#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
تا ابد من زیر دین مادرت هستم حسین
لطف زهرا بوده الآن نوکرت هستم حسین
نوکرت عباس باشد،میکنم این اعتراف
نوکرت نه ، من سیاهی لشگرت هستم حسین
مستی مِی میپرد آخر ز جان مِیگسار
من همیشه مست جام کوثرت هستم حسین
هرکسی را عشق لیلایی به صحرا میکشد
من که سرگردان کوی اکبرت هستم حسین
روسیاهم خوب میدانم ولی ردم مکن
از طفولیت گدای این درت هستم حسین
از همان اول مرا مادر سپرده بر شما
از همان روزاست که دوروبرت هستم حسین
با چه حالی بر در خیمه رسیدی از فرات
اشک ریزِ آن وداع آخرت هستم حسین
من نمیفهمم چه شد بر جسم تو در قتلگاه
دائماً در فکر رأس و پیکرت هستم حسین
خنجر کندی شنیدم ذبح را دشوار کرد
اشک ریزِ پاره های حنجرت هستم حسین
زینبت که پیر شد آنجا به روی تل،ولی من
به فکر زخم گوش دخترت هستم حسین
من به دنیا آمدم تا اشک ریزم در غمت
“زائری” با دست خالی بردرت هستم حسین
🔸شاعر:
#رامین_برومند
____
با که گویم چه غمی بر جگرم افتاده
تیشه بر ریشه ی نخل و ثمرم افتاده
با که گویم؟!چه کنم؟! دق نکنم؟!جان ندهم!
پیش چشمان تر من پسرم افتاده
تو زمین خوردی و رفته رمق از زانوی من
لرزه بر دستم و پا تا به سرم افتاده
چشم من تار نمیدید ولی ، تار شده
از همان لحظه که بر تو نظرم افتاده
چه بلایی سرت آوردن علی جان همه ی
تکه های بدنت در گذرم افتاده
پر خونی پر تیری پر زخمی تو علی
شرر غم به دل شعله ورم افتاده
از سر کینه ی با اسمِ تو ریزت کردند
ریز ریزی تو و من بال و پرم افتاده
پاشو از خاک که بر چشم ترم میخندن
چشم لشگر به تن محتضرم افتاده
#شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#رامین_برومند(زائر)
ای وجودت قرار ثارالله
ابرویت ذوالفقار ثارالله
قامتت افتخار ثارالله
همه دار و ندار ثارالله
مهربان قبیله ی احساس
السلام و علیک یا عباس
ریسمان الهی محکم
صاحب اقتدار و هم پرچم
مات چشمان تو همه عالم
با وجود تو دل ندارد غم
کاشف الکرب سیدالشهدا
ای به قربان تو همه دنیا
ما حسینی شدیم فقط با تو
مونسی هم نداریم الا تو
ما همه قطره ایم و دریا تو
ما همه تشنه ایم و سقا تو
تشنه ی لطف و جود و احسانت
تشنه ی دیدن دو چشمانت
خوش قد و قامتی و رعنایی
فوق العاده ترین و زیبایی
باب حاجات خلق دنیایی
عشق ما ها و ارمنی هایی
غیرت از ازل گرفتارت
تا قیامت کرم بدهکارت
چه بگویم ز بس که غوغایی
نوکری کرده ای در آقایی
در خصائص مثال مولایی
سومین بچه شیر زهرایی
داده مادر ز کودکی ام یاد
وقت مشکل تو را زنم فریاد
روز میلاد تو امامانت
با ملائک شدن ثناخوانت
بعد بوسه به رو و چشمانت
همه بوسیده اند دستانت
در دوعالم زبان زدی ساقی
عالمی فانی و تویی باقی
همه مبهوت احتشام تو اند
کل ایران همه غلام تو اند
کفتر جلد روی بام تو اند
آذری ها مرید نام تو اند
اینچنین میکنند از تو یاد
یابن ام البنین اوین آباد
بس که بر عهد خود عمل کردی
پرم از عشق و از غزل کردی
رخنه در قلبم از ازل کردی
مشکل آوردم و تو حل کردی
چاره ساز مسائل مشکل
نظری کن به ما ابوفاضل
ساقی خانواده ی خورشید
ساغر چشم های پر امید
هر که آمد زما ، نسب پرسید
گفته ایم حرف حقِ بی تردید
ما همه نوکریم نسب به نسب
خاک پای تو ایم خدای ادب
شعله ی سوز آه ثارالله
لشگر و هم سپاه ثارالله
ای به دستت نگاه ثارالله
حضرت مهر و ماه ثارالله
بر دلم مهرت از ازل افتاد
شیر ام البنین حلالت باد
مدح تو بیش از آنچه گفتم بود
گفتم اما ببخش کم هم بود
تا تو بودی حسین بی غم بود
دست تو تا همین که پرچم بود
سمت خیمه غمی نمی تابید
فارغ از غم رقیه میخوابید
بس که برتو حسین باور داشت
با تو انگار که دو لشگر داشت
لشگری مثل تو برادر داشت
تا تو بودی علیِ اصغر داشت
بین آن و دشت و قوم درنده
شد حسین هم به تو پناهنده
رفتنت از حرم مسلم شد
نگرانت دم مخیّم شد
تا که رفتی دلش پر از غم شد
سایه ات تا که از حرم کم شد
نگران حرم شد و معجر
لرزش دست هاش شد بدتر
وای از آن لحظه ای که غوغا شد
حرمله با کمان محیا شد
غرق تیر عدو سراپا شد
در میان خیام بلوا شد
خیمه ها غرق ترس شد کم کم
شد گره های روسری محکم
#تاسوعا
#محرم_۱۴۰۴
#شعر_شهادت_حضرت_ابالفضل_العباس_ع
#رامین_برومند