.
مرحوم آیت اللّه سید محمدحسن نجفی قوچانی (صاحب کتاب سیاحت شرق و غرب):
.
در عالم ماده هر چقدر خودتان را در برابر حضرت ٲباعبدالله الحسین (سلام الله علیه) حقیر کنید، نوکری کنید، حمّالی کنید، خدمتگزاری کنید تا در عالم آخرت عزیز و بزرگ و صاحب مراتب مقرب می شوید.
اختیار عالم مرگ در یدبَیضاء حضرتش است.
.
📗 سیاحت شرق ، فصل زیارت کربلا .
#بصیرباشیم_تاگمراه_نشویم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
◾️ ثوابی برابر ثواب شهدای کربلا
امام رضا علیهالسلام:
«اگر دوست داری ثوابی همسان با ثواب کسانی که با حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، برای تو باشد، هرگاه که به یاد او میافتی بگو:
«یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیماً»
[ای کاش من با ایشان بودم تا به فوز و پیروزی بزرگ نائل میشدم]»
📚 عیون أخبارالرضا علیه السلام،
ج۱ ص ۲۹۹
#بصیرباشیم_تاگمراه_نشویم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
.
راز حجرهٔ عجیب آیتالله شیخ عبدالرّحیم قمی در کربلا
.
«مرحوم شیخ عبدالرّحیم قمی را میشناختم. او بسیار خوب بود. در مدرسهٔ حسنخان کربلا حجره داشت؛ آن حجره هم حجرهٔ عجیبی بود. معروف بود که آنجا محلّ افتادن حضرت سیّدالشّهداء - علیه السّلام - از اسب بر روی زمین بوده است!
کسی از طلّاب حاضر نمیشد در آن حجره زندگی کند. علّتش هم این بود که نیمهٔ هرشب، صدای ضجّه، گریه و نوحه در آنجا به گوش میرسید؛ بدون آنکه کسی در آنجا دیده شود!
ولی مرحوم شیخ عبدالرّحيم قمی در آن حجره استقرار یافت. هرشب وقتی صدای نوحه و گریه بر امام حسین - علیه السّلام - را در آن حجره میشنید، او هم برمیخاست و همنوای با ایشان میشد، و خودش هم نوحه و روضه و چند بيت شعر در عزای حضرت اباعبدالله الحسین - علیه السّلام - میخواند. وقتی چنین میکرد، دیگر صداها خاموش میشد.
شیخ عبدالرّحیم قمی اجازه نمیداد کسی در آن حجره شوخی و خنده کند، و اگر کسی رعایت نمیکرد، او را با عصای خود از حجره بیرون میراند!».
📗 نقل توسط مرحوم حاج محمّد علامه/تهران، ۱۳۵۴ش
#بصیرباشیم_تاگمراه_نشویم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
۹۲. آغشته به خون بودن سر مقدس
شاهد بر این مطلب ابیاتی است که گاهی به ندای هاتف غیبی و در برخی نقل ها نیز به خالد بن معدان از عالمان تابعین که حاضر در شام بوده است نسبت داده اند که در آن راس مقدس را آغشته به خون توصیف می کند:
در این نقل آمده است:
پرچم ها وارد می شدند و فریاد تکبیر و تهلیل بلند بود که هاتفی ندا داد:
ای پسر دختر پیامبر سر تو را آوردند در حالیکه به چه صورتی به خون خویش آغشته بود
از کشته شدن تو تکبیر می گویند در حالیکه با کشتن تو در واقع تکبیر و تهلیل را کشتند (و حقیقت توخید را نابود کردند).
«وأقبلت الرّايات من تحتها التّكبير والتّهليل، وإذا من تحتها هاتف يقول:
جاؤوا برأسكَ يا ابنَ بنتِ محمّدٍ بدمائه مترمِّلًا ترميلا
ويُكَبِّرون إذا قُتِلْتَ وإنّما قَتَلُوا بكَ التّكبيرَ، والتّهليلا»
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۳. تکبیر لشگر در هنگام ورود سرهای مقدس به شام
در کتاب کامل بهایی آمده است که عده ای در دنبال سر امام حسین تکبیر می گفتند که پس از این واقعه فرزندان آنان را به «بنو المُکَبِّرِی» می شناختند.
این مطلبی است که کراجکی از علمای قرن پنجم (م 449) نیز در کتاب خود آورده است.
همچنین در مدینة المعاجز و بسیاری از کتب متاخر این مطلب نقل شده است و در ادامه در برخی کتب شعری به هاتف و در برخی از جمله لهوف به خاد بن معدان از عالمان شام نسبت داده شده است و آن شعر چنین است:
«از کشته شدن تو تکبیر می گویند در حالیکه با کشتن تو در حقیقت تکبیر و تهلیل [و حقیقت توحید] را کشتند و از بین بردند.»
۹۴. اولین سر، سر مقدس اباعبدالله و بعد از آن قمر بنی هاشم (طبق برخی نقل ها)
و در برخی نقل ها آمده است اولین سری که به دمشق وارد شد راس مقدس قمر بنی هاشم بود.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۵. سلام ندادن مردم بر اهل بیت در طول مسیر
طبری در کامل بهایی نوشته است:
« در مدتی که اهل بیت در اسارت این ملعونین بودند( که 66 روز بود) احدی امکان سلام بر آنان نداشت.»
همچنین این جمله از حضرت ام کلثوم در ماجرای سهل ساعدی نقل شده است:
« ای مرد تو کیستی که از وقت شهادت برادر و آقایم حسین کسی با ما مانند تو سلام نکرده است.»
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۶. شعر خوانی یزید در مضمون انتقام گرفتن از پیامبر در وقت ورود کاروان به شام
سبط ابن الجوزی می نویسد :
«زهری گوید هنگامی که سرها وارد دمشق شد یزید در جیرون بر محلی مشرف به محل ورود سرها نشسته بود پس ابیاتی را خواند.» عبارت سبط ابن جوزی چنین است:
«و قال الزّهريّ: لمّا جاءت الرّوؤس كان يزيد في منظره على جيرون فأنشد لنفسه:
«لمّا بدت تلك الحمول و أشرقت
تلك الشّموس على ربا جيرون
نعب الغراب فقلت صح أو لا تصح
فقد قضيت من الغريم ديونی
در نقل دیگر:
فقد اقتضيت من الرّسول ديوني.»
ترجمه شعر: هنگامى كه آن سرها ظاهر شدند و آن خورشيدهاى درخشنده بر بالاى دروازه جيرون (كه يكى از دروازههاى دمشق بوده) درخشيدند.
كلاغ فرياد زد. من گفتم: چه فرياد بزنى و چه فرياد نزنى حقا كه من حق خود را از پيامبر اسلام گرفتم.
ابن جوزی و تفتازانی و سیوطی به همین جهت حکم به کفر و لعن یزید داده اند.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۷. سنگ زدن پیرزن ملعونه به سر مقدس حضرت:
در برخی مقاتل از جمله مدینة المعاجز بحرانی از قول سهل بن سعد آمده است:
«دیدم بر بالکن بلندی پنج زن نشسته اند و همراه آنان پیرزنی خمیده است در هنگام عبور راس مقدس از کنار آنان سنگی برداشت و به راس مقدس سید الشهدا زد.»
البته در برخی مقاتل آورده اند:«سنگ را برداشت و به دندان سید الشهدا زد.»
در مقاتل آمده است که آن بالکن پس از این جنایت بر سر آنان خراب شد با این تفاوت که برخی (مانند مدینة المعاجز) نفرین را از قول سهل بن سعد نقل کرده اند و برخی (مانند الدمعة الساکبة) نفرین را به زینب کبری نسبت داده اند.
سنگی که قلب دخت علی را نشانه رفت
آمد شکست حرمت پیشانی تو را
السّيّد هاشم البحراني، مدينة المعاجز،/ 269
قال: و رأيت روشنا عاليا فيه خمسة نسوة، و معهنّ عجوز محدودبة الظّهر، فلمّا صارت بإزاء الحسين عليه السّلام و ثبت العجوز (لعنة اللّه عليها) و أخذت حجرا و ضربت به ثنايا الحسين عليه السّلام، فلمّا رأيت ذلك قلت: اللّهمّ أهلكها و أهلكهنّ معها بحقّ محمّد و آله. قال: فما استتمّ كلامي إلّا تهدّم الرّوشن، فهلكت و هلكن معها. ر،ک: موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج6 ؛ ص371 به نقل از مقتل منسوب به أبي مخنف،ص121- عنه: البهبهاني، الدّمعة السّاكبة، 5/ 82.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۸. زخم زبان ابن طلحه و پاسخ امام سجاد (علیه السلام)
شیخ طوسی در امالی نقل می کند:
«در آن حال كه اهل عصمت و جلال را داخل دمشق كردند، ابراهيم پسر طلحه به حضرت امام زين العابدين عليه السّلام رسيد و جراحت شمشيرهاى جنگ جمل كه در سينه پركينهاش بود، اظهار كرد و گفت:« آخر چه كسى مغلوب شد؟»
حضرت فرمود:« اگر خواهى بدانى كه چه كس مغلوب شد، چون وقت نماز شود، اذان بگو و سپس اقامه بخوان [خواهی دید كه آوازه چه كسى بلند است، و بلند خواهد بود تا روز قيامت.]»
عن عبد اللّه بن سيّابة، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام، قال: لمّا قدم عليّ بن الحسين عليهما السّلام و قد قتل الحسين بن عليّ (صلوات اللّه عليهما) استقبله إبراهيم بن طلحة بن عبيد اللّه، و قال: يا عليّ بن الحسين، من غلب؟ و هو مغطّى رأسه، و هو في المحمل. قال: فقال له عليّ بن الحسين: إذا أردت أن تعلم من غلب، و دخل وقت الصّلاة، فأذّن ثمّ أقم. ترجمه از مجلسى، جلاء العيون،/ 731.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۹. محاجه امام سجاد با پیر مرد شامی
لهوف می نویسد:
«پيرمردى آمد و به زنان و عيالات حسين عليه السّلام كه بر در مسجد ايستاده بودند، نزديك شد و گفت:
« سپاس خداى را كه شما را بكشت و نابود كرد و شهرها را از مردان شما آسوده و امير المؤمنين را بر شما مسلط كرد.»
على بن الحسين به او فرمود:« اى پيرمرد! قرآن خواندهاى؟»
گفت:« آرى!»
فرمود:« معناى اين آيه را نيكو درك كردهاى: بگو اى پيغمبر من براى رسالت مزدى از شما نمىخواهم به جز دوستى خويشاوندانم.»
پيرمرد گفت:« آرى! اين آيه را خواندهام.»
امام عليه السّلام فرمود:« خويشاوندان پيغمبر ماييم.
اى شيخ! در سوره بنى اسرائيل خواندهاى كه حق خويشاوندان ادا كن.»
شيخ گفت:« خواندهام.»
على بن الحسين فرمود:« خويشاوند، ماييم.
اى پيرمرد! اين آيه را خواندهاى: بدانيد هرچه سود برديد، پنج يك آن مخصوص خداست و رسول و خويشاوندان رسول.»
گفت:« آرى.» على عليه السّلام به او فرمود:« ماييم خويشاوندان پيغمبر.
اين آيه را خواندهاى: خداوند خواسته است كه پليدى را از شما خاندان بردارد و شما را پاك و پاكيزه فرمايد؟» شيخ گفت:« اين آيه را خواندهام.» على عليه السّلام فرمود:« ماييم آن خاندانى كه خداوند آيه تطهير را مخصوص ما نازل فرموده است.»
راوى گفت: پيرمرد ساكت ايستاد و آثار پشيمانى از آنچه گفته بود، بر چهرهاش نمايان بود. پس از لحظهاى گفت:« تو را به خدا شما همانيد كه گفتى؟»
على بن الحسين عليه السّلام فرمود:« به خدا قسم بىشك ما همان خاندانيم. به حق جدم رسول خدا كه ما همان خاندانيم.» پيرمرد گريان شد و عمامه بر زمين زد و سپس سر بر آسمان برداشت و گفت:« بار الها! ما كه از دشمنان جنّى و انسى آل محمّد بيزاريم.»
پس به حضرت عرض كرد:« آيا راه توبهاى براى من هست؟» فرمود:« آرى! اگر توبه كنى، خداوند توبه تو را مىپذيرد و تو با ما خواهى بود.» عرض كرد:« من توبه كارم.» گزارش رفتار اين پيرمرد به يزيد رسيد. دستور داد او را كشتند.»
البته این روایت به صورت مختصر و مفصل در کتب مختلفی ذکر شده است.
از جمله در احتجاج طبرسی آمده است: این محاجه با پیرمرد شامی در هنگامی بوده است که اسیران بر در مسجد شام و جایی که اسیران را نگاه می داشتند.
و در تسلیة المجالس آمده است در حالی بود که منتظر اذن یزید برای ورود بودند در جایی که اسیران را نگاه می داشتند. همچنین بخشی از این روایت در تفسیر طبری و برخی کتب دیگر و بخش دیگر در الفتوح ابن اعثم آمده است.
🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثلا تو قبول کردی
مثلا کوله بارمو بستم
مثلا من الان توی
راه کرببلا هستم
#جاماندگان💔
#نماهنگ📺
مداحی آنلاین - نماهنگ ای بی مروت بارون - رسولی.mp3
4.23M
ببار ای آسمون که بیقرارم
منم مثل تو خیلی گریه دارم
#شب_جمعه است و دورم از ضریحش
ببار ای آسمون من هم ببارم
ببار آسمون جای رقیه
به یاد داغ بابای رقیه
#استودیویی🔊
#جدید 🔄
#شهادت_حضرت_رقیه💔
#مهدی_رسولی🎙
🔻
🎬 #شب_جمعه ست هوایت نکنم میمیرم
#استوری کلیپ #مداحی های شب جمعه شب زیارتی امام حسین (ع)
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#شب_جمعه_ست_هوایت_نکنم_میمیرم
هم سن و سالات روضه گرفتن.mp3
5.16M
هم سن و سالات روضه گرفتن
خوش اومدی سراغ دوستاتو گرفتی
من زدنگیتو نقاشی کردم
اون لحظه که انگشت باباتو گرفتی
#️⃣ #شهادت_حضرت_رقیه_س
#️⃣ #احساسی
#️⃣ #استودیویی
تو بگو عشق، من میگم رقیه
میره قلبم با یه (ذکر سه ساله)۲
تو بگو دل، سَر برات میارم
دست ازت بردارم، (آخه محاله)۲
(محشره رقیه، بهترین اسم دختره رقیه)۲
خودش یه تنه لشگره رقیه
حَبلُ المتینه معجر رقیه
(تاجداری بانو، پرچمداری بانو)۲
تنها دلیل ذوق علمداری بانو
شاهکاری بانو، باوقاری بانو
ارث از پدربزرگته کرّاری بانو
یا رقیه...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
❣﷽❣
🔷🔷#دودمه_حضرت_رقیه_س
💠🎆💠🎆💠🎆
قرص ماهِ من بیا بروی دامانم نشین
حال و روزم را ببین
صورتم نیلی و پایم خون و آهم شد حزین
حال و روزم را ببین
شیب الخضیب من پدر پرت کو؟
ای کُشته ی لب تشنه پیکرت کو؟
🌿💐🌿💐🌿💐
مثل سقا من علمدار قیام زینبم
ماه شام زینبم
دختر سلطانم و قائم مقام زینبم
ماه شام زینبم
🥀💠🥀💠🥀
دست از سرم بردار من بابا ندارم
شکسته پر و بالم
دیگر برای ضربه هایت جا ندارم
شکسته پر و بالم
💥🌟💥🌟💥🌟
بایداین دشمن بداند کیستم کیستم
ثانی زهرا منم
شام را ویران نسازم من رقیه نیستم
ثانی زهرا منم
🎆🌻🎆🌻🎆
عمه از دست زمین خوردن من پیر شده
به کجایی بابا
این سه ساله دگر از بودن خود سیر شده
به کجایی بابا
❣⚜❣⚜❣⚜
موقع رفتن شده ای با خبر از حال من
عمه زینب الوداع
با گلوی پاره بابا آمده دنبال من
عمه زینب الوداع
🍁🍂🍁🍂🍁🍂
بابا بنگر روی بهم ریخته ام را
منم وارث زهرا
وا کن گره موی بهم ریخته ام را
منم وارث زهرا
📿🔮📿🔮📿🔮
عمه بابا آمده برخیز تا کاری کنیم
آبرو داری کنیم
با لباس پاره باید میهمانداری کنیم
آبرو داری کنیم
🍁⚜🍁⚜🍁
من اگر گریه کنم عرش خدا می لرزد
نوه زهرایم
پای این سر بخدا جان بدهم می ارزد
نوه زهرایم
مثل عباس جگر دارم و بی پروایم
نوه زهرایم
خیزرانم بزنید جای لب بابایم
نوه زهرایم
⭕️❌⭕️❌⭕️❌
دیده بگشا و ببین دارد تماشا دخترت
من به قربان سرت
بس که سیلی خورده ام هستم شبیه مادرت
من به قربان سرت
♨️💢♨️💢♨️💢
در کنار این طبق میمیرد امشب دخترت
من به قربان سرت
بس که سیلی خورده ام هستم شبیه مادرت
من به قربان سرت
🏁🖤🏁🖤🏁🖤
عمه بابا آمده آبی بزن روی مرا
شانه کن موی مرا
پیش چشمش بازکن چشمان بی سوی مرا
شانه کن موی مرا
🌷💕🌷💕🌷💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم به یاد حرم
تا کربلا راهیه
میخونه تو قتلگاه
زیارت ناحیه
#شور📺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزار و چهارصد ساله
که پرچم تو در فرازه
کوچه به کوچه تو این کشور
در حسینیهها بازه
.