eitaa logo
ذاکرین آل الله
302 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
339 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) **** تو خرابه تک و تنها دختری شبیه زهرا توی چشماش پر خونو روی پاهاش سر بابا زیر لبهاش گله داره گله از قافله داره دست لرزون سر خونین کف پاش آبله داره بس که زلفاش پریشونه لا به لاش میشکنه شونه محرماش بگن روموهاش گل سر یا لخته خونه بس که زلفاش پریشونه میشکنه دل مثل شونه محرماش بگن رو موهاش گل سر یا لخته خونه چی میگه من نمیدونم بلکه از لباش بخونم آره انگار که میخونه عمه جونم بابا جونم چی میگه من نمیدونم شاید از لباش بخونم آره انگار که میخونه عمه اومد بابا جونم بابا جونم بابا جونم نمیدونم نمیدونم که بیام با تو یا اینکه پیش عمه جون بمونم بابا جونم بابا جونم بابا جون دردت بجونم یه نظر به این سه ساله مثل مادر قد کمونم رفته از کف دیگه چاره لباسم پاره ی پاره دختری میگفت به باباش بابا این بابا نداره از کف من رفته چاره لباسم پاره ی پاره دختری میگفت به باباش بابا جون بابا نداره شب قدر مونده به یادم یک شب از ناقه فتادم دشمنو دیدم و گفتم عمو جون برس به دادم عمو جون برس به دادم عمو جون برس به دادم *
4_371602842487619662.mp3
6.42M
ذاکرین آل الله
(س) ای همه بال و پرم عمه جان کو پدرم؟ من از او بی خبرم عمه جان کو پدرم؟ غربت و دوری او خنده های این عدو زده آتش جگرم عمه جان کو پدرم؟ گرگ های در کمین خیمه های آتشین خارها دور و برم عمه جان کو پدرم؟ دشمن خون خواه بد تازیانه می زند گه به پا گه به سرم عمه جان کو پدرم؟ بغض من در دل شکست خار در پایم نشست خون شده بال و پرم عمه جان کو پدرم؟ من گل باغ علی تازه بشکفتم ولی می زنندم تبرم عمه جان کو پدرم؟ دشمنی از این سرم می کشاند چادرم بی حیا "من دخترم" عمه جان کو پدرم؟ یاد بابا در نظر می زنم بار دگر ناله های آخرم عمه جان کو پدرم؟ .
_حضرت_رقیه زارم و گریون شدم گریون شدم کجایی ای بابا بی کس و تنها شدم تنها شدم میون این صحرا بی پناهم بعد علمدار گریه کردم روز و شب هر جا تو که نیستی دختر زارت از فراقت می مونه بیدار دست و پام زخمی شده زخمی شده فدا سرت بابا صورتم کرده ورم کرده ورم با سیلی اعدا دخترت خیلی بی پناهه می بینی روی لبام آهه مثل دورِ چشای تارم روزگارم بابا سیاهه افتادم روی زمین روی زمین شکسته پهلویم بین راه خیلی بابا خیلی بابا کشیده شد مویم هرجا رفتم تو رو می دیدم رفتی روی نیزه خمیدم جات خالی بود یه نیمه‌ی شب بین صحرا خیلی دویدم 💐أَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْغَرِيبِ الْمَظْلُومِ الوَحيدِالطَّرِيدِ الشَّريدِالْفَرَج💐
قرار نبود باشه خرابه جاى من نمى شنوه هيچكس چرا صداى من همه كتك خوردن پدر به جاى من بنفشه پوشم كه شكسته شد پرم شده مثه لبهات تموم پيكرم الهى جاى تو بره رو نى سرم پاى چشماى من شد پر از ورم مى بينى من از تو مادرى ترم ☑️بنددوم قرار نبود بابا منو رها كنى اسير تنهايى تو اين شبا كنى مسافر شهر يهوديا كنى يه چادرى داشتم كه سوخت تو شعله ها يه عزتى داشتم كه رفت تو كربلا يه گوشواره كه برد يه مرد بى حيا لخته خون دارم جاى گل سرم من ز قاتلت بابا نمى گذرم ☑️بندسوم قرار نبود مهمون بمونه پشت در يه لشگر خسته همه شكسته پر تو معرض ديد چشاى خيره سر نگاهى داشت قلب منو تكون مى داد يه مرد كنيد ميخواست منو نشون مى داد مى مردم اونجا كاش غمت امون مى داد توى شهر غمها و پر از جفا قاتلين من ميشن مغيره ها 💐أَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْغَرِيبِ الْمَظْلُومِ الوَحيدِالطَّرِيدِ الشَّريدِالْفَرَج💐
واحد رقیه(س)#.احساسی# منو خار صحرا   تو و بیقراری من پای پیاده  تو نیزه سواری منو گوش پاره    تو و سربه زیری ببین بد شکسته   دندونای شیری بابا گفتن من   برا من یه جرمه   ببین از کبودی چشام داره سرمه آخه زجر نامرد  پر بغض و غیضه   دوونده رو خارا   منو با یه نیزه «عمو جان اباالفضل» شنیدم می گفتن   علمدار  کمین خورد با تیر تو چشماش  با صورت زمین خورد منم از بلندی سقوط و چشیدم   مثل تو خودم رو پیش زهرا دیدم با انگشت نیزه گوشاتو گرفتی با تیر سه شعبه چشاتو گرفتی نخواستی ببینی رقیه زدن رو     تو مشت و لگد ها خمیده شدن رو «عمو جان اباالفضل» ببین صوت قرآن با سیلی شد ادغام امان از هیاهو تو دروازه شام شده رقص و آواز جای نوحه خونی یه لشگر حرامی اومد چش چرونی شکسته غرورت تو مردای شامی دیدی خواهرت رو تو بزم حرامی تا که کرد اشاره  دل عمه لرزید تا حرف کنیز شد دیدم خولی خندید تا که بی حیایی به این حد شدید شد دیدم روی نیزه موهاتو سپید شد «عمو جان اباالفضل»
متن زیبای من یک سه ساله دخترم من یک سه ساله دخترم مزن ای نیزه دار نور دل پیغمبرم مزن ای نیزه دار پای برهنه میدوم عقب قافله سینه سوزان دل خون پای پر آبله من یک سه ساله دخترم مزن ای نیزه دار نور دل پیغمبرم مزن ای نیزه دار این سر پر خون که بود سر بابای من قران تلاوت میکند به تسلای من از ترس و وحشت به خدا دل به تاب و تب است همدم و مونسم دگر عمه ام زینب است من یک سه ساله دخترم مزن ای نیزه دار نور دل پیغمبرم مزن ای نیزه دار چشم و چراغ سحر شمع ویرانه ام آمدی ای گمشده دل ویرانه ام
زمینه زیبا حضرت رقیه (س) نشونی تو پرسیدم از همه ستاره ها خوش اومدی بابا جون کجا بودی تا حالا . کجا بودی وقتی گوشواره هامو بردن کجا بودی بچه هات تازیونه خوردن کجا بودی ما رو دست کیا سپردن . کجا بودی دستای عمه رو که بستن کجا بودی حرمت ما رو که شکستن کجا بودی دخترات رو ناقه نشستن . خیلی تنهام دلشادم کن خیلی خسته ام آزادم کن . بابا بابا بابا بابا . اون شبی که گم شدم تو دل بیابونا صدا میزنم خدا بابا ندارم بابا . کجا بودی وقتی افتادم از رو ناقه م کجا بودی تازه می شد درد و داغم کجا بودی وقتی که زجر اومد سراغم کجا بودی وقتی نامردا می رسیدند کجا بودی وقتی زنجیرو می کشدند کجا بودی تا ببینی موهام سفیدند خیلی نذر چشمات کردم دیدی آخر پیدات کردم نشونی تو پرسیدم از همه ستاره ها خوش اومدی بابا جون کجا بودی تا حالا