بیش از تفکر
در کلام « #فرمانده » و
#فهم دقیق و #تبین مسیر؛
فـعـلا زاویـۀ لنـزِ دوربـین هـا
داره دلبری میکنه!!
و ایـن بزرگـترین آفت
هست اگر مراقب نباشــیم!!
«شوق دیده شدن»
#آقاجون❤️
#دیدار_مداحان
|⇦•آمده مادرِ رسول الله ..
#مدح و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر
بین میخانه باده محترم است
دل که مستِ خدا شود حرم است
دستِ ساقی پیالۀ کرَم است
جام کوثر دو دیدۀ ترم است
شبِ قدر علی رسید از راه
آمده مادرِ رسول الله ..
مهر تایید مصطفی آمد
سیبِ سوغاتی حرا آمد
ساکن عرش کبریا آمد
حالِ کفار مکه جا آمد
بین قرآن سه آیه کوثر ریخت
پرِ دیوانگانِ ابتر ریخت
خوب شد از بهشت یادی شد
مستی عاشقانش عادی شد
جبرییل آمد و منادی شد
خانۀ وحی غرق شادی شد
از نذوراتِ خود نتیجه گرفت
بوسه از فاطمه، خدیجه گرفت
شرح داده حدیث لولاکش
فرق دارد مسیرِ افلاکش
خیر دیدیم ما که از خاکش
واله ایم از پر طرب ناکش
باید از اسم او دوا برداشت
فقط از ذکرِ او شفا برداشت
بوده زهرا خودش کنارِ خودش
سرِ او بوده گرم کارِ خودش
امتحان شد به اختیار خودش
خورده از دانۀ انارِ خودش
آنکه خیرش بدون خاتمه است
آبرودارِ عرش فاطمه است
فاطمه بوده و حضورِ خدا
اسم او بوده و ظهور خدا
نورِ او نیست غیرِ نور خدا
بوده در دستِ او امور خدا
حبلِ حبل المتین که به او مولاست
نخ تسبیح حضرت زهراست
بهتر این که عوام خوش باشند
با دو انگشتری و گردنبند
تا عسل هست لب نزن بر قند!
برو در بین خانه با ترفند
چادرش را فقط بگیر و بمان
دورِ سجاده اش بمیر و بمان
کاش اگر خواست سرصدا باشد
پشتِ دیوارِ او گدا باشد
درِ خانه همیشه وا باشد
نه که داغش عزایِ ما باشد
هجمه بر دینِ مردم آوردن
در این خانه هیزم آوردن ..
ضربه ها داشت بر جگر میخورد
لگد و مشت روی در میخورد
سینه بر میخِ شعله ور میخورد
یاس آنجا به دردسر میخورد
سپرِ دیگرِ علی خم شد
همۀ لشگرِ علی خم شد
|⇦•دوباره روزِ مادرِ..
#سرود و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر
«مادر مادر مادر .. یا زهرا ..»
دوباره روزِ مادرِ
بیفت به پایِ مادرت
بگو برات دعا کنه
دست بکشه روی سرت
اگه عاشقِ حسینی، ممنونِ مادرت باش
اباالفضلی هستی اگه، مدیونِ مادرت باش
«مادر مادر مادر .. یا زهرا ..»
همیشه خواستم از خدا
دلم رو حیدری کنه
جوونی خوبه که براش
فاطمه مادری کنه ..
یه مادر دعایِ خیرش همراهِ بچه هاشِ
خدا راضی میشه ازت، مادر که راضی باشه
اگه سرفرازیم ، به زهرا مینازیم
کاش مدینه برات حرم بسازیم
«مادر مادر مادر .. یا زهرا ..»
یه مادری بهم میگه
تو هیئتِ محلهمون
در خونه حسینِ من
الهی پیر شی ای جوون
تو محشر به دست زهراست
دستِ آقام اباالفضل
یه جور دیگهست این دلِ من
مستِ آقام اباالفضل
مادر مهروبونه، مادر خوب میدونه
کربلا توی شب قدر قرارمونه ..
برا یه #سرباز ؛
مِلاک، حضور و نشون دادن
عکس های یادگاری تو جلسه روزِ ولادت نیست!!
گوش کن ببین « #فرمانده »
چی داره میگه، عمل کن برادر !!
#آقاجون❤️
#دیدار_مداحان
یک جایی هم هست در خانه
که آدم وقتی نگاهش می کند
دلش می خواهد دوباره مسلمان شود
+ مثلا جایی که مادر نماز می خوانَد
|⇦•از نجف آمده ام از ..
#مدح و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر
از نجف آمده ام از نجف آبادِ علی
تا بخوانم همه جا نادِعلی نادِعلی
من و ایوانِ علی پنجره فولادِ علی
که علی عشق ، علی جام ، علی باده علی
هرکه شد غرقِ علی دید علی فاطمه است
مرتضی مثل کسی نیست ولی فاطمه است
باید از خلق چهل سال جدا بنشیند
تا چهل سال فقط پیش خدا بنشیند
هِی به معراج رَوَد هِی به دعا بنشیند
چله ای آخرِ سر غار حرا بنشیند
تا خدا هرچه که دارد به پیمبر بدهد
تا به قرآنِ خودش سوره کوثر بدهد
باید او عینِ پیمبر خودِ خاتم باشد
باید انگار خداوند مجسم باشد
باید او معنیِ اسلام مُسَلم باشد
جمع اسما ء خدا جامعِ اعظم باشد
باید این مرد علی باشد و حیدر بشود
تا که با حضرت صدیقه برابر بشود
مادر آخرت آمد که به دنیا برسد
خاک لب تشنه مهیاست که دریا برسد
مریم و آسیه و هاجر و حوا برسد
فاطمه آمده تا اینکه به زهرا برسد
نقطۀ "فا" به بَرِ نقطۀ "باء" آمده است
آی جبریل بخوان مادرِ ما آمده است
چارده مرتبه حق گفت که تنها زهراست
چار علی چار محمد همه زهرا زهراست
یک حسین و دو حسن این سه به یکجا زهراست
حضرتِ جعفر از او حضرت موسی زهراست
او که مادر شده بر سرورِ پیغمبرها
پس بگو نیست مگر مادر پیغمبرها
هرچه جبریل پریده نرسیده است به او
هرکجا عقل دویده نرسیده است به او
کعبه ازحج که رسیده نرسیده است به او
سینه را باز دریده نرسیده است به او
فاطمه کعبه شده مکه اسیرش باشد
خواست تا کعبه فقط جای امیرش باشد
چادرش را که تکان داد جهان پیدا شد
اولین بار که خندید زمان پیدا شد
آمد از پیش خداوند و مکان پیدا شد
تا به لب گفت علی جان ضربان پیدا شد
آفرینش شده خم بوسه زند خاکش را
دید چشمانِ نبی معنیِ لولاکش را
کیست او اینکه رسیده به تماشای خودش
امتحان داده ولی قبل خودش جای خودش
هیچ کس نیست شبیهَش بجز آقای خودش
تا خداوند ببیند رخِ زهرای خودش
او که آمد به زمین سجده بر آدم کردند
شد زمین هرچه که از باغ جنان کم کردند
او رحیم است خدا هم کرمش فاطمه است
ذوالفقار است علی و دو دمش فاطمه است
هرکه از تیرۀ مولاست است غمش فاطمه است
دل او شد حرم و در حرمش فاطمه است
تا گرفتیم از این سینه نشانیِ تو را
یافتیم از دلِ خود قبرِ نهانیِ تو را
پای انوار تنور تو که مهمان بشویم
تازه سلمان شده و تازه مسلمان بشویم
ما که بر راه توئیم آنچه شدی آن بشویم
مثل تو پای ولایت همه طوفان بشویم
تا علی هست همه یک رگ غیرت داریم
به تو سوگند که ما عِرقِ ولایت داریم
چه غم از حادثه ها پیرِ خراسانی هست
چه غم از این همه غم غیرتِ ایرانی هست
آی ای خصم زبون خونِ سلیمانی هست
منتظر باش که یک سیلیِ طوفانی هست
منتظر باش که تیغِ علوی تر گردد
«رفته سردار نفس تازه کند بر کردد»
شاعر : حسن لطفی
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
ای میوه معراج چشم روشن تو
یک کهکشان راه است تا فهمیدن تو
ای نور قبل از نور چشمت چشمه نور
دست همه خورشید ها بر دامن تو
دست غزل خالی ست در از تو سرودن
از واژه هایم بر نیاید گفتن تو
قبل از شما مثل جهنم بود این خاک
حالا بهشتی گشته با عطر تن تو
ای قله احسان سخاوت های باران
تندیس احسان میشود پیراهن تو
چشم مرا بارانی خاکت سرشتند
نامه رسان بی نشان مدفن تو
رو به درازا میرود شب های دنیا
بعد از تو و آن ماجرای رفتن تو
#حسن _کردی
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
در زمان خلق زهرا هیچ کس دستی نداشت
لاشریک له... خودش تنهای تنها خلق کرد
تا نماند بعد از این گرد یتیمی بر رخش
بهر پیغمبر خدا ام ابیها خلق کرد
حجت الله علی الحجة به این معناست که
یازده تا حجت الله علینا خلق کرد
مریم از عمرش یکی دارد اگر عیسی مسیح
فاطمه در دامنش چندین مسیحا خلق کرد
فاطمه یعنی همان إنا هدیناه السبیل
حبرییل از سجده ی بر فاطمه شد جبرییل
در وجود فاطمه صورت و سیرت دیدنی ست
مادری با این وقار و شأن و شوکت دیدنی ست
مصطفی خم میشود بوسه به دستش میزند
دختری با این همه قدر و ابهت دیدنی ست
در تمام عمر خود از شوهرش چیزی نخواست
همسری اینگونه با صبر و متانت دیدنی ست
محضر آقای خود هر وقت لب تر میکند
چشم گفتن های حیدر بی نهایت دیدنی ست
میرود محراب با معبود خلوت میکند
رفتن معراج او روزی سه نوبت دیدنی ست
نزد نابینا هم از سر چادرش را برنداشت
اینقدر حجب و حیا، شرم و نجابت دیدنی ست
هر کجا زهرای مرضیه نباشد دوزخ است
با وجود حضرت صدیقه جنت دیدنی ست
بی گمان در محشر فردا به حرفم میرسید
زیر پای مادرم تخت شفاعت دیدنی ست
از مقام حضرتش امروز قطعا غافلیم
جایگاه فاطمه روز قیامت دیدنی ست
زیر و رویم میکند وقتی صدایم میکند
نقش زهرا بی گمان شبهای هییت دیدنی ست
شک اگر داری از امثال أبوحامد بپرس
مهر بی بی زیر طومار شهادت دیدنی ست
در گرفتاری گره از کارمان وا می کند
رحمت بسیار این خاتون به رعیت دیدنیست
از دهان طفل میگیرد به سائل میدهد
جود و بذل و بخشش وقت کرامت دیدنی ست
در مرام و مسلک زهرا "برو" در کار نیست
"گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست"
#علیرضا_خاکساری
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هی میکِشم گل مینویسم مادر من
وقت توسل می نویسم مادر من
من قصه های باورم را دوست دارم
من عاشقانه های مادرم را دوست دارم
ای رحمت للعالمین خوانده تو را اُم
خورشیدی و دور سرت دریای انجم
ترکیب عشق و نور و احساس و حیایی
تو چلّه ی پیغمبر اهل حرایی
اول که عطر خاک و باران زد تو بودی
وقتی نسیم سیب می آمد تو بودی
آثار تو در جاده ی افلاک باقی ست
یک جلوه ات در قصه ی لولاک باقی ست
دست تو در روز قیامت بازِ باز است
دست تو در امر شفاعت بازِ باز است
ای ذکر تسبیح تو بعد از هر نمازم
ایاک نعبد های جاری در نمازم
ای دختر آیینه های بی تعلق
هرچه سرودند از تو شعر بی تملق
معراج اهل آسمان از دامن تو
عطر خدا می آید از پیراهن تو
کوثر توئی ما تشنه کامان تو هستیم
ما مستحق لقمه ی نان تو هستیم
باران شما و ما همه خاک کویریم
بر ما ببار از تشنگی اینجا نمیریم
ای وصف تو در آیه های پاک کوثر
ای بوسه بر دست شما داده پیمبر
ای گرد خاک چادرت خورشید تابان
از چادر تو صد یهودی شد مسلمان
آئینه ی تقدیس در دنیای پیشین
ای لیله القدر پیمبرهای پیشین
ما با تو ترسی از شب محشر نداریم
خود را فقط در دست لطفت می سپاریم
ای احترامت واجب بر هر پیمبر
ای آسمان روشن شب های حیدر
خورشید بعد از دیدنت در تابش آمد
عالم پِی دستاس تو در چرخش امد
بر آسمان عشق حیدر دل که دادی
پیراهنت را هدیه بر سائل که دادی
عالم به دستان عطایت آفرین گفت
بر بخشش بی انتهایت آفرین گفت
شور نمازت تا خدا بالا گرفته
اینگونه نامت کنیه ی زهرا گرفته
ای خادمت آسیه و حوا و مریم
چشم همه بر دست تو چشمان ما هم
گاهی گلو از مهر تو تر می نمایم
بنگر چگونه بی شما سر می نمایم
امروز جمعه؛ روز آقای غریبی ست
بانوی من بی صاحبی درد عجیبی ست
دیگر کسی چشم انتظار آسمان نیست
چشم انتظار مهدی صاحب زمان نیست
ندبه گذشت و حضرت دریا نیامد
گاه سمات آمد ولی آقا نیامد
بانو قسم بر پهلوی آزرده ی تو
بر چهره ی در کوچه سیلی خورده ی تو
امشب بگو مهدی بیاید ما غریبیم
آقای هم عهدی بیاید ما غریبیم
🔰 کار شما مداحان اهلبیت در حرکت عظیم ملت ایران تاثیر عمیق خواهد داشت.
🔻 رهبرانقلاب، در دیدار مداحان:
🔸️ این همه مداح و ذاکر اهلبیت یک ذخیره و موجودی ارزشمند است. اگر این ذخیره باطل و بیاثر بماند ظلم شده، اگر این سرمایه را نداشتیم، مسئولیتمان به این سنگینی نبود. اما این سرمایه هست و برای انقلاب و اسلام و سیدالشهدا و فاطمه زهرا است. از این سرمایه باید در راه اهداف حسینی و فاطمی استفاده شود.
🔹️ آن چیزی که امروز پیش پای ملت ماست، تبیین معارف انقلاب اسلامی است. این کار از شما [مداحان] برمیآید.
🔸️ بارها گفتم، گاهی یک قصیده، یک غزل و یک بیت ِشما به قدر یک سخنرانی میتواند در مخاطبتان اثر بگذارد.
🔹️ شعر با مضمون اسلامی و قرآنی و -به بیان شما- فاطمی و حسینی بخوانید.
🔺️ اهداف انقلاب را با فکر روشن در شعر بگنجانید و آن را با صدا و لحن خوش در جلسه القا کنید. این کار در حرکت عظیم ملت ایران تاثیر عمیقی خواهد داشت. ۹۷/۱۲/۷
🌹 #دیدار_مداحان
💻 @Khamenei_ir
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
ای مظهر اقتدار حیدر
وی قبضه ذوالفقار حیدر
ای رونق لحظه های امید
بودی همه جا کنار حیدر
سربند نبرد مرتضایی
کوبنده ترین شعار حیدر
همکفو علی فقط توهستی
آیینه ی روزگار حیدر
فتاح دل ابوترابی
ای فاتح خانه دار حیدر
حیدر به شکار مرگ رفته
پس آمده ای شکار حیدر
ای همسر مظهرالعجائب
همسفره ی سفره دار حیدر
تو نذر نموده ای که جان را
آخر بکنی نثار حیدر
#محمد_حبیب_زاده
|⇦•عالم نبود فاطمه اما ..
#مدح و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
_ تقدیم به همۀ مادران در خاک آرمیده
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
عالم نبود فاطمه اما حضور داشت
قبل از شروع خلقت دنیا حضور داشت
در آن زمان که ظرف مکان و زمان نبود
روح بزرگ حضرت زهرا حضور داشت
تا او نمی نشست پیمبر نمی نشست
در مجلسی که ام ابیها حضور داشت
مولا به زیر سایۀ زهرا حضور داشت
زهرا به زیر سایۀ مولا حضور داشت
وقت نماز عرش می آمد به دیدنش
حتی خدا برایِ تماشا حضور داشت
زن بودنش دلیل نجنگیدنش نشد
در پشت جبهه فاطمه حتی حضور داشت
با این همه حضور ولی جلوه گر نبود
زهرا حجاب داشت هر جا حضور داشت
بینِ زنانِ هر دو جهان بهترین زن است
سر رشتۀ امور به دست همین زن است
زهرا حقیقتیست که چون روز روشن است
کتمان پذیر نیست دلیل مبرهن است
باید خدا مدیحه سرایش شود فقط
در وصف او زبان همه لال و الکن است
با شادی اش رسولِ خدا شاد می شود
چون گفته است شادیِ او شادیِ من است
سرچشمۀ عفافِ زنانِ عفیفه اوست
مریم به لطف فاطمه پاکدامن است
بالاست جایگاه زنان در نگاه دین
تاج سر ائمۀ اطهار یک زن است
ریحانه است اگرچه ولی در دفاعِ حق
چون ذوالفقار سخت تر از کوه آهن است
شرط رضای او و خدا و پیمبرش
سربازیِ ولی و در این راه بودن است
باید شبیه فاطمه از حق دفاع کرد
با هر کسی که نیست در این خط وداع کرد
شأنش بلندمرتبه از مقامها و نام ها
نامش زبانزد همه در بین نامها
واژه برای گفتن از فاطمه کم است
مدحش چگونه وصف شود در کلام ها
از جانب خدا و تمام ملائکه
هر صبح میرسد به حضورش سلام ها
از فرط رفت و آمد جمع فرشته ها
اطراف بیت فاطمه هست ازدحام ها
گرچه ائمه حجت حق بر خلائق اند
او حجتِ خداست برایِ امام ها
دار الشفاست پس پدرش با وجود او
بی احتیاج می شود از التیام ها
بوسه به دست فاطمه فخر محمد است
مامور بوده است به این احترام ها
قبل از همه به یاری مولا بلند شد
زهراست ابتدای تمام قیام ها
روز قیام منتقمش هیچ دور نیست
بر پا شده مقدمۀ انتقام ها
تا روز شادیه همه چیزی نمانده است
تا انتقام فاطمه چیزی نمانده است
نشناختند فاطمه را در زمانه اش
او را فقط شناخت خدای یگانه اش
عالم اگر به بحر تفکر فرو رود
فهمی نمی رسد به یَم بی کرانه اش
قدیسه بود و خادمه و خانه دارِ وحی
بیت المقدس است به والله خانه اش
زهرا رسالت پدرش را به دوش داشت
پس می کشید بار علی را به شانه اش
مانند کوه پشت علی ایستاده بود
خوش بود مرتضی به همین پشتوانه اش
وقف علی شد و به خودش هم بها نداد
در طول زندگیِ بدون بهانه اش
مهریه اش شفاعت ما در قیامت است
جانم فدای مرحمت مادرانه اش
دل در هوای او سوی معصومه پر کشید
زیرا که گفته اند قم است آشیانه اش
گلچین به یاس باغ نبوت هجوم برد
ساقه شکست و سوخت در آتش جوانه اش
کشتی شکست خورده و پهلو گرفته است
در خانه ام ز همسر خود رو گرفته است
|⇦•شب شبِ عشق شب نور ..
#مدح و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
تقدیم به همۀ مادران سرزمینمان
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
شب شبِ عشق شب نور شبی بالاتر
شبی از صبح ملاقاتِ خدا زیباتر
از دلِ عرش شبِ حادثه پیغام رسید
حاصلِ سیبِ بهشتی به سرانجام رسید
جبرئیل آمده پیداست که او خوش خبر است
کوثر آورده و یا سورۀ قدری دگر است
آمد از عرش که نازل بکند کوثر را
سورۀ آمدنِ مادرِ پیغمبر را
یا محمد غم دورانِ یتیمی سر شد
ابتر آن است که محروم از این کوثر شد
هرچه خیر است در عالم همه دادیم به تو
غم به دل راه نده فاطمه دادیم به تو
فاطمه کیست که اسرار به او گفته شده
توبۀ آدم از این نام پذیرفته شده
سوره ها بی نفسِ فاطمه تفسیر نداشت
یا اگر داشت دگر آیۀ تطهیر نداشت
برکت اوست که اسلام دوام آورده ست
کیست جز او که به دنیا دو امام آورده ست!
نسل در نسل علی نورِ امامت با اوست
صحنه گردانیِ فردایِ قیامت با اوست
او که از آسیه و مریم و حوا سر بود
دستش آیینه ای از بوسۀ پیغمبر بود
به خدا میرسد آن راه که در پیش گرفت
عالمی را خبرِ رختِ عروسیش گرفت
او که آزاد شود بنده زِ گردنبندش
در صف حشر شفاعت بکند لبخندش
به فقیران و اسیران برسد افطارش
و به فریادِ دلِ ما _ فتمت من نارش
هرکجا او برود ، نور و حیا آنجایند
در تماشایِ حجابش همه نابینایند
بر بلندایِ یقینش دلِ شک میسوزد
سر سجاده ی او بالِ ملک میسوزد
عرش را هر شب از عطرِ نفسش پر میکرد
به نمازش که خداوند تفاخر میکرد
خشت بر خشت اگر خانه ی او از گل بود
در جهازش ولی از عشق هزاران دل بود
خانه ای را که نیامد به جهان تکرارش
غرقِ تسبیح خدا بود در و دیوارش
خانه ای را که ملک سجده به بامش میکرد
مصطفی اول هر صبح سلامش میکرد
تشنه لب آمده ام تا که دریا برسم
همه را گفتم و گفتم که به اینجا برسم
احترام دلِ زهرا به همه واجب بود
او فقط کفو علی ابن ابیطالب بود
فاطمه کیست، نه افسانه و نه آمال است
این همه فیض فقط حاصل هجده سال است
ظلمت کفر از این نور به تشویش گذشت
فاطمه در ره مولا زِ جوانیش گذشت
او جوان بود ولی پیر خرد در بندش
گشته ام نیست نگردید پی مانندش
آن زمان که همه پیران به ره کج رفتن
و به بیراهه به جای سفرِ حج رفتن
یک جوان بود که جبرانِ خطای همه بود
یک نفر پای علی ماند که او فاطمه بود
مثلِ زهرا کسی اینقدر دلش محکم نیست
انقلابی تر از او در همۀ عالم نیست
چهارده قرن گذشته ست از این دست به ما
انقلابی که به پا کرد، رسیده ست به ما
این چهل سال دمی راه به ما بسته نشد
فاطمه لحظه ای از گفتنِ حق خسته نشد
مومن آن است که در عشق حماسی باشد
خنده و گریۀ عشاق سیاسی باشد
انقلاب از پی تجدید نظر هرگز نیست
غیر خونِ شهدا هیچ خطی قرمز نیست
خونِ اولادِ علی در رگ ایرانی هاست
کشورِ فاطمه لبریزِ سلیمانی هاست
این مسیریست که در پیشِ نگاهِ همه است
حاج قاسم شدن از پیرویِ فاطمه است
نوبتِ نسلِ جوان است نفس تازه کند
خویش را در همه آفاق پر آوازه کند
عرصه هر بار که شد تنگ جوان ها بودن
مغز فرماندهی جنگ جوان ها بودن
همچنان سبز و برومند جوان ها هستند
عده ای نیز ببینند جوان ها هستند
طی این مرحله از راه توان میخواهد
بارِ مسئولیت امروز جوان می خواهد
برگِ رایِ تو اگر زینت ایران باشد
مجلس ما پس از این مجلسِ خوبان باشد
فاطمه آمد و الگویِ جوان داد به ما
او جلودار شد و راه نشان داد به ما
ما در این راه مسیری به خدا میجوییم
آخرین بیت زِ دلتنگیِ خود میگوییم
عمرِ ما رفت بگو فرصت دیدار کجاست
ای نسیم سحر آرام گه یار کجاست
«بهشت مصطفی»
باز عالم چون بهشتی خرم است
از چه یارب این صفا در عالم است
ملک هستی نقش زیبایی گرفت
آسمان هم نور زهرائی گرفت
ماسوا گلبوی تقوی یافته
روشنی از نور زهرا یافته
به خدیجه اسوه صبر و یقین
بانوی اسلام و ام المومنین
حق عطا فرموده از پا تا سرش
خوانده احمد بضعه، یزدان کوثرش
خلقت او افتخار انبیاء
عصمت او افتخار اولیاء
☰☰☰☰☰✬✬☰☰☰☰☰
خانه اش سرچشمه ی امیدها
دامنش تابشگر خورشیدها
فاطمه محبوبه پروردگار
فاطمه محبوبه دارالقرار
هستی عالم همه از هست او
بوسه می زد مصطفی بر دست او
در حیا و در عفاف و در وقار
بانوان را او بود آموزگار
هر که راه او به خرسندی گرفت
در دو عالم آبرومندی گرفت
مکتب او منشا آزادی است
ای موید اهل دل را هادی است
سیدرضا موید
اشعار ناب به مناسبت ولادت حضرت زهرا
«پرده عصمت »
البشارت که عیان مهر فروزان آمد
ظاهر از پرده عصمت رخ جانان آمد
سر زد از برج نبوت مه رخشنده دین
روشن از نور رخش عالم امکان آمد
دختر ختم رسل هادی گل شاه رسل
از پس پرده عیان چون مه کنعان آمد
دسته دسته ملک از عالم بالا به زمین
بهر دیدار رخش خرم و خندان آمد
عزت و فضل و شرافت بنگر ز امر خدا
سوی زهرا ز جنان حوری و غلمان آمد
ساره و آسیه و مریم حورا ز بهشت
از پی خدمت آن زهره تابان آمد
آن چنان نور رخ دخت نبی جلوه نمود
که قصور همه مکه نمایان آمد
نه همین مکه منور شده از طلعت او
ز سما تا به سمک یکسره رخشان آمد
شده از مکه همان نور نمایان که به طور
سالها در طلبش موسی عمران آمد
بهر این نور که در صلب خلیل اللَّه بود
نار نمرود به یک باره گلستان آمد
گر نبردی به زبان نوح نبی نامش را
کی نجات از یم و گرداب و ز طوفان آمد
یوسف مصر گر این نام نبردی به زبان
کی نجاتش ز چَه و گوشه ی زندان آمد
چون نباشد ز ازل تا به ابد همتایش
همسرش شیر خدا سرور مردان آمد
زین دو دریای فضیلت که بهم شد واصل
یازده گوهر رخشنده بدامان آمد
به همین ام ابیها نبی اش خواند ز حق
ام فضل ام الکتاب ام امامان آمد
شب مولود مهین دخت محمد باشد
عرش پر نور شد و فرش چراغان آمد
تا که تبریک بگوید به جهان شیعه او
(کربلائی) ز شعف شاد و غزلخوان آمد
نادعلی کربلایی
شعر تولد حضرت زهرا س
«خورشید عشق»
باغ هستی بی صفا می شد اگر زهرا نبود
عطر گل از گل جدا می شد اگر زهرا نبود
تیره گی در اولین برخورد با خورشید عشق
چیره بر آیینه ها می شد اگر زهرا نبود
ارتزاق آفتاب از روی عالمتاب اوست
این جهان ظلمت سرا می شد اگر زهرا نبود
ابرهای کفر آلود از نسیم فتنه ها
در هوای دل رها می شد اگر زهرا نبود
در دل امواج طوفان زای اقیانوس دهر
فلک دین بی ناخدا می شد اگر زهرا نبود
نصرت حق در بر کفر از فداکاری اوست
کفر حق را رهنما می شد اگر زهرا نبود
قامت یکتا پرستانی همانند علی
زیر بار غم دو تا می شد اگر زهرا نبود
پهلویش بشکست تا بتخانه را در هم شکست
سامری صاحب لوا می شد اگر زهرا نبود
گر چه خود شد پر پر اما داد بر قرآن حیات
محو دین مصطفی می شد اگر زهرا نبود
عشق اگر دارد حیات از اوست یاسر بی گمان
عشق، در عالم فنا می شد اگر زهرا نبود
محمود تاری (یاسر)
«شمس تابان»
بشارت نخله ختم رسولان نو بر آورده
چه نوبر، نوبری کز نوبرش طوبی بر آورده
به باغ و کوه و صحرا و چمن از نغمه مرغان
تو گوئی دست قدرت یک جهان را مشکر آورده
دریده پیرهن بر تن ز شادی سوسن و لاله
چو زلف نوعروسان چتر گل نیلوفر آورده
به دستور خدای حی دانا خازن جنت
تمام جنت الفردوس را در زیور آورده
مهی از برج عصمت آشکارا شد که از نورش
خداوند جهان رخشنده شمس خاور آورده
ز بام آسمان مهتاب چون پیران خم گشته
پی تحقیق این مولود رود در معبر آورده
سما دیگر نمی بالد به اخترهای تابانش
چو می بیند زمین از شمس تابان بهتر آورده
ز جنت مریم و سارا و هاجر خرم و شادان
پی خدمتگذاری خم به تعظیمش سر آورده
ببام عرش جبریل امین تکبیر می گوید
که ام المومنین همسر برای حیدر آورده
چه دختر دختر طاها چه دختر مام دو عیسی
چه دختر حجت کبری برای محشر آورده
خدیجه هستیش را داد اندر راه حق اما
برایش بهترین گوهر خدای اکبر آورده
قدم بنهاد در عالم بهشتی طلعتی امشب
که از بهرش خدا ایجاد هر خشک وتر آورده
خدیجه دختر آورده و لیکن احمد مرسل
هزاران کربلائی را برایش نوکر آورده
دریاست نبی و گوهرش فاطمه است
مولاست علی و همسرش فاطمه است
با آنکه حسین است ، پناهِ دو جهان
او خود به پناهِ مادرش فاطمه است
سیدرضا مؤید
آن زمانی که دگر محشر کبری باشد
هر کسی بهرشفا روی به هر جا باشد
دل من در پی آسودگی و عیش و طرب
تا به دستم نخی از چادر زهرا باشد
ختم رُسُل چو فاطمه گر دختری نداشت
بی شبهه آسمان حیا اختری نداشت
گر خلقت بتول نمی کرد، کردگار
در روزگار، شیر خدا همسری نداشت
*********
نور دگری به بیت احمد آمد
محبوب رسول حیّ سرمد آمد
تا عطر وجودش همه عالم گیرد
زهرا ، گل گلزار محمد آمد
********
در باغ نبوت از نهال توحید
هنگام سحر گلی شکوفا گردید
چون غنچه ی گل ، خدیجه خندید چو دید
زهرا چو گُل محمدی می خندید
*******
تو را هر کس ندارد دل ندارد
میان سینه جز باطل ندارد
دلم را هدیه دادم بر تو مادر
نوشتم روی آن قابل ندارد
هر دختری که ام امامت نمی شود
یا مادر پیمبر رحمت نمی شود
در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است
این وحدت است شامل کثرت نمی شود
منظومۀ ولای علی، ماه فاطمه است
عصمت ستارهایست که همراه فاطمه است
هر جا که چشمهای به زمین جوش میزند
معلوم میشود که قدمگاه فاطمه است
می رسد نان شب ما از نوای فاطمه
آمدیم اصلاً در این دنیا برای فاطمه
مدح او را باید از پیغمبر و حیدر شنید
ما کجا و گفتن از حال و هوای فاطمه
حک شده با خط حیدر روی درهای بهشت
اولویت هست این جا با گدای فاطمه
اشهد انَّ علی … را هر که گوید در اذان
می شود وارد به جمع بچه های فاطمه
هر چه نعمت می رسد بر ما یکی از این دوتاست:
یا دعای فاطمه یا که وفای فاطمه
قبل ابراز نیازم حاجتم را می دهد
تا که می خوانم خدایم را: خدای فاطمه!
حق او با گریه تنها نمی گردد ادا
پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه
می زنم بوسه به دست آن که در روز الست
زلف من را زد گره با سرْجدای فاطمه
مصطفی اعجاز دارد که کلامش فاطمه است
آن نمازی قرب دارد که قیامش فاطمه است
آن که من هستم فقیر ابن الفقیر خانه اش
آن که من هستم غلام ابن الغامش، …فاطمه است
دست بوس فاطمه بودن کمال مصطفاست
در مقامات نبی این بس مقامش فاطمه است
حکم زهرا بر تمام انبیا هم واجب است
شرع ما پیغمبری دارد که نامش فاطمه است
حج زهرا ظاهراً بیت الحرامش مرتضاست
حج مولا باطناً بیت الحرامش فاطمه است
فاطمه امر خداوند است و مأمورش علی ست
پس امام اول عالم امامش فاطمه است
مصطفی؟ یا مرتضی؟ یافاطمه؟ یا هر سه تا؟
مانده ام از این سه تا اصلاً کدامش فاطمه است
رشته های چادرش بازار گرمی خداست
صبح محشر هم دلیل ازدحامش فاطمه است
عقل ها راهی ندارند و زبان ها الکنند
در مقام اهل بیتی که تمامش فاطمه است
سلام حضرت کوثر سلام خیر کثیر
سلام سیده خاتون، سلام عشق امیر
شناسنامه ی تو صبح لیله الاسراست
نزول شان تو شد، شان آیه ی تطهیر
چقدر روز تولد دل از همه بردی
چقدر دل که به دست شما نشد زنجیر
به یمن روز تولد برایت آوردند
فرشته های بهشتی لباسهای حریر
تو نیم زندگیت را شدی نصیب پدر …
و نیم دیگر آن را علی، ولی تقدیر …
کنار حضرت حیدر چه لذتی دارد
فقط تو باشی و آقا، دو لقمه نان و پنیر
سر است از همه ی فرش های کاشانی
میان خانه ی مولا همان دو قطعه حصیر
همین که نیت خنده کنی فرشته شدی
فرشته نه، تو بگو ماه، ماه منیر
برای حضرت حیدر سه روز شیرین بود
ولادت تو، عروسی تو و روز غدیر
تو سهم دار فتوحات شوهرت هستی
به نام نامی تو می زند علی شمشیر
و به روزهای نداری چقدر سر کردی
به روزه های پیاپی، به نان خالی و شیر
تو برتر از غزلی، من زیاد کم گفتم
اگر که بد شده بی بی ببخش و خورده نگیر
روح الله قناعتیان