پیچیده تو عالم خبرش
ارباب شده روشن نظرش
امشب که به دنیا اومده
گُل پسرش
الطاف الهیِ که
تاج پادشاهیِ که
روی سرِ حسینِ
این نورِخداییِ که
شهزاده فقط یکیِ
اون پسر حسینِ
ای آینۀ خدا علی
پیغمبرِ کربلا علی
علی...علی...علی...
هر چی که بگم ازش کَمِ
هر جا بِرِ اونجا حَرَمِ
مثل عموجونش حَسَن
اهل کَرَمِ
عطر فاطمه پیچیده
از آسمونا رسیده
لیلیِ دلِ لیلا
پا تا به سرش علیِ
سرتا قدمش به خدا
رفته به خودِ مولا
زینب به تو میگه یاعلی
پیغمبرِ کربلا،علی
ای آینۀ خدا علی
پیغمبرِ کربلا علی
علی....علی....علی...
پایینِ قدم هایِ حسین
یعنی همه دنیایِ حسین
قلبم شده جایِ علیُ
جایِ حسین
من علیِ اکبری ام
شد مدال سروری ام
نوکریتون آقا
این دستِ گداییِ من
قلبِ کربلاییِ من
حالمُ بدون حالا
ای قبلۀ عاشقا علی
پیغمبرِ کربلا، علی
ای آینۀ خدا،علی
پیغمبرِ کربلا،علی
علی...علی...علی
#مدح_خوانی ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
تو در محضرِ ماهِ اُم البنین
ادب می کنی حرف کم می زنی
نبودی اگر نامی از گُل نبود
تَرنُّم نبود و تَغَزُّل نبود
تو شه زاده ای و علی اکبری
علی اکبری یا که پیغمبری؟
دَرِ خانه ات ازدحام گداست
ولی خم به اَبرو نمی آوری
تو آنی که در بینِ گهواره ات
به نازی دلِ عمه را می بری
مرا از مناجات شب بهتر است
دو رکعت نمازِ علی اکبری
برای اذان گفتنِ کربلا
تو از هر کسِ دیگری بهتری
نمازت نیازِ شبِ کربلاست
گرفتارِ تو زینبِ کربلاست
خدایی ترین جلوه ی بی نیاز
موذن ترینِ زمینِ حجاز
غلامی کویِ تو را کرده ام
اگر آبرومندم و سرفراز
ندیدم در این کوچه های کَرَم
کسی را شبیهِ تو مهمان نواز
کنار خراباتِ گهواره ات
اذانی بگو تا بخوانم نماز
بیا از بقایایِ خاکسترم
حسینیه ی اُمِّ لیلا بساز
مرا تا بهشتِ نگاهت ببر
به پابوسیِ قتلگاهت ببر
مرا وصلِ دریا شدن بهتر است
گرفتارِ لیلا شدن بهتر است
کنارِ حَریمِ کریمانه ات
مرا مُردن از پا شدن بهتر است
به پای رکابِ تو له له زدن
مرا از مسیحا شدن بهتر است
تو مَمسوسِ حقی و جذبِ خدا
تو را اِرباً اِربا شدن بهتر است
فراقت توانِ پدر را گرفت
کنار تو پس، تا شدن بهتر است
دو چشمانِ تو اَخترانِ حسین
قد و قامتت سایه بانِ حسین
#شاعر علی اکبر لطیفیان
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
❣️بر ڪشتی عشق ناخدا آمده اسٺ
ایّوب بہ طوفان بلا آمده اسٺ
❣️خشنودے قلب نازنیش صلواٺ
میلاد جوان #ڪربلا آمده اسٺ
#سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
اَگه حیدری ام، یا پیغمبری ام
اینه سِرّش آخه، علی اکبری ام
گُلِ لیلا علی
خودِ طاها علی
فقط ذکرم اینِ
علی مولا علی
علیِّ اکبر لیلا، سید و سالارم
علیِّ اکبر لیلا، خیلی دوست دارم
شجاعت، کرامت، براش پیراهن شد
هم اِبنُ الحُسینُ، هم اِبنُ الحَسَن شد
از عشق سرشار علی
سِپَهسالار علی
تو بعد از مرتضی
شدی کرّارعلی
علیِّ اکبر لیلا، نوکریت شد کارم
علیِّ اکبر لیلا، خیلی دوست دارم
اَگه حیدری ام، یا پیغمبری ام
اینه سِرّش آخه، علی اکبری ام
بخون واسه این ماه، هزار قل هو الله
میگه عمه زینب، به قَدِش ماشالله
دل هر شیعه ای پُر از احساسشِ
چقدر چشماش مثه، عمو عباسشِ
علیِّ اکبر لیلا، گرچه بی مقدارم
علیِّ اکبر لیلا، خیلی دوست دارم
بهارِ حسینِ
قرارِ حسینِ
تو شیش گوشه حتی
کنارِ حسینِ
تویی دنیایِ من
تویی عقبایِ من
تویی امروزَمُ
تویی فردایِ من
علیِّ اکبر لیلا،ای همیشه یارم
علیِّ اکبر لیلا، خیلی دوست دارم
اَگه حیدری ام، یا پیغمبری ام
اینه سِرّش آخه، علی اکبری ام
گُلِ لیلا علی
خودِ طاها علی
فقط ذکرم اینِ
علی مولا علی
علی اکبر،علی اکبر،علی اکبر...
مولانا علی اکبر...
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
میلاد گل سرسبد شاه جهان استـ
خاڪ قدمش تاج سراهل جنان استـ
گفتیم .ڪه میلاد علے روز پدر بود
گفتند ڪه میلاد توهم روزجوان استـ
به رویِ دست علی، می خنده علی
برا نوه ش تاجِ گُل می بنده علی
پاینده علی
رزمنده علی
کوبنده علی
لبخندِ حَسَن
مانندِ حَسَن
بخشنده علی...
باز یه حیدر اومده، که اکبر اومده
خُلق و خَلق و مَنطِقاً پیمبر اومده
علی،علی،علی...
به یُمن این شاه پسر ، خدایِ حسین
گذاشته سنگِ تموم، برایِ حسین
لیلایِ حسین
رعنایِ حسین
غوغایِ حسین
هیبت نبوی
سیرت نبوی
طاهایِ حسین
ذکرِ مُمتَدِ حسین،مُحمّدِ حسین
مرحبا به یوسفِ، بُلند قَدِ حسین
به رویِ دست علی، می خنده علی
برا نوه ش تاجِ گُل می بنده علی
پاینده علی
رزمنده علی
کوبنده علی
لبخندِ حَسَن
مانندِ حَسَن
بخشنده علی...
نوای پُرشورِ تو حِجاز و بَیات
مؤذنِ خیمه نازِ اون نفسات
احمد وَجَنات
حیدر سَکَنات
زهرا جَلَوات
ای شاخه نَبات
کُلِ عَتَبات
پایینِ پاهات
مِثلِ والیِّ الوَلی، امیری و دَلیر
نغمه ی جنونِ ما، علی علی علی
به رویِ دست علی، می خنده علی
برا نوه ش تاجِ گُل می بنده علی
پاینده علی
رزمنده علی
کوبنده علی
لبخندِ حَسَن
مانندِ حَسَن
بخشنده علی...
⇦•از مقدمش شهر مدینه ...
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
چشمانمان بر دستِ ذره پرورِ لیلاست
مستیِ ما از نامِ مستی آورِ لیلاست
یک قافله حور و پری دور و بر لیلاست
در شهر تنها صحبت از تاجِ سَرِ لیلاست
دل می تپد وقتی که حرف از دِلبَرِ لیلاست
کوریِ چشمِ هرکه ما را بی نوا خوانده
محبوب مان ما را به دیدار خدا خوانده
دل را به دنبالِ خودش تا هر کجا خوانده
ما را برای جشنِ فرزندش فراخوانده
این مُهر و دعوت نامه، لطفِ دیگرِ لیلاست
امشب برای شمسِ دین قرصِ قمر آورد
بانو برایِ شاهِ عالم شیرِ نر آورد
یک دسته گُل ، یک پارچه آقا ، پسر آورد
صاحب نَفَس ، صاحب لَوَا , صاحب جِگر آورد
میلادِ مولودِ سراپا اَطهرِ لیلاست
از مقدمش شهر مدینه نور باران شد
گهواره اش را عمه اش گهواره جنبان شد
از بَرکَتش هِجر پیمبر نیز آسان شد
با اِقتدا بر چشم او مادر مسلمان شد
با این حساب او حضرتِ پیغمبرِ لیلاست
در مَرتَبَت محمود و در عزّ و جلال احمد
در مهربانی فاطمه و در کَمال احمد
در بینِ میدان مرتضی و در جمال احمد
اَبرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد
این تازه مولودِ مدینه مَحشرِ لیلاست
"وَاللَّیْل" قطعاً مِدحَتِ گیسوی او باشد
مصداقِ نابِ "وَالضُّحَى" هم رویِ او باشد
عرشِ خدا مدهوشِ عطر و بوی او باشد
"إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ" اش سوی او باشد
شَمس و ضُحا و قدر و نور و کوثرِ لیلاست
با یک نظر از مُهرِ تربت باده میسازد
سجادها از وصله ی سجاده میسازد
"قَد قامِتِ…" او قبله را آماده میسازد
با یک نَفَس صدها مؤذن زاده میسازد
الله اکبر ، او علیِ اکبرِ لیلاست
در خاک دشمن میدهد جولان به تنهایی
با نعره هایش میکند طوفان به تنهایی
با ذوالفقار تشنه و بُرّان به تنهایی
سر میزند مثلِ سپهداران به تنهایی
شیرِ حسین بن علی و حیدرِ لیلاست
رود زلالی هست و دریا میشود گاهی
در شب چو خورشیدی هویدا میشود گاهی
مثل عمویِ خویش سقا میشود گاهی
جمعِ تمامِ آینه ها میشود گاهی
عباس و عبدالله و عون و جَعفرِ لیلاست
با روضه اش رازِ پریشانیِ شش گوشه ست
مرثیه ی همواره طوفانیِ شش گوشه ست
هم رونقِ شبهای روحانیِ شش گوشه ست
هم شک ندارم باعث و بانیِ شش گوشه ست
کرببلا سرمستِ سیبِ نوبرِ لیلاست
قطعا تحمل کردنِ زخم زبان سخت است
بوسه گرفتن از عزیزِ نیمه جان سخت است
راهی شدن تا کوفه ی نامهربان سخت است
داغ جوان دیدن برای مادران سخت است
مرثیه ی محزون و گریه آورِ لیلاست
تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد
غرق به خون از پُشتِ مَرکب بی هوا افتاد
با "یا أبا!"یش وِلوِله در خیمه ها افتاد
این اِرباً اِربایی که زیر دست و پا افتاد
ای کربلایی ها! جوانِ پرپرِ لیلاست
#شاعر علیرضا خاکساری