eitaa logo
ذاکرین آل الله
286 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
313 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 آهسته آمدی که دلم را خبر کنی سهم مدام جام مرا بیشتر کنی از راه آمدی که زمین را جلا دهی عطری دوباره بر نجف و کربلا دهی ای آفتاب شوق و صفا و امید و جود ای آنکه آمد و دل ارباب را ربود بازوی کوچکت خبر از ذوالفقار داشت زلفت برای هر سر و سردار دار داشت امشب شب تلاوت قرآن سرمدی است چشم حسین مات جمالی محمدی است * ای نور چشم های زلالت پیمبری در راه رفتنت چقدر مثل مادری عطر بهاری نفس مرتضی علی ای حجم جاری نفس مرتضی علی لب های گرم حضرت عباس می زند بوسه به دست های تو مشکل گشا علی آینۀ تمام نمای محمدی پرورده ی بهشت رسول خدا علی قربان دست های اباالفضلی ات شوم بر روی بازوان تو هم نقش، یا علی برق نگاه مست تو تا آسمان رهاست (جانا حساب چشم تو از دیگران جداست) * دائم دلم به راه تو پا می کشد علی آخر خیال وصل، مرا می کشد علی دارم برای آمدنت شعر می شوم عشقت دل مرا به کجا می کشد علی؟ گفته است مادرم که فدایت شوم کنون دارد قضا مرا به بلا می کشد علی من بی خودم ز خویش نه سر دانم و نه پا شوق لب تو دست مرا می کشد علی این است آرزوی شب و روز نوکرت پای ضریح عشق سلامی کشد علی * ای آمده به جان ز جهانداری ات جهان افتاده پای غیرت تو هفت آسمان ای سر فراز ! ، سرو ستبر حسین من ای مونس همیشه ی قبر حسین من * دستم برای آمدنت لرزه داشته حتی قلم قدم ز قدم بر نداشته ناقابلست سینۀ تنگم ولی خدا این قلب را به عشق تو در سینه کاشته اصلا به عشق چشم تو این روح مختصر در جسم گرد و خاکی من پا گذاشته اصلا فقط به حرمت یک یا حسین تو عالم پر از طراوت یک یا حسین تو پرچم بگیر ای که جهان در مدار توست لشکر بخواه لشکر خورشید یار توست دستی به دستگیری بیچارگان برآر ای مثل مجتبی همه ی عمر، سفره دار آقا مرا به نور علی رو به راه کن گاهی به زیر پای خودت هم نگاه کن مبهوت خنده های تو گلهای شاد هم در حلقه های زلف تو افتاده باد هم * ای خواجه کیست آنکه بگردد فدات من جان می دهد به حسرت یک رونمات من ای خواجه کیست آنکه گدا را نواخت تو کو آن گدا که سر بدهد پیش پات من لب باز کردی از نفست جان گرفتم و حالا که جان گرفته ز لحن دعات من دل را به یک نگاه علی وار زنده کن بی تاب و کشته مرده ی طرز نگات من توحید با زبان تو شیرین و تا ابد فرهاد شعر من تو و عبد خدات من آموختم ز عشق که مشق فنا کنم دامان یار گیرم و دل را رها کنم * ای ارث از عشیره ی کرار، عزم تو ای ذوالفقار، تشنه ی میدان رزم تو آری تویی که پشت ستم را شکسته است عباس با تو شانه به شانه نشسته است جانم به چشم های تو ای مرد شیرگیر ای دشت خون به قبضۀ چشمان تو اسیر ای در تو شان حیدر کرار منجلی جانم به بازوان علی وارت ای علی دلگرم از نگاه حسینی تو حسن ای نور چشم و قوت قلب امام من جانم به تو که پای امامت نشسته ای جز با حسین عهد ولایت نبسته ای جانم به تو که سایه ی قدت پناه شد لبخند تو امید همه خیمه گاه شد ای شط به پای عزم تو افتاده بی قرار ای فخر شیعیان به همه روز و روزگار آری محمد است که در توست منجلی بر روی بازوان تو هم نقش، یا علی * ای تشنه ی قیام شما ذوالفقارها در التهاب صبح شما بیقرارها چشم انتظار فصل شما پابرهنه ها دلداده ی شکوه شما سر بدارها تا روزها به شمس شما نو نمی شوند یعنی که رو به راه نگردیده کارها ای نور نو رسیده دعا کن که تا خدا پایان دهد به همهمه ی انتظارها آن روز مثل نور به خورشید می رسند همراه تکسوار شما تکسوارها خورشید تار و تیره نگردیده هرچقدر پنهان کنند آینه را در غبارها می آید و بهشت به این شهر می رسد می آید و به شهر می آید بهارها * تیغی به سر بنه که ببینی مرام ما سر دادن است فکر همه صبح و شام ما تا هست جان، به جان تو جانم فدای توست این قلب چاک چاک شکسته برای توست ما نیز دل به راه ولایت نهاده ایم (ما بیدلان مست دل از دست داده ایم) سرمایه شکسته دلان یا علی مدد دست گدا و دامنتان ،یا علی مدد گفتند از بهشت خدا حیدر آمده آقا ببین که سائل انگشتر آمده شاعر : حامد اهور
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 قدر قدرت قدر شوکت به شیدایی جهان آرا پیمبر خو پیمبر رو علی سیرت علی سیما قضادستش که پابستش نفس هاهست درحبسش نشد از ماه تعریفی بجز سیمای این لیلا هوای شوق بارانی چه خورشیدی به پیشانی به لب خنده چه فرخنده شده روی گل بابا و زینب نزد او ماند نماز شکر میخواند علی را در بغل بگرفته و گرم است بر لالا به دلها بند آمد او به لبها قند آمد او شده مهمان میلاد علی انسیه الحورا دلی خرسند آورده حسن اسفند آورده برای عرض تبریکش به بیت حضرت لیلا قتیل اشقیا آمد دوباره مرتضی آمد سرسازش ندارد با سر طغیانگر اعدا نویسم هر چه را بر مصطفی باید بر او آرم اگر ریگیم او صحرا اگر قطره علی دریا حامد آقایی
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دل می برد ز جمله ی هستی نگاه تو صدها ستاره واله ی رخسار ماه تو لیلای عالمی شده مجنون راه تو کعبه رهین هیبت چشم سیاه تو عاشق تر از همه به جمالت الاه تو میخانه ها ز عشق تو ساغر شکسته اند پیمانه ها ز غیر تو یکسر شکسته اند از قامت تو سرو و صنوبر شکسته اند پیمان هر که غیر تو دلبر شکسته اند عشاقِ عالمی که شدند از سپاه تو سر می زند حقیقت نور از ردای تو رخ می کند به وجه جمیلت خدای تو کِی می رسد ملاحت یوسف به پای تو جلوه نموده روی نبی در نمای تو شبه پیمبری و آینه ها شد گواه تو بی تو همیشه کار همه بی قراری است با تو هوای سرد زمین هم بهاری است کوثر ز جام روشن چشم تو جاری است از فاطمه جمال تو چون یادگاری است شد معتکف فلک به درِ خیمه گاه تو چون مرتضی علی همه مبهوت هیبتت چون او به دوش خود ببری خوان رحمتت هر نیمه شب مدینه گواه سخاوتت هر پادشه بُوَد چو گدای کرامتت حاتم نشسته بهر طلب در پناه تو هستی تو مقتدا و امیر کریم عشق حب تو بوده بیعت و عهد قدیم عشق آید ز نفحه و نَفَس تو نسیم عشق پرپر شدی به کرببلا در حریم عشق بوده مگر چه یوسف لیلا گناه تو محمد مبشری
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 این روزها مجنونتر از دیروزهایم دنبال لیلای نگاهی بی صدایم گاهی سراغ بال های خود میایم انگار آبی تر شده رنگ دعایم اعجاز زمزم شستشو کرده دلم را یعنی که چشمت زیر و رو کرده دلم را ای در نگاهت از خدا صدها نشانه خانه به دوشت لاله ها خانه به خانه وقتی که بابایت غزل، مادر ترانه یعنی تویی زیبا تو هستی عاشقانه آه ای شکوه عاشقی چشم زلالت خون تمام عاشقان بادا حلالت مسجد بیا تا که محمّد را ببینند مردم دوباره روح اشهد را ببینند تا عابد و معبود و معبد را ببینند حنّانه ها این قامت و قد را ببینند رو برنگردان ورنه این مردم بمیرند الله اکبر را بگو تا جان بگیرند هر شب که دستان شما بالا می آید خورشید در قلب سحر، گویا می آید عطر مناجات شب زهرا می آید نام همه همسایه ها اینجا می آید آقا که تو باشی فراموشی ندارد شمع در این خانه خاموشی ندارد نذر تو کردم این پر خاکستری را قلبی که داری با اشاره می بری را اشکی که حالا آمد و آن دیگری را این دست های خالی پشت دری را آری، نداری بهترین عذر و بهانه است در غیبت بابا پسر آقای خانه است دلداده ی نام تو احساسش جوانی است با همت چشم تو دور از ناتوانی است در انتظار معجزات ناگهانی است روی زمین هم باشد اما آسمانی است اصلاً علیِ اکبری ها مثل آبند از جنس شیرین دعایی مستجابند زیباترین آئینه از روز ازل تو آقای آقازاده های بی بدل تو یعنی کریم بن کریم این محل تو شمشیر زن مثل علی ضرب المثل تو بر هم بزن تاریکی خنّاس ها را از ریشه بِکَن این خدا نشناس ها را رعدی بزن تا زیر پایت سر بریزد از وحشتت با این رجزها پر بریزد هرکس که دارد کینه ی حیدر بریزد تیغی بچرخان زَهره ی کافر بریزد یک تپه کشته مانده بی چون و چرایی وقتی که تو از میسره بیرون می آیی من مطمئنم پای تو سوزد جگرها دیگر نمی آید صدایی از پدرها ویران شود پشت سرت قلب قمرها تو می روی و وای بر این نوحه گرها من مطمئنم بی تو این دل دل نمی شد کِشتیِ صبرم راهی ساحل نمی شد بال و پر روح الامین پیراهن تو خون تمام عاشقی ها گردن تو دست خیام کربلا بر دامن تو بابا بمیرد ای پسر با رفتن تو شمشیرها گل بوسه از روی تو چیدند تصویر پاره پاره ای از تو کشیدند تا آسمان ها می روی پیغمبرانه از من گرفتی از لب من یک بهانه ترسیده ام بگذارمت بر روی شانه می چینمت روی عبایم دانه دانه این شعر هم بی گریه تا پایان نیاید اصلاً به چشم ما سر و سامان نیاید *** شاعر : علیرضا لک
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خدا وند خرد بخشنده ي جان به روز يازده از ماه شعبان حسين ابن علي را داد ماهي چه ماهي بهتر از مهر درخشان عيان از طلعتش يک آسمان نور نهان در سينه اش يک بحر ايمان گل رويش تمام باغ جنت خط و خالش همه سي جزء قرآن جلال چارده معصوم در قد جمال پنج تن در رخ نمايان عروس فاطمه ليلا - مبارک که داري يک بهشت گل به دامان خدايت داد فرزندي که الحق خداونديست در تصوير انسان رسول کبريا را جان شيرين اميرالمومنين را شيره جان زما چشم اميد و دست خالي از او بذل عنايت باب احسان چو چشمش باز شد بر روي بابا براي دادن جان بست پيمان من و مدح رسول الله ثاني من و وصل جمال الله سبحان علي ابن حسين ابن علي را حسين ابن علي بايد ثنا خوان ز خشم او شراري - نار دوزخ ز مهر او بهاري - باغ رضوان گهي زنب در اين آئينه مبهوت گهي عباس از اين آيينه حيران اگر مي ديد يوسف روي اورا نمي آمد برون از چاه کنعان شرف - آزادگي - ايثار - تقوي کنار سفره او چار مهمان زهي چشم و زهي ابرو که باشد يکي نرگس يکي شمشير بران دو بازويش دو دست قدرت حق دو لب دو پاره از لعل بدخشان گهي با ناز از بابا برد دل گه از لبخند بر مادر دهد جان توانايي به خاک او زمين گير خرد در پيش او طفل دبستان .
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سلام ای ماه را جانان؛ سلام ای شاه را نائب سلام ای درد را درمان؛ سلام ای قلب را صاحب به مدحت کاری از دست غزل که برنمی‌آید چگونه وصف تو گویند شاعرها در این قالب تو قرآن حسینی که خدا تقدیم او کرده که در هر سوره نه؛ هر آیه داری سجده‌ای واجب ملائک در دلِ هفت‌آسمان تنها تو را دیدند فراوانند انجم؛ کیست غیر از روی تو ثاقب؟ گمانم صبح میلاد تو ای پیغمبر ثانی کسی ناقوس نشنیده؛ اذان می‌گفته هر راهب هنر زیباتر است آن‌گاه که خرج علی گردد بخوان مداح؛ بسم‌اله؛ بگو شاعر؛ بزن مطرب الا ای جارچی‌ها طبل بردارید که آمد علی ‌بن ‌حسین ‌بن‌ علی ‌بن ‌ابی‌طالب چه جذابیتی داری که عباس از طلوع صبح به روی ماه تو مانده‌ست خیره تا دم مغرب تو از راه آمدی تا پشت حق باشی و حق با تو که از امروز می‌لرزد به خود هر ظالمِ غاصب میان معرکه شانه به شانه با اباالفضلی کدام ابله گمان کرده که بر این دو شود غالب تو برمی‌گردی ای شیرِ جوانان بنی‌هاشم تو رجعت می‌کنی با آن امام حاضرِ غائب حمید رمی