آقای بچه هیئتی!!!
تو رو با اسم امام حسین(ع) میشناسن،
زشتِ سیگار گوشه لبت جلو درِ هیئتی ..
مردم رفتارتُ پایِ مکتبت مینویسن ..
#آداب_نوکری
#سینه_زنی و زمزمه تقدیم به سفیرِ دشتِ کربلا حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه
کوفه پُر از نامردُ
به کی بگم این دردُ
تو هم این حسُ داری
دل نگرانیم هر دو
برگردُ .. فکری واسه خیمهت کن
برگردُ .. خیالمُ راحت کن
برگردُ .. دوری از این غربت کن
برگردُ برو ..
میکشن اینا با لبِ تشنه تورو
برگردُ برو ..
میزنن تازیونه گلایِ تو رو
دلمُ غم خون کردُ
میکشم آه سردُ
برا گلایِ یاست
دلنگرانیم هر دو
برگردُ .. نیا که هستیت میره
برگردُ .. نیا دلا میگیره
برگردُ .. نیا رُباب میمیره
برگردُ برو ..
میکشن با سه شعبه ناز اصغرتو رو
پاییز خشک و سردُ
یه غریبه شبگردُ
برا غمای زینب
دلنگرانیم هر دو
برگردُ .. حرمت رو برگردون
برگردُ .. نبینمت سرگردون
برگردُ .. کوفه نمیخاد مهمون
برگردُ برو ..
میکشن علی اکبر ماه تو رو
برگردُ برو ..
میکشن اینا با لب تشنه تو رو
اگه بیای ..
رحم نمیکنن به طفل رباب
میزنن رقیه تُ میون خواب،کوفه نیا
اگه بیای ..
دخترت اسیر سلسله میشه
تو بیابونا پاهاش پر آبله میشه،کوفه نیا
.
آقای بچه هیئتی!!!
تو رو با اسم امام حسین(ع) میشناسن،
زشتِ سیگار گوشه لبت جلو درِ هیئتی ..
مردم رفتارتُ پایِ مکتبت مینویسن ..
#آداب_نوکری
به قولِ آقای قرائتی
پشتِ کسی نماز بخوان
که زن و بچهش بهش اقتدا کنن ..
میکروفن
دستِ هر کسی ندیم
#قائل ابتدا باید #عامل باشه
تا نفوذ کلام در دلِ #سامع ایجاد بشه ..
#تهذیب_نفس
#آداب_نوکری
حسین وای ..
نیمه شبُ تنهایی، نیمه شبُ غم
داره میریزه چشمام بارون نم نم
داره میاد آقا با کاروونی خسته که
جونمُ میگیره کم کم ..
قلب من شده پاره
غصه هام برام یاره
کاش میشد که اصغرُ نیاره
کوچه ها پر از سنگه
کوفه شهر نیرنگه
این بیابونا همه پُرِ خاره
وای .. کوفه پره از نامرد
وای .. شاخه گلات میشه زرد
آقا برگرد ..
خدایا موندم تنها چه غریبونه
توی دل من غصه زده جوونه
اومدن تو اینجا میونِ این مردا
دلِ منو میسوزونه ..
مردم اینجا صد رنگن
کوچه ها پُر از سنگن
آمادن بیای با تو بجنگن
تو کینه پر آوازن فکرنعلای تازن
روز و شب دارن نیزه میسازن
وای .. تو سوزِ شبهای سرد
وای .. آقا سفیرت دق کرد
آقا برگرد ..
وای .. کوفه پره از نامرد
وای .. شاخه گلات میشه زرد
آقا برگرد ..
تو نفسای آخر بالای دارم
کاشکی بیای سر رو پایِ تو بزارم
چقده غربت سخته
روی لبام خون لخته
بالا سرم یاری ندارم
دل پر از تَب آقا
روزِ من شبِ آقا
غصه هام مال زینبه آقا
مسلم تو بی تابه
غرق توی گردابه
اینجا صحبت از طفلِ ربابه
وای .. از دردِ سرنیزه ها
وای .. افتادم روی خاکا
برگرد آقا ..
حسین میا به کوفه کوفه وفا ندارد
کوفی بی مروت شرم وحیا ندارد
بنام آنکه فاتح حنین است
عشق تمام انبیا حسین است
.
استوری امام حسین علیه السلام
دِلبَستِهاَممَرا زِ سرِخویشوا مَکُن
اَزمَن مَراجُداکُنواَز خُودجُدا مَکُن
🗓
آدم علیهالسلام برای قبولی توبهاش آنقدر گریه کرد، که رد اشک بر گونه اش افتاد.
یعقوب علیهالسلام به اندازهای برای یوسف خود گریه کرد، که نور دیده اش را از دست داد
یوسف علیهالسلام در فراقپدر خود آنقدر گریه کرد که زندانیان گفتند یا شب گریه کن یا روز
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در فراق پدر آنقدر گریه کرد ، گفتند یا شب گریه کن یا روز..
امام سجاد علیه السلام نزدیک چهل سال در مصیبت پدر گریه کرد
اما یک نفر هنوز هم گریه می کند ، هر صبح و شام بر امام حسین علیه السلام گریه و شیون میکند ...
این الطالب بدم المقتول به کربلا
https://eitaa.com/Arbabhosyn