eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. باد وقتی که بر آن .. و توسل به ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آفتاب عاشورا که زد ، جنگ که شروع شد یکی یکی رفتن علی اکبر رفت ، همه رفتن شهید شدن .. هی میومد تو خیمه دارالحرب نگاه میکرد میگفت عمو پس چیشد من کی برم؟!.. اومد محضر عموجانش گفت عموجان اجازه هست یه چیزی بگم عمو شما دیشب به من قول دادی .. من تاصبح خوابم نبرده تاصبح قرآن خوندم هی شمشیرمُ صیقل دادم .. هی به همه گفتم فردا منم میرم میدان اینجا دیدن حسین نشست بغلش کرد .. نوشتن انقدر ابی عبدالله گریه کرد فغشی علیهما .. حضرت از حال رفت .. اینجا بهش گفت باشه عموجان برو بگو مادرت آمادت کنه .. دیدن رفت تو خیمه اومد بیرون عباس آمد جلو زینب آمد جلو ، هرکاری کردن نه خودی نه زره ای اندازش نبود .. ابی عبدالله فقط تنها کاری که کرد عمامه ی امام حسنُ دورِ سرش بست ،‌بعد یه نگاه بهش کرد دید چقدر زیبا شده گفت صبر کن عمو جان ، تحت الحنک عمامه رو باز کرد جلوی صورتش نقاب کرد .. اومد سوار بشه یه نگا به عباس کرد گفت سوارش کن .. عباس بلندش کردلا حول ولا قوة إلا بالله .. رفت تو دل دشمن یه عده گفتن این کیه اومده .. پاش به رکاب نرسیده صدازد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسنِ سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی المؤتَمَن .. یهو پیرِمردا گفتن حسن !! پسرِ حسن !! یه نامردی یه نگاه به ازرق شامی کرد گفت ازرق برو کاره خودته بهش برخورد به قول ما وقت نیست چهار تا پسر داره یکی یکی پسراشُ فرستاد همه رو به درک واصل کرد .. بگذارید رود حوصله اش سر رفته چه نیازی به زره داشت به حیدر رفته آنکه مانندِ علمدار جگر دارد اوست آنکه شمشیر حسن رابه کمر دارد اوست رخصتی تا دهدش سمت عمو می آید چقدر بیرق عباس به او می آید رجزی خواند بدانند بلاغت دارد شیر بر طرز کمین کردنش عادت دارد شد جمل بال همه ریخت حسن را دیدن یال و کوپال همه ریخت حسن را دیدن ازرق شامی اگر چهار پسر آورده چه خیالی ست علی تیغ دودم آورده تا که هر ضربه ی او زیر گلو چرخید زودتر از همه تکبیرِ عمو می پیچید هرضربه ای میزد عباس میگفت الله اکبر .. یه وقت دیدن ازرق داره میاد تارسید جلو قاسم ، قاسم ابن الحسن یه چرخی زد گفت ازرق شامی که میگن تویی؟!.. گفت الان داغتُ به دل مادرت میزارم .. گفت تو هنوز رزمُ بلد نیستی ، بند کفشت بازه .. میگن ازرق یه لحظه سرشُ اورد پایین چنان یه ضربه به فرقش زد .. باد وقتی که بر آن حلقه ی گیسو افتاد سنگ باران شد و میدان به هیاهو افتاد یه نامردی گفت اینطوری فایده نداره حریفش نمیشیم .. بگو سنگ بارونش کنن .. نه توانیست به دستُ نه رکابیست به پا نیزه ای خورد از این سو و از اون سو افتاد همچین که خورد زمین یه وقت صداش بلند شد .. یا عماه .. عبارت مقتل اینه روایت میگه حضرت مثله باز شکاری اومد .. باز شکاری خصوصیتش اینه هم سریع و تیز میاد ، هم چشماش زود هدف رو پیدا میکنه .. من یه سوال می پرسم بلای عظیمی که بهش دیشب گفت حضرت تا رسید ، دید این اسبا هی از این طرف به اون طرف میرن .. تارسید به قاسم دید داره پاهاشو به زمین میکشه .. اخ امان از این دیر رسیدن .. این دیر رسیدنا چه کرده با اهلبیت .. بگم یکی دوتا شو؟! مدینه مولا تو مسجد بود یه وقت دید حسین به سر میزنه .. بابا بیا مادرم رو زمینِ .. علی دویید تو خونه دید پاهای زهرا رو به قبله ست .. میگن مولا نشست کنار فاطمه ، هرچی صداش زد دیر رسیده بود دید فاطمه جواب نمیده .. میدونید مولا چیکار کرد؟! یه نگاه به اسماء کرد گفت بچه هامو ببر بیرون .. اسماء میگه بچه هارو بردم بیرون ، دیدم علی قهرمان خیبر دو زانو نشست محضر فاطمه ... عمامه از سرش برداشت خیلی حرفه بالاییِ عبا از دوشش درآورد هی گریه میکنه .. ممنونم اگر نروی .. میمیرم اگر بروی .. به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سرِ تو دعوا بود پیراهنُ بردن .. یه وقت دیدن ابی عبدالله از کنار قاسم بلند نمیشه آخه تا بغلش کرد دید ای وای پاهاش داره به زمین کشیده میشه .. دید همه استخوان هاشئ خورد کردن ... حالا تو همین حالِ قشنگت ، شبه ششم ماه ، شبه یتیم نوازیِ .. هر حاجتی داری به نیابت از شهدا و علما و امام زمان پنج مرتبه اللهم عجل لویک الفرج . ــــــــــــــــــ 👇👇
. با حضرت سیدالشهدا علیه السلام و بن الحسن علیهما السلام - حاج منصور ای وسعت محبت بی‌انتها حسین شد روضه‌ات گریز همه روضه‌ها حسین با قطره‌های اشک نظر کرده مادرت بر روی پرچمی که نوشته‌است یا حسین عقبای ما تویی همه دنیای ما تویی هست از تمام خلق حسابت سوا حسین ما جاهی ندیده‌ایم فقط بارگاه توست سلطان درآمده به لباس گدا حسین ما را به عرش می‌برد این گریه‌های تو وقتی که هست ذکر خدایی ما حسین آتش بزن که یک‌سره خاکسترت شویم ما را بزن به شعله‌ی کرب‌وبلا حسین در روز حشر دور شما حلقه می‌زنیم ای آبروی ما همه پیش خدا حسین افتاده راه لشکر دشمن به قاسمش در کربلا نبوده اگر مجتبی حسین دارد برو بیا چقدر جسم اطهرش گشته چقدر صورت او جابجا حسین .👇
گروه صدابرداری صوت الحزین ((ضیاء)) 0939470334710_990820_جان_نثاران_امام_زمان_عج_مراسم_هفتگی.mp3
زمان: حجم: 5.06M
میره به میدون این یل نام آور واسش نداره معنی صد تا لشکر خون حسن چون توی رگ هاشه پس زیر قدم هاش میریزه خود و سر جانانه می تازه ما شاء الله شیر پر آوازه ما شاء الله قدرت داره یعنی یک لشکر رو از پا می اندازه ما شاء الله بی خود و بی زره بر دشمن غالبه نحوه ی رزم او به به به جالبه شوخی‌نیست‌ تو‌میدون در افتادن باهاش این پور علی بن ابی طالبه ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ دشمن با ضربه اش اجلو میبینه مصداق ضرب العجلو میبینه قاسم لباس حسنو پوشیده تاریخه که باز جمل رو میبینه پیروز میدونه ما شاء الله بی ترسی میمونه ما شاء الله یل های دشمن با شمشیر او افتادن وارونه ما شاء الله جنگ های تن به تن رو قاسم میبره نیرومند و قوی مانند پدره شوخی نیست تو میدون در افتادن باهاش تیغ رو که میکشه ازرق رو میدره 🍂🍃
. ابن الحسن علیه السلام پیش نگاه مضطر من دست و پا مزن در موج خون ، کبوتر من دست و پا مزن ای قد کشیده زیر سم اسب ، داغ تو تیغی است روی حنجر من دست و پا مزن عطر مدینه می وزد از زخم های تو آیینه ی برادر من دست و پا مزن اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت ای بسمل برابر من دست و پا مزن خون می چکد ز پهلو و بازو و سینه ات زخمی ترین چو مادر من دست و پا مزن دشمن دوباره دید که من گریه میکنم ای وای علی اکبر من دست و پا مزن ✍ .
. علیه السلام نبوی خصلت ای حَسن سیما علوی غیرت ای گل زهرا هرکه حُسن تو دید، با خود گفت حَسنی دیگر آفریده خدا گیسویت عنبرین و مُشک‌افشان قامتت چون قیامت کبری لبت اَحلی من العسل، شیرین! نقطه‌ی خال تو، چو اَب زیبا چَشم تو، رَشک چشمه‌ی زمزم صف مژگان تو، سپاه صفا بند نعلین توست، گیسوی حور از حریر بهشتی‌ات دیبا صورتت را چو کعبه پوشاندند تا نبیند حسود دون، آن را گیسویت را چو نجمه شانه کشید عِطر گل می‌وزید، در هر جا مِهر تو، هم‌چو بارش باران قَهر تو، هم‌چو غرش دریا نام تو قاسم است و قسمت شد در ازل، با تو جلوه‌ی بابا قاف تو، قرب حق‌تعالی بود الف توست، قامت رعنا سین تو، رَشک سینه‌ی سَینا میم تو، چون مسیح روح افزا سیزده ساله، فارغ‌التحصیل شدی از درس سیدالشهدا عطر گل‌برگ‌های پیکر تو پر شده در زمین کرب و بلا خفته‌ای با عروس مرگ ای گل حجله‌ات قتلگاه و جشنت عزا رَخت دامادیَت شده کفنت بستی از خون سر، به دست حنا دست و پا گم کند، عمو چون دید می‌زدی در برش، تو دست و پا پیکرت را کشید در آغوش گفت : قاسم! دو چشم خود بگشا! من عدو نیستم، عموی تو ام باز کن لب، بگو جواب مرا ✍ .
. شد شب معجزه ها ، ذکر عوالم حسن است بر لب سینه زن و ذاکر و ناظم حسن است سایه ی روی سر این همه خادم حسن است اولین گریه کن روضه قاسم ، حسن است حسنی گشته حسینیه ی دلها امشب جای هر درد نوشتند مداوا امشب ای حسن جان ِحرم ، حضرت دلدار سلام دست پرورده ی عباس علمدار سلام یک تنه لشکر دین قبله ی ایثار سلام شیر غران علی حیدر کرار سلام سیزده ساله شدی پیر شهادت طلبان داده ای یاد قیامت به قیامت طلبان ذکر جانم حسن از عالم بالا آمد طالب خون علی اکبر لیلا آمد سیزده سالگی حضرت مولا آمد حال عباس و حسین از رجزت جا آمد ذکر طوفان انابن الحسنت را عشق است یک تنه لشکر آقا شدنت را عشق است می رسد موج زنان غیرت طوفان حسن لشکر کفر به جان آمده از جان حسن باز پی شد شتر فتنه به دستان حسن کوفه را ریخت بهم یوسف کنعان حسن هیبتت حیرت انس و ملک و جن شده است آن همه مَن مَن ازرق همه مِن مِن شده است وقت آن شد بچشی غربت بابایت را کینه ها داشت مگر چشم تماشایت را سنگ ها کرد پر از لاله سراپایت را چه غریبانه صدا می زدی آقایت را با زمین خوردن تو گشت بلند هلهله ها نیمه جانی ِ تو جان داد به این حرمله ها گرگ های جملی، یوسف کنعان ای وای از عطش آمده روی لب تو جان ای وای مرهم زخم تو شد سم ستوران ای وای شد یکی جسم تو با خاک بیابان ای وای آه بر آه یتیمانه ی تو خندیدند شیر گشتند همه تا که غریبت دیدند زنده شد با غم تو روضه مادر قاسم قتل تو زیر سر این همه لشکر قاسم سرو گویم به تو یا لاله ی پرپر قاسم هم ابالفضل شدی هم علی اکبر قاسم لرزه از حال تو بر عرش معلی افتاد می کشی پا به زمین و عمو از پا افتاد ✍ .
. 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ طلب می‌کرد از دست ضریحی حاجت خود را کشیده روی پاهای امامش صورت خود را دقیقاً سیزده سال است همراه علی اکبر به سوی کربلا خوانده است هفده رکعت خود را شمیم شهر یثرب در میان خیمه پیچیده بقیع آورده اینجا مشک بوی تربت خود را فدای آن کسی که شور احلی من عسل دارد که از شیرینی یک نام برده لذت خود را نقابی بر رخ چون ماه خود بسته است یعنی که نهان کرده است تا روز قیامت قیمت خود را قسیم النار والجنة به میدان میزند قاسم به هرکس میدهد آن تیغ ابرو قسمت خود را علیٌ حبّه جُنة سپر دیگر نمی خواهد سپر کرده است وقتی سینه پر محنت خود را بلای سخت یعنی که در آغوش ضریح او امام از دست داده با وداعش طاقت خود را هزاران سنگ بر قاسم مبارک باد می گفتند برایش نیزه ای می آورد تهنیت خود را رواق سینه‌اش را نعل ها با هم قُرق کردند به دست گرگ داده زلف او تولیت خود را به زیر نعل مرکب رفت تا خواهش کند از آن کمی کمتر کند از جسم عریان زحمت خود را به سوی شام رفته دست بسته نوعروس او به زیر چکمه های شمر دیده غیرت خود را .
@matnashaar4_5983063797525395943.mp3
زمان: حجم: 3.61M
‍ . 🔊 سبک:شور زیبای آقا قاسم بن الحسن(علیه سلام) ⭕ متن:تنها یار منی و... 🎤 مداح:کربلایی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 تنها یار منی و، دلبری و، رفیق من قاسم سایهٔ رو سری و، سروری و، پور حسن قاسم مثل بابا میدرخشی همچو عباس، پهلوانی همچو اکبر، بی‌نظیر و همچو حیدر، قهرمانی نائب سردارِ جمل فقط قاسم معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم تویی سردار بی‌مثل فقط قاسم قاسم یا قاسم 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 شیوهٔ رزم تو هم، مو نزده، حیدر کراری اسدالله علی و، تو اسدِ، حیدر کراری مثل بابا، میدرخشی همچو عباس، پهلوانی همچو اکبر، بی‌نظیر و همچو حیدر، قهرمانی نائب سردارِ جمل فقط قاسم معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم تویی سردار بی‌مثل فقط قاسم قاسم یا قاسم .
. بی زره آمده، از تن برود بی‌خود از خود شده، بی «من» برود پیک مرگ است که با هیبت تیغ به سوی لشکر دشمن برود پیرهن‌چاک و رجزخوان آمد خواست از خاک به گلشن برود داسها دور سرش چرخیدند تا در آغوش شکفتن برود بارش تیر و تگرگ سنگ است بروی فرشی از آهن برود چشم‌هایی نگران در پی اوست نگذارند... ولیکن برود! جسم وقتی سپر جان بشود روح در بدرقه تن برود زیر شمشیر غمش اشک‌فشان با رجز‌های مطنطن برود عرق مرگ و یا چشمه خون؟ چیست از روزن جوشن برود؟ پرستاره تنش از بارش زخم خواست با جلوه روشن برود همه دشت پر از جلوه اوست گرچه می‌خواست که بی «من» برود * قصه شام بلا سر به سر است سری از نی روی دامن برود... ١٩تیرماه ١۴٠٢ .
. از رجز های تو در دشت تلاطم شده است سایه ی هر چه حرامی ز حرم گم شده است خاک پای تو شراب ست شراب ست شراب نرسیده است به پابوسی پای تو رکاب جلوه ات نیم حسین است و حسن نیم دگر شده ای جمع ابالفضل و علیِ اکبر آمدی تا که حسن خوب تماشا بشود قامت عایشه خواهان زمین تا بشود می چکد از دهنت شهد عسل قاسم جان بده بر زندگی یک ذره محل قاسم جان کوفه لرزید زمان رجز شبگیرت می چکد خون خوارج ز دم شمشیرت از علی پر شده ایمان چنان کوه شما عمه می میرد از این قامت مجروح شما سنگ ها یاد مدینه به تنت می بارند نیزه ها خوب هوای بدنت را دارند پنجه ای دست به گیسوی کمندت کرده از سبک وزنی تو نیزه بلندت کرده مانده بر پیرهنت نقش سم مرکب ها نخ نما شد بدن بی زره ات واویلا باز کن زخمی من چشم به رویم قاسم پا مکش بر جگرم پاره گلویم قاسم ✍ .
حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام می رود مثل حسن، حیدر دیگر باشد انتقام نفس خسته ی مادر باشد همه ی جنگ سرِ دشمنیِ با علی است بی نقاب آمده تا که خودِ حیدر باشد ذوالفقاری ست دوباره به سر مرهب ها قاسم ابن پسر فاتح خیبر باشد سیزده ساله ولی خوب به او می آید که به فرزند علی مالک اشتر باشد آرزو داشته تا چند صباحی دیگر ضرب تیغش به ابوالفضل برابر باشد نوجوانیِ ابالفضل به صفین شده کشته هایش ولی امروز فراتر باش ازرق شام نفهمید که در محضر او لحظاتی ست که می چرخد و بی سر باشد آنچنان میمنه و میسره را ریخت بهم همه گفتند که شاید علی اکبر باشد کسی از ضربه ی تیغش به سلامت نگذشت اجل کوفه و شام است و مقدر باشد ✍ .
. ویژه ایام اسارت (مناسب شبهای محرم و صفر) *حضرت رقیه سلام الله علیها* بند اول : به پای پر آبله قسم / عجل لولیک الفرج به دست در سلسله قسم / عجل لولیک الفرج به ناله های حضرت رقیه به زخم روی صورت رقیه فقط همینه حاجت رقیه عجل لولیک الفرج بند دوم: به رقیه ی محزون قسم عجل لولیک الفرج به لبهای پر از خون قسم عجل لولیک الفرج قسم به خاک معجر رقیه به دست و بازو و سر رقیه که شد شبیه مادر رقیه عجل لولیک الفرج بند سوم: به رقیه ی ویران نشین / عجل لولیک الفرج به جامانده ی از اربعین / عجل لولیک الفرج به آن که بوده بی قرار بابا نیامده سر مزار بابا به آن که جان داده کنار بابا عجل لولیک الفرج *ایام * به چادرهای پاره قسم/ عجل لولیک الفرج به گوش بی گوشواره قسم/ عجل لولیک الفرج به حق خیمه ای که گشته غارت به دختری که رفته به اسارت شنیده خیلی طعنه و جسارت عجل لولیک الفرج *شب * به قامت خمیده قسم /عجل لولیک الفرج به زینب شهیده قسم/ عجل لولیک الفرج قسم به آن پیشانی شکسته به آن نمازی که شده نشسته به خواهر اسیر و دست بسته عجل لولیک الفرج *شب مجتبی* به زاده ی شاه دین قسم / عجل لولیک الفرج به معز المومنین قسم / عجل لولیک الفرج به حق غربت امام حسن جان به آن که در کوچه شده پریشان به پیکری که گشته تیرباران عجل لولیک الفرج *شب * به ذبیح بالقفا قسم / عجل لولیک الفرج به راس بر نیزه ها قسم / عجل لولیک الفرج به حق دختری که رفته از حال به حق پیکری که گشته پامال به جسم قطعه قطعه بین گودال عجل لولیک الفرج *شب * به عمر پر از ناله قسم / عجل لولیک الفرج به اشک چهل ساله قسم/ عجل لولیک الفرج به شاهد غم و مصیبت شام به آن امامی که شنیده دشنام سنگ جفا خورده کنار ایتام عجل لولیک الفرج *شب * به گلوی بریده قسم /عجل لولیک الفرج به لبهای خشکیده قسم/ عجل لولیک الفرج به قطره قطره خون حلق اصغر به غنچه ی نشکفته گشته پرپر به اشک چشم قد خمیده مادر عجل لولیک الفرج *شب * به زاده ی مجتبا قسم /عجل لولیک الفرج به داماد کربلا قسم /عجل لولیک الفرج قسم به نور روی ماه قاسم به حجله گاه و قتلگاه قاسم به نوعروس بی پناه قاسم عجل لولیک الفرج *شب * به دستان بریده قسم/ عجل لولیک الفرج به آن مشک دریده قسم/ عجل لولیک الفرج به ناله های مادر ابالفضل به گریه های خواهر ابالفضل به اشک چشمان تر ابالفضل عجل لولیک الفرج *شب * به جسم بین عبا قسم/ عجل لولیک الفرج به جسم اربا اربا قسم/ عجل لولیک الفرج قسم به قامت کمان لیلا قسم به اکبر جوان لیلا به گریه های بی امان لیلا عجل لولیک الفرج