.
#فاطمیه
چون شعله در ز دل کشم ناله و آه
خورشید گرفته آتش از دامن ماه
یا فضه بیا که محسنم را کشتند
لا حول ولا قوه الا بالله
#شائق_اصفهانی✍
................
.
(وداع حضرت مولا(ع)باحضرت زهرا (س)
هر نفس شد در قفس جانم ز تنهایی مرو
در غم هجرت به زندانم ز تنهایی مرو
کاش جانم با نفسهایم ز تن بیرون رود
خون شده جانا دل و جانم ز تنهایی مرو
فاطمه(س)بعد از تو خیری در حیات دهر نیست
بی گل رویت پریشانم ز تنهایی مرو
ترس از آن دارم که عمرم بی تو طولانی شود
زین مصیبت زار و حیرانم ز تنهایی مرو
ای شقایق لاله گون شد سینه از داغ غمت
روز و شب سر در گریبانم ز تنهایی مرو
یا علی(ع)را با خود ای سرچشمه ی گوثر ببر
یا مکش در بحر طوفانم ز تنهایی مرو
هر نفس شائق ز داغت در فغان و ماتم است
جان مسوزان جان جانانم ز تنهایی مرو
روز شهادت حضرت زهرا(س)
سنه ۱۴۲۷. (#شائق_اصفهانی)
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
با اذن حیدر ؛ باز کردم دفترم را
بنویسم احوال وخیم مادرم را
فقد النبی ؛ ظلم الوصی بیچاره اش کرد
حق خواهی اش در کوچه ها آواره اش کرد
بعد از نبی یک روز خوش را هم ندیده
رنگ از رخ زهرای مرضیه پریده
در بسترش بود و نشان مرگ ؛ مشهود
اما دعا گوی همین همسایه ها بود
همسایه هایی که ز حیدر کینه دارند
با آل احمد ؛؛ دشمنی دیرینه دارند .
این اشک ها باعث شده از پا نیفتم
اما بس است آنچه که در لفافه گفتم
وقتی صدا زا زد فضه را یعنی که یک زن
باید به فریادش رسد آن لحظه قطعا
محسن به زیر درب خانه گیر کرده
این غصه ها مولای ما را پیر کرده
مشت و لگد ها شد حواله سوی مادر
دیگر نپرس از روزگار زار حیدر ..
.
شکر خدا که لااقل زهرا کفن شد
اما حسینش کربلا عریان بدن شد
#حسین_فتحی✍
.
.
#شور_مقتلی
#سبک_پا_پس_نمیکشه
زهرا پشت دره.
بار شیشه داره و آتیش در بدجور شعله وره
باور نمی کنم
این که دارن میزنن باهم دیگه ناموس حیدره
ای وای
تا که فاطمه زمین گیر شد
از همه دنیا علی سیر شد
همه میگن که حسن پیر شد
حرمتو شکست. اون که راه و بست. روی صورتش چرا مونده جای دست
کوچه قتلگاه. مونده بی پناه. بین چند تا وحشیه زن پا به ماه
ای وای مادر مادر مادر
مادر جون به لبه
از تو بسترش جدا نمیشه و بدنش غرق تبه
دلواپسه ولی
بیشتر از همه بین بچه ها توفکر زینبه
ای وای
نگران تل و گوداله
واسه ساعتی که جنجاله
دور پیکری که پاماله
همه بی قرار. همه جا غبار دیگه راهی هم نمونده بجز فرار
آل بوتراب. حافظ حجاب. چجوری باید برن مجلس شراب
شعر و نغمه #حسین_فتحی✍
.
#واحد
#فاطمیه #حضرت_زهرا
چند سالته عزیزم بار سفر میبندی
دردات زیاده بازم به روی من میخندی
نرو فاطمه. بمون پیش من
نزار که دنیا رو سرم خراب شه
میون همه. توو این شهر غم
نصیب من سلام بی جواب شه
از هر طرف غم اومد
جا پشت در کم اومد
به سمت صورت تو
سیلی محکم اومد
زهرای من زهرای من ؛ دلخوشی دنیای من
برای کشتن تو
توو سقیفه نشستن
کاشکی به جای دستام
چشم من و میبستن
نمیدیدمت تو اون حال زار
چهل نفر چجوری وحشیونه
پر از کینه و حسد بودن و
پاشون چجوری وا شده تو خونه
حسن چه بی قراره
حال دلش چه زاره
توو کوچه ها چی دیده
یه خواب خوش نداره
زهرای من زهرای من دلخوشی دنیای من
توی همین دو روزه
چند دفعه رفتی از حال
چجور میخوای ببینی
حسین و توی گودال
چه جنجالی شه توی قتلگاه
کاش یه مسلمون برسونه آبی
توو اون جمعیت میگه یک نفر
بیا بزن اگه پی ثوابی
تنش رو خاک صحرا
سرش رو نیزه بالا
کاشکی رباب نبینه
علیشو روی نی ها
حسین من حسین من. غریب عالمین من
حسین فتحی
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
غم خوار جهان بوده و غم خوار ندارد
دردا که علی در بر خود یار ندارد
آنقدر غریب است که با رفتن زهرا (س)
جز چاه دگر محرم اسرار ندارد
یارب چه گذشته ست به زهرا (س) ؟ که علی هست
خرسند از آن درب که مسمار ندارد
از تلخی آن کوچه و آن در چه توان گفت ؟
ولله که جز آه شرر بار ندارد
آتش به در افتاد ، ولی قلب علی سوخت
این شهر مگر میثم تمار ندارد؟!
انگار غریبی ست فقط ارث در این بیت
جز درد در این خانه کسی کار ندارد
یک روز حسن تکیه به دیوار غریبی ست
در خانه ی خود یار وفا دار ندارد
این درد چه دردیست که در کرب و بلا نیز
تنهاست حسینی که علمدار ندارد
افسوس کسی غیر علی درک نمی کرد
((گل تاب فشار در و دیوار ندارد ))
تضمینی از مصرع زیبای استاد غفور زاده ( شفق )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنام خدا
#فاطمیه#
دردودل حضرت زینب س با
مادرش حضرت_زهرا_س
به سبک:شبانگاهان...
"" "" "" "" "" "" ""
بدون تو؛مادرنازم؛ من چه سان
سازم با غم هجران
نمے بینم روزخوش دیگر؛زندگے
بر من شد چو یڪ زندان
یتیمم من روزو شب زارم یارمن
گشته غصه و غم ها
مجلس ماتم می کنم برپا بی تو
مادر جان روز و شب تنها
مرو اے ماه تابانم، مرو مادر مرو
مادر
مرو نوردو چشمانم،مرو مادرمرو
مادر
"" "" "" "" "" "" "" "
چون پرستوها پرکشیدے توحق
دعایت را استجابت کرد
چون نمے شد که درجهان مادر
زخم پهلویت را طبابت کرد
واقفی مادرکه زدے آتش بردل
و جان دخترت زینب
مے کنم گریه درفراق تو باحسین
و با مجتبے تا شب
مرو اے ماه تابانم،مرو مادرمرو
مادر
مرو نوردوچشمانم،مرو مادرمرو
مادر
"" "" "" "" "" "" "" "
بابام حیدر بے تو مادرجان؛ بے
کس و تنها و پریشان است
گوشه عزلت برگزیده او دل غمین
و سردرگریبان است
ازسحرگه تا به شبانگاهان مےکند
ناله در کنار چاه
می نماید ناله مثال نی ازته دل
او می کشد هی آه
مرو اے ماه تابانم،مرو مادر مرو
مادر
مرو نوردو چشمانم،مرو مادرمرو
مادر
"" "" "" "" "" "" "
مادرم رفتے جان به لب گشتم
کار من گشته گریه و زارے
بعد تو ای مادر ندارم من یاور
و یارے یا که غمخوارے
هرکجای این خانهٔ ویران ازشما
دارد صد نشان مادر
می کنم ناله درفراق تو می شود
اشکم خون فشان مادر
مرو ای ماه تابانم مرو مادرمرو
مادر
مرو ای نورچشمانم مرو مادرمرو
مادر
"" "" "" "" ""
چهارسال سایه ات مادرسراسر
برسر من بود
زعطر و بویت ای مادرسرای ما
معطر بود
نمی دانم ز بعد تو چه آید بر
سرم مادر
چو رفتی از بَرِ من تو شدم بی
بال و پرمادر
مرو ای ماه تابانم مرو مادرمرو
مادر
مرو ای نورچشمانم مرو مادرمرو
مادر
"" "" "" ""
ز داغ هجر تو مادر حسین و
مجتبی زارند
دچارمحنت و آلام غریق بحر
افکارند
سرای با صفای تو شده بیت
الحزن یکسر
شده عزلت نشین دیگر علی
آن فاتح خیبر
مرو ای ماه تابانم مرو مادر مرو
مادر
مرو ای نورچشمانم مرو مادرمرو
مادر
"" "" "" ""
مدینه گشته مادر جان دگر ماتم
سرا بر ما
شده بام و در و دیوار سراسر غم
فزا بر ما
حسن دیگر نمی آید برون از خانه
مادر جان
شدیم درزادگاه خودچویک بیگانه
مادر جان
مرو ای ماه تانانم مرو مادر مرو
مادر
مرو ای نورچشمان مرو مادرمرو
مادر
🖊️مسلم فرتوت فاخر
بنام خدا
سروده ای با الهام از یکی از
اذکار خاص ایام سه شنبه
#یاارحمَ الراحمین#
"" "" "" "" "" "
شکرحق خورشید رخشان بردمید
باز هم روز سه شنبه سر رسید
ذکر امروز را چو گفتم با سرور
من شدم ازیأس و نومیدی بدور
حیِّ سبحان الرحم و راحم بود
رازق و روزی ده و ناعم بود
این سخن در هر کتاب و دفتر
است
مهربانی را پدر مادر سر است
مهربان تر زین دو؛ مرد و زن
یقین
نیست جز خلاق افلاک و زمین
پس بباید ترس را حاشا کنیم
ما نباید از خدا پروا کنیم
این خدائی که چنین نازک دل
است
او یقین حلال هر نوع؛ مشکل
است
گر به جای ترس بشناسیم وِ را
می گریزیم ما ز هر جرم و خطا
فاخرا تکریم و حرمت در نهان
به بود ازبیم و وحشت بی گمان
بار الها راحمین را رهبری
الرحمین را سرور و تاجِ سری
گر کنید یا رب شما بر ما نظر
می نمائیم از معاصی ما حذر
فاخرا باید بصیرت پیشه بود
غرق بحر فِکرَت و؛ اندیشه بود
ساعتی فکر و خیال؛ با دید باز
به بود؛ از روزها راز و نیاز
مسلم فرتوت گلهین #فاخر#
«التماس دعا»
💢۷ آذر، سال روز شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده
#محسن_فخری_زاده
#هسته_ای
#دانشمند_هسته_ای
#ترور
#تسلیت
.
« گفتم : «محسن جان ! دیر میای بچهها نگرانتن» . لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد ؛ حرفی که زبانم را قفل زد . غیرتمند گفت : «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد ؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم ».
معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخریزاده». ...
(خاطرات همسر شهید)
🌹هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹
برای شادی روحشون صلوات
🌸 محبان اهل بیت (ع)
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۰۸ آذر ۱۴۰۲
میلادی: Wednesday - 29 November 2023
قمری: الأربعاء، 15 جماد أول 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️18 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️28 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️35 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️44 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️45 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
.
زندگی زیباتر می شود به شرطی که به اندازهی تمام برگ های پاییز برای یکدیگر آرزوی خوب داشته باشیم
امیدوارم سماور زندگی همه همیشه بجوشه
و چایی عمرتون حسابی دم بکشه
و قندون لحظه هاتون همیشه شیرین کامتون کنه ...
آرزو میکنم که لحظه لحظه زندگی همه قرین آرامش باشه ...
.
فاطمیه چراغیست که در پرتو نور آن راه هدایت و امامت ، همواره روشن خواهد بود.
دشمن این را خوب میداند، که برای رسیدن به اهدافش ، باید این چراغ را خاموش کند.
زیرا فاطمیه در دل خود فاطمهدارد
فاطمهای که پارهی تن پیامبر است.
همان فاطمه، که اهل سقیفه حرمت او را شکستند ، و حقش را ظالمانه غصب کردند.
اگر فاطمیه تثبیت و زندهنگه داشته شد ، محرم و صفر معنا پیدا خواهد کرد ، چون فاطمیه است که عاشورا را شکل میدهد
و چهخوب است که بگوییم عاشورا عقبه جنگی است
که فاطمیه خط مقدم آن است ...
غصب کردن، سیلی ، آتش کشیدن ، جسارت کردن ،
و هرآنچه که در واقعه عاشوراست نقطه آغازش در فاطمیه است ...
https://eitaa.com/Arbabhosyn
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی:
خدا میفرماید: هرچه دیدی هیچی مگو. من هم هر چه که دیدم هیچی نمیگم
یعنی تو در مصائب صبور باش و چیزی نگو، منم در خطاهایت چیزی نمیگم.
هرچه درد را آشکارتر کنی دوا دیرتر پیدا می شود
اگر با ادب بودی و چیزی نگفتی راه را نشانت می دهد.
باید زبانت را کنترل کنی ولو اینکه به تو سخت بگذرد. چون با بیان آن مشکلات را چند برابر میکنی ...
https://eitaa.com/Arbabhosyn
روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیهابه نفس حاج میثم مطیعی •✾•
السَّلامُ عَلَیكِ يا سيِّدَتي وَ یا مَولاتي لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حَقِّكِ يا سيِّدَتي وَ یا مولاتي..
*بی بی جان شب شهادته..خدا اونایی که تو رو زدن لعنت کنه..خدا اونایی که درِ خونه ات رو شلوغ کردن نبخشه..*
با اینکه اهلِ صحبت بی پرده نیستم
راضی به رنج دستِ ورم کرده نیستم
جارو نکش؛ که فاطمه جان درد میکشم
دارم شبیه؛ پهلویتان درد میکشم
*انقدر تو این خونه کار نکن، علی رو شرمنده نکن، بعد از پیغمبر چه جوری
کارهای خونه رو می کرد...
" مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِيهَا نَاحِلَةَ الْجِسْمِ"یعنی مادرم آب شد..."مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ" مادرم منهدم شد."مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ" مادرم سرش درد می کرد."باكِيَةَ الْعَيْنِ "مادرم گریه می کرد."حَتّی صارَتْ کَالخَیالِ" مادرم مثل مرده متحرک شد. موهای زینب رو شونه می کرد، دستش شکسته بود اذیت میشد...*
جارو نکش که عطر بهشت است میبری
روی مرا زمین نزن این روزِ آخری
*زنهای پرستار خدمت بی بی بودن یوقت دیدن حال زهرا خراب شد گفتن بریم مسجد علی رو خبر کنیم.بین راه امیرالمومنین رو دیدند قبل از اینکه زنها چیزی بگن امیرالمومنین فرمود: "مَا الْخَبَر"؟چه خبر شد ؟"مَا لِي أَرَاكُنَّ مُتَغَيَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ "؟شما چرا رنگاتون پریده؟فاطمهٔ من چی شده ؟ گفتن: یا ابالحسن!"أَدْرِكْ ابْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاءَ"علی! اگه یه بار دیگه میخوای زهراتو ببینی عجله کن....علی وارد منزل شد عبا از دوش برداشت عمامه از سر برداشت. سر بی بی رو به دامن گرفت صدا زد"يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ" جواب نداد" یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِي طَرَفِ رِدَائِهِ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ" به هر اسمی به هر تعبیری صدا زد جواب نشنید.بی بی چشما رو باز نمیکنه. یوقت صدا زد.." يَـا فَـاطِمَـه َ فَـأَنـَا ابْـنُ عَمِّـكَ. عَلِي" ... زهرا من علی مظلومم، من پسر عمِّ مظلومتم "كَلِّمِـينِـي" با من حرف بزن، "فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا " چشمها رو باز کرد... "و َبَکَت وَ بَکاء" هر دو شروع کردند های های گریه کردن.... مدتی رو به حال هم گریه کردند.بعد که خوب برا هم گریه کردن علی فرمود: فاطمهٔ من چی شده؟ عرضه داشت یا علی!"إنّی أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذی لابُدَّ مِنْه وَلا مَحیصَ عَنْهُ " علی مرگ رو در مقابل دیدگانم میبینم ..علی گریه میکرد فاطمه زهرا صحبت میکرد.صدا زد علی جان!" غَسِّلنِی بِاللَّیل ،حَنِّطْنی بِاللَّیل، کَفِّنِّی باللَّیل دَفِّنِّی بِاللَّیل وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً"..علی کسی رو خبر نکنی، منو خواستی غسل بدی" فَلا تَکْشِفَ عَنِّی" از روی پیراهن غسل بده...*
باغِ بدونِ غنچه و گل دلنواز نیست
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
گیرم که گرد گیری امروز هم گذشت
فصل بهار آمد و این سوز هم گذشت
آشفته خانه جگرم را چه میکنی؟
خاکی که ریخته به سرم را چه میکنی ؟
زهرا به جای نان، غمِ ما را درست کن
حلوای ختم شیرِ خدا را درست کن
مبهوت و مات ماندم از این مهر مادری
دست شکسته جانب دستاس میبری
جان علی بگو که تو با این همه تبت
شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت؟
شستی تن حسین و حسن با کدام دست؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟
حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه
از تشنگی، لبِ پسرت سوخت فاطمه
حرف از کفن شد و کفنت ناله زد، حسین!
خونابه های پیروهنت ناله زد، حسین!
شستی تن حسین و حسن با کدام دست؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟
*یا زهرا! با دست شکسته کارای خونه رو کردی.. با دست شکسته موهای زینبت روشونه زدی ...
وقتی علمدار کربلا بالای اسب نشسته بود،"و تَوجه نَحو الخيمة" گفت الان آب به خیمه ها می برم.. دستاشو شکستن،دست راستشو زدن، مشک رو به بازوی چپ گرفت، دست چپ رو زدن، خیالی نبود.( شاید، نمیدونم گفت من کی باشم دستای من چه ارزشی داره دستای دختر پیغمبر رو شکستن من که جای خود دارم)مشک رو به دندان گرفت ..*
«نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم
کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم»
*مشک رو به دندان گرفت یه اتفاقی افتاد " فَوَقَفَ العَبّاس مُتحیّرا "وقتی تیر به مشکش خورد همون جا ایستاد. نه راه پیش داره نه راه پس، چنان با عمود آهن به سرش زدن با صورت به زمین افتاد. صدا زد" یا اَخا اَدرِک اَخاک" دیگه بیا به دادم برس. امام حسین رسید بالای سرش یه نگاهی انداخت. صدا زد"« أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي " کمرم شکست "وَ قَلَّت حِيلَتِي"سعی کرد این بدن رو جمع کنه..عباس صدا زد: "یا اخی ما تُرید منّی" ؟ میخوای چیکار کنی ؟ یوقت منو به خیمه ها نبری ...*
دستی نداری تا بگیرم از زمین پاشی
میشه دوباره باز علمدار حرم باشی
این بچه ها دیگه نمیخوان آب تو رو میخوان
میشه براشون باز سقاشی
عباس من!
وقتی خجالت می کشی شرمنده تر میشم
سقّا بدون دست هم سقاست باور کن
تو چشم عباسم نبینم اشکِ غم باشه
بی تو حسین تنها ست باور کن
*آخه وقتی میخواست بره میدان صدا زد: "يا أَخِي إِذَا مَضَيْتَ فَتَفَرَّقَ عَسْكَرِي " تو بری لشگرم از هم پاشیده ميشه...*
دریا تو دستاته اباالفضل
ممنون دستاتم اباالفضل
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگِ چشماتم ابالفضل
*دخترا و زنهای اهل حرم همه منتظر بودن هی سرک میکشیدن خدایا! چرا از علقمه خبری نمیشه نه امام حسین اومد نه علمدار اومد. همینجور که نگاه میکردن یوقت دیدن"وَ رَجَعَ الحُسَین الی المُخَیَّم" دیدن آقا داره تنها برمیگرده "منکسِراََ حزیناََ باکیا"دیدن کمرش شکسته داره گریه میکنه"یُکَفکِفُ الدُّموعَهُ بِکُمِّه."با این آستین پیراهن هی اشکها رو پاک میکنه...*
دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من
اونچه نباید عاقبت، دیدی سرم اومد
تا که نشستم پیش تو انگار حس کردم
یک لحظه بوی مادرم اومد
دیدی بهت گفتم کبوده صورت مادر
دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره
دیدی چقدر سخته ببینی مادرت هر بار
دستش رو به پهلوش میگیره
دریا تو دستاته ابالفضل
ممنون دستاتم ابالفضل
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگ چشماتم ابالفضل
↫.
سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس حاج محمود کریمی •✾•
عرشِ حق را قائمه ای حکم عدلِ محکمه ای
وصف تو این هست که فقط فاطمه ای ،فاطمه ای، فاطمه ای...
ای نور، ای نور علی نور ای نورِ فوق نور
مادر، شأن تو سراسر في کتابِ مستور
ای مادر بت شکنم، ای روح عاشق شدنم
دخیل چادرت منم تا مردنم
ای ولی بر هر چه ولی اولین نورِ ازلی
عِطر نامت میرسه با نادِ علی، ناد علی، نادعلی، نادعلی....
والله بودی تو مَعَ الله قبلِ ما سوی الله
بوده، اسم تو سرودِ رهروان این راه
ای رهبرِ نهضت ما ای علّت عزّت ما
سایه ی تو بالاترین نعمت ما
تو محل معرفتی سِرِّ حُسن عاقبتی
دل به امرت میتپه یا سَیدتی سَیدتی
روحِ صومی و صَلاتی منبعِ حیاتی
جان سَرسپردگانِ کشتی نجاتی
فرمانروای نشأتین ای بانی ذکرِ حسین
حسین حسین برای ماست شهادتین
ثانی زهرای بتول عشق ارباب همه ای
عمه جانت گفته که تو فاطمه ای فاطمه ای
با پای پُر ورمم، دردسرِ حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
روی زهرای سه ساله باغِ یاس و لاله
بوی مادرش که پیچید لحظه ی وصاله
دوری به آخر می رسه، بابا به دختر می رسه
یه شب برای بردنش، سر می رسه
حسین!..
ابو نعیم اصفهانی [در کتاب حلیة الاولیاء]می نویسد:
از جمله پرهیزکارترین برگزیدگان و برگزیده ترین پرهیزکاران، فاطمه(سلام الله علیها)، سیده بتول، پاره ی تن رسول است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
گلِ نوبهارم جات توی بهشته
بی تو بی قرارم با یه دل نوشته
طبیبم رفتی و بیمارم کردی
تو دام غمها گرفتارم کردی
علمدار بودم یتیم دارم کردی ای وای..
برگرد حسن منتظره
برگرد حسین خون جگره
زینب نگاهش به دره برگرد
«عزیزَ الحیدر یا زهرا ..یازهرا...»
می زدی تو هر شب، حرف بی کفن رو
دادی دست زینب، کهنه پیروهن رو
بگو ای دلبر بگو به این دنیا
چی میشه آخر غروبِ عاشورا
خِطاب روضه عوض میشه اونجا ای وای ..
برگرد برو سمت حرم
برگرد نبینی خواهرم از تن
جدا میشه سرم برگرد
«اباعبدالله حسین یا ثارالله ..»
.
فاطمه (س) یک زن بود، آنچنان که اسلام میخواهد. مظهر یک دختر در برابر پدرش، مظهر یک همسر برابر شویش، مظهر یک مادر برابر فرزندانش و مظهر یک «زن مبارز و مسئول» در برابر زمان و سرنوشت جامعه اش.
علی شریعتی
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا
به نفس حاجمحمدرضا طاهری •✾•
حضور سبز نگاهِ تو جان دهد ما را
در این دیارِ غریبی امان دهد ما را
ترنُّم سرِ گیسوی رفته بر بادت
برای نغمه سُرایی زبان دهد ما را
ببین چه زود زِ هجران تو شکسته شدیم
کسی جفاست که نام جوان دهد ما را
میان گریه زِ پروردگار میخواهیم
هر آنچه تو بپسندی همان دهد ما را
نگاه نافذ تو گر شبی بما افتد
دلی به وسعت هفت آسمان دهد ما را
اجازه از دلِ غمدیده ی تو می خواهیم
که اِذن گریه به قدّی کمان دهد ما را
دوباره چَشمه ی اشکم به جوش می آید
صدای ناله ی مادر، به گوش می آید
.
روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
به نفس سید رضا نریمانی •✾•
سرو خمیده..
زخمیه مظلومه ی سختی کشیده
عمرتو کم شد..
از حالا باید بهت بگم شهیده
صدات عوض شد..
بس که گریه کردی ای نفس بریده
کاشکی لبخندِ تو برگرده به خونه
کاشکی از دستت نیفته دیگه شونه
کاش به موی زینبت گره نیفته
آینه ات از لبِ پنجره نیفته
کاشکی هیچ کسی داغِ عزیز نبینه
دختری مادرشو مریض نبینه
زهرای من، زهرای من
شکستی ای دنیای من
قلبت جواب کرد...
اینا مرد خونه رو خونه خراب کرد
دردات زیادن...
این همه گریه فقط تنت رو آب کرد
بشکنه دستی که
توی این کوچه زن زدن رو باب کرد
روزی که هر چی زدن پیش چشام بود
روز همدستیه اون دوتا غلام بود
روزی که مغیره با قنفذ شریک شد
روزی که علی جلو همه کوچیک شد
اون دوشنبه موقعه زهرا زدن بود
روزِ مرگِ اول ابالحسن بود
خانوم خونه...
راه بیا باز با علی شونه به شونه
تشنه نمونی پا به پای تو حسین تشنه نمونه
از دستت افتادکاسه ی آب داره روضه میخونه
زینبت خسته شد از کفن شمردن..
*این یکی مال مادره اینم مال باباست اینم مال حسنه، ....مادر جان! من اشتباه میشمرم؟...*
زینبت خسته شداز کفن شمردن
میگه چهارمی رو پس به کی سپردن
چاره ای بجز راضی شدن نداره
با خودش میگه حسین کفن نداره
شایدم کفن به کربلا سپردن
چاره ی کار و به بوریا سپردن
قربون صدا زدنت خیلی بی هوا زدنت
حالا روی چادرمه خاکِ دست و پا زدنت
من سر قراراومدم توی نیزه زار اومدم
از تو دل نَکندم حسین با خودم کنار اومدم
تا چشمم کار میکنه نیزه نیزه،نیزه می بینم
داره باتو چیکار میکنه نیزه نیزه نیزه می بینم
گریه چشمامو تار میکنه نیزه نیزه نیزه می بینم
کی دلش اومد بزنه،کی اومد لگدبزنه
یه نفر یه حرفی به این شمر نابلد بزنه
زندگی همینه حسین رسم دنیا اینه حسین
کاشکی حال و روز تو رو مادرت نبینه حسین
رو خاک داغِ کربلا..کشته کشته کشته می بینم
مَن دَفَنه اَهلَ الغُری..کشته کشته کشته می بینم
حتی بالای نیزه ها کشته کشته کشته می بینم
با قدکمون اومدم
عشق من بمون اومدم
من فقط به عشق خودت
بین خاک و خون اومدم
من برم کجا چه کنم؟
بعد کربلا چه کنم؟
پیکر تو جا بمونه
زیر نیزه ها چه کنم؟
از تشنگی دور و برو تیره تیره تیره می بینم
این ساعتای آخرو تیره تیره تیره می بینم
توی مقتل برادر و تیره تیره تیره می بینم
ای حسین......!
.