#ولادت_عبدالعظیم_حسنی
هر چه داریم از عطای شماست
همه دارایی ام برای شماست
جان ناقابلم فدای شماست
شکر ایزد دلم گدای شماست
سالیانی است در معیتتان
شاه هستید و ما رعیتتان
بهر ما افتخار ، عبدالعظیم
ای به قلبم قرار ، عبدالعظیم
کرمت بی شمار ، عبدالعظیم
از حسن یادگار ، عبدالعظیم
تا کمی با تو خو گرفتم من
از خدا آبرو گرفتم من
بی بها بوده ، با بها گشتم
لطف تو بوده با خدا گشتم
با حریمت که آشنا گشتم
جزو زوار کربلا گشتم
به حسن رفته رئفت و کرمت
مثل کرب و بلا شده حرمت
پشت گرمی و سایه سرمی
مرهم زخم قلب مضطرمی
قسم هر دعای مادرمی
ای حسن زاده صاحب حرمی
تا به صحن تو چشم می دوزم
یاد داغ بقیع ی سوزم
زیر باران آسمان تو ایم
جیره خوار سماط و خوان تو ایم
فخر ما باشد عاشقان تو ایم
هر شب جمعه میهمان تو ایم
به حریم تو تا گدا سر زد
به سوی کربلا دلش پر زد
کربلا گفتم عطر سیب وزید
کربلا گفتم و دلم لرزید
کربلا گفتم و صدا پیچید
" السلام علی الحسین شهید"
به گمانم صدای مادر اوست
که چنین روضه خوان پیکر اوست
یا بنی قتیل بالعطشان
یا بنی ذبیح بالعریان
یا بنی به خاک و خون غلطان
تن تو زیر یورش اسبان ....
....مثل قران پاره پاره شده
دانه دانه چونان ستاره شده
تو چه کردی که این چنان زدنت ؟
جای چنگ است روی پیرهنت
شده هم سطح خاک دشت تنت
رد پای سنان روی دهنت
سنگ دشمن شکسته ابرویت
مثل من ضربه خورده پهلویت
خنجری کند حنجرت آزرد
استخوان های تو همه جا خورد
بین مشتش همین که نیزه فشرد
طاقت و صبر خواهرت را برد
کربلا در غروب تا مه شد
پیکری زیر دست و پا له شد
🔸شاعر:
#عرفان_ابوالحسنی
______________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
با وفا از سائلانت نوحه و دم را نگیر
هرچه میخواهی بگیر از ما و ماتم را نگیر
حال خوب نوکران تنها میان روضه است
حال خوب ما غم است از ما تو این غم را نگیر
عمر خود را بیشتر در زیر پرچم بوده ایم
از سر ما سایه سار امن پرچم را نگیر
روضه به روضه ، ز روضه فیض دارم میبرم
ای عزیز الله این فیض دمادم را نگیر
سنگ هم روزی ببارد روضه ات تعطیل نیست
روضه قدری کم شده دیگر همین کم را نگیر
اربعین امسال باید زائرت باشم حسین
بی حرم دق میکنم ، اینگونه حالم را نگیر
ما به تو بد کرده ایم آقا ولی بد نیستیم
جان زهرا از گدای خود محرم را نگیر
عمه از تل آمد و فریاد زد برخیز شمر
بی وضو گیسوی آقای دو عالم را نگیر
🔸شاعر:
#عرفان_ابوالحسنی
________________________
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
==========================
#حضرت_علی_اکبر
دلدار و دل آرام و دلاور علی اکبر
جمع اند همه آل کسا در علی اکبر
آن چیز که خوبان همه دارند در عالم
دارد همه را یک تنه در بر علی اکبر
فهم احدی نیست به یک ذرهی علمش
کم رفته اگر بر روی منبر علی اکبر
مضمون چه شعری است برازنده اش آخر
از مدح و ثنا هست فراتر علی اکبر
با گردش شمشیر به دستش همه گفتند
در کرب و بلا ثانی حیدر علی اکبر
حتی نرسیده ملک الموت به گردش
از میمنه زد تا که به مِیسر علی اکبر
در منطق و درخلقت و در خلق شبیه است
بیش از همه بر شخص پیمبر علی اکبر
معصیت آن را که محب است خداوند
بخشد به سخا روز جزا بر علی اکبر
از اسب زمین خورد و پدر گریه کنان گفت
دردا ؛ علی اکبر ...علی اکبر .... علی اکبر
می خواست صد و ده پسر ارباب و به یک روز
این خواسته بنمود مُیسّر علی اکبر
از خوردن سر نیزه ای از پشت به پهلو
شد بانیّ مرثیهی مادر علی اکبر
برخیز و اذانی بده هنگام نماز است
یک مرتبه ، یک دفعهی دیگر علی اکبر
برخیز و در این دشت به فکر پدرت باش
خیره است به او دیدهی لشکر علی اکبر
از عهدهی جمع بدنت بر نمی آید
گشته است همه دشت سراسر علی اکبر
ای روشنی چشم پدر، چشم تو روشن
صحبت شده از غارت معجر علی اکبر
از روضه همین قدر که گردید مزارش
هم قد مزار علی اصغر علی اکبر
🔸شاعر:
#عرفان_ابوالحسنی
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
با وفا از سائلانت نوحه و دم را نگیر
هرچه میخواهی بگیر از ما و ماتم را نگیر
حال خوب نوکران تنها میان روضه است
حال خوب ما غم است از ما تو این غم را نگیر
عمر خود را بیشتر در زیر پرچم بوده ایم
از سر ما سایه سار امن پرچم را نگیر
روضه به روضه ، ز روضه فیض دارم میبرم
ای عزیز الله این فیض دمادم را نگیر
سنگ هم روزی ببارد روضه ات تعطیل نیست
روضه قدری کم شده دیگر همین کم را نگیر
اربعین امسال باید زائرت باشم حسین
بی حرم دق میکنم ، اینگونه حالم را نگیر
ما به تو بد کرده ایم آقا ولی بد نیستیم
جان زهرا از گدای خود محرم را نگیر
عمه از تل آمد و فریاد زد برخیز شمر
بی وضو گیسوی آقای دو عالم را نگیر
🔸شاعر:
#عرفان_ابوالحسنی
________________________
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
هر کس که دید از او کرمش را مرید شد
هر کس مرید او شده بی شک سعید شد
یا محسن به حق حسن گفتم و سپس
دیدم تمام معصیتم ناپدید شد
غربت ببین که هیچ کسی یاورش نبود
از همسرش هم آخر سر ناامید شد
ای کاش ذات جعده شببه رباب بود
اما ز کینه توزی اش این زن پلید شد
قربان آن غریب که در سن کودکی
یک صحنه دید و یک شبه مویش سپید شد
زهرا که رفت ، هیچ کلامى بیان نکرد
رنج سکوت برغم هجران مزید شد
هر چند خورده زهر به ظاهر ولی حسن
وقتی که دید ضربهی سیلی شهید شد
چوبی که تیر گشت و به تابوت اون نشست
تغییر کرد و چوب به دست یزید شد
تقصیر نعل شد که شناسایی بدن
دیگر برای زینب کبری بعید شد
دردا که تازه بعد جسارت اسارت است
اینطور شد مصائب خواهر شدید شد
🔸شاعر:
#عرفان_ابوالحسنی
=============================