#نوحه
#حضرت_ابوالفضل_ع
#تاسوعا
از علقمه سردار وفادار نیامد
علمدار نیامد وفادار نیامد
رفت او ز پی آب و دگر بار نیامد
علمدار نیامد. وفادار نیامد
سردار سپاه حرم آل پیمبر
خورشید، لقای علی آن ساقی کوثر
الگو شدهاو بر همه احرار دلاور
دریای سخا سید و سالار نیامد
طفلان همگی منتظر آب روانند
لب تشنه ،همه در پی عباس جوانند
دل بسته به امید خداوند جهانند
سقای حرم با دل خون بار نیامد
یارب چه شده حضرت عباس دلاور
گویا که جدا گشته دو دست از تن و پیکر
صد پاره و در خون شده چون لاله احمر
یک بار دگر از پی دیدار نیامد
اصغر دگر از سوز عطش تاب ندارد
آهش به سما میرود و خواب ندارد
مادر زبرش قطرهای از آب ندارد
آب آور این عترت اطهار نیامد
✍ حاج کاظم واعظی
#نوحه
#حضرت_ابوالفضل_ع
#تاسوعا
ای قرار جانم برادر من
نور دیدگانم برادر من
دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس
میروی خرامان به سوی میدان
تا برای قرآن فدا کنی جان
با دلی پر از خون و کام عطشان
ای گل جوانم برادر من
دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس
از فراق روی تو نور دیده
خون دل ز دیده بسی چکیده
این زمان به گوش فلک رسیده
ناله و فغانم برادر من
دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس
تو فتادی و من رمق ندارم
کاش در کنارت که جان سپارم
بعد تو شد ای جان خزان بهارم
سیر از این جهانم برادر من
دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس
تا که فرقت از تیغ کین دوتا شد
دستت ای برادر ز تن جدا شد
طاقت و توانم ز کف رها شد
بی تو چون بمانم برادر من
دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس
#حاج_احمد_واعظی
#واحد_تند
#تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_ع
چشم دل و چشم سر شام و سحر سوی توست
قبله و محراب من طاق دو ابروی توست
حرف دلم این بود ای گل ام البنین
مسجد من، دیر من، کعبه من، کوی توست
تیر غمت کن رها بهر خدا از کمان
سینه ی من دشت غم قلب من آهوی توست
نخل پر از حاصلم باغ بهشت دلم
قد رسای تو و چهره نیکوی توست
دست یداللهی حیدر خیبر شکن
در صف کرب و بلا دست تو بازوی توست
مردی و مردانگی غیرت و آزادگی
در گرو همت و هیبت و نیروی توست
چشمه ی آب بقا تشنه لب جرعهای
از دم عیسایی و باده مینوی توست
چشم ملائک همه مات به مهر رخت
قلب خلایق همه در خم گیسوی توست
زان تو باشد شهاب «واعظی» بینوا
زان که ز دور ازل خادم اردوی توست
#حاج_کاظم_واعظی
#شور
#حضرت_ابوالفضل_ع
#تاسوعا
وقتی بهاری میشود
چشمش خماری میشود
وقتی که نعره میزند
دشمن فراری میشود
یا کاشف الکرب الحسین
عباس طوفان میکند
یکباره ویران میکند
هر کس بخندد بر شما
عباس گریان میکند
گر ناتوانی و حقیر
گر مستمندی و فقیر
ذکر ابوفاضل بگیر
عباس عزت میدهد
گر بارها خوردی زمین
عمری شدی خانه نشین
امشب یل ام البنین
عباس قدرت میدهد
یا کاشف الکرب الحسین
بر مردگان جان میدهد
او کیست جولان میدهد
پاکه گذارد بر رکاب
لرزه به شیران میدهد
دل پیش او آهو شود
با دست او جادو شود
گویید بر آن حرمله
مرد است رو در رو شود
یا کاشف الکرب الحسین