6. نور دل زهرا س.mp3
1.93M
#نوحه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_امیر_عباسی
( ام کلثوم ای
نور دل زهرا
خواهر زینب ،
دختر مولا ... ) تکرار
من که فرزندِ
شیر خدا هستم
عصمت ذات
کبریا هستم
( ام کلثوم ای
نور دل زهرا
خواهر زینب ،
دختر مولا ... ) تکرار
دشمنان قلبم
را با غم آغشتند
مادر من را
پشت در کُشتند
دل ز غمهایم
غمپروری میکرد
خواهرم بر من
مادری میکرد
آنچه آتش در
این قلب مضطر بود
داغ بابا و
هم برادر بود
این همه غمها
بر من گذشت اما
وامصیبت از
روز عاشورا
رأس دلدارم
بر روی نی ها بود
مایه ی سوز و
اشک زهرا بود
با لب تشنه
بر او جفا کردند
از تن پاکش
سر جدا کردند ...
( ام کلثوم ای
نور دل زهرا
خواهر زینب ،
دختر مولا ... ) تکرار
#یادآوری
یک مصرع در پرده صوتی بالا و مصرع دوم پرده صوتی پایین ، تا آخر ... جمله تکرار هم برای همه بندها یکی است ... )
قسمت دوم :
#روضه_اربعین
#استاد_حاج_اسماعیلی
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
ساربان آمد خدمت زین العابدین ، آقاجان این مسیر میره مدینه ، این مسیرمیره کربلا ، کدام مسیر رو برویم ؟ فرمود : بزارید از عمه جانم زینب بپرسم ... تا گفتم خانم این مسیر مدینه ، این مسیر کربلاست ... فرمود بریم کربلا ... ما هنوز برا حسین گریه نکردیم ، تا حالا هرچی زدند اونا زدند ... ما هنوز خودمون رو برا حسین نزدیم ...
پاسخی آمد از حریم حسین
همه گفتند کربلا برویم
تا رسیدند ، لحظهای ماندند
در سکوتی که چهرهها شد مات
زد به سینه ، غریب بی کفنم
باز شد بغضِ عمه ی سادات
به زمین خورد ، از سرِ محمل
( خودشون رو مثل برگی که از درخت به زمین می افته ، از رو ناقه ها ، به زمین انداختند ... )
تیر غمها به قلب بانو رفت
با ادب ، نیت زیارت کرد
سوی یارش به روی زانو رفت
#شاعر_مجتبی_شکریان
هر کدوم از این خانم ها ، مُخدرات (2) ، دنبال یه قبری میگردند ... راهنمای این قبور زین العابدینه ، هر کسی رو که صدا میزنه ، قبر عزیزش رو بهش نشون میده ... عمه جان بیا ، اینجا قبر بابام حسینه ... خواهرام ، سکینه ، فاطمه ، اینجا قبر داداشم علی اکبره ... نجمه خاتون بیا ، اینجا قبر پسرات ، قاسم و عبدالله است ... هر قبری رو نشون صاحب قبر میده ، یکی یکی عزیزانشون رو در آغوش گرفتند ، اما دیدند یه خانمی دستاش رو گهواره کرده ، زیر لب میگه ، پس قبر عزیز دل من کجاست ؟ زین العابدین صدا زد ، رباب بیا ، اینجا قبر میوه دلِ توست ... یه نگاهی کرد ، گفت آقاجان ، اینجا که قبر مولایم حسینه ؟ صدا زد رباب ، قنداقه رو روی سینه ی بابام گذاشتم ...
#یادآوری
(2) عُلیا مُخَدَّرَة :
عنوانی برای احترام است ، یعنی زن والامقام ، بانوی باحجاب ، پرده نشین ، پاکدامن و باشرم و حیا ...
.