─┅═༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═┅─
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_رضا_ع
#سبک : به سمت گودال از خیمه دویدم من...
امـــام مظلــومم عبـــا به ســر داره
اباالحــــسن مــولا عــزم سفــر داره
امام رضا هم شد مثل پدر ، مظلوم
عزیز زهـرا شد ز کینه ها ، مسموم
امام رضـــا جانم (۴)
مجلــس مأمون و زهر جفــا ای وای
روی سرش مولا ، کشید عبا ای وای
آهِ اباصـــلت و حجـــرهٔ در بستـــه
خاک کف حجره ، روضــهٔ سربسته
امام رضـــا جانم (۴)
بیاد عــاشــورا ســوز عطــش داره
می خونه از گـــودال با جگــر پاره
در اوج تنـــهایی مدینــه یادش بود
تشتـــهٔ دیــدارِ رویِ جـــوادش بود
امام رضـــا جانم (۴)
تو لحــظهٔ آخر ، پســر رسیـد از راه
ســرش به زانــو برد جــواد آل الله
پدر ، غــم داغ جوون به ســـر داره
پسـر ، روی قلبـــش ، داغ پدر داره
امام رضـــا جانم (۴)
بســوزه دلهـــامــون برای اون بابا
که ارباً اربا دیـد یه قــامت رعنـــا
چه غربتــی داره میون یک لشکر
چقد جگــر سوزه داغ علی اکبــر
غریب حسیــنم وای (۴)
🖤🖤🖤🖤🖤
به نام خدا
#شام_غریبان_محرم
#شب_یازدهم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
"""""""""""""""""""""""""""""""""
دست ادب رو سینه مون/سلام بدیم از راه دور
به قهرمان کربلا / به قلب زینب صبور
به شام غربت حسین /به شاه بی سر السلام
به اون شهید سر جدا / غریب مادر السلام
به خیمه های سوخته / به داغ روی سینه ها
به پیکرایِ بی سر و / سَرای روی نیزه ها
زِ دست و پای زخمی و / زِ گوش پاره الامان
زِ گونه های نیلی و / زِ گوشواره الامان
امان زِ قلب زینب و / دل تموم مادرا
آتیش روی دامن و / غارتگران معجرا
چه داغها که دیده بود / دل عقیلة العرب
چطور دَووم آورده بود /رسیده بود به نیمه شب
با اون دل پریشونش /آروم می کرد مادرا رو
یکی یکی توو دل شب /خوابوند همه بچه هارو
برای اولین دفعه / نمازشو نشسته خوند
ذکر و دعای امشبو/ با یه دل شکسته خوند
بودن تموم مادرا / ولی رباب و نمی دید
بین همین راز و نیاز /صدای گریه ای شنید
شنید صدای ناله از / یه خیمه سوخته میاد
هِی میگه مادرت فدات /چرا صدات درنمیاد
داره لالایی میخونه / برا عزیز پرپرش
تکون میده گهواره رو / همه ش به یاد اصغرش
غنچه پرپرم لالا / علیِ اصغرم لالا (۴)
لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲)
گریه نکن بسّه رباب / اینقد دلم رو نسوزون
گهواره خالی رو هِی / نده جلو چشام تکون
با ناله می گفت بی بی جان / آب خوردم وبیقرارم
آخه حالا شیر دارم و / دیگه علی رو ندارم
باور نمی کنم هنوز / گرفتن از من گلمو
میخوام با این لالایی ها / آروم کنم این دلمو
لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲)
خانم نشست کنارش و /یه کم آروم گرفت رباب
فرمود عزیز دل من /حالا دیگه یه کم بخواب
بخواب که فردا همه رو /می برن از کرب وبلا
اسیری مون شروع میشه / از کوفه تا شام بلا
صبح که شد دوباره باز /جسارتا شروع شد
ادامه ی عذابها و/ غارتا شروع شد
نشوندن اهل حرمو / رو ناقه های بی جهاز
با این بی حرمتی چطور /طی بشه این راه دراز؟!
به جز امام ساجدین /مردی کنارشون نبود
به حال زین العابدین /رحمی توو کارشون نبود
یکی یکی بچه ها رو /خانم سوار ناقه کرد
همین که تنها موند کشید / از تَه دل ، یه آه سرد
یادش اومد اون روزی که/ اومد به دشت کربلا
بااحترام پیاده شد / دُورش بودن برادرا
رو کرد به سمت علقمه; /کجایی ای برادرم
ببین چه تنها شدم و /نامحرما دور و برم
ببین که با شمر و سنان /راهیِ این سفر میشم
با این همه جسارتا /هر لحظه خون جگر میشم
عبور دادن قافله رو /به سمت گودال بلا
تاکه دوباره خون بشه /دل زَنها و بچه ها
با دیدن این بدنا / رو دشت داغ کربلا
نوحه و ناله سردادن /همه به روی ناقه ها
زینب دلشکسته تا /رسید کنار قتلگاه
ناله زد ای برادرم /چطور بشم ازت جدا؟
دست خودم نیست داداش /دارن به زور می برنم
الهی من فدای تو /شهید دور از وطنم
ببین چقد غریبونه /داره میره قافله مون
پاشو علی اکبرم / پشت سرم اذان بخون
میرم ولی قرارمون / باشه بعد از شام بلا
چهل روز دیگه میام /دوباره سمت کربلا
“""""""""""""""""""""""""""""""""
رقیه سعیدی(کیمیا)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه_زمزمه
#شب_دوازدهم_محرم
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
گرفته امـشب این دلـــم /به یاد غـربت بقـیع
میرســـه بر مشــام جان /نســیم تربت بقیع
سلام بر بقیـــع و بر / چـهار قبـــر بی حـــرم
سلام ما به مـــــادرِ / چهــــار امام محـــترم
به یادگار کـــــربلا / به زین الــعابدین سلام
به سجده گاه و قبله ی/سید ساجدین سلام
سلام بر آقایـــی که / کشـــته زهر کیـن شده
به غربت امامـــی که/ فــــدای راه دیـن شده
همیشـــه می گفتی آقا / امـــان از شـــام بلا
توی مدینه هـم نشـــد / نصیبتون رســم وفا
با غصـــه های کربلا / شکسـتی و پـیر شدی
با این همــه داغ جگر /از زندگـی ســیر شدی
یه عمــری روزه بودی و / چله نشــین کربلا
گریه اَمونــت نمی داد / با دیــدن آب و غذا
با دیدن آب و غذا/زنده می شـد سوز عطش
توی دلت خیمه می زد/روضه جانسوزعطش
تمام اینهـا یه طـرف / غــم اسارت یه طرف
تموم بی حرمتی و / حرف جسارت یه طرف
سه روز بعدِ واقعــه / پیـکــــر پاک شـــهدا
به زیر آفــتاب داغ / مونـــده بـودن تو کربلا
بنی اســد به همـــراهِ/ امـام ســجـاد اومـدن
برای دفـــن شـــهدا / بدون غســل و بی کفن
برای دفـــن پیکـــرِ / عـزیـــز و شــاه نینوا
پیدا نشد توو کـربلا / کـــفـن به غیـــرِ بوریا
امــام سـجــاد نشسـت / کـــنار پیکــــر بابا
غریبــونه بغل گرفـت / پیـکـر بی ســـــر بابا
زخمای روی پیکرش /که بیشــــتر از هزاربود
انگاری روی آفـــتاب / ســتاره، بی شمار بود
نه دستی داره به بدن/ نه انگـشت وانگشتری
سینه پاره پاره ای / که مونده جـــای خنجری
صاحــب عـــزای کربلا /امام زیــن الـعابدین
اعضای پاره پاره رو/جمـع می کرداز رو زمین
رو زخـم سیـــنه ی پدر/ علی اصغر و گذاشت
پایین پـای پــدرش / پیکـــر اکـبر و گذاشت
گریه و نوحه ســـر دادن / کـــنار پاره پاره تن
الهی جـان عاشــــقان / فـدای شـــاه بی کفن
غــریبونه به خاک رفت /عـــزیز جـان مصطفا
عزا به پا شـد میوونِ / ملائـک عــــرش خــدا
می اومد از عـــرش خدا / ناله و آه و زمـزمه
روضه میخونددوباره باز/پهلو شکسته فاطمه
غریب حسین غریب حسین(۴)
بسم رب الحسین(۱۲)
#نوحه_زمزمه
#شب_دوازدهم_محرم
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
دوباره چشمــای گریونِ یک خــواهر
به سمتِ گوداله به سمت یک پیکــر
میگـــه خــداحــافـــظ بـــرادرِ زینب
ســرت شــده داداش، همسفـر زینب
غــریب خـواهـر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══•••─
کجا برم بی تو که تکیه گاهم نیست
قافله سالار و پشت و پناهم نیست
تنت رو تا دیدم رو خاک این صحرا
ناله کشیـــدم باز به آه و واویــلا
غــریب خـواهـر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══•••─
سرت به نِیْ دیدم از نفــس افتـادم
شکستــه قلبـــم رو ، صدای فریادم
پاشو ببین داداش رخت اسارت رو
صورت نیلی رو زخــم جسـارت رو
گریه طفــلان بر، ناقـهٔ بی محمل
نالــه و افغــان دختـر خونیــن دل
غــریب خـواهـر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══•••─
نگاهی کرد سمت علقمه با حسرت
صدا زد ای کوه عشق و وفا،غیرت
میون نامحـرم بی کس و بی یارم
پاشـو ابوفاضــل پاشـو علمــدارم
غــریب خـواهـر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══•••─
از این همـه غربت آه و فغان دارم
همسفـری مثل شمــر وسنان دارم
خنـــدهٔ نامحــرم می دهـــد آزارم
می کُشـــد از الان غصــــهٔ بازارم
غــریب خـواهـر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══•••─
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#محرم
#نوحه_زمزمه
#هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم
هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم
این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم
نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم
ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟
اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟
اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام
زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام
داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش
باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش
این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت
از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت
به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو
کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو
یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت
چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت
یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها
چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها
بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن
این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن
با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم
حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم
زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه
جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه
اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد
با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد
اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم
با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم
اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی
زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی
خطبه زین العابدین /آتیش به قلبشون کشید
اشک ندامت می بارید /از چشم این قوم پلید
دیگه جایی نمونده بود / برا پشیمونی هاشون
به نیزه رفته بود حالا / سَرای قربونی هاشون
سرت به نیزه شد ولی / مقام و عزت آفرید
برای دشمنان دین / خواری و ذلّت آفرید
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
بسم رب الحسین(۱۵)
#نوحه_زمزمه #هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک: به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
هفـت روزه کــه داداش تو رو ندیدم من
تو غـــربت کـــوفه چـــه ها کشیــدم من
نبــــوده یک روز هـــم ازت جـــدا باشم
تـــوی مصیبتـــها غـــریب و تنهــــا شم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب حسینم وای(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نرفتـــه از یــادم وقتـــی توی گــودال
سینــهٔ ســـوزانت چگـــونه شــد پامال
وقتی که رأسـت شـــد همسفـــر زینب
ســـایه شـــدی بر نِـی روی ســرِ زینب
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهــر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
طعنـــه و دشنـام از کوفـــه شنیـدم من
تشت طــلا دیــدم نـالــه کشـــیدم من
خمیـــدم از داغت گرچه صبــورم من
انگاری هفت ســاله که از تو دورم من
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهــر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بس که کتــک خوردم کبــوده بازویـم
شبیـــه زهــــرای شکســـته پهلــویـم
تیـــربلا رد شــــد از جگــرم هــــر بار
ســرت به نی دیدم با چشای خونبــار
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امــان از این غــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گرچه قدش خــم شد عزت و معنا کرد
پرچــم و بالا برد غیـــرت و معــنا کرد
شعــار زینب شد عـــزت و جــانبــازی
پیــروِ این نهضــت ، داره ســرافـرازی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســلام یا زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کـرب و بلا بر جــاست با عَلَــمِ زینب
غیــرت عباسیــست در حــــرم زینب
پیـــام عاشـــورا در حرمش جاریست
مدافـــع زینب کــارش علمــــداریست
آخــر این نهضت شکست دیوان است
وقت ظهـــــور یار در دلِ باران است
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بیــا ابا صــالح (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
❁﷽❁
#شب_نهم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_عباس_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
اگه دلت پر از غمه / دلت گرفته از همه
اگه گره به کارته / بیا به اذن فاطمه
با یه دل شکسته ای/رو کن به سمت علقمه
حرف بزن با کسی که / گره گشای عالَمه
بریم سراغ آقایی/ که میر بحر کَرَمه
پناه لشکر حسین /صاحب مَشک و عَلَمه
باب الحوائجی که شد/ پشت و پناه عالمین
قوت قلب زینب و / میر و علمدار حسین
تا اینکه راه آب رو/ بستن رو لشکر حسین
سخت شد آوردن آب / برا برادر حسین
روز دهم آبی نبود / توی تموم خیمه ها
واعطشا واعطشا / افتاد میوون بچه ها
مشک و رو دوش خود گذاشت/ ساقی طفلان حسین
اومد به محضر داداش /بگیره فرمان حسین
راهی دریا شده بود / میر وعلمدار جوان
حسین و زینب ،روی تَلّ / ایستاده بودن نگران
تا اینکه عباس رسید / نشست بر لب فرات
دست به زیر آب برد / شروع شد تب فرات
مشکشو پر کرد وسپس /دستشو زیر آب برد
دستشو پر کرد ولی /قطره ای ازآب نخورد
یادش اومد تشنگی و/گریه کودک رباب
آب کف دستشو ریخت/ با خجالت به روی آب
نهیب زد به آب که / وقتی که تشنه ان همه
میخوای که آبروی من/ بره به نزد فاطمه
شیر وفا شیر ادب /گرفته از اُمّ بنین
تا که بشه فداییِ /حسین زهرا، شَه دین
دور شد ازآب فرات /تا بره سمت خیمه ها
یه وقتی از پشت کمین /اومد هجوم نیزه ها
به تنهایی افتاده بود /میوون چند صد نفر
بین اونا کسی نبود /حریف این قرص قمر
دیدن توو جنگ تن به تن /حریف عباس نمیشن
کمین گرفتن بتونن /دستاشو ازتن بگیرن
باضرب شمشیر عدو /دست یَلِ شیر خدا
جدا شد ازپیکر او / افتاد رو دشت نینوا
مشک و به دندونش گرفت/ زیر بغل زد علمو
اما نذاشتن که بره / سقای اهل حرمو
تا تیرهای بی امان /به مشک عباس رسید
آب زمین ریخت وشد /امید سقا نا امید
حال دیگه نه مشکی و/ نه دستی مونده به بدن
آب وبه خیمه ببره /تا همه سیراب بشن
دیگه علمدار حسین /تنها و بی پناه بود
دور و برش یه لشکر از /گرگای روسیاه بود
می بارید از دور وبرش /بارون تیر و نیزه ها
می زدن ازهر جهتی /برتن او تیر جفا
امان از اون لحظه ای که /حرمله زانو زد زمین
سه شعبه شد رها وخورد /به چشم ماه بی قرین
هرچی تکون داد سرشو /تیر ولی جدانشد
بدون دست ،حریف اون / ضربه ی بی هوا نشد
توو اوج غربتش زدن /عمود آهنین به سر
به یاد غربت حسین /کشید آه پر شرر
باصورت افتاد رو زمین /ماه منیر علقمه
رسیده بود بالا سرش/ پهلو شکسته فاطمه
زدشت پاک علقمه /عطر گل یاس رسید
مادر قدخمیده ای /به داد عباس رسید
گفت به سقا، پسرم /منتظره برادرت
صدا بزن تا برسه /برادرت بالا سرت
پیچید صدای یا اَخا /به گوش زینب وحسین
رسوند به نهر علقمه /خودش رو شاه عالمین
پیکر عباسشو دید /گم شده زیر نیزه ها
دو دستای برادرش /شده ز پیکرش جدا
یکی یکی روی زمین /دستای عباسشو دید
اون دستای بریده رو /به روی صورتش کشید
بوسه میزد به دستایی /که می گرفتن علمو
چطور به خیمه ببره /این آقای با کَرَمو
سر برادر و گذاشت /غریبونه رو زانوها
صدای غربت حسین/ پیچید توو دشت کربلا
چشماتو واکن اومدم /بالا سرت ،پناه من
ای تکیه گاه بچه هام /دلخوشی سپاه من
هنوز دارم می سوزم از/ داغ علی اکبرم
برادرم ،با رفتنت /شکسته شد این کمرم
پاشو نذار خنده کنن /به غربت برادرت
الهی من فدای این / زخمای روی پیکرت
پاشو دیگه آب نمیخوان /همه میگن عمو بیاد
دیگه صدای ناله ی / اصغرم هم در نمیاد
چاره کار من تویی /نمونده چاره ای برام
الهی طاقتم بده /رفتن همه برادرام
با هر اذیتی که بود/ یه حرفی رو زد به حسین
برای اولین دفعه / باحیا رو زد به حسین
تو رو به جان مادرت / منو نبر سمت حرم
که خیلی شرمنده ام از/ لبای خشک اصغر
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
❁﷽❁
#هفتم_صفر
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#سبک:دامن کشان رفتی....
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
زینب فـــدای تــو ، (غریب مدینه۳)
می سوزه لبهات از (تبِ زهر کینه۳)
از این نامردمان خیــلی جفــا دیدی
چه نامردی از همــسر بی وفا دیدی
حسن جانم (۲)
می ریزه پارهٔ جگر (جلو چشم خواهر۲)
زده به جان من شرر (می سوزم برادر۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بودی تمــومِ عمـــر ، ( عزادارِ مادر۳)
می سوختی از داغِ (گل یاس پرپر۳)
شدی پیــــر از غـــمِ غربت کوچه
رو دوشِت بوده بارِ محنت کوچه
حسن جانم (۲)
تموم شد این فراق تو (میری پیش مادر۲)
سـلام ما رو برسـون (به سـاقــیِ کـوثـر۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
داداش ! خداحافظ( پریشــونه زینب۳)
بالا سرت داداش ! (دلش خونه زینب۳)
حسینت اومــده بالا ســـرت امشب
رســیده لحظه های آخـــرت امشب
(حسن جانم۲)
از این دیار بی وفـــا (غریبـــانه میری۲)
تو هم شبیه مادرم (از این دنیا سیری۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
ای وای از این طشتِ(پر از خون ، برادر۲)
صدها امان از شام و (یک طشـت دیگر۲)
آه از لب خونین و ضرب خیزران دارم
داد از همه ، بیداد و ظلم شامیان دارم
(حسین جانم۲)
بریده میشه طاقتــــم( کنار سر تو۲)
خمیده میشه قامتـــم (کنار سر تو۲)
مظلوم حسین جانم ، حسین جان حسین جان(۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
❁﷽❁
#هفتم_صفر
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#سبک:دامن کشان رفتی....
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
زینب فـــدای تــو ، (غریب مدینه۳)
می سوزه لبهات از (تبِ زهر کینه۳)
از این نامردمان خیــلی جفــا دیدی
چه نامردی از همــسر بی وفا دیدی
حسن جانم (۲)
می ریزه پارهٔ جگر (جلو چشم خواهر۲)
زده به جان من شرر (می سوزم برادر۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بودی تمــومِ عمـــر ، ( عزادارِ مادر۳)
می سوختی از داغِ (گل یاس پرپر۳)
شدی پیــــر از غـــمِ غربت کوچه
رو دوشِت بوده بارِ محنت کوچه
حسن جانم (۲)
تموم شد این فراق تو (میری پیش مادر۲)
سـلام ما رو برسـون (به سـاقــیِ کـوثـر۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
داداش ! خداحافظ( پریشــونه زینب۳)
بالا سرت داداش ! (دلش خونه زینب۳)
حسینت اومــده بالا ســـرت امشب
رســیده لحظه های آخـــرت امشب
(حسن جانم۲)
از این دیار بی وفـــا (غریبـــانه میری۲)
تو هم شبیه مادرم (از این دنیا سیری۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
ای وای از این طشتِ(پر از خون ، برادر۲)
صدها امان از شام و (یک طشـت دیگر۲)
آه از لب خونین و ضرب خیزران دارم
داد از همه ، بیداد و ظلم شامیان دارم
(حسین جانم۲)
بریده میشه طاقتــــم( کنار سر تو۲)
خمیده میشه قامتـــم (کنار سر تو۲)
مظلوم حسین جانم ، حسین جان حسین جان(۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
❁﷽❁
#هفتم_صفر
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:دامن کشان رفتی....
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
زینب فـــدای تــو ، (غریب مدینه۳)
می سوزه لبهات از (تبِ زهر کینه۳)
از این نامردمان خیــلی جفــا دیدی
چه نامردی از همــسر بی وفا دیدی
حسن جانم (۲)
می ریزه پارهٔ جگر (جلو چشم خواهر۲)
زده به جان من شرر (می سوزم برادر۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بودی تمــومِ عمـــر ، ( عزادارِ مادر۳)
می سوختی از داغِ (گل یاس پرپر۳)
شدی پیــــر از غـــمِ غربت کوچه
رو دوشِت بوده بارِ محنت کوچه
حسن جانم (۲)
تموم شد این فراق تو (میری پیش مادر۲)
سـلام ما رو برسـون (به سـاقــیِ کـوثـر۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
داداش ! خداحافظ( پریشــونه زینب۳)
بالا سرت داداش ! (دلش خونه زینب۳)
حسینت اومــده بالا ســـرت امشب
رســیده لحظه های آخـــرت امشب
(حسن جانم۲)
از این دیار بی وفـــا (غریبـــانه میری۲)
تو هم شبیه مادرم (از این دنیا سیری۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
ای وای از این طشتِ(پر از خون ، برادر۲)
صدها امان از شام و (یک طشـت دیگر۲)
آه از لب خونین و ضرب خیزران دارم
داد از همه ، بیداد و ظلم شامیان دارم
(حسین جانم۲)
بریده میشه طاقتــــم( کنار سر تو۲)
خمیده میشه قامتـــم (کنار سر تو۲)
مظلوم حسین جانم ، حسین جان حسین جان(۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
۱۴۰۲/۶/۱