eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
444 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
ای میوه معراج چشم روشن تو یک کهکشان راه است تا فهمیدن تو   ای نور قبل از نور چشمت چشمه نور دست همه خورشید ها بر دامن تو   دست غزل خالی ست در از تو سرودن از واژه هایم بر نیاید گفتن تو   قبل از شما مثل جهنم بود این خاک حالا بهشتی گشته با عطر تن تو   ای قله احسان سخاوت های باران تندیس احسان میشود پیراهن تو   چشم مرا بارانی خاکت سرشتند نامه رسان بی نشان مدفن تو   رو به درازا میرود شب های دنیا بعد از تو و آن ماجرای رفتن تو   _کردی
ای قبله ی عوالم بالا حسین جان ای شعله شعله آتش دلها حسین جان حا سین و یا و نون خدا یا حسین جان ماییم و هر نفس نفس ما حسین جان یک واژه است لذت دنیا حسین هرچه به دل به سینه به سر داشتی علیست ذکری که در تمام سحر داشتی علیست نامی که در گشودن در داشتی علیست جانت علیست هرچه پسر داشتی علیست ای سر به پات رفته به مولا حسین جان چشم تو گشت و از همه ما را خطاب کرد لطفش بلند که کار صواب کرد هرکس که بندگی تو را انتخاب کرد او را نگاه مادرت عالی جناب کرد گفتیم بعد حضرت زهرا حسین جان آشفته زلفم و تبِ طوفانم آرزوست کنعانم آرزوست سلیمانم آرزوست یک بار از لب تو حسن جانم آرزوست با خون رقم زنم که دو سلطانم آرزوست امشب بیا بزن رگ ما را حسین جان مست است آنکه بر درِ میخانه ایستاد مرد است آنکه تا تَهِ پیمانه ایستاد سر نیست آن سری که روی شانه ایستاد در پای عشق تو که مردانه ایستاد؟ آن کیست غیر زینب کبری حسین جان تو میرسی و با تو خبر ها یکی یکی لبخند میزنی به پسرها یکی یکی افتاده اند پیش تو سرها یکی یکی با ماه هاشمیت قمرها یکی یکی عباسَ نوکرم شبِ فردا حسین جان شعرم رسیده است به ابیات آذری هَر کیم اِلَر مَحضَرِ آقامَ نوکری زهرا اِلَر خادِمَ عباسَ مادری زینب ئاری نَقَدَ اَبَلفَضل یاوری نقش اولدی روی بیرق سقا حسین جان ما پیر میشویم شبیهِ حبیبِ تو شبهای جمعه ایم پُر از بوی سیب تو امشب سلامِ ما به لبِ بی نسیبِ تو ما را که کُشته است صدای غریب تو جان خواستی به چشم بفرما حسین جان _لطفی
نا امیدی نبود نزد گدایان حسن دست ما را برسانید به دامان حسن نشنیده است کسی خواهش روزی از ما می رسد روزی ما صبح و شب از خوان حسن حاجتم نیست در این شهر به احسان کسی عادتم داده خداوند به احسان حسن نشکند گوشه ای از نان کسی را همه عمر آنکه یک روز نمک گیر شد از نان حسن بنویسید جذامی زمین خورده نشست سر یک سفره کنار لب خندان حسن حُسن رفتار چنان داشت که از رحمت او مرد شامی شده یکباره غزل خوان حسن حرف او را نخریدند سپاهش غم نیست آمده خیل ملک گوش به فرمان حسن سُفرایش همه رفتند و یکی بازنگشت در عوض این همه نوکر همه قربان حسن و بدانند همه کوفه صفت های زمان که فروشی نبود عشق محبان حسن می رسد صبح ظهوری که بنا خواهد شد مثل ایوان نجف گنبد و ایوان حسن _کردی
Hasan Khalajhasan-khalaj-dobare-morghe-roham(128).mp3
زمان: حجم: 6.72M
حاج خلج ▪️🥀▪️وفات حضرت البنین سلام الله علیها▪️🥀▪️
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگیست به جهانی که پر از گریه‌کن و سینه‌زن است به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست همانجا وطن است دم مـن زندگـی و بازدمـم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانه ی اولاد علی قلب من است : دوشنبه ها به لُطف حضرت عِشق خـواست کـه دوروبَرِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
@navayehajabbas05.mp3
زمان: حجم: 6.87M
❗️(زیبا و دلنشین) از دَم بزن اما دم مولا، است 🍀
از کوچه به هنگام گذر خاطره دارم میسوزم و باسوز جگر خاطره دارم مانوس به اشکم چه کنم دست خودم نیست آخر من ازین دیده ی تر خاطره دارم یک روز عصا بودم و یک عمر خمیدم از درد سر و درد کـمر خاطـره دارم کابوس گرفته ز من این خواب شبم را با آه شب و سوز سحر خاطره دارم این پیری من زیر سر کودکی ام بود در سن کم از غم چقدر خاطره دارم رد میشدم از کوچه ی تنگ و جگرم سوخت از سیلی و از چرخش سر خاطره دارم بیزارم ازین سرعت بسته شدن در من با لگد و آتش در خاطره دارم : سیلیِ به سبب مرگ شد آری بخدا غصه ی ناموس کشنده ست عجل_فرجهم
aein-mastan.rzb.irروضه حضرت زینب (س) و کاروان اسرا - غم عشقت بیابان پرورم کرد - حسن خلج.mp3
زمان: حجم: 8.18M
روضه حضرت سلام الله علیها و کاروان اسرا عشقت بیابان پرورم کرد خلج ▪️▪️🌾▪️▪️🌾▪️▪️ غم عشقت بیابان پرورم کرد هوایِ وصل بی بال و پرم کرد به من گفتی صبوری کن صبوری صبوری ترفه خاکی بر سرم کرد آی .. خدایا زینبم تنها و بی کس کَسِ بی کس به فریادِ دلُم رس خدایا من همان محمل نشینم من همونی ام که وقتی نسیم پردۀ محملُ کنار زد ، گوشۀ چادرم پیدا شد . حسینم برا عباسم اخم کرد ( زبانِ حال ) عباس مگه نمی بینی نسیم پردۀ محملُ کنار زده .. حالاببین به چه روزی افتادم .. حالا ببین به چه روزی افتادم .. معجرم اینطرف .. خِماره ام اون طرف .. چنان در خیمه ها آتش به پا شد که دامن ها پناهِ شعله ها شد به عمقِ جانِ من این غم چنان شرار افروخت در آن دیار دلِ خیمه ها برایم سوخت ... ایام هفتۀ دفاعِ مقدس ، یادی کنیم از همۀ گذشتگان ، شهدا ، امام شهدا .. خیمه ها میسوزد و شمعِ شبِ تارِ عزاست کربلا .. ماتم سراست .. مجمعِ پیغمبران در قتلگاهِ کربلاست کربلا .. ماتم سراست .
⚫️وصیت به اقا 📜این است وصیت نامه . به مومنان چنین وصیت مى ‏کنم: ▪️▪️ شهادت مى ‏دهم که جز خداوند خدائى نیست، یگانه است، شریک ندارد، (صلی الله علیه و آله) بنده و اوست، وى را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز سازد، هر چند مشرکان را ناخوش آید، درود و تحیت خداوند بر محمد باد. ، 'عبادت، ، و من همه براى خداوندى است که پروردگار جهانیان و بى‏شریک است، چنین دستور دارم و من نخستین مسلمانم. ⚫️تاکید بر ▪️▪️سپس اى به تو، و همه فرزندان و خاندانم و هر که این وصیت نامه به دستش رسد وصیت و سفارش مى ‏کنم به پرواى از خداوند پروردگارتان، مبادا نامسلمان از دنیا روید، همه با هم به رشته خدا () چنگ زنید و پراکنده نشوید، من از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدم که اصلاح میان مردم از هر نماز و روزه‏ اى افضل است. و (خوى) هلاک ‏کننده و دین برانداز، فساد انگیزى (و ایجاد فتنه) است، و لا قوه الا باللَّه، مراقب خویشانتان باشید، با آنها پیوند (و محبت) کنید تا حساب قیامت بر شما آسان گردد. ⚫️ و عدم خوردن مال یتیم ▪️▪️خدا را! خدا را! در باره یتیمان، مبادا جلو چشم شما از دست بروند، من از پیامبر شنیدم هر که یتیمى را سرپرستى کند تا بى ‏نیاز شود (و بتواند خود را اداره کند) خدا بهشت را بر او واجب کند، چنان که بر خورنده مال یتیم، دوزخ را. ⚫️پیشتاز در درک و مفاهیم قرآن ▪️▪️خدا را! خدا را! درباره قرآن، مبادا دیگران در فهم آن (و به نقل نهج البلاغه: در عمل به آن) بر شما سبقت گیرند. ⚫️احترام ▪️▪️خدا را! خدا را! در باره همسایگان، پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) سفارش آن ها را مى ‏کرد، چندان در حق آن ها توصیه و تاکید فرمود که ما تصور کردیم همسایه را وارث خواهد کرد. ⚫️توصیه به زیارت و تشویق به رفتن ▪️▪️خدا را! خدا را! درباره خانه پروردگارتان نباید تا شما هستید این خانه خالى بماند که اگر متروک شد مهلتتان سرآید، هر که به زیارتش رود کمترین ارمغانى که باز آورد آمرزش گناهان گذشته است. ⚫️ اعمال ▪️▪️خدا را! خدا را! در باره نماز که بهترین اعمال و پایه دین شماست. ⚫️زکات خشم خدا را از مومنین دور می کند ▪️▪️خدا را! خدا را! در باره زکات که خشم پروردگارتان را فرو نشاند. ⚫️ ▪️▪️خدا را! خدا را! در باره روزه که سپر آتش است. ⚫️توجه به ▪️▪️خدا را! خدا را! در باره بینوایان و مستمندان، آن ها را در زندگى خود شریک سازید. ⚫️شرط فی سبیل الله ▪️▪️خدا را! خدا را! درباره جهاد با مال و جان و زبان که دو کس به این وظیفه قیام کنند یکى حاکم و پیشواى ره یافته، و دیگر فرد مطیعى که از او پیروى کند. ⚫️ از حریم ▪️▪️خدا را! خدا را! در باره نسل پیامبرتان، مبادا در میان شما ستم کشند و شما بتوانید و دفاع نکنید. ▪️▪️خدا را! خدا را! در باره اصحاب پیامبرتان، آن ها که بدعتى نگذارند و بدعتگذارى را پناه ندهند، که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) در باره اصحابش سفارش کرد و بدعت گذار را لعنت کرد چه از اصحابش، چه از دیگران، و همچنین آن ها را که بدعت گذاران را پناه دهند. 🔷توصیه پیامبر به امیرالمؤمنین‌علی خدا را! خدا را! در باره زنان و بردگان که آخرین سخن پیامبر شما این بود: 🔹🔹شما را درباره دو گروه ناتوان توصیه مى ‏کنم: زنان و بردگان. ⚫️ از فرامین خداوند ▪️▪️نماز، نماز، نماز، در باره خدا از ملامت هیچ کس نهراسید، خدا هر که را قصد سوئى در حق شما کند یا به تجاوز برخیزد سرکوب فرماید. ⚫️امر به معروف و نهی از منکر ▪️▪️با مردم طبق دستور خدا با زبان خوش سخن گوئید، امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید که بدترین افرادتان بر شما مسلط خواهند شد، و هر چه دعا کنید (که از شرشان نجات یابید) مستجاب نشود. 📚تحف العقول، ص۱۹۷ – ۱۹۹. ◾️»◾️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔶 نشان مظلومیت 🔶 السَّلَامُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ، الطِّفْلِ الرَّضِيعِ [وَ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ، الْمُتَشَحِّطِ دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّمَاءِ، الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِي حَجْرِ أَبِيهِ‏]، لَعَنَ اللَّهُ رَامِيَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِيَّ وَ ذَوِيهِ. و قيل إنه لما قتل أصحاب الحسين ع و أقاربه و بقي فريدا ليس معه إلا ابنه علي زين العابدين ع و ابن آخر في الرضاع اسمه عبد الله فتقدم الحسين ع إلى باب الخيمة فقال‏ ناولوني ذلك الطفل حتى أودعه فناولوه الصبي جعل يقبله و هو يقول يا بني ويل لهؤلاء القوم إذا كان خصمهم محمد ص قيل فإذا بسهم قد أقبل حتى وقع في لبة الصبي فقتله فنزل الحسين ع عن فرسه و حفر للصبي بجفن سيفه و رمله بدمه و دفنه ثم وثب قائما و هو يقول‏... و نقل است كه وقتى أصحاب و تمام نزديكانش به رسيدند و جز پسرش علىّ زين العابدين عليه السّلام و فرزند شيرخواره به نام كس ديگرى نزد او باقى نمانده و تنها شد آن حضرت درب خيمه آمده و فرمود: اين طفل را به من دهيد تا با او وداع كنم! پس او را غرق بوسه ساخته در حالى كه مى‏فرمود: اى پسركم واى بر حال اين قوم وقتى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله با آنان مخاصمه كند!. گويند: ناگهان تيرى بيامد و بر بالاى سينه آن طفل نشسته و او را كشت، پس امام عليه السّلام از اسب به زير آمده و با غلاف شمشير قبرى كند و او را به خون بياغشت و دفن كرد آنگاه برخاسته و اين اشعار را سرود: همه كافر شدند و در گذشته از ثواب خداوند؛ ربّ جنّ و انس چشم پوشيده بودند. در گذشته و فرزندش كه از طرف مادر و پدر كريم بود را به قتل رساند. همگى از ايشان به خشم آمده و گفتند: الحال بر حسين يورش برده خونش بريزيم. واى بر آن اراذل مردم كه همه را براى أهل دو حرم و گرد آوردند. سپس همه رهسپار شده و سفارش نمودند كه ما نياز به رضاى ملحدين داريم. در ريختن خون من براى كه از نسل كافران است از خدا نترسيدند. و با لشكرى انبوه مرا آماج تيرهاى خود ساختند. و اين بخاطر مسأله‏اى از قبل نبود جز مباهات من بنور دو ستاره قطبى: يكى به علىّ خير و نيكو پس از نبىّ و پيامبرى كه پدر و مادرش از قريش بودند. پدر و مادر من برگزيده خداوند بودند و من فرزند دو برگزيده‏ام. نقره‏اى كه از طلا خالص شده، و من نقره‏اى هستم كه فرزند دو طلا مى‏باشم. چه كسى پدر بزرگ يا پدرى همچو من دارد كه من فرزند آن دو پيشوايم. زهراء مادرم است و پدرم در هم كوبنده كفر در كارزار و است. ريسمان دين، علىّ مرتضى است، او لشكر را فرارى داده و بر دو قبله نماز خوانده. و او در روز احد يورش و حمله‏اى برد كه با قبض دو لشكر حقد و كينه را التيام داد. سپس در كارزار احزاب و فتح مكّه موجب مرگ لشكريان كافر بود. اين امّت بد در راه خدا مرتكب چه كارى در حقّ عترت رسول شدند. عترت نيكوى مصطفى و نسل علىّ دلاور در روز كارزار سپاه. علىّ زمانى كه جوانى تازه بالغ بود بپرستش خدا پرداخت و قريش بت مى‏پرستيد. از ابتدا به بتها كينه مى‏ورزيد و لحظه‏اى با قريش آنها را سجده نكرد. دلاورانشان را در كارزار بدر و تبوك و حنين با شمشير خود آشنا ساخت. 📚 الإحتجاج (طبرسي) ج۲ ص۳۰۱ 🔹الهی بدم المظلوم بکربلا عجل لولیک المظلوم الفرج
. شعر در وصف شما گرچه رفیع است ولی به کرمخانه ی بی مثل و رقیبت نرسد عهده دار کَرم آل پیمبر (ص) حسن (ع) است کیست آنکس که به او فیض و نصیبت نرسد؟ ورقی خورد اگر صفحه ی تقدیر شما کاش دفترچه ی عمرت به مصیبت نرسد شد اگر صفحه ی تاریخ، غم دفترتان صفحه ی رفتن و اوصاف غریبت نرسد ای جگر سوخته خون جگرت در طشت است کاش (س) گهر صبر و شکیبت نرسد از شما هرکه از این خانه رود گفت (ع) جان ندادی تو (ع) ، تا که حبیبت نرسد گرچه هستی تو امامش ندهی جان هرگز او طبیب است نرو گر که طبیبت نرسد چشم بگشودی و بر چشم پر اشکش گفتی: گریه کم کن که مُصابم به مصیبت نرسد چهره ام سبز شد از زهر هلاهل اما رنگ این چهره که بر خدّ تریبت نرسد لب من گرچه ز خون دل من خونین است باز بر داغ تو و شیب خضیبت نرسد گرچه دنیا دل من را به خدا آتش زد غصه ی من به فراز و به نشیبت نرسد آتش افتاد اگر بر دل من دردی نیست آتش ای کاش به اطفال نجیبت نرسد کاش ای گل نشوی بر کف گودال، گلاب کاش پرپر نشوی، نکهت سیبت نرسد شیشه ی عطر پر از رایحه ی سیب، حسین! کاش سنگی به سرِ چشمْ فریبت نرسد کاش قرآنِ سرت بر سر نی ها نرود خبر از نغمه ی قرآن عجیبت نرسد ✍ 1404/05/31 ، حضرت (ص)، و ، آقا (ع) تسلیت .
. شعر در وصف شما گرچه رفیع است ولی به کرمخانه ی بی مثل و رقیبت نرسد عهده دار کَرم آل پیمبر (ص) حسن (ع) است کیست آنکس که به او فیض و نصیبت نرسد؟ ورقی خورد اگر صفحه ی تقدیر شما کاش دفترچه ی عمرت به مصیبت نرسد شد اگر صفحه ی تاریخ، غم دفترتان صفحه ی رفتن و اوصاف غریبت نرسد ای جگر سوخته خون جگرت در طشت است کاش (س) گهر صبر و شکیبت نرسد از شما هرکه از این خانه رود گفت (ع) جان ندادی تو (ع) ، تا که حبیبت نرسد گرچه هستی تو امامش ندهی جان هرگز او طبیب است نرو گر که طبیبت نرسد چشم بگشودی و بر چشم پر اشکش گفتی: گریه کم کن که مُصابم به مصیبت نرسد چهره ام سبز شد از زهر هلاهل اما رنگ این چهره که بر خدّ تریبت نرسد لب من گرچه ز خون دل من خونین است باز بر داغ تو و شیب خضیبت نرسد گرچه دنیا دل من را به خدا آتش زد غصه ی من به فراز و به نشیبت نرسد آتش افتاد اگر بر دل من دردی نیست آتش ای کاش به اطفال نجیبت نرسد کاش ای گل نشوی بر کف گودال، گلاب کاش پرپر نشوی، نکهت سیبت نرسد شیشه ی عطر پر از رایحه ی سیب، حسین! کاش سنگی به سرِ چشمْ فریبت نرسد کاش قرآنِ سرت بر سر نی ها نرود خبر از نغمه ی قرآن عجیبت نرسد ✍ 1404/05/31 ، حضرت (ص)، و ، آقا (ع) تسلیت .