خدایا نفس خویش را در هر لحظه رمی جمرات می کنم
تا آنچه جز تو در من تجسم شود ، محکوم به نابودی باشد
خداوندا حجّ درونی ام را به قربانی کردن نفس پایان ده
تا اسماعیل وجودم را که در من به ودیعه نهاده ای با همان معصومیت کودکانه به دیدار تو آورم
خدایا قَسَمَتمیدهم هر لحظه کمکم کنی تا نَفسَم را به قربانگاه درگاهت عرضه کنم ...
قربانی شدن ، و نلرزیدن و نلغزیدن را به من عنایت فرما
.
tavashih_eyde_ghorban_295240.mp3
8.95M
۩ تواشیح
۩ عید بندگی عید قربان
۩ عیدتون مبادک
۩ گــروه نجـــم الثـاقب
┄𑁍┄┄┄┄┄┄┄┄
https://eitaa.com/Arbabhosyn
استوری ویژه عید سعید قربان
عید سعید قربان ، نماد بزرگترین جشن رهایی انسان
از وسوسه های ابلیس است
عید قربان بالاترین نقطه ای است، که اوج مقام بشر تعیین می شود، و تا ابد هم، درجهی ایمان با همان نقطه سنجیده می گردد ...
عالی ترین شور در یک انسان ایمان است
و حج بلندایبیکران ایمان انسان به خالق یکتا ...
و اهدای قربانی به آستان او ،
محو کاملخودمَداری و خودخواهی وصحنه تلاشمَداری کمال و عدالت جویی است ،
که در عید قربان تجلی یافته است.
عید قربان عید عبادت و بندگی
و عید اطاعت از خداوند مبارک باد.
https://eitaa.com/Arbabhosyn
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
به هرکه مینگرم در لباس احرامش
دلش به جانب کعبهست، رو به سوی خداست
یکی به جانب مسلخ برای قربانی
یکی روانه به دنبال یوسف زهراست
یکی بهشت خدا را به چشم خود دیده
یکی به یاد جهنم ز تابش گرماست
یکی به خیمه ندای الهی العفوش...
یکی دو دیدهاش از اشک شوق چون دریاست
یکی به امر خداوند سر تراشیده
یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست
سلام باد بر آن مُحرم خداجویی
که روح بندگی از اشک دیدهاش پیداست
سلام باد بر آن کاروان صحراگرد
که لحظهلحظه به دنبال سیدالشهداست
سلام باد به عباس و اکبر و قاسم
که حج واجبشان در زمین کربوبلاست
سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم
که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست
سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل
که سر به دست پدر داد و خویش را آراست
وجود او همه تسلیم محض پا تا سر
که دست شست ز جان و سر و، خدا را خواست
کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد
فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست
به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم!
خدات گفته نبر! گر برم خطاست خطاست
«خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی»
هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست
چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی
تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست
مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل
که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست
درست اگر نگری در وجود این فرزند
جمال نفس رسول خدا، علی پیداست
گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا
که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست...
بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین
که پیکرش به زمین، سر به نیزۀ اعداست
ذبیح ماست حسینی که جلوهگاه رخش
تنور و نیزه و دیر و درخت و تشت طلاست
ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر
تمام وسعت ملک خداش بزم عزاست
سلام خالق وخلقت به خون پاک حسین
که زخم نیزه و خنجر به پیکرش زیباست...
گلوی تشنه، سرش را ز تن جدا کردند
که بهر داغ لبش چشم عالمی دریاست
به جز ز اشک غمش دل کجا شود آرام
به غیر تربت پاکش کدام خاک، شفاست؟
به یاد دست علمدارش آهِ ماست علم
برای آن لب خشکیده چشم ما سقاست
به غیر وجه خدا «کُلُّ مَن عَلیها فان»
یقین کنید همانا حسین، وجه خداست
به یاد خون گلوی حسین تا صف حشر
سرشک «میثم» اگر خون شود همیشه رواست
عید قربان
عید قربان
دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین
چشمههای نور و شور آن بیابان را ببین
گوسفند نفس را با تیغ تقوی سر ببر
پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین
سفرۀ مهمانی خاص خدا گردیده باز
لالۀ لبخند و اشک شوق مهمان را ببین
دیو نفس از پا درافکن، سنگ بر شیطان بزن
هم شکست نفس را، هم مرگ شیطان را ببین
تیغ در دست خلیل و بند در دست ذبیح
حنجر تسلیم بنگر، تیغ بران را ببین
کارد تیز و دست محکم، حلق نازکتر ز گل
پای تا سر چشم شو، اخلاص و ایمان را ببین
خاک گل انداخته از اشک چشم حاجیان
در دل تفتیدۀ صحرا، گلستان را ببین
گریه و اشک و دعا و توبه و تهلیل را
رحمت و لطف و عطا و عفو و غفران را ببین
آتش گرما گلستان گشته چون باغ خلیل
در دل صحرا صفای باغ رضوان را ببین
روی حق هرگز نگنجد در نگاه چشم سر
چشمِ دل بگشا جمال حی سبحان را ببین
خیمۀ حجاج را با پای جان یک یک بگرد
آتش دل، سوز سینه، چشم گریان را ببین
دل تهی از غیر کن تا بنگری دلدار را
سر بزن در خیمهها شاید ببینی یار را
سینه مشعر، دل حرم، میدان دید ما مِناست
گر ببندی لب ز حرف غیر، هر حرفت دعاست
غم مخور گر گم شدی یا خیمه را گم کردهای
سیر کن تا بنگری گمگشتۀ زهرا کجاست
لحظهای آرام منشین هر که را دیدی بپرس
یار سوی مکه رفته، یا به صحرای مناست؟
حیف یاران در منی رفتم ندیدم روی او
عیب از آن رخسار زیبا نیست، عیب از چشم ماست
حاجیان جمعند دور هم به صحرای منا
حاجی ما در بیابان در مسیر کربلاست
حاجیان کردند دل را خوش به ذبح گوسفند
حاجی ما ذبح طفلش پیش پیکان بلاست
حاجیان سر میتراشند از پی تقصیرشان
حاجی ما هم چهل منزل سرش برنیزههاست
حاجیان دست دعاشان بر سما گردد بلند
حاجی ما از بدن دست علمدارش جداست
حاجیان را هست یک قربانی آن هم گوسفند
حاجی ما هم ذبیحش جمله تقدیم خداست
حاجیان را از هجوم زائرین بر تن فشار
حاجی ما سینهاش از سم اسبان توتیاست
خوش بود «میثم» همیشه سوگواری بر حسین
حاجی آن باشد که اشکش هست جاری برحسین
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
در مکتب ولایت
در محضر امام خامنهای:
#عید_قربان، یک نماد است برای مؤمنانی که میخواهند راه حقیقت را، راه تعالی را، راه عروج به مدارج عالیه را طی کنند.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
علی_فانی_هر_شیعهای_ز_نور_رخ_حیدر_است_و_بس_ (1).mp3
8.74M
📝 هر شیعهای ز نور رخ حیدر است و بس...
https://eitaa.com/Arbabhosyn
حضرت ابراهیم علیهالسلام عاشقی است که زنجیرهای تعلق را ، از پای روح بلندش باز کرد ،
و بذر تردید را از خاک دل برچید...
صبورانه، از دل ، رشته مهر پدری را گسست و دشنه ای تیز ، در دستش، مهیای قربانی اسماعیل شد
بازگرداندن امانتی که ، روزگاری نه چندان دور به وی عطا شد
قربان، عید ابراهیم خلیل الله است و ابراهیمی شدن، دل از بند تعلقات بریدن و به دوست ملحق شدن ...
.