eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
444 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه گمنام، اگرچه پنهان خلوصش اما اثر که دارد من از جهادش خبر ندارم خدایش اما خبر که دارد رجاست، خوف از خطر مبادا در این سفر بی هنر مبادا که جبهه سرباز اگر ندارد رجایی و باهنر که دارد به راه افتاد و عشق برداشت از آنچه برداشت خود خبر داشت بضاعت سیم و زر ندارد بضاعت جان و سر که دارد مسیرِ فرهاد بیستون است و شرطِ اولْ قدم جنون است چه توشه‌ای بهتر از محبت؟ بیاورد عشق هرکه دارد بنا به ماندن نبود از اول چرا بماند؟ چرا معطّل؟ چه بهتر از لانه پر بگیرد رها شود، بال و پر که دارد ✍
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ روضه جانسوز شهید 😭
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر هر ایرانی باشرف واجبه اینو نشر بدن تا اون دنیا شرمنده ی رئیسی نباشه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @eitmashkat
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید ابراهیـــم عزیز جبران نمی شـــوی ؛ حتی به گریه های عمیق !😭 ❤️ عزیز 🦋 علیه السلام 🌷 .
جواد سعادت1_12229039541.mp3
زمان: حجم: 11.14M
🔊 | تنظیم 📝 سید حلالم کن 👤 جواد 🏴بزرگداشت چهلمین روز شهادت آیت‌الله و همراهانشان. 🌺شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
سوگ سروده ای برای شهید جمهور آیت الله رئیسی رضوان الله تعالی علیه ......... این گریه های تلخ ، امانم نمی دهد شوقی به سینه ی نگرانم نمی دهد این چشم های خیس که کاری نمی‌کند در موج درد ، آینه داری نمی کند امروز غرق داغ دل هر ستاره است بغضی عجیب منتظر یک اشاره است حال و هوای شهر چه طوفانی است باز تکرار روضه های سلیمانی است باز گفتند یک سبد گل نیلوفر آمده هر لاله ای نشسته به خون پرپر آمده گفتند ورزقان چمن گل شکفته هاست دامان درد و آینه ی دشت کربلاست این لاله های عشق چرا واژگون شده گفتند دیزمار معطر به خون شده هر سینه ای از این غم و اندوه چاک بود گفتند جسم سیّدی آنجا به خاک بود گفتند دیده ایم دعایش گرفته بود او را میان خویش عبایش گرفته بود گفتند دیده ایم به مقصد رسیده بود مهمان نورسیده ی آن سر بریده بود گفتند زیر سایه ی آتش میان دود می‌سوخت یاد مادر و آن صورت کبود .......... سیّد بخواب راحت و آسوده ، بیصدا سیّد بخواب در بغل حضرت رضا از طعنه های مردم اگر دل شکسته ای دیگر بخواب ، آه مسافر چه خسته ای آئینه ی جمال تو زخم از جراحت است زیبا به قامت تو لباس شهادت است زخم تو را نیاز به دست طبیب نیست نوشیدنت ز جام شهادت عجیب نیست این بود اوج خواسته و مدعای تو ای عاقبت بخیر ، روا شد دعای تو یادت همیشه در دل آشفته ماندنی ست اری کتاب همت و عزم تو خواندنی ست سیّد بخند ....دست به رهبر تکان بده آرامشی به قلب امام زمان بده ......... ✍ امیررضا فرجوند
سوگ سروده ای برای شهید جمهور آیت الله رئیسی رضوان الله تعالی علیه ......... این گریه های تلخ ، امانم نمی دهد شوقی به سینه ی نگرانم نمی دهد این چشم های خیس که کاری نمی‌کند در موج درد ، آینه داری نمی کند امروز غرق داغ دل هر ستاره است بغضی عجیب منتظر یک اشاره است حال و هوای شهر چه طوفانی است باز تکرار روضه های سلیمانی است باز گفتند یک سبد گل نیلوفر آمده هر لاله ای نشسته به خون پرپر آمده گفتند ورزقان چمن گل شکفته هاست دامان درد و آینه ی دشت کربلاست این لاله های عشق چرا واژگون شده گفتند دیزمار معطر به خون شده هر سینه ای از این غم و اندوه چاک بود گفتند جسم سیّدی آنجا به خاک بود گفتند دیده ایم دعایش گرفته بود او را میان خویش عبایش گرفته بود گفتند دیده ایم به مقصد رسیده بود مهمان نورسیده ی آن سر بریده بود گفتند زیر سایه ی آتش میان دود می‌سوخت یاد مادر و آن صورت کبود .......... سیّد بخواب راحت و آسوده ، بیصدا سیّد بخواب در بغل حضرت رضا از طعنه های مردم اگر دل شکسته ای دیگر بخواب ، آه مسافر چه خسته ای آئینه ی جمال تو زخم از جراحت است زیبا به قامت تو لباس شهادت است زخم تو را نیاز به دست طبیب نیست نوشیدنت ز جام شهادت عجیب نیست این بود اوج خواسته و مدعای تو ای عاقبت بخیر ، روا شد دعای تو یادت همیشه در دل آشفته ماندنی ست اری کتاب همت و عزم تو خواندنی ست سیّد بخند ....دست به رهبر تکان بده آرامشی به قلب امام زمان بده .........
اگرچه گمنام، اگرچه پنهان خلوصش اما اثر که دارد من از جهادش خبر ندارم خدایش اما خبر که دارد رجاست، خوف از خطر مبادا در این سفر بی هنر مبادا که جبهه سرباز اگر ندارد رجایی و باهنر که دارد به راه افتاد و عشق برداشت از آنچه برداشت خود خبر داشت بضاعت سیم و زر ندارد بضاعت جان و سر که دارد مسیرِ فرهاد بیستون است و شرطِ اولْ قدم جنون است چه توشه‌ای بهتر از محبت؟ بیاورد عشق هرکه دارد بنا به ماندن نبود از اول چرا بماند؟ چرا معطّل؟ چه بهتر از لانه پر بگیرد رها شود، بال و پر که دارد ✍
اگرچه گمنام، اگرچه پنهان خلوصش اما اثر که دارد من از جهادش خبر ندارم خدایش اما خبر که دارد رجاست، خوف از خطر مبادا در این سفر بی هنر مبادا که جبهه سرباز اگر ندارد رجایی و باهنر که دارد به راه افتاد و عشق برداشت از آنچه برداشت خود خبر داشت بضاعت سیم و زر ندارد بضاعت جان و سر که دارد مسیرِ فرهاد بیستون است و شرطِ اولْ قدم جنون است چه توشه‌ای بهتر از محبت؟ بیاورد عشق هرکه دارد بنا به ماندن نبود از اول چرا بماند؟ چرا معطّل؟ چه بهتر از لانه پر بگیرد رها شود، بال و پر که دارد ✍