eitaa logo
ذاکرین آل الله
275 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع ) ➖➖➖➖➖➖➖➖ بی زره آمده و پیرهن او کفن است        قاسم بن الحسن است مثل عباس عمویش بخدا صف شکن است دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع ) سوی تو باشد عمو جان دیدهء کم سوی من            غرق خون شد روی من با لگد دشمن کشيده شانه بر گیسوی من دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع ) گرفته سم مرکب بوی قاسم    عمو جانم عمو جان میان چنگ قاتل موی قاسم دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع ) ای عمو بنگر تنم اندازه سقا شده           قاسمت رعنا شده بند بندم زیر نعل اسب از هم وا شده دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع ) داغ من بهر تو از داغ على سنگين تَر است             اى عمو جانم حسين مرگ نزد من به والله از عسل شيرين تَر است دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع ) از تبار مجتبايم، زاده پيغمبرم       يا حسين و يا حسين اى عموجان من برايت يك على اكبرم دودمه شب ششم محرم ( حضرت قاسم ع ) عمـو  بـرجان قـاسـم کن عنـایت                          به قربان وفایت شکسته استخوان گشتم فدایت دعا
میکنه گل.mp3
724.3K
🌷🌷🌷 ✅بنداول میکنه گل به روی لبای من توی سختی ها و هر درد و محن یاگره می افته تو کارم میگم مددی ارباب قاسم حسن ع 🌷 پسره شاه کرمه خیلی برامحترمه هیچ چیزی من کم ندارم تاکه سایه ش رو سرمه 🌷 یاقاسم قاسم بن الحسن ع ________________ ✅بند دوم ذکره لبهاشه احلی من عسل نوجوونه بی نظیرو بی بدل هیبتش رفته به بابا حسنش تک یله پهلوونه جنگ جمل 🌷 شاگرده علی اکبره مافوق صدشیره نره مثل عموش عباسه وجوونیای حیدره 🌷 یاقاسم قاسم بن الحسن ع ________________ ✅بندسوم نوجوون حسن آل عبا قیامت کرده توی دشت بلا تورجز میگه فَاَنَا بنُ الحسن (ع) منم حامی حسین خون خدا 🌷 مثل باباش مادربه شمائلش اکبریه اَزرَقُ کشت بابچه هاش قدرتشم حیدریه یاقاسم قاسم بن الحسن (ع) 💠💠💠4⃣4⃣6⃣💠💠💠 ________________
من ابن الحسن.mp3
1.42M
کربلایی مجید مرادزاده(غلامِ قنبر): 🎼 ☑️بند اول حماسی عمو جان منم من ابنُ الحسن نوجوانِ یل مجتبایم فدایی راه تو ام واسه تو جون فدایم یا مظلوم اشاره کنی داغی رو سینه هاشون میزارم میتونم یه لشکر رو پیشت به زانو در آرم یا مظلوم میخونم رجز مثل فتاحه خیبر اناابن الحسن بن علیُ الحیدر اگه خون بابام بجوشه رو رگهام میشه تارومار با اجازه ت یک لشکر حسین جان ☑️بند دوم عموجون بده اذن میدون به من ای عمو خیلی دیره که از ماتم و غربتت داره بغضم میگیره یامظلوم عموجون تورومن قسم میدم اینجا به پهلوی مادر اجازه بده تا بشم من فدایی اصغر(ع) توراهت بمیرم برا من شیرینه که مهرت رو دارم یه عمره توو سینه می‌دونی بمونم نباشی وای من برا من یه بار ثقیل و سنگینه حسین جان ☑️بندسوم عموجان به زیر پاهاشون همه استخونام شکسته به دادم برس روی سینم یه نامرد نشسته عموجان به زیر پاهاشون همه استخونام شکسته به دادم برس روی سینم یه نامرد نشسته بیا و تنم رو ببین ای عموجون میگم یا عمو با لبای پر از خون ببین که قدم مثل قدّ سقا شد شده له وجودم با نعل اسباشون حسین جان 💠💠💠1⃣0⃣7⃣6⃣💠💠💠
4_912022625834762518.mp3
5.43M
🌷🌷🌷 ✅بنداول ای عمو فدایت یتیم مجتبایت بده اذن میدان جان را کنم فدایت تاکنم سرم راعموجان نذرعلی اصغرت تاروم به میدان بگیرم من انتقام مادرت توکه جای پدربوده ای همیشه بالای سرم اذن و رخصتی ده در این دشت باشم بجای پسرم دارم این گفتگو ای عمو ای عمو قاسمت شود فدایت 💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦✅بنددوم پور مجتبایم دلیری ات مثل شد طعم مرگ به کامت شیرین تر از عسل شد تا که ناله زدی عموجان افتادم ازپشت فرس تا که زیر اسبان عزیزم تو می زدی نفس نفس بدنت کش امده شکسته تمام استخوان تو نفست بریده عزیزم بندامده زبان تو جان قاسم عمو یک عمو جان بگو تاحسین شود فدایت 💠💠💠2⃣9⃣7⃣💠💠💠 ___ کربلایی مجید مرادزاده 🎤حاج امیرحسین غفاربیک
❇️ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِک َ‏عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ (لِزِیَارَتِکَ) السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ و ماخصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهارة لانفسنا وَ ما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طيبا لِخَلْقِنَا وَ طَهارَةً لأِنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً[۱]لَنا وَ كفّارَةً لِذُنُوبِنا . السلام علی محال معرفة الله و مساکن برکة الله و معادن حکمة الله و حفظة سرالله و حملة کتاب الله و اوصیاء نبی الله و ذریة رسول الله صلی الله علیه و اله و رحمة الله و برکاته. مشک اشک من همیشه کار زمزم می‌کند هر نمش دارد گناهان مرا، کم می‌کند بی گمان محکم در آغوش خودت می‌گیری‌اش ریسمان پرچمت را، هر که محکم می‌کند کتری‌ات یک جور پیر روضه‌خوان هیئت است اشک را در استکان چشم ما، دم می‌کند نذری ارباب‌ها، از دخل رئیت می‌رسد این همان کاری است که ماه محرم می‌کند سائل پشت درت، بار خودش را بسته است با همان فقری که دارد، کار حاتم می‌کند زخم‌های او زیاد و اشک‌های ما کم است می‌پذیرد باز از ما، این بضاعت را حسین دست و پا می‌زد میان خون اگر در قتلگاه دست و پا می‌کرد اسباب شفاعت را حسین از رسول ترک‌ها، حُر ساختن کار شماست آدمت بودن مرا، یک روز آدم می‌کند (خم نخواهد شد سرش، در پیشگاه این و آن هر که سر را با تباکی کردنش، خم می‌کند)۲ دست عباس تو می‌افتد، حساب محشرش آن میان‌داری، که صف‌ها را منظم می‌کند هر زمانی از ته دل گفته‌ام جانم حسین مطمعنم حضرت زهرا، نگاهم می‌کند (گوشه گیرم، گوشه‌ی شش گوشه‌ی من را بده نوکرت خود را، کنار تو مجسم می‌کند)۲ ای که جمع و جور کردی زندگی‌ام را حسین پیکرت را نیزه و شمشیر، درهم می‌کند جسم تو مثل سرابی، روی خاک افتاده است نعل مرکب‌ها، تنت را سخت مبهم می‌کند سایه‌ات بر سر من هست، ولی فردا نه احترام پر من هست ولی فردا نه مشک خالیست ولی شکر که سقا داریم دست اب‌آور من هست، ولی فردا نه تا کنون پای غریبه به حرم وا نشده حرمت محضر من هست ولی فردا نه بقچه‌ی کهنه‌ی ما هست، لباست هم هست هدیه‌ی مادر من هست ولی فردا نه بنشین خوب ببین چادر من را حالا چادرم بر سر من هست ولی فردا نه گوشواری که خودت داده‌ای الان دارم محرمم زیور من هست ولی فردا نه شده لحظه‌ی خون جگری، امون از غم دربه دری تو رو جون رقیه فقط، نمیشه که بمونی نری پر غصه شدم اسیرم، کنارم باشی جون می‌گیرم نفسم دیگه درنمیاد، آرومم نکنی میمیرم منو بارون چشمای تر، بدم اومد از هر چی سفر میشه نه نگی جون رباب، بیا ما رو مدینه ببر نذار غم تو دلم بشینه، گریه‌ها تو رباب نبینه نگو وقت جدایی رسید، داره دق می‌کنه سکینه به خدا اگه من بتونم، چجوری بی تو من بمونم کهنه پیرهن‌و پاره نکن، همونم می‌برن می‌دونم الهی خواهرت بمیره، فکر من کجاها نمی‌ره نکنه بی‌حیا شه سنان، موهای تو رو دست بگیره شمر و خولی ادب ندارن، اینا سر به سرت میذارن وقتی تشنته جون می‌کنی، ادای تو رو در میارن اومدن شرَرِت بزنن، نیزه به کمرت بزنن پیرمردا عصا کشیدن، نکنه به کمرت بزنن بگو سنگ زنی نکنن، نیزه تو بدنی نکنن اگه خنجرشون نبرید، دیگه بددهنی نکنن می‌گن پیر حرم رو ببین، خولی شمر و بزرگ می‌دونه میگه روی سینه تو بشین آخه پس کفنت چی میشه، خون تو دهنت چی میشه تیر و نیزه‌ها کافی نبود، زیر سم بدنت چی میشه اونا که سرتو بریدن، موی دخترونه کشیدن خولی اخنص و شمر و سنان، همشون به حرم رسیدن غم من غم تازه‌تره، جون بچه‌ها در خطره یکی معجر دخترتو، توی سوغاتیاش می‌بره اینا پست و حقیر و بدَن، هرچی شر که بگی بلدن روسریم اگه سوخته بدون، اینا خیمه رو آتیش زدن شده خورشید من بی فروغ، الهی همه باشه دروغ دارن ناموستو میبرن، توی کوچه‌ی شهر شلوغ همه سمت ما حمله‌ورن، نمیشه بگی چند نفرند ما رو تو دل بازاراشون، مثه برده‌های راه می‌برن کوچه‌ها شده کابوس من، سرا محو سه‌ساله شدن سر عباس‌و هر جا که دید، به عموش میگه زجر و بزن ماها قحطیه آب ندیدیم، ماها رنج و عذاب ندیدیم اگه دیده باشیم به خدا، دیگه بزم شراب ندیدیم برای دلخوشیه نوکران این درگاه دروغ روضه بخوانم دروغ، بسم الله دروغ روضه‌بخوانیم، شمر آبش داد سنان رسید ولی، با ادب جوابش داد دروغ روضه بخوانیم، دست و پا نزده حسین فاطمه را تشنه لب، صدا نزده دروغ روضه بخوانیم، حرف بد نزدند شبیه فاطمه اصلأ، به او لگد نزدند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیگه دل موندن نداری دارم از چشات می‌خونم قربون رگ غیرتت شم پهلوون نوجوونم من خودم بزرگت کردم میدونم دشمنامو راحت نمیزاری بی زره میری تو میدون بفهمین که این سر نترستو از حسن داری بگو حسن که جون بگیرم بگو حسن عمو فدات شه بگو حسن سر یک لشگر خاک پات شه (نوجوون بت شکنم ای قاسم حسنم )۳ جمل و زنده کردی بازم با این هیبت و جلالت نفس لشگرو بریدی شیر ماردت حلالت تا گره به ابروت افتاد بهم ریختن توی فن جنگیدن تو چه استادی دور شدن جووناشون از دم دستات با یل یلاشون وقتی در افتادی میگن حسن اومد دوباره یلی بس که مثل بابا خون علی ولی الله تو رگهات (نوجوون بت شکنم ای قاسم حسنم )۳ رجز که خوندی تو قاسم دشمنت به لکنت افتاد پسرای ازرق دیدن قلبشون به وحشت افتاد شمشیرو تو دست گرفتی مثل عباس وارث حسن از نسلی شریفی تو دست و پاشونو گم کردن تا دیدن که یک تنه همه لشگرو حریفی تو تا یه قدم جلو می‌رفتی عقب عقب می‌رفت یه لشگر همه برات سپر انداختن شدی حیدر (نوجوون بت شکنم ای قاسم حسنم )۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با حسین آرومم بی حسین آشوبم عمریه از عشقش به سینه میکوبم زندگی بی حسین از مردن بدتر میشه بین بهشتم وقتی چشمام براش تر میشه عاشق توی سرش جز وصل دلبرش هوایی نداره دنیا بی کربلا اسه ما نوکرا صفایی نداره یا ثارالله یا ثارالله یا ثارالله **** نوکریش عزته کربلاش جنته دستی که سینه زد در حال بیعته کبودی رو سینم مدال افتخاره روشن میشه چشم من تو روضه تا میباره هرکی تو هیئته تحت عنایته نگاه حسینه چشمی که میشه تر بین هر روضه در پناه حسینه یا ثارالله یا ثارالله یا ثارالله **** رو سر من سایه داری ای همسایه دعوت کن تا بیام اربعین مشایه میریزه گناهامو هر قدم تو این جاده خوشبختی تا دعوت شی کرب و بلا پیاده هر روز و هر شبه بین هر موکبه پر از عشق و احساس مکتوبه زائرت اسمش تو دفترت با دستای عباس یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
4_5814261901936300861.mp3
1.57M
تو سرازیری قبرم اگه دیدید تقلا میکنم اگه دیدید دارم بندای دور کفنو وا میکنم اگه دیدید که دست و پا زدم دارم تقاضا میکنم نترسید ازم نرید از دور و برم فوراً ببرید جنازمو نجف این متنِ وصیت منه تمام خوب نیست بمونه جنازه رو زمین فوراً ببرید منو وادی السلام مرگ اینه اگه صدبار بمیریم کمه ما از نجفیم به نجف برمیگردیم همه **** اگه ساکن نجف باشمو تو حین زیارت بمیرم اگه تو ساعت مرگم توی صحنت زیر ساعت بمیرم رسیدم به آرزوهامو میتونم دیگه راحت بمیرم عجب رویایی بَه عجب روزایی آخر یه روزی منم میرم نجف این دفعه ولی برای زندگی خونه میخرم نزدیک حرم خونم میشه یه موکب همیشگی خونه میخرم قبل اربعین موکب میزنیم همه خونوادگی مرگ اینه اگه صدبار بمیریم کمه ما از نجفیم به نجف برمیگردیم همه
|⇦•کاری که کردی با دلم... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دل زنده شد با پرچمت ای جان جانم به قربان غمت ای جان هرکس که سرباز تو شد سرباز عشق است کاری که کردی با دلم، اعجاز عشق است راز عشق است رودم و شش‌ گوشه‌ات دریای من شد جز خیال کربلا در دل ندارم در میان بزم تو شرمنده ام که هدیه جز این جان ناقابل ندارم طاقت مرا برد، فتنه‌های دوران یا مرا صدا کن، یا مرا بمیران دل شد، غبار کاروان تو غرق نگاه ناگهان تو این زندگی با تو کمال زندگی هاست در بند تو بودن بهشت بندگی‌هاست حسرت ماست... غافلم اما خبر دارم که هستی غافلم اما تو جانم را خبر کن وای اگر همراهی ات از من گذشته جان زهرا لحظه ای بر من گذر کن طاقت مرا برد، فتنه‌های دوران یا مرا صدا کن، یا مرا بمیران شاعر: میلاد عرفان پور
Shab06Moharram1402[06].mp3
12.9M
|این زندگی با تو کمال زندگی هاست در بند تو بودن بهشت بندگی‌هاست حسرت ماست...
|⇦بهم بگو‌ تو‌ قاسمی.. و توسل به حضرت قاسم علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟! الهی،بمیرم... *قاسمم!یادگار برادرم،یه شب من و بابای غریبت ایستاده بودیم. زینب و ام کلثوم یه طرف ایستاده بودند. اسماء آب می ریخت، بابام علی غسل میداد.به ما گفته بود:آروم گریه کنید،کسی صداتون رو نشنوه...اما یه وقت دست از غسل کشید،دستاشو مشت کرده، به دیوار می زد...دستم به بازوی شکسته ش خورد...مادرم همهٔ وجودش درهم شکست..* "صلی الله علیک یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمه الزهراء...لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّك يا أُمي يا سيِّدَتي وَ مولاتي يا فاطمة الزهراء سلام‌الله علیها" *قاسمم!من رو یاد مادرم انداختی. مادرم هم سنی نداشت...مادرم جوان بود...«جوان ننه...یارالی ننه...»* *از ما قبول کن...دهه اول محرم پسرت به شب ششم رسید...ای موجود مقدسی که شب یازدهم وقتی این زائرا میخوان برن خونه، وقتی خادمای پسرت جمع و جور میکنن...به یه عده خداقوت میگی...میگی ازتون قبول شد....* سائلم آب و دانه میخواهم رحمت مادرانه میخواهم آی بی بی! گدا نمیخواهی؟ نوکر بی وفا نمی خواهی؟ کاش میشد ز من سوال کنی؟ پسرم(دخترم) کربلا نمیخواهی؟ «حسییین....» قاسمم! عزیزدل برادرم، تو رو که می بینم یاد خاطرات عزیزدلم، برادر خوبم با مادرم تو کوچه بنی هاشم می افتم.قاسمم!...حال مادر ما این بود:"مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَامُنَهَّدَةَ الرُّكنِ" مادرم منهدم شد...."نَاحِلَةَ الْجِسْمِ،مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، بَاكِیَةَ الْعَیْنِ"مادرم سردرد داشت...سرشو می بست...* *قاسمم! بابای غریبت برگشت خونه، به‌ من نگاه کرد..گفت:حسینم! شرمنده ام؛حمایت من بی نتیجه ماند...* *اومد بالای سر برادرزاده..."والغلام يَفحَصُ بِرِجلَيهِ..."پا به زمین می کشید.قاسم!خبر داری ساعتی بعد لحظه های آخر عموت یاد تو افتاد؟! آخرین لحظه ها راوی نوشت "وَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ"عموت پا به زمین می کشید....* شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟! الهی...بمیرم... آینه‌ی برادرم، چرا پر از ترک شده این ردّ پاهای کیه، رو‌ بدن تو حک شده... الهی بمیرم... لباس تو‌ شد کفنت قاسم اینا به قصد کشتنت قاسم تا من بیام می زدنت قاسم چی شده راه نفست تنگه نبض تو دیگه ناهماهنگه لای موهای تو چرا سنگه «امانت برادرم قاسم...» «سَیدنَاالغریب حسن جانم....» کاشکی شبیه اکبرم، میذاشتمت توی عبا اخه به هم ریخته تنت، به زیر سمِّ مرکبا الهی بمیرم... دردی که داره بدنت، فراتر از تصوره با این همه شکستگی، تکون نباید بخوره الهی بمیرم... *راوی میگه نگاه کردم.دیدم نوجوون رو بلند کرد،به سینه چسبانید؛آروم آروم این پیرمرد،نوجوون رو می کشید."و رِجلاه تَخُطّانِ الارض..."پاهای نوجوون رو زمین کشیده میشد...ای حسیین...* آروم آروم میریم حرم با هم مثه قدت بلند شده آهم نمونده جز غم تو همراهم آروم آروم بسته میشه چشمات کشیده میشه رو زمین پاهات دیگه گمونم اومده بابات «سَیدنَا الغریب حسن جانم....» : محمد رسولی نغمه: مهدی زنگنه
Shab06Moharram1402[01].mp3
45.69M
↻ شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟! الهی،بمیرم...
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• نیزه را سرور من، بستر راحت کردی شام را غلغله ی صبح قیامت کردی بر لب تشنه ‌ات آن روز حکایت می ‌کرد خاتمی را که در انگشت شهادت کردی عقل می ‌خواست بمانی به حرم ، اما عشق گفت بر نیزه بزن بوسه ، اجابت کردی بانگ لبیک که حجاج به لب می ‌آرند آیه ‌هایی است که بر نیزه تلاوت کردی اکبر و قاسم و عباس کجایند، کجا عشق چون این همه را بردی و غارت کردی ؟ چیست در تو ؟ همه امروز تو را می ‌جویند ای تن بی سر سرور چه قیامت کردی باز من ماندم و صد کوفه غریبی ، هیهات ! گرچه آزاد مرا تو ز اسارت کردی : محمدعلی عجمی
Shab06Moharram1402[09].mp3
11.18M
↻ باز من ماندم و صد کوفه غریبی ، هیهات ! گرچه آزاد مرا تو ز اسارت کردی
روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم السلام علی مهدی و علی آبائه اللهم کل لولیک... عشق فرمود که لیلای حسین است حسن آی دنیا همه دنیای حسین است حسن بی‌نیاز دو جهان کل نیازش حسن است از خداوند تقاضای حسین است حسن همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن خلق فهمید که آقای حسین است حسن *حدیث از رسول خدا داریم: هرکس این دو تا آقازاده رو دوست داشته باشه پدرشون و مادرشون رو دوست داشته باشه، فردای قیامت هم درجه من است در بهشت...* بیرق خون خدا پرچم سبز حسنی است در قیامت خود معنای حسین است حسن قاب شش گوشه نشسته است به دیدار بقیع دائماً محو تماشای حسین است حسن با دعاهای حسن نور حسین است شروع عاشق دیدن غوغای حسین است حسن یا حسن حک شده بر مشک علمدار حسین ذکر توحیدی سقای حسین است حسن دو حسن داده به شاه شهدا شاه کرم چقدر با دل و جان پای حسین است حسن روضه خوانده است که لایوم کیومک عطشان ذکر پا خورده ی لب‌های حسین است حسن تو ندیدی که چه کردن سُم مرکب‌ها این طرف و آن طرف اعضای حسین است حسن *شب ششم شب یتیم امام حسن مجتبی، حضرت قاسم بن الحسن است...* پنجه‌های او اجل است سیزده تا قصیده و غزل است سفره‌دار کریم این محل است صفتی از صفاتی از لم یزل است آمده در کنار ثارالله وحده لا اله الا الله کاشکی با براده‌های آهن نگذارند لبش دهن به دهان تا نیفتد به دامن دشمن بغلش کرد حسین شکل حسن بغلش کرد همچنان پسرش داغ اکبر هنوز بر جگرش عبایی کرده بر تن از کفنش به به از هیبت جمل شکنش در شگفتم در جنگ تن به تنش قل هو الله قل هو الحسن گرچه در لشکری عذاب افتاد گل در شیشه گلاب افتاد وای از چهره‌اش نقاب افتاد نفسش دیگر از شمارش افتاد تا سراغش کمی عطش آمد خود زهرا حوالیش آمد قمر من پر از قمر شده‌ای پاره پاره‌تر از جگر شده‌ای در چنگ صد نفر شده‌ای چه کشیده کشیده‌تر شده‌ای مژه و پلک تو بریده چرا اسب بر ابرویت دویده چرا ای فدای تو پیچیده شد کاکل تو کنده شد برگ و ریشه تو آه من تا نجف کشیده شدی این طرف آن طرف کشیده شدی قاسم می‌روم پیکر تو می‌افتد بوسه نه حنجر تو می‌افتد سخت تراز غمت بلایی نیست روی دوشم دگر عبایی نیست *اومد اذن میدان بگیره ابی عبدالله اجازه نداد، برگردم برم شب عاشورا اینکه اجازه نداد اشاره‌ای هست، نوشتن شب عاشورا بین لشکر قاسم بلند شد، عمو جان! آیا من از شهادت بهره می‌برم؟ آقا فرمودند "کیف الموت عندک؟" گفت: عمو "اهلی مِن العسل" آقا صدا زد: بله پسرم تو هم از شهادت بهره‌ای می‌بری، به عذاب عظیمی دچار میشی... بعضیا میگن سنگ باران قاسم بلای عظیمی بود، بعضیا میگن زیر سم رفتنش، بعضیا میگن اینکه هیچ وقت قاسم رو به این اندازه ناراحت ندیده بودن، غم به دل قاسم نیفتاده بود، که وقتی اجازه نداد ابی عبدالله بره میدان، رفت پشت خیمه‌ها و زانو بغل کرد، شروع کرد به گریه کردن گفت عمه تو بیا با من بریم عمو رو راضی کن، شنیدید ابی عبدالله دست خط و رضایت نامه برادر رو که براش نوشته بود دید و راضی شد، آقا شروع کردن به گریه کردن چنان قاسم رو بغل کرد، آقا اون زمان پنجاه و هفت سالشونه و قاسم سیزده ساله ،هم قد آقا و هم هیکل ابی عبدالله از اون خیلی بلندتره، تو مقتل نوشته: وقتی امام حسین قاسم رو بغل کرد پاش از زمین بلند شد، خیلی عمو و برادرزاده گریه کردن، اینجا رو نگه دار که گفتم پاش از زمین بلند شد... .
دیدن قاسم وقتی داره میاد هی داره گریه می‌کنه، برای چی؟ شاید داره یادش میاد من برم، کار حرم چی میشه؟ عموی من غریبه، اینقدر ذوق رفتن به میدان را داشت که در مقتل نوشتن: بند کفش پای چپش رو هم نبسته بود، وارد میدان شد، رجز میخوند:  "اِن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسن سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی المؤتَمَن" من حسن‌زاده هستم... قصه مبارزه حضرت با اون نامرد ارزق شامی رو شنیدید چهار تا پسر داشت، قاسم چهار تا پسر اون رو هم به درک واصل کرد، خود ارزق رو که هزار نفر رو نوشتن حریف بود، اون رو هم به درک واصل کرد، دیدن اینجوری نمی‌شه، صدا زد؛ عمر بن سعد لعنت الله علیه: به طفل بودنش نگاه نکنید، چه کنیم؟ تیربارانش کنید، سنگبارانش کنید، سنگ بارانش کردن، خود آقا ابی عبدالله هم به پیشونیشون سنگ خورده، یه روز هم تو کوچه‌های مدینه تابوت باباشو سنگ باران کردن... دور قاسم رو گرفتن، عمر بن سعد گفت من داغش رو به دل مادرش می‌ذارم، اومد روبروش با شمشیر به فرق قاسم علیه السلام زد، آقازاده افتاد با صورت به زمین... کجا رفتی؟ یه جا دیگه هم ابی عبدالله با صورت به زمین خورد... یه جا دیگه هم امیرالمؤمنین تا فهمید زهرا جان داده با صورت به زمین افتاد...* نفس میزد تو را می‌زد مغیره و قنفذ را صدا می‌زد مغیره از این اوضاع چادر خوب پیداست که تو را بی‌هوا می‌زد مغیره الهی بشکنه دست مغیره میون کوچه‌ها بی‌ مادرم کرد *قاسم افتاد، يكي اومده کاکلش رو گرفته سر از تنش جدا کنه، در مقتل در زیارت ناحیه نوشته: "السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ" تا عمو رو صدا زد: نوشتن عمو مثل باز شکاری خودشو بالا سر قاسم رسوند، تا اومد شمشیر و حواله کرد دست اون لعنتی رو کوتاه کرد، جنگی اونجا کنار قاسم رخ داد، شیخ جعفر شوشتری نوشتن: هر شهیدی می‌خواست جان بده یک بار ابی عبدالله رو صدا می‌کرد، ولی قاسم مکرر ابی عبدالله رو صدا می‌زد، هر سم اسبی که به بدن قاسم ميخورد، عمو رو صدا می‌زد، گاهی هم می‌گفت یا اُماه!... گرد و غبار جنگ خوابید ابی عبدالله جمعیت را کنار زده بود تا به قاسم برسه امام زمان در ناحيه می‌فرمايد: "وَ هُوَ يَفْحَصُ‏ بِرِجْلَيْهِ التُّرَاب" قاسم پا به زمین می‌کوبید، ابی عبدالله قاتل‌های قاسم رو لعنت کرد، امام زمان روضه می‌خونه: "قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّكَ" خیلی بر عموی تو سخته، "فَلَا يُجِيبَكَ أَوْ أَنْ يُجِيبَك" منو صدا بزنی نتونم برات کاری کنم، نوشتن اینجا آقا خیلی خجالت کشید، کاری هم کنم دیگه فايده اي نداره قاسم جان... این عبارت جای دیگه اي هم استفاده شد یکی دیگه هم صدا زد: خیلی برا علی سخت بود سر و روی فاطمه را کبود ببینه... خیلی براش سخت بود پهلوی فاطمه رو شکسته ببینه... ابي عبدالله قاسم رو بغلش کرد، اومد از زمین بلندش کنه، یادتونه قاسم رو، حالا ابی عبدالله می‌خواد ببره دید پاهای قاسم به زمین کشیده میشه، وقتی علی اکبر شهید شد همه نیومدن، ولی وقتی قاسم شهید شد همه ی خیام بیرون آمدند، آخه یتیم بود تا یتیم نوازی کنند، خود ابی عبدالله بین دو تا بدن نشست صدا می‌زد: قاسم پسرم! علی اکبرم!... .
4_5902023017394868200.mp3
39.45M
↻ عشق فرمود که لیلای حسین است حسن آی دنیا همه دنیای حسین است حسن بی‌نیاز دو جهان کل نیازش حسن است از خداوند تقاضای حسین است حسن .
▪️اشراف ائمه علیهم السلام بر مجالس عزاداري مرحوم استاد فاطمی نیا (ره): هرکجا یک پرچم سیاه دیدید ، صاحب آن حضرت زهرا (ع) است. صاحب آن امام زمان (ع) است. اما بعضي ها بد می‌کنند، می‌گویند الان فاطمه زهرا (ع) اینجاست! الان امام زمان اینجاست! اینها بی ادبی است ، دکان داری است! ائمه و اهل بیت (علیهم السلام) به مجالس ما اشراف دارند ، نه اینکه اینجا هستند. اگر هم یکی از اهل بیت (ع) در مجلس ما حضور داشته باشند ، در حد و شان ما نیست که آن را دریابیم! مداح عزیز برای گرم کردن مجلس این امور را خراب نکنید. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍توصیه های ناب بزرگان در مورد مجلس روضه و اشک بر حضرت امام حسین عليه السلام ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 1⃣ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺎﺿﯽ (رحمة الله عليه): ﺩﺭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ ، ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻫﻢ ﻧﺸﺪ ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﺮﮎ ﻧﺸﻮﺩ. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 2⃣ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻪ ﺑﻬﺠﺖ (رحمة الله عليه) : ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯﺷﺐ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 3⃣ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ (رحمة الله عليه) : برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله یا در ابا عبدالله… ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 4⃣ شیخ جعفر شوشتری(رحمة الله عليه) : کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند، جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین علیه السلام ایمان است. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 5⃣ آیت الله علامه امینی (رحمة الله عليه) : به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه، زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن می گوید. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 6⃣ آیت الله آشیخ عبدالکریم حائری (رحمة الله عليه) : روضه خوانی و بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 7⃣ حاج میرزا اسماعیل دولابی (رحمة الله عليه) : محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند. کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع. همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است . هنگام عزاداری انسان در دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 8⃣ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ (رحمة الله عليه) : ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه السلام ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ، «این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند، ما را می کنند». ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 9⃣ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ (رحمة الله عليه) : ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰﺀ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🔟 آیت الله بهاءالدینی (رحمة الله عليه) : دستگاه امام حسین علیه السلام فوق فقه است… نباید به دستگاه امام حسین علیه السلام اهانت شود، این عزاداری ها احیا کننده نماز و مساجد است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🛑 خاطره‌ای از شهید چمران 🔸 یک شب در تنهایی همانطور که داشتم می‌نوشتم، چشمم به یک نقّاشی که در تقویمی ‌چاپ شده بود، افتاد. یکی از نقّاشی‌ها زمینه‌ای کاملا سیاه داشت و وسط این سیاهی، شمع کوچکی می‌سوخت که نورش در مقابل این ظلمت، خیلی کوچک بود. زیر نقّاشی به عربی شاعرانه‌ای نوشته شده بود: 🔹«من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی کوچک، فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان می‌دهم و کسی که دنبال نور است، این نور هر چقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود». آن شب، تحت تاثیر این شعر و نقّاشی خیلی گریه کردم.
متن روضه و نوحه های هفتم محرم شب حضرت باب الحوائج اصغر علیه السلام ... 👇👇👇👇👇
اثر برپایی روضه امام حسین علیه السلام در خانه و یا هیئت سید علی ﻗﺎﺿﯽ: ﺩﺭ ﻋﺰﺍ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام کوتاهی ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ ، ﺭﻭﺿﻪ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻫﻢ ﻧﺸﺪ ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﺮﮎ ﻧﺸﻮﺩ. ﺁﯾﺖ الله ﺑﻬﺠﺖ: ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ: برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد: یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله آیت الله عبدالکریم حائری: روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است. میرزا اسماعیل دولابی: محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند همه اهلبیت کشتی نجاتن ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است.. علامه طباطبایی: این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند، ما را شفاعت می کنند. آیت الله بروجردی: به مقداری که حضرت امام حسین علیه السلام ، بزرگ و واجب الاحترام است، منسوبین سادات به آن حضرت هم لازم الاحترام می باشند. ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ: ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻘﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺎﯼ ﺳﻤﺎﻭﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﻔﺶﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﻔﺖ ﮐﻨﻨﺪ
متن روضه 1 🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم 🔸خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر... خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم... جان عالم به فداش... 🔸اختری برشانه ی خون خدا 🔸آبروی روی گلگون خدا این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا... 🔸دست های کوچکش، دست حسین 🔸روز عاشورا همه هست حسین ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره... فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه... 🔸صورتش پژمرده اما دلگشا 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا عالمی به فدای دستان قشنگش... با دستهای به ظاهر کوچیکش... گره های بزرگی رو باز میکنه... خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده... امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده... خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن... مواظب باش... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند... حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند... مبادا آروم باشی... 🔸شیرخواری با پدر هم‌درد بود 🔸آخرین سرباز و اول‌مرد بود لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده... حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند... دیگه یاری نداره... یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی... میگه بابا... مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام 🔸با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند... آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو... ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» 🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان 🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه... اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه... فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه... گوش تا گوش علی رو دریده... علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده... خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم... جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه... دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده... 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای الا لعنه الله علی القوم الظالمین - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
مناجات 🔸آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی 🔸دور از مائی و با مائی نمی‌دانم کجائی امام زمان... این روزها همه جا صدای یا بن الحسن بلنده... همه دارن شما رو صدا میزنند... ای منتقم کجایی... 🔸هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم 🔸جلوه گر از بس بهر جائی نمیدانم کجایی عزیز فاطمه... ما منتظر اون روزی هستیم... که صدای شما از کنار خانه خدا بلند ميشه: « ألا یا أهل العالم أنا بقیه الله» 🔸کعبه‌ای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی 🔸یا کنار قبر زهرایی نميدانم کجایی امشب.. کجا زانوی غم به بغل گرفتی... کجا برا جد غریبت اشک می ریزی... آقا جانم... 🔸عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد 🔸من تو را عبدم تو مولائی نمی‌دانم کجائی ما که جز در خونه ی شما جایی رو نداریم... آقا... ما که جز شما اهل بیت کسی رو نداریم... یا صاحب الزمان شب هفتم محرم... اومدیم بگیم آقا... 🔸مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم 🔸تا برای انتقام آئی نمی‌دانم کجائی آقا بیا انتقام شش ماهه ی کربلا رو بگیر... یا بن الحسن... .
متن روضه 🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم 🔸خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر... خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم... جان عالم به فداش... 🔸اختری برشانه ی خون خدا 🔸آبروی روی گلگون خدا این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا... 🔸دست های کوچکش، دست حسین 🔸روز عاشورا همه هست حسین ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره... فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه... 🔸صورتش پژمرده اما دلگشا 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا عالمی به فدای دستان قشنگش... با دستهای به ظاهر کوچیکش... گره های بزرگی رو باز میکنه... خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده... امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده... خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن... مواظب باش... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند... حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند... مبادا آروم باشی... 🔸شیرخواری با پدر هم‌درد بود 🔸آخرین سرباز و اول‌مرد بود لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده... حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند... دیگه یاری نداره... یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی... میگه بابا... مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام 🔸با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند... آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو... ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» 🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان 🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه... اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه... فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه... گوش تا گوش علی رو دریده... علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده... خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم... جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه... دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده... 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای الا لعنه الله علی القوم الظالمین .