متن مولودی عید قربان
غلامرضا سازگار
عید قربان است یا عید عنایات خداست؟
عید عشق و عید ایثار و مناجات و دعاست
ذات حق با میهمانانش گرفته جشن عید
مرکز این جشن نورانی بیابان مناست
هر کجا رو آوریم و هر طرف چشم افکنیم
خیمۀ حجاج بیتالله پیش چشم ماست
نور از هر خیمه میتابد به بام آسمان
خیمهها بیتالله و اشک و مناجات و دعاست
حاجیان دارند بر سر شوق ذبح گوسفند
قصد هر یک کشتن دیو هوس، گرگ هواست
ای خوش آن حاجی که در آن سرزمین کرده وقوف
خوشتر آن حاجی که جای او در آغوش خداست
جان من قربان آن حاجی که زیر خیمهها
چشم او گریان به یاد خیمههای کربلاست
پیشتر از دید چشمم خیمه میآید به چشم
ای منا پاسخ بده، پس خیمۀ مهدی کجاست؟
حاجیان در هر نفس دارند از هم این سؤال
پس کدامین خیمهگاه مهدی موعود ماست
این صدای گریۀ مهدی است میآید به گوش؛
یا صدای نالۀ «العفو» ختمالانبیاست؟
نالۀ جانسوز «یااللهِ» ختمالمرسلین
یا صدای گریۀ شوق علی مرتضاست؟
یا امام مجتبا صورت نهاده بر زمین؛
یا نوای آسمانسوز قتیل نینواست؟
یکطرف آماده ابراهیم، بر ذبح پسر
یکطرف تسلیم، اسماعیل از بهر فداست
.
جان من قربان آن حاجی که قربانگاه او
گاه نهر علقمه، گه در کنار قتلگاست
جان من قربان آن حاجی که ذبح حجّ او
طفل شیر و نوجوان و پیرمرد پارساست
حاجیان سر میتراشند و عزیز فاطمه
در منای دوست میبینم سرش از تن جداست
جان من قربان آن حاجی که در صحرای خون
هم قتیلالاشقیا و هم ذبیحٌ بالقفاست
جان من قربان آن حاجی که بعد از بذل جان
سر به نوک نی، تنش پامال سمّ اسب هاست
جان من قربان آن حاجی که در این حجّ خون
مروۀ او قتلگاه او، صفا طشت طلاست
گریه کن «میثم» بر آن حاجی که اجر حجّ او
گاه سنگ و گه سنان، گه تیغ، گه تیغ جفاست
خدایا نفس خویش را در هر لحظه رمی جمرات می کنم
تا آنچه جز تو در من تجسم شود ، محکوم به نابودی باشد
خداوندا حجّ درونی ام را به قربانی کردن نفس پایان ده
تا اسماعیل وجودم را که در من به ودیعه نهاده ای با همان معصومیت کودکانه به دیدار تو آورم
خدایا قَسَمَتمیدهم هر لحظه کمکم کنی تا نَفسَم را به قربانگاه درگاهت عرضه کنم ...
قربانی شدن ، و نلرزیدن و نلغزیدن را به من عنایت فرما
.
tavashih_eyde_ghorban_295240.mp3
8.95M
۩ تواشیح
۩ عید بندگی عید قربان
۩ عیدتون مبادک
۩ گــروه نجـــم الثـاقب
┄𑁍┄┄┄┄┄┄┄┄
https://eitaa.com/Arbabhosyn
استوری ویژه عید سعید قربان
عید سعید قربان ، نماد بزرگترین جشن رهایی انسان
از وسوسه های ابلیس است
عید قربان بالاترین نقطه ای است، که اوج مقام بشر تعیین می شود، و تا ابد هم، درجهی ایمان با همان نقطه سنجیده می گردد ...
عالی ترین شور در یک انسان ایمان است
و حج بلندایبیکران ایمان انسان به خالق یکتا ...
و اهدای قربانی به آستان او ،
محو کاملخودمَداری و خودخواهی وصحنه تلاشمَداری کمال و عدالت جویی است ،
که در عید قربان تجلی یافته است.
عید قربان عید عبادت و بندگی
و عید اطاعت از خداوند مبارک باد.
https://eitaa.com/Arbabhosyn
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
به هرکه مینگرم در لباس احرامش
دلش به جانب کعبهست، رو به سوی خداست
یکی به جانب مسلخ برای قربانی
یکی روانه به دنبال یوسف زهراست
یکی بهشت خدا را به چشم خود دیده
یکی به یاد جهنم ز تابش گرماست
یکی به خیمه ندای الهی العفوش...
یکی دو دیدهاش از اشک شوق چون دریاست
یکی به امر خداوند سر تراشیده
یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست
سلام باد بر آن مُحرم خداجویی
که روح بندگی از اشک دیدهاش پیداست
سلام باد بر آن کاروان صحراگرد
که لحظهلحظه به دنبال سیدالشهداست
سلام باد به عباس و اکبر و قاسم
که حج واجبشان در زمین کربوبلاست
سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم
که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست
سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل
که سر به دست پدر داد و خویش را آراست
وجود او همه تسلیم محض پا تا سر
که دست شست ز جان و سر و، خدا را خواست
کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد
فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست
به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم!
خدات گفته نبر! گر برم خطاست خطاست
«خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی»
هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست
چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی
تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست
مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل
که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست
درست اگر نگری در وجود این فرزند
جمال نفس رسول خدا، علی پیداست
گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا
که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست...
بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین
که پیکرش به زمین، سر به نیزۀ اعداست
ذبیح ماست حسینی که جلوهگاه رخش
تنور و نیزه و دیر و درخت و تشت طلاست
ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر
تمام وسعت ملک خداش بزم عزاست
سلام خالق وخلقت به خون پاک حسین
که زخم نیزه و خنجر به پیکرش زیباست...
گلوی تشنه، سرش را ز تن جدا کردند
که بهر داغ لبش چشم عالمی دریاست
به جز ز اشک غمش دل کجا شود آرام
به غیر تربت پاکش کدام خاک، شفاست؟
به یاد دست علمدارش آهِ ماست علم
برای آن لب خشکیده چشم ما سقاست
به غیر وجه خدا «کُلُّ مَن عَلیها فان»
یقین کنید همانا حسین، وجه خداست
به یاد خون گلوی حسین تا صف حشر
سرشک «میثم» اگر خون شود همیشه رواست
عید قربان