حاج محمدرضا طاهری1402013106.mp3
زمان:
حجم:
22.96M
#روضه_حضرت_زینب
شب بیستونهم ماه رمضان ۱۴۴۴
مداح : حاج محمدرضا طاهری
میخانه دگر جای من بی سر و پا نیست
حالی به پریشانی احوال گدا نیست
آمدم سحر یا الهی
بار من بخر یا الهی
از سفرهی مهمانی تو بهره نبردم
دل را به نگاه کَرَم یار سپردم
با سوز جگر یا الهی
آمدم سحر یا الهی
بیچاره کسی که دل محبوب بماند
ماه رمضان رفته و محروم بماند
با عشق حسین حاجت این خسته روا کن
عصر عرفه روزی ما کرب و بلا کن
یک حَرم ببر یا الهی
بار من بخر یا الهی
آمدم سحر یا الهی
بار من بخر یا الهی
****
آهسته تر ای دار و ندار دل زینب
با هر قدم خود بشوی قاتل زینب
الوداع اخا یابن زهرا
میکُشی مرا یابن زهرا
بازی مکن اینقدر حسین با جگر من
من یک زن تنها وسط اینهمه دشمن
میروی کجا یابن زهرا
میکُشی مرا یابن زهرا
****
خواهرش بر سینه و بر سَر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
****
مهلاً مهلا یابن زهرا
#وداع_با_ماه_رمضان
حاج محمدرضا طاهری1402013106.mp3
زمان:
حجم:
22.96M
#روضه_حضرت_زینب
شب بیستونهم ماه رمضان ۱۴۴۴
مداح : حاج محمدرضا طاهری
میخانه دگر جای من بی سر و پا نیست
حالی به پریشانی احوال گدا نیست
آمدم سحر یا الهی
بار من بخر یا الهی
از سفرهی مهمانی تو بهره نبردم
دل را به نگاه کَرَم یار سپردم
با سوز جگر یا الهی
آمدم سحر یا الهی
بیچاره کسی که دل محبوب بماند
ماه رمضان رفته و محروم بماند
با عشق حسین حاجت این خسته روا کن
عصر عرفه روزی ما کرب و بلا کن
یک حَرم ببر یا الهی
بار من بخر یا الهی
آمدم سحر یا الهی
بار من بخر یا الهی
****
آهسته تر ای دار و ندار دل زینب
با هر قدم خود بشوی قاتل زینب
الوداع اخا یابن زهرا
میکُشی مرا یابن زهرا
بازی مکن اینقدر حسین با جگر من
من یک زن تنها وسط اینهمه دشمن
میروی کجا یابن زهرا
میکُشی مرا یابن زهرا
****
خواهرش بر سینه و بر سَر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
****
مهلاً مهلا یابن زهرا
#وداع_با_ماه_رمضان
❣﷽❣
🔰#روضه_حضرت_زینب _س
🍃#ترکی
🔰#اتابک_عبدالهی
گل خوش رایحه باغ رسالت زینب
دختر منتخب شاه ولایــــــت زینب
سینه پرورده خـــاتون قــیامت زینب
بانوان حـــرم عفته عــزت تاجیدی
عصمتین گنجینه گـوهر حسنینه باجیدی
اول گــوندن اوزون تابع تقـدیر ایلین
بوینونا رشـتـــه حبــل اللهی زنجیر ایلین
هاشمــیانه حـجاب آیــه سی تفسیر ایلین
فاطمه سوگلی ، عفت گلی ، زینت شـــرفه
نطق برنده سی آوازه سـالان هر طرفه
فخر ائدن جلوه سیماسینه ارواح جــلی
سینه سی سینه سینادن آلار باج بلی
عالم زرّیــده هم عهد حسین بن علی
دانیشاندا دئیوسن سوزلری زهرا سوزودی
یئرینده ائله بیل حضرت عــباس اوزودی
گل رخسارینه تعظیم الیور باغ فدک
ضحد و تقواسینه غبطه ایدور افاج ملک
بسته دور گوزلرینون چرخشینه چرخ فلک
نجه گون آیدان ایشیق آلماسا هر گون دایانار
آلماسا نورینی زینبدن اگر گون دایانار
شیره جان بتولیله دوتوب مایه سینی
ایلیوب گوشینه گوشواره عفاف آیه سینی
قولی باغلی تیتردوب سوزلری ستمون پایه سینی
آتشین خطبه سیدور شامیده محشر یارادان
آپاروب سایه شوم اموینی آرادان
بیر سوزی روح ویرن مین جسد بی روحه
بیر نگاهیله شفا بذل الین مجروحه
دمبدم نوحه دین قانه بویانموش نوحه
لوح دلده یازلان منزلت شوراسی
بی کفن قارداشینون قصه عاشوراسی
اورگدیب فاطمه عشقین بم و زیرین بالیا
گرک عشق اهلی اولا عشق سوزون خردالیا
حیطه صبریده ایوبی اوتوردوب دالیا
صبریدن چخمادی صدیقه سیر واقعه ده
صبر ئوزی زینبه احسن دیدی هر واقعه ده
شیردن شیره نون شیر حقون شیر زنی
آری مین مرده مقابل الیر شیر زنی
یخدی تپراقه بیر آهی نچه شمشیر زنی
عدنیده جدی پیمبر دیدی احسن زینب
روح زهرای مطهر دیدی احسن زینب
نه جلالیله گلوب کرب و بلایه بولوسوز
(کاروان یتیشدی کربلایه رباب محملین پرده سین ویردی کناره چاغردی علی جان ، علی اکبر بورا هارادی؟ بویوردی بورا کربلادی پرده نی گیتردی یرینه باخدی آلتی آیلیق بالانین یوزونه اما ایستدیلر ناقه دن زینبی اندیره لر ابوالفضل آقا گلدی قاباقا باجی الین ویر الیمه الین ویردی ابوالفضل الینه دیدی زینب ایاقیوی قوی دیزیمه دوش یره خانم دوشدی یره قولارین آچدی ابوالفضل الله سنی زینبه چوخ گورمه سین )
نه جلالیله گلوب کرب و بلایه بولوسوز
نجه جانین سپر ایلوبدی بلایه بولوسوز
نه شرافت یارادوب اهل منایه بولوسوز
قلم عاجزدی نگارش ایده شخصیتینی
ساخلیوب دهریده پاینده حسین نهضتینی
الغرض کربلا جوینی زینب بینوب
نینوا دشتی نوا زمزمه سیلن بزنوب
موکب آل علی عشق مناسینده انوب
آلتی آی غصه لی یولاردا نفسلر یورولوب
بیر چوخور یرده خانم زینبه خیمه گورولوب
گونده بیر دفعه بنی هاشمین آزاده لری
موقع عصریده سرشار الیور باده لری
بیر یره دعوت ایدور عاشق و دلداده لری
طرح ایدور زینب اوچون کنگره مشترکی
زینبه عرض ارادت الیور تک به تکی
(هر عصر جوانان بنی هاشم گدردیلر خانم زینبین خیمه سینون قاباقندا خانما عرض ارادت الیردیلر دانشاردلار گولردیلر )
خیمه سیندن علی اکبر چوله هر لحظه باخار
عمه سون گورمسه ناراحت اولار
چوخ داریخار باخماسا زینبه
قاسم اورگین غصه دوتار
وجده ریحانه زهرا شرف الناس گلور
هامیدان چوخ باجی دیدارینه عباس گلور
(زینب چخور ابوالفضلین قاباقنا قارداش سنه زینب قربان )
دیور ای زهره جنوس ایله کناره ماهدان
روحیمون مایه روحیه سی منزل گاهدا
کاش یانیمده اولیدی بالام عبدالله دا
خیمده مونس اولیدی غمی چوخ قارداشیوا
گونده مین یول دولانیدوخ ایکیمیزده باشیوا
فیض یاب اولماقا ایلور هره بیر یرده شتاب
آقالار گیتدی خانملار الیوب قصد ثواب
ایاقا دوردولا لیلا و سریه و رباب
هربیری بیر تحفه شایان گوتوروب الرینه
تا که تقدیم ایده اولیا ملکه محضرینه
تاپدیلار محضر زینبده وقاریله حضور
ایتدیلر سینه ده کی سوزلری شوقیله ظهور
عرض ایدوبلر بیزه قرآن اوخی ای سوره نور
سالماسون قلبیوه زنگار غم و غصه لکه
بیز کنیزوک بو بیاباندا سنه سن ملکه
روحی تحویج الیور شیوه گفتارلری
هیجانه گتیروب زینبی رفتارلری
یوز دوتوب قیلدی مخاطب او دل افکارلری
بو محبتلر ایدور فکری پراکنده منی
ایتمیون بوندا اضافه داخی شرمنده منی
بو چوله وارد اولانان اله قلبیم بولانور
گوزلریم علقمی رویت الینده سولانور
دل دوداقیم گورویوب باشیمه دنیا دولانور
یر اوزونده علی اولادی چخوب سیر السون
نجه بیر سیریدی الله سحرین خیر السون
دیسه هر یوزده یارا آنیده گوز یاشی گلر
هر بلا گلسه بو چولده باجی قارداشه گلر
بیر مثلدور کی دیر عقله گلن باشه گلر
.
⚫️#روضه_اسارت
🔘#روضه_حضرت_زینب
▪️#هفتم_امام #هفت_امام #هفده_محرم
🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#السلام_علیک_یاام_المصائب_یازینب_یازینب_یا_زینب
⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری...
ایامی که بیبی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه...
وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت..
💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم
💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم
💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست
کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند...
با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند...
💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود
💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود
⬅️بیبی رو وارد شهر کوفه کردند....
خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه...
(چه خاطراتی)
مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری...
خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد..
(خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه)
💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود
💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود
💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود
⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن...
هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت...
هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید...
اینجا خونه باباش علی بوده...
این شهر بوی باباش علی میده...
این شهر بوی برادرشو میده....
این شهر بوی حسین میده...
همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است...
⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده....
اسیرو بی کس و تنها...
دستای بیبی رو بستن....
از بالا بام خاکستر میریزن...
سنگ میزنن...
💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست
♻️بگمو التماس دعا
♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا
⬅️یه وقت بیبی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر...
دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن...
زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت..
آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه......
امان امان امان
💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست
💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم
💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم
💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم
⬅️اینجا یه زبان حالی داره....
یه نگاه کرد به سر بریده عباس...
صدا زد عباسم داداش....
دادلش پاشو حال زینبو ببین...
ای غیرت الله ..
پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری....
زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید...
حالا ما بین نامحرماست...
⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره...
امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید...
نور چراغو کم کنید...
کسی قد و قامت زینبم رو نبینه....
داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم...
ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس....
🖤کوفه چه غوغایی شده
🖤زینب تماشایی شده
هرچقدر ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
.
📖 #متن_روضه
🔊 روضه برگشت کاروان اُسراء به کربلا
⚫️ ظهر اربعین حسینی #بخش_دوم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖➖
بَر گَشته ام، به کربُبَلا یا أخی الغریب
بی تو دِگر، فِتادم از پا أخی الغریب
قَدَّم، زِ غصه های تو تا شد، أخی الغریب
بعد از تو نیست، خِیر به دنیا، أخی الغریب
یک اربعین، پس از تو، بلا دید خواهرت
رفتی و بعد تو، چه ها دید خواهرت
خوننده این روزا، سر و سینه نمیمونه براش ، باید تو کمک بدی، خیلی از رفیقامو میدونم، نرفتن گفتن بمونیم روضه ها خالی نشه، از صبح این ور اون ور دارم داد میزنم، به اربابم هر چی دادن میزارم وسط، هرچی هم تو این چند روز دلت سوخت بزار وسط ، من میگم، یه ثواب اونی که رفته میبره، ده تا ثواب توی نرفته، وقتی تَقَلّا برا رفتن میکنی بی بی میگه جانم، چند تا تون به این و اون رو زدید نشد، رفیق میشناسم، به صاحب کارش گفته حقوق یه ماهَ مو نده، سه روز برم بیام، آی ، هواست به ما هست یا نه؟ میدونم سرت شلوغه، اما منم دل دارم، میخوام این دوسه تا بند و با من بیای ها،
آورده ام، کنار مزارت، سر تو را ،
از ساربان، گرفته ام، انگشتر، تو را
دق داده اند، بی صفتان، مادر تو را (چرا؟)
از بس زدن، در همه جا، خواهر تو را (نگام کن صورتمو)
یک دم نظر نما، که تن من شده کبود
رفتم به شام، در بر من، محرمی نبود
رسیدن کربلا، زنای بنی اسد، غوغا کردن، چند جا زنا خیلی به آل الله خدمت کردن، یکی اینجا بود ، زنا بنی اسد رفتن به مرداشون گفتن نمیرید ما میریم، تن بچه های زهرا رو زمینه، دور تا دور قبرا، آماده، الآن صاحبای قبرا میان، نگاه کردن دیدن از دور، دونه دونه، مثل برگ خزان، از بالا مرکب ها، با صورت میان پایین، دویدن زنا، رسیدن به اولی خانم پاشو، اینجا که قبری نیست ، قبرا جلوست، صدا زد برو کنار، کجا بودی ظهر عاشورا، قاسمم همین جا تیکه تیکه شد، دیدن اینا آروم نمیشه رفتن جلو تر ، خانم، پاشو، قبرا جلوست، گفت برو کنار، کجا بودی برادرم، علی اکبر رو همین جا، عربا عربا، دیدن نه، کار جمع نمیشه، بریم سراغ بزرگتر، اومدن بالا سر زینب، خانم، شما بزرگید، پاشو، قبر جلوست، خانم جیغ کشید، برید کنار، کجا بودید صبح یازدهم، اسباشونو نعل تازه، اینقدر رو تنش دُوُندَن، همه صحرا بوی حسین، آه، آی، بلاخره اومد بالای قبرا،
از دوریت حسین، گریبان، دریده ام
شروع کرد حرف زدن، بی بی حرف میزد بچه ها خودشونو میزدن
رفتی و بعد تو، چه بلایی، کشیده ام (سادات منو ببخشن)
من ناسزا، ز دشمن زهرا، شنیده ام
دشمن تر از یهود، به حیدر، ندیده ام (چرا؟)
از آتش یهود، به سرها نشانه است
دم دروازه شام، اومد گفت یا شمر، من از تو تاحلا چیزی خواستم، نه والله، یه خواهش دارم، بگو مارو از شلوغی نبرن، بازار نبرن، یه بار بحرف خانم گوش کرد، تا مسیر عوض شد، خانم دوید، بگو از بازار ببرن، اونجا نه، محله ی ، یهود ...
حسیـــــــــــــن
عرض من تمام، یکی دوتا جمله، سرورا، داداشام میخونن، گفت
از آتش یهود، به سرها نشانه است (حواست هست یا نه)
از آتش یهود، به سرها ، نشانه است
بر گونه هایمان، اثر تازیانه است
عرض روضه ام یه جمله است، همه رو آروم کردن، دو نفر آروم نمیشدن، یکی ربابه، هر چی دست رو سرش، خانم آروم، بچم کجاست؟ هر کی یه قبری رو بغل، بچم کجاست؟ امام سجاد اومد آرومش کرد، خودم گذاشتم رو سینش، نگران نباش، جاش خوبه، رباب آروم شد، اما سکینه، آروم نمیگرفت، هی میگفت وَینَ العَمِه، یه ظرف آب برداشت، رفت سمت علقمه، عمو، پاشو ، پاشو، آب برات آوردم، عمو، آب فرات تازه از شام، حسیــــــــــــــــــــن، جان
آی ، اِی سایه ی، اِی سایه ی بلند سرم
اِی سایه ی بلند تو بر سر، بلند شو
پس داده اند چادر مادر، بلند شو
زخم جبین من، شده بهتر، بلند شو
بنگر، بنگر چگونه از غم تو سال خورده ام
برخیز، تا کنار مزارت نمرده ام (بند آخرم)
یادم نمیرود، که چه دیدم ز روی تل (بیرونیا میشنون یانه؟)
من نالهء ، بُنَیَّه، شنیده ام زِ روی تل
فریاد، یا حسین، کشیده ام، زِ روی تل
بر سینه ات، نشستُ، دویدم، ز روی تل (این برا اونایی که هنو گریه نکردن)
آن نانجیب، خنجر خود را، بُرون کشید
رأس تو را، مقابل من، از قفا، بریــــــد
بگو چکار کنم، تا که دست و پا نزنی؟
حسیـــــــــــــــــــــــــن
صدات کربلا برسه
حسیـــــــــــــــــــن
#روضه_روز_اربعین
#روضه_حضرت_زینب
#برگشت_کاروان_اسراء
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه_حضرت_زینب ( سلام الله علیها )
پدر و مادرم به فدای تو ، اُم المصائب ، چهار ساله بود ، دنبال جنازه ی مادر دوید ، صبر کرد ... فرق شکافته ی بابا رو دید ، صبر کرد ... پاره های جگر برادرش امام حسن رو دید ، صبر کرد ...بالای تل زینبیه ، روز عاشورا ، دید یک گوشه میدان ، شمشیرها بالا میره ، پائین میاد ... حسینش رو دارند میکُشند ... شنید عزیز برادرش داره میگه : یَا اُخْتا اِرْجِعی اِلَی الْفُسْطَاطِ وَ اجْمَعِی الْعَیَالَ وَ الْاَطْفَالَ ، خواهرم ، برو به خیمه برگرد زنان و کودکان را جمع آوری و مواظبت کن ... وقتی این جمله رو شنید ، صبر کرد ، برگشت به طرف خیمه ها ... آنقدر صبر کرد ، قافله را رساند مدینه ، زبان حالش این بود :
مدینه ، کاروانی سوی تو
با شیوَن آوردم
ره آوردم بوَد اشکی
که دامن دامن آوردم
مدینه ، گر به سویت
زنده برگشتم ، مکن مَنعَمْ
که من این نیمه جان را هم
به صد جان کَندن آوردم
مدینه ، یوسف آلِ علی را
بُردم و اکنون
اگر او را نیاوردم ،
از او پیراهن آوردم
مدینه ، یک گُلستان ، گُل
اگر در کربلا بُردم
ولی اکنون گلابِ حسرت
از آن گُلشن آوردم
نزدیکی شهر مدینه ، خیمه هارو برپا کردند ، آقا زین العابدین ( علیه السلام ) بشیر رو صدا زد ، فرمود : پدرت شاعر بود ، از پدر چیزی به ارث بردی یا نه ؟ عرض کرد ، بله آقا ... فرمود : برو داخل شهر مدینه مردم رو خبر کن ، بگو بیایند ...
سوار بر اسب ، پرچم سیاهی به دست گرفت ، وارد شهرِ مدینه شد ، گریه میکُنه و ناله میزنه ، تو کوچه های مدینه از این طرف به اون طرف میره ، صدا میزنه : يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقَامَ لَكُمْ بِها ... مردم مدینه ، دیگه مدینه نمانید ... قُتِلَ الْحُسَيْن ... حسین رو کُشتند ... اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ ... نازنین بدنش ، کربلا روی خاک ها ... وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناةِ يُدارُ ... سرِ بریده اش بالای نیزه ، از این شهر به اون شهر میگشت ... حسییین ... وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناةِ يُدارُ ...
.
5. روضه حضرت زینب س.mp3
زمان:
حجم:
5.44M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )