eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حکایت تشرف آیت الله بهجت (ره) به محضر امام رضا (علیه السلام) 🔻داستان از گلایه‌ی سید احمد فهری از آیت الله بهجت (ره) شروع می‌شود. ✅ اگر در مشکلات به در بسته خورده اید، مشاهده‌ی این ویدیو برای شما راه‌گشاست.
657_40732745771883.mp3
937.1K
🪴❣﷽❣🪴 🌿🌱🍃🪴 🌿🌱🪴 🌿🪴  🌿 (()) سحرای حرم تو  هیچ جای عالم نداره پیش گنبدطلاییت حتی کعبه کم میاره دلم ازتوجون گرفته ازتوابُ دون گرفت منوبی تو زنده موندن خدا اون روزو نیاره میزنم پر پر پر سوی تو   ۲ گشته دل دل دل آهوی تو یا رضا ای گل زهرا   ۲ یارضا ای گل فاطمه بی تو آشیون ندارم تویی هم زبون ویارم .
4_5841239630904561357.mp3
7.12M
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 📋 السلطان ابالحسن عالم و آدم عاشقتن ✅ | "ع" 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 السلطان ابالحسن / عالم و آدم عاشقتن شده دلم با تو هموطن / با تو دل بی قرار من میره تا خدا هلاکتم یا امام رضا هیشکی به جز تو سلطان ما نیست هیجا شبیه حرم امام رضا نیست صحن و سرات دریا / دریا ذکر همه آقـــــا / آقــــآ دلتنگتم یا امام رضا / یا امام رضا ماه مهربون من / ستاره آسمون من عشقِ امام زمون من / درد محبات به جون من بین عاشقا هلاکتم یا امام رضا کسی مثه تو پیدا نمیشه برای ما هیشکی امام رضا نمیشه دلم شده شیدا / شیدا گم بود و شد پیدا / پیدا دلتنگتم یا امام رضا / یا امام رضا قلبم پر حرارته / دوای دردم زیارته جلو ضریحت قیامته / لبا لبم از کرامته خاک زائرا / هلاکتم یا امام رضا ایران با اسمت صفا گرفته هر کیو میشناسم ازت / شفا گرفته عشقت منو برده بالا تا نزدیک عرش اعلا دلتنگتم یا امام رضا هیشکی به جز تو سلطان ما نیست هیجا شبیه حرم امام رضا نیست اذن دخول حرم تو یا ابالفضله دست و عطا و کرم تو یا ابالفضله شعر: 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 📋 السلطان ابالحسن عالم و آدم عاشقتن ✅ | "ع" 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 السلطان ابالحسن / عالم و آدم عاشقتن شده دلم با تو هموطن / با تو دل بی قرار من میره تا خدا هلاکتم یا امام رضا هیشکی به جز تو سلطان ما نیست هیجا شبیه حرم امام رضا نیست صحن و سرات دریا / دریا ذکر همه آقـــــا / آقــــآ دلتنگتم یا امام رضا / یا امام رضا ماه مهربون من / ستاره آسمون من عشقِ امام زمون من / درد محبات به جون من بین عاشقا هلاکتم یا امام رضا کسی مثه تو پیدا نمیشه برای ما هیشکی امام رضا نمیشه دلم شده شیدا / شیدا گم بود و شد پیدا / پیدا دلتنگتم یا امام رضا / یا امام رضا قلبم پر حرارته / دوای دردم زیارته جلو ضریحت قیامته / لبا لبم از کرامته خاک زائرا / هلاکتم یا امام رضا ایران با اسمت صفا گرفته هر کیو میشناسم ازت / شفا گرفته عشقت منو برده بالا تا نزدیک عرش اعلا دلتنگتم یا امام رضا هیشکی به جز تو سلطان ما نیست هیجا شبیه حرم امام رضا نیست اذن دخول حرم تو یا ابالفضله دست و عطا و کرم تو یا ابالفضله شعر: 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
٨٢ گلی ز گلزار دین خدا آمد ز گلشن طاها امشب رضا آمد بیت امام ما چون وادی طور است مادر او نجمه شادان و مسرور است اباالحسن مولا۴ پدر ز لطف حق موسی بن جعفر شد زینت این عالم جان پیمبر شد مدینه ی احمد امشب صفا دارد اهل ولا امشب چه خوش نوا دارد اباالحسن مولا۴ ز مقدمش امشب مدینه غوغا شد رئوف آل الله زینت دنیا شد از پدر و مادر دل برده لبخندش بوسه زند بابا رخسار فرزندش اباالحسن مولا۴ ز مقدم مولا مدینه شد گلشن دیده ی این مادر ز دیدنش روشن مظهر تقوا اوست هستی طاها اوست بین همه دنیا کعبه ی دل ها اوست اباالحسن مولا۴ گل ولا آمد شمس هدی آمد امشب در این دنیا امام رضا آمد گل پسر موسی آمده در دنیا باشد گل نجمه از نسب طاها اباالحسن مولا۴ ز آسمان دین مهی عیان آمد ز گلشن اسلام گل جنان آمد از مادرش نجمه دل برد نگاه او بوسه زند بابا روی چو ماه او اباالحسن مولا۴ ز لطف تو مولا شامل احسانم در شب میلادت من به تو مهمانم چون مادرت زهرا خیر کثیری تو گردیده مهمانت دستم بگیری تو اباالحسن مولا۴ ز کودکی مولا عاشق تو هستم با نگهت آقا من به تو دل بستم بعد از خدا جز تو کسی ندارم من ز بهر دیدارت در انتظارم من اباالحسن مولا۴
🌺 شور ولادت امام رضا علیه السلام 🌺 شب شب عشقه شب ایمانه شب شب تلاوت قرآنه شب شب زیارتِ خورشیده شب شب ولادت سلطانه السلطان ای سلطان گنبد تو شده خورشید خراسان ای سلطان سایهء تو زده خیمه رویِ ایران ای سلطان ماهمه رعیتیمُ تویی تو سلطان جاداره همه خاک پات شَن جاداره همه مبتلات شَن جاداره آقا نذر راهت خودم و جدّ وآبادم همگی یه جافدات شَن السلطان قطره با لُطف تو دریا میشه با زیارت تو دل وا میشه بسکه طوف حرمت جذّابه کعبه پیشت تا کمر تا میشه السلطان یکبار که واسه دیدن توحوصله م سراومد رفتم با نیّت زیارتت باعشق بی حَد جنّت رو من دیدم توی عوارضیِ مشهد حرم تورو تا میبینم میشینه خاکت رو جبینم چی میشه یه روز تو گُهرشاد باشم آقا پای منبر امام زمان بشینم مجتبی صمدی شهاب 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
علیه السلام علیه السلام ترکیب بند ولادت دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز آنکه بیمار نگاهی شده هنگام سحر منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز با نگاه تو اگر عاشقی آغاز شود جز به دیدار که پایان نپذیرد هرگز دل اگر خانه ی هر بی سر و پایی گردد اثر از گفته ی خوبان نپذیرد هرگز عمر بی معرفت آبی است که از جو رفته این زیانی است که جبران نپذیرد هرگز ما در خانه ی سلطان سر و سامان داریم هرچه داریم ز آقای خراسان داریم با دم قدسی معشوق ؛نفس تازه کنم تا که قدری سخن از یار خوش آوازه کنم صحن گردی حرم وقت سحر می خواهم تا صفای دل شیدا زده اندازه کنم بین هشتی حرم گر بکشیدم بر دار سر سودایی خود زینت دروازه کنم سرگذشت من وتو گشته کرمنامه ی عشق هر سحر ،پای مناجات ،دلی تازه کنم تار گیسو طلبم تا که ورق های دلم همچو یک مصحف پر درد به شیرازه کنم نام این مصحف دل را بگذارم ز قضا قصه ی یک سگ ولگرد و کرامات رضا تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد ناگهان در دل آلوده ی من شور افتاد اولین بار که دیدم حرمت را گفتم: ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد بی پناه آمدم و خوب پناهم دادی راهم از حادثه در دولت منصور افتاد تابه خود آمده دیدم که دل از دستم رفت وسط آینه ام چشمه ای از نور افتاد نه بگویم که کلیمم،حرمت عرش خداست اتفاقی ره موسای دل از طور افتاد یک قدم سوی تو با عمره برابر گردد کعبه هم دور سر گنبد تو می گردد ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی دستگیر دل هر خسته دل و گمراهی ز عنایات رئوفانه ی تو فهمیدم که نه من بلکه همیشه تو مرا می خواهی در بهشت تو نهم پای، چو با کوهی درد تو طبیبانه دوا می کنی اش با آهی من گدا زاده و تو نسل به نسلت سلطان خوش برازنده ی تو صحن و سرای شاهی حاجت از دل نگذشته تو روا می سازی ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی من مسلمان شده ی نیمه نگاهت هستم لحظه ی مرگ بیا دیده به راهت هستم دل بیمار مرا فرصت درمانی ده با دم قدسی ات ای دوست مرا جانی ده قبل از آنی که گناهم نفسم را گیرد آمدم توبه کنم مهلت جبرانی ده همچنان زلف پریشان تو آواره شدم به دل خانه خرابم سر و سامانی ده شوری اشک چشیدم که نمک گیر شدم سر این سفره به من رزق فراوانی ده حمدلله که سر کوی تو زنجیر شدم استخوانی به سگ خانه ات ارزانی ده لحظه ی مرگ قدم رنجه کن و بر ما هم فیض دیدار چون آن عاشق سلمانی ده از تو من روزی شبهای محرم خواهم چشم پر گریه ای و سینه ی سوزانی ده سفره ی عاشقی ام را تو بیا کامل کن عصر روز عرفه فرصت قربانی ده در حریمت خبر از عرش خدا می آید بوی سیب حرم کرببلا می آید آمدی تا که به نامت دل ما زنده شود یادی از فاطمه و شیر خدا زنده شود آمدی تا سند شیعگی ما باشی با نفس های تو تسبیح و دعا زنده شود آمدی تا ز پی ات خواهرت آواره شود یاد آوارگی شام بلا زنده شود پلک زخمی تو از خاطره ی گودال است آمدی روضه ی آن رأس جدا زنده شود امر کردی به همه گریه کنند بهر حسین تا غم بی کفن کرببلا زنده شود جد مظلوم تو را با لب عطشان کشتند خواهرش دیدو به گیسوی پریشان کشتند
علیه السلام همه دانند که ایران سروسامان دارد تکیه بر پرچم سلطان خراسان دارد
علیه السلام تو سفره دار عالمی مشگل گشایی آقای ما سلطان علی موسی الرضایی
علیه السلام علیه السلام 📍ترکیب بند ولادت امام رضا علیه السلام روزي كه نام عشق بازان را نوشتند اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند اين سرزمين را از همان اول خريدند مديون خانوادة موسي نوشتند با حُبِّ تو هر شيعه اي « اثني عشر » شد يعني كنار نامتان « الا » نوشتند از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو عشاق را آوارة صحرا نوشتند تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند تو سفره دار عالمي مشكل گشايي آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد آنقدر وا كردي گره از كار مردم تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد من اولين باري كه بوسيدم ضريحت از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت در اين حرم امضا برات كربلا شد غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم اصلاً بدون تو خريداري ندارم تا روبروي گنبد تو ايستادم دارو ندارم را همه نذر تو دادم با چشم گريان راه افتادم به سويت يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد صورت به خاك گرم صحن تو نهادم احساس كردم بين آغوش تو هستم مانند طفل گم شده از پا فتادم دلشوره هايم را خودت آرام كردي دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم بي قيمتم اما گرفتار تو هستم با دست خالي بر سر راهت نشستم آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو با دست خالي آمدم در محضر تو از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو روزي ما را از همان اول خدا داد دست تو دست كريمه خواهر تو دلشورة ماه محرم دارم آقا چون قول دادم من به زهرا مادر تو ايران ما زان روز شد واديِّ گريه كه آشنا گرديد با چشم تر تو در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت « يابن شبيب » تو دلِ مارا بِهَم ريخت در پيشگاهت عشق را ابراز كردم من روضه را با نام تو آغاز كردم هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي من هم به سوي كربلا پرواز كردم آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟! يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد نيزه نزن بندِ زره را باز كردم با چند ضربه ؛راستي سر بُريدند؟ اين روضه را در سينه مثل راز كردم تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند چكمه به پا بر سينة جدت نشستند با حوصله هر استخواني را شكستند نامردها چشمان بازش را نبستند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه السلام ما در خانه ى سلطان سروسامان داريم هرچه داريم ز آقاى خراسان داريم
علیه السلام علیه السلام 📍ترکیب بند ولادت امام رضا علیه السلام روزي كه نام عشق بازان را نوشتند اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند اين سرزمين را از همان اول خريدند مديون خانوادة موسي نوشتند با حُبِّ تو هر شيعه اي « اثني عشر » شد يعني كنار نامتان « الا » نوشتند از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو عشاق را آوارة صحرا نوشتند تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند تو سفره دار عالمي مشكل گشايي آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد آنقدر وا كردي گره از كار مردم تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد من اولين باري كه بوسيدم ضريحت از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت در اين حرم امضا برات كربلا شد غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم اصلاً بدون تو خريداري ندارم تا روبروي گنبد تو ايستادم دارو ندارم را همه نذر تو دادم با چشم گريان راه افتادم به سويت يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد صورت به خاك گرم صحن تو نهادم احساس كردم بين آغوش تو هستم مانند طفل گم شده از پا فتادم دلشوره هايم را خودت آرام كردي دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم بي قيمتم اما گرفتار تو هستم با دست خالي بر سر راهت نشستم آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو با دست خالي آمدم در محضر تو از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو روزي ما را از همان اول خدا داد دست تو دست كريمه خواهر تو دلشورة ماه محرم دارم آقا چون قول دادم من به زهرا مادر تو ايران ما زان روز شد واديِّ گريه كه آشنا گرديد با چشم تر تو در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت « يابن شبيب » تو دلِ مارا بِهَم ريخت در پيشگاهت عشق را ابراز كردم من روضه را با نام تو آغاز كردم هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي من هم به سوي كربلا پرواز كردم آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟! يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد نيزه نزن بندِ زره را باز كردم با چند ضربه ؛راستي سر بُريدند؟ اين روضه را در سينه مثل راز كردم تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند چكمه به پا بر سينة جدت نشستند با حوصله هر استخواني را شكستند نامردها چشمان بازش را نبستند
علیه السلام علیه السلام ترکیب بند ولادت دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز آنکه بیمار نگاهی شده هنگام سحر منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز با نگاه تو اگر عاشقی آغاز شود جز به دیدار که پایان نپذیرد هرگز دل اگر خانه ی هر بی سر و پایی گردد اثر از گفته ی خوبان نپذیرد هرگز عمر بی معرفت آبی است که از جو رفته این زیانی است که جبران نپذیرد هرگز ما در خانه ی سلطان سر و سامان داریم هرچه داریم ز آقای خراسان داریم با دم قدسی معشوق ؛نفس تازه کنم تا که قدری سخن از یار خوش آوازه کنم صحن گردی حرم وقت سحر می خواهم تا صفای دل شیدا زده اندازه کنم بین هشتی حرم گر بکشیدم بر دار سر سودایی خود زینت دروازه کنم سرگذشت من وتو گشته کرمنامه ی عشق هر سحر ،پای مناجات ،دلی تازه کنم تار گیسو طلبم تا که ورق های دلم همچو یک مصحف پر درد به شیرازه کنم نام این مصحف دل را بگذارم ز قضا قصه ی یک سگ ولگرد و کرامات رضا تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد ناگهان در دل آلوده ی من شور افتاد اولین بار که دیدم حرمت را گفتم: ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد بی پناه آمدم و خوب پناهم دادی راهم از حادثه در دولت منصور افتاد تابه خود آمده دیدم که دل از دستم رفت وسط آینه ام چشمه ای از نور افتاد نه بگویم که کلیمم،حرمت عرش خداست اتفاقی ره موسای دل از طور افتاد یک قدم سوی تو با عمره برابر گردد کعبه هم دور سر گنبد تو می گردد ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی دستگیر دل هر خسته دل و گمراهی ز عنایات رئوفانه ی تو فهمیدم که نه من بلکه همیشه تو مرا می خواهی در بهشت تو نهم پای، چو با کوهی درد تو طبیبانه دوا می کنی اش با آهی من گدا زاده و تو نسل به نسلت سلطان خوش برازنده ی تو صحن و سرای شاهی حاجت از دل نگذشته تو روا می سازی ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی من مسلمان شده ی نیمه نگاهت هستم لحظه ی مرگ بیا دیده به راهت هستم دل بیمار مرا فرصت درمانی ده با دم قدسی ات ای دوست مرا جانی ده قبل از آنی که گناهم نفسم را گیرد آمدم توبه کنم مهلت جبرانی ده همچنان زلف پریشان تو آواره شدم به دل خانه خرابم سر و سامانی ده شوری اشک چشیدم که نمک گیر شدم سر این سفره به من رزق فراوانی ده حمدلله که سر کوی تو زنجیر شدم استخوانی به سگ خانه ات ارزانی ده لحظه ی مرگ قدم رنجه کن و بر ما هم فیض دیدار چون آن عاشق سلمانی ده از تو من روزی شبهای محرم خواهم چشم پر گریه ای و سینه ی سوزانی ده سفره ی عاشقی ام را تو بیا کامل کن عصر روز عرفه فرصت قربانی ده در حریمت خبر از عرش خدا می آید بوی سیب حرم کرببلا می آید آمدی تا که به نامت دل ما زنده شود یادی از فاطمه و شیر خدا زنده شود آمدی تا سند شیعگی ما باشی با نفس های تو تسبیح و دعا زنده شود آمدی تا ز پی ات خواهرت آواره شود یاد آوارگی شام بلا زنده شود پلک زخمی تو از خاطره ی گودال است آمدی روضه ی آن رأس جدا زنده شود امر کردی به همه گریه کنند بهر حسین تا غم بی کفن کرببلا زنده شود جد مظلوم تو را با لب عطشان کشتند خواهرش دیدو به گیسوی پریشان کشتند