#حالات_و_کلمات_دلدادگان
🩸حکایت شخصی که میخواست ثواب پیادهروی تا حرم مطهر سیدالشهداء علیهالسلام را از زائر طریق مشّایه بخرد …
حجة الاسلام آقای سید کاظم بادکوبهای فرمودند که مرحوم پدرم آیت الله سید محمد باقر بادکوبهای نقل کردند:
🔹 سفری در خدمت آیه الله سید محمود شاهرودی پیاده به کربلا رفتیم. وسایل سفر را در مدرسه بادکوبهای گذاشتیم، برای زیارت امام حسین علیهالسّلام با همان حال خستگی و پاهای تاولزده وارد صحن حضرت اباعبدالله علیهالسلام شدیم.
🗯 یک زائر ایرانی متوجه شده بود که ایشان با پای پیاده به کربلا مشرّف شده اند، با اصرار زیاد التماس میکرد که ثواب این زیارت پیاده را به او بفروشند. مرحوم آیه الله شاهرودی به تقاضای ایشان اعتنا نکردند و به سوی حرم مطهر حرکت کردند.
📍بعد از زیارت به مدرسه بادکوبهای آمدیم و استراحت نمودیم. فردا صبح خادم مدرسه آمد و گفت: سید محمود شاهرودی و سید محمد باقر بادکوبهای کجا هستند؟ یک نفر کارشان دارد. بعد از ملاقات متوجّه شدیم که او همان شخص دیروزی است که می خواست ثواب زیارت ما را بخرد.
✅ او گفت: دیشب حضرت اباعبدالله علیهالسّلام را در عالم رؤیا دیدم که در مجلسی تشریف دارند و جمعی در اطراف آن حضرت هستند. من با گریه خدمت حضرت رسیدم و عرض کردم که من میخواستم ثواب زیارت پیادۀ دو سید را بخرم و آن دو سید قبول نکردند.
🔖 حضرت اباعبدالله علیهالسّلام به کسی روی کردند و فرمودند: برو به نزد برادرم حضرت عباس و بگو: ثواب زیارت پیاده سید محمود شاهرودی و سید محمد باقر بادکوبهای چقدر میباشد؟
🖇 من با آن شخص به محضر حضرت عباس علیهالسّلام رفتم. ایشان نیز در صحن نشسته بودند و جمعی در اطراف ایشان بودند. آن شخص این مطلب را از حضرت عباس علیهالسّلام پرسید. حضرت رو کردند به ملائکهای که در آنجا حضور داشتند و فرمودند: ثواب زیارت پیاده آن دو سید را چقدر مینویسید؟
👈 ملائکه مرا با خود بردند و از من پرسیدند: چه می بینی؟ نگاه کردم دیدم که آسمان درحال بارش است، گفتم: باران میبینم که درحال بارش می باشد. به من فرمودند: اگر خداوند به ما امر بفرماید که قطرات این باران را حساب کنیم، میتوانیم آن را حساب کنیم، ولی ما قدرت نداریم که ثواب زیارت پیادۀ این دو سید را حساب کنیم!
📚جرعه ای از کرامات امام حسین علیهالسلام،مهدی پور، ص۱۲۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
#حالات_و_کلمات_دلدادگان
🩸چشمی که گناه نکنه، جمالِ شهزاده علی اکبر «علیهالسلام» رو میبینه ...
🔖 در روایت آمده است:
📋 مَا اغْتَنَمَ أَحَدٌ بِمِثْلِ مَا اغْتَنَمَ بِغَضِّ الْبَصَرِ
🔻هيچ غنيمتى به مانند غنيمت چشمپوشى برای انسان سود و بهره نداشته است!(در مرحله اول چشمپوشی از محرّمات و در مرحله بالاتر چشمپوشی از دارایی و نعمات مردم)
🔖 در روایتی دیگر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
📋 غُضُّوا اَبْصارَکم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ
🔻چشم بپوشانید تا امور شگفت را نظارهگر باشید!
📚بحارالانوار، ج۱۰۱ ص۴۱.
📚مصباح الشریعه، ص۹.
✍ یا اباعبدالله!
جانِ رُباب و زینبات، قلب مرا پر نور کن
بر هر چه جز ماهِ رُخَت، چشمان من را کور کن
با زلف خود من را تو بیزار از هزاران حور کن
در حِصن خود راهم بده! فرمان بده! مأمور کن!
آرام در گوشم بگو، دل را پُر از اسرار کن
«من را شبیه عابس از دیوانگی سرشار کن» ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
#حالات_و_کلمات_دلدادگان
🩸بانویی که صِرفاً «زیارتِ» او موجب وجوب بهشت بر زائرش میشود، خود آن بانو دیگر چه عظمت و چه مقامی دارد؟!
🎙حضرت آیت الله وحید خراسانی (دامظلّه)
#معارف_علوی
#حالات_و_کلمات_دلدادگان
🔰 او که جای خود … غبار مرقدش طوفان کند!
عالم ربانی مرحوم آیت الله مولوی قندهاری میفرمودند:
📄 شبی وارد حرم مطهر امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه شدم؛ دیدم خدّام مشغول جاروبکردن هستند و گرد و غباری بلند شده و مردم درِ بینی و دهانشان را گرفته و عبور میکنند تا گرد و غبار وارد حلقشان نشود.
👈 ولی من به جهت این که این
گرد و غبار از مرقد منوّر آن امام هُمام و از خاک پای زائرینشان میباشد، به جهت تیمّن و تبرّک استنشاق عمیق میکردم!
📝 در این هنگام، ناگهان در وجودم احساس انقلابی کردم که به وصف نمیآید! به خانه آمدم و از آن نشئهٔ، لذّت میبردم و در همان حال قلم برداشتم و مشغول سرودن شدم که در خاتمه به یاد آن عنایت علوی نام سرودههایم را «غبار نجف» گذاشتم. (و بدین واسطه به این عالم بزرگوار، طبع شعری عنایت شد)
📚الدرجات الرفیعه، ص۷۲
✍ برای جنت و دوزخ نمیکنم اصرار
بهشت بیتو عذابیست، تَحتِهَا الأنْهار
مسیح زنده کند مرده را ,تعجب نیست!!
چرا که مدح تو هر خفته را کند بیدار
خدا به شکل تو خود را به خلق ظاهر کرد
خدایی تو ازین رو نمیشود انکار
چه سجده ها که نکردم به سمت ایوانت
همیشه ذره کند عجز خویش را اظهار
کمی غبار نجف را به عاشقان برسان
که در هوای تو باشد جنونمان بسیار
شراب عشق تو را خوردم و به زاهد ها
تقیّه کردم و گفتم نمیکنم تکرار
به لطف چشم تو امید دارم ای ساقی
اگرچه کرده دلم بر گناه خود اصرار
بیا و خرده کلاف مرا بخر آقا
که شرمگین نشود عاشقت سر بازار
به روی دارِعلی رند گونه باید رفت
شبیه اشک پر از شوق میثم تمار
تولدِ منِ دیوانه لحظهی مرگ است
فمن یمت یرنی علتی براین گفتار
#حالات_و_کلمات_دلدادگان
🩸اینها چه کردند با دختر پیغمبر!؟
🔖 آقا [مرحوم آیت الله بهجت] بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راهرفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند.
🔎 احساس کردم در صدایشان لرزشی هست. سرم را به سمتشان چرخاندم. همانطورکه سرشان پایین بود و نماز میخواندند، مثل ابر بهار از چشمهایشان اشک میبارید. ترسیدم. نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت.
👈 بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند:
«اینها چه کردند با دختر پیغمبر…؟»
و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو میریخت…
📚 در خانه اگر کس است؛ ص۵٩
✍️ «دلسوختگان»، از هر فرصتی استفاده میکنند تا در مصائب حضرت زهرا و سیدالشهداء علیهماالسلام بسوزند و گریه کنند ... گویا غم مصائب اهلبیت علیهمالسلام، دل و جانشان را در غالب اوقات درگیر کرده است ... {طوبیٰ لَهُم و حُسنُ مَآب}
📝 ما گوشهنشینان غم فاطمه هستیم
محتاج عطا و کرم فاطمه هستیم
یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است
دل سوختهٔ عمر کم فاطمه هستیم