eitaa logo
ذاکرین آل الله
293 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
ای برادر که به دنبال من می گردی تا گلوله ات را در سینه ام بنشانی و مرا شهید کنی بدان که تو، حالا دنبال من می گردی اما روز من به دنبال تو خواهم گشت با این تفاوت که تو دنبال من می گردی که مرا بکشی و من به دنبال تو خواهم گشت تا تو را کنم.
صحبتِ بسیج آمد، در مثل بسیجی کیست؟! هفته بسیج است و، در عمل بسیجی کیست؟! لشکری که پیوسته، مخلصِ خدا باشد در میانِ ما مردم، جلوه اَش کجا باشد هر کجا که دیدی یک، شیعه ی تنوری را مستحقِ تکریم است، اینچنین صبوری را نه ز شعله میترسد، نه ز اِبتلایی سخت هر چه امتحان باشد، سر برآورَد خوشبخت رهروانِ زهرایی، تشنه ی بلا هستند شیعیانِ مولایی، مردِ اِبتلا هستند هر که دردِ دین دارد، دِینِ دین ادا باید همچو چارده معصوم، جانِ خود فدا باید واجب است بر هر کس، جستجوی این مطلب... قصه ی ولایت را، چیست صَعبِ مستصعب؟ هر که دردِ دین دارد، بهرِ دین کفایت نیست دردِ دین به تنهایی، حامیِ ولایت نیست بی بصیرتی در دین، هست عینِ بی دینی عبرت از خوارج را، هان مگر نمیبینی!؟ هر که گیرد از تاریخ، درسِ عبرت و غیرت در اَدای تکلیفِ خود، نمیکند حیرت عده ای شده مقبول، عده ای زِ ایمان رَد عده ای خواصِ خوب، عده ای خواصِ بد کارِ دین و قرآن چیست، غیرِ نصرت افزایی؟ کارِ دینمداران نیست، جز بصیرت افزایی هر که در دلش عشقِ یاریِ ولی دارد الگوی فراوان در، لشکرِ علی دارد با زبانِ گویایش، هر که همچو عمار است فتنه را کند نابود، فتنه گر از او خار است همچو مالک اشتر، هر که هست در میدان میکِشد به رسوایی، طرحِ نیزه و قرآن هر که همچو مقداد است، در ولایتش محکم روزِ امتحانی سخت، با علی شود مَحرم هر که همچو سلمان پا، در رهِ علی بگذاشت نسلی از سلیمانی، در پیِ ولی بگذاشت هر کسی ابوذر وار، از علی کند صحبت عاقبت شود تبعید، در دیاری از محنت! همچو میثم تمار، هر که گوید از مولا عاقبت کِشد بر دار، کارِ عشقِ او بالا هر که همچنان جُندب، بی هَراس می جنگد روزِ یاری مولا، پای او نمی لَنگد هر کسی که جابر وار، طعنِ مجتبی گوید روزِ وصل، نابینا راهِ کربلا پوید هر که همچنان مختار، نقدِ مجتبا دارد بعدِ یومِ عاشورا، میلِ کربلا دارد!!! گاه مردِ میدانی، میرَمَد ز قربانگاه بعدِ کشتنِ مولا، تازه میشود خونخواه خطّ خوبها گاه از، یکدگر جدا گردند گاه مومنین دور از، اهلِ کربلا گردند هر که مستِ دنیا شد، میگریزد از میقات یا چو جابرِ جُعفی، یا چو هَرثمه، هیهات!!! پس پناه باید برد، بر امامِ عاشورا وَرنه همنشین گردیم، در سقیفه با شورا آخرالزمان است و، شعله در کفِ دست است با ولیِ حق هر دم، اِلتزامِ پیوست است گوشِ ما به فرمانِ لحظه لحظه ی آقاست گوشِ او به فرمانِ شخصِ زاده زهراست
گریه‌ی عشاق برای هم است سینه‌شان تنگِ صدای هم است آنچه دلِ ایل مرا می‌بَرَد گیسویِ در باد رهایِ هم است عاشق و معشوق یکی می‌شوند عشق در این بزم بجایِ همه است هرچه که دارند به هم می‌دهند هرچه که دارند به پای هم است یک شبه تا قرب تو را می‌بَرَد عشق پَرِ قرب خدای همه است عشق اگر نغمه‌ی روز و شب است هرچه که  دارد همه از زینب است بر تنِ این دشت که باران نشست نور دمید و تبِ طوفان نشست تا به ابد هیچ پشیمان نشد آنکه سر راهِ کریمان نشست دید که در پای علی عاشقیم بر سرِ ما مرغِ سلیمان نشست راه نشان داد و دلم پر گرفت رفت نجف گوشه‌ی ایوان نشست مژده‌ی جبریل چه بود از شعف حمدِ خدا بر لبِ سلطان نشست گفت که پیغمبرِ عشق آمده حضرتِ زهرای دمشق آمده اینکه شده خاک تو از احترام قامت عشق است علیه‌السلام گرچه ندیدند تو و سایه‌ات سایه‌ی تو بر سرِ ما مستدام ملتفتِ بابِ تو پیغمبران ملتمس نافله‌هایت امام مجمع انوارِ جلال و جمال جلوه‌ی ذاتیِ خدا را تمام خادمِ تو حضرت باب‌الحسین چادرِ تو زینتِ بیت الحرام مُلک و مَلک مات خروشِ تو است بیرقِ عباس به دوش تو است پیش پرت سِیرِ سماوات هیچ بین دلت جز حرم ذات هیچ پیش نمازِ شبِ خاکیِ تو هرچه که طامات و عبادات هیچ پیش تو و هدیه‌ی قربانی‌ات خیریه و خدمت و خیرات هیچ آنهمه طوفان که ندیده است نوح پیشِ قد عمه‌ی سادات هیچ هرچه که غم دیده زمین و زمان پایِ غمِ پیر خرابات هیچ آمده‌ای کوفه پشیمان کنی شام به یک صاعقه ویران کنی نامِ تو را ای دلِ دریا سرشت در وسط معرکه باید نوشت حضرت زهرایِ پس از فاطمه ای نفست بیت علی را بهشت زنده‌ی تو هفت حرم های ما خاک درت مسجد و دیر و کنشت هم حرمت هم حرم کربلا ساخته شد از دلِ ما خشت خشت من بفدای قلم شاعری آنکه از الطاف نگاهت نوشت: "خواست که غم دست تو بندد ولی غم که بُوَد در برِ دُختِ علی قامت تو قامت غم را شکست دخت علی را نتوان دست بست" تا که نیافتد به رویت آفتاب بر سر نیزه سر عباس هست بر جگرت قبل حسینت زدند آنهمه تیغی که به یکجا نشست قطره‌ی خونی که به دوشت چکید از سرِ بر نیزه ، دلت را گسست تا به ابد بر سر خود می‌زند چوبه‌ی محمل که سرت را شکست سنگ از این ، چوب از آن خورده‌ای جای همه زخم زبان خورده‌ای * دوبیت از استاد موسوی گرمارودی
نصیحت های مقام معظم رهبری به بسیجی ها: 1️⃣ بسیجی بمانید. 2️⃣ قدر خود را بدانید. 3️⃣ دشمن و نقطه ضعفهای دشمن را بشناسید. 4️⃣ نقشه های دشمن را بشناسید، غافلگیر نشوید. 5️⃣ رشد معنوی خودتان را اندازه بگیرید 6️⃣ مراقب نفوذ در مجموعه بسیج باشید. 7️⃣ ولاتهنوا ولاتحزوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین 💫
صـــبر مبهوت زیرِ لب می گفت : مگر این زن چه طاقتـــی دارد ؟ صـــبرِ ایّـــوب جـــایِ خود ، امّا صـــبرِ زینـــب حکایتــــی دارد صـــبرِ او اشکِ ناتوانـــی نیست صـــبرِ او ذوالفقــارِ در بند است گـــاه با صـــبر ، گـــاه با خــطبه تیـــغِ او در نیـــام بُـــرندّه است خسته بال و شکسته قامت نیست اسوه ی صبر و بی همــاورد است چوبِ محمل شکسته است ولــی خَم به ابــرویِ خود نیاورده است کربـــلا هر کجا بـــلا می ریخت صـــبرِ زینب به چشــــم می آمد آن طـــرف کـــاخِ ظلم می لرزید تا که چشمش به خشــم می آمد مثلِ بـابـا چو شـــیر می غُرّیـــد مثلِ مادر حجابی از شـب داشت کــربـــلا زنــده مانـــد در تاریـــخ چون کنارش حسین ، زینب داشت حلقه ی اشــــکِ دورِ چشمانش حلقه هایِ غمِ اســــارت نیست این اسارت شـــروعِ آزادی است این اسارت کم از شهادت نیست این زن آموزگــــارِ تاریــخ است هم کــــلامِ ســـتم نخواهــد شد دختــرِ خطبه هـــایِ بی پایـــان خطبه اش خرجِ غم نخواهد شد کشتـــیِ صــبر و استقامــــت را مرد و مردانــه او به جریـان برد کــربــلا با حسیــــن شــد آغـــاز خواهــرش کــار را به پایـان بر با اسمت عالمو دیوونه کردی چقد دل میبره آوازه ی تو واسه ت فرقی نداره خوب یا بد فدای لطف بی اندازه ی تو همین که اشک می ریزم به یادت عزیز چارده معصوم میشم بدون تو به هم می ریزم اما صدات که می زنم آروم میشم می دونم که فراموشم نکردی می گیرم کربلامو آخر از تو منو مادر به دست تو سپرده خودمونیم آقا کی بهتر از تو ؟! به این امّید جون دادی گمونم که قلب مرده ی ما جون بگیره بمیرم اونقده سختی کشیدی که این دنیا به ما آسون بگیره یه جوری دوستت دارم که میخام اگه نباشی تو، دنیا نباشه بعیده واسه ی بی سرپناها تو کشتی نجاتت جا نباشه هنوزم تشنه ی یاری میدونم هنوزم بازه راه خونه ت آقا هنوزم خواهرت میخونه با اشک (( گلی گم کرده ام می جویم اورا ))
قافلۀ شادی در ماه جمادی با شعف می‌رسد جانب این وادی یا زینب یا زینب(2) صَلّ عَلَی الزّینَب، وَ قلبِهِ الصَّبور از مقدمش عالم می‌شود غرق نور یا زینب یا زینب(2) اُختُ الحسَین‌ست و اُختُ الولایش خوان «اَلّذینَ صَدَقوا» می‌گوید قرآن یا زینب یا زینب(2) امینة اللهی در دین مصطفی زین اب هستی و ثانیة الزهرا یا زینب یا زینب(2) شکرِ الهی را بی پایان می‌دانی «ما رَأیتُ اِلا جَمیلا» می‌خوانی یا زینب یا زینب(2) «عالِمَۀٌ غَیرَ مُعَلِّمَه» زینب «فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهِّمَه» زینب یا زینب یا زینب(2) عقیلۀ بنی هاشم دانائی‌اش صدیقۀ صُغری باشد والائی‌اش یا زینب یا زینب(2) وَلیَةُ اللهِ الرّاضیَه بِالقَضا صابِرةُ البَلوی فی یَومِ العاشورا یا زینب یا زینب(2) «مِن غَیرِ جَزَعٍ وَ لا شَکوی» زینب در بحر معرفت بی منتهی زینب یا زینب یا زینب(2) شَریکةُ الحُسَین شریفةُ الوُجود در مواساتی و دائماً در سجود یا زینب یا زینب(2)
|⇦•ای به محمّد بهشت... ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ای به محمّد بهشت، یاسمن آورده ای همسر شیر خدا، شیر زن آورده ای محور هر پنج تن پنج تن آورده ای هم سخن مرتضی، همسخن آورده ای هاجر و ساراست این، مریمِ عذراست این دختر زهراست این، زینب کبری ست این دُخت ولیّ خدا، اُختِ حسین و حسن دختر علم و کمال مادر صبر و رضا یک حسن و یک حسین یک علی مرتضی فاطمه ی دوّمی در بغل مصطفی هر سخنش یا حسین هر نفسش یا اخا فاضله و عالمه، فاطمه ی فاطمه قبله ی جانِ همه، بر لب او زمزمه زمزمه اش بُرده دل از شه گلگون کفن آینه ی پنج تن، طلعت زهرائی اش می برد از خَلق دل، خِلقت طاهائی اش سینه ی صحرایی و دیده ی دریائی اش همره مادر رواست، امّ ابیهائی اش صبر، علمدار او، حِلم، گرفتار او داغ، شرر بار او، درد، خریدار او عصمت و زهد و حیا برتن او پیرهن از شبِ میلاد بود شعله ی تاب و تبش پیش تر از جدّ و باب خوانده خدا زینبش قصّه ی کرب و بلا زمزمه ی هر شبش فاطمه از جان و دل بوسه زند بر لبش روح و روانش حسین، تاب و توانش حسین جان و جهانش حسین، ورد زبانش حسین نطق و بیان علی در نَفَسش موج زن عشق، سرفراز او، صبر زمین گیر او اشگ شب فاطمه، ریخته در شیر او زخم شهیدان عشق آیه ی تطهیر او آیه ی بالای نی تشنه ی تفسیر او درس نیاموخته، شمع صفت سوخته چهره برافروخته، دیده به ره دوخته تا چه شبی با حسین کوچ کند از وطن خون خدا شهر عشق، زینب کبری درش فخر کند فاطمه خوانم اگر کوثرش شجاعت از حیدر و شهامت از مادرش بر سر نی آفتاب گشته به دور سرش کوفه کِشد انتظار،می دهد از کف قرار تا که شود آشکار، صبح وصال دو یار گردش خورشید و ماه بین دو صد انجمن فاطمه و احمد و پنج امام هُمام از تو به اوج جلال گرفته اند احترام نیست عجب گر خدا بر تو رساند سلام صبر تو در قتلگاه خرید جان امام تو زینبی، کیستی؟، حور، مَلک، چیستی چو فاطمه زیستی، اگر تو او نیستی چگونه نازد حسین به صبرت ای ممتحن تو از چهل مرز عشق به شام کردی سفر تو هر قدم داشتی نوید فتح و ظفر در اختیارت قضا در اقتدارت قدر به هیجده آفتاب رُخ منیرت قمر به سینه ات چنگ ها، به پیکرت سنگ ها به عارضت رنگ ها، در همه ی جنگ ها زنی نداده چو تو شکست بر اهرمن حاج غلامرضا سازگار
|⇦•حسين ماه زمين و ستاره... ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیهاا اجرا حسين ماه زمين و ستاره اش زينب كه بوده ياور و يار هماره اش زينب حيا و صبر و شكوه و وقار و حِلم و شرف چه واژه ها كه شده استعاره اش زينب جهان چشيده هميشه حضورِ فاطمه را چرا كه بوده ظهورِ دوباره اش زينب لباسِ عزت شيعه قيام كرب و بلاست كه بوده است تمام قواره اش زينب چه كاخ ها كه بنا كرده اند اهل ستم به هم زده همه را با اشاره اش زينب جهان به مركبي از چوب فتح خواهد شد اگر هر آينه باشد سواره اش زينب به خطبه اش زده آتش به كاخِ كوفه و شام سلاح اوست دَمِ پُر شراره اش زينب اگر تمام زمين مسجد الحرام شود به گوش مي رسد از هر مناره اش زينب مجتبي خرسندي
ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها كائنات افتاده ي دام عليست خضر خود لب تشنه ي جام عليست نام حیدر زينت عرش است اگر نام زينب، زينتِ نام عليست عَمَّتی! من هستم رو اسمت غیرتی عَمَّتی! یَا رَجَائِی عِنْدَ کُرْبَتِی عَمَّتی! عَمَّتی! هستیِ زهرا، دخترِ مولا قبله ی حاجاتی، حاجاتی، حاجاتی بانویِ محشر، وارثِ کوثر عمه ی ساداتی، ساداتی، ساداتی ای جَلیله! مولاتی یا عَقیله! جلوه ی تو جلوه ی رویِ حسن نَفخِه ات شِمِّه ای از بویِ حسن خاکِ تو وقفِ برادر شده است سوریه نگو بگو کویِ حسن عَمَّتی! نوحِ صبری روحِ عصمتی عَمَّتی! تو دومین زهرای عِترَتی عَمَّتی! عَمَّتی! با وقاری و ذوالفقاری و یا علی میخواندی، میخواندی، میخواندی شیری و غُرّان، خطبه ات طوفان کوفه را لرزاندی، لرزاندی، لرزاندی ای جَلیله! مولاتی یا عَقیله! قلبِ تو واله و مدهوشِ حسین وقفِ تو ضریحِ شش گوشِ حسین عالمی محو جلالِ تو شده چشمِ تو وا شد در آغوشِ حسین عَمَّتی! بازم رسیده شبِ زیارتی عَمَّتی! شبیه زینبیه نیست جنتی عَمَّتی! عَمَّتی! فانیِ فی الله، جانِ ثارُالله مریمِ عاشورا، عاشورا، عاشورا من میخوام امشب، از تو یا زینب اربعین کربلا، کربلا، کربلا ای جَلیله! مولاتی یا عَقیله!