#توسل و مناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان #شب_بیست_وسوم ماه مبارک رمضان
به نفسِ حاجمهدی سلحشور •✾•
باز کن آغوش خود را سائلات سر میرسد
آن گدا که بخششات را کرده باور، میرسد
آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین!
نالههای هر شبم از پشت این در میرسد
تا نَفَس باقی است،نَفْس سرکشم را رام کن!
رفته رفته عمر من دارد به آخر میرسد
در شب قَدرَت، به قَدرِ گریهام رونق بده!
هر که به جایی رسید، از دیدهی تر می رسد
گرچه بد کردم، بیا با این بدت تندی مکن!
ای که لطفِ بیحدت حتی به کافر میرسد!
از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید
طفل بازیگوش دل گرم است، مادر میرسد
زیرِ قرآن زیر و رویم کن! الهی بِالعَلی!
دلشکسته گیر می افتد، به دلبر میرسد
نخل حیدر خرج افطاری ما را میدهد
از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر میرسد
دفن نوکر احتیاطاً گردن اربابهاست
بعد مُردن کفن و دفن ما به حیدر می رسد
در سراشیبی قبرم، بعد تلقین خواندنم
حتم دارم مرتضی آنجاست که سر میرسد
با مظلومیت آقای مظلومانِ خاک
جمع میگردد تمام آن به دختر میرسد
سر به چوب محمل خود زد، در آن ساعت که دید
نیزهداری مست با رأس برادر می رسد
در کنار خانهی باباش سنگش میزنند
زخم مهلک بر پر و بال کبوتر می رسد
کاش زینب خاطرش در کوچه ها آسوده بود
کاش بر هر دختری میدید معجر میرسد
.
توسل و قرآن بر سرگرفتن ویژهٔ شبهای قدر #شب_بیست_وسوم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمدرضا بذری
*قرآنها رو جلو دیده اتون باز کنید..*
"اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ..."
* قرآنها رو بر سر بگذارید:*
"اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ "
"ده مرتبه: بِکَ یا الله.."
*امیرالمومنین فرمود: اگر رحمت خدا به صد قسمت تقسیم بشه یک قسمتش بین همه ی بشر و همه ی موجودات تقسیم شده..بقیه اش همه رحمانیت و رحیمیت خودِ خداست...*
"ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ.."
*مالک ابن انس میگه: شخصی بیابان نشین وارد مسجد پیغمبر شد سلام کرد گفت: یا رسول الله! قیامت چه زمانی است؟ موقع نماز بود پیغمبر نمازش رو خوند بعدنماز این عرب بادیه نشین رو صدا زد ..فرمود: بیا جلو ..توکه از قیامت سوال کردی چی برا قیامت آماده کردی؟گفت از اعمال چیز زیادی ندارم.نه نمازی نه روزه درست درمونی..من فقط خدا و پیغمبرش رو دوس دارم..پیغمبر یه نگاه کرد فرمود: غصه نخور هرکسی با اون چیزی محشور میشه که بهش علاقه داره.... کنایه از این داره که تو به ما علاقه داری قیامت هم با مایی... *
"ده مرتبه: بِعلیٍّ.."
*ام سلمه میگه: دیدم پیغمبر امیرالمومنین رو به یه سفری فرستاد.. بعد مدتی دیدم پیغمبر زیر لب میگه:خدایا! من از دنیا نرم یه وقت. میگه تعجب کردم، رسول خدا میگه من نمیرم.. یعنی چی؟ بعد دیدم با جمله بعدی پیغمبر کاملش کرد. خدا یا من نمیرم تا یه بار دیگه علی رو ببینم..
محمد حنفیه میگه: شب آخر فرزندان امیرالمومنین دورش بودن همه رو جمع کرد وصیت کرد سفارش کرد از همه بیشتر با امامحسن صحبت کرد سفارش کرد. با حسنین صحبت کرد. امورات رو به امام مجتبی سپرد..بعضیا رو جداگانه وصیت کرد..میگه ساعتی مولا به هوش می اومدچشماش رو باز می کرد می دید بچه هاش دارن گریه می کنن..«انقدر یتیما برا امیرالمومنین شیر آوردن .مولا دوست نداشت دل یه یتیمم بشکنه. فرمود: یه ظرف بزرگی بیاریدهمهٔ این شیر را رو بریزید تو این ظرف ..یه تیکه خورد دل هیچ یتیمی نشکنه..»
تا به هوش اومد دید بچه ها دارن گریه می کنن محمد حنفیه میگه دیدم لحظه ی آخره امیرالمونینِ... فرمود: این پیامبرِ، این حمزه است، اینجعفرِ اومدن به استقبال من..
من یه علیدیگه هم سراغ دارم توکربلا ابی عبدالله سرش رو به دامن گرفت صدا زد .."هذا جدی رسول الله قد سقانی بکاسه"یه وقت صدا زد.."هذهی جدتی فاطمه" اینم مادرت زهراست اومده..چنان علی اکبر رو بغل کرد..*
بنا نبود که آفت به باغ ما بزند
پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند
"ده مرتبه: بِفاطِمَةَ.."
گر به زهرا برسد نامهٔ ما نیست غمی
هرکسی بچه ی بد را زده مادر نزده
چارقدت موند و گلهای پرپرش
وای مادرم..ای وای مادرم..
بهشت من و سوزوندن آخرش
وای مادرم...ای وای مادرم..
حیرونه بابا از داغ کوثرش
وای مادرم.. ای وای مادرم..
آه روزگار من..
داره میره مادرم از کنار من
آه روزگار من ..
گریه به زخم تنش شده کار من
*عدی بن حاتم میگه هیچ وقت انقدر دلم برا کسی نسوخت..اون لحظه ای که دیدم طناب دور گردن علی انداختن دارن مولا رو به زور می کشن سمت مسجد..*
حسین من بی کس میشه ای خدا
وای مادرم..وای مادرم..
پیرهنش دست به دست میشه ای خدا
وای مادرم..وای مادرم..
نیزه میخوره از دشمن بی هوا
وای مادرم ..وای مادرم..
پیش چشم من مینه دست و پا
وای مادرم ..وای مادرم...
"ده مرتبه: بِالحَسَنِ.."
"ده مرتبه: بِالحُسَین ِ..."
یاعلی! وقتی ضربه به فرق شما خورد ابی عبدالله وقتی فرق شکافته رو دید چقدر گریه کرد...
میگم: حسینجان! فرق شکافتهٔ بابا رو دیدی سرش رو به دامن گرفتی.. برا شما این صحنه بیشتر سخت بود. یا وقتی تو علقمه سر اباالفضل العباس رو به دامن گرفتی؟... یه لحظه دیدن عباس سرش رو از رو زانوی حسین پایین میاره. ابی عبدالله دوباره سر عباس رو به دامن میگیره..دوباره عباس سرش رو به زمین میکشه. تومقتل نوشتن یه بار این کار تکرار شد..ابی عبدالله صدا زد..عباس! داداش چه میکنی؟صدازد..داداش من الان سرم رو زانوی شماست اما ساعتی بعد تو گودال قتلگاه کی میخواد سر تو رو به دامن بگیره؟...*
"ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین.."
*تو مدینه یکی میگفت: "أنا الغریب" دیدن امام سجاد اومد جلو فرمود: چرا میگی "أنا الغریب"؟ میگفت به من رحم کنید، گفت آقا من غریبم، گرفتارم، بدبختم ..حضرت فرمود: یه سؤال ازت کنم ..اگه تو این شهر جان بدی دفنت میکنن یا نه؟ گفت مگه میشه دفنم نکنن من مسلمانم، حضرت نشست رو زمین شروع کرد گریه کردن، فرمود: بابام ابی