا خطایی شده به خون شهیدان جفایی شده مدیر وطن! لحظه‌ای گوش کن فروش وطن را ، فراموش کن مشو بی‌جهت پیروِ اجنبی که پیداست ازچه به تاب و تبی چو خواهی وطن را بپاشی ز هم خیانت نمایی به مُلک عجم ـ به «برجام» بستی دلِ کج خیال که حاصل ندارد به‌ غیر از ملال ز بس که ز بیداد تو خسته‌ام دل از مثنوی بر غزل بسته‌ام ::: مكن داد و بیداد و توفندگی برون كن ز سر جهل و یکدندگی مزن تیشه بر ریشه‌ی این وطن که فردا نیفتی به شرمندگی بپرهیز از تهمت و افتراق نما اجتناب از پراکندگی مباش اهل زهدِ ریا و دروغ حذر کن ز داغ سر افکندگی ز افتادگان دست گیری اگر شوی مایه‌ی فخر و بالندگی چو خواهی موفق شوی در امور به درگاه خالق ، نما بندگی که جز راه حق هرکه پوییده است ز کف داده آسایش و زندگی ::: الا هموطن! چشم خود باز کن پیام دل خسته احراز کن چرا رنگ بازد حجاب و عفاف؟ چرا رفته از دستِ ملّت کلاف؟ چرا روسری زنان ، باز شد؟ مگر حیلتی دیگر آغاز شد؟ چرا شور اسلامی از یاد رفت؟ چرا ریش‌ها نیز بر باد رفت؟ چرا خودفروشی فراوان شده؟ چرا خوی دَد خوی انسان شده؟ چرا رَخت بسته وفا از وطن؟ چرا نیست دیگر کسی مؤتمن؟ چرا دور گشتیم از رسم خویش؟ چرا سینه‌ی مادران گشته ریش؟ چرا ما گدای اروپا شدیم؟ ز مُدهای بیگانه جویا شدیم؟ چرا پیرو کافران گشته‌ایم؟ چرا مات و حیران و سرگشته‌ایم؟ چرا ما دچار دوبینی شدیم؟ خریدار اجناس چینی شدیم؟ چرا خویشتن را به غفلت زدیم؟ چرا گام در راهِ ذلت زدیم؟ چرا چشم بر فتنه‌ها دوختیم؟ ببین ناگهان تا کجا سوختیم؟ ز دامان آلوده چیزی مجو ز شرم و حیا هیچ چیزی مگو چو ناموس خود را فروشی به مُد ضرر کرده‌ای بی‌خرد ! خود بخود که گوید کلاس‌است این زندگی؟ بوَد داغِ مُهر سر افکندگی تعصب به ناموس، مردانگی‌ست ندارد کس آن را اگر، مَرد نیست مَرو راهِ غرب ای تو گم‌کرده راه که در پیش پای جهان کنده چاه چهی كه تو را سوی دوزخ ره است كه بی‌شک سزاوار هر گمره است چرا اعتیاد این بلای جهان ـ فتاده به دامان نسل جوان؟ چه خوش بود آن روزگاران دور که در هر سری فکر بود و شعور نه سیگار و قلیان و تریاک بود نه مشروب و معتاد کنیاک بود اگر بود بین جوانان نبود چنین معضلاتِ فراوان نبود چه گویم از آن روزهای قشنگ که امروزه گشته مُبدّل به ننگ الا ای جوان! در خود اندیشه کن فرار از رفیقان بی ریشه کن چو عمر گرانمایه از دست رفت دگرباره آن را نیاری به دست مَرنج از سخن‌‌های امروزِ من که آگهْ نِئی از غم و سوز من که اشعار من، غصه‌‌ی دل بوَد یکی قطره از بحر مشکل بوَد اگر (ساقی) این قصه آغاز کرد ز عهد گذشته ، سخن ساز کرد تو را خواست پندی دهد رایگان که از مکر شیطان شوی در امان مشو غافل از خویش و هشیار باش ز رخوت برون آی و بیدار باش که شیطان تو را آبرو می‌بَرد تو را خامش از های‌وهو می‌بَرد به خاک مذلت زند آدمی... به هر خانه کوبد سیه پرچمی شعف رخت بندد ز هر خانه‌ای نمانَد جوانی ، به کاشانه‌ای نباشد جوانی سترگ و غیور ـ که دافع شود بر وطن با غرور شود مالکُ المُلکِ‌مان اجنبی بسوزد وطن را ، ز لامذهبی شود خون پاکِ شهید وطن بدین‌گونه پامال مکر و فتن دوباره بگویم به صوت جلی که آیینه‌ی دل ، کنم منجلی : خوشا روزهایی که آسان گذشت به صدق و صفای فراوان گذشت چو آن روزها را به یاد آورم فزون می‌شود رنج و درد سرم ولی یاد آن روزها هم به خیر که با مرغ دل می‌نمودیم سیر چه خوشحال بودیم و آسوده ما فسوسا که طی گشت، آن روزها سيد محمدرضا شمس (ساقی) 1393
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تلاوت حیرت انگیز قاری نوجوان ایرانی در محفل قرآنی ۸۵ هزار نفری لاهور پاکستان .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
014-H-Ataie-www.ziaossalehin.ir-Aghaie-Khodam-vd001.mp3
3.05M
متن نماهنگ «آقای خودم» | حسن عطایی از روی نی نگاه کن سینه زنت رو ببین مثل همیشه ارباب باز پای حرفام بشین آقای خودم من نگرونم آقا جون واسه عقبای خودم وقتی که من خبر ندارم از فردای خودم باید که کور دگران باشم بینای خودم میترسم من از گناهای خودم میترسم از اینکه بی حیا شدم میترسم میترسم حالا که سمت من چرخیده نیزه منو رها نکن خورشید نیزه رو نی باشی یا تنور هیچ وقت غروب نداری هر وقت نیازم باشه تو وقت برام میذاری تو وقت برام میذاری من با تو خوشم عشقی به غیر عشق تو باشه تو دل میکشم چشم بر ندار یه لحظه هم از من منت میکشم یه کاری کن مثل حبیب من هم نزدیک تو شم میترسم که نور روضه هم نده تغییرم یه ذره هم بوی تو رو نگیرم میترسم میترسم حالا که سمت من چرخیده نیزه منو رها نکن خورشید نیزه ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا