..
#سرود ویژۀ ایام ولادت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و دهۀ کرامت
آسمون هفتمُ دیده
کبوترِ آزاد تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
ببین بلبل داره میخونه
گل زهرا زده جوونه
به لبخند چشایِ عاشق
بارونه که روی گونه میباره
خورشیدِ که توی سینه دمیده
نور تو میون ابرا میتابه
عطر تو با بوی بارون پیچیده
رضا همۀ رویای من
رضا دوایِ دردای من
آقایِ من مولایِ من
لیلایِ من نورِ شبهای من
آسمون هفتمُ دیده
کبوترِ آزاد تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
فلک امشب خاکُ میبوسه
لباش رویِ زمینِ طوسه
شده فرشی که پر سرخ طاووس
سر راه مهمونِ تو
وقتی شد آوارۀ یک نگاهت
روزی که می تابه شوق زیارت
آهویی رها میشه در پناهت
رضا سرود سبز چشمه
رضا قنوت شکر دریا
روحِ عالم قلب دنیا
نورِ خلقت راه عرشه
شعبه داره خونۀ کعبه
تو صحنِ گوهرشادِ تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
آسمون هفتمُ دیده
کبوترِ آزاد تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
درخونه ت همیشه بازِ
مثه قبله برا نمازِ
تویِ فکره کبوتر پروازِ
به سوی اوج خیالش
جایی که به جزتو کسی نباشه
اونجایی که توی سایه ات بمیره
با اسمت از همه عالم رهاشه
رضا دخیل عشقم آقا
رضا منو دعا کن امشب
جان زهرا جان زینب
جان آقا سقایِ تشنه لب
باخبر شد از همه اونی
که سر خوشه با یاد تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
آسمون هفتمُ دیده
کبوترِ آزاد تو
دست آسمون گره خورده
به پنجره فولادِ تو
گرفتی خواب از چشای مستم
ستاره هارو میشمرم
میخوام ببینم کجایِ عشقم
پیاله هارو میشمرم
میخوام با این مستی و خماری
برات بمیرم اگه بزاری
بخوای میمونم بخوای میمیرم
تو اختیار سَرَمو داری
السلطان ابا الحسن ..
کبوترِ گنبد طلاتم
پر میکشم تو حرمت
خاطرخواهِ اون تیر نگاتم
تشنۀ جام کرمت
چی میشه اسم منو بیاری
مگه غلام سیاه نداری
به گردنم طوق بندگیت
تو اختیار سَرَمو داری
اگه بره سایۀ توآن
از سرمن امام رضا
بدون آقاجون رسیده
روز آخر من امام رضا
تویی مثل ابرا ی بهاری
که روی دلهای ما میباری
با تو میمونم بی تو خزونم
تو اختیار سَرَمو داری
سیدی و مولای یا علی
.
سرود زیبای ولادت امام رضا علیه السلام
سلام امام مهربون
سلام پناهِ بی کسون
از این شکسته بال و پر
سلام به رویِ ماهتون
بازم از کنجِ خونمون امشب
عاشقُ زارُ مبتلا میشم
یه سلام میدمُ مثل هرشب
زائرِ مشهدالرضا میشم
السلام علیک یا سلطان
تشنۀ یک سلامتم آقا
خیلی ساده بزار بگم این بار
خونه زادم ، غلامتم آقا
خونواده م رو که میشناسی
پدرم ازقدیم نوکرته
من غلامجوادتم آقا
مادرم هم کنیزِ مادرته
دستمو همیشه میگیری
سایۀ تو همیشه روسرمه
آقاجون از شما چه پنهون که
دلِ من تنگ دیدن حرمه
همۀ حاجتامو میگیرم
آقاجون از پنجرۀ فولاد
اما من کربلامو بعد از این
میگیرم از تو صحن گوهرشاد
سلام امام مهربون
سلام پناهِ بی کسون
از این شکسته بال و پر
سلام به رویِ ماهتون
.
هر چند که در شهر تو بازار زیاد است
باید برسم زود خریدار زیاد است
من درد به پنجره فولادمُ دیریست
بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است
با بار گناه آمده ام مثل همیشه
با بار گناه آمده ام این بار زیاد است
گندم به کبوتر بدهم ، شعر بگویم
آخر چه کنم در حرمت کار زیاد است
نوروز به نوروز ، محرم به محرم
سرمست زیاد است عزادار زیاد است
هر گوشۀ ایران حرم توست که با تو
همسایۀ دیوار به دیوار زیاد است
از دور سلامی و تو از دور جوابی
*السلامُ علیکَ یا علی بنَ موسی الرضا*
از دور سلامی و تو از دور جوابی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است
یک شب که به رویای من افتاد مسیرت
دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است
در خواب سر سفره اطعام تو گفتی
هر قدر که می خواهی بردار زیاد است
.
#آیت_الله_بهجت_ره
کرامات از ضریح #امام_رضا علیه السلام بیشتر از ضریح#امام_حسین علیه السلام ظاهر میشود.
بنابراین، ایرانیها باید #نعمت حرم حضرت امام رضا علیه السلام را که زیارت آن برایشان فراهم است، #مغتنم بشمارند.
|⇦•سفر خوبه....
#سرود ویژۀ ایام ولادت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و دهۀ کرامت
سفر خوبه، خوبه مجنون باشی
وقتی که میرسی، زیر بارون باشی
دلم تنگه، شوق دیدن زیاد
میرم و میرسم، پشت باب الجواد
گفتن عاشقی بده، من که باورم نشد
هر کجا که بردنم، باز برام حرم نشد
هر چی تو دلم گذشت، حرف عاشقونه بود
من خود تو رو میخوام، مرقدت بهونه بود
چیزی نمیخوام،میگم با تو با چشمِ زارم
خودت میدونی،به جون خودت دوست دارم
شب میلاد، صحن چراغونیه
این شبا توحرم، جشن و مهمونیه
چقدر مهمون، میرسه سرزده
بین این مهمونا، مادرت اومده
این غلام سیاهتو، بین عاشقا ببین
دل دادم برای تو، یا امام رضا ببین
هر چی که ازم دید، رسم بی وفایی بود
هر چی که ازت دیدم، آقا جون آقایی بود
اگه یه روزم،نیام تا حرم دل تنگ میشم
اینه آرزوم،دم آخرم باشی پیشم
چیزی نمیخوام،میگم با تو با چشمِ زارم
خودت میدونی،به جون خودت دوست دارم
صدا اومد، بانگ نقاره ها
باز رو به گنبدت، دست بیچاره ها
حرم هر کس، دست خالی بیاد
تو میدی بیشتر از، حاجتی که میخواد
هر کسی بهت رسید، غصه هاشو میخری
حاجت و بهت میگه، با زبون مادری
هر کسی به من میگه، راه کربلا کجاست
من میگم: شروعش از، مرقد امام رضاست
میخواد چی مگه،یه عاشق از این عمرِ کوتاه
با اذن شما،صدا بزنه یا ثارالله،حسین یا ثارالله
چیزی نمیخوام،میگم با تو با چشمِ زارم
خودت میدونی،به جون خودت دوست دارم
.
ازدحام زائرا تو جاده های منتهی به مرقد
ذوق دسته جمعی کبوترای روی گنبد
تصور یه مقتدا که میشنه به روی مسند
نشونه تولد شهنشاه مشهد
همون که دریاست با جذبه های طوفانی
شده نزولش با جلوه های قرانی
گذاشت رو دوشش خدا عبای سلطانی
یا امام رضا قدم گذاشتی رو چش ما
یا امام رضا تو بچه های زهرا خدا
میخواست که تو بشی نماد کشور ما
السلطان یا ابالحسن...
هر کی با ضریح تو یه عکس خونوادگی گرفته
زائری پایین پات مدال اوج بندگی گرفته
هر جوون این وطن ازت شریک زندگی گرفته
و هر دلی یه حاجتی به تازگی گرفته
تب حضورت میون موج دریا ها
به زیر پاتن تو این تموم اقا ها
فدای عشقت قبیله ای ز لیلا ها
یا امام رضا با تو دیگه فراری غم
یا امام رضا شد اعتقاد قلبم
بهشت فقط یه اینست از ایینه کاری حرم
السلطان یا ابالحسن...
یا امام رضا نگات همیشه داره اثر ها
یا امام رضا که بنده میشه مولا
فقط یکی ز بنده هات امام و رهبر ما
السلطان یا ابالحسن
مرحوم #علامه_طباطبایی جمله ای در مورد #حضرت_رضا علیه السلام فرموده اند که حقیقتاً نیاز به یک کتاب شرح دارد!...
فرمودند:
همه ی امامان ما #رئوف هستند، اما رأفت امام رضا علیه السلام #حسی است!
کی ام من سائل دربار سلطان خراسانم
عجب نی گر سلاطین جهان خوانند سلطانم
به توفق تولایش شده تکمیل ایمانم
رضا فکرم رضا ذکرم رضا قلبم رضا جانم
سرم خاک سر کویش دلم دنبال آهویش
تنم ریگ ته جویش لبم دائم ثنا گویش
سر و جان و تن و ابا و ابنائم به قربانش
رضا فکرم رضا ذکرم رضا قلبم رضا جانم
به هر سو رو کنم باشد ضریح او در اغوشم
صدای یا رضای زائرش پیوسته در گوشم
محال است در کند با این همه رافت فراموشم
ز سقاخانه صحنش شراب نور می نوشم
بلایش راحت جانم نسیمش روح و ریحانم
ولایش کل ایمانم حریمش باغ رضوانم
هزاران کعبه می گردند بر گرد خراسانم
سزد ایران به اوج افرینش سر بر افرازد
و یا هر فرد ایرانی به خاکش جان و سر بازد
به فرق اسمان گلدسته هایش سایه اندازد
هنوز این مملکت بر پرچم سبز رضا نازد
فلک یک خشت دربارش ملک زوار زوارش
مسیحا کیست بیمارش کلیم الله گرفتارش
اگر خواهد خلیل الله می جوشد ز ایوانش
رضا فکرم رضا ذکرم رضا قلبم رضا جانم
گنه کاری که غرق جرم و عصیان است پا تا سر
بگو گیرد هزاران سال کعبه را در بر
بگو پرونده او را بشوید خضر در کوثر
اگر از او رضا راضی نباشد در صف محشر
فزون گردد گناه او نگردد باز راه او
جهنم جایگاه او شرر خیزد ز اه او
به دوزخ این ندا اید بسوزانش بسوزانش
شرار نار می گرددگل از فیض نسیم او
کریمانند مرهون عنایات قدیم او
اگر اهل جحیم ایند بر طوف حریم او
بهشتی باز می گردند با عفو عظیم او
فروغ دیده زهرا شفیع محشر کبری
اگر زوار ان مولا نهد در قعر دوزخ پا
تعجب نیست دوزخ سر به سر گردد گلستانش
نه برمشهد،حکومت برهمه ملک خدا دارد
کجاماننداوسلطان رفاقت باگدا دارد
کجا ایران ماخوفی زسیل فتنه ها دارد
بدانیدای همه خلق جهان ایران رضا دارد
علی راکشوراست اینجا
امامت محوراست اینجا
ولایت رهبراست اینجا
شرف راسنگراست اینجا
*چرا؟چرا مقام معظم رهبری هرسال سالش رو تو حرم شروع میکنه چرا؟این لحظه های اول سال برای اینکه همه بدونن ما ابتدا و انتهامون با امام رضاست ، خرج سالمون با امام رضاست ، همه روزیمون با امام رضاست*
سزدسرودفتح برمیخزدازخون شهیدانش
خراسان رضا، تنهاخراسان نیست ،ایران است
به یک دستش چراغ عترت ویک دست قرآن است
نگاه چهارده چشم خدااینجانگهبان است
خراسان قلب ایران این حرم قلب خراسان است
حکومت برقدردارد
قضاراپشت سردارد
کرامت بربشردارد
به آهوهم نظردارد
اگرمورآرداینجا،نازباشدبرسلیمانش
اگرزائردراین صحن وسراروی سیاه آرد
تجب نیست برنورش اگرخورشیدماه دارد
مَلک براَرضِ حاجت روی براین بارگاه آرد
بگوانسان، بگوآهو،بگواشتر،پناه آرد
سیه رو،روسفیداینجا
به هرقفلی کلیداینجا
مراداینجا،مریداینجا
دعا اینجا،امیداینجا
لبش خندان هران باشداینجاچشم گریانش
امام هشتم ،ای جان همه عالم به قربانت
نگاه انبیا برپنجره فولادوایوانت
سلام شیعه برسوزِودل و غم های پنهانت
غلام روسیاهت میثم ودستم به دامنت
#سرود ویژۀ ایام ولادت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و دهۀ کرامت
از قلب من یه پنجره وا کن
یه پنجره فولاد
من دل دادم دل منو پیدا کن
توصحن گوهرشاد
کبوترم ولی پی آب ودونه نیومدم
تو رو می خوام
می دونی که بی بهونه نیومدم
من غلامتم تو مولایی
من هلاکتم تو لیلایی
من کوچیکتم تو آقایی
از لطف تو دوباره می بینم دلم تو ایوونه
خوب می دونم توی حرمت امشب یه دنیا مهمونه
باز اومدم تو سایه ی پناه تو امام رضا
برام بسه یه گوشه ی نگاه تو امام رضا
من به دام تو تا افتادم
در کنار تو چه آزادم
من آهوی تو
تو صیادم
من غلامتم تو مولایی
من هلاکتم تو لیلایی
من کوچیکتم تو آقایی
از قلب من یه پنجره وا کن
یه پنجره فولاد
من دل دادم دل منو پیدا کن
تو صحن گوهرشاد
من غلامتم تو مولایی
من هلاکتم تو لیلایی
من کوچیکتم تو آقایی
جا خوش کرده نگاه من کنج تالار آیینه
چشم قلبم گوشه رواق تو بهشت و می بینه
همه میگن زائر تو زائر خداست
باب الجواد راه ورودی ما به دل شماست
بی عنایتت زمین گیرم
از کسی حاجت نمی گیرم
بی شفاعتت نمی میرم
من غلامتم تو مولایی
من هلاکتم تو لیلایی
من کوچیکتم تو آقایی
.
.
تو شمس الضحایی، تو بدرالدجایی
غریبِ غریبی، ولی آشنایی
دلم قدمگاهِ تو شد، یارضا یارضا
مست و هوا خواهِ تو شد،یارضا یارضا
بندۀ درگاهِ تو شد، یارضا یارضا
قلبِ من می تپد، به عشقِ حرم تو
چشم من تا ابد، به دست کرم تو
تو سلطانِ طوسی، انیس النُفوسی
تو خورشیدِ مشرق، تو شمس الشموسی
سلسلة الذهب بخوان، زاده مصطفی
سپس بگو بشرطها، با صدایِ رسا
و أنا من شروطها، شرط توحید ما
قلبِ من می تپد، به عشقِ حرم تو
چشم من تا ابد، به دست کرم تو
شده صحنت آقا، همه خاکِ ایران
سرودِ لب ما، رضاجان رضاجان
نمازِ بارانِ تو شد، برکت خاک ما
ضریحِ پاکت محرَم، چشم نمناک ما
زیارت تو مرهم، دلِ غمناک ما
قلبِ من می تپد، به عشقِ حرم تو
چشم من تا ابد، به دست کرم تو
منو شوق دیدار، من و بی پناهی
به این قلب خسته، نگاهی نگاهی
دستِ نوازش خدا، یارضا یارضا
حریم تو بهشت ما، یارضا یارضا
یا بضعة للمصطفی، یارضا یارضا
قلبِ من می تپد، به عشقِ حرم تو
چشم من تا ابد، به دست کرم تو
از منا تا خدا دیگه راهی نمونده
تا نجف کربلا دیگه راهی نمونده
.
نجمه زاده آفتابی را به هنگام سحر
کافتاب بامدادان ذرّه او را گداست
شمس پیش شمس حسنش گاه مغرب گوشه گیر
ماه از شرم رخش، هر صبحدم در انزواست
موسی عمران بگردان روی از طور و ببین
کانچه نادیدی عیان در خانة موسای ماست
گر خدا خوانم و را در مرتبت کفر است کفر
ور جدا گویم خطا گفتم خطا گفتم خطاست
عقل مدحش را کند، یا وهم وصفش آورد
کان حقیری ناتوان و این فقیری بینواست
کنت نورالله شنیدی؟ این فروغ سرمدی است
نحن وجهالله خواندی؟ این جمال کبریاست
درداگر داری برو از خاک او درمان بگیر
مشکلم داری بیا آری رضا مشگل گشاست
گِرد کویش بر مشامم خوشتر از بوی بهشت
آب جویش در مذاقم بهتر از آب بقاست
جز خدا هر کس بگوید وصف او را نادرست
جز نبی هرکس بخواند مدح او را، نابجاست
من ز خجلت آستین در کوی او دارم به رخ
کآستان او زیارتگاه خیل انبیاست
کیستم من ؟تا که گرپم برقدومت ملتجی
اولیاءالله را سوی تو روی التجاست
بوی عطر خلد، ارزانی برای اهل خلد
من مشامم را صفا از خاک زوّار رضاست
ناز دارد شهر نیشابور بر باغ بهشت
ز آنکه خاکش جای پای ناقة آن مقتداست
منجی خلق دو عالم در دو عالم اوست او
ضامن آهو، گرش تنها بخوانی، نارواست
قدسیان رو بند خاک هر که اینجا زائر است
عرشیان گویند آمین هر که را اینجا دعاست
طوف قبرش کن که در محشر مقام زائرش
فوق زوّار حسین ابن علی در کربلاست
سر بخاکش مه که در میزان و در حشر و صراط
زائر خود را رهائی بخش از خوف جزاست
بشنو از موسای کاظم این روایت را که گفت
زائر قبر رضا در عرش زوّار خداست
ناز تا صبح جزا بر سفرة مریم کند
هر که را در کاسه از مهمانسرای او غذاست
بر فراز قبّهاش دارد لوائی سبز رنگ
شیعه تا صبح قیامت زنده زیر این لواست
گربه عالم بنگری هر کشوری را مرکزی است
مرکز ایران اسلامی، خراسان رضاست
ای که موسایت ثناخوان گشته در مصر وجود
وی که عیسایت بچرخ چارمین مدحت سراست
ای که ذکر آشنایت، ناامیدان را امید
وی که نام دلربایت، بی نوایان را نواست
من نمیگویم خدائی لیک گویم چون خدا
نعمت بی ابتداورحمتت بی انتهاست
من نه مدحت را ازآن گفتم که دانستم که ای
بل از آن گفتمکه جز مدح تو را گفتن خطاست
سراز سرمستی شوقت چونان مسرور میرقصد
کهجشن گندم از سنگار ودارد مور میرقصد
چه کرده جذبه چشم تو، با آغوش این غربت
که زائر قصد اینجا میکند ازدور میرقصد
تمام خاکاینجا بو یاهوی ختن دارد
اگر عطار دربازار نیشابور میرقصد
چنان در دستگاه شوق افتاد اختیار از کف
که دربزم همایونت کبوتر شور میرقصد
شفا از سمت آن دست مسیحایی اگر باشد
فلج کف میزند ،کر مینوازد کور میرقصد
مجنونِ تو ام بی سر و سامان
سلطان کرم خسرو خوبان ای جان ..
بی تو سر من همش رو زانومه
تو که کرامتت همیشه معلومه
بیا کرم کن و بازم نگاهم کن
تو رو به چادرِ حضرت معصومه
ای جان ..
در گیرم مجنونم
دلدام حیرونم
پای تو تا زندم
آقاجان میمونم ..
مجنونِ تو ام بی سر و سامان
سلطان کرم خسرو خوبان ای جان ..
ــــــــ
سرگرم طواف عالم امکان
گِرد حرم قبلۀ ایران ای جان ..
میدونه هرکسی که دل به تو داده
قرار عاشقا پنجره فولاده
تموم خاطرات کودکی هامون
ماله حیاط خوشگل گوهرشاده
ای جان ..
من خاکم تو بارون
من سنگم تو دریا
من هر چی دارم
از دستات جان آقا
مجنونِ تو ام بی سر و سامان
سلطان کرم خسرو خوبان ای جان ..
ــــــــ
خاک ره تو خِیل بی دستان
جونم به فدات حضرتِ سلطان ای جان ..
اونی که دست تو دلش رو میسپاره
اونی که سر به دامن تو میذاره
میدونه تا ابد به تو بدهکاره
برات کربلاش و از شما داره
ای جان ..
درگیره رویا کن
قلبم رو شیدا کن
دل تنگ شش گوشم
آقاجان امضا کن
مجنونِ تو ام بی سر و سامان
سلطان کرم خسرو خوبان ای جان ..
.
سنگ زیر پای تو لعل بدخشان می شود
خار، با فیض نگاهت سر و بستان می شود
گر نسیمی از سر کویت وزد سوی جهیم
دود آن عود و شرارش برگ ریحان می شود
زخم بی داروی جان و درد بی درمان دل
هر دو با خاک سر کوی تو درمان می شود
غم ندارم گر مرا در آتش دوزخ برند
چون برم نام تو را آتش گلستان می شود
مردگان روح را احیاگر جان می کند
هر که جسمش دفن در خاک خراسان می شود
گراجل جان مرا گیرد زکافر سخت تر
چون نگاهم بر تو افتد مرگ، آسان می شود
در مقام رأفتت این بس که نام چون توئی
روز و شب ذکر من آلوده دامان می شود
در بیابانی که لطفت ضامن آهو شود
گر گذار گرگ افتد گرگ چوپان می شود
ناز بر فردوس آرد فخر بر رضوان کند
هرکه یک شب در خراسان تو مهمان می شود
هر که چشمش اوفتد بر گنبد زرّین تو
گاه مجنون، گاه گریان،گاه خندان می شود
غرفه هایت همچو روی حور گل انداخته
بس که روز و شب ضریحت بوسه باران می شود
هر که با اخلاص گوید در حریمت یک سلام
اجر آن بالاتر از یک ختم قرآن می شود
مور اگر یک دانه با لطف تو گیرد در دهن
بی نیاز از خِرمن فیض سلیمان می شود
در کنار حوض صحن تو که رَشک کوثر است
زنگی ار صورت بشوید ماه کنعان می شود
پور موسائی و در طور تو هر کس لب گشود
همکلام ذات حق، چون پور عِمران می شود
در هوای جرعه ای از جام سقّا خانه ات
خضر اگر در کوثر افتد باز عطشان می شود
خاک اگر شد خاک کویت مَرهم زخم دل است
آب اگر شد آب جویت آب حیوان می شود
هر که شد زَوّار تو در طوس ای روی خدا
زائر ذات خدای حیّ سبحان می شود
آستان قدس تو دار الشّفای عالم است
درد این جا بی دوا و نسخه درمان می شود؟
هر که از مهمان سرایت لقمه ای گیرد بدست
مهر در دستش کم از یک قرصۀ نان می شود
هر که را بر سر بتابدآفتاب صحن تو
گر رود در سایۀ طوبی پشیمان می شود
بی تو صبح عید سال نو اگر آید مرا
صبح عید و سال نو شام غریبان می شود
با تو گر شام عزای دوستان باشد مرا
خوب تر از ظهر روز عید قربان می شود
درصف محشر،پریشانی نبیندلحظه ای
هرکه بایادغمت اینجا پریشان می شود
هر گه از انگور مسموم و دلت یاد آورم
دانۀ انگور پیشم نار سوزان می شود
تا ابد زین میهمان داری مکه مامون از تو کرد
شرمگین از مادرت زهرا خراسان می شود
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
آنان که عاشقند به دنبال دلبرند
هر جا که می روند تعلق نمی برند
از آن چه که وبال ببینند خالی اند
عشاق روزگار ، سبک بال می پرند
پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ست
گاهی ملائک اند و گاهی کبوترند
دل را به دست هر کس و ناکس نمی دهند
دلدادۀ قدیمی آل پیمبرند
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
مدیون خانوادۀ موسی بن جعفرند
ما عاشقیم عاشق زهرا و حیدریم
ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم
آدم بدون مِهر تو انسان نمی شود
سلمان بدون عشق مسلمان نمی شود
آن گردنی که تیغ تو را بوسه می زند
سوگند می خوریم ، پشیمان نمی شود
وقتی کبوتران حریمت گرسنه اند
گندم برای سفرۀ ما نان نمی شود
باید هزار قرن حکومت کنی مرا
سلطان چند روزه که سلطان نمی شود
تو خوب جایی آمده ای سروری کنی
هر رعیتی که رعیت ایران نمی شود
جز تو نمی شویم گرفتار هیچ کس
یعنی نمی رویم به بازار هیچ کس
تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی
خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی
تو سجده ای و ساجد و مسجود و مسجدی
تو عابدی و عبدی و معبود و معبدی
تو کربلایی و نجفی و مدینه ای
یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی
نُه چشمه از علوم ، به قلب تو جاری است
با این حساب ، عالِم آل محمدی
تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت
مانند آفتاب ، تو در رفت و آمدی
ای آبروی جن و ملک خاکبوسی ات
عالم فدای جلوۀ شمس الشموسی ات
زائر شدم نسیم ، صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت
یک شب کنار پنجره فولاد ، مادرم
آن قدر گریه کرد شفای مرا گرفت
یک پارچه گره زد و تا سال های سال
” سهمیه امام رضای ” مرا گرفت
صحن تو ، آسمان تو ، گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت
ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا این که آهو آمد و جای مرا گرفت
سائل شدن به خاطر منّت کشیدن است
آهو شدن بهانه اکرام دیدن است
ای مهربان ترین کرم سفرۀ گدا
یا ایها الرئوفی و یا ایها الرضا !
امشب خدا کند که تو را ای حضور محض
این قوم اشتباه نگیرند با خدا !
ای لطف بی نهایت شب های زائران
یک بار ما ، سه بار شما پیش ما بیا
با گریه های توست اگر گریه می کنیم
ای روضه خوان گریۀ ابن شبیب ها
یابن شبیب گریه فقط بر غم حسین
یابن شبیب گریه فقط بهر کربلا …
*فرمان امام رضاست ، به رَیانِ بنِ شَبیب فرمود:
إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع
یَابنَ شَبیب، جدّ مرا سر بریده اند
پیش نگاه عمه ی ما سر بریده اند
*هزاربارشنیدی بازم بشنو،قنداقه علی ابن موسی تو دامن آقا موسی بن جعفر با تربت حسین با آب فرات کام بچه روبرداشت ، اما یه قنداقه ای از تو خیمه ها اومد تو دست حسین ، وقتی برمیگشت کامشُ با سه شعبه برداشتن ..*
حسین....