eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
رمضان میرود ای کاش صفایش نرود سحر و جوشن و قرآن ودعایش نرود کاشکی پرشده باشددلم ازنورخدا همره روزه و افطار نوایش نرود 🌙 🙏 🙏 🔻
وعدهٔ عاشقِ خسران زدهٔ ماهِ خدا عصرِ روزِ عرفه، صحنِ حسین، کرببلا ✍
کانال نوحوا علی الحسین حقیر آمدم سر به زیر.mp3
زمان: حجم: 1.64M
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 حقیر آمدم سربه زیر آمدم خریدی مرا گرچه دیر آمدم دوسه شب دگر فرصتم مانده است که این چند روز اخیر آمدم عذابم کن اما جوابم نکن گریزان شدم ناگزیر آمدم ببین که از آتش فراری شدم اجیرم کنار مجیر آمده ام بجز گریه کاری بلد نیستم شده اشک من چشمگیر آمدم به زهرا پس از آبرو ریزی ام به دنبال خیر کثیر آمدم پناهم بده، بی پناهم علی! به عشق تو نعم الامیر آمدم شب نیمه ی ماه گفتم حسن ببخش و کرم کن فقیر آمدم حسین ای دوا و شفای همه سراغ مرا هم بگیر آمدم به سجاد و باقر، به صادق قسم چو سائل علیل و عبیر آمدم به موسی بن جعفر گرفتارم و در این قفل و زنجیر اسیر آمدم رضا جان بیا و به دادم برس شنیدم تویی دستگیر آمدم جواد ای کس و کار بیچاره ها شدم از همه جز تو سیر آمدم در آن تشنگی ها صدا زد حسین شدم پای داغ تو پیر آمدم نشد خاک نرم زمین پیکرم ز هر پله گر در مسیر آمدم سه روز و سه شب بد گذشته به ما ولی کی به روی حصیر آمدم شاعر: رضا دین پرور
🏴 🏴 ✍شاعر:حاج غلامرضا سازگار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چه زود از دست ما ماه خدا رفت مه تسبيح و تهليل و دعا رفت مه احيا مه شب زنده داري مه روزه مه صدق و صفا رفت مهي که بود از فيض و سعادت نفس، تسبيح و خواب آن عبادت مه يا نور و يا قدوس و يارب شبش از روز و روزش بهتر از شب خوشا آن روزه داران را که دانم محبت بود در دل، ذکر، بر لب به خلوتگاه شب اختر فشاندند کميل و افتتاح و ندبه خواندند سحر بود و مناجات و دعايش دعاهاي لطيف و دلربايش خوش آنکو داشت خلوت با خداوند دريغ از لحظه هاي با صفايش کجا رفتند شب هاي منيرش چه شد بوحمزه و جوشن کبيرش چه شب هايي که دل ياد خدا بود دعا بود و دعا بود و دعا بود به گوش جان صداي آشنا بود خوشا آنان که از نو جان گرفتند دل شب انس با قرآن گرفتند چه ماهي ماه حي ذو المنن بود چه ماهي ذکر حق نقل دهن بود چه ماهي ماه غفران ماه رحمت چه ماهي ماه ميلاد حسن بود چه ماهي دل ز ايمان منجلي بود علي بود و علي بود و علي بود مه احيا مه مولا علي بود علي شمع دل و دل با علي بود تو گويي با علي بوديم تا صبح چه مي گويم نفس ها يا علي بود چه شد آواي يارب الکريمش دعاي يا عليُّ يا عظيمش وفا و عشق و ايمان بود اين ماه مگو، شيرين تر از جان بود اين ماه بهشت سبز انس عبد و معبود بهار ختم قرآن بود اين ماه فروغ روح از بدرش گرفتيم شرف از ليله القدرش گرفتيم الا اي دوستان عيد صيام است چه بنشستيد اين عيد قيام است طلوع صبحدم را اين روايت هلال ماه نور اين پيام است خوشا حال تمام روزه داران که حسرت شد نصيب روزه خواران ره صدق و صفا پوييد امشب جمال يار را جوييد امشب وضو گيريد با عطر بهشتي به مهدي تهنيت گوييد امشب خوش آن عيدي که با دلدار باشيم همه با هم کنار يار باشيم اگر چه عيد فيض و عيد نور است اگر چه عيد شوق و عيد شور است اگر چه عيد مجد است و سعادت تمام عيدها روز ظهور است بدون يار، گل خار است خار است گل نرگس اگر آيد بهار است الا اي شمع بزم آشنايي ندارد بي تو چشمم روشنايي دلم خون شد دلم خون از جدايي گلم، باغم، بهارم کي مي آيي الهي عيدِ بي تو باز گردد بيا تا عيد ما آغاز گردد تو شمع و قلب ما پروانه ي توست نديده عالمي ديوانه ي توست نداي يا لثارات الحسينت لواي کربلا بر شانه ي توست ظهورت عيد خلق عالمين است نه تنها عيد ما، عيد حسين است همين است و همين است و همين است که ديدار تو عيد مسلمين است عزيز دل به آمين تو سوگند دعاي «ميثم» دل خسته اين است که فردا جزو ياران تو باشد دلش باغ و بهاران تو باشد
به‌مناسبت و 🌸ابیاتی از یک مثنوی عیدانه🌸 چشم بر هم زدم و ماه مبارک طی شد حسرتِ این دل افروخته پی در پی شد یاد باد آن همه اشک بصر و سوز دعا یاد باد آن همه شور سحر و شوق خدا چه سفرها دل ما در دل شب داشته است چه سحرها که "ابوحمزه" به لب داشته است همدم و مونس هر روزه‌ی ما قرآن بود برکات و نفحاتش همه بی پایان بود ای خوشا آنکه در این ماه، خدا را دیده‌ست دامن خویشتن از رنگ و ریا برچیده‌ست چقدَر یاد "لب تشنه" هواییمان کرد وقت افطار، عطش کرب و بلاییمان کرد کاش این معنویت یکسره با ما باشد عیدی ما فرج یوسف زهرا باشد... ✍ و
بده بسـتانِ پُر از ســـود گذشـــــت خوش گذشت و چقَدَر زود گذشت بسته شد خاص‌ترین فیضِ خدا ماهِ مـــهمانیِ معــبود گذشـــــت
با روزه و با نماز، نشناختمت با آن‌همه رمز و راز، نشناختمت یک ماه اگر چه میهمانت بودم بگذشت مجال و باز نشناختمت
ای رحمت و فضل آسمانی! بدرود ای عفو و گذشت رمضانی! بدرود بار گنه ما کمرت را خم کرد ای ماه عزیز قدکمانی! بدرود
افسوس که این فرصت کوتاه گذشت عمر آمد از آن راه و از این راه گذشت یاد شب قدر و چشمۀ فیض به‌خیر تا چشم به هم زدیم، این ماه گذشت
بی شک حواله‌ی همه امسال کربلاست مزدی که آخر رمضان می‌دهد به ما
غم بی‌انتهایم مانده، ای ماه! فرازی از دعایم مانده، ای ماه! چرا از آسمانم رو گرفتی؟ هنوز از بغض‌هایم مانده، ای ماه!
ای ماه تنزل ملائک! بدرود نور ملکوتِ جان سالک! بدرود ای خواهش عارفان، بهار قرآن! ای مطلع فجر «َامرِ رَبِّک»! بدرود :: ما را به تبسم دعا بردی تو تا روشنی فرشته‌ها بردی تو ما را ز فریب اهرمن کوچاندی تا حضرت دوست، تا خدا بردی تو :: ای ماه عزیز! حق نگهدارت باد خورشید، فدای چشم بیدارت باد ای لیلۀ قدر! در دل بیداران تا صبح وصال، شوق دیدارت باد :: ای فرصت ناب عشق‌بازی با او تفسیر فصیح آیه‌ی " الّا هو " حقا که فراق جانگدازی داری ای ماه عزیز! مژدۀ وصل‌ات کو؟! :: ای سورۀ دل‌نواز! نشناختمت ای مایۀ سوز و ساز! نشناختمت سی روز شکوه «رَبَّنَا» را دیدم یک ماه گذشت و باز نشناختمت! :: یک ماه، فرشته همنشین ما بود آیینه و نور، سرزمینِ ما بود از خویش تهی و از خدا پُر بودیم اخلاص، رفیق نازنین ما بود :: سی روز تمام، با خدا خوش بودیم با شوق تبسم دعا، خوش بودیم در لیلۀ قدر، زیر سقف توبه با هلهلۀ فرشته‌ها خوش بودیم :: سی روز به شهر جان، غزل‌خوان گشتم دنبال ظهور نور انسان گشتم در ظلمت جسم، من پریشان بودم در پرتو روزه، من پریشان گشتم :: سی روز خدا ز بام و در، گل می‌ریخت با دست فرشته، در گذر گل می‌ریخت با تکیه کلام: "من تو را بخشیدم" از باغ تبسم سحر گل می‌ریخت :: یک ماه تمام، بندگی می‌کردیم افطار و سحر، پرندگی می‌کردیم بر سفرۀ نور، معرفت می‌خوردیم با روزی روزه، زندگی می‌کردیم :: در لیلۀ قدر، بیکران را دیدیم در جسم زمین، نزول جان را دیدیم با چشم فرشته سی بهارستان از، زیبایی ماه رمضان را دیدیم :: با ظلمت نَفس، با هوس جنگیدی با هر چه که «من»، نَفس نَفس جنگیدی سی روز تو آسمان تبسم کردی ای روح پرنده! با قفس جنگیدی :: "هو" گفتم و جانِ من شد از تن خالی از حیلۀ رنگ رنگ دشمن خالی سی روز فضای سینه پُر شد از دوست از همهمه و هی هی «من، من » خالی :: در ماه خدا، خانه تکانی کردیم همپای فرشته، مهربانی کردیم جان را که اسیر تخته‌بند تن بود در فرصت روزه، آسمانی کردیم :: بر سفرۀ روزه، ما مُکرم گشتیم در خلوت اُنسِ دوست، مَحرم گشتیم از دخمۀ نَفس، سر برون آوردیم در مکتب صبر روزه، آدم گشتیم :: بیداری ماه رمضان رفت، دریغ این آینه از دست جهان رفت، دریغ جان بود به جسم مُردۀ این دنیا ای دلشدگان! جان جهان رفت، دریغ