eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام ای خدا را اسم اعظم یا علیّ بن الحسین وی تنت روح مجسّم یا علیّ بن الحسین ای دمیده از دمت روح خدایی از ازل بر تن حوّا و آدم یا علیّ بن الحسین ای مناجات شبت در آسمان بخشیده روح بر تن عیسی بن مریم یا علیّ بن الحسین صفحه صفحه سیر کردم در کلامت یافتم مصحفی زآیات محکم یا علیّ بن الحسین مصحف نورانیت تنها زبور اهل بیت خود زصد داود اعلم یا علیّ بن الحسین میتواند با دل مرده کند کار مسیح هر که از مدحت زند دم یا علیّ بن الحسین آسمان هشت مهری و مهِ سه آسمان دُرّ سه، بی انتهایم یا علیّ بن الحسین آدم و جنّ و ملک، حور و پری هر صبح و شام مدحتت خوانند با هم یا علیّ بن الحسین نجل مکّه، پور طاها، زاده ی سعی و صفا جان کعبه قلب زمزم یا علیّ بن الحسین گر دو عالم را به یک سائل ببخشی از کرم پیش احسانت بود کم یا علیّ بن الحسین آفرینش از همان آغاز سیرِ خویش را کرده با ذکرت منظّم یا علیّ بن الحسین جنّت رویت پر از گل بوسۀ خون خدا باغ حسنت سبز و خرّم یا علیّ بن الحسین بعد تسبیح الهی ذکر خلقت مدح توست از زمین تا عرش اعظم یا علیّ بن الحسین روح، خود را تا نسازد مُحرم میقات نور نیست در کوی تو مُحرم یا علیّ بن الحسین از ملک بگرفته تا جنّ و بشر تا وحش و طیر سائل کوی تو، من هم یا علیّ بن الحسین هشت فرزندت چو شخص حضرتت والامقام خود چو آبائت مکرّم یا علیّ بن الحسین دوست دارم تا زمین بوس غلامانت شوم قد کنم چون آسمان خم یا علیّ بن الحسین دوست دارم تا قیامت عمر گیرم از خدا هر دم از مدحت زنم دم یا علیّ بن الحسین دوست دارم ناقه ت در کوچه های شهر شام پا گذارد روی چشمم یا علیّ بن الحسین دوست دارم سیل سیل و بحر بحر و موج موج بر تو ریزم اشگ ماتم یا علیّ بن الحسین دوست دارم با سرشک دیده در بازار شام خون زساق پات شویم یا علیّ بن الحسین هیچکس نشنیده گردد بر جراحات بدن حلقه ی زنجیر مرهم یا علیّ بن الحسین هیچکس نشنیده شادیّ و دف و چنگ و رباب دور توحید مجسّم یا علیّ بن الحسین هیچکس نشنیده جای لاله بر مهمان کنند خار و خاکستر فراهم یا علیّ بن الحسین با که گویم شامیان آتش به فرقت ریختند جای عرض خیر مقدم یا علیّ بن الحسین با عزای تو مدینه گشت یکسر کربلا تازه شد داغ محرّم یا علیّ بن الحسین داغ هجده یوسفت بر لاله ی دل بس نبود سوختی از آتش سَم یا علیّ بن الحسین آنچه با تو در مسیر شام شد غیر از خدا کس نمی داند مسلّم یا علیّ بن الحسین .
✅ابن کثیر می نویسد : 📋«أَنَّ هِشَامَ بْنَ عَبْدِ الْمَلِكِ حَجَّ فِي خِلَافَةِ أَبِيهِ أَوْ أَخِيهِ الْوَلِيدِ فَطَافَ بِالْبَيْتِ، فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يَسْتَلِمَ الْحَجَرَ لَمْ يَتَمَكَّنْ حَتَّى نُصِبَ لَهُ مِنْبَرٌ، فَاسْتَلَمَ وَجَلَسَ عَلَيْهِ، وَقَامَ أَهْلُ الشَّامِ حَوْلَهُ» ♦️هشام بن عبدالملک در زمان حکومت برادرش ولید بن عبدالملک اموى به قصد حج، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجدالحرام گذاشت. وقتی به منظور استلام حجرالاسود به نزدیک کعبه رسید، فشار جمعیت میان او و حطیم حائل شد، ناگزیر عقب نشینی کرد و بر منبرى که براى وى نصب کردند، به انتظار کاهش ازدحام جمعیت نشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشاى مطاف پرداختند. 📋«فَبَيْنَمَا هُوَ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) فَلَمَّا دَنَا مِنَ الْحَجَرِ لِيَسْتَلِمَهُ تَنَحَّى عَنْهُ النَّاسُ إِجْلَالًا لَهُ وَهِيبَةً وَاحْتِرَامًا، وَهُوَ فِي بِزَّةٍ حَسَنَةٍ، وَشَكْلٍ مَلِيحٍ» ♦️در این هنگام حضرت على بن الحسین(ع) که سیمایش از همگان زیباتر و جامه‌هایش از همگان پاکیزه‌تر و شمیم نسیمش از همه طواف کنندگان دلپذیرتر بود، از افق مسجد درخشید و به مطاف آمد و چون به نزدیک حجرالاسود رسید؛ موج جمعیت دربرابر هیبت و عظمتش کنار رفتند و منطقه استلام را در برابرش خالى از ازدحام کرد، تا به آسانى دست به حجرالاسود رساند و به طواف پرداخت. تماشاى این منظره موجى از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبدالملک برانگیخت و در همین حال که آتش کینه در درونش زبانه می‌کشید، یکى از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنى آمیخته به حیرت گفت : این کیست که تمام جمعیت به تجلیل و تکریم او پرداختند و صحنه مطاف براى او خلوت گردید؟ هشام با آن که شخصیت امام(ع) را نیک می‌شناخت، اما از شدت کینه و حسد و از بیم آن که درباریانش به او مایل شوند و تحت تأثیر مقام و کلامش قرار گیرند، خود را به نادانى زد و در جواب مرد شامى گفت : او را نمی‌شناسم. در این هنگام روح حساس ابوفراس (فرزدق) از این تجاهل و حق کشى سخت آزرده شد و با آن که خود شاعر دربار اموى بود، بدون آن که از قهر و سطوت هشام بترسد و از درنده‌خویى آن امیر مغرور خودکامه بر جان خود بیندیشد، رو به مرد شامى کرد و گفت : اگر خواهى تا شخصیت او را بشناسى از من بپرس، من او را نیک می‌شناسم. آن گاه فرزدق در لحظه‌اى از لحظات تجلى ایمان و معراج روح، قصیده جاویدان خود را که از الهام وجدان بیدارش مایه می‌گرفت، با حماسه‌هاى افروخته و آهنگى پرشور سیل‌آسا بر زبان راند و گفت : 📋«هَذَا الَّذِي تَعْرِفُ الْبَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ وَالْبَيْتُ يَعْرِفُهُ وَالْحِلُّ وَالْحَرَمُ هَذَا ابْنُ خَيْرِ عِبَادِ اللَّهِ كُلِّهِمُ هَذَا التَّقِيُّ النَّقِيُّ الطَّاهِرُ الْعَلَمُ إِذَا رَأَتْهُ قُرَيْشٌ قَالَ قَائِلُهَا إِلَى مَكَارِمِ هَذَا يَنْتَهِي الْكَرَمُ يُنْمَى إِلَى ذُرْوَةِ الْعِزِّ الَّتِي قَصُرَتْ عَنْ نَيْلِهَا عَرَبُ الْإِسْلَامِ وَالْعَجَمُ يَكَادُ يُمْسِكُهُ عِرْفَانَ رَاحَتِهِ رُكْنُ الْحَطِيمِ إِذَا مَا جَاءَ يَسْتَلِمُ يُغْضِي حَيَاءً وَيُغْضَى مِنْ مَهَابَتِهِ فَمَا يُكَلَّمُ إِلَّا حِينَ يَبْتَسِمُ بِكَفِّهِ خَيْزُرَانٌ رِيحُهَا عَبِقٌ مِنْ كَفِّ أَرْوَعَ فِي عِرْنِينِهِ شَمَمُ مُشْتَقَّةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ نَبْعَتُهُ طَابَتْ عَنَاصِرُهَا وَالْخِيمُ وَالشِّيَمُ يَنْجَابُ نُورُ الْهُدَى مِنْ نُورِ غُرَّتِهِ كَالشَّمْسِ يَنْجَابُ عَنْ إِشْرَاقِهَا الْقَتَمُ حَمَّالُ أَثْقَالِ أَقْوَامٍ إِذَا فُدِحُوَا حُلْوُ الشَّمَائِلِ تَحْلُو عِنْدَهُ نَعَمُ هَذَا ابْنُ فَاطِمَةٍ إِنْ كُنْتَ جَاهِلَه بِجَدِّهِ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ قَدْ خُتِمُوا اللَّهُ فَضَّلَهُ قِدْمًا وَشَرَّفَهُ جَرَى بِذَاكَ لَهُ فِي لَوْحِهِ الْقَلَمُ مَنْ جَدُّهُ دَانَ فَضْلُ الْأَنْبِيَاءِ لَهُ وَفَضْلُ أُمَّتِهِ دَانَتْ لَهَا الْأُمَمُ عَمَّ الْبَرِّيَّةَ بِالْإِحْسَانِ فَانْقَشَعَتْ عَنْهَا الْغَيَابَةُ وَالْإِمْلَاقُ وَالظُّلَمُ كِلْتَا يَدَيْهِ غِيَاثٌ عَمَّ نَفْعُهُمَا يَسْتَوْكِفَانِ وَلَا يَعْرُوهُمَا الْعَدَمُ..» وقتى قصیده فرزدق به پایان رسید، هشام مانند کسى که از خوابى گران بیدار شده باشد، خشمگین و آشفته به فرزدق گفت : چرا چنین شعرى تاکنون در مدح ما نسروده‌اى؟ فرزدق گفت : جدّى بمانند جدّ او و پدرى همشأن پدر او و مادرى پاکیزه گوهر مانند مادر او بیاور تا تو را نیز مانند او بستایم. هشام برآشفت و دستور داد تا نام شاعر را از دفتر جوایز حذف کنند و او را در سرزمین عسفان میان مکه و مدینه به بند و زندان کشند.(۱) 📚منبع : ۱)البداية والنهاية ابن كثير، ج۸، ص۲۲۷ .
. ویژه ایام اسارت (مناسب شبهای محرم و صفر) *حضرت رقیه سلام الله علیها* بند اول : به پای پر آبله قسم / عجل لولیک الفرج به دست در سلسله قسم / عجل لولیک الفرج به ناله های حضرت رقیه به زخم روی صورت رقیه فقط همینه حاجت رقیه عجل لولیک الفرج بند دوم: به رقیه ی محزون قسم عجل لولیک الفرج به لبهای پر از خون قسم عجل لولیک الفرج قسم به خاک معجر رقیه به دست و بازو و سر رقیه که شد شبیه مادر رقیه عجل لولیک الفرج بند سوم: به رقیه ی ویران نشین / عجل لولیک الفرج به جامانده ی از اربعین / عجل لولیک الفرج به آن که بوده بی قرار بابا نیامده سر مزار بابا به آن که جان داده کنار بابا عجل لولیک الفرج *ایام * به چادرهای پاره قسم/ عجل لولیک الفرج به گوش بی گوشواره قسم/ عجل لولیک الفرج به حق خیمه ای که گشته غارت به دختری که رفته به اسارت شنیده خیلی طعنه و جسارت عجل لولیک الفرج *شب * به قامت خمیده قسم /عجل لولیک الفرج به زینب شهیده قسم/ عجل لولیک الفرج قسم به آن پیشانی شکسته به آن نمازی که شده نشسته به خواهر اسیر و دست بسته عجل لولیک الفرج *شب مجتبی* به زاده ی شاه دین قسم / عجل لولیک الفرج به معز المومنین قسم / عجل لولیک الفرج به حق غربت امام حسن جان به آن که در کوچه شده پریشان به پیکری که گشته تیرباران عجل لولیک الفرج *شب * به ذبیح بالقفا قسم / عجل لولیک الفرج به راس بر نیزه ها قسم / عجل لولیک الفرج به حق دختری که رفته از حال به حق پیکری که گشته پامال به جسم قطعه قطعه بین گودال عجل لولیک الفرج *شب * به عمر پر از ناله قسم / عجل لولیک الفرج به اشک چهل ساله قسم/ عجل لولیک الفرج به شاهد غم و مصیبت شام به آن امامی که شنیده دشنام سنگ جفا خورده کنار ایتام عجل لولیک الفرج *شب * به گلوی بریده قسم /عجل لولیک الفرج به لبهای خشکیده قسم/ عجل لولیک الفرج به قطره قطره خون حلق اصغر به غنچه ی نشکفته گشته پرپر به اشک چشم قد خمیده مادر عجل لولیک الفرج *شب * به زاده ی مجتبا قسم /عجل لولیک الفرج به داماد کربلا قسم /عجل لولیک الفرج قسم به نور روی ماه قاسم به حجله گاه و قتلگاه قاسم به نوعروس بی پناه قاسم عجل لولیک الفرج *شب * به دستان بریده قسم/ عجل لولیک الفرج به آن مشک دریده قسم/ عجل لولیک الفرج به ناله های مادر ابالفضل به گریه های خواهر ابالفضل به اشک چشمان تر ابالفضل عجل لولیک الفرج *شب * به جسم بین عبا قسم/ عجل لولیک الفرج به جسم اربا اربا قسم/ عجل لولیک الفرج قسم به قامت کمان لیلا قسم به اکبر جوان لیلا به گریه های بی امان لیلا عجل لولیک الفرج
. |⇦•مارا به روی ناقهٔ... وتوسل به راوی دشت کربلا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید رضی مرتضوی ●━━━━━━─────── "صلی الله علیک یا اباعبدالله" ما را به روی ناقهٔ عریان نشاندند در کوچه ها بازارها هر سو کشاندند خاکستر از هر بام و در، بر ما فشاندند غافل که من نور خدا سردار عشقم *زبان حال امام سجاد علیه السلام* من یوسف گمگشته ی بازار عشقم طبیب جان عاشقان بــیمار عــشــقم *نمیدونم در این سفر چه گذشت بر امام سجاد این همه مصیبت در کربلا بر حضرت وارد شد..مصیبت برادر، مصیبت عمو،مصیبت آقا سیدالشهداء اما وقتی پرسیدند آقا کجا بر شما سخت گذشت حضرت سه مرتبه فرمودند:"الشام الشام الشام..."* وقتی که من از قتلگه گذر نمودم بر جسم خونین پدر نظر نمودم گر عمه ام زینب نبود جان داده بودم ممنونِ دل نوازی آن یار عشقم *نمیدونم چه حالتی بر امام سجاد رفت زینبی که کنار بدن برادر نشسته داره گریه میکنه یه نگاهی کرد به امام سجاد که روی شتر دست و پاش بسته ست بدن امام حسین رو رها کرد دوید کنار شتر امام سجاد.."مالي أراكَ‌ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يا بَقِيَّهَ المَاضين؟"ای یادگار گذشتگانم چرا با جانت بازی میکنی؟صدای ناله اش بلند شد.. عمه جان ببین بدنهای نحس خودشون رو دفن کردن اما بدن نازنین بابام حسین رو زمین مانده مگه این بدن حجت خدا نیست؟* "صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوه" .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•شامیان من در مدینه... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ر ●━━━━━━─────── شامیان من درمدینه سیدُ ذوالاِحتشامم ظالمان من سبط پیغمبر و فرزند امامم زاده‌ی شاه حجازم این چنین ازجور عدوان دربه در، در کوچه های کوفه و بازار شامم *پرسیدن آقا کجا به شما سخت گذشت؟؟ سه مرتبه فرمود: "الشام الشام الشام" اونقده پشت دروازه ی ساعات نگهمون داشتند تا شهر رو آذین بستند، چراغان کردند، لباس نو به تن پوشیدند، وقتی هم که واردشون کردند سنگشون زدند، خاکستر روشون ریختند، خارجی خطابشون کردند، تازیانه اشون زدند، مقابلشون چنگ و دف و نی زدند و رقصیدند..* کعب نی بر من زدند از کینه این نامرد مردم با وجود اینکه پیغمبر بُود جدِّ گرامم چون غلام زنگ بارم برغل و زنحیر بستند من که حوران‌ کنیزند و بُود غِلمان غلامم *کاری کردند اینجا دیگه ناله اش بلندشد "اُقاد ذلیلاً فی دمشق کأننی من الزنج عبد غاب عنه نصیر. و جدی رسول الله من کل مشهد و شیخی امیر المومنین وزیر" فیا لیت امی لم تلد لی" ای کاش مادرمنو نمی زایید.."و لم أکن یزید یرانـــی فی البلاد اسـیرُ" تا یزید من رو اینگونه اسیر نبینه.. «حسین..» *بمیرم حق داشت تا زنده بود گریه کنه آب می دید گریه می کرد،غذا براش می آوردند میل کنه تا چشمش میافتاد به غذا روضه می خوند و گریه می کرد.. جوان می دید گریه می کرد،طفل شیرخواره می دید گریه می کرد... امان از اون لحظه ای که می دید گوسفندی رو می خوان ذبحش کنند جلو می رفت با گریه می پرسید آیا آبش دادید یا نه ؟؟ بله آقا ما مسلمانیم...ناله اش بیشتر میشد صدا می زد.. آی مردم! پدر منوکربلا غریب با لب تشنه سر بریدن... مشغول صحبت بود دید دوتا دختر بچه از این اتاق به اون اتاق دویدند شروع کرد به گریه کردن.. آقا چی شده؟ فرمود: یاد عصر عاشورا افتادم...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•شامیان من در مدینه... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ر ●━━━━━━─────── شامیان من درمدینه سیدُ ذوالاِحتشامم ظالمان من سبط پیغمبر و فرزند امامم زاده‌ی شاه حجازم این چنین ازجور عدوان دربه در، در کوچه های کوفه و بازار شامم *پرسیدن آقا کجا به شما سخت گذشت؟؟ سه مرتبه فرمود: "الشام الشام الشام" اونقده پشت دروازه ی ساعات نگهمون داشتند تا شهر رو آذین بستند، چراغان کردند، لباس نو به تن پوشیدند، وقتی هم که واردشون کردند سنگشون زدند، خاکستر روشون ریختند، خارجی خطابشون کردند، تازیانه اشون زدند، مقابلشون چنگ و دف و نی زدند و رقصیدند..* کعب نی بر من زدند از کینه این نامرد مردم با وجود اینکه پیغمبر بُود جدِّ گرامم چون غلام زنگ بارم برغل و زنحیر بستند من که حوران‌ کنیزند و بُود غِلمان غلامم *کاری کردند اینجا دیگه ناله اش بلندشد "اُقاد ذلیلاً فی دمشق کأننی من الزنج عبد غاب عنه نصیر. و جدی رسول الله من کل مشهد و شیخی امیر المومنین وزیر" فیا لیت امی لم تلد لی" ای کاش مادرمنو نمی زایید.."و لم أکن یزید یرانـــی فی البلاد اسـیرُ" تا یزید من رو اینگونه اسیر نبینه.. «حسین..» *بمیرم حق داشت تا زنده بود گریه کنه آب می دید گریه می کرد،غذا براش می آوردند میل کنه تا چشمش میافتاد به غذا روضه می خوند و گریه می کرد.. جوان می دید گریه می کرد،طفل شیرخواره می دید گریه می کرد... امان از اون لحظه ای که می دید گوسفندی رو می خوان ذبحش کنند جلو می رفت با گریه می پرسید آیا آبش دادید یا نه ؟؟ بله آقا ما مسلمانیم...ناله اش بیشتر میشد صدا می زد.. آی مردم! پدر منوکربلا غریب با لب تشنه سر بریدن... مشغول صحبت بود دید دوتا دختر بچه از این اتاق به اون اتاق دویدند شروع کرد به گریه کردن.. آقا چی شده؟ فرمود: یاد عصر عاشورا افتادم...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•مارا به روی ناقهٔ... وتوسل به راوی دشت کربلا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید رضی مرتضوی ●━━━━━━─────── "صلی الله علیک یا اباعبدالله" ما را به روی ناقهٔ عریان نشاندند در کوچه ها بازارها هر سو کشاندند خاکستر از هر بام و در، بر ما فشاندند غافل که من نور خدا سردار عشقم *زبان حال امام سجاد علیه السلام* من یوسف گمگشته ی بازار عشقم طبیب جان عاشقان بــیمار عــشــقم *نمیدونم در این سفر چه گذشت بر امام سجاد این همه مصیبت در کربلا بر حضرت وارد شد..مصیبت برادر، مصیبت عمو،مصیبت آقا سیدالشهداء اما وقتی پرسیدند آقا کجا بر شما سخت گذشت حضرت سه مرتبه فرمودند:"الشام الشام الشام..."* وقتی که من از قتلگه گذر نمودم بر جسم خونین پدر نظر نمودم گر عمه ام زینب نبود جان داده بودم ممنونِ دل نوازی آن یار عشقم *نمیدونم چه حالتی بر امام سجاد رفت زینبی که کنار بدن برادر نشسته داره گریه میکنه یه نگاهی کرد به امام سجاد که روی شتر دست و پاش بسته ست بدن امام حسین رو رها کرد دوید کنار شتر امام سجاد.."مالي أراكَ‌ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يا بَقِيَّهَ المَاضين؟"ای یادگار گذشتگانم چرا با جانت بازی میکنی؟صدای ناله اش بلند شد.. عمه جان ببین بدنهای نحس خودشون رو دفن کردن اما بدن نازنین بابام حسین رو زمین مانده مگه این بدن حجت خدا نیست؟* "صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوه" .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Mohjat.NetDahe Sevom Moharam 1403 Hosein Taheri (2).mp3
زمان: حجم: 1.43M
سر خاک کف پای تو یا حضرت سجاد جان مست تولای تو یا حضرت سجاد دل غرق تجلای تو یا حضرت سجاد دست من و اعطای تو یا حضرت سجاد یا حضرت سجاد تو وجه خدا دست خدا چشم خدایی تو روح دعا بال دعا قلب دعایی تو کعبه و تو زمزم و تو سعی و صفایی تو مشعر و خیف و عرفاتی و منایی ای آب بقا قطره ‌ای از آب وضویت وی خضر نبی نخله سبزی لب جویت گلبوسه جان دو جهان بر گل رویت ارباب دعا چشم گشودند به سویت سر خاک کف پای تو یا حضرت سجاد یا حضرت سجاد تو نور فروزنده مصباح هدایی سر سلسله ی نسل امام شهدایی والله تو پیغامبر خون خدایی همسنگر سرهای ز تن گشته جدایی مهر تو همه خیل رسل راست وظیفه گفتار تو در لوح الهیست لطیفه بر لعل لبت بوسه ی آیات شریفه مصحف بود از فاطمه و از تو صحیفه جان مست تولای تو یا حضرت سجاد یا حضرت سجاد شاعر: استاد سازگار
. السلام علیک یا سید الساجدین حق جلوه ی نور خود به مرآت نمود با قلب تو در سجده مناجات نمود هنگام عبادتت خدا در عرشش بر تو به فرشتگان مباهات نمود ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ با خطبه ی تو کاخ ستم ویران شد از نعره ی حیدری تو طوفان شد خورشید که روی نیزه قرآن می خواند در تشت طلا کنارتان مهمان شد ✍ .
. 🔸اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ سَيِّدِ الْعابِدِينَ الَّذِي اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَجَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَى الَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ، اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَطَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَاصْطَفَيْتَهُ وَجَعَلْتَهُ هادِياً مَهْدِيّاً .🔸 به هر منبر که گرم خطبه ی کوبنده ای بودی حماسه خلق کردی رهبر پاینده ای بودی تو ای خورشیدزاده در شب ظلمانی تزویر درخشیدی و ماه کامل تابنده ای بودی علی بن حسین بن علی بن ابیطالب ! به میدان می زدی مثل پدر رزمنده ای بودی به حکم مصلحت دست خدا بسترنشینت کرد و الّا قبل عاشورا یل سرزنده ای بودی همان دستان در زنجیرت اسباب گشایش شد عجب مشکل گشایی و عجب بخشنده ای بودی به موج گریه طوفانی به پا می کردی از اشک ات چنان دریای از اندوه و غم آکنده ای بودی تو را کشتند در یک روز هفتاد و دو بار آقا تو از فردای عاشورا شهید زنده ای بودی میان مجلس نامحرمان یک مرد لازم بود تو ماندی در حرم دلواپس آینده ای بودی پس از غارت فقط پیراهنی خونین برایت ماند اسیر دشمن آن هم دشمن درّنده ای بودی غلام شمر دستان تو را با ریسمان می بست چه مولایی غریبی که اسیر بنده ای بودی تو بودی و سنان با سنگ می زد عمه جانت را چهل منزل برادرزاده ی شرمنده ای بودی به یاد نیشخند شمر افتادی ز هر لبخند تمام عمر خود آزررده از هر خنده ای بودی بگو از علتش با ما به وقت ذبح قربانی چرا در جست و جوی خنجر برّنده ای بودی؟ تو خیلی گشتی انگشت پدر پیدا شود آخر بمیرم که شبیه بسمل پرکنده ای بودی
Mohjat.NetShahadat Emam Sajad 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان: حجم: 7.2M
خطبه ای خواندی جهان فهمید اسلام تو را ظلم شد بیچاره وقتی دید ایام تو را پیش چشم شام گفتی یا علی و خاک شد بعد از آن هرگز فراموشش نشد نام تو را زینب از یک سو تو از یک سو دو تیغ ذوالفقار شام ویران شد همین که دید هنگام تو را انتهای کربلا شد ابتدای کار تو هیچ طوفانی ندیده چشم آرام تو را هم مناجاتت پیام و هم مصیبت خوانی ات میبرد هر روضه خوان امروز پیغام تو را ارث ما زنجیرزن ها زخم زنجیر تو است شیعه دارد تا قیامت داغ احرام تو را در خرابه پاسبانی میکنی جای عمو میشمارد خواهرت تا صبح هر گام تو را هرشب جمعه حرم تا صبح گریان تو است میکند تکرار زهرا وای از شام تو را کاش میشد تا کسی گوید که پیشت لااقل بر سر نیزه نگردانند ارحام تو را شعر: حسن لطفی
. (ع) لب ، با طهارت میبَرَد نام شما را نامی که داده آبرو ، سجاده ها را سجاد یعنی تو؛ تویی که می‌توان یافت در سجده های هر نماز تو خدا را جویند اهل معرفت، اهل شریعت در زمزمِ چشمانِ تو آب بقا را در هر فرازی از صحیفه می‌توان دید جمله به جمله، جلوه ی خوف و رجا را زین العبادی و ملائک دست بوسَت وقتی که بالا میبری دستِ دعا را از کربلا تا شام تنها رنج دیدی بعد از پدر نوشیده ای جام بلا را ما وام دار خطبه ات در شام هستیم شیعه یقیناً از تو دارد روضه ها را ## درمانده ایم و دستمان پیشت دراز است جز تو نمیپرسد کسی حال گدا را قلب مرا آباد کن با گوشه چشمی مانند معماری که می‌سازد بنا را ✍ .