|⇦سوی مجنون برسانید...
#مدح وتوسل ویژۀ ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام و سرداران کربلا
سوی مجنون برسانید که لیلایی هست
ما شنیدیم در این شهر که آقائی هست
دورِ این خانه شلوغ است اگر جائی هست
دردمندیم و دلی خوش که مداوائی هست
شب عید است بیائید حنا بگذاریم
سر به خاکِ قدمِ مردِ دعا بگذاریم
تا پدر چشم به چشمانِ تو احیا دارد
پَرِ گهواره ی تو روحِ مسیحا دارد
و حسن خیره به چشمانِ تو نجوا دارد
نوه ی حضرت زهراست تماشا دارد
جلوه ی نام علی بر تو مبارک بادا
سومین نام علی بر تو مبارک بادا
فطرسی آمده و از تو پری می خواهد
از تو عیسی نفسِ ناب تری می خواهد
یوسف از دستِ تو مژگانِ تری می خواهد
که غبارِ قدمت رفته گَری می خواهد
یا کریمیم و سرِ جاده ی تو شیعه شدیم
ما کنارِ پرِ سجاده ی تو شیعه شدیم
عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد
تازه شاید که سرش بر کفِ پایت برسد
چشمِ جبریل اگر سوی عبایت برسد
نه! محال است مقامش به گدایت برسد
نه فقط پهنه ی افلاک نمک گیر تواند
تو از این کشور و این خاک نمک گیر تواند
مثلِ پیراهنِ یوسف که به کنعان آمد
مثلِ ابری که سرِ خاک بیابان آمد
صاحب خانه ی خود جانبِ ایران آمد
خانه ی مادریش شاهِ خراسان آمد
خاکِ ما خانه ی تو سایهٔ مطلق داری
حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داری
عشقِ ایرانیِ ما، کارِ بَنایت با ماست
حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست
طاقِ گلدسته، رواق، آینه هایت با ماست
خادمیِ حرم و صحن و سرایت با ماست
طرحِ زیباتری از باغِ جنان می سازیم
و ضریحِ نویی با فرشچیان می سازیم
مصلحت بود اگر شیرِ خدا می گشتی
تو علی هستی و شمشیرِ خدا می گشتی
مست از جلوه ی تکبیرِ خدا می گشتی
تکسوارِ عرب و شیرِ خدا می گشتی
بازوی هاشمیت تیغ دو دَم گر می داشت
کربلا زیرِ قدم هات تَرَک بر می داشت
رُخصتت بود اگر یک تنه لشکر بودی
مِیمنه، مِیسره بودی و مکرّر بودی
ای امام ابنِ امام از همه بهتر بودی
رخصتت بود اگر حضرتِ حیدر بودی
کربلا دید پدر را نَفَسَت یاری کرد
وَه که با نامِ تو عباس علمداری کرد
واژه ات خطبه شد و تیغِ علی وار آورد
خطبه ات شورِ علی در دلِ پیکار آورد
چه بلائی به سرِ کاخِ ستمکار آورد
شیعه را با شب و شمشیر و دعا با آورد
با تو در شام عجب معرکه بر پا شده است
که دعا گوی شما زینبِ کبری شده است
.
.
#سجاد یعنی : خیلی سجده کننده
یعنی که خیلی خدا را دوست دارد،
که خدا هم خیلی او را دوست دارد
.
|⇦•امشب از یمن قدوم تو..
#سرود و شور ویژۀ میلاد امام سجاد علیه السلام و اعیاد شعبانیه
امشب از یمن قدوم تو
عالم واسه تو غزلخونه
تمثیل منو شما امشب
تصویر کویر و بارونه
سجادۀ تو عرش اعلا
من مستمو اسم تو سحبا
تو سرود ذات خدایی
بی تاب تو عالم بالا
تو قبلۀ محرابی، درخشش مهتابی
تو علت زیبای تبسم اربابی
«علی ابن الحسین .. یا سجاد»
امشب که تموم دریاها
شد محو تلاطم نامت
مرغ هر دلی که شیدا شد
پر زد تا حریم و تا بامت
گهوارۀ تو غرق نوره
قلب دنیا بیت سروره
این زینت عابد و زاهد
مجنون تو وارث شوره
ماه جهان آرایی همنفس زهرایی
تو باعث تسکین درد همه دنیایی
«علی ابن الحسین .. یا سجاد»
عشقه هر دلی که میمیره
احیا میشه در پناه تو
روزی کرب و بلای من
محتاج یه نیم نگاه تو
باطن این صحیفۀ تو
باطن هر راز و نیازه
شیعه آخر توی مدینه
واسۀ تو حرم میسازه
نور وجودت امشب به قلب ما تابیده
جلوه ای از نور تو حقیقت خورشیده
«علی ابن الحسین .. یا سجاد»
.
|⇦•خدای عالی اعلی ...
#مدح وتوسل ویژۀ ولادت امام سجاد علیه السلام و سرداران کربلا
خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالیتر
ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالیتر
"علیُّ حُبُه جُنَّه قَسیمُ النّارِ والجَنَّه"
"به حَمدِالله وَالمِنَّه"وَلیُالله ست والیتر
اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک میروبد
نباشد در کفِ دستش از این عالم سُفالیتر
اگر فرش نجف گردیم حَقّاً محترم گردیم
که از قالیچهی تبریز میگردیم قالیتر
علی باید ؛ فقط ؛ حتماً ؛ امیرالمؤمنین باشد
علی آمد که او اینبار زینالعابدین باشد
اگر جایی دهد زلفش دلِ دیوانهی ما را
به بوی سیب او بخشم سمرقند و بخارا را
در آغوشِ حسین است و به رویِ دامنِ زینب
ببین بابا چه میبخشد گداها را گداها را
لبِ گهوارهاش پروانهی بی تاب اگر دیدید
بدان جبریل آورده است مبارک بادِ زهرا را
اگر بابابزرگ این است حتماً این نوه غوغاست
اَذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را
علی باید چُنان باشد علی باید چُنین باشد
علی آمد که او اینبار زینالعابدین باشد
خدا را شُکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را
خدا را شُکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را
خدا این نکته را فرمود: وقتی فاطمه خندید
فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را
که زهرا طورِ دیگر طور دیگر دوست میدارد
میانِ این عروسانش عروسِ خاکِ ایران را
ببین که میبَرد امشب تبسمهای زیبایش
دلِ مادربزرگش را دلِ اولادِ سلمان را
علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد
علی آمد که او اینبار زینالعابدین باشد
بنا این بود بنشینی وگرنه میرِ میدانی
بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی
برایت لافَتی اِلا علی میآید از بالا
اگر سربند یازهرا ببندی رویِ پیشانی
هزار ، اللهاکبر را به بازویِ تو میخوانند
که با شمشیر میگردی علیِ اکبرِ ثانی
علیِ اکبرِ ثانی نه! تو بالاتر از آنی
تو عباسی نه! اینهم نه که طوفانتر زِ طوفانی
علی در چهارده تصویر آمد دلنشین باشد
علی آمد که او اینبار زینالعابدین باشد
تو صبح و شام میگِریی زِ سوزِ استخوان ،آقا!
به زخمِ کهنهی زنجیر و بر زخمِ زبان، آقا!
زِ چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه؟
سه دفعه شام گفتی و سه دفعه خیزران آقا!
قنوتت را که میدیدند خواهرهامیگفتند
امان از دزدِ انگشتر امان از ساربان، آقا!
تو سیسال است میگریی چرا پیراهنش بردند؟
تو سیسال است میسوزی زِ لبخندِ سنان، آقا!
علی آمد که عاشورا همیشه آتشین باشد
علی آمد که او اینبار زینالعابدین باشد
#شاعر :حسن لطفی
.
|⇦•تو شاهی و ما گدا...
#سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
سلام ای شهزاده
نورِ هر سجاده
مسیرِ نگامون امشب به نگات افتاده
چه صفایی آقا
عشقِ مایی آقا
وارثِ سرخیِ خونِ شهدایی آقا
خورشید و ماهِ تابانی
روحِ نماز و قرآنی
این افتخارِ ما شد که:
مادرتونِ ایرانی ..
نوشته گوشه ی مهتاب
به رویِ کتیبه ی آن
اومده قوت قلبِ دلای بی تاب پسرِ ارباب
تو شاهی و ما گدا ، آی آقا
عیدی بده کربلا ، آی آقا
کَرَمِت سرشارِ
کی دیگه غم داره
از تو آسمون برات بارونِ گل می باره
سیدِ سجادی
شاخه ی شمشادی
به حسینِ ابن علی تو اَفضلِ اولادی
ساقیه باده ی فضلی
برکتِ سفره ی بزلی
آیینه ی مجتبایی و هم نفسِ ابالفضلی
نوشته گوشه ی مهتاب
به رویِ کتیبه ی آن
اومده قوت قلبِ دلای بی تاب پسرِ ارباب
تو شاهی و ما گدا ، آی آقا
عیدی بده کربلا ، آی آقا
دلی که شیداتِ
دخیلِ دستاتِ
تو کوچه پس کوچه هاتم این شبا خیراتِ
درِ خونه ت بازه
نفست اعجازه
ابوحمزه ت واسه عاشقا پرِ پروازه
یه روزی از همین روزا
به دستِ یوسفِ زهرا
حرم برا تو میسازیم
روبرو گندِ خضرا
نوشته گوشه ی مهتاب
به رویِ کتیبه ی آن
اومده قوت قلبِ دلای بی تاب پسرِ ارباب
تو شاهی و ما گدا ، آی آقا
عیدی بده کربلا ، آی آقا
.
|⇦•شیعه ای داشت اشتیاق زیاد..
#مدح و توسل زیبا ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام .
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
شیعه ای داشت اشتیاق زیاد
در مدینه به حضرتِ سجّاد
با یکی هدیه سال ها از دور
می رسیدی امام را به حضور
گفت با او عیالِ او یکسال
کی محبّ علی و احمد و آل
دوستی از دو سر بُوَد بهتر
خاصه در خاندانِ پیغمبر
تو بَری هدیه بر شه ابرار
ندهد هدیه بر تو او یکبار
گفت شوهر چه هدیه ای بهتر
از ملاقاتِ نجلِ پیغمبر
این سخن در اطاق در بسته
هر دو گفتند با هم آهسته
مرد بر دیدن امامش باز
بعد یک سال رفت سویِ حجاز
مثل هر سال با صفایِ تمام
هدیه آورده بود بهر امام
خواست از او امام هر دو جهان
که شود بر امام خود مهمان
چون ز صرف طعام فارغ گشت
بود حاضر کنار او یک طشت
خواست مولا از او که ریزد آب
تا بشوید دو دست بهر ثواب
آب از فیضِ دست آن سَروَر
گشت دُرّ و جواهر و گوهر
گفت این دُرّ و گوهر بسیار
هدیه باشد به همسرت، بردار
با عیالت بگو ز صدق و صفا
این بود هدیه ی ولیّ خدا
تا دگر شکوه ای ز ما نکند
گله از حجّت خدا نکند
مرد شد از امام خویش خجل
بارِ شرمندگیش بر رویِ دل
باز شد از حجاز سوی وطن
ریخت گوهر بدامن آن زن
گفت وای از تو کان ولیّ الله
بود از گفته ات همه آگاه
زن از این لطف و این همه اعجاز
گشت سر تا به پای سوز و گداز
گفت من سیم و زر نمی خواهم
مال دنیا دگر نمی خواهم
نیست با سیم و زر دگر کارم
شوق رویِ امام را دارد
سال بعد آن دو، راه بسپردند
رو بسوی مدینه آوردند
بسکه ره دور بود و ناهموار
گشت آن زن زِ رنج ره بیمار
شوهر او را به جایِ امنی برد
لیک زن پیش دیدگانش مرد
چشم او بست و با شتاب تمام
رفت در محضر شریف امام
کرد مولا ز لطف روی به او
گفت خوش آمدی عیالت کو؟
داد پاسخ که آن نکو بنیاد
در یکی کاروانسرا جان داد
کس نبود از طریق غمخواری
بهر دفنش کند مرا یاری
گفت مولا برو که دلدارت
هست در انتظارِ دیدارت
یارت از لطف کبریا زنده است
سالم و شاد کام و پاینده است
باز گردید و دید یارش باز
زنده گردیده از ره اعجاز
گفت ای یار، حال تو چون بود
که دلم از ملال پر خون بود
گفت چون از تنم روان می رفت
مرغ روحم به اسمان می رفت
شهریاری رسید و گفت این زن
بوده مشتاق بر زیارت من
از کرم زیر لب دعایی خواند
روحِ من را به جسم بر گرداند
زن بسوی مدینه رو آورد
تا نگه بر جمال مولا کرد
گفت ای قبله گاه دل حرمت
تو مرا زنده کردی از کرمت
ای همه نُه سپهر خاکت باد
جان به قربانِ جسم پاکت باد
تا که باشم در این جهان زنده
جانم از لطف توست شرمنده
حیف از این جسم پاک کز بیداد
خصم آزارها به او میداد
او که خود آفتاب قافله بود
دست و پایش میان سلسله بود
عرق از روی لاله گون می ریخت
دائم از ساق پاش خون می ریخت
ذکر حق را به تاب و تب می خواند
در خرابه نماز شب می خواند
دست قرآن کجا طناب کجا؟
او کجا مجلس شراب کجا؟
بر سر آن امام جنّ و بشر
شامیان ریختند خاکستر
اشگ چشم امام را دیدند
همگی کف زدند و خندیدند
سوخت زین شعله هستی عالم
لب فرو بند از سخن «میثم»
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
دید حضرت به سایۀ دیوار پناه برده گفت آقاجان اینجا چه میکنید؟! فرمود آفتاب به این غل و زنجیر می تابه .. چهل منزله این غل و زنجیرُ از من جدا نکردن .. آقاجانم ..
داشت حرف میزد یه وقت دیدن به خانمی داره میدوه .. عزیزِ برادرم کجایی .. آقا این صدا، صدایِ کیست؟! فرمود این عمه ام زینبِ .. نگرانِ حالِ منه .. بمیرم برات آقای غریبم .. روزِ یازدهم که دارن قافله رو میبرند زین العابدین امامِ؛ یه نگاهی کرد به ابدانِ مطهر .. زینب سلام الله دید الانه زین العابدین سلام الله جان بده .. خیره خیره بدنِ بابا رو نگاه میکنه .. صدا زد عزیزِ برادرم چه میکنی .. تو حجت خدایی .. داری با جانت بازی میکنی .. فرمود عمه جان مگه این بدن، بدنِ حجت خدا نیست .. رویِ خاکِ بیابونا رهاش کردن .. یه جمله گفته اما سجاد، فرمود عمه جان اینا کآنه ما رو مسلمان نمیدونن .. بدین کشته هایِ خودشون رو خاک کردن اما ..
ای حسین .....
.
🎼 ای عروسِ فاطمه و حیدر...
|⇦• شوربسیار زیبا ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام
.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
ای شهربانو.. ، بانوی شه، عروس پیمبر
ای شهربانو.. ، ای عروسِ فاطمه و حیدر
ای شهر بانو...
مادرِ امام ، همسرِ ولی
یا اُمِّ علی، یا علی
علی علی علی یاعلی ...
_____
ای یارِ عشق، مَحرمِ اسرارِ عشق
ای عروسِ دربارِ عشق
امشب اومد، سومین سردارِ عشق
مثه بارون می باره عشق
غرقِ نورِ خونه ی حسین
رسیده دوردونه ی حسین
ساقیِ پیمونه ی حسین
یا علی
علی علی علی یاعلی ...
_____
ای شهربانو.. ،تویی یارِ دیرینه ی بهاری
ای شهربانو.. ، تو اُمِّ آیینه ی بهاری
ای شهر بانو...
از تو نور عشق ، میشه منجلی
هر نفس می گم ، یا علی
علی علی علی یاعلی ...
_____
عینِ ماهه ، نوزاده ، پیره راه
پسرِتو ، وجهُ اللهِ
توآغوشش آرومه جونش شاهه
ولی عهدِ ثارُالله
پیچیده عطر و بویِ خدا
رسیده آبرویِ خدا
می برمون به سویِ خدا
یاعلی
غرقِ نورِ خونه ی حسین
رسیده دوردونه ی حسین
ساقیِ پیمونه ی حسین
یا علی
علی علی علی یاعلی ...
_____
ای شهربانو..، با حق مشغولِ راز و نیازی
ای شهربانو...، تو مادرِ زینتِ نمازی
ای شهربانو..
داره منزلی ، بینِ هر دلی ، زین العابدین
یا علی
علی علی علی یاعلی ...
_____
من دلداده، دلبری ، آقازاده
شب میلاد سجادِ
امشب دلها ، از بندِ غم آزاده
مهمونه حیدر آباده
ای فرزندِ خَلَفِ علی
عصاره ی شَرفِ علی
مارو ببر نجفِ علی
یا علی
علی علی علی یاعلی ...
.
⊱┄═┅
امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
«الدُّعاءُ یَدفَعُ البَلاءَ النّازِلَ وَما لَم یَنزِلْ»
دعا، بلاى نازل شده و نازل نشده را دفع می کند.
الکافی، ج 2 ، ص 469 ح 5
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🎼ما همان یا کریمِ دامِ شما...
|⇦• مدح بسیار زیبا ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام
.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
ما همان یا کریمِ دامِ شما
جبرئیلِ قدیمِ بامِ شما
صبح روز نخست خواندمتان
چقدر آشناست نامِ شما
صبح روز ازل حوالی نور
سجده کردیم بر کدامِ شما؟
من حلالم بود حلالِ شما
من حرامم بود حرامِ شما
چهارده قرن دست هیچ کسی
دل ندادم به احترامِ شما
به شما معدن کرم گفتند
و به ما سائل حرم گفتند
پر من بال و بال من پر شد
پر و بالی زدم کبوتر شد
به نفس های حضرت سجاد
حالمان خوب بود و بهتر شد
سحر پنجم عبادت بود
کوچه های خدا معطَّر شد
مردی از سمت ابرهای دعا
آمد و خشکی دلم تر شد
آمد و با خودش کتاب آورد
او امام آمد و پیمبر شد
مردی از سمت آفتاب آمد
با مفاتیحِ مستجاب آمد
آمده تا مرا تکان بدهد
چشم گریان به این و آن بدهد
آمده روی پشت بامِ سحر
با صدای خدا اذان بدهد
آمده بشكند قفس ها را
بال ما را به آسمان بدهد
با خودش مصحف نور آورده
تا خدا را به ما نشان بدهد
به نگاهش دخیل می بندیم
تا مناجات یادمان بدهد
اي مسيح ،ای مسیرِ سبز نجات
بر مناجات کردنت صلوات
ای مناجات ای نسیمِ دعا
راه نزدیکِ ما به سمت خدا
ای که دریا کنارِ تو قطره
قطره با یک نگاه تو دریا
نذر سجاده ي قدیمیِ توست
چارمین رکعتِ نوافل ما
ای امام علیّ ِدوم من
ای امامِ چهارم دنیا
مرد شب زنده دار سجاده
مرد محراب، التماس دعا
از تو بوی نماز می آید
بویِ راز و نیاز می آید
مادرت آفتابِ حجب و حیاست
شرف الشمسِ سید الشهداست
مایه ي آبروی ایران است
افتخارِ همیشه ام به شماست
از تو و مادر تو این دلِ ما
عاشق خانواده ي زهراست
یک سفر پیش ما نمی آیی؟
وطنِ مادریِّ تو اینجاست
تو عجم زاده ای تو فامیلی
پس حرم سازی ات به گردن ماست
تو در این سرزمینِ گُل کاری
به خدا حق آب و گل داری
#شاعر علي اكبر لطيفيان
.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
«مَا مِن قَطرَةٍ أَحَبُّ إِلَی الله عَزَّوَجَل مِن قَطرَةِ دَمٍ فِی سَبِیلِ الله و قَطرَةِ دَمعَةٍ فِی سَوادِ اللَّیلِ»
هیچ قطره ای نزد خداوند محبوبتر از دو قطره نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در سیاهی شب جاری گردد.
خصائل الصدوق، ص 50
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🆔@Arbabhosyn
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
تو دامادِ ایرانیِ ما شدی
تو مهمانِ مهمانیِ ما شدی
تو زیباترین جلوههای خدا
مناجاتِ شعبانیِ ما شدی
گرفته است بوی تو این سرزمین
دلیلِ مسلمانیِ ما شدی
اگر خاکِ ما خاکِ عشقِ علی است
خودت آمدی بانیِ ما شدی
به ایران صفا را تو آوردهای
امامِ رضا را تو آوردهای
زمین پُر شد از عطرِ گلخانهات
که بویِ حسن میدهد خانهات
علی هستی همسرت فاطمه
کَرَم در کَرَم داشت کاشانهات
پس از تو رسیدند تا مجتبی
کریمان زِ فیضِ کریمانهات
اگر هشت معصوم ما میرسند
به بیتِ حسن بیتِ فرزانهات
زِ تو بر حسین و حسن مُنتصب
حسن زادهاند و حسینی نصب
نسیمی مرا سمتِ سجادهات
سحر میبرد تا سرِ جادهات
هوای زیارت سرم زد ربود
دلم را سَرِ زُلف اُفتادهات
خدا را در این خانه دیدم فقط
من از برکتِ سفرهی سادهات
میانِ علیاکبر و اصغری
که تا دل بری از دو دلدادهات
پدر گفت تاج سرم آمده
علیِ علی اکبرم آمده
تو پنهان به حجِ خدا میروی
به دنبال جاماندهها میروی
تو خود کعبهای مکهای زَمزمی
برای زیارت کجا میروی
تو بر دوشتان بارِشان میکشی
شبیهِ شبِ مرتضی میروی
تو بر زخمِ زنجیر نان میبَری
کنارِ فقیر و گدا میروی
کریمی، به بیتت حرامی نشست
سر سفرهی تو جذامی نشست
مرا می بَری تا ملاقاتِ خود
به سوی خدا با مناجاتِ خود
مرا مسجد و کعبه و دِیر کن
ببر تا تماشایِ میقاتِ خود
بیا فارغ از قیل و قالم نما
مرا پُر کن از نورِ اوقات خود
صحیفه گشودم به دَرکَت رِسَم
لبم آشنا کن به سوغات خود
بیا جان من سر به راهم نما
ابوحمزه خوان و نگاهم نما
#شاعر حسن لطفی
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
«عَجَباً کُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَکَ دارَ الْبقاء»؛
بسیار عجیب است از کسانى که براى این دنیاى زودگذر و فانى کار مى کنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را که باقى و ابدى است رها و فراموش کرده اند.
بحارالأنوار: ج 73، ص 127، ح 128
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊💕 شور زیبا ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام
.
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
افتخار محراب ، زین العابدین
اعتبارِ آداب ، زین العابدین
جانشینِ ارباب ، زین العابدین
این گدارو دریاب ، زین العابدین
قامت ببند تا فرشته اقتدا کنه
شیرین بخند تا خدا بهشتُ وا کنه
اوجِ ملکوت .. سجادۀ تو
اربابِ دعا .. دلدادۀ تو
شاهزاده ای و منم غلام زادۀ تو ..
« یا زین العابدین .. یا زین العابدین »
رونق مناجات ، زین العابدین
مرشد خرابات ، زین العابدین
صاحب کرامات ، زین العابدین
سر میدم پیش پات ، زین العابدین
آقای ما دلش دوباره شادِ شاد میشه
با دومین پسر اسم علی زیاد میشه
هم نام علی .. همزاد علی
انگار شده باز .. میلادِ علی
ایولله دارن علی و اولاد علی ..
« یا زین العابدین .. یا زین العابدین »
ذکر پنج شعبان ، زین العابدین
عبد حیِ سبحان ، زین العابدین
شاه زهد و عرفان ، زین العابدین
آبرویِ ایران ، زین العابدین
هیچکس نمیرسه به رتبۀ رفیع تو
ایرانیا میسازن آخرش بقیع تو
چشمای همه .. جای پای تو
حاجت همه .. تو دعای تو
کربلا میرم فقط با یک امضای تو ..
« یا زین العابدین .. یا زین العابدین »
هم نام علی .. همزاد علی
انگار شده باز .. میلادِ علی
ایولله دارن علی و اولاد علی ..
.
🕊💕 مدح و توسل ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
ماییم مست جام تو یا زین العابدین
خانه خراب نام تو یا زین العابدین
هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین
مست علی الدوام تو یا زین العابدین
پس میدهم سلامِ تو یا زین العابدین
دردم همین که با تا دوا میشود بس است
ذکرم همین که نام شما میشود بس است
لطف تو دستگیر گدا میشود بس است
وقتی که مستجاب دعا میشود بس است
با رحمتِ مدام تو یا زین العابدین
هستی که شمس مثلِ عطارد شدیم ما
سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما
کردی نگاه و مرد تحجُّد شدیم ما
فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما
با اشتیاقِ دام تو یا زین العابدین
مُهر غلامی پدرت بر جبین ماست
حب الحسین روز قیامت نگین ماست
شهبانوی مجلله شور آفرین ماست
نامش شرافتِ همۀ سرزمین ماست
ایران فدای مام تو یا زین العابدین
نخل بهشت از رطبت بوسه میگرفت
جبریل از نماز شبت بوسه میگرفت
سجاده نیز از لقبت بوسه میگرفت
حتی حسین از دو لبت بوسه میگرفت
جانم به این مقام تو یا زین العابدین
نزدیک ذات ، جای سجودت مشخص است
بالای ساقِ عرش عمودت مشخص است
یکپارچه علیست وجودت مشخص است
زهرا در این قیام و قعودت مشخص است
حق کرده احترامِ تو یا زین العابدین
ذکر عروجِ حلقۀ رندان صحیفه ات
شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات
نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات
شد آیه آیه خواهر قرآن صحیفه ات
دارد شکر کلام تو یا زین العابدین
مشتاق بوسه بر رخ ماه تا زینب است
از این به بعد پشت و پناه تو زینب است
تفسیر ذیل خطبۀ آه تو زینب است
وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است
شد استوار گام تو یا زین العابدین
کشتیِ عشق را تو به ساحل رسانده ای
با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای
ابن زیاد را سر جایش نشانده ای
کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای
احسنت بر قیام تو یا زین العابدیم
*آبروی یزیدُ برد ، مؤذن رفت بالا شروع کرد اذان گفتن ، اَشهدُ اَن مُحَمَداً ... زیاده حضرت حرف نزد، فقط یک کلمه سوال کرد یزید؛ این آقایی که اسمش رو بردن جد تو یا جد من؟ چی جواب میخواست گفت جد شما ، گفت با بچه های این آقا چیکار کردی؟.. دست بسته آوردی تو مجلست ، میون این همه نامحرم ، کاری کرد همه کسایی که یزید دعوت کرده بود فتوحاتش رو نشونشون بده همه شروع کردن اعتراض، خیلی عجیبه، یه نفر همونجا به شهادت میرسه، کسی که تو دین خدا هم نیستش تو دین اسلام هم نیست مسیحیِ .. وقتی که دستور داد سر از بدنش جدا کنید ، گفت صبر کن یزید حالا که قراره من کشته بشم ، دیشب خواب جد این آقا که سرش داخل تشت گذاشتی خواب ایشون رو دیدم، فرمود به زودی مهمان من میشی، اما نمیدونستم وعدش اینقدر زودُ حقِ . سر بریده دستگیری میکنه از یه مسیحی آی جوون ، یه عمری بیایم در خونه ابی عبدالله و بخوایم دست خالی برگردین خیلی حیف برامون ، آقاجان ، چه آرزوی قشنگی*
آبی ز دست مادر من نذر مرقدت
دو گوشواره دختر من نذر مرقدت
هرچی که هست در بر من نذر مرقدت
*دیدن دهاتی بود اومده بود،توفیق شده بود اومده بود بقیع پشت بقیع یجوری ناله میزد هی میگفت آقاجان، من و زنم با دست خودمون یه قالی بافتیم تو امام زادۀ شهرمون انداختیم ، اگر اجازه بدن همه زندگیم و میفروشم حداقل برا قبرت یه سایه بون درست میکنم .. انقدر این قبر آفتاب نخوره ..*
هرچی که هست در بر من نذر مرقدت
چیزی که نداشتم سر من نذر مرقدت
قبر بدون بام تو یا زین العابدین
شاید دوباره صحن و سرایی درست شد
بینِ مدینه نیز بنایی درست شد
یک گنبد امام رضایی درست شد
آخر ضریح های طلایی درست شد
آنجا به احترام تو یا زین العابدین
با ما ز درد های شب قافله بگو
از زخم گردن و اثر سلسله بگو
از پا و خار و سوختن آبله بگو
از طرز خنده های بد حرمله بگو
دور و بر خیام تو یا زین العابدین
با تو حدیث کرببلا ترجمه شد و
دانه به دانۀ شهدا ترجمه شد و
با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و
جسم مرملٌ بِدماء ترجمه شد و
با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین