eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سبک کریمی : گریه نکن ایشالا بارون میباره توبنت الولایی فاطمه اخت الرضا تو نورالهدایی فاطمه اخت الرضا ‌ معصومه جان٬آئینه دارسرمدی معصومه جان ٬ سلاله محمدی اخت الرضاای بانوی عالی مقام معصومه جان٬تویادگار احمدی معصومه جان٬یافاطمه اخت الرضا(۳) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خواهرولایت معصومه جان فدایت شفاعت کن ز ما ای بانوی کرامت یافاطمه٬ بحق زهرامادرت یافاطمه٬ جان رضابرادرت یافاطمه٬ بنگربه حال دل ما یافاطمه٬ مارا مرانی از درت معصومه جان٬ یافاطمه اخت الرضا(۳) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ توی عرش خدا نوای ماتم بپاست ثامن الائمه ببین که صاحب عزاست واویلتا ٬ شد شهر قم دارالعزا واویلتا٬محزون شده امامرضا دلخونشده قلب همه فرشتگان واویلتا٬ از رحلت اخت الرضا معصومه جان یافاطمه اخت الرضا(۳) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ غربت وغم ودرد توراه حق کشیدی لحظه ی آخره برادر و ندیدی شکرخدا ٬ تازیونه ندیده ای شکرخدا٬توکعب نی ندیده ای توشهرقم ٬ تو مثل زینبِ علی شکرخدا٬ شراب و مِی ندیده ای معصومه جان ٬یافاطمه اخت الرضا(۳)
#⃣ #⃣ ✅بنداول زینب دورانی جلوه ی ایمانی خواهره سلطانی حضرته معصومه من پستم از همه دنیا رَستم به کرمت وابستم عزیز زهرا مَولاتی تو روح مناجاتی تو عمه ی ساداتی عزیز زهرا کریمه ی دو دنیایی و قبله ی قمی خواهر ارباب من رضا نورهشتمی یامعصومه یامعصومه ✅بنددوم شفیعه ی عقبا فاطمه ی کبری کریمه ی طاها حضرته معصومه مظلومه ای به سما منظومه یاحضرته معصومه عزیز زهرا ای جانم ای داروی درمانم ای خواهر سلطانم عزیز زهرا عقیله النسایی بی بی تو بی همتایی ای بهترین بانوی زنان مثل زهرایی یامعصومه یامعصومه یامعصومه ✅بندسوم ای دردیمه درمان ای جانیمه جانان جانیم سنه قربان حضرته معصومه ای مرحم به کل همُّ دردم ذکرتو میگم هردم عزیز زهرا دریایی حرمه تو رؤیایی تو ناموس زهرایی عزیز زهرا پر میزنم تا صحن و سرات میگیرم جلا ازون حریمت میرم تا به مشهدالرضا معصومه مددی ✅بندعلوی یاحیدرکرار ای شیر لافَرّار صاحب ذوالفقار یاحضرته حیدر ای رهبر ساقی حوض کوثر شافع روز محشر یااسدالله یاحیدر فاتح جنگ خیبر ای داماد پیغمبر تویی یدالله باضرب شصت تو لشکری میشه تار ومار لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار یاحیدرآقام آقام یا اسدالله ✅بند پنجم علوی ای یار دردانه میزنم جانانه باده وپیمانه یاحضرته حیدر من مستم از همه عالم رَستم به عشق تو وابسته م یا اسدالله ای یارم تا عبدِ این دربارم برا توجون میذارم علی یدالله با تو دلم مواجه علی غرقه شعفه ذکر تپشهای این دلم شاه نجفه یاحیدر آقام آقام یاحیدر آقام آقا
4_5828130428644492881.mp3
2.39M
🕯🥀🍂 🥀 زینب دورانی جلوه ی ایمانی خواهره سلطانی حضرته معصومه
🏴 🏴# ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای وارث پاک کوثر معصومه اُخت الرضایی ای دُخت موسی بن جعفر عمه ی صاحب زمانی هستی کریمه تو بانو مائیم و جود و عطایت گشته دوباره دل ما مشتاق صحن و سرایت معصومه یا فاطمه جان (۴) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مثل شما کشور ما بانوی اطهر ندارد همچون شما اِی کریمه هستی فراتر ندارد حتی رضا در غریبی مثل تو یاور ندارد ریحانه ای چون تو دختر موسی بن جعفر ندارد معصومه یا فاطمه جان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ از داغ تو فاطمه جان دل های ما غم گرفته ایران ما شد سیه پوش زیرا که ماتم گرفته داغ پدر دیده ای وُ هجر برادر کشیدی تو در دیار غریبی آخر رضا را ندیدی معصومه یا فاطمه جان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شکر خدا مثل زهرا قبر و مزار تو گم نیست صحن و سرای بزرگی مثل تو در شهر قم نیست هر چند که آخر تو بانو روی برادر ندیدی شکر خدا مثل زینب داغ مُکَرر ندیدی داغ حسین و ابوالفضل شام غریبان ندیدی بر روی نیزه تو بانو خورشید تابان ندیدی معصومه یا فاطمه جان
،📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۲۲ مهر ۱۴۰۳ میلادی: Sunday - 13 October 2024 قمری: الأحد، 9 ربيع ثاني 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🌺25 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️33 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️53 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️63 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
🔸کرامتی از حضرت معصومه سلام الله علیها عوالم العلوم از دارالسلام نقل می کند: از آیات عجیب خدا که دل‌ها را از آلودگی شیاطین پاک می‌کند این است که در زمانی که ما در کاظمین مجاور حرم شریف بودیم مردی مسیحی در بغداد به نام یعقوب بود که برای او بیماری تشنگی شدید ایجاد شده بود وی به اطبا رجوع کرد اما معالجه آنان سودی نبخشید بلکه مریضی بیشتر شد و او نحیف و ضعیف شد تا اینکه از راه رفتن باز مان. این شخص نقل می‌کند از خدای متعال مکرراً درخواست می‌کردم که یا مرا شفا دهد یا مرگ مرا برساند تا اینکه شبی در خواب دیدم و این خواب در حدود سال ۱۲۸۰ بود روی تخت خواب بودم سیدی با عظمت قد بلند و نورانی در نزد من حاضر شد تخت را تکان داد و فرمود « اگر شفا می‌خواهی شرط بین من و بین تو این است که وارد کاظمین بشوی زیارت کنی که از این مریضی شفا پیدا خواهی کرد» از خواب بیدار شدم و رویا را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت: این خواب شیطانی است و صلیب و ذار را آورد و بر من آویخت دوباره به خواب رفتم زنی با حجاب و نقاب دیدم که چادر بر سر داشت فرمود: «بیدار شو که صبح طلوع کرده است مگر پدرم با تو شرط نکرد که او را زیارت کنی تا تو را شفا بدهد؟» گفتم: پدر شما چه کسی هستند؟ فرمود: «امام موسی بن جعفر علیهم السلام» پرسیدم شما چه کسی هستید؟ فرمود: «من معصومه هستم خواهر رضا (علیه السلام)» می‌گوید بیدار شدم و متحیر بودم در کار خود که چه کنم؟ و به کجا بروم؟ به دلم افتاد به خانه سید راضی بغدادی بروم به خانه او رفتم. هنگامی که در را کوفتم ندا بلند شد کیستی؟ گفتم در را باز کن وقتی صدای من را شنید دختر خویش را صدا زد و گفت در را باز کنید که نصرانی است که آمده است و می‌خواهد مسلمان شود. وقتی وارد شدم از سید پرسیدم از کجا این مطلب را متوجه شدی؟ فرمود جدم رسول خدا در خواب به من خبر دادند. پس این سید مرا به کاظمین برد نزد شیخ عبدالحسین تهرانی حکایت را برای او گفتم. او دستور داد مرا به حرم مطهر بردند و دور ضریح طواف دادند و اثری ظاهر نشد وقتی که از حرم خارج شدم لحظه‌ای درنگ کردم ناگهان عطش به من عارض شد آب نوشیدم برای من اخلاطی عارض شد که بر زمین ریخت گویا کوهی بر پشت من بود که فرو ریخت و نفخ از بدنم خارج شد و زردی چهره هم به سرخی تبدیل شد و اثری از مرض در من نماند ... . .
کرامتی از حضرت معصومه سلام الله علیها دار السلام: من آيات اللّه العجيبة التي تطهر القلوب عن رجز الشياطين، أنّه في أيام مجاورتنا في بلد الكاظمين عليهما السّلام كان رجل نصراني ببغداد يسمى «يعقوب» عرض له مرض الاستسقاء فرجع إلى الاطباء فلم ينفعه علاجهم، و اشتد به المرض و صار نحيفا ضعيفا، إلى أن عجز عن المشي. قال: و كنت أسأل اللّه تعالى مكررا الشفاء أو الموت، إلى أن رأيت ليلة في المنام، - و كان ذلك في حدود الثمانين بعد المائتين و الألف، و كنت نائما على السرير - سيدا جليلا نورانيا طويلا، حضر عندي فهزّ السرير، و قال:«إن أردت الشفاء فالشرط بيني و بينك أن تدخل بلد الكاظمين عليهما السّلام و تزور، فإنّك تبرأ من هذا المرض». فانتبهت من النوم و قصصت رؤياي على أمّي، فقالت: هذه من الشيطان. و أتت بالصليب و الزنّار و علقتهما عليّ. و نمت ثانيا، فرأيت امرأة منقّبة، عليها إزارها، فهزّت السرير و قالت:«قم فقد طلع الفجر، أ لم يشترط معك أبي أن تزوره فيشفيك؟!» فقلت: و من أبوك؟ قالت:«الإمام موسى بن جعفر عليهما السّلام». فقلت: و من أنت؟ قالت:«أنا المعصومة اخت الرضا عليه السّلام». فانتبهت متحيّرا في أمري ما أصنع؟ و أين أذهب؟ فوقع في قلبي أن أذهب إلى بيت السيد الأيد السيد الراضي البغدادي الساكن في محلّة الرواق منه؛ فمشيت إليه، فلمّا دققت الباب نادى من أنت؟ فقلت: افتح الباب. فلما سمع صوتي نادى بنته: افتحي الباب، فإنّه نصراني يريد أن يدخل في الإسلام. فقلت له بعد الدخول: من أين عرفت ذلك؟ فقال: أخبرني بذلك جدي صلّى اللّه عليه و آله في النوم. فذهب بي إلى الكاظمين عليهما السّلام و أدخلني على الشيخ الأجل الشيخ عبد الحسين الطهراني أعلى اللّه مقامه، فحكيت له القصة، فأمر أن يذهب بي إلى الحرم المطهر. فذهبوا بي إليه، و طافوا بي حول الشباك و لم يظهر لي أثر. فلما خرجت منه تأملت هنيئة، و عرض لي عطش، فشربت الماء، فعرض لي اختلاط، فوقعت على الارض؛ فكأنه كان على ظهري جبل فحطّ عني، و خرج نفخ بدني، و بدّل اصفرار وجهي إلى الحمرة، و لم يبق فيّ أثر من المرض... الخبر .
خواستم دست تو را باز نمایم که نشد پا به پای تو در آن کوچه بیایم که نشد همه همدست شدند دست خدا را بستند خواستم این گره کور گشایم که نشد ریختند بر سر من، دست زتو بردارم هر چه کردم نکنند از تو جدایم که نشد سعی کردم که به پیش تو نیفتم به زمین قنفذ آنقدر زد، انداخت زپایم که نشد دست خود را به در سوخته حائل کردم جان شش ماهه خود حفظ نمایم که نشد حیف شد بعد سه ماهی گل من وا می شد می شد امروز بخوابد روی پایم که نشد خواستم زودتر از این بروم نزد پدر زینب اینقدر دعا کرد برایم که نشد دست بشکسته اگر یاری زهرا می کرد میشد این قطره اشک تو شفایم که نشد به همین پهلوی بشکسته حلالم کن علی خواستم دست تو را باز نمایم که نشد : یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو مسمـارِ در و غـلاف و تیغ و بازو حق دارد، اگر که مـادرم میگیرد یک دست به دیوار و یکی بر پهلو
#⃣ #⃣ کرامت از لطف نگات معلومه توو حرمت چقد دلم آرومه من همه هستیمو به تو مدیونم سیدتی یا حضرت معصومه دنیای، احسانی بر کویر دلها بارانی زهرای، ایرانی زینب حضرت سلطانی درسته که دلم پر از گناهه درسته نوکر تو روو سیاهه تا وقتی زیر سایه ی تو باشم چادر فاطمه برام پناهه سیدتی یا حضرت کریمه از غم دوری رضا دلگیری فراقه قسمتت عجب تقدیری توو لحظه های آخرت توو بستر خاطره هاتو توو بغل می گیری بی تابی، بی جونی از داغ این دوری بارونی بی جونی، بی تابی مثل مادر شب ها بی خوابی میباره اشک چشمت آروم آروم فدای غصه ی دل تو خانوم درسته که غریبی اما مثل فاطمه مادرت نمیشی مظلوم سیدتی یا حضرت کریمه توو روضه ی تو حرفی نیس از مسمار خداروشکر نرفتی بین انظار خداروشکر سیدا دورت بودن خداروشکر نبردنت توو بازار حرفی از، سیلی نیس صورت دختری نیلی نیس حرفی از، حرمله حرفی از تنور خولی نیس درسته توی بسترِ مریضی توو شهر غربتی، ولی عزیزی زنای اهل قم هواتو داشتن کسی نبرده اسمی از کنیزی سیدتی یا حضرت کریمه
1728652422453_-2147483648_-212670 1.mp3
1M
🕯🥀🍂 🥀 کرامت از لطف نگات معلومه توو حرمت چقد دلم آرومه 📌
باز در سینه غمی هست عیان خواهد شد گلی از گلشن سادات خزان خواهد شد او غریب است و به امید رضا آمده است دل خواهر به برادر نگران خواهد شد از غم دوری رخسار تو گریان شده ام هم به شوقت به خدا راهی ایران شده ام غم هجران تو آشفته و بیمارم کرد باعث رنج و غم و محنت بسیارم کرد همه ی آرزویم دیدن رخسار تو بود در وطن مضطرب و بی کس و بی یارم کرد خواهرت دل نگران است کجائی آقا به رهت منتظرم تا که بیائی آقا ای همه صبر و قرارم دل من تنگ شده خسته از این همه نامردی و نیرنگ شده جمع سادات در این قافله مشتاق تواند کربلا در نظرم تازه شده جنگ شده مردم این جا به علی دوستی عادت دارند و به سادات عنایات و ارادت دارند پیش چشمان ترم باغ گلی پرپر شد کوهی از غم به خدا همدم این خواهر شد جمعی از همسفرانم که ز پا افتادند زین مصیبت به خدا دیده ی زهرا تر شد شکر لله که به ما هیچ جسارت نشده معجری از سر این قافله ات کم نشده اهل قم آمده و عرض ارادت کردند با چه لطفی به من خسته محبت کردند همچو مادر که به فرزند دهد دلداری لطف کردند به ما جمله عنایت کردند شهر قم در هیجان است که گوهر دارد عطری از باغ گل موسی جعفر دارد دیده بگشا و ببین حضرت دلدار آمد غم به دل راه مده مونس و غمخوار آمد خیز و بنگر که رضا آمده نزدت بی بی چون طبیبی که به بالین تو بیمار آمد دیده بگشا و ببین لاله ی خوش بو آمد نور باران شده قم ضامن آهو آمد شعر این جا که رسید من ز نوا افتادم مات و مبهوت شدم یاد شما افتادم دل سفر کرد به بین الحرمینت ارباب یاد غم های شه کرب و بلا افتادم خواهری آمد و از غم به دلش شیون و شین قد او خم وَ ذکر لب او بود حسین
enc_16675054413636648986817.mp3
2.68M
پدر باب الحوائج برادر سفره داره من هر باری میام تو این حرم بارون میباره یه حالی داره اینجا که هرکس رو میاره آخه خانم کسی رو دست خالی نمیذاره بوی امام رضا میاد از در و دیوار حرم خونه امنم اینجاست جز قم آخه کجا برم دلم که میگیره میام گریه میکنم شبونه گره هام امانت پیش تو تا تو وا کنی میمونه قبر خاکیه فاطمه از ضریح تو معلومه اشفعی لنا سیدتی حضرت معصومه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چہ‌بگویم ڪه بیابان بہ بیابان چہ ڪشید من بہ وصف سفرش هیچ بہ‌ذهنم نرسید ڪه اویس‌قرنے هم بہ محمد(ص) نرسید عاقبٺ حضرٺ معصومہ بہ مشهد نرسید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#⃣ #⃣ #⃣ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فاطِمَهَ وَخَدِیجَهَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ ای دخترِ خورشید،ای خواهرِ دریا زهرا ترین زینب، زینب ترین زهرا ماهِ مقیمِ قم،مهتابِ بیت النور در سایه سار توست، سرتاسر دنیا از آه لبریزم، از اشک سرشارم این قطره را دریاب، دریاب ای دریا فهمِ حقیرِ ما،پایین تر از پایین فهمِ بلندِ تو،بالاتر از بالا لبخندِ معصومت،مُهرِ رضایت زد بر شوقِ خواهرها،عشقِ برادرها *با امام رضا علیه السلام از یک مادرند، موسی بن جعفر فرزندانِ زیادی داره، اما هر دویِ این بزرگواران، هم علی بن موسی الرضا، هم این خانوم،حضرت معصومه سلام الله علیها، از حضرت نجمه اند...مادرشون یه مادرِ بزرگوارِ... لذا خیلی بهم علاقه شدید داشتن، تاریخ میگه:بعد از حسین و زینب،دیگه خواهری و برادری مثل این دو نفر ندید،اولین خواهر و برادرِ عالم که دلِ عالم رو زیر و رو کردن،همتون خبر دارید،بعد از سید الشهدا و عقیله ی بنی هاشم،این خواهر و برادر رو مثال می زدن.... امشب علی ابن موسی الرضا در ماتمِ خواهرش گریانِ، امشب خدا بهت خیلی عنایت کرده،شب رحلت دختر موسی ابن جعفر و خواهر امام رضا ،اومدی مجلس روضه دعوت شدی، خیلی ها دلشون می خواست امشب رو کنار حرم حضرت معصومه می بودند،امشب بگیم:آقاجان امام رضا!سرت سلامت،امشب خواهرت معصومه، از دنیا میره،امشب اومدیم بگیم: آقا جان! تسلیت عرض می کنیم، داغ خواهر دیدی امام رضا...آجرک الله...* امشب یه جوری برا خواهر امام رضا گریه کن،که به زودی ِ زود کربلا قسمتت بشه... اجازه بدید روضه ی من دو سه جمله باشه، ان شاءالله زن و مرد برا امام حسین گریه کنید. یا حضرت معصومه!* اگر چه محنت بسیار دیدی شبیهِ عمه ات آزار دیدی برادر را ندیدی نقش بر خاک ندیدی مُصحفِ خود را تو صد چاک اگرچه در جوانی جان سپردی ولی از دشمنت سیلی نخوردی *وقتی حضرت معصومه سلام الله علیها وارد قم شد، نوشتن: زن ها و مردان قم فرسخ ها به پیشواز اومدن، دور بی بی حلقه زدند، گُل به سرش ریختن، گفتن: خواهر امام رضاست،گفتن: دختر موسی بن جعفرِ،همه احترامش کردن،اما من یه سئوال دارم،حسینی ها،اباالفضلی ها، مگه زینب خواهر امام نبود؟مگه زینب دختر علی نبود؟ تو شام چه کردند؟ دست گُل به سرش ریختن؟ نه!... امام سجاد فرمود: از پشت بام ها سنگ به عمه ام زینب میزدن، خاکستر داغ روی سرش میریختن....همین؟ دیگه چی؟ برا این روضه امام زمانم صبح و شام گریه می کنه..کدوم روضه، کدوم‌مصیبت؟ راوی میگه از امام زمان سؤال کردم آقاجان! برا مصیبت جد غریبتون حسینه؟ فرمود:نه! اگه جد غریبمم بود برا این روضه گریه می کرد.نکنه برا مصائب عموتون عباسه؟فرمود:اگه عمومم بود برا این روضه گریه می کرد. برا روضه ی علی اصغره؟ فرمود: اگه علی اصغرم بود برا این روضه گریه می کرد. کدوم روضه است آقاجان؟! آقا گریه کردن فرمودن: روضه ی اسارت عمه ام زینب .. مگه یادم میره من بودم و غم مگه یادم میره من بودم و چشم نامحرم مگه یادم میره من بودم و یه مشت حرامی مگه یادم میره من بودم و سنگ های شامی مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت مگه یادم میره ناموس حیدر و جسارت مگه یادم میره دروازه ی شام و اسارت *دستت رو بیار بالا، قبلش آغشته به اشکت کن. بگو خدایا برا حضرت معصومه گریه کردم، برا حضرت زینب گریه کردم. فرج امام زمان، سلامتی رهبرمون، شفای مریض ها، برای نزول باران رحمت الهی، چند مرتبه بلند بگو یا حسین... 📡
#⃣ #⃣ #⃣ اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک... السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه السلام ای زینب موسی بن جعفر، فاطمه حضرتِ معصومۀ آل پیمبر، فاطمه مظهر الله اکبر ، ای سراسر فاطمه می زنم از دل صدا با حالِ مضطر، فاطمه *خود امیر المومنین به پدر آیت الله مرعشی نجفی در عالم مکاشفه فرمودند: چی میخوای تو حرم من چهل شبه بیتوته کردی؟ عرضه داشت نشانی قبر مادرم زهرا رو می خوام" امیرالمومنین فرمود این از اسرار الهیه باید مخفی بمونه ،اما آگه جلالت و عظمت فاطمه ی منو می خوای "علیکَ به کریمه اهل البیت" برو قم زیارت دختر موسی ابن جعفر، این زیارت، زیارته حضرت زهراست...* تا که هر دفعه دلم از دستِ این و آن شکست بر لبم بانگ اغیثینی اغیثینی نشست بی پناه افتاده ام امشب نجاتم می دهی؟! پای من لغزیده از غفلت ثباتم می دهی؟! تشنۀ عشقم کمی آب حیاتم می دهی؟! شوقِ طوفِ مرقدت دارم ، براتم می دهی؟! دل بر احسان شما بستم ، مرا هم می خری؟ سائل کویِ رضا هستم ، مرا هم می خری؟ مردم قم یاس و نیلوفر به دورت ریختند دسته دسته لالۀ پرپر به دورت ریختند با ادب، با ذکر یا حیدر به دورت ریختند کوچه کوچه فضه و قنبر به دورت ریختند خوب شد این جا همه بیدار و شیعه مذهب اند گریه کن هایِ مصیبت های عمه زینب اند شاعر: *مثل چند روز پیش حضرت معصومه سلام الله علیها وارد شهر قُم شد، علماء،بزرگان،سادات،همه دمِ دروازه ی شهر قم با شاخه هایی از گُل اومدن استقبال حضرت معصومه، با چه عزتی،با چه شوکتی، با چه اُبُهَّتی، دختر موسی بن جعفر قدم به خاک قم گذاشت، چه استقبال با شکوهی کردند، حق هم همینه، خواهر امام ِ، دختر امامِ،باید هم چنین استقبال بشه، ولی آی گریه کُنا! من یه بانو سراغ دارم، هم دخترِ امام ِ، هم خواهر ِ امام ِ، ولی با دستای بسته، سر بریده ی برادرش رو بالای نیزه زده بودن"یا اباعبدالله" [ببینم ناله ات کربلا میرسه یا نه؟] دختر امیرالمؤمنین رو با دستای بسته شهر به شهر، دیار به دیار، هر جا می بردن می گفتند: مردم! خارجیا رو دارن میارن..... فقط یه جمله ی دیگه و یا علی مدد: کار زینب به جایی رسید که عوض اینکه با شاخه های گل ازش استقبال کنند، دختر کبری ِ علی، زینب رو با سنگ استقبال کردن،هر جا نشستی سه مرتبه ناله بزن : یا حسین....* .
#⃣ #⃣ وقتی که دلم میگیره وقتی توی غم گم میشم کوله بارم و میبندم راهیه شهر قم میشم اشفعی لنا یا معصومه واجب الاحترامی بانو خواهر و دختر معصومی چه  وقار و مقامی بانو نور زیارت تو رحمنِ و رحیمه بنویس یک سفر قم حالم خیلی وخیمه قلبم تو حرم تو تو کربلا مقیمه صل الله علیکِ یا حضرت معصومه آیینه ی گنبده تو ایینه ی  از خراسان وقتی که توی قم هستم هستم بغل رضا جان اشفعی لنا یا معصومه چاره ی کار من معلومه از حریم رضا میرم قم حاجتم دست این خانومه ای بانوی کریمه لطف تو دل نشینه این دل مثل کبوتر جلدت باشه شیرینه کنج حرم میشینم کنج بهشت همینه صل الله علیکِ یا حضرت معصومه
4_5785248732131890666.mp3
1.83M
🕯🥀🍂 🥀 وقتی که دلم میگیره وقتی توی غم گم میشم کوله بارم و میبندم راهیه شهر قم میشم