eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي... (مائده/۳) علی، مولای هرکس است که پیامبر مولای او است... پس هرکس که (ع) را برای خودش نداند، از هم خارج شده است «مبلغ غدیر باشیم ..» .
آخرین حج است و در گرمای طاقت‌سوز عالم‌سوز در قلب کویری سخت پای برکه‌ای خوشبخت اینگونه او فرمود: هرکس پیش رو رفته است برگردد و هرکس پشت سر مانده است می‌مانیم تا آید و‌ در پیش نگاه دوستدارانش محمد (ص) از شتر پایین که آمد تا سه روز اُتراق کرد حرف رفتن گفت و بازی با دل عشاق کرد آخرین حج است، اما اولین عید من است بعد از این شکر خدا تکلیف عالم روشن است. این روایت از تمامی بزرگان آمده  مستند، واژه به واژه ست و فراوان آمده  عالمانِ اهل سنت با تواتر گفته‌اند با تجاهل یا که حتی با تفاخر گفته‌اند  فخر رازی اسقلانی ابن ماجه بن کثیر ابن عبدُالبِّر بخاری مسلم و ابن حریر ابن جوزی ابن شاهین و زهبی شافعی تَرمزی و ابن حنبل جَزَری و نافعی آنقدر نام است آید می‌شود خود یک کتاب گفته‌اند از خطبه پیغمبر ختمی مآب رفت بر روی جهاز و گفت با اهل حجاز  گفت با اهل حقیقت گفت با اهل مجاز  بعد حمد و بعد تسبیح خدایش دم گرفت دست حق را بین مشتش دست حق محکم گرفت گفت: حق فرمود بعد از من تمام دین علیست این علی و این علی و این علی و این علیست آی مردم با پیمبر با خدا بیعت کنید یک به یک با دست من با مرتضی بیعت کنید دست او را برد بالا دست را بالا کشید پیش آن سیل تماشا دست را بالا کشید  آنقدر بالا که حضرت با خدایش دست داد پیش از هرکس خدا با مرتضایش دست داد اَشهدُ اَنَّ امیرالمومنین تنها علی اَشهدُ اَن لا امیرالمومنین الّا علی کربلا هم آخرین حج بود و تنها مانده بود حاجیان در خاک و خون بودند، اما مانده بود یک نفر جا مانده بود تشنگی بود و خجل از طفل بابا مانده بود روی دست خود علی را برد بالا برد بالا  آه بابا آه بابا آخرین بار است دستِ غم به زانو می‌زند اولین بار است، اما حرف مُنّوا می‌زند اولین بار است مردی اینچنین رو می‌زند شاعر : رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند ..
خدا یک علی(ع) داشت الحمدلله آن هم امام ما شد .. آیت الله کوهستانی(ره) «مبلغ غدیر باشیم ..» .
|⇦•به علی دل بستم.. و شور زیبا و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام به علی دل بستم، عشق‌و فهمیدم من بهشت‌و تو دُرّ نجف دیدم نجف اشرف رویای شیرینم بی‌وضو ایوونش رو نمی‌بینم روزی همه از، حلقه‌ی کرمش زندگی می‌کنم توو ملکوت حرمش نوش جون دلم، هر چی دوس دارمش روزیمون بود اباالفضلی بشیم پا علمش نفسم یا علی علی، می‌میرم با علی می‌خونم توو خونه‌ی حضرت زهرا علی علی «علی مولا علی علی، علی مولا علی علی مولا، علی مولا، علی مولا، علی» یا امین الله یا ساقی کوثر وصی المولا الکونینی یا حیدر مرحب افتاده رو خاک و تب کرده اسدالله الغالب غضب کرده چشم نافذ تو، قتال العرب به مبارزه هر چی یل‌ه مولا بطلب حمله می‌کنی و، میره دشمن عقب از زمان جلو تر می‌زنی تو یا للعجب! قمر شب علی علی بعدِ یا رب علی علی صدوده دفعه تو خطبش میگه زینب علی علی «علی مولا علی علی، علی مولا علی علی مولا، علی مولا، علی مولا، علی» دست تو هم‌رزم چشم گیراته چشم تو می‌جنگه لشگری ماته ابروی تو تیغ دو سره مولا کار جنگ و کرده یه سره مولا کی می‌تونه دره، خیبرو بکنه؟ نفسی که تو میدون می‌زنی صف شکنه صبح روز جمل، نوبت حسنه که ابالحسنی تو دل میدون بزنه یل قهار علی علی شیر کرار علی علی زور بازوی ابالفضل علمدار علی علی «علی مولا علی علی، علی مولا علی علی مولا، علی مولا، علی مولا، علی» .
. ای مردم ؛ در راه راست از کمی روندگان نهراسید زیرا اکثریت مردم بر گرد سفره‌ای جمع شده‌اند که سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است .. [برشی از کلام مولا] .
|⇦•علی کیست؟! .. و شور ویژۀ امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و روز پدر علی کیست؟! علی قُرَة العین است امیر عالمین است و نور ثقلین است و هم فاتح خندق جمل و بدرُ حنین است علی نور دو عین است اَبَاالساقی این مِیکده‌ی عشق حسین است بنازم یَد خیبر شکنش را‌، حسین و حسنش را و زنیب گل زهرا صفت یاسمنش را کنم هر نفس آویز به گوشم سخنش را به کوثر ندهم قطره‌ی آب دهنش را علی کیست؟! همانی که پیمبر زده مُهر مسلمان شدنش را به عالم ندهم یک سرِ تار کفنش را علی کیست؟! علی علم یقین است علی حبل متین‌است علی نور مبین است علی لنگر عرش‌استُ زمان‌استُ زمین است امیر مُلک دین است علی سید کل مسلمین است یگانه سرور مطلبین است بدانید فقط شاه نجف علی امیر مؤمنین است علی کیست؟! علی کل صلاة است قعود است و قیام است رکوع است وسجود است و سلام است علی حج و زکات است، علی باب نجات است علی سرور کل کائنات است علی حک به تمام ممکنات است علی حی و ممات است علی معنیِ کل صلوات است علی زینت بعد صلوات است علی در رگ و در خون و بدن روح تمام شیعیان معنی نبض است علی شیر خدا شاه نجف یک تنه زهرایی محض است علی کیست ؟! علی هو اسدالله علیً اُذُن الله ، علیً ولی الله علی هستِ خداوند، علی دست خداوند علی ساقی و خود مست خداوند علی مخلص و پابست خداوند علی لب به ثنای تو گشودم تویی بود و نبودم تویی ذکر قیامم و قعودم تویی ذکر رکوعم و سجودم و یادت نرود اینکه هواخواه تو بودم مسلمان غدیرم و گدای حسنم دلبری‌ام من بدانید همه اهل جهان حیدری ام من .. حیدر حیدر حیدر....‌ .
صَلِّ عَلَی عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ السَّلاَمُ عَلَى صَاحِبِ الشَّفَاعَةِ فِي يَوْمِ الْوَرَى السَّلاَمُ عَلَى الْمَخْصُوصِ بِذِي الْفَقَارِ السَّلاَمُ عَلَى مَنْ عَجِبَ مِنْ حَمَلاَتِهِ فِي الْحُرُوبِ مَلاَئِكَةُ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ السَّلاَمُ عَلَى النَّبَإِ الْعَظِيمِ‏ السَّلاَمُ عَلَى صِرَاطِ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمِ‏ السَّلاَمُ عَلَى مَنْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ (1) *بخشی از زیارت مطلقه* بیان لطیف و زبان دلفریب و قالب لب خوش کرشمه نازک و عشوه غریب و لطف و غضب خوش حدیث زلف دراز تو کوته است از این رو که گفته‌ایم به هم اول معاشقه شب‌خوش بسی معاینه کردیم ای حقیقتِ صحت علیلِ کوی تو را وقت می‌شود به مطب خوش شعف به قافیه جفت است با نجف که بگوید درآ به رقص و نگه‌دار شرط و وضع ادب خوش گدای بزم تو نازد به خلد زآن که مدام است جلیس نازک و می دیرسال و حال طرب خوش بهای کشته دوبار است گر به ماه حرام است هلاک دوست شدن زین بود به ماه رجب خوش ببین ز برج اسد وضع کشتگان ضعیفت دلیل دلکش و قاتل شریف و حکم و سبب خوش ز مضجع تو بلند است آستانه انگور چرا نباشد از این اعتبار دور عنب خوش شبی ز برج اسد بر گدای خویش نظر کن سگی‌است ناخوش و دارد گمان خویش به رب خوش به یاد لعل لبت کز شکر خراج گرفته است به هیج جا نشود چون عراق حال رطب خوش حدیث عشق تو با ناکسان چگونه شود جفت رسید وصل خوش آن را که داشت اصل و نسب خوش ـــــــــــــــــ به جمعیت کفایت کرد امیرالمومنین ما را پریشانی وداعی کرد زین بحرِ یقین ما را به ذلت بر زمینش سر نهادیم و ثنا گفتیم به روز حشر با عزَت برون آرد زمین ما را غبارِ قبر او با آستین برگیر تا آن بت کشد بر آستانش در جزا از آستین ما را تمنا از علی هم صحبتی با اوست خود ورنه شفاعت می کند پیش از علی ، ام البنین ما را ز اعماق قرون از بین جمعیت تو را دیدیم تو هم ای ناز مطلق از همان بالا ببین ما را شاعر: سرم کوبیدۀ سنگی است کز هر رگ‌رگ کانش به کوی شوق دعوت‌نامه دارد هر پشیمانش خیال جلوه‌اش از خواب مخمل برده راحت را به چشم باز می‌خوابند مشتاقان حیرانش کمال محض را با چشم خود ما در نجف دیدیم سجود ناقصی دارند مردان ظل ایوانش به تکوینی که من از آن جمال کل خبر دارم به یوسف می‌دهد تعلیمِ زیبایی غلامانش به شهر شیر یزدان نیست راهی بی‌حضور وحی چراغ از چشم جبرائیل دارد هر خیابانش مگر بر مرکب جهل آیم این دربار کامل را خرد در راه تو لنگ است و افتاده‌ست پالانش چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم که یک هفته جلوتر می‌روم از خود به قربانش بگو عقل پیاده از تعجب رو بگرداند شهیدان را به محشر گر سوار آرد شتربانش مرا شانی که مخفی مانده است از انبیا، این است نمی‌دانم که در جنت کدامین است دربانش به دربار تعالی جز تعالی نیست ستاری همان ذاتی که دارد هست در عالم نگهبانش به صبح از آستین صد کلیم‌الله می‌ریزد چراغ طور بیرون می‌زند شب از گریبانش مساحت را در این جا ساحتی از جنس اعجاز است به عرض و طول، جنت جا شود در چشم گلدانش تهی هرگز نکرد از کسوت خود ذوالفقارش را خود از «انی مع الله» جامه دارد تیغ عریانش به تدبیری که اعلان سلونی پله‌ای از اوست ندیدم مشکلی را که نباشد سخت آسانش به یاد شیر یزدان با وضو بنشین که مصحف اوست چونان ختم رسالت شان مکتوب است قرآنش کرامت کرد و ما را کُشت از لطف، ای فدای او سخاوت کرد و خون‌ها را هدر کرد، ای به قربانش خلایق از علی جز نام او چیزی نمی‌بینند که ذاتش کرده بین «عین» و «لام» و «یاء» پنهانش اگر از کفر می‌پرسی؛ غلام سلم آن شاه است اگر از سلم، کفری هست مطلق تحت فرمانش کدامین سفره لاف میزبانی می‌زند اینجا؟ که حتی شخص حیدر، مرتضی بوده‌ست مهمانش چو زایشگاه او را سجده می‌آرند اهل دین چه جای عیب اگر بر مرقدش خوانند یزدانش؟! به دربارش رسیدی غیر مدح او مخوان چیزی که من از زیرکی‌ها زیره‌ها بردم به کرمانش نشد هرگز به دنیا نرم آن مولا دل قرصش به رو روغن رو نداد آخر لب خشکیدۀ نانش به تالارش رسیدن بی‌رکوع محض ممکن نیست ز غیرت سقف کوته بسته آن شه روی دالانش کجا تمهید بودن می‌کنی ای دل کنار او که سامان هم ز هم پاشیده از هر حیث سامانش علی اسم و مسمی نیست «معنی»، معنیِ محض است چه می‌کوشی کنی در لفظ بی‌مقدار عنوانش؟ ـــــــــــــــــ گر شود کافۀ مردم به حساب آلوده قهوۀ چشم تو فالی ست به خواب آلوده زودتر می شکند توبۀ خشک از آن روی
سر سجاده کنم لب به شراب آلوده زیر سنگ است به عشق تو علی جان دستم تا عقیق یمنی شد به رکاب آلوده دامن عصمتم از گَرد عبادت پاک است نشود بندۀ حیدر به ثواب آلوده نام ما را بنویسید به ایوان نجف نشد از نام سگ کهف، کتاب آلوده زآشنایان چه توقع ز غریبان چه ملال در محیطی که نشد بحر به آب آلوده معنی از خیر گذشتن به درش بگذر باز حیف از آن لب که بگردد به عتاب آلوده شاعر : محمد سهرابی 1)زیارت مطلقه هفتم امام علی (ع)_سيد بن طاوس_ مصباح الزائر
. می‌ خواست بگوید: که‌ برای به‌ دنیا آوردن (ع)،زمینِ‌ دیگری لیاقت ندارد و امّا یک یاروی دیگری هم بود که محل‌ِصدورش اصلاً معلوم نیست! .
ویژۀ امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام منی که از تولدم تو کشوری بزرگ شدم که از سر مأذنه هاش اسم علی و بچه هاش پیچیده سمت هر طرف دل میره، ایوون نجف میخوام که نوکرش باشم غلام قنبرش باشم با علی، با علی، با علی، تا آخرش باشم علیُ حُبُهُ جُنَّه، قسیم النار والجَنّه وصیُ المصطفی حقا، امام الانسِ و الجِنَّه علی مولا، علی مولا .. " کأسُ الولاءِ رَشَفْتَهُ و أنا صَبي و رَضَعْتَهُ مِن طیب أمي و أبي (۱) و نَمیٰ بِأعضائي و کلُ مَفاصلي حَتَی أرتَوی قلبي بأعذَبِ مَشْرَبي (۲) روحي ومُهجَتي بِفداكَ یاعلي ماقیمةُ الحَياة لو لاكَ یاعلي (۳) للهِ حَمداً، دائِماً، مُتَواصِلاً فَهُوا الذي جَعلَ التَشَّيُعَ مَذهَبي (٤) نَسَبي شَريفٌ بِأنتِسابي لحَيدرٍ و بهِ تشرّفَ في البَريَّـةِ مَنسبي (٥) الله من عُلاه سَمّاكَ ياعلي ماقيمةُ الحَياة لو لاكَ ياعلي (٦) إنّي تَمَسَّكتُ بِحَبلِ وَلائهِ فَهُوا النجاة لِكُلِ شَخصٍ مُذنِبي (۷) إنَّ الصلاة عَلَى الوَصيِّ فَريضَةٌ مَفروضةٌ مِثلَ الصلاةِ عَلَى النَبي (۸) يا شافعاً لِمن، والاكَ ياعلي ماقيمةُ الحَياة، لو لاكَ ياعلي (۹) ۱- شاعر: معنی اشعار عربی: از جام ولایت نوشیدم، آن‌زمان که کودک بودم از پاکی پدر و مادرم، گـوارا نوشـیدم (۱) و اعضائم و مفاصلم با آن (ولایت) رشد کرد تا اینکه مانند شراب گوارا در رگ هاییم به حرکت درامد (۲) روحم و قلبم به فدای تو، یا علی زندگی چه ارزشی داشت اگه نبودی؟ یا علی (۳) حمد دائم و پیوسته، مخصوص خداست هملن خدایی که تشیع را مذهب من قرار داد (٤) نَسَب من بخاطر حضرت امیر شریف است و بخاطر همین شرافت، نسبم بالاتر از همه است (۵) خدا از اسماء بزرگ، نام تو را برگزید، یاعلی ( نامت مشتق از اسم خداست ) و زندگی چه ارزشی داشت اگر نبودی یاعلی (۶) من، به ریسمان ولایـــت چنگ زدم همانا آن ریسمان، مایۀنجات هر شخص مذنب است (۷) همانا درود و سلام بر وصی رسول خدا، واجب دینی است مانند درود بر حضرت رسول اکرم صلوة الله (۸) ای شفیع کسی که ولایتِ تورا دارد، یاعلی زندگی چه ارزشی داشت اگر نبودی، یاعلی (۹) .
طوری آرزو کنیم که انگار تا ابد زنده ایم، و طوری زندگی کنیم که انگار امروز، روز آخر عمر ماست ..! https://eitaa.com/Arbabhosyn
ویژۀ امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام به گردون ابرش از رحمت برآمد از دل دریا که دریا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دریا بخار از دشت پیدا شد چو ترکان بخارایی ز تیر ترکشش سوزد سر خارا ز بُن خارا زبان بگشود سوسن چون بشیر از مژدۀ یوسف ز حسرت چشم نرگس همچنان یعقوب شد نابینا پی معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادی تجلی کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسی علیِّ عالیِ اعلا ، ولیِ والی والا وصی سیدِ بطحا به حکمش جمله ما فیها قوام جسم را جوهر ، زمانی روح را رهبر کلام نیک پیغمبر ، ولیّ ایزد دانا حدیثی خاطرم آمد که می‌ فرمود پیغمبر به اصحابش شب معراج سرّ لیله الاسرا به طاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت هزاران مسجدی اندر درون مسجد اقصی به هر مسجد هزاران طاق ، بر هر طاق محرابی به هر محراب صد منبر ، به هر منبر علی پیدا ز پیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن گفتند که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یک جا تبسم کرد سلمان ، این سخن گفتا به پیغمبر به غیر از خود ندیدم هیچ کس در نزد آن مولا اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها به گوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب که تا صبح از درون خانه پا ننهد برون اصلا که ناگه جبرئیل از حق سلام آورد بر احمد که ای مسند نشین بارگاه قرب او ادنی اگر چه بر همه ظاهر شده بر صورتی اما ولیّت از همه بگذشت ، با ما بود در بالا جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم به هر عالم دو صد آدم به هر آدم دو صد حوا به حکمش صد هزاران طور بر هر طور صد موسی به هر موسی هزاران بیضه اندر بیضه صد عیسا نه وصفش این چنین باشد که می‌ گویند در عالم ز خندق جست و مرحب کشت اندر بیشۀ هیجا علی سرّی ست در وحدت که باشد سِرّ بی همتا علی خلقی است در خلقت که باشد خلقتش یکتا چو این اوصاف را بشنید از وصف کمال او گرفت انگشت حیرت بر دهانش ” بوعلی سینا “ «سروده ای از شیخ الرئیس ابو علی سینا» .
می‌گویند: آدم را از دوستانش بشناس! عمّار و مالک و... دوستان بودند عَمروعاص و طَلحه و زُبیر هم رفیقِ شفیقِ ! https://eitaa.com/Arbabhosyn
«کونوُا زَیْناً و لا تکونوا شَیناً ..» ما شیعه و پیرو علی ابن ابی طالبیم و مـردم اعـمـال مـا را به حساب مولایمان می گذارند ...
•برا شب های تارم .. و شور ویژۀ عیدالله الاکبر عید غدیر خم برا شب های تارم تو شدی ماه یا حیدر مددی یا مولانا اسدالله یا حیدر .. تو چشم تو اقتدار، تو دست تو ذوالفقار هستی تو خدا نما، هستم من علی تبار سرمستی دل من، از جام کوثر تو بابای خاکی و من هستم خاک در تو علی یا مولا ؛ علی یا مولا .. رجز من هشدارِ ، برا اونی که خوابه یا علی بدخواهاتو ، می‌کشیم به صُلّابه خوش به حال قنبرت، عمری بوده نوکرت من رو هم بخر مثل، سلمان و ابوذرت خوش به حال اونی که، شد عبد سالک تو مثل عمار و مثل مقداد و مالک تو علی یا مولا ؛ علی یا مولا .. رسول الله دستای ، کیو جز تو بالا برد به همه عالم میگم ، دل ما رو مولا برد تو شاهُ ، منم فقیر من عبدُ ، تویی امیر گفته مادرم ، فقط از مولا مدد بگیر علی یا مولا ؛ علی یا مولا .. .
پیامبر(ص) هم را برای میخواست... لکن بعضی‌ها هم بودند و هستند که یا از اینور بام یا از آنور بام می‌اُفتند .
ترکیب بند زیبا در وصف امیرالمؤمنین علی علیه السلام بی روی علی شعر من آرایه ندارد بی اذن علی، نطق، درونمایه ندارد بی نام علی قرآن یک آیه ندارد بی حب علی دین بخدا پایه ندارد عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش یعنی که فقط بنده ی سلطان نجف باش یاسین رخ و رحمان دل و توحید مقام است با حکم غدیر آمده، پس کار تمام است “سلطان جهانش به چنین روز غلام است” ذکر لب مولا صلوات است و سلام است هم شان علی کیست؟ اگر هست بیاید! بالاتر از این دست محال است بیاید هم جاذبه هم دافعه دارد، به تعادل توصیف گر روی گل او شده بلبل نقل است که شاعر شده حافظ به توسل “لاحول و لاقوه الا بتغزُّل” ایجاز رباعی ست، بلندای قصیده ست از دفتر اشعار خدا، بیت گزیده ست خورشید شده آینه گردان جمالش خوردند ملایک همگی غبطه به حالش گشتم، به خدا نیست کسی مثل و مثالش میراث محمد، صلواتی ست که آلش کس نیست به جز فاطمه و حیدر و اولاد با آل علی هرکه در افتاد بر افتاد تاریخ عرب، فاتح خیبرشکن اش خواند “او” بود که پیغمبر اسلام، “من”اش خواند صدآیه ی نازل نشده از دهنش خواند استاد سخن،فاطمه، صاحب سخن اش خواند کو آنکه قدم جای قدومش بگذارد جز او احدی خطبه ی بی نقطه ندارد برده ست خدا نام از او داخل انجیل موسی به لبش نادعلی داشت لب نیل داده ست به فرمان علی گوش، ابابیل پیغامبری را علی آموخت به جبریل این ها همگی هیچ، بگو معجزه اش چیست اعجاز علی اینکه کسی مثل علی نیست عدل علوی دست عقیل است در آتش گیرم بزند دشمن او پشت در آتش لطفش به گنهکار چون آبی ست بر آتش شاعر! نزند دست بر این شعر تر، آتش در آتش سوزنده و بی سایه ی محشر بر چادر زهرا متوسل شو و بگذر عشق علی و فاطمه تکرار ندارد جز فاطمه عالم گل بی خار ندارد جز با در این خانه، گدا کار ندارد این خانه دری دارد و دیوار ندارد در کوچه ی باریک علی آه…چه ها شد هر بار گدا حاجتی آورد، روا شد .