eitaa logo
ذاکرین آل الله
300 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
338 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5830455998816454719.ogg
239.1K
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ شام و کوفه شد مات و،محو هیبت زینب پرچمدار عاشوراست،کوه غیرته زینب ارباب داره یک عاشق،اون هم حضرت زینب الگوی صبر و،روح حجابه زانوی عباس،واسش رکابه ستون قیامه،تماماً امامه،و فاتح شامه جبل الصبر دلاوره زینب،یه لشکره زینب،وحیدره زینب جبل الصبر ✅ کی گفته اسیر بوده،دو عالم اسیر تو حتی جبرئیل هستش،بانو سر به زیر تو عشقی که یه روز کل،دنیا رو میگیره تو من عبدم و تو،سلطانم عمه میگه رقیه،ای جانم عمه قرار حسینه،بهار حسینه،کنار حسینه جبل الصبر علی تو کلامش،حسن تو مرامش،حسین تو قیامش جبل الصبر .
آسمان بی‌شک پر از تکبیرة الاحرام اوست غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست اوج تفسیر تمام آیه‌های عاشقی در میان خطبه‌های کربلا تا شام اوست مثل نام مرتضی بعد از پیمبر دیده‌ام هر کجا نام حسین آمد، پس از آن نام اوست چشم‌هایش هیچ چیزی غیر زیبایی ندید «ما رأیت الا جمیلا» آخرین پیغام اوست شیعه بی‌تردید بی‌زینب به پایان می‌رسید در دل، ایمانی اگر داریم از اسلام اوست از نجف تا کربلا موکب به موکب می‌روم هر کجا پا می‌گذارم سفرۀ اکرام اوست کربلا پایان پرچمداری زینب نبود تازه‌ این آغاز ختم سورۀ انعام اوست سمانه روشنایی
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... فائزه زرافشان #
یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من هر  روز و شب تویی همه جا رو به روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من از خاطرات آن شب مقتل کنار تو مانده هنوز لالۀ سرخی به روی من یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من سنگین ترین  غمم  غم دفن سه ساله بود او رفت و رفت پیش شما آبروی من بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم دیگر بس است بادۀ غم در سبوی من موسی علیمرادی
هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد هنوز در دل خود غصه ی کفن دارد هزار خاطره از کوچه ی بنی هاشم هزار خاطره از مادر و حسن دارد شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی دو چشم خیس و دو تا دست سینه زن دارد هزار حرف نگفته است در دلش از شام هزار غصه ز دوری اش از وطن دارد هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی است هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است و ردّ سلسله ها را به روی تن دارد هنوز هم که هنوز است روضه می خواند چه روضه های عجیبی از آن بدن دارد همان بدن که میان حصیر پیچیدند هزار بوسه از آن تیر و نیزه ها چیدند وحید محمدی
خدا را شکر ما عبدِ خدا گشتیم با زینب شدیم عاشق حسینش را بِاذنِ الله تا زینب اگر چه معرفت داریم بر آن بانوی عظما ولیکن مُعترف هستیم، ما اَدراکَ ما زینب خدا فرمود نامش را، نبی واکرد کامش را که ناموسِ خدا هست و حیاتُ المصطفا زینب تمام ریشه اَش مولا، همه اندیشه اَش زهرا چو پرسی کیست این بانو، همان خیرُالنّسا زینب صدایش ناطقِ حیدر، صفای سوره ی کوثر صبورِ آل پیغمبر، شبیهِ مجتبا زینب ز احمد تا حسین از هر یکی صدها صفت دارد شکوهِ عصمت و آئینه ی آل عبا زینب نخوانش مضطرِ مقتل، بخوان پیغمبرِ مقتل شهیدِ نینوا را جان، سفیرِ کربلا زینب تمامِ منطقش قرآن، خطابش خطبه اَش ایمان نفیرِ حنجرِ سرخِ شهیدِ سرجدا زینب پس از سالارِ مظلومش، حرم را قافله سالار ز کوفه نایبِ معصوم، تا شام بلا زینب هدایت را همه معنا، ولایت را یدِ بَیضا امامت را بقا زیرا، که شد کنزُالوِلا زینب درایت کرد چون مادر، امامت کرد چون حیدر امامش را چو بی سر دید زیرِ دست و پا زینب دو دستش بُرد زیرِ پیکرِ صد پاره در مقتل و شد در قلّه ی عرفان، پیِ شکر خدا زینب از آن گودال تا کوفه، بلا را دید مکشوفه هزاران بار مضروبه شد از جور و جفا زینب به خون هفتاد پیکر دید و بر نِی هیجده سر دید و غم را تا به آخر دید و زیبا دید، وا زینب گهی در گوشه ی زندان، گهی در گوشه ی ویران یتیمان را نوازش کرد با اشک و دعا زینب میانِ مجلسِ دشمن، سرِ خونِ خدا را دید... به چوبِ خیزران، مضروب در تشتِ طلا زینب در آن بزمِ شراب آری، بپا شد انقلاب آری ز عنوانِ کنیزی! چون یتیمی گفت یا زینب سه ساله دختری را در خرابه جانِ خود خواند و... در آن ویرانه مدفون ساخت جانِ خویش را زینب قیامش پرچمِ دین را نگهبان تا قیامت شد غمش در جانِ ما جاوید، مکتب را بقا زینب هزاران چون سلیمانی، فدای یک نخِ معجر همان معجر که عفت را نمایش داد با زینب ظهورِ مهدی آل علی بسته به نجوایش بخوان همراهِ او "یا منتقم اَلغوث" با زینب محمود ژولیده
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد .
mirdamad babolharam.mp3
3.09M
#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... همه رفتند و من جا ماندم ای دوست ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست * یه خانومی لحظه های آخر عُمرش داره اینجوری زیر لب زمزمه میکنه:...* چرا رفتی مرا با خود نبردی؟ ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست امان ای دل،امان ای دل *اصلاً روضه ی امشب همینه...امان از دلِ زینب...چه خون شد دلِ زینب...* ببین از داغ تو خیلی شكستم شكستم که چنین از پا نشستم *حسین! شوهرم هم منو نشناخت..هی اومد تو خیمه ی زن ها،هی سراغ منو گرفت،زین العابدین بهش گفت:عبدالله! اون زنِ قد خمیده رو می بینی؟ اون زینبِ...* ادامه روضه... 👇👇👇👇
Untitled 2.mp3
21.78M
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ به چه روزگاری افتادیم کاش روزای خوشی برگرده بی برادری چقدر سخته میبینی باهام چیکار کرده یک سال و نیمه که تو نیستی حالمو ببین پریشونم ای فدای غربتت داداش من خودم روضه تو میخونم حق بده برم من از حال عشقم افتاده تو گودال چرا من باید ببینم روی سینه ت شمرو خوشحال؟ ای امون دل زینب تو هم سفر شده با یه قاتل ای امون دل تو دو سه ساعت کنار شمر بودی من چهل منزل (یاور زینب،یه کاری کن از کنارت نره زینب) ✅ غم و غصه ها فراوونه سر غارت تو دعوا شد راستی آخرش نفهمیدم اصلا انگشت تو پیدا شد؟ قربون خشکی لبهات شم تشنه بودی تشنه افتادی قربون دلت برم داداش مرکباشونم تو آب دادی دسته شمره خاطراتم خیلی دلتنگ نگاتم حنجره تورو برید که نشنوم دیگه صداتم کار دنیا رو جای ما نبود آخه کوچه و بازارو کار دنیا رو بارون سنگ می بارید از در و دیوارو (خواهرت زینب،اونقدر کتک خورد جلو سرت زینب) ✅ هرکی هرچی دم دستش بود به زور از تن تو برد آخر درد من اینه که تو گودال خولی ول کنت نشد خواهر ای فدای درد و غم هات شم فکر ما رو هم می‌کردی خب به رقیه قول دادم رفتی دو سه روزه برمی‌گردی خب دختره آرزو داره سر روی پاهات بذاره ترس سیلی خوردن از زجر لکنت زبون  میاره دیگه خوشبخت نیست موهاشو ببین که سوخته و دیگه لخت نیست دیگه خوشبخت نیست داشت می‌دید سنان می‌گفت تموم کنید وقت نیست (پیر شده زینب،دیگه از دنیا بدون حسین سیر شده زینب)
PTT-20221201-WA0000 1.mp3
1.61M
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ کل زندگیم فدا زینب صابراً عَلَي البلا زینب قبله مدافعان حرم کُلُنا فداکِ یا زینب زینب(۳) آیه نوره زینب(۳) خالق شوره زینب(۳) سرّ مستوره معنی واژه ی حجاب و، عزت و اقتدارِ زینب دارو ندارشو به والله ، پای حسین میزاره زینب زینب عقیله العرب ✅ اوج عفت و حیا زینب الگوی زنان ما زینب زینت ابالحسن یعنی نور چشم مرتضی زینب زینب(۳) کوهی از صبره زینب(۳) لیله ی قدره زینب(۳) سوره ی فجره اونیکه با وقار زهرا، تو هرکجا دفع خطر کرد هیمنه ی ابن زیاد و ، با خطبه هاش زیروزبر کرد زینب عقیله العرب ✅ ماها پائینیم و بالا تو خورده زندگیم گره باتو بخدا تو قلب من بی بی نمیگیره هیچکسی جاتو زینب(۳) خواهر ارباب زینب(۳) جلوه مهتاب زینب(۳) گوهر نایاب صوت علی توی صدا و ،خون علی توی رگاشه زندگیه ما همه نذرِ، زینب و دوتا بچه هاشه زینب عقیله العرب ✍ 
#⃣ #⃣ #⃣ اَلسَّلامُ عَلَیٰ قَلبِ زَینبِ الصَّبور وَ لِسانُهَا الشَّکور سَلامٌ عَلَی مَن عَجَبَت مِن صَبرِها مَلائِکَةُ السَماءِ... السَّلامُ عَلَیکِ یا مُهجَةَ قَلبِ البَتول، وَقُرَّةَ عَینِ الرَّسول، یا حَبیبَةَ خَیرِ خَلقِ الله، وَرَبیبَةَ بَیتِ وَحیِ الله، وَشَقیقةَ السِّبطَین، الحَسَنِ وَالحُسَین، وَعَمَّةَ الأئِمَّةِ المَیامین، مِن آلِ طهَ وَیاسین، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه بر جلوه ی صبر و استقامت صلوات بر مظهر والای امامت صلوات بفرستد هر آن کس که شفاعت طلبد از زینب کبری به قیامت، صلوات *شب وفات شهادت گونه ی عمه ی سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیهاست، دلهامون از همین راه دور روانه ی حرمش کنیم و پای دلم و با اشک چشم اونجا عرض ادب کنیم...* ‍ پس از تو آب اگر خوردم از این چشمان تر خوردم گُلی هستم که از شش جهت به خار برخوردم شب شهادت چه خانومیِ؟ همون خانومی که داداشش ابی عبدالله داشت میرفت میدان، دیگه محرمی براش نمونده بود... تا قبلش هی می گفت:کجا میخوای بری؟مارو به کی میسپاری؟ ابی عبدالله زینب رو آرام می کرد،تا دستش رو گذاش رو قلب زینب..زینب گفت:برو قربونت برم...* برای دلخوشی دختران نیمه جانت بود در این یکسال و اندی لقمه نانی هم اگر خوردم چه کارى برمى آمد از برادر مرده اى چون من فقط زانو بغل کردم، فقط خون جگر خوردم *عبدالله سئوال کرد از کنیزِ بی بی،حالِ همسرم زینب چطوره؟ بهتر شده؟ چند وقتِ لب به آب و غذا نمیزنه... کنیز نگاه کرد به عبدالله بن جعفر،گفت:آقا خیلی حالش خرابه، هر کاری می کنیم آروم نمیگیره،عبدالله ثروتمند بوده،یه روز نشست مقابل زینب،خانوم! بریم یه باغی یه بستانی حالت بهتر بشه،خیلی اصرار کرد خانوم قبول کرد،اومدن باغ و بستان،یه لحظه نگاه کرد دید زینب کنار جوی آب نشسته،هی به این آب نگاه میکنه،خانوم!چی شده؟اومدیم اینجا آروم باشیم،دیگه دست از گریه بردار..عبدالله! چه کنم دست خودم نیست، آب می بینم یاد حسین می افتم..لباش به هم می خورد،هی می گفت:جیگرم میسوزه...گلارو می دید گریه می کرد،عبدالله! همه گلام رو کربلا پرپر کردن...* منی که سایه ام را مردم کوچه نمی دیدند منی که شش برادر داشتم، حالا نظر خوردم به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد زینب میان کوفه هر چه خوردم از دست پدرخوردم *میرزای شیرازی نشسته بود براش روضه بخونن،روضه ی بی بی حضرت زینب سلام الله علیها... روضه خون شروع کرد روضه خواندن "السلام علیکَ یا اباعبدالله"جمله اول صدا زد: "دَخَلَت زِینَبُ عَلَیٰ اِبنِ زیاد" یه وقت دیدن میرزای شیرازی داره تو صورتش میزنه، از هوش رفت،به هوش اومد،گفتن:آقا! هنوز روضه شروع نشده؟ گفت:دیگه چی میخوای بگی؟ زینب کجا؟مجلس ابن زیاد کجا؟....* نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟ غروبی داشتم میرفتم از خانه به درخوردم شب شام غریبانت از این خیمه‌ به آن خیمه برای هر یتیمی که سپرگشتم سپرخوردم تو و پیراهن پاره، من و این چادر پاره تو سنگ از صد نفر خوردى،من از صدها نفر خوردم *گفت: هر جا سرهای بریده رو وارد می کردن روی نیزه،عمه ی سادات اول سر بريده ي ابي عبدالله رو نگاه می کرد، ریاض القدس نوشته: نگاه می کرد ببینه سر چطوره..گفت: هر جا مارو وارد کردن دیدم چشاش باز بود،حواسش به دختراش بود، به زن ها بود، فقط یه جا دیدم چشاش رو بست، اونم وقتی مارو از دروازه ساعات وارد کردن،گفت:نگاه به سر بریده کردم،دیدم چشاش رو روی هم گذاشته،یعنی دیگه نمی تونم ببینم...* ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم ✍️ عبدالله بن جعفر هر چی التماس می کرد،خانوم! چرا اصرار داری بسترت رو تو صحن خونه زیر آفتاب پهن کنم،دیگه جونی برات نمونده،چرا زیر سایه نمیآی؟ فرمود:عبدالله! آخه تو که نبودی ببینی، جلو چشمام،بدن حسینم زیر آفتاب،روی خاک ها،اجازه ندادن کنار بدنش قدری عزاداری کنم... اشکاتو روی دست بگیر دستای گداییت رو بالا بیار ،الهی بحق زینب، خدایا به اضطرارِ عمه ي سادات به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش به بدن تازیانه خورده‌اش، فرج امام زمانمان را برسان موانع فرجش برطرف بفرما... امشب همه ما را به زینب کبری ببخش...
. سلام_الله_علیها ۱۱۹۸ ندارم تاب ز هجر روی تو من ندارم خواب دو دیده از دوریت بود پر آب ندارم تاب امشب شب جمعه دانم کربلایی هم گوشه گودال هم پایین پایی می‌خونی السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد التریب چه خاکی بریزم به سر از واژه‌ی علی البدن السلیب می‌خونی از حسین و جای پای شمر خونی شده چکمه‌های شمر بگو از محاسنی که بود توی مشت و پنجه‌های شمر **** خرابم من چو گیسوی تو به پیچ وتابم من شبیه تو بین آفِتابم من کبابم من هم تنگی گودال مونده یادِ زینب هم پیکر پامال مونده یادِ زینب از یادم نمیره تورو چه بد زدن نامردا تورو بی حد زدن مثل مادرِ در پشتِ در به تن تو با لگد زدن می‌بینی روی سینمه پیراهنت خونیه لباس بدنت از پیراهنت معلومه که چی اومده به روز تنت **** کجا هستی گمونم که زیر دست و پا هستی هنوز شاید زیر مرکبا هستی کجا هستی پا کشیدی رو خاک کُشتی خواهرت رو مُردم تا که دیدم زیر حنجرت رو می‌لرزید روی تل، تموم پیکرم دستمو گذاشتم رو سرم با خنده دیدم جدا می‌کرد سرتو رو پای مادرم دیدی که من عقب عقب رفتم حرم هنوزم نمیشه باورم من به تو نکرده پشت ولی پشت و رو شدی برابرم ****