نوحه حضرت زهرا علیها سلام
توی کوچه ای خدا قیامتی برپا شده
صحن خونه قتلگاه مادرم زهرا شده
جرم مادرم چی بود؟
صورتش شده کبود
نمی دونم چی شده که چادرش خونی شده
به گمونم غنچه ی نشکفته قربونی شده
غصه داره می باره
بین درب و دیواره
مادر ما جوونه، قامتش اما کمونه
غصه های مادرم قلب منو می سوزونه
مادرم زمینگیره
دیگه داره میمیره
موضوع: #حضرت_زهرا علیها سلام
سبک: #آرزومه_ای_خدا
شاعر: #مهدی_شریفی
#مدح_حضرت_زهرا_س
هر که با زهراست احساس سخاوت میکند
«مور این وادی سلیمان را ضیافت میکند»*
دستْپخت فاطمه نان است و نانش جذبه است
هر که شد یکبار سائل، کم کم عادت میکند
فرشیان نه، عرشیان هم رو به او میایستند
در میان خانهاش وقتی عبادت میکند
مرتضی بر فاطمه یا فاطمه بر مرتضی!
کیست که بر دیگری دارد امامت میکند؟!
هرچه مولا مدح خود را کرد، مدح فاطمهست
آینه از شأن همتایش حکایت میکند
روز محشر که بیاید کار دست فاطمهست
مرتضی میایستد، زهرا قیامت میکند
رشتهای از چادرش هم دست ما باشد بس است
رشتهای از چادرش؟! آری شفاعت میکند
#علی_اکبر_لطیفیان
۲۰۲۴_۱۱_۲۳غبل_۰۸_۲۱_۳۴_میانکوه.mp3
2.05M
سینه زنی حضرت زهرا(س)
🌷با مداحی حاج جواد حسن زاده 🌷 ۱۴۰۳/۹/۳
بش یاشوندا گولم___نوالی بلبلم
فلک قویمورگولم____آغلارام ننه
باخیرام کفنه___هیچ یاراشمور سنه
دردون گله منه ____ آغلارام ننه
واویلا واویلا ____یازهرا یازهرا آنا یازهرا
ننه سیزاوشاقلار___یانانداچراغلار
دیزلرین قوجاقلار___آخشام اولاندا
دورآل بیردستماز _اولوب وقت نماز
آچمیشام جانماز_بوش اتاقوندا
واویلا واویلا ____یازهرا یازهرا آنا یازهرا
گونوم اولدی قاره قالمیشام آواره
یوخ دردیمه چاره____آغلارام ننه
آنا سن دویمادون ____گل بالالاروندان
هله کی قان گلیر____یارالاروندان
واویلا واویلا ____یازهرا یازهرا آنا یازهرا
یاس دوتوب مدینه _غرق اولان سفینه
یارالاندی سینهنی تک سیزیلار
سوزون قولاقیمده___آدون دوداقیمده
کلثوم قوجاقیمده___ آغلارام ننه
واویلا واویلا ____یازهرا یازهرا آنا یازهرا
دفنون قالدی گئجه___محشردور بوگئجه
صبرائلیوم نئجه _من فراقوندا
دویمادیم سوزوندن___قوی ئوپوم یوزوندن
لکه لی گوزوندن___آغلارام ننه
واویلا واویلا ____یازهرا یازهرا آنا یازهرا
1_15107112131.mp3
1.16M
#نوحه_حضرت_زهرا_س
#واحد
#واحدچکشی_یا_تند
✅ بند اول
ای وای
افتاده مادر- در بین بستر- بیکس و یاور
هر شب
با دو چشم تر- می زندپرپر- درپیش حیدر
کار زهرا_ هر شب آه ست
خانه مگو _قتلگاه است
یا زهرا یا زهرا _زهرا
✅ بند دوم
زهرا
عصمت کبری است- یک تنه غوغاست- لشکر مولا است
عالم
با او پابرجاست -هرچه در دنیاست- مدیون زهرا است
عرش خدا_ را قائمه
ذکر حیدر- یا فاطمه
یازهرا-یازهرا-زهرا
✅ بند سوم
اینجا
مادر را دیدند- آهش بریدند- نقشه کشیدند
اما
عصر عاشورا -زینب کبری -بیکس و تنهاـ می زند آوا
کربلا نه -چهل منزل
نامحرمها- دور محمل
یازهرا یازهرا _زهرا
✍ #قاسم_نعمتی
#روضه_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی
با درد پیش پای همسرت باشی
هِی گفتم از دردات هِی گفتی چیزی نیست
*مادر وقتی حالش خوب نیست بچه ها هول میکنند...مادرِ...میگه چیزی نیست...من خوبم...غصه نخورید...من خوبم...بعد مهر فاطمه به علی قابل وصف نیست...هیچ جای عالم نمیشه با چیزی مقایسه کرد...هی میگفت:چیزی نیست...آقا چیزی نیست...*
اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی
با درد پیش پای همسرت باشی
هِی گفتم از دردات هِی گفتی چیزی نیست
گفتی اگه گاهی میُفتی چیزی نیست
*چیزی نیست...تو ۱۸سالته...چرا اینطور راه میری...*
تو دست به دیواری گفتی یکم خستم
دیدم قنوتت رو گفتی یکم دستم...
این بچه ها سایه رو سَر میخوان بانو
تا وقت دامادی مادر میخوان بانو
از رفتن و از من کمتر بگی ای کاش
مادر میخواد زینب فکر عروسیش باش
چشمِ پر آب تو نقشِ برآبم کرد
تابوت تو اومد خونه خرابم کرد
دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته
هم مویِ زینب هم خونَم بهم ریخته
طفلی حسن هر شب تو خواب عزاداره
هی میگه دیواره هی میگه گوشواره
زینب با دل شوره هی روتو میبوسه
شونه که می اُفته بازوتو میبوسه
*ای واااای...ای واااای....ای واااای...*
تو خسته ای من میدونم من خسته ام تو میدونی
خونم با سیلاب شد خراب تو این شبای بارونی
*اونقدر آروم حرف میزد...تا میومد صدا گریه بلند بشه میگفت:حسینم بدخواب میشه...بچه هام بیدار میشن...شاید اولین کسانی که آستین به دهن گریه میکردند خودِ خانوم و مولا بودند...ولی کار به یه جایی رسید دید علی داره می میره...گفت:آقاجان! راحت گریه کن...*
تو خسته ای من میدونم من خسته ام تو میدونی
خونم با سیلاب شد خراب تو این شبای بارونی
یادت میاد اون روزایی که خواستگاری کردم و
تو عمرِ من اون روزی بود که بی قراری کردم و
یادت میاد اون روزی که قدم گذاشتی رو چشام
همون شبی که اولین نگاهت افتاد تو نگام
یادت میاد دست تورو بابات گذاشت تو دست من
میگفت علی جان، فاطمه است تموم بود و هست من
میگفت که باید کم کنی بارِ غم از شونِ علی
فاطمه جان از این به بعد جونِ تو و جونِ علی
فاطمه جان ممنونتم باتو دلم غمگین نبود
تموم نه سال زندگیم هیچی مِثِش شیرین نبود
*اما از اولش قرار بود من محرم راز تو باشم...تو محرم راز من...*
کار تو بی حکمت که نیست که رو گرفتی فاطمه
اگه حالت خوب نیست چرا به من نگفتی فاطمه؟!
بمون بهار من بمون
بمون کنار من بمون
سپر نمیخواد شوهرت
ای ذوالفقارِ من بمون
بمون عزیزم حیدر تو فتنه ها تنها نذار
ایشالا خوب میشی نرو رو قلبم پا نذار
✍شاعر:محمدجواد پرچمی
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی مهدی رسولی در محل شهادت سید حسن نصرالله
📌مهدی رسولی مداح سرشناس که این روزها برای کمک و همدردی با مردم آواره لبنان راهی این کشور شده است، در محل شهادت سیدحسن نصرالله حاضر شد و مداحی کرد.
#فاطمیه
#شهید_سید_حسن_نصرالله
.
#امام_زمان
اگر به لب رسیده جان بگو به صاحب الزمان
نمانده گر تو را توان
بگو به صاحب الزمان
غم به دل نهفته را
راز به کس نگفته را
مگو به این مگو به آن بگو صاحب الزمان
بگو که دل شکسته ای از این زمانه خستهای
ز فتنههای این زمان بگو به صاحب الزمان
دلت که بیقرار شد
و بیقرار یار شد
#دعای_ندبه را بخوان بگوبه صاحب الزمان
گلایه کن، بهانه کن شکایت از زمانه کن
ولی نگو به دیگران بگو به صاحب الزمان
گره اگر به کارشد مشکل اگر هزارشد
برو به زیر آسمان بگو به صاحب زمان
فاطمه گفت یا علی، کشت مرا عدو ولی
شکایت مرانهان بگو به صاحب الزمان
رقیه جان اسیر شد سه ساله بودو پیر شد
گفت: غمم ،تو عمه جان؛ بگو به صاحب الزمان
#مناجات_با_امام_زمان
#فاطمیه
|#مناجات_فاطمیه_امام_زمان_عج
سیدرضا نریمانی
الا که صاحب مایی
الا که صاحب عزای تمام غم هایی
دوباره فاطمیه آمده، نمیایی
یابن الحسن آقا جان..
*درخواستت شب شهادتیه چیه؟..*
به ما نگاه کن ای صاحب نجات بشر
تو را طلب کند این دیده های دریایی
یابن الحسن!
کجا سیاه به تن کرده ای غریبانه
کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی
کجا شبیه علی سر به چاه غم داری
کجا شبیه علــــــی روضه خوان زهرایی
برای گریه به غم های مادرت،آقا
نه اینکه فکر کنم، مطمئنم اینجایی
شنیده ایم که گفتی روضه خوان باشیم
به روی چشم هر آنچه شما بفرمایید
شنیده ایم زمین خورده است مادرتان
در آن دمی که به در خورد ضربه ی پا
*امشب میخوام از زبون خود دومی لعنت الله علیه روضه رو بخونم..یه نامه ای برای معاویه نوشته تو نامه حرف هایی زده، امشب من اون حرف ها رو میزنم با همدیگه ناله بزنیم..*
این نامه را به جوهر کینه نوشته ام
از روزهای داغ مدینه نوشته ام
روزی که اختیار به دست سقیفه بود
روزی که چشممان به ردای خلیفه بود
همفکر غصبِ حق علی بود در سرم
هم بوده ابو عُبیده ی جرّاح یاورم
بر روی سنت حسنین پا گذاشتم
تصمیم را به عهده ی شورا گذاشتم
میزد به کوش تفرقه بِالمَنظَرَالبَطِل
خیلی از آن جماعت روشنگَرالبَطِل
بن سعد خزرجی شده کوتاه آمدن
با پیروان لات وهُوَالرّاه آمدن
غیر از علی و فاطمه، همراهمان شده اند
اهل مدینه، لشکر خودخواهمان شده اند
*یه اوضاعی تومدینه حاکم شد یوقت سربلند کرد امیرالمومنین ،دید همه غیر فاطمه و دو سه نفر دیگه همه رفتن، اصلا غدیر رو همه فراموش کردن..همه یادشون رفت همین چندوقت پیش پیغمبر دست علی رو بلند کرد..*
«هرکه من مولای اوییم این علی مولای اوست»
*همه فراموش کردن اون لحظه ها رو،همه با این دوسه نفر همراه شدن، غیر فاطمه هیچکی نمونده...*