.
|⇦•شعله در شعله...
#روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج امیر #کرمانشاهی
●━━━━━━───────
شعله در شعله دلِ کوچه پر از غم میشد
کوچه در آتش و خون داشت جهنم میشد
باید آتش بزنم باغ و بهار و گل را
روضه مکشوف تر از آنچه شنیدم میشد
بین دیوار و در انگار زنی جان میداد
*ناخودآگاه آدم وقتی دستش به یه شیء داغی میخوره، عکس العمل نشون میده در گُر گرفت، میخ داغ شد، مادر ما نتونست..*
بین دیوار و در انگار زنی جان میداد
جان به لب از غم او عالم و آدم میشد
لااقل کاش دلِ ابر برایش میسوخت
بلکه از آتشِ پیراهن او کم میشد
*شنیدی یه سه ساله دختر شبیه به این مادربزرگه؟ اما همیشه روضه خونا میگن هر دو تا صورتشون کبود بود، هر دو تا قدشون خمیده بود، اینجا پیراهن آتیش گرفت، کربلا هم دیدن دامن یه دختربچه آتیش گرفته..*
زن در این برزخ پر زخم چه رنجی دیده ست
بیست سالش نشده ست
تا زمین خورد صدا کرد علی! چیزی نیست
شیشه ای داشت
میخ کوتاه بیا همسرم از پا افتاد
میخ هر لحظه در این عزم مصمم میشد
آن طرف مرد سکوتش چقدَر فریاد است
روضه جانسوزتر از غربت او هم، میشد
*خیلی تو لفافه میگم، الهی نفهمی چی میگم..*
غنچه دارد گل من
داد نزن بی انصاف
*"اَنَّهُ حَصَرَ فاطِمَةُ فِی الباب حَتّی اَسقَطَت مُحسِنا،" بیشرف کاری با مادر ما کرد،آنچنان در رو فشار داد، "حَصَرَ.... فاطِمَه خَلفَ الباب"، فاطمه رو پشت در، سادات ببخشن، بگم چیکار کرد بیشرف؟ "لَطَمَ وَجهَ الزَّکیَّه"..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#فاطمیه
#هجوم_به_بیت_وحی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
494.7K
حضرتزهرا س
نوحه
▪️زمزمه و نوحه ایام فاطمیه
جان دادی و من غرق غم و غربت و آهم۲
چشمت بگشا بار دگر کن تو نگاهم ۲
حیدر غریب است، حیدر غریب است، حیدر غریب است۲
زهرای عزیزم، زهرای عزیزم، زهرای عزیزم...
تنها شده ام، ای همهی پشت وپناهم
با رفتن تو لشگر غم گشته سپاهم
من بی تو چسازم، من بی تو چسازم، من بی تو چسازم
زهرای عزیزم...
من مانده ام و یاد تو و چار یتیمت
آید به مشام همه در خانه شمیمت
انسیه ی حورا، انسیه ی حورا، انسیه ی حورا
زهرای عزیزم...
شد قسمت تو فاطمه تشییع شبانه
هستم بسر خاک تو مظلوم زمانه
مخفیست مزارت، مخفیست مزارت، مخفیست مزارت
زهرای عزیزم...
گویم چه در پاسخ پیغمبرم ای جان
بودی تو امانت زپدر در برم ای جان
ای ام ابیها، ای ام ابیها، ای ام ابیها
زهرای عزیزم...
مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
✍اسماعیل تقوای
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
اللهم عجل لولیک الفرج (285).mp3
1.77M
مناجات با امام زمان ع
الهی، حاجت آقام روا شه
بیادو، دنیامون پر از صفا شه
خدایا، دیگه با اذن ظهورش
مصفّا، کن قلب ما رو با نورش
الهی، درمون کن دردای ما رو
به شیعه، برگردون باب شفا رو
خدایا، روشن کن چشمای ما رو
ببینیم، رو منبر ماه خدا رو
الهی،با مهدی میاد عدالت
از آقا، هر شیعه میگیره عزت
خدایا، بنما خوشبختی رو معنا
با مهدی، دنیای ما میشه زیبا
الهی، با ظهور حجة الله
نصیب ِ، ما کن زندگی دلخواه
خدایا، تا کی بین شیعه دعوا ؟
ظهوره، ختم ِکلّ دشمنیها
الهی، امضا کن بیاد امامم
که با او، حیدری بشه مرامم
خدایا، دیگه کن ظهورو امضا
ببینیم، نابودی کلّ اعداء
الهی، فرج رو نزدیک بگردون
که باشیم، زیر سایه ی آقامون
خدایا،کی میشه فرج مقدّر
ببینیم،شادی زهرا و حیدر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_6012682802531667381.mp3
15.92M
#نوحه_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
#زمینه
(زیبا و دلنشین)
#کانال_گروه_نوای_ذاکرین
وای وای…
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
بیقرارم… بیقرار فاطمیه
اومد از راه… باز دوباره فاطمیه
فاطمیه…
حس انتقام تو سینه ی پر آهِ
صحبت از یه مادره که بی گناهِ
فاطمیه ابتدای قتلگاهِ
وای وای…
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
قبر مخفی، عمرکوتاه
ما رو کشته
رد دست و صورت ماه
ما رو کشته
ما رو کشته…
اینکه رو میگیره ازهمه توخونه
آرزوی مرگ داره ولی جوونه
قامتش شبیه ذوالفقار، کمونه
وای وای
دل نوکرت خونِ
چشای ترت خونِ
روی معجرت خونِ
وای وای
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
جنگ نکرده، زخمی باشی خیلی سخته
با مصیبت از جا پاشی
خیلی سخته
خیلی سخته
بار شیشه داشته باشی و بیفتی
زیر شلاق از جاپاشی و بیفتی
بین دست و پا رها شی و بیفتی
وای وای
یتیمت که جیغ میزد
نانجیب دقیق میزد
با غلاف تیغ میزد
وای وای
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
♥️#فاطمه_جانم
♥️#فاطمه_جانم
😭ماندنت چون شمع آبم میکند
😭رفتنت خانه خرابم میکند
😭رفتنت خانه خرابم میکند
وای وای
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
🍀
✍️#خادمه_شهیده
التماس دعای فرج🤲🏻
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - نماهنگ چیزی نشده - حسن عطایی.mp3
4M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴چیزی نشده خیالت راحت
🌴پاشو پسرم پاشو برگردیم!
🎙 #حسن_عطایی
التماس دعا دارم برای شفای پدرومادرم صلوات، شعبان پور
شب شهادت حضرت زهرا س
به سبک : ((امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است))
امشب شب جان دادنِ -- ام ابیها است ، زینب معزا است
فردا امیرالمومنین -- غریب و تنها است ،زینب معزا است
امشب چراغِ خانه ی -- حیدر بُوَد روشن ،روشن تر از گلشن
فردا ولی این خانه خاموش و غم افزا است ،زینب معزا است
امشب شبِ دردِ دلِ -- زهرای اطهر است، دخت پیمبر است
فردا ولی افسوسِ این -- گرمی دلها است،زینب معزا است
امشب کُند بر زلف زینب شانه آهسته ، با دست بشکسته
فردا خبر از شانه نیست -- این رسم دنیا است ، زینب معزا است
امشب شب یاسین تلاوت کردنِ مولاست، بالا سرِ زهراست
فردا ولی از سوزِ دل --آه و واویلا است، زینب معزا است
امشب کنار فاطمه --ساقی کوثر هست،آن شیر داور هست
فردا ولی دور از همین-- سیّدِ والا است ، زینب معزا است
امشب مدینه غم فزا -- شور و نوا دارد، بوی عزا دارد
فردا عزای بی بیِ -- دنیا و عقبا است،زینب معزا است
امشب حسن نالد بر آن -- قباله ی پاره - به سّرِ گوشواره
فردا همین سّرِ نهان --روشن به مولا است ، زینب معزا است
امشب حسین بن علی - در پیش مادرش،بنشسته کنارش
فردا ولی از مادرِ --غم دیده جدا است،زینب معزا است
امشب زِ حال فاطمه -حیدر خبردار است، در دل عزادار است
فردا کنار قبر او -- بزمی مهیا است ،زینب معزا است
امشب نفس می آید از -- گلزار ولایت ،از گلشنِ رحمت
فردا خزان آید به این -- گلزار طاها است ، زینب معزا است
امشب زیک دستش کُند - تکیه به آن دیوار ، در محضر دلدار
فردا شبانه در مزار -- مهمان خدا است ، زینب معزا است
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شعر : بهمن جعفری زینجناب
ای ماه متاب کآفتاب است اینجا
آیینه جان بو تراب است اینجا
آهسته گذر کن از شبستان بقیع
آرام دل علی به خواب است اینجا
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
زفرط غصه ی ایام خسته بود علی
زداغ فاطمه اش دل شکسته بود علی
برای آن که به بوید گلاب را از گل
کنار تربت زهرا نشسته بود علی ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
قافله ی اشک
در آن شبی که گل یاس را کفن می کرد
لباس ماتم ایام را به تن می گرد
نگاه مظطرب زینب و حسینش را
قرار بخش دل خسته ی حسن می کرد
به یاد و خاطره ی تلخ آتش افروزان
حکایت از در و دیوار و از رسن
سکوت فافله ی اشک در نهایت شب
شکایت از ستم و ظلم اهرمن می گرد
سرشک عاطفه خیزش به خاک چاری بود
علی که گریه به فردای خویشتن می کرد
سپیده دم به هوای زیارت گل سرخ
سفر به کوچه ی گل های یاسمن می کرد
و در ضیافت پروانه های سوخته پر
حدیث سوختن شمع انجمن می کرد
به روی تربت گل بوسه از وفا می زد
نظر به ساحت بی رونق چمن می کرد
《فراز》هستی خود را علی به خاک سپرد
در آن شبی که گل یاس را کفن می کرد
بر گرفته از کتاب فریاد عطش
فراز مردانی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
(السّلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا)
غم بر دلم نشسته بال و پرم شکسته/
مظلومه مادر من بار سفر چو بسته
خزان شده بهارم شکسته قلب زارم/
در کودکی خدایا که مادری ندارم
مادر نوجوانم ای سرو قد گمانم/
بی تو دگر نخواهم در این جهان بمانم
در گوش من صدایت وان سوز ناله هایت/
گریم ز غم شب وروز زینب شود فدایت
ای یاس پرپر من مصدومه مادر من/
پهلو شکسته رفتی خون دیده ی تر من
ای مادر غریبم ببین چه بی شکیبم/
تمام غصّه ها شد از کودکی نصیبم
مادر ببین که از غم زینب گرفته ماتم/
بابای بی قرارم تنها شده در عالم
این یار غمگسارت هرشب سر مزارت/
با دیدگان پر خون آید کند زیارت
یاربّ ویا رب توشد ذکر زینب تو/
مادرشد از جهادت پاینده مکتب تو
(ذاکراردهالی)
السلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا س
مادری با پسری از گذری رد میشد
دست ناپاک پلیدی به رهش سد میشد
سیلی آنروز به رویت چه غریبانه زدند
آتش آنگاه به شمع و گل و پروانه زدند
ای پرستوی علی پر زدنت زود بُود
از چه بر خانه ی تو هاله ای از دود بُود ؟
از همانروز که پهلوی تو را بشکستند
ریسمان دست علی شیر خدا می بستند
از همان لحظه که بین در و دیوار شدی
دلشکسته تو از آن ضربه ی مسمار شدی
از همانروز که گلبرگ علی پرپر شد
سینه ی سوخته مجروح ز میخ در شد
تا نفس هست من از غصب فدک میگویم
از همان کوچه ی تنگ و ز کتک میگویم
،کمر سرو در این کوچه کمان خواهد شد،
اشک حیدر به خدا باز روان خواهد شد
ذکر یا فاطمه و ذکر علی را دارم
لعن ا... که از دشمنتان بی زارم
نور زهرایی تو راه نشانم داده
روی خورشید تو را ماه نشانم داده
بی تو هیچم به خدا مایه ندارم چه کنم
غیر خورشید رخت سایه ندارم چه کنم
ای که با سوز و دعا شعر مرا می خوانی
با همین مثنوی ام آمده ام مهمانی
عهد بستم به دلم ذکر شما را گویم
فاطمیه شد و من حضرت زهرا گویم
کاشکی با دل من حشر ، مدارا بکنی
بسته ام چشم به تو درد مداوا بکنی
روز، خورشید دلم هستی و میسوزم من
شب مهتابیتان شمع دلفروزم من
شمع پروانه ی حیدر شدی و آب شدی
سوختی پای علی و گوهر ناب شدی
،با گل و غنچه تو دیدی در و دیوار چه کرد،
دوری فاطمه با حیدر کرار چه کرد
آتش عشق اگر آمد و بر جانت شد
شب قدر رمضان هم علی مهمانت شد
آتش زدن در خانه امیرالمومنین و فاطمه زهرا 🏴🏴🏴
سپس،عمر به عده ای که در اطرافش بودند، دستور داد،هیزم بیاورند!
عمربه کمک آنها،هیزم را اطراف منزل آن دو مظلوم وفرزندانشان قراردادند.
سپس عمرباصدای بلندی که علی و فاطمه علیهماسلام بشنوند،فریادزد:
قسم به خدا یا علی!
باید خارج شوی وبا خلیفه رسول خدا بیعت کنی، وگرنه شما رابه آتش میسوزانم!
فاطمه علیهاسلام فرمود:
ای عمر ! ما راباتو کاری نیست!
عمر گفت: دررابازکن وگرنه، خانه را با خودتان به آتش میکشم!
فاطمه علیهاسلام فرمود:
آیا از خدا نمی ترسی و به خانه ام داخل میشوی؟
سخنان محکم و سوزناک فاطمه زهرا علیهاسلام بردل سنگ عمر تأثیر نکرد!
واز کارخود منصرف نشد!
آتشی خواست،وبا آن،هیزمهای در خانه را آتش زد،
وبافشار به در خانه، داخل شد.
در ، به فاطمه زهرا اصابت سختی کرد!
فاطمه زهرا علیهاسلام،فریاد زد:
"یا ابتا یا رسول الله" 😭😭😭
عمر شمشیرش راکه در غلاف بود، بلند کرد و به پهلوی فاطمه علیهاسلام زد،
فاطمه زهرا علیهاسلام، ناله ای زد:
"یاابتا"
عمر،تازیانه را بلند کردو به بازوی حضرت زد، فاطمه زهراصدا زد:
یارسول الله! ابوبکرو عمر بعدتو چه بد رفتاری کردند!😭😭😭
امیرالمومنین،به سراغ آن ملعون رفت، یقه اورا گرفت و برزمین کشیدش و به بینی و گردن او زدو خواست اورا بکشد،
ناگهان یاد فرمایش و وصیت پیامبر افتاد،
😭😭😭
وفرمود:
قسم به به خدایی که محمد رابه پیامبری، ارج نهاد،
ای پسر صهاک!اگر نبود کتیبه ای که از طرف خدا ست و عهدی که با رسول خدا بسته ام، می فهمیدی، که تو نمیتوانی داخل خانه من شوی!
عمر را رها کرد،عمر از مردم،کمک خواست.
مردم روبه خانه امام آوردندو داخل شدند!
امیرالمومنین،دست به شمشیر برد،
قنفذ از ترس اینکه،مبادا علی علیه السلام با شمشیر خارج شود،برگشت، چون صلابت و شدت عمل اورا میدانست!ابوبکر به قنفذ، دستوردادبرگرددوگفت:
اگر علی،حمله کرد،کنار بیایید، وگرنه، سرسختانه،داخل شوید، اگر مانع شد، خانه اش را آتش بزنید!
قنفذ و همراهانش با شدت،داخل شدند.
امام، دست به شمشیر برد،ولی آنها، زودتر با شمشیر ، حمله ور شدندو چون،عده آنها، زیاد بود،غالب شدند!
امام را دوره کردند😭 ریسمان به گردن آن حضرت انداختند! و کشان کشان میبردند😭😭😭
دید دشمن،فاطمه، جان علیست
بلکه با جانش نگهبان علیست
دید جان مرتضی پشت در است
از امام خویش هم تنهاتر است
پای تا سر بغض و خشم و کینه بود
کینه هایش، کینه دیرینه بود
بغض حیدر شعله ور در سینه داشت
سنگ بود و جنگ با آئینه داشت...
وای من! شد در حریم کبریا
آیه ای از سورهء کوثر جدا😭😭😭
آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبة امک الزهراء 🏴🏴🏴
نوحه شهادت حضرت زهرا س.wav
6.98M
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه وتنها علی ساقی کوثر
علی خانه نشین شد
گلش نقش زمین شد
عزا دار گل یاس
امیر المؤمنین شد
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
حسین با دیده ی تر
حسن با حال مضطر
بود زینب محزون
دگر بی گل مادر
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
گل یاس مدینه
رود با درد سینه
فدائیِ علی شد
دگر آن بی قرینه
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
کند دیدار بابا
به جنت ماه طاها
به گوید با دل زار
شدم راحت ز دنیا
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
کنار قبر زهرا
بود در دل شبها
علی باچشم گریان
کند شیون وغوغا
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
همه با دل افکار
کنید دیده گهربار
علی بی کس ویاور
شده در غم دلدار
بنالید بنالید همه بادل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
سیدکمال میرصانعی