.
#شب_اول_محرم
#مدح_و_مرثیه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
نام مسلم در دلِ عاشق، وفا میآورد
در صفوفِ شیعیان، عشق و صفا میآورد
عصمت و تقوای مسلم، در ردیف انبیاست
چون سرِ تعظیم را، بر اولیا میآورد
سیرهی علم و عمل در خصلتش، رَه توشهای است
کز پِی اَش، حقِّ شجاعت را بجا میآورد
کِسوتِ اول سفیریِ حسین از آنِ اوست
عزتِ رزمندگی را، تا کجا میآورد
حقِّ سربازیِ حیدر هم، چنین سرداری است
حالِ سر را پای چوبِ دار، جا میآورد
او دعاگویی، چنان زهرای اطهر داشته
که به بامِ کوفه، اسمِ کربلا میآورد
یاحسین از لعلِ او یکدم نشد هرگز جدا
نامِ مولا را، بزیرِ تیغها میآورد
تا نگردد طعمه ی سمِّ ستوران، سَروَرش
زیرِ دست و پای اسبان، دست و پا میآورد
او فناءِ فِی الحسین است و سرِ دروازهها
راسِ خود را، پیشوازِ نینوا میآورد
گفت: ای مولا به زینب رحم کن، کوفه میا
بی تو او را کوفه، شمرِ بی حیا میآورد
طفل را اینجا بجای شیر، شمشیرش دهند
حرمله تیرِ سهشعبه، بیهوا میآورد
گوشواره بس گرانقیمت در این بازارهاست
کودکی میگفت: بابایم طلا میآورد
همسرِ یک ساربان، با هرزه های شهر گفت:
شوهرم از این سفر خرج مرا میآورد
حرفِ معجر، کوچه و بازار را پُر کرده است
خولیِ ملعون سخن از آن، چرا میآورد
کشتهی گودال اینجا، طعمهی نامردهاست
پیرمردش هم پِیِ ضربه، عصا میآورد
جسمها را اِرباً اِربا میکنند این کوفیان
راسها را لشکری از نيزه ها میآورد
شکلِ سنگِ کوفه از تیزی، شبیهِ خنجر است
چون به خنجر میرسد، سر در قفا میآورد
من یقین دارم، که زین العابدین جای کفن
جسمِ قطعه قطعه را، در بوریا میآورد
#حضرت_مسلم