وطن #امام_حسین(ع) در #مدینه بود
اما در #کربلا به #شهادت رسید
این یعنی برای
حفظ #انقلاب_اسلامی
باید از استراتژی نبرد با دشمن
در خارج از مرزهایت استفاده کنی
#مدافعان_حرم
.
#دودمه هر سه معصوم هفتهیِ آخر ماه صفر
یا نبی یامجتبی جانم رضا ذکرِ همه
تسلیت یافاطمه
مزدِ سینهزن براتِ کربلا و علقمه
تسلیت یافاطمه
دودمه حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلم
یا اَباَالزّهرا رسولاللّه ختمالمرسلین
رحمتٌلِلعالمین
سنگِ عشقت را به سینه زد امیرالمؤمنین
رحمتٌلِلعالمین
#دودمه #مدینه
دودمه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
تو اگر فرماندهای ارباب میگیرد علم
یاحسن شاهِ کرم
کوریِ چشمِ حسودان در دلم داری حرم
یاحسن شاهِ کرم
#دودمه #مدینه #شهادت #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام #بقیع
غلامهای تو ارباب زاده اند همه
به جز شما به کسی دل نداده اند همه
فقیر و تاجر و پیر و جوان، گداهایت
به عشقتان مَثَل خانواده اند همه
چقدر زائرتان پر بهاست، ثروتمند
اگرچه مخلص و دلصاف و ساده اند همه
نمای صحن تو زیبا ولی نفس گیر است
سواره ها دم ایوان فتاده اند همه
دهان کنارِ ضریح تو آب میافتد
که سنگ و چوب و طلای تو باده اند همه
#مدینه #کرببلا #کاظمین #سامرا
به احترامِ #نجف، ایستاده اند همه
مسیرها به شما ختم می شود آخر
کنشت و معبد و محراب جاده اند همه
#نـوكــر_نـوشــت:
#جانـم_علـی♥️
عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش
یعنی که فقط بنده ی سلطان نجف باش
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#امام_سجاد_علیه_السلام
#چارپاره #شهادت #مدینه
آسمان را به خاک میآری
با همان جذبههای عرفانی
ولی از یاد میبری خود را
دمبهدم در شکوه ربانی
با خودت یک سحر ببر ما را
تا تجلی روشن ذاتت
دل ما را تو آسمانی کن
با پر و بالی از مناجاتت
تربت کربلاست تسبیحت
همدم ندبههات سجاده
بیقرار است گریههایت را
که بیفتد به پات سجاده
غربتت را کسی نمیفهمد
چشمهایت چقدر پُر ابر است
آیه آیه صحیفهات ماتم
جبرئیل نگاه تو صبر است
شده این خاک گریهپوش آقا
مثل چشمت صحیفهٔ باران
صبح تا شب، شکسته میگویی
السلام علیک یا عطشان
غم به قلبت دخیل میبندد
چشمهای تو با خوشی قهر است
تشنگی بر لبان تو جاری
آب دیگر برای تو زهر است
کربلا در نگاه تو جاری
روضه میخواند چشم تو سیسال
دل تو هرولهکنان، یک عمر
علقمه، خیمهگاه، تل، گودال
پردهٔ خیمهها که بالا رفت
کربلا در برابرت میسوخت
ناگهان روی نیزهها دیدی
سر خورشید پرپرت میسوخت
در دل قتلگاه میدیدی
لحظه لحظه غروب زینب را
چه به روز دل تو آوردند؟
«وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»...
جز تو و عمهٔ پریشانت
کوفه و شام را که میفهمد
طعنههای کبودِ سلسله و
سنگ و دشنام را که میفهمد
دست بسته به سوی شهر بلا
خاندان رسول را بردند
به روی ناقههای بیمحمل
دختران بتول را بردند
یادگار کبود سلسلهها
به روی مصحف تنت مانده
مرهمی از شرار خاکستر
به روی زخم گردنت مانده
سنگهای بدون پروایی
محو لبهای پاک قاری بود
از لب آیه آیهٔ قرآن
روی نی خون تازه جاری بود
با شکوه نجیب قافلهات
کینههای بنیامیه چه کرد
در خرابه نشستهای از پا
با دلت ماتم رقیه چه کرد
بیکسیهای عمهات زینب
غصههای رباب پیرت کرد
داغِ زخم زبان و هلهلهها
بزم شوم شراب پیرت کرد...
کربلا را به کوفه آوردی
با شکوه پیمبرانهٔ خود
لرزه انداختی به جان ستم
با بیانات حیدرانهٔ خود
چه حقیر است در برابر تو
قد علم کردن سیاهیها
تو ولی از تبار خورشیدی
شام را در میآوری از پا
با دعاهای روشنت آخر
شهر پُر از کمیل خواهد شد
کاخ ظلمت به باد خواهد رفت
اشکهای تو سیل خواهد شد
از همه سو برای خونخواهی
در خروشند باز بیرقها
راوی زخمهای پنهانِ
دل مجروح تو فرزدقها
#یوسف_رحیمی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و روضهیِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها فاطمیه
قصّهیِ حالِ پریشانِ مرا هر که شنید
گوشهای زانویِ غم زد بغل وُ آه کشید
هر کسی ذرّهای از زندگیام را حس کرد
لبِ خود از غمِ عمری که هدر رفته گَزید
چقَدَر با عملم آبرویش را بردم
چقَدَر او پدرانه به سرم دست کشید
نفسِ سرکش به کجاها نکشانید مرا ؟!
بازگرداند مرا قطرهیِ اشکی که چکید
مثلِ ویرانه دلم سرد وُ خراباتی بود
روضه گرمی وُ صفا را رویِ قلبم پاشید
وسطِ روضهیِ مادر یادتان افتادم
بینِ آن روضه که میخی نفسِ یاس برید
مادری پشتِ درِ سوختهای خورد زمین
از رویِ در شده رد هر که سویِ خانه دوید
فَأَغِث مادرتان خورده زمین أدرکنی
العجل اِی پسرِ مصحف وُ آیاتِ امید
#غزل #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #مدینه #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف #فاطمیه
#حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحه شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها سبک تنهایِ تنها ....
سنگینتر از بارِ غمت باری ندیدم فاطمه
تو دیده بستی و دل از دنیا بریدم فاطمه
ای نازنین یارِ علی
خورده گره کارِ علی
زهرا مرو /۳/ یا فاطمه
یاسِ کبودِ خانهام چشمِ ترت را باز کن
با این پرِ زخمی شده سویِ خدا پرواز کن
ای مَحرمِ اَسرارِ من
خورده گره بر کارِ من
زهرا مرو /۳/ یا فاطمه
ذکرِ لبِ هر عاشقِ بیتاب و مضطر یاحسین
ای آخرین آهِ دلِ زهرایِ اظهر یاحسین
ای بیکفن سالارِ من
شیبالخضیب دلدارِ من
جانم حسین /۲/ ای جانِ جانانم حسین
#نوحه #شهادت #مدینه #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
hossein.haghighihossein.haghighi.daghe.haram(320).mp3
زمان:
حجم:
6.46M
#نماهنگ «صحن و سرایی که نداری»
#بقیع #مدینه #امام_حسن #امام_سجاد #امام_باقر #امام_صادق علیهمالسلام
متن نماهنگ:
فکر توام و صحن و سرایی که نداری
داغ حرم و درد بنایی که نداری
له له زده ام تا بنشینم لب حوض و
فواره ای و آب نمایی که نداری
زوار تو حیران که چگونه بنشینند
در گوشه ی تنهایی که جایی نداری
کو کهنه رواقی که به قبلم بفشارد
هفتاد و دو تا کرببلایی که نداری
آنقدر غریبی که نیفتاده کنارت
مشک و علم و دست جدایی که نداری
بگذار که بر سنگ بکوبم سر خود را
با محتشم نوحه سرایی که نداری
پس می شکنم تکه به تکه دل خود را
در تکیه ی لبریز عزایی که نداری
سخت است که معصوم زمین باشی و اما
عمری بخوری چوب خطایی که نداری
حالا به چه حالی بگذارم دل خود را
در گوشه ی ایوان طلایی که نداری
· · • • • ✤ • • •
🔶 #طفل_شیرخواره نشان مظلومیت #اباعبدالله 🔶
السَّلَامُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ، الطِّفْلِ الرَّضِيعِ [وَ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ، الْمُتَشَحِّطِ دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّمَاءِ، الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِي حَجْرِ أَبِيهِ]، لَعَنَ اللَّهُ رَامِيَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِيَّ وَ ذَوِيهِ.
و قيل إنه لما قتل أصحاب الحسين ع و أقاربه و بقي فريدا ليس معه إلا ابنه علي زين العابدين ع و ابن آخر في الرضاع اسمه عبد الله فتقدم الحسين ع إلى باب الخيمة فقال ناولوني ذلك الطفل حتى أودعه فناولوه الصبي جعل يقبله و هو يقول يا بني ويل لهؤلاء القوم إذا كان خصمهم محمد ص قيل فإذا بسهم قد أقبل حتى وقع في لبة الصبي فقتله فنزل الحسين ع عن فرسه و حفر للصبي بجفن سيفه و رمله بدمه و دفنه ثم وثب قائما و هو يقول...
و نقل است كه وقتى أصحاب #امام_حسین و تمام نزديكانش به #شهادت رسيدند و جز پسرش علىّ زين العابدين #امام_سجاد عليه السّلام و فرزند شيرخواره به نام #عبدالله_الرضیع كس ديگرى نزد او باقى نمانده و تنها شد آن حضرت درب خيمه آمده و فرمود:
اين طفل را به من دهيد تا با او وداع كنم! پس او را غرق بوسه ساخته در حالى كه مىفرمود: اى پسركم واى بر حال اين قوم وقتى #رسول_خدا محمّد صلّى اللَّه عليه و آله با آنان مخاصمه كند!.
گويند: ناگهان تيرى بيامد و بر بالاى سينه آن طفل نشسته و او را كشت، پس امام عليه السّلام از اسب به زير آمده و با غلاف شمشير قبرى كند و او را به خون بياغشت و دفن كرد آنگاه برخاسته و اين اشعار را سرود:
همه كافر شدند و در گذشته از ثواب خداوند؛ ربّ جنّ و انس چشم پوشيده بودند.
در گذشته #علی و فرزندش #حسن كه از طرف مادر و پدر كريم بود را به قتل رساند.
همگى از ايشان به خشم آمده و گفتند: الحال بر حسين يورش برده خونش بريزيم.
واى بر آن اراذل مردم كه همه را براى أهل دو حرم #مكه و #مدینه گرد آوردند.
سپس همه رهسپار شده و سفارش نمودند كه ما نياز به رضاى ملحدين داريم.
در ريختن خون من براى #ابن_زیاد كه از نسل كافران است از خدا نترسيدند.
و #عمر_بن_سعد با لشكرى انبوه مرا آماج تيرهاى خود ساختند.
و اين بخاطر مسألهاى از قبل نبود جز مباهات من بنور دو ستاره قطبى:
يكى به علىّ خير و نيكو پس از نبىّ و پيامبرى كه پدر و مادرش از قريش بودند.
پدر و مادر من برگزيده خداوند بودند و من فرزند دو برگزيدهام.
نقرهاى كه از طلا خالص شده، و من نقرهاى هستم كه فرزند دو طلا مىباشم.
چه كسى پدر بزرگ يا پدرى همچو من دارد كه من فرزند آن دو پيشوايم.
#فاطمه زهراء مادرم است و پدرم در هم كوبنده كفر در كارزار #بدر و #حنین است.
ريسمان دين، علىّ مرتضى است، او لشكر را فرارى داده و بر دو قبله نماز خوانده.
و او در روز احد يورش و حملهاى برد كه با قبض دو لشكر حقد و كينه را التيام داد.
سپس در كارزار احزاب و فتح مكّه موجب مرگ لشكريان كافر بود.
اين امّت بد در راه خدا مرتكب چه كارى در حقّ عترت رسول شدند.
عترت نيكوى #پیامبر_خدا مصطفى و نسل علىّ دلاور در روز كارزار سپاه.
علىّ زمانى كه جوانى تازه بالغ بود بپرستش خدا پرداخت و قريش بت مىپرستيد.
از ابتدا به بتها كينه مىورزيد و لحظهاى با قريش آنها را سجده نكرد.
دلاورانشان را در كارزار بدر و تبوك و حنين با شمشير خود آشنا ساخت.
📚 الإحتجاج (طبرسي) ج۲ ص۳۰۱
🔹الهی بدم المظلوم بکربلا عجل لولیک المظلوم الفرج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روایت #سیدالشهدا #سیدالشهداء
#کربلا #عاشورا #محرم
#طفل_رضیع #علی_اصغر #طفل_شیرخواره
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سبک #دشتی و #مدینه شهر پیغمبر .... میشه خواند
#متن
#نوحه_شام_غریبان
#مرثیه_شام_غریبان
سبک: مرثیه
قالب: آهنگین
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع: یک ماه خون گرفته (۲)
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
بسوز ای دل، بسوز ای دل، شب شام غریبان است
به صحرا بی کفن امشب تن پاک شهیدان است
ای دل بسوز امشب وای از دل زینب
❈❈❈
بسوز ای دل، بسوز ای دل، که زهرا، مو پریشان است
دلش دریای خون است و گلش نقش بیابان است
ای دل بسوز امشب وای از دل زینب
❈❈❈
بسوز ای دل، بسوز ای دل، زمین از خون گلستان است
شب است اما، تنور مطبخ خولی، چراغان است
ای دل بسوز امشب وای از دل زینب
❈❈❈
بسوز ای دل، بسوز ای دل، به یاد غنچه پرپر
بسوز ای دل، که خوابش برده در صحرا علی اصغر
ای دل بسوز امشب وای از دل زینب
❈❈❈
بسوز ای دل، که پرپر لاله های باغ یاس است
فرات و علقمه رنگین ز خون سرخ عباس است
ای دل بسوز امشب وای از دل زینب
❈❈❈
بسوز ای دل، بسوز ای دل، ز آه آتشین امشب
که قرآن پاره لیلا، شده نقش زمین امشب
ای دل بسوز امشب وای از دل زینب
❈❈❈
بسوز ای دل، بسوز ای دل،که می سوزد رباب امشب
دل دریا، به یاد اشک اصغر، شد کباب امشب
ای دل بسوز امشب وای از دل زینب
•---
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مخمّس شهادت حضرت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم
رحمت محبّت مغفرت غیرت نجابت نور
عزّت عدالت عافیت حکمت اِصالت شور
در سینهات اَسرارِ نابِ واضح و مستور
مدحِ شما روزِ قیامت نالهیِ ناقور
از گاهواره عاشقت هستیم ما تا گور
کون وُ مکان مدیونتان دین زیرِ دِینِ تو
ای روح و جانِ عاشقان در شور و شِینِ تو
گیتی ندیدهَست و نخواهد دید عینِ تو
از آنِ عشقی عاشقم عشقم حسینِ تو
بر عاشق و معشوقِ او دادم سلام از دور
دستِ ادب را رویِ قلبم میگذارم آه
راهِ حرم را با سلامی میکنم کوتاه
من روبهرویِ گنبدِ خضرایِ این درگاه
دارم زیارت میکنم دلدار بسمِاللّه
یا رحمةٌ لِلعالمین شد زائرت مأجور
تب کرده بودی و تمامِ پیکرت میسوخت
با طعنهها قلبِ تو وُ همسنگرت میسوخت
پیشِ نگاهت اعتقاد و باورت میسوخت
اِنگار میدیدی چگونه دخترت میسوخت
دیوار وُ در با هم هجوم آورد سویِ نور
اَجرِ رسالت میشود میخِ در وُ دیوار
شد بارِ شیشه خُرد چون شد ضربهها تکرار
آقا نبودی با غلافِ کینهیِ اَغیار
افتاد بازویِ گلِ یاسِ حرم از کار
عجِّل وفاتی شد نوایِ کوثرِ رنجور
تو رفتی و سهمِ علی بعد از تو عُزلت شد
در شهرِ تو در کوچهیِ تنگی قیامت شد
حقِّ امیرالمؤمنینِ ما که غارت شد
سیلی جوابِ آهِ همراهِ ولایت شد
ردِّ کبودی مانده رویِ صورتِ مأمور
مأمورِ حفظِ دین وُ حامیِ ولا افتاد
ناموستان با ضربههایِ بیحیا افتاد
طفلی حسن میدید چادر زیرِ پا افتاد
یک ضربه زد امّا رویِ دو گونه جا افتاد
شد ندبهخوان قامتکمان ... سارق شده مغرور
#شهادت #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم #مدینه
#حسین_ایمانی