eitaa logo
ذاکرین آل الله
295 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
... و توسل به حضرت سیدالشهداء علیه السلام ویژۀ شب جمعه کار خـودم رو من فقط زیاد کردم به هرکسی که جز تو اعتماد کردم منی که عمری پای روضه های تو به محضرت عرضه‌ی اعتـقاد کردم پس چی شد اعتماد من به نام تو ای آقا اینقدر عوض شده چرا غلام تو ای آقا شفا میداد یه‌روز به‌اعتقادِمن یادم‌هست ته استکان چای پیرغلامِ تو ای آقا من عوض شـدم روضه همــون روضست من عوض شــدم آقا همــون آقــاست کم توفیقم چایی همون چایِ من عوض شدم تربـت تو اعـلاست یا اباعبداللّٰـه… به روی مهربونیـات حساب کردم هردفعه‌هرکسی رومن جواب‌کردم یه پل بزن برای من بیام پیشت پُـلای پشت سرمو خراب کردم از دل من یه پل بزن تا کربلات ای آقا ببر یه بار اسم منو وقت دعات ای آقا اگه دلم سنگ کف صحن حرم جامیشه بزار دلم رو زیر پای زائرات ای آقا خیلی بد کردم دلت برام خون شد خیلی بد کردم تو غصه می‌خوردی خیلی بد کردم خودم خبر دارم خیلی بد کردم به روم نیـاوردی یا اباعبداللّٰـه… تا خطری رو دور آبروم دیدم آغوش باز تورو روبروم دیدم با اینکه کربلا نمی‌بریم هرشب کرببلا رو توی آرزوم دیدم داره دیگه این دوری ماجرا میشه ای آقا زندگیــ‌مون حسرت کربلا مـیشه ای آقا وقتــی درای حــرم و باز کنند مـی‌بینم این آغوش توئه که داره وا میشه ای آقا ادبم کن باز تو سر به راهم کن ادبم کـن باز ولی نه این‌جوری ادبم کن باز با کربلا رفتــن ادبم کـن باز فقط نه با دوری یا اباعبداللّٰـه… ↫
امام باقر علیه‌السلام: «هر محبتی، غیر از عشق ورزیدن بر حضرت اباعبدالله الحسین وَهم و بیهوده و باطل است ..» سر البکاء ص ۳۵
•|⇦ و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به خدا همۀ این خانواده آرزوشون بود اون لحظۀ آخر مثل جد غریبشون حسین جان بدن .. امام باقر ، یادگار کربلاست .. مناظرِ کربلا مگه یادش میره؟ آقایی که تو واقعه کربلا چهار ، پنج سال بیشتر نداره اون روزا رو مگه یادش میره؟ همیشه تا آخر عمر تعریف میکرد برا همه .. جمع میکرد مردمُ میگفت برا جد غریبش حسین گریه می کردند .. با بابای مظلوم و غریبش روضه می گرفتن برا حسین .. اجازه بدید روضه‌م رو اینطور بگم، شما تا یه واقعه ای تو ذهنت باشه، وقتِ درد و غم و اندوه لحظاتش رو یاد می کنی و اشک میریزی ، دلت میسوزه .. نمی دونم امام باقر و امام سجاد از کجا می گفتن برا همدیگه و گریه می کردند .. نمی دونم کدوم لحظات رو به یاد می آوردند و اشک می ریختن؟ .. اگه از من رو سیاه بپرسن اونی که از حرف خودشون یاد گرفتیم اینه :.. امام سجاد شروع میکرد روضه خواندن عزیز دلم .. خیلی سختی ما کشیدیم، کربلا خیلی مناظر رو ما دیدیم اما هیچ جا شام نمی شد .. مگه مناظر شام یادمون میره؟ آره بابا منم یادم نمی ره.. با رقیه ما رو دنبال ناقه ها می دوندن .. پاهامون آبله زده بود .. لبها خشکیده بود.. یادم نمیره بابا، وقتی ما رو وارد محله یهودیا کردن .. از بالای پشت بام همه بر سر و صورت ما سنگ می زدن .. ناسزا می گفتن .. دل عمه ام زینب رو خون می کردن .. ای حسین .. لحظاتِ آخرم، فرزندش امام صادق رو صدا زد .. صادقم من دارم میرم.. دیگه ساعات آخرِ .. من از دنیا رفتم مردم مدینه رو جمع کن .. منُ در سه کفن بپیچانید .. بدنم رو تشییع کنین .. اما یادم نمیره جد غریبم حسین .. براش بوریا آوردن .. کفن نبود، عجب تشییع جنازه ای کردن .. سرش رو روی نیزه چهل منزل .. حسین .
یا باقرالعلوم مددی .. . امشب سلامم می رسد خاکِ بقیعِ تو تا از تو گیرد روضه و اشکِ محرم را..!
بگو که برام گریه کنن گریه کُنا تا ده سال تویِ مِنا گریه کنن برای من با روضه‌ های کربلا گریه کنن .. آخه یه عمرِ یادِ غمش، دلُ سوزونده گریه کنن .. برا شهیدی که بدنش، رو خاکا مونده شهیدی که شد چشمایِ آسمون غرقِ اشکِ عزاش عمریه روضه خوندم براش قّتِلَ الحّسین بِسَیفِ و ثَنان وَالحَجرِ و العَصاء مَظلومُ عطشانُ بِکَربلا ـــــــــــــــ حالا که نمونده رمقی تویِ پاهام از اثر زهر هشام یادم میاد مصیبتِ اسیری کوفه و شام آبله بود به رویِ پاها لاله می ریخت به روی خاکا روضه می شد دوباره برپا هرکی می گفت: کجایی بابا می رسید به گوش از رویِ نیزه ها آیه آیه صداش عمریه روضه خوندم براش قُتِل الحُسَین بِسَیفِ وَ ثَنان وَالحَجرِ وَ العَصا مَظلومُ عطشانُ بِکربَلا ـــــــــــــــ یادمه هنوز داغِ جدَّم حسین غمهایِ کربلاش عمریه روضه خوندم براش شهیدی که شد چشمای آسمون غرقِ اشک عزاش عمریه روضه خوندم براش می رسید به گوش از رویِ نیزه ها آیه آیه صداش عمریه روضه خوندم براش قُتِل الحُسَین بِسَیفِ و ثَنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا مَظلومُ عطشانُ بِکَربلا..
امام باقر علیه‌السلام: کسی که در حال انتظارِ امام زمان(عج) مرده باشد، زیان نکرده اگرچه در میان خیمه با لشگرِ حضرت نمرده باشد «منتخب الاثر صفحه ٤٩٨»
و توسل به حضرت امام محمدباقر علیه السلام تو یک سره در چشم لشگر بودی و من نه *رقیه جانم، عمه جانم عمه جانم * تو یک سره در چشم لشگر بودی و من نه چون صاحب خال و زیور بودی و من نه فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد هرچند صورت مثل مادر بودی و من نه *محرم نزدیکِ .. هنوز گریه هامون محرمی نشده .. رقیه جان :* ما هر دو از بازار شامی ها گذر کردیم با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه در معرض چشم حرامی بوده ایم اما آن لحظه تو محتاجِ معجر بودی و من نه حسین .... حاجت گرفتی‌در خرابه‌من دلم می‌سوخت آن شب تو در آغوش یک سر بودیُ من نه اما دو تایی مثل گل از ساقه افتادیم ما دست در دستان هم از ناقه افتادیم یه سلام بدیم به اربابمون .. شاید محرم زنده نمونیم : الَسلامُ علیکَ یا اَبا عَبدالله وَ علیَ اَلارواحَ الَتی حَلَّت بِفِنائک عَیلکَ مِنّی سَلامُ اللهِ عَلیک ابدا ما بقیتُ وَ بَقی الیلُ وَ النهار وَ لا جَعَلهُ اللهُ الاخِرَ العَهدِ مِنّی لِزیارَتِکُم اَلسلامُ عَلیَ الُحَسین و عَلی علّیِ بنِ الحُسین و عَلی اولادِ الحُسین و عَلی اصحابِ الحُسین
.. و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ» اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا راندن درماندگان اصلاً نمی آید به تو جز عطا ای آسمان، اصلاً نمی آید به تو دلشکسته آمدم سویت پناه آورده ام *ملجاء ما اینجاست .. پناهگاه ما اینجاست ..* دلشکسته آمدم سویت پناه آورده ام دل شکستن بی گمان اصلاً نمی آید به تو من سرم‌خورده به سنگُ ناتوان برگشته ام قهر با این ناتوان اصلاً نمی آید به تو حقِ من این است رسوایم کنی بااین وجود حضرت صاحب زمان،اصلاً نمی آید به تو ما عزاداران زهراییم پس با این حساب بستن در رویِ ما اصلاً نمی آید به تو مرا با یک نظر اهل نظر کن مرا تا زنده ام اهل سحر کن اگر هرجا که من هستم نیایی بیا من میروم زین جا گذر کن اگر رد میشوی از این محله نگاهی بر گدای بی وفا کن پس از آنکه گذشتی از گناهم نصیبم یک سفر کرببلا کن .. نگرانم نکند من به محرم نرسم .. هرکی مثه من نگرانه گریه کنه .. شاید دیگه بهمون اجازه ندن بگیم حسین .. تا زنده ای بگو حسین .. روی در خون سرانگشت مرا می بینی خانه ات را کسی اندازه‌ی من درنزده گر به زهرا برسد نامه‌ی ما نیست غمی هرکسی بچه‌ی بد را زده مادر نزده .. *بیا لطفی کن من محرم امسال باشم مادر .. اینقدر ارزش داره این جایی که نشستی و گریه میکنی تو کامل الزبارات امام صادق می فرماید به یکی از یارانشون فرمودند کجا بودی این چند روزه؟ گفت آقاجان تو خونم مجلس حسین داشتم .. آقا فرمودند خبر داشتیم مگه ندیدی ما رو اونجا؟! عرضه داشت شمام اونجا بودید؟ فرموده باشند ما دم در ایستاده بودیم، آقاجان چرا دم در؟! جایِ شما صدر جلسه ست .. شماصاحب عزایید .. باید بالای مجلس بنشینید .. (میدونی آقامون چی فرمودند؟!) فرموده باشند مجلسی که مادر ما فاطمه میاد زشته ما دم در نباشیم به مادرمون خوش آمدی نگیم .. حالا در محضرش داری گریه میکنی .. در دو روز زندگیم غربت فراوان دیده ام بارها از پیکرِ خود رفتن جان دیده ام اگه با یه بچه‌ی کوچک صحنه ی بدی رو ببینی راهتُ عوض میکنی میگی تو روحیش اثر نزاره .. اما این آقایی که امشب اومدیم براش گریه کنیم تو کربلا ۴، ۵ سال بیشتر نداشته .. یه چیزایی با چشمای خودش دیده .. میخوام بگم هرچی ام دیده باشه تحمل پسر بیشتر از دخترِ .. اگه این آقا تو کربلا پنج سال بیشتر نداشته، تونسته تحمل کنه .. قربونه اون سه ساله ای برم که .. سر بریده‌ی باباشُ براش آوردن .. ای حسین .. گفت همه‌ی ما رو با همدیگه با یه سلسله ای بستن، جلوتر امام سجادِ .. ته این سلسله عمه‌ی مازینبه .. ما بینِ این سلسله .. آقا رو جلو میزدن تند حرکت کنه .. اگه تند حرکت میکرد مارو زمین می افتادیم .. اگه آروم حرکت میکرد میزدن بچه ها رو میگفتن تندتر حرکت کنید .. اما میگه یه جایی رسیدیم هرچی امام سجاد این طنابُ میکشه این سلسله و قافله حرکت نمیکنه .. (چی شده؟ .. میدونی کجاست؟) وقتی به مجلس یزید رسیدن عمه‌ی سادات دوتا دستُ حلقه‌ی در کرد هی صدا میزنه من واردِ این مجلس نمیشم .. دختر علی کجا مجلس حرام کجا .. میدونید چکار کردن؟ تازیانه هارو کشیدن .. اینقد به بازوی عمه‌ی ما زدند .. اینجا یه جا بود به بازوی عمه‌ی سادات تازیانه زدن .. یه جا هم من یه خانوم دیگه سراغ دارم .. کمربندِ علی رو گرفته نمیزارم جایی ببریدش .. حسین .. ان شالله رزقِ محرم امسالمون امضا بشه .. یه جوری ناله بزن مادر خوشحال بشه .. اصلاً مادر که روضه میخونه یه جور دیگه‌س .. حسینم ای بی سر حسین عریان پیکر تو را تشنه کشتند، بمیرم ای مادر .. دوید و دویدم برید و بریدم سرت را سر نیزه دیدم ↫