eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
6_144239435010128733.mp3
20.94M
🏴 🎙 این روزگار ازت گرفت پناهتو شنیده آسمون هفتاد سال آهتو یه عمر گذشت ولی یه روزِ پیرشدی پیر شدی اون روزی که تو اسیر شدی پیر شدی وقتی که دیدی برادرت اربا اربا شده وقتی دیدی سر داداش جون اصغرت رو نیزه جا شده پیر شدی وقتی صدای باباتو شنیدی از حنجره بریده وقتی که دیدی ساربون نامرد نقشه برا انگشترت کشیده بگم که زخم تو چطور نمک زدند رقیه رو جلو چشات کتک زدند
▪️راوی کرب و بلا دارد روایت می کند ▪️از جدایی سر و تن ها حکایت می کند ▪️شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین ▪️بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند 🔳 5 ربیع الاول سالروز (س) دختر امام حسین(ع) تسلیت باد.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 (س) امام عسکری(ع) بسم‌الله الرحمن الرحیم یارحمن یارحیم ⏺السلام علیک یا بنت رسول الله السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه السلام علیک یا بنت امیرالمومنین السلام علیک یا بنت الحسین شهید یاسکینه س 🔶اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را 🔶نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را 🔶نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را 🔶نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان 🔶به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را 🔶فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد 🔶بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را 🔶لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست 🔶برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را 🔶ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید 🔶مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را 🔶به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچارم 🔶به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را 🔶کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست 🔶چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را اجرومزده شما برادران و خواهران بابی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) شب وفات سکینه دختر آقا امام حسینه اگرامروز مریض داری گرفتاری حاجت داری انشاالله به آبروی سکینه امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله ⬅️امروز یاد کنیم ازجگر گوشه حسین … دختر حسین سکینه سلام الله علیها … (عزیز دل ارباب… خواهر علی اصغر ع… کسی که امام حسین خیلی دوسش داشت) کسی که روز عاشورا کاری کرد امام حسین از اسبش پیاده شد… ◼️آی دلای کربلایی … روز عاشورا عزیز فاطمه دید ذوالجناح حرکت نمی کنه …نگاه کنه ببینه دخترش سکینه پاهای اسبو گرفته… ( آی آنهایی که دختر دارید مجسم کنید منظره رو وقتی می خوای سفر بری دخترت جلوتو بگیره) ⏺گفت بابا … بابا …بابا 🔸اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد 🔸بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را بابا … 🔸ز دورادور می دیدم گلویت عمه می بوسید 🔸مگر آماده کردی بهر خنجر ،حنجر خود را (صدا زد بگو دخترم) گفت بابا باید از اسب پیاده بشی بابا بابا باهات حرف دارم (حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم، بگو بابا) گفت بابا باید رو زمین بشینی بابا یتیم نوازا کجا نشستن… حاجتمندا کجا نشستن… آخ مشکل دارا کجا نشستند… دخترو به دامن گرفت(بگو بابا) گفت بابا یادت میاد وقتی خبر شهادت مسلمو شنیدی اومدی دختر مسلمو رو زانوت نشوندی بابا…آخ نوازشش کردی… دست یتیم نوازی به سرو‌ روش کشیدی… بابا … میدونم دیگه بری بابا بر نمی گردی… بابا… میدونم میری یتیم میشم بابا… خواستم این لحظه آخر رو‌دامنت بشینم بابا… دست یتیم نوازیتو به سر منم بکشی بابا… یه وقت یه جمله گفت… صدای ناله مخدرات بلند شد… صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا ) بابا اول مارو به مدینه برگردون بابا… (ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا ، با این اشکات  قلب منو آتیش نزن بابا… سکینه برگشت خیمه …منتظر بود امام حسین رفت میدان ؟ نمیدونم چقدر گذشت) ⬅️یک وقت صدای ذوالجناح اومد… حضرت سکینه دوید از خیمه بیرون ، دید ذوالجناح تنها برگشته… زین اسب واژگونه …یال غرقه خونه… صدا گریه این دختر بلند شد : وا محمّداه ،واغریباه ، واحسیناه ، وا جّداه … ذوالجناح بابام چی شد ذوالجناح؟ صدا زد ای ذوالجناح وقتی بابام میدون می رفت لب تشنه بود بگو ببینم آیا به بابام آب دادند… یا با لب تشنه شهیدش کردند… دیدن ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهید ش کردند یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند دراستانه شهادت امام عسکری قرارداریم گریزی هم در این این خصوص داشته باشیم همه اموات فیض ببرند عرضه بداریم یا صاحب الزمان... خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید... پدر رو سیراب کردید... 🔸پدرت لحظه های آخر عمر 🔸آب از دست پاکتان نوشید اما یا صاحب الزمان... میخوام بگم... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین آی کربلایی ها... آماده ای بگم یا نه... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین 🔸تشنگی از گلویش می جوشید مردم.. من از شما سوال میکنم... لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟... عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند... یک طرف علی اکبر... با بدن قطعه قطعه... روی زمین کربلا... یک طرف دیگه هم امام سجاد... از شدت بیماری... با صورت به زمین افتاده... نميتونه از جاش بلند شه... لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله... دید کسی نمیاد کنارش... یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه... ( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ ) شمر روی سینه حسین... خنجر برهنه کرده... تسلای دل امام زمان... ناله بزن یاحسین... الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴
روضه حضرت سکینه سلام الله علیها حجت الاسلام میرزا محمدی ▪️▪️▪️▪️▪️ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَي الاَرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُم   * تا دم مرگ اينو دائما هر وقت مشرف ميشي به زيارت ميگي "آقاجان نكنه اين زيارت آخرين زيارت ما باشه ..." به خدا اربعين كه اومدن آخرين زيارتشون شد" ديگه نتونستن كربلا برگردن ..." انقده كنار اين قبور مطهر ناله زدن،سه روز اونقده ضجه زدن كه امام سجاد فرمود: ديدم عمه ها و خواهرام دارن جون ميدن" دستور دادم سوار شن به سمت مدينه حركت كنيم " همه سوار شدن" اما ديدن سكينه هنوز از كنار قبر بابا جدا نشده ...."   الله اكبر ، روز يازدهمم آخرين نفري كه از گودال جدا كردن همين دختر بود ..."چي جوري جداش كردن؟؟ من از شما مي پرسم ، مگه يه بچه ي 13 ساله چقدر نيرو لازم داره كه او رو از كنار بدن بابا جدا كنن؟؟؟ اما نوشتن :*فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب،فجروها عن جسد ابيها ....*   به خدا نمي شه بعضي عبارات رو ترجمه كرد،اما خيلي ساده بگم،يعني اين نازدانه رو كشون كشون از كنار گودال بردن ....." اربعينم كه وقتي آخرين نفر،خواست با تربت بابا خداحافظي كنه،ديد ديگه كسي نمونده باهاش حرف بزنه رو كرد به خاك گرم كربلا،فرمود: اَلا يا كربلا نُودِعكِ جِسماً بَلا كَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِينا ....."   قافله رسيد به مدينه،روز جمعه بود وارد مدينه نشدن" بشير آمد وارد مدينه شدهي صدا زد "يا اَهْلَ يَثْربَ لامُقامَ لَكْمْ بِها" تو خونه هاتون ديگه نمونيد ...." چرا ؟؟؟ آخه:*قُتِلَ الْحُسَيْن فَاَدْمُعي مِدْرارٌ .....*فقط يه جلوش رو اشاره كرد" چه جوري كشتنش؟؟ اَلجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءمُضَرَّجٌ ، وَالرَّأسُ عَلَي الْقَناهِ يُدارُ ...."   قافله به استقبال آمدن به دنبال بشير آمدن بيرون مدينه به استقبال قافله ي ابي عبدالله ...." چي جوري وارد مدينه شدن بماند، هر كي رفت سراغ يه بانويي" زن ها اومدن نزد سكينه . همه كنار قبر پيغمبر جمع شدن ديدن دختر علي زينب سلام الله عليها ؛يه پيراهن پاره پاره،يه پيراهن غرق به خون،سوراخ سوراخ رو، رو قبر پيغمبر پهن كرد" سفره ي روضه رو پهن كرد ... ديدن ديگه نمي شه با زينب حرف زد ... اومدن سراغ سكينه ... گفتن آي بانو از كربلا تا مدينه كجا به شما بيشتر سخت گذشت؟ فرمود هيچ جا برا ما مجلس يزديد نمي شد .... سر بريده ي باباي غريبم ميان تشت ... همه مشغول لهو و لعب،خوشگذراني و مي گساري بودن،ما رو به طنابي بسته بودن......اي حسين .........  موضوعات مرتبط: روضه های محرم، محرم، صفر، دیگر روضه ها، اربعین حسینی
❣﷽❣ ✳️ 💠 ع 🏴فرزند اما دهمین را صلوات 🏴مفخر اهل زمین را صلوات 🏴عسکری آن گلِ گلزار رسول 🏴حجت دین مبین را صلوات 🔘برعسکری آن نورولایت صلوات 🔘برآن گل گلزار رسالت صلوات 🔘خواهی که خداگناه تو،عفوکند 🔘بفرست برآن روح کرامت،صلوات () ⬅️اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ.... 🍂شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن 🍂جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن 🍂عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم 🍂کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن 🍂در جوانی رفت از دنیا امام عسگری 🍂شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن 🍂این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه 🍂تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن   ⬅️روز عزای امام حسن عسکری... امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است... ☑️امروز روز یتیمیه امام زمانه... امروز هم ناله شیم با امام زمان.... قربون اشک چشمت برم آقا جان... آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی... امروز دم در ایستاده... شال عزا به گردن انداخته... آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.... هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه... امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ... دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه... میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید... ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا.... 🔳آقا جان مهدی زهرا.... امروز بیا یه روزی به ما بده... آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم.... آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.... آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه.... اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی... 💥الا یا اهل العالم انا بقیة الله... 🔹دلتو ببرم سامرا و التماس دعا ✨میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش ✨حجة ابن الحسن گشته سیه پوش ✨سامرا بار دیگر در عزا شد ✨حجة ابن الحسن صاحب عزا شد    ⬅️آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره.. میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.... اینقدر آقا ضعیف شده... ،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه... ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..... صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد... اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن از سینه اش خون میچکید دنبال حیدر میدوید میگفتُ با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن 💥(گریز روضه به حضرت زهرا س)    ⬅️بمیرم برا امام حسن عسکری.. امام زمان اومد... کنار پدر... ظرف آب رو برداشت... ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد... اینقدر این بدن ضعیف شده... اینقدر این بدن نحیف شده... همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید... از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد... 🌾امان امان(3).... نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد... شاید یاد اون لحظه ای افتاد... که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين..... (گریز)     ⏪یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن... آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟ شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم... خیلی غریبی... بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی ✳️اما می خوام بگم آقا جان... درسته داغ بابا دیدی... ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.... با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ... ⚫️اما من بمیرم برای جد غریبت حسین .... چه تشیع جنازه ای شد.... ۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ... اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن... امان امان ... الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه... چه کشید بی‌بی  زینب .... اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ... آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه... چه کرد عمهٔ سادات... یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین.... ◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید ◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید ◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید ◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈   
🏴(س 🏴 به ساحت امام زمان(عج) ▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀 سکینه دختر خون خدایم به دل داغ غمی مانده برایم زدشت کربلا تا آخر عمر عزادار شهید سر جدایم واویلا واویلا،( آه و واویلا)3 ▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️ خودم دیدم گلان باغ زهرا شده پرپر میان دشت وصحرا خودم دیدم غریبانه پدر را میان کشتگان وامانده تنها واویلا واویلا،( آه و واویلا)3 ▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀 به خاطر دارم آن آخر وداعش بنالیدم بیفتادم به پایش برای اینکه ماند پیش دختر در آندم گریه ها کردم برایش واویلا واویلا،( آه و واویلا)3 ▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀 خودم دیدم سر از تن جدایش بدیدم عمه را با گریه هایش خودم دیدم تنش عریان به خاکست خراشیدم رخ وکردم صدایش واویلا واویلا،( آه و واویلا)۳
|⇦•بابا برای ما خیلی سخته.... و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ استاد شیخ حسین انصاریان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ذوالجناحی که با یه نهیب عاطفی خیز بر میداشت، حالا آخرین باری است که داره میدان میره، با دو سه بار نهیب ابی عبدالله حرکت نکرد، ابی عبدالله خم شد ببینه چی مانع حرکت ذوالجناح شده، دید دختر سیزده ساله اش سکینه جلوی ذوالجناح رو گرفته، ابی عبدالله پیاده شد، عزیزش رو روی دامن نشوند، اجازه ی حرف زدن رو به او داد، بابا! از صبح چهارده پانزده بار میدان رفتی برگشتی، الان هم بر میگردی؟ ابی عبدالله فرمود: نه عزیزِ دلم، اين باره آخره دارم میرم میدان، دیگه بر نمیگردم... خیلی خبر دردناکی بود، برای یه دختری که با همه ی وجود وابسته ی به باباشه، بابا! حالا که میری و بر نمیگردی میشه من ازت یه درخواستی داشته باشم؟ آره عزیزم! بابا! قبل از اینکه بری میدان بیا مارو به مدینه برگردون، بابا! برای ما خیلی سخته هم سفرِ عُمر سعد و خولی و سنان بشیم، ابی عبدالله فرمود: من دیگه نمیتونم شمارو به مدینه برگردونم، از من یه درخواستی کردی که برای من مُیَسَّر نشد، حالا من از تو یه درخواست دارم، سکینه اومد روی دامن بابا، دست انداخت بغل بابا، سر بابارو به سینه گرفت، شروع کرد صورت بابارو بوسیدن، ابی عبدالله فرمود،: اون چیزی که من از شما میخوام اینه: اینقدر جلوی چشمان من اشک نریز اینقدر گریه نکن "لا تُحرقی قلبی بِدمعک حسرة، مادام مِني الروح في جثماني" دخترم این گریه های تو قلب من رو آتیش میزنه.... ما نمیدونیم این دختر و پدر چه جوری از هم جدا شدن، این دختر بابا رو ندید تا اون لحظه ای که دید عمه اش زینب یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته، ابی عبدالله سر نداشت، پیراهن نداشت تا دختر باباش رو بشناسه، صدا زد"عمتي! هذا نعش من؟" عمه این بدن کیه؟ عزیز دلم این بدنِ بابات حسینه، خودش رو انداخت رو بدنِ باباش ابی عبدالله، اولین حرفی که زد این بود "أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة..." بابا بلند شو ببین عمه ام زینب رو دارن میزنن... .
روضه خانگی - حضرت سکینه(س) - 1321.mp3
6.13M
نقش سکینه در نهضت حسینی سکینه، مانند دیگر فرزندان امام حسین(ع) در واقعه کربلا حضور داشت. او یکی از زنان ادیب، شاعر، بخشنده و شجاع بود که از صراحت لهجه برخوردار و از کودکی شیرین زبان بود. او از زنان زیبا و نیکوخصال زمان خویش محسوب می شد. سکینه رنج شهادت پدر، برادران و اقوام خویش را در کربلا و سختی های اسارت را در کوفه و شام تحمل کرد و در موارد گوناگون شجاعانه به دفاع از جد خود علی(ع) می پرداخت و از فرصت های به دست آمده علیه دشمنان اهل بیت بهره می برد.
8177.mp3
399.3K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گل گلزار عشق تجلّیِ خدا تویی تو دختر شهید کربلا ۲ معنای عفت و حُجب و حیا سکینه ۲ مرثیه خون شاه سر جدا سکینه ۲ آیینه ی خدا بانوی عالمین مونس زینب و گریه کن حسین مدد بنت الحسین«ع» مرامِت زینبی مقامِت فاطمی وقارت حیدری کلامِت فاطمی ۲ ای آیت خدا راه و نشون عشقی ۲ ماه و ستاره نه ، تو آسمون عشقی ۲ معرفتت بی بی رفته به مادرت بسته دلم دخیل به نخ معجرت مدد بنت الحسین«ع» وجودت غرق غم دلت دارالعزاست چشات بارونیِ غروب کربلاست ۲ دیدی سر بابات از پیکرش جدا شد ۲ دیدی تو قتلگاه با اون بدن چه ها شد ۲ گریه کنِ سرِ خونیِ روی نی کشته تو رو غم و غصه ی بزم می مدد بنت الحسین«ع» بهمن عظیمی حضرت سکینه (س) زمینه
. سبک نوحه سنتی و کاربردی حضرت محسن ابن علی علیه السلام به سبک: همه جا کربلا... سومين همدم و.. پسر فاطمه جان فدای تو ای قمر فاطمه پشت در هم شدی سپر فاطمه محسن ابن علی... جان تو شد فدا در رَهِ مرتضی سن شش ماهگی در پس پرده ها مقتل‌ اَت خانه و.. قاتل اَت ضربِ پا محسن ابن علی... مُنکرت تا اَبد جاهل و ظالم است هر که مِهرَت نداشت نزد حق نادم است جبرئيلِ امين بر درت خادم است محسن ابن علی... مادرت فاطمه پدرت حیدر است غصه دار غمت خود پیغمبر است عاشق مِدحَتَت حضرت داور است محسن ابن علی... از سقیفه شروع شد غم و غربتت دل بسوزد از آن غصه و محنَتت داغ تو مانده است بر دلِ اُمَتَت محسن ابن علی... بین دیوار و در شد مقامت رفیع گشته ای هم شهید تو به طرزِ فجیع قبر تو در کجاست؟ در کجای بقیع.. محسن ابن علی... كُشته ی کینه ها شرح حال تو است در قیامت بگو.. ..سوخته بال تو است اولين حكم حق در قبال تو است محسن ابن علی... غصه ی کوچه ها راوی کربلاست بر تن و پیکرت اثر رد پاست کربلا گوشه ای از بلای شماست محسن ابن علی... .👇👇👇👇👇
ای دیده خون ببار.mp3
1.41M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای دیده خون ببار محشر به پا شده صاحب زمان دگر صاحب عزا شده در سامرا به پا شد ماتمی عظیم میگرید آسمان بر کودکی یتیم ▪️وا اماما... خورشید کائنات در بین بستر است لرزه به پیکر آیات کوثر است بر لاله ی دلش آتش زده خزان گل گریه میکند بر داغ این جوان ▪️وا اماما... جان جهان بود که گشته نیمه جان لب های خشک او گردیده روضه خوان نوحه کند بر آن لب تشنه ی فرات سرهای بی بدن " اجسام عاریات " ▪️وا حسینا...
سلام آقا تو هستی یوسف.mp3
2.02M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سلام آقا تو هستی یوسف زهرا سلام آقا شدی آوارهٔ صحرا غریب آقا سلام آقا ‌میدونم که عزاداری در این شبها به درد و غم گرفتاری غریب آقا میاد امشب صدای گریه های تو غمِ بابا شده امشب عزای تو غریب آقا 🔹زبان حال امام عسکری علیه السلام بیا بابا کنارم با دو چشم تر ببوسم من لب تو لحظهٔ آخر عزیز من همین روزا به زخم ما نمک خورده همین روزا بدون مادر کتک خورده عزیز من همین روزا عمومون محسنُ کشتن همین روزا یه کوهِ هیزم آوردن عزیز من همین روزا میون یک در و دیوار شده زخمی یه سینه با نوک مسمار عزیز من لب ِتشنه غریب عالمینم من دم آخر فقط یاد حسینم من حسین جانم به هر سختی مرا آخر کفن کردی توهم گریه برای پیرهن کردی حسین جانم دم مغرب سرش بر نیزه ها بردند همه زن ها به هر کوچه کتک خوردند حسین جانم
کجا میروی ای پدر.mp3
1.89M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کجا می روی ای پدر زنم ناله با چشم تر در این شهر غربت شدی ز زهر جفا خونجگر توهم در جوانی دگر قدکمانی ببین زهر کینه چه آورده سرت به روی لبانِ تو نامِ مادرت ▪️مرو بابا بابا مظلوم و تنها همین روز و شبها شده جسارت به آل عبا می آید به گوشم پدر صداهایی از کوچه ها چه گویم ز سیلی از آن روی نیلی زمین خورده مادر میان ِ شعله ها صدا کرده فضه به امدادم بیا ▪️مرو بابا بابا مظلو م و تنها لبان تو خورده به هم لبانم شده روضه خوان به دندان تو لحظه ای نخورده نوکِ خیزران تو در احترامی نه در شهر شامی ببین عمه ات را نمی بیند عذاب نه چشمی مزاحم نه در بزم شراب ▪️مرو بابا بابا مظلوم و تنها شاعر: قاسم نعمتی
،📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ میلادی: Tuesday - 10 September 2024 قمری: الثلاثاء، 6 ربيع أول 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليه السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️3 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج ▪️11 روز تا ولادت پیامبر و امام صادق علیه السلام ▪️28 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️32 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
219.1K
زمینه_شهادت حضرت _بی_بی_سکینه_س ✅بنداول ای بانوی جلیله یاد آور مدینه هستی تو دختر اربابم یاحضرته سکینه(س) ای نوه ی شیرخدا دخترشاه کربلا سیدتی مولاتنا در کربلا غوغایی چو زینب کبرایی بی بی سکینه خاتون ✅بنددوم تو مثل عمه زینب(س) کرببلا رو دیدی دیدی شلوغی گودال و روی خارا دویدی طعم اسارت چشیدی چه درد و زجرا کشیدی سر روی نیزه ها دیدی شد گونه هات با سیلی مثل رقیه نیلی بی بی سکینه خاتون ✅بندسوم چون خواهرت رقیه(س) سنگ خوردی از روی بام ریخت رو سرت خاکستر بی بی توی محله ی شام با دله خسته و کباب همراه مادرت رباب(س) رفتی تو مجلس شراب لب بابا رو دیدی چوب جفا رو دیدی بی بی سکینه خاتون
441.1K
حضرت_سکینه_س_مرثیه..روضه خوانی حضرت_سکینه_س_زبان_حال هر کسی گوشش به حرفای منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه هر چی مرد تو ماها بود، فدا شده بچه ها بابا دیگه تنها شده بابای ما دیگه سقا نداره بره آب برای ماها بیاره من از این گوشه ی خیمه میدیدم حرفا شو با قوم کافر شنیدم بچه ها دست بابا خونی شده گمونم شش ماه قربونی شده عبا رو طوری رو اصغر کشیده معلومه خیلی خجالت کشیده به خون فرق داداش اکبرمون به تمام گلهای پرپرمون دیگه از خیمه ها بیرون نریزید جلوی چشم بابا اشک نریزید نذارید بابا خجالت بکشه هر چه از دشمن کشیده بسشه شهید_غلامعلی_رجبی 🔹