eitaa logo
ذاکرین آل الله
272 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
متن اشعار و نوحه های وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها 👇👇👇👇👇
گفتم ام‌البنین دلم پا شد گره‌هایی که داشتم وا شد
|⇦•بانوی حیدر است... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده بانوی حیدر است حقا که او شفیعه ی فردای محشر است عباس پرور است گفتا کنیز خانه ی زهرای اطهر است اُم الادب، اُم القمر اُم البنین، مادرِ عباس ما از دعای خیر تو عُمری شدیم نوکرِ عباس اُم البنین ، اُم البنین اُم البنین، مادرِ عباس ای مادرِ حیا ما را ببر زیارت عباس کربلا ای مادر وفا دست مرا مکن ز ابوفاضلت جدا سرمایه ی دامان توست آن یوسفی که خوش قد و بالاست عباس تو، بعد از حسین پشت و پناه زینبِ کبراست اُم البنین ، اُم البنین اُم البنین، مادرِ عباس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
البنین_سلام الله_علیها روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته باغِ من گُل داشت روزی  حیف حالا سوخته   وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند وای بر دل زندگی‌ام جمله یکجا سوخته   کاروانی که دلم را بُرد روزی با خودش آمده از گرد و خاکِ راه اما سوخته   هرچه گشتم بِینِ‌شان شاید که بشناسم کسی هرکه دیدم پیر بود و شمع آسا سوخته   بال و پرهاشان شکسته یا کبود و بی رمق شانه‌ها از تازیانه خُرد حتی سوخته   چشم‌ها از فرطِ سیلی سرخ و نابینا شده چهره‌ها لبریزِ تاول زیرِ گرما سوخته   گیسوان زردند ، گویا بین آتش مانده‌‌اند تارِ موهاشان گره خورده است گویا سوخته   تا که پرسیدم امیرِ کاروان حالا که هست بِین‌ِشان دیدم زنی اما سرا پا سوخته   گفتمش کو گیسوانِ زینبی‌ات گفت : آه شعله‌ای بر معجرم اُفتاد آنجا سوخته   گفتمش سالارِ زینب را نمی بینم چرا؟ گفت دیدم چهره‌اش بر ریگِ صحرا سوخته   شعله بود کرببلا و دود بود و خیمه‌ها بِینِ آتش دختری دیدم که تنها سوخته   لطفی
البنین_سلام الله_علیها بعد زهرا برای اولادش همدم روزهای تنهایی تو برای غریبی مولا بهترین حس و حال "زهرایی"   حس ناب تو حس مادر بود تکیه گاه علی شدی بانو مثل خورشید پشت ابری تو آمدی ، منجلی شدی بانو   پر جبریل فرش پاهایت چقدر با وقار هستی تو روز محشر مقابل زهرا مایه ی افتخار هستی تو   مادری کرده ای برای همه ولی اصلا به جای زهرا ، نه سال ها خانه ی علی بودی فکر "همتا" شدن به مولا ، نه   اسوه ی کاملی پس از زهرا با وفا و سراسر از احساس ادب از ذات تو سرازیر است مثلا : یک نمونه اش "عباس"   مدح تو کار هر زبانی نیست مگر اینکه چهارده معصوم گریه های همیشه جانسوزت منحصر شد به کشته ای "مظلوم"   آه ... بر سینه میزدی هرشب از غم کشته های عاشورا روضه می خواندی و دلت پر بود گریه کردی برای عاشورا   چشم ماها که جای خود دارد چشم هر دشمنی به آب افتاد هر زمان گریه کردی و هروقت چشم های تو بر رباب افتاد   دائما سر به زیر و شرمنده فکر آن شاه سر جدا بودی روی لب های تو فقط این بود آه ، عباس ! پس کجا بودی   با رباعی عشق و ایثارت کربلا را به نام خود کردی چهار مصرع سرودی و حالا "شعرا" را غلام خود کردی   باقری
البنین_سلام الله_علیها به تیغی حیف گیسویت گُسستند دو بازویت دو بازویت گسستند   از آنجایی که من بوسیده بودم بمیرم هر دو اَبرویت گسستند   انیس گریه‌هایم را گرفتند توانِ دست و پایم را گرفتند   کمانی تر شدم از زینب افسوس سرِ پیری عصایم را گرفتند   بهارم را چِسان پاییز و کردند دلم را از غمت لبریز و کردند   سرت ای کاش رویِ نیزه می‌ماند تو را از مرکبی آویز و کردند   غمت راهِ نفس بر سینه بسته تَرَک بر چهره‌ی آئینه بسته   زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من ببین عباس دستم پینه بسته   از آن سرو علی بنیاد و صد حیف از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف   دو دستی که عصای پیریم بود خداوندا زِ تَن اُفتاد و صد حیف   لطفی  
اُم البنین به پیش همه روضه خواند و گفت شرمنده ام رباب ، پسرم  را حلال کن...
|⇦•خیلی به تو آید پسر فاطمه... و توسل به قمر بنی هاشم علیه السلام ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها الحق و الانصاف خیلی به تو آید پسر فاطمه بودن زهرا امضا کنه، اباالفضل میخره عزیزِ فاطمه است کسی که نوکره ابوفاضل مدد، ابوفاضل مدد هر کس که علی گفته اباالفضل شنیده ایوان نجف را وسطِ علقمه دیده ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده تو نِعمَ سّاقی و حسین نِعمَ الامیر بی دستِ کربلا دستِ مارو بگیر ابوفاضل مدد، ابوفاضل مدد معروف به عباس و مُسَمّی به اباالفضل عالم به علی نازد و مولا به اباالفضل صد حاجت اگر داشته هر کس طی یک سال ده تا به رضا گفته و نود تا به اباالفضل می کارم اشکمو الان حاصل میده مزدِ این گریه رو ابوفاضل میده
|⇦•السلام ای مادر ایثار.. و توسل ویژۀ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السلام ای مادر ایثار یا ام البنین دلخوشی حیدر کرار یا ام البنین وقت توصیف تو ای بانو زبان ها لال شد مدح تو بالاتر از گفتار یا ام البنین جز تو در عالم کدامین زن برای زینب است بعد زهرا بهترین غمخوار یا ام البنین تو همانی که به عشق قبله عالم حسین تربیت کردی سپهسالار یا ام البنین خوش بحال هر که چون تو غیر گریه بر حسین تا دم آخر ندارد کار یا ام البنین مادر یل ها سرت را تا ابد بالا بگیر دست از شرمندگی بردار یا ام البنین جان عباست بیا بس کن ، برایت خوب نیست گریه با این چشم های تار یا ام البنین بیشتر از هر چه غم در سینه ات داری تو را پیری زینب دهد آزار یا ام البنین خوب شد ماندی ، ندیدی که حسین افتاده بود بین مقتل تشنه و بی یار ، یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی زینب افتاد از نفس از حرم تا قتلگه صد بار، یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی خیمه ها می سوخت در آتش بین در و دیوار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی کاروان را بی حسین در میان کوچه و بازار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی بر فراز نیزه ای خورده از پهلو سر ِ سردار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی خنده مستانه بر اهل بیت احمد مختار یا ام البنین شاعر: محمد حسین رحیمیان
|⇦•بی تابم و حزینم.. و توسل ویژۀ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بی تابم و حزینم، من اُم بی بنینم رو خاک غم میشینم، من اُم بی بنینم .. سرمیذارم رو خاکِ غربتِ بقیع بیقرارم کنار تربتِ بقیع روز و شبها میگم با زهرا "حسین" ناله دارم میون هیات بقیع .. من مادرِ اباالفضل، مادرِ شهیدانم نوحۀ شب و روزم، ای وای حسین جانم سفره داره روضه هایِ ماتم حسینم مادرِ مدافعانِ حرم حسینم .. ــــــــــــــــــ شرمنده از سکینه م، من اُم بی بنینم وقتی علم می بینم، من اُم بی بنینم .. برنگشتی به خیمه آب آورم جاریه علقمه توو چشم ترم من خجالت زدم هنوز از رُباب وقتی میگه با گریه وای اصغرم .. گریون میشه مدینه، در غم عزیزانم نوحۀ شب و روزم، ای وای حسین جانم الگوی علم به دوش علم حسینم مادر مدافعانِ حرم حسینم ــــــــــــــــــ اُم الشهید دینم، من اُم بی بنینم داغ حسین رو سینه م، من اُم بی بنینم هرشب جمعه با دلِ مضطرم من عزادارِ شاه بی لشکرم روضۀ ما با فاطمه کربلاست توو مدینه باید باشیم بی حرم .. شبهای جمعه مثل، فاطمه پریشانم نوحۀ شب و روزم، ای وای حسین جانم تا همیشه زیر دین کرم حسینم مادر مدافعانِ حرم حسینم
●•┄༻↷◈↶༺┄•● «نِساؤُکُم حَرثٌ لَکم» بقره-٢٢٣ زنان شما کشتزار شمایند . مراقبِ انتخاب خود باشیم؛ مادرانِ اُم البنینی .. فرزندانی عباسی ..
|⇦•زود از داغ پسرهای رشیدت .. و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها ●•┄༻↷◈↶༺┄•● آسمان بودی و در دامان مهرت ماه بود قله ایثار هر کوهی کنارت کاه بود همسر مولا شدی اما درون خانه اش زادۀ زهرا به چشم تو ولی الله بود نیستی زهرا ولی آن قدر می دانیم که مثل او تنها علی از رتبه ات آگاه بود زود از داغ پسرهای رشیدت سوختی آه عمر نامت ای اُم البَنین کوتاه بود در کنار چار نقش قبر کارَت روز و شب نوحه بود و ناله بود و اشک بود و آه بود با خجالت از رباب آخر وجودت آب شد تا که حرف مشک میشد اشک تو در راه بود خواستم وصفی کنم از عشقِ عباس و حسین مصرعی کوتاه شد خورشید محو ماه بود نشد از چهره‌ام غم را بگیری زِ من اندوهِ عالم را بگیری برای رفتنم اینسو و آنسو نشد مادر که دستم را بگیری تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا دو دستت را که زد مُردم من اینجا همینکه از رویِ مَرکب عزیزم زمین خوردی زمین خوردم من اینجا *خدا رحمت کنه اون کسی رو کعگه برا ام البنین بلند بلند گریه میکنه و زمزمه داره .. همه مادرا دوست دارن روزای آخرِ عمرشون پسرها و بچه هاشون دورش باشن .. آخ بمیرم برات بی بی جان ..* نه که امروز مادر درد دارم که روز و شب سراسر درد دارم از آن ساعت که با ضربه شکستند سرت را بی هوا سردرد دارم اگر بشکسته‌ام مانندِ زهرا ببین دلخسته‌ام مانندِ زهرا سرت را تا که رویِ نیزه بستند سرم را بسته‌ام مانند زهرا به یادت آه ، یکسر می‌کشیدم که گویی از تنت پَر می‌کشیدم به هر تیری که بر جسمِ تو می‌رفت من اینجا آی مادر می‌کشیدم مرا گفتند که بازو ندارد دگر عباسِ تو اَبرو ندارد بمیرد حرمله بد زد به چشمت از آن لحظه دو چشمم سو ندارد نشد بال و پَرِ خود را بگیرم به دامن اصغرِ خود را بگیرم من از شرمندگی پیشِ رُبابم نشد بالا سرِ خود را بگیرم *آخ رباب .. عباسمُ حلال کن .. نتونست برا علی اصغرت آب بیاره رباب .. کاری کردن عباس از خجالت آب شد ..* پس از تو کاش زنجیری نمی‌ماند تو می‌خوردی و شمشیری نمی‌ماند تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد برایِ حرمله تیری نمی‌ماند "ببین مادر زِ گریه آب رفته و از سردردها از تاب رفته به نیزه دار گفتم بچه داری؟ کمی آرام تازه خواب رفته" عزیزم جان جانا نور عینا به فرقم باد خاک عالمینا نگاهم مانده بر در تا بیایید حسینم وا حسینم وا حسینا شاعر : حسن لطفی
(ع) را از مادرش حضرت آموخت... . اُمُّ‌الـبَنین خـواسـته بود که او فدائیِ حسین(ع) و راهِ مـولـایـش بـشـود. فَنِعمَ الاَخَ الموَاسی... ارباب هم فرمود که او چه خوب برادری برای من بود. ...
|⇦•روضه ناله هاش... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها ㅤㅤ روضه ناله هاش غوغا میکنه دائم باخودش نجوا میکنه وِیلی وِیلی وِیلی عباس عباس عباس میخواد دوباره قیامت کنه بشینه ذکر مصیبت کنه از اون چهار تا پسرش میگه حالا یکی نیست وصیت کنه *یه طوری میگفت: وِیلی وِیلی عباس، اینقدر جانسوز گریه میکرد، مروان ملعون، به حال اُم البنین اشک میریخت... هی خاکارو اُم البنین روسر میریخت* وِیلی وِیلی وِیلی عباس عباس عباس *همچین که ناله میزد، میگفتن: خانم جان! خانم حضرت زینب داره میاد به سمت شما... روضه خوان دنبال گریه کن میگرده، اما اگه یه روضه خوان بهتر از خودش بیاد میاد پایین، میگه شما روضه بخون من گریه کنم... تا زینب میومد میگفت: برام روضه بخون دخترم...* پای چهارتا قبر، زانو میزنه تا زینب بیاد، جارو میزنه *تا زینب رو میدیدحرف عوض میشد، می گفت:...* وِیلی وِیلی وِیلی زینب، زینب، زینب شنیده خیلی جسارت شده نصیب خانوم اسارت شده شنیده اما ندیده دیگه چه معجرایی که غارت شده
سرشته از غم زهرا گلش بود نگاه تار زینب قاتلش بود نیفتاد از لبش نام حسینش اگر چه داغ سقا بر دلش بود
|⇦•ببین باید چه دریایی از.... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی که همراهِ امیری، چون امیرالمومنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دلِ شیرت که در بین زنان، تنها تو عباس آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا یک جا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرصِ قمر داری مگر بی نور میشد، مادرِ زیباترین باشی؟ مگر بی نور می شد، در دلِ خورشید بنشینی؟ تمام عُمر با عباس و زینب همنشین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که ام البنین باشی پسرهای تو را کُشتند ولی اِرباً اِربا نه نبودی شاهدِ تکرارِ اکبر بر زمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی