eitaa logo
ذاکرین آل الله
304 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
339 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی دلیل هجرت به قم و اقامت در این شهر را چنین بیان می فرمود: پدرم آقا سید محمود مرعشی که از زُهّاد و عابدان روزگار بود ختم مجربی را انتخاب و چهل شب بر خواندن ختم مداومت نمود تا شاید خداوند به طریقی قبر شریف حضرت زهرا سلام الله علیها را به وی نشان دهد در عالم رؤیا به محضر امام صادق علیه السلام و یا امام باقر علیه السلام مشرف شد از او می‌ پرسند: چه می‌خواهی؟ عرض می کند می‌ خواهم بدانم قبر فاطمه زهرا سلام الله علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم حضرت می فرمایند: نمی‌ توانم بر خلاف وصیّت قبرش را آشکار کنم ، علیک بکریمة اهل‌ البیت: به دامن کریمه‌ ی اهل‌ بیت چنگ بزن ، زیرا خدادند جلال و جبروت حضرت فاطمه سلام الله علیها را به حضرت معصومه عنایت فرموده. هر کس که میخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا سلام الله‌ علیها را درک کند به زیارت فاطمه معصومه سلام‌ الله علیها برود آیت اللّه مرعشی فرمود: پدرم من را سفارش می کرد: من که قادر به زیارت ایشان نیستم امّا تو این کار را انجام بده. به همین دلیل من برای زیارت امام هشتم و حضرت معصومه از نجف آمدم و به اصرار مؤسس حوزه علمیه قم آیت اللّه حائری یزدی در قم ماندگار شدم .
سبک:صل الله علی محمد به لهجه زیبای آذری 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ای امیرملک ایران ضامن آهورضا جان سنون تک شاهه قربان ضامن آهورضا مرحباای شاه عالم خوش گلوبسن عالمه مقدمون اولسون مبارک ای عزیزفاطمه 🌸🌸 میروسلطان خراسان سنسن ای زهراگلی افتخارنسل انسان سنسن ای زهراگلی گنج رحمت بحراحسان سنسن ای زهراگلی گل آدوندی درده درمان ضامن آهورضا مرحباای شاه عالم..... 🌹🌹 ای شرافت کشورینده گل یوزی شمس الهدا ای گل موسی بن جعفرجانوه جانلارفدا آستانونده رضاجان بنده دی شاه وگدا فخرائدردنیایه ایران ضامن آهورضا مرحباای شاه عالم..... 🌼🌼 وئرموسن قیمت رضاجان بوشرفلی تپراقا قبروه ماه صفرده کعبه رشک ایلرآقا زائرون گلمزشماره ای امیرمه لقا ای اولان حج فقیران ضامن آهورضا مرحباای شاه عالم..... 🌸🌸 صحن وایوانون گوزلدی جنت ورضوانیدن قبروه هرآن نظروارحضرت جانانیدن عاجزانه ایستورم من خالق سبحانیدن تااولام جانانه مهمان ضامن آهو رضا مرحباای شاه عالم..... 🌺🌺 قبله گاه جان دی الحق بوحرم اهل دله یوزقویاربوآستانه دوشسه هرکس مشکله یالوارارتاکه مرامی عاقبت گلسون اله مشکلاتی ایلرآسان ضامن آهورضا مرحباای شاه عالم..... .
|⇦•کبوترونه دلِ من... و شور ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام کبوترونه دلِ من، پر میزنه تا به شما دلم میخواد باز بخونم، این دو بیتُ واسه رضا مستی شبِ میلادِ تو ایراد نداره برقِ چشاتو تیشۀ فرهاد نداره هرکه همه حکام جهان را که بگرده دربارِ کسی پنجره فولاد نداره نشسته دلم در حریمِ رضا که سایۀ بالا سریمه رضا خدا نونِ سفرۀ مارو فقط سپرده به دستِ کریمِ رضا اَلسُّلطٰانْ اَبَالْحَسَن... منم تویِ راهِ رضا، آهویِ پَناهِ رضا شاهیِ تو جای خودش، خادمتم شاهِ رضا رنگی بزن امشب به شبِ تیره ام ای ماه تا بلکه مشخص بشود راه زبیراه جارو زده ام با مژه چشمانِ خودم را چشمم شود از یُمنِ قدومِ تو قدمگاه خاکِ پات میشم با عزت میخرم میشینم تو صحنت فرصت میخرم این دفعه قسمت شه کربلا برم واسه حرم مُهر تربت میخرم اَلسُّلطٰانْ اَبَالْحَسَن... سرنوشتمُ تا ابد، خدا گره زد با رضا شوقِ پابوسی با منُ، برات مشهد با رضا او ضامن آهوست که گیسوش کمند است در محضر این شاه، گدا شاه پسند است افتادگی آموز اگر طالبِ فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است آمدم ای شاهم پناهم بده خط امانی به گناهم بده هر چه صله دادی قبوله ولی به ما براتِ کرب و بلا هم بده کربلامون دستِ دخترِ، حضرتِ موسی بن جعفرِ از همون ایونِ آینه اش، کربلا میبره یٰا اَبٰاعَبدِاللهِ الْحُسین... .
خدا وقتی تجلی کرد با انوار پنهانش کشید او پرده از غیب الغیوبش از شبستانش خدا وقتی خودش را دید در آیینه بندانش علی را آفرید و رفت با اسماء تابانش به قربانش به قربانش به قربانش به قربانش علیٌ حُبُهُ جُنَه قسیم النار یعنی او امامُ الاِنس و جِنَه هزاران بار یعنی او وصی مصطفی تکرار در تکرار یعنی او فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او چگونه شرح آنکه تا قیامت نیست پایانش ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را تمام دلخوشی خانۀ موسی ابن‌جعفر را علی یعنی تپش یعنی نفس زهرایِ اطهر را علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را علی یعنی مدینه مکه قربانِ خراسانش دوباره رو به ایوانت امین الله های ما سلام الله های ما نگاه و آه های ما به درهای حرم خورده گره گر راه های ما سر سال است دور تو بگردد ماه های ما خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش پشیمان می‌شود هرکس ننوشد جام سلطانی چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی فدای جذبۀ چشمی که سلطان شد سلیمانش چنان موری که خود را این همه پروانه گم کرده که هر زائر که می بینی دل دیوانه گم کرده چنان مجذوب این جایم که مستی خانه گم کرده کنار آب سقا خانه ات پیمانه گم کرده شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش هنوز عطر تو از شبهای نیشابور می آید هنوز از این ضریحِ نقره باره خوشۀ انگور می آید هنوز از کفشهای زائرانت نور می آید هنوز آن روستایی از مسیر دور می آید دوباره پا برهنه ساده آمد پیش جانانش تو عیدی رو به سوی تو نماز عید می خوانم زیارت نامه را در خانۀ خورشید می خوانم تو را ما با قنوت عشق با امید می خوانم خیال ماست راحت تا که بی تردید می خوانم که پیش از عرض حاجت حاجتم را داده دستانش همیشه دیده‌ام اینجا مریضی که شفایش دید زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید کنار بچه‌ای معلول ، مردی گریه‌هایش دید هنوز اشکش به چشمش که؛پسر را روی پایش دید من و دارالشفایی که نگفته نه به مهمانش بیا اردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ رو سیاهی را قبول از ما کن امشب این نماز اشتباهی را کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را نگاهی نه به من بر مادر و بر دست لرزانش تویی تنها که می فهمی سلام آخری ها را تویی که دوست می داری دعای آذری ها را کنار کفشداری ها مقام پادری ها را به جان مادرت تحویل گیر این مادری ها را فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش شب جمعه حرم بودم کمی در پشت در خواندم نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم شنیدم مادرت رفته که از داغ پسر خواندم دو خط از روضه اکبر کنارت مختصر خواندم چه بد سر نیزه ها کرده پریشانش پریشانش فقط شمشیر می‌آمد فقط تکبیر می‌آمد به بالا نیزه می‌رفت و به پایین تیر می‌آمد به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر می‌آمد خدایا عمه از خیمه اگر که دیر می‌آمد پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش شاعر : .
|⇦•به محضرت چو غبار.. و توسل ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام به محضرت چو غبار اوفتاده می آیم اراده نیست مرا بی اراده می آیم بر آستان تو ای آستین معجزه ریز به روی دست دلم را نهاده می آیم چنان غبار به پیشت ز اشتیاق حضور گهی سواره و گاهی پیاده می آیم کسی چنان که تو دستم گرفته ای نگرفت چو ذره دست به خورشید داده می آیم اگرچه در به رویم میگشایی اما من فقط به خاطر روی گشاده می آیم السلام علیک دلتنگم ای بمیرم که مایۀ ننگم .. رسید محضر امام رضا(ع) حضرت فرمود ریان ابن شبیب میدونی امروز چه روزیه؟ گفت آقا نمیدونم میشه شما بفرمایید ! فرمود ریان ابن شبیب امروز اول محرمِ .. میخوام بگم یا امام رضا، از خواصِ شما نمیدونست اولِ ماهِ محرمِ .. میدونی این مردم از کی منتظرِ مُحرمند .. حسین .. من که در پیچ و خم جادۀ دنیا ماندم دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟! یک نفر نیست به داد منِ تنها برسد؟ در پی «راه بلد» در دل صحرا ماندم حلّ این مشکل امروز به دست فرداست چند سالی است که در حسرت فردا ماندم در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود چه قدَر منتظر یوسف زهرا ماندم؟! من به دنبال تو امّا تو کنارم هستی آه ... من با لب تشنه، لب دریا ماندم چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟! غلط است منِ آلوده در این غیبت کبری ماندم نوکری روسیهم ... جای تعجّب دارد با تمام بدی ام باز هم «آقا» ماندم یا بگویید:«بیا» یا که بگویید: «برو» خسته ام بس که در این «شاید و امّا» ماندم پسر فاطمه! نگذار که ناکام شوم جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم کربلا، پای پیاده، چه قدَر می چسبد من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم شاعر : این همه راه دویدم ز پی دلدارم به امیدی که در این دشت برادر دارم تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم فکر همراهی با شمر دهد آزارم اسب ها پای خود از سینۀ او بردارید من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار شدن بیزارم ک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد با چه از روی زمین جسم تو را بردارم به وداع من و تو خیره بُوَد چشم رباب خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم شاعر: نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روز های قبل که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره پاره های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منورت شناختم شکست عهد کوفه .. این گناه بی شمار را به زخم های بی شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری به چشم های بی قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن .. منم .. سکینه .. دخترت .. شناختی؟ شاعر: نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت پس ما دو تا قربانِ آن خواهر-برادر با نیزه ای تا شاه را از حال بردند یك یك تماماً رو سوی اموال بردند هر آن چه را كه بود در گودال بردند تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر، برادر! شاعر : .
اولین ‌علامت ‌بیماری، بی‌اشتھایی به‌ غذاست..! و اولین‌ علامت ‌بیماری معنوی و نفوذ شیطان، بی‌میلی به‌ عبادتِ..! -مراقب باشیم خلاصه :)
و شور ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام مثه همه عاشقایِ سینه چاک تو، یه عاشقم چه خوبه وقتایی که یا امام رضا، به یاد تو، می‌گذره دقایقم بدم ولی کنار تو خوبم همه میدونن بی تو آشوبم دلم برات تنگه محبوبم .. با تو میرسم به آرامش اینه اون حسی که میخوامش دلخوش شده این عاشق به جوابی از یه سلامش «مولانا حضرت سلطان» به یاد تو روحِ من از غم آزاده چی بهتر از این که دلم کنج گوهرشاده یه نگاه تو اگه بیاد تو زندگیم، برام بسه برا تموم اهل آب و خاک ما، امام رضا، اسم تو مقدسه لطفت باز میده تسکینم حرم توعه خواب شیرینم لحظۀ مرگم تو رو می‌بینم پیش تو دلم گرفتاره حرف دلداده و دلداره دیگه چی میخواد اون که توی این عالم تو رو داره «مولانا حضرت سلطان» فقط خودت می‌دونی خسته حالیمُ فقط خودت می‌بینی این دستای خالیمُ بخدا که نیس تو مهربونی هیچ کسی، شبیه تو نبوده لذتی تو این دنیا برام شیرین تر از بوسه بر ضریح تو خورشید تو‌ صحن تو فانوسه بخدا که رافت تو محسوسه رو لب‌هام هوای پابوسه دست تو زندگیمو دادم قول تو نمیره از یادم گفتی که سه جا هستش میرسی اونجا تو به دادم من انقدر اعجاز از سوی تو دیدم شما رو به جان جوادت که قسم میدم «مولانا حضرت سلطان »
|⇦•کبوترم تو دامت.. و شور ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام عشق می کنم، کبوترم تو دامت عشـق می کنم، با چوب پر خُدامت کجا داره سحرای صحنتُ خدا بخواد می بینم بازم تو رو تو به کسی ندیدم بگی برو، یا امام رضا .. قصۀ من و چشمات یه کتاب معجزه‌ست آقا که نوشته تو هر صفحه‌ش فدای سلالۀ زهرا عـشق می کنم، با صحن گوهرشادت عشـق می کنم، با پنجره فولادت گدای تو منم از همون قدیم منو ببر به روزایِ بچگیم تو رو می‌خوام تب و تاب زندگیم، یا امام رضا .. با کبوترای تو آقا خیلی ساله مانوسم تو رو که ندیدمت هیچ وقت عوضش ضریحو می بوسم عـشق می کنم، تو لحظۀ دیدارت عـشق می کنم، کنار این زوّارت دیگه نذار که ازت جدا بشم صدا بزن منو تا رها بشم کبوتری واسه کربلا بشم، یا امام رضا .. عاشق اباالفضلم سر سفرۀ اباالفضلم مادرم بهم گفته آقا گره خوردۀ اباالفضلم عـشق می کنم، با صحن گوهرشادت عشـق می کنم، با پنجره فولادت عرش خدا چراغونه بازم دلم غزل خونه امشب نعمت فراوونه فراوونه جان جانان روح‌وریحان دین‌وایمان السلطان روح‌قرآن خوب خوبان شاه ایران السلطان .