|⇦•خُسروان غلامانند، سیّدی...
#مدح_و_توسل زیبا تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام .
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
ای به سینه ات پنهان گنج های قرآنی
علم را شکافنده با کلام نورانی
مَظهر جمالِ حق در لباسِ انسانی
صد چو بوعلی پیشت کودکِ دبستانی
هم سِپهر را محور، هم وجود را بانی
کنیه ات اَباجعفر، خود محمّدِ ثانی
آسمانِ دانش را آفتابِ تابنده
مشعلِ حقایق را منطقت فروزنده
خصم را پذیرفته با لبِ پُر از خنده
دوست خرّم و خندان،دشمن از تو شرمنده
خَلق را خداوندی، ای خدای را بنده
نیست بنده ای چون تو، با جَلالِ ربّانی
قدسیان به قصد قُرب می برند نامت را
عرشیان به شوق و شور سر کِشند جامت را
خُسروان غلامانند، سیّدی غلامت را
وصف کرده در قرآن کبریا مُقامت را
جابر از سوی احمد آورد سلامت را
چشم او شده روشن از عنایتت آنی
ذکر من سلام من کیست حضرت باقر
حجّ من قیام من کیست حضرت باقر
اسوه تمام من کیست حضرت باقر
زمزم و مقام من کیست حضرت باقر
پنجمین امام من کیست حضرت باقر
می کند ز آیینم مهر او نگهبانی
ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را
تو یگانه فرزندی دو علیّ اعلا را
باقر العلوم استی ذات پاک یکتا را
نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را
ای غریب شهر خویش مثل جدّ مظلومت
شد ز کودکی دائم خون به قلب مغمومت
از حقوق خود کردند ظالمانه محرومیت
روی زین زهرآلود خصم کرد مسمومت
سوختند از داغت اهلبیت معصومت
روزشان ز غم گردید همچو شام ظلمانی
#حاج_غلامرضا_سازگار
|⇦•خُسروان غلامانند، سیّدی...
#مدح_و_توسل زیبا تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
ای به سینه ات پنهان گنج های قرآنی
علم را شکافنده با کلام نورانی
مَظهر جمالِ حق در لباسِ انسانی
صد چو بوعلی پیشت کودکِ دبستانی
هم سِپهر را محور، هم وجود را بانی
کنیه ات اَباجعفر، خود محمّدِ ثانی
آسمانِ دانش را آفتابِ تابنده
مشعلِ حقایق را منطقت فروزنده
خصم را پذیرفته با لبِ پُر از خنده
دوست خرّم و خندان،دشمن از تو شرمنده
خَلق را خداوندی، ای خدای را بنده
نیست بنده ای چون تو، با جَلالِ ربّانی
قدسیان به قصد قُرب می برند نامت را
عرشیان به شوق و شور سر کِشند جامت را
خُسروان غلامانند، سیّدی غلامت را
وصف کرده در قرآن کبریا مُقامت را
جابر از سوی احمد آورد سلامت را
چشم او شده روشن از عنایتت آنی
ذکر من سلام من کیست حضرت باقر
حجّ من قیام من کیست حضرت باقر
اسوه تمام من کیست حضرت باقر
زمزم و مقام من کیست حضرت باقر
پنجمین امام من کیست حضرت باقر
می کند ز آیینم مهر او نگهبانی
ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را
تو یگانه فرزندی دو علیّ اعلا را
باقر العلوم استی ذات پاک یکتا را
نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را
ای غریب شهر خویش مثل جدّ مظلومت
شد ز کودکی دائم خون به قلب مغمومت
از حقوق خود کردند ظالمانه محرومیت
روی زین زهرآلود خصم کرد مسمومت
سوختند از داغت اهلبیت معصومت
روزشان ز غم گردید همچو شام ظلمانی
#حاج_غلامرضا_سازگار
|⇦•زیر قدمت بند دل ماست..
#مدح_و_توسل تقدیم به ساحت مقدس ابن الرضا حضرت امام جواد علیه السلام .
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
زیر قدمت بند دل ماست که گیرست
بهتر بنویسم دل ما عبد و اسیر است
هر کس به تو دل داد محال است نگوید
از هرچه دلش غیر تماشای تو سیر است
«ای تیر غمت را دل عشاق نشانه»
دام است نگاه تو و ابروی تو تیر است
از نام و نشان و نسب ما چو بخواهید
مائیم گدا و پسر شاه امیر است
شهزاده جودی تو که در وصف تو گفتند:
هر لحظه و هر ثانیه در فکر فقیر است
عالم همه دورِ سر تو گرم طوافند
افلاک کنارِ وَجناتِ تو حقیر است
جانم به فدایِ تو و دستان کریمت
شاهیم سر سفرۀ احسان قدیمت
بند دلم از گیسوی تو واشدنی نیست
دوری ز تو هیهات ، به مولا شدنی نیست
آن دل که نشد بسته به خالِ لبت ای دوست
دل نیست، خرابه ست، وَ احیا شدنی نیست
گشتیم و گشتیم و گشتیم، و گشتیم
والله که مانند تو پیدا شدنی نیست
از برکت رویِ تو شده گندم ما نان
بی برکت تو حاجتِ ماها شدنی نیست
بدجور نمک گیر توأم حضرتِ باران
افتاده دلم پایِ تو و پاشدنی نیست
ای جود و کرامت نَمی از لطف نگاهت
دریاب گدایی که نشسته سر راهت
پیداست نشان تو به هر جایِ خراسان
پس لذت محض است تماشایِ خراسان
از روز ازل یاد گرفتیم بگوئیم
مائیم گرفتار و گداهای خراسان
جز بر علی و آل علی دل نسپردیم
دادیم دلِ خویش به آقایِ خراسان
هر چند کبوتر نه، ولی شکر که هستیم
جاروکش و درباریِ مولای خراسان
از باب تو رفتیم و به لطف تو گرفتیم
حاجات خود از محضر بابایِ خراسان
دلتنگ تماشای بهشتیم و نشستیم
در پیش تو لبریزِ تمنای خراسان
دردیم، ز رحمت بده این بار دوا را
امضا بزن این بار شما مشهد ما را
«اَبرویِ تو پیوسته به هم خوف و رجا را»
چشم تو به تصویر کشیده است خدا را
مُهر از لب آن شیشۀ پر معجزه بردار
بگذار معطر کند عطرت همه جا را
هم عشق شمائید وَ هم حضرتِ معشوق
داده است خداوند به ما درد و دوا را
ای برکت باران زتو ، از شوق در آورد
لبخند دل انگیز لبت اشک رضا را
یاد حرمت شعر مرا باز عوض کرد
انداخت میان دلم این حال و هوا را
مثل تو جوانند شهیدان خمینی
کرده است دعای تو اجابت شهدا را
از لطف تو در راه حسینیم همیشه
پای علم پیر خمینیم همیشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای سومین محمد این خانه السلام
ای سائلِ تو عاقل و دیوانه السلام
ای صاحب کرامت جانانه السلام
عیسی مسیح، حضرت ریحانه السلام
تو آمدی و دشمن دین ناامید شد
بارِ دگر امام رضا روسفید شد
ای نایب امام رضا ، حضرت جواد
یابن الرئوف ! شاهِ وفا ! حضرت جواد
پروردگارِ جود و عطا ، حضرت جواد
دریاب روزگارِ مرا ، حضرت جواد
عمریست زیر دین جواد الائمه ام
محتاج کاظمین جواد الائمه ام
در کودکیت پیر زمین و زمان شدی
آقا نهم ستارۀ این آسمان شدی
امید آخر همه بیچارگان شدی
بالاتر از توقع ما مهربان شدی
آنانکه خاک بوسی ابن الرضا کنند
باید که خاک را به نظر کیمیا کنند
شاعر: محمد حسین رحیمیان
|⇦•هر چه کردم مرا دمشق نبرد...
#مدح_و_توسل ویژۀ ایام ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیها
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
هر که از عشق رنگ و بو دارد
هر چه هم باشد آبرو دارد
گر چه از عشق بارها گفتند
باز هم جای گفتگو دارد
بردن نام عشق جایز نیست
جز بر آنکه لبش وضو دارد
کیست این خانم سه ساله ی عشق
که پدر هم هوای او دارد
هر چه کردم مرا دمشق نبرد
دل من نیز آرزو دارد
نه مگر می شود بغل نشود
نه مگر می شود عمو دارد
بال جبریل با پرش خوب است
آسمان با کبوترش خوب است
عاشقان مثل ابر بارانند
از همه چشمها ترش خوب است
به گرفتاریم نگاه مکن
جاده ی عشق آخرش خوب است
گر چه طفل پسر نمک دارد
ولی این بار دخترش خوب است
از همه دختران هر آنکس که
رفته باشد به مادرش خوب است
بهر بالا نشینی خانم
شانه های برادرش خوب است
ای مسیحای آشنای حسین
خنده هایت گره گشای حسین
ای که وقت نزول آیه ی عشق
چادرت می شود حرای حسین
من چکیده شدم به پای شما
تو چکیده شدی برای حسین
آفریده شدم برای شما
آفریده شدی برای حسین
عاقبت می شوم فدای شما
عاقبت می شوی فدای حسین
من خمیده شدم برای شما
تو خمیده شدی برای حسین
من تکیده شدم برای شما
تو تکیده شدی برای حسین
هر چه باشد تو عمه ی مایی
زینب دوم سرای حسین
یاد تو یاد مادر آورده
کیست اشک تو را در آورده
این همه پیش عمه گریه نکن
حاجتت می شود بر آورده
ای فرشته بلند شو از خواب
یک نفر آمده سر آورده
شوق وصل یتیم گونه ی توست
که طبق را جلوتر آورده
پدرت آمده چه آمدنی
به گمانم که معجر آورده
آنکه برده است گوشواره ی تو
داد عباس را در آورده
دخترم ای فرشته ام چه کسی
گوشوار تو را در آورده
#مدح_و_توسل تقدیم به ساحت مقدس ابن الرضا حضرت امام جواد علیه السلام به نفسِ حاج حسین سازور •✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
زیر قدمت بند دل ماست که گیرست
بهتر بنویسم دل ما عبد و اسیر است
هر کس به تو دل داد محال است نگوید
از هرچه دلش غیر تماشای تو سیر است
«ای تیر غمت را دل عشاق نشانه»
دام است نگاه تو و ابروی تو تیر است
از نام و نشان و نسب ما چو بخواهید
مائیم گدا و پسر شاه امیر است
شهزاده جودی تو که در وصف تو گفتند:
هر لحظه و هر ثانیه در فکر فقیر است
عالم همه دورِ سر تو گرم طوافند
افلاک کنارِ وَجناتِ تو حقیر است
جانم به فدایِ تو و دستان کریمت
شاهیم سر سفرۀ احسان قدیمت
بند دلم از گیسوی تو واشدنی نیست
دوری ز تو هیهات ، به مولا شدنی نیست
آن دل که نشد بسته به خالِ لبت ای دوست
دل نیست، خرابه ست، وَ احیا شدنی نیست
گشتیم و گشتیم و گشتیم، و گشتیم
والله که مانند تو پیدا شدنی نیست
از برکت رویِ تو شده گندم ما نان
بی برکت تو حاجتِ ماها شدنی نیست
بدجور نمک گیر توأم حضرتِ باران
افتاده دلم پایِ تو و پاشدنی نیست
ای جود و کرامت نَمی از لطف نگاهت
دریاب گدایی که نشسته سر راهت
پیداست نشان تو به هر جایِ خراسان
پس لذت محض است تماشایِ خراسان
از روز ازل یاد گرفتیم بگوئیم
مائیم گرفتار و گداهای خراسان
جز بر علی و آل علی دل نسپردیم
دادیم دلِ خویش به آقایِ خراسان
هر چند کبوتر نه، ولی شکر که هستیم
جاروکش و درباریِ مولای خراسان
از باب تو رفتیم و به لطف تو گرفتیم
حاجات خود از محضر بابایِ خراسان
دلتنگ تماشای بهشتیم و نشستیم
در پیش تو لبریزِ تمنای خراسان
دردیم، ز رحمت بده این بار دوا را
امضا بزن این بار شما مشهد ما را
«اَبرویِ تو پیوسته به هم خوف و رجا را»
چشم تو به تصویر کشیده است خدا را
مُهر از لب آن شیشۀ پر معجزه بردار
بگذار معطر کند عطرت همه جا را
هم عشق شمائید وَ هم حضرتِ معشوق
داده است خداوند به ما درد و دوا را
ای برکت باران زتو ، از شوق در آورد
لبخند دل انگیز لبت اشک رضا را
یاد حرمت شعر مرا باز عوض کرد
انداخت میان دلم این حال و هوا را
مثل تو جوانند شهیدان خمینی
کرده است دعای تو اجابت شهدا را
از لطف تو در راه حسینیم همیشه
پای علم پیر خمینیم همیشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای سومین محمد این خانه السلام
ای سائلِ تو عاقل و دیوانه السلام
ای صاحب کرامت جانانه السلام
عیسی مسیح، حضرت ریحانه السلام
تو آمدی و دشمن دین ناامید شد
بارِ دگر امام رضا روسفید شد
ای نایب امام رضا ، حضرت جواد
یابن الرئوف ! شاهِ وفا ! حضرت جواد
پروردگارِ جود و عطا ، حضرت جواد
دریاب روزگارِ مرا ، حضرت جواد
عمریست زیر دین جواد الائمه ام
محتاج کاظمین جواد الائمه ام
در کودکیت پیر زمین و زمان شدی
آقا نهم ستارۀ این آسمان شدی
امید آخر همه بیچارگان شدی
بالاتر از توقع ما مهربان شدی
آنانکه خاک بوسی ابن الرضا کنند
باید که خاک را به نظر کیمیا کنند
شاعر: محمد حسین رحیمیان
.
#مدح_و_توسل ویژۀ میلاد حضرت امام جواد علیه السلام به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾•
شکر اگر هست بر زبان من است
حمد اگر هست در بیانِ من است
وصفِ توحید چون میسر نیست
مدح خورشید ذکرِ جان من است
خالق من ستودنی ست از آن
که خدای موالیان من است
چه خدایی خدای عز و جل
که شفا بخش این روان من است
او خدایِ محمد و علی
خالقِ فاطمه امان من است
اوست خلاق چهارده معصوم
نورشان از ازل نشان من است
و منم از اضافۀ گل شان
حبشان نیز در نهان من است
یکی از آن چهارده محبوب
این جواد الائمه جانِ من است
هرچه فرموده است سَلَمنا
یا جواد الائمه ادرکنا ..
قاصر از وصفِ او تمام فلک
خادم اوست انس و جان و ملک
سرشناس است در همه آفاق
سلطه اش از سماست تا به سَمَک
اگر از ملک هستی اش پرسند
همۀ هستی است مُلک فدک
از کرامات به هر کسی خواهد
می کند مهر و لطف و جود و کمک
بسکه میلاد اوست با برکت
بعد یک عمر انتظار و دعا
دل سلطان توس گشته خنک
گویی از مقدم مبارک او
باز دیوار کعبه خورده ترک
همه گویند جمله یابن رضا
با نیاز آمدیم بَینَ یَدَک
سیدی سیدی تَوَجَهنا
یا جواد الائمه ادرکنا ..
تا دو دیده به مادرش وا کرد
دردِ دوران غم مداوا کرد
پیش چشم حکیمه عمۀ خویش
لب خود را به نام حق وا کرد
هم به وحدانیتت شهادت داد
هم به نام محمد انشاء کرد
هم به نام علی ولی الله
هم به حُجیَت خود امضا کرد
هم ز توحید سر به سجده نهاد
هم ز عدل و معاد املاء کرد
هم برائت ز دشمنان اعلام
هم تمام خصوم افشا کرد
کافران را یکی یکی لعنت
مشرکان را تمام رسوا کرد
پدرش آمد و به آبِ فرات
کام او را به تربت احیا کرد
و اَئِنا به کربلا مولا
یا جواد الائمه ادرکنا ..
از لبِ لعل او عسل ریزد
و ز نفس های او خدا خیزد
حُسن رفتار او محبین را
به دعا و ثنا برانگیزد
چه شکوهیست چون رود به نماز
هرچه غیر از خداست بگریزد
نوری از اوست تا خدا یکسر
این چنین است وصل تا ایزد
از قنوتش نوای یا زهرا
و ز بکائش حسین میریزد
چون به یاد غریب می گرید
روضه را با دعا در آمیزد
ای به ما روضه را نموده عطا
یا جواد الائمه ادرکنا ..
روزی از روزهای طوفانی
ذکر مادر گرفته طولانی
وسط ذکر و بازی اش طفلک
ناگهان خورد بر زمین آنی
پهلویش خورد بر سر سنگی
منقلب شد به حال گریانی
گفت واللهِ آتشش بزنم
قاتل مادرم به آسانی
چون امام رئوف او را دید
گفت بابا چرا پریشانی
گفت بدجور بر زمین خوردم
یادم آمد ز درد حیرانی
یاد پهلوی مادر افتادم
یاد آن ضربه های شیطانی
یاد آن بازوی شکسته او
یاد ضرب غلاف عُدوانی
↫
#مدح_و_توسل ویژۀ میلاد حضرت امام جواد علیه السلام به نفسِ کربلایی حمید دادوندی •✾•
مینویسم سر خط نام خداوند رضا
شعر امروز بپرداز به لبخند رضا
آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟
از تو در آلِ نبی با برکت تر چه کسی ست؟
آنکه از آمدنش عشق بیان خواهد شد
"عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد"
آسمان! از سر خورشید تو خواب افتاده؟
یا که از چهرۀ این طفل نقاب افتاده؟
آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت
روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت
عدد سائل این خانه زیاد است امشب
شعر وارد شده از بابِ جواد است امشب
باز با لطف رضا کارِ من آسان شده است
کاظمین دلم امروز خراسان شده است
دوست دارم که بگردم حرم مولا را
بوسه باران کنم از یاد تو پایین پا را
بنویسید که تقویم بهاری بشود
روز او روز پسر نام گذاری بشود
خالق از دفتر توحید جناس آورده
جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟
شک ندارم که از این حیلۀ ابتر مانده
رو سپیدیست که بر چهرۀ کوثر مانده
به رضا (ع) طعنه زدن جایِ تأسف دارد
گر چه یعقوب شده، مژدۀ یوسف دارد
این جوان کیست که معنای قیامت شده است
سند محکم اثبات امامت شده است
گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتر است
با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است
این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد
بنویسید رضا (ع) هم علی اکبر دارد
اهلبیت آینۀ بی مثل قرآن اند
این جوان کیست که از خطبۀ او حیرانند؟
نسل در نسل، شما مایۀ ایمان منید
من نفس می کشم از اینکه شما جان منید
آخر شعر من از قلب هدف می گذرد
کاظمین تو هم از راه نجف می گذرد
تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست
چون که بی نام علی ماه رجب کامل نیست
یا علی یا اسد الله عنان دست تو است
جلوه کن باز یدالله جهان دست تو است
.
#مدح_و_توسل ویژۀ میلاد حضرت امام جواد علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه _ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
دوباره سَرَم در هوایِ شماست
تمامِ دلم سر سرایِ شماست
به سویِ خدا رفتم و دیدهام
فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست
خدا هم فقط از شما گفته است
گمانم خدا هم خدایِ شماست
گدایی برازندۀ ایلِ ماست
برازنده بودن برای شماست
ندارد تفاوت کجا میرسی
که هر انتها ابتدای شماست
خیالم از این و از آن راحت است
گرههام دستِ دعای شماست
مرا پای حیدر هلاکم کنید
به عشقِ رضا سینه چاکم کنید
دلی دارم و خانه زادِ رضاست
فقط یاد دارد که یاد رضاست
کم اینجا ندیده برایش بد است
دلم مستحقِ زیادِ رضاست
فقط مینویسد رضا تا ابد
و شُکرِ خدا بی سوادِ رضاست
نجف ، کربلا رفتم و گفتهاند
که راهش دهید از بلادِ رضاست
گره میخورد زندگی ام ولی
همین نا مُرادی مُرادِ رضاست
به خود آیم و باز بینم سرم
رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست
جوادش درِ بسته را باز کرد
گرههای من را رضا باز کرد
خبر را مسیح از مسیحا شنید
خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید
اگر گوشِ دل را دهی میتوان
که از کعبه هم ذکر مولا شنید
زمین خشکسالی تَرک خورده بود
ولی ناگهان بویِ دریا شنید
خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد
شبی که رضا ذکرِ بابا شنید
تو هم مادری هستی و میشود
که از قلبِ تو نامِ زهرا شنید
فدایِ نفسهایِ باباییات
فدایِ دو چشمانِ زهراییت
تو دریایی و در تماشا رُباب
تو در خوابی و غرقِ لالا رُباب
تو تا آمدی آبرو دادی اش
که خندید با تو به زهرا رُباب
شبیه حسینی و ماتِ تو اند
همه دورِ گهواره حتی رُباب
تو ذات بزرگی و جایت بلند
تو را داده بر دوشِ سقا رُباب
تبسم کن و خیمه را شاد کن
بیا زنده کن عمه را با رُباب
به دستان بابا هواست نبود
که چشمش به راه است آنجا رُباب
نگو مادرت را صدا میزدی
به دست پدر دست و پا میزدی
.