4_5789851910576013797.mp3
8.48M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#تحلیل_مداحی
#روضه امام حسن علیه السلام
با نوای: کربلایی حنیف طاهری
شاعر شعر دوم: سید محمد جوادی
#موضوع: محفوظات شعری
ای جاده های داغ وطن را بیاورید
پروانه های باغ چمن را بیاورید
شبهای شعر از غم دلهای اهل بیت
مانند ابر نام دو تن را بیاورید
ای زهرهای منتظر ظهر تشنگی
روز حسین نیست حسن را بیاورید
او شاهراه دوم خط رسالت است
آن زخمی سکوت و سخن را بیاورید
در اوج آه گفت جگر گوشه های من
وقت سفر شده است کفن را بیاورید
تقصیر زهر نیست که مسموم می کند
با گریه نام کوچه و زن را بیاورید
دید کنار بستر همه دارن گریه میکنن خواهرا برادرا بنی هاشم همه غرق گریه اند، یه وقت نگاه کنه ببینه حسینم داره گریه می کنه، صدا زد حسین جان تو گریه نکن تو گریه می کنی جگرم بیشتر آتیش می گیره، همونجا فرمود: «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» هیچ روزی مثل روز تو نیست حسین، الان همه کس و کارم اطراف منن، آه می کشم ناله می کنم همه هواساشون به منهولی حسین جان یه روزی برا تو می رسه هر چی میگی جگرم می سوزه کسی به دادت نمی رسه...
از قبل محرم دلشوره ی محرم و صفرُ داشتیم تا برسه کار کنی خیمه هارُ مرتب کنی مشکی بپوشی تا به مجلس امام حسین و شب اول محرم و ماه صفر بیاد دو ماه آواره باشیم تا آخرش یه شب بگن برا امام حسن اجازه دادیم گریه کنین عظمت حسن بن علیه. بدا برا امام حسین گریه میکنن، مسیحیا گریه می کنن، همه گریه می کنن، برا امام حسین روز اربعین این همه زائر میره با سختی مشقت زن و بچه رُ طرف دنبال خودش راه می ندازه پای پیاده جا خواب گیرش نمیاد گرسنه تشنه هست، میخواد اینجوری بره زیارت آقا امام حسین به خودش سختی میده میره تو سرما می مونه تو شلوغی تو ازدحام تازه می خواد بره میگه آقا سال دیگه هم میام زودترم میام کس و کارمم میارم شلوغی کربلا به جایی می رسه یه عده میان گنبدُ از دور می بینن دستشونُ از دور رو سینه می ذارن میگن «السلام علیک یا اباعبدالله» میگن آقا شلوغه ما برمی گردیم جا برا بقیه ی زائرا باز بشه فقط اومدیم بگیم ما جزء سیاهی لشکرتیم این یه برادر که همیشه کنار قبرش زائر هست زائرا میان تو حرمش سینه میزنن گریه می کنن عشق و حالیه... یه برادرم مدینه نه زائر داره نه گریه کن داره نه سینه زن داره غریبه غریب
جگرم در دل تشت است و همه می بینند
که چه آورده غم کوچه و سیلی سر من
کی رود یاد من آن روز که آن شوم پلید
بست در کوچه ی غم راه من و مادر من
مادر از ضربت سیلی به روی خاک افتاد
از همان لحظه شکسته همه بال و پر من
یا رب نصیب هیچ غریبه دگر مکن
دردی که گیسوان حسن را سپید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
دستش ز سر گذشت و مرا نا امید کرد
خونمون اینطرفه کجا میری بیابیا
چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا
دید هی یه چند قدم میاد میگه حسن جان بذار یه ذره بشینم نفسم بالا بیاد مادر، یه وقت صدا زد حسنم یه چیزی می خوام بگم مادر تو محرم اسرار منی عزیز دلم نکنه به بابات حرفی بزنی. می دیدن میاد زانوهاشُ بغل می کنه، امیرالمومنین می گفت حسن جان بچه های دیگه هم داغ مادر دیدن تو چرا اینجوری گریه می کنی هی می گفت آخه چیزی که من دیدم حسین ندیده
سیلی مگر نوازش پهلو شکسته است
ظلمی تمام نا شده ظلمی دگر گرفت
بردم پناه هر چه به دیوار بیشتر
او پیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت
نامرد بابت همه ی کشته های بدر
از دختر رسول خدا خونبها گرفت
اینجا مادر اینجوری صحبت می کنه، نیر تبریزی می نویسه مجتهده شعر نوشته کربلا هم دخترش وقتی دستُ برد زیر بدن صدا زد خدا:
گردون به انتقام قتیلان روز بدر
نگذاشت یک ستاره به هفت آسمان من
آن سرو قامتی که تو دیدی دگر خمید
دیدی که چون کشید غم آخر کمان من؟
4_5791774784614302200.mp3
4.71M
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
#تحلیل_مداحی
#کربلایی حنیف طاهری
تحلیل📗 #دکتر_محمد_فراهانی
#روضه امام حسن علیه السلام
#موضوع: محفوظات شعری
روضه امام رضا علیه السلام
با نوای: #استاد_حاج_مرتضی_طاهری
🔴بخش دوم
#موضوع: مقدمه روضه ـ روضه تحقیقی
گفت رفتم برم مشهد، اون عالم متقی فاضل اهل زهد و ورع با همه خداحافظی کردم یه برادر خیلی آلوده ی عیاش داشتم گفتم خوب اینم برادره برم ازش خداحافظی کنم، وقتی اومدم گفت منم میام گفتم ببرم بلکه امام رضا یه نگاه کنه این برادرم عوض شه... بین راه اتفاقا برادرم مریض شد و مرد، دلم نیومد رهاش کنم گفتم ببرم مشهد دفنش کنم، بردم غسال خونه و غسل دادم و کفن کردم، سه بار طواف می دادن جنازه هارُ، سه دور گردوندیم و بردم دفن کردم، شب خواب برادرمُ دیدم، دیدم خیلی وضع خوبی داره و لبخند به لب داره و تو یه باغی داره قدم می زنه، گفتم تو با اون کارایی که کردی الان باید معذب باشی! گفت درسته وقتی مُردم دو تا ملک مأمور عذاب من شدن، همه چیز آتش بود تا منُ آوردید کنار صحن امام رضا اون دو تا ملک ایستادن گفتن ما دیگه اجازه نداریم از اینجا به بعد بیایم، نفسی کشیدم، منُ بردید تو حرم، وجود نازنین امام رضا داخل ضریح مطهر بودن، سلام کردم حضرت روشُ برگردوند ـ آقا جان هر کاری می کنی با ما روت از ما برنگردون ـ دور اول و دوم هر چی التماس کردم امام رضا بهم توجه نکرد بار سوم یه پیر مردی کنار حرم ایستاده بود گفت آی بیچاره اگه از اینجا بیرونت ببرن اون دو تا ملک ایستادن تا قیامت مأمور عذاب تواند. گفتم چه کنم؟ گفت التماس کن به امام رضا، گفتم هر کاری می کنم آقا روشُ برمی گردونه از من، گفت آقارُ به جان مادرش زهرا قسم بده، تا گفتم آقا تو رُ به جان مادرت زهرا کمکم کن ـ بزرگان دستور دادن به ما که اگه خواستی امام رضا جوابتُ بده یا به جان مادرش یا به جان جوادش اما یکی از علمای اهل دل می گفت من عادتم بود اگه کاری داشتم آقارُ به جان مادرش قسم می دادم یه بار تو حرم برام مکاشفه پیش اومد تا گفتم تو رُ به جان مادرت زهرا دیدم امام رضا نیمه خیز بلند شد چنان حالتی من در امام رضا دیدم دیگه به جان مادرش قسم نمیدم ـ حالا شما هم اگه کارد به استخونتون نرسید نکنید این کارُ اما گفت آقا تو رُ به جان مادرت زهرا کمکم کن آقا یه نگاه کرد فرمود: چه کنیم گاهی بعضی از دوستان ما کارُ از گناه به جایی میرسونن راه شفاعت مارُ می بندن، برو تو رُ به مادرم بخشیدم گفت وقتی منُ می آوردید بیرون از حرم یکی جلو جنازه می گفت «هذا عتیقاً رضا» آی مردم این آزاد شده ی امام رضاست.
آقا جان پیغمبر اکرم دو نفر رُ پاره ی تن خطاب کرد یکی دخترش فاطمه یکی امام رضا، هر کی که پیغمبر سفارششُ کرد بیشتر اذیتش کردن، اصلا اینا جنگشون با پیغمبر بوده امروز مگه نمی بینید... اون ملعون مفتی وهابی میگه من از افتخاراتم اینه که پنجاه سال اینجا نماز خوندم یه سلام به پیغمبر ندادم بعدم بارها گفتم اگه بتونیم دستمون برسه امکانش باشه حرم ائمه رُ خراب می کنیم...
نازنین سرو روان فاطمه
سوخت جان تو چو جان فاطمه
جان تو از زهر آتش بار سوخت
فاطمه بین در و دیوار سوخت
سینه ی تو سوخت از هجر پسر
سینه ی او از شرار میخ در
سینه سوزان، دل همه لبریزه درد
آه آنجا باب مظلومت چه کرد
خوب دانی حرف مولایم چه بود
گوشه ی چشمت چرا گشته کبود
وای من ای وای من ای وای من
تو کجا و سیلی ای زهرای من
💠میلاد رسول اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع)🎉🎊
با نوای: #حاج_احمد_واعظی 🎤
#موضوع : تنوع در خواندن
امشب وجود را شرف دیگر آمده
در جلوه آن جمال خدا منظر آمده
در شام تیره مهر جهان گستر آمده
دوران تیره گیّ و ستم بر سر آمده
بر جنّ و انس و حور و ملک رهبر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
عالم محیط جلوۀ دادار سرمد است
ملک وجود یکسره خلد مخلّد است
هر سو که رو نهید عیان حسن احمد است
در جلوه آفتاب جمال محمّد است
از آفتاب بر همه روشنتر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
امشب رسل رسول خدا را صدا زنند
هر یک دم از ثنای محمّد جدا زنند
دست دعا به دامن آن مقتدا زنند
بت ها به کعبه دم ز رسول خدا زنند
گویند بت شکن ز سوی داور آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
خوبان روزگار حقیر محمّدند
خورشید و ماه هر دو اسیر محمّدند
پیغمبران تمام بشیر محمّدند
یک جلوه از جمال منیر محمّدند
او آفتاب و خیل رسل اختر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
این است آنکه بتکده زیر و زبر کند
زانگشت خویش معجز شق القمر کند
خود را تمامعمر چراغ بشر کند
شام سیاه عالمیان را سحر کند
در دامن تو مهرِ جهان پرور آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
پیدایش دو آیت سرمد مبارک است
یک صبح را دو عید مؤّید مبارک است
در تیرگی تجلّی احمد مبارک است
میلاد این ابن محمّد مبارک است
درّی الهی از صدف دیگر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
در چشم علم مشعل روشنگر است این
استاد کل ولّی خدا جعفر است این
آئینۀ حقیقتِ پیغمبر است این
معصومِ هشتم است و ششم رهبر است این
آری خدای را ششمین مظهر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
#نکات
توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.